فهرست

سوره مبارکه نساء

  • 1 قطعه
  • ':" مدت زمان
  • 1662 دریافت شده
ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان به همراه شرح تکمیلی، اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند و فاطمه نیرومند
به ‌نام خدای خوبِ مهربان

مردم! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید؛ همان‌که از یک ‌انسان آفریدتان و همسرش را هم از جنس او آفرید و از آن ‌زوج، مردان و زنان زیادی در دنیا پراکند. بله، در حضور خدایی مراقب رفتارتان باشید که برای درخواست‌هایتان به او قسم می‌خورید و نیز با خویشان قطع رابطه نکنید. خدا در همه‌حال مراقب شماست. 1

اموال یتیمان را وقتی بزرگ شدند، به خودشان برگردانید؛ بی‌آنکه اموال نامرغوبتان را با اموال مرغوبشان عوض کنید یا اموالشان را با اموالتان یکجا بالا بکشید! این‌ها گناهی بزرگ است. 2

اگر واقعاً می‌ترسید که با دخترانِ بدون‌ پدر به‌عدالت رفتار نکنید، با آن‌ها ازدواج نکنید؛ بلکه با دو یا سه یا چهار زنِ دیگری که بر شما حلال‌اند، ازدواج کنید. باز اگر می‌ترسید که بین چند ‌همسر به‌عدالت رفتار نکنید، به یک ‌زنِ آزاد یا ‌کنیزها‌ که حقوق کمتری دارند، اکتفا کنید. عمل به این سفارش‌ها از انحرافتان پیشگیری می‌کند.1-{ازدواج دائم با بیش از چهار زن حرام است} 2- {عدالت در این آیه درباره مادیات و حقوق همسر داری است. مانند تامین هزینه زندگی، مسکن، پوشاک، مسافرت، و مسائل زناشوئی، رعایت این عدالت واجب است و فقط از عهده برخی مردان برمیآید.اما عدالت در آیه 129 همین سوره درباره علاقه قلبی و گرایش درونی است که رعایتش واجب نیست. زیرا در اختیار انسان نیست. البته این نباید بهانه ای باشد که مرد طوری به بعضی زنانش توجه کند که از زنان دیگرش غافل شود و آنها احساس بی شوهری کنند.}3

مهریۀ بانوان را با رغبت و هدیه‌وار به آن‌ها بپردازید. اگر بخشی از مهریه را از تهِ دل به شما بخشیدند، حلال و گوارایتان باد. 4

اموال سفیهان که به‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هرحال جزو سرمایۀ مؤثر در جامعه است، اگر در اختیارتان هست، ‌دست خودشان ندهید؛ ولی از سودش، هزینه‌های زندگیشان را تأمین کنید و این را با خوش‌برخوردی برایشان توضیح دهید.{«سفیه» یعنی فرد کم‌فکری که عقل معاش ندارد و ثروتش را هدر می‌دهد. در مقابل، «رشید» کسی است که می‌تواند مالَش را مدیریت کند. قانون مدنی ما هجده‌سالگی را مرز این دو حالت دانسته است.} 5

همچنین، یتیمان را امتحان کنید: در سنّ ازدواج، اگر دیدید به رشد فکری و بلوغ مالی رسیده‌اند، اموالشان را فوری به آن‌ها برگردانید. با زیاده‌روی و شتاب‌زدگی و از ترسِ اینکه مبادا بعد از بزرگ‌شدنشان به شما اعتراضی کنند، به اموالشان دست‌درازی ‌نکنید. اگر فردِ سرپرست بی‌نیاز است، بهتر است مزدِ زحمتش برای یتیمان را برندارد؛ اما اگر نیازمند بود، عرفاً به‌اندازۀ کاری که می‌کند، بردارد. وقتی هم اموال یتیمان را به‌ خودشان برمی‌گردانید، بهتر است شاهد بگیرید؛ اگرچه همین بس که خدا حسابرس باشد. 6

همۀ بچه‌ها، خواه دختر باشند یا پسر، از اموالی که پدر و مادر و بستگانِ نزدیک، بعد از مرگ به‌جا می‌گذارند، سهمی از ارث می‌برند؛ چه آن مال کم باشد چه زیاد. رعایت این سهم‌ها واجب است. 7

وقت تقسیم ارث، اگر قوم‌وخویشی‌ که ارث نمی‌بَرد و نیز یتیمان و فقیران حاضر شدند، چیزی از ارث را به آن‌ها بدهید و با ملایمت و مهربانی با آن‌ها حرف بزنید. 8

کسانی که نگران آیندۀ بچه‌های خردسالی هستند که بعد از مرگشان به‌جا می‌گذارند، باید از ظلم‌کردن به بچه‌های یتیمِ دیگران بترسند و در حضور خدا مراقب رفتارشان باشند و حساب‌شده با یتیمان برخورد کنند. 9

کسانی که اموال یتیمان را بالا می‌کشند، در واقع دارند شکم‌های خودشان را از آتش پر می‌کنند! به‌همین زودی‌ها‌ هم در جهنم سرخ‌‌وسوخته می‌شوند! 10

حال، دربارۀ چگونگی ارث‌بردن بچه‌هایتان، خدا این‌طور به شما سفارش می‌کند: سهم پسر به‌اندازۀ سهم دو دختر است. اگر بچه‌هایتان دو دختر یا بیشتر از دو دختر باشند، دوسومِ میراثـتان سهم آن‌هاست. اگر بچه‌تان فقط یک ‌دختر باشد، نصف میراث به او می‌رسد. همچنین، سهم هریک از پدر و مادرِ فردِ ازدنیارفته، یک‌ششم است. این در صورتی است که او بچه‌ای دارد؛ اما اگر بچه‌ای ندارد و فقط پدر و مادرش از او ارث می‌برند، سهم مادر یک‌سوم است و بقیۀ آن به پدر می‌رسد. البته اگر شخصِ ازدنیارفته برادرانی دارد، مادرش همان یک‌ششم را ارث می‌برد و پنج‌ششمِ باقی‌مانده به پدر می‌رسد. همۀ این سهم‌ها بعد از وصیتی است که دربارۀ مالش می‌کند یا بعد از بدهی‌هایی است که دارد. شما نمی‌دانید کدام‌یک از والدین و بچه‌هایتان برایتان سودمندترند! خدا این سهم‌ها را واجب کرده است؛ چون خدا دانای کاردرست است.1- {برادرانِ پدرمادری یا فقط پدری، نه برادرانِ مادری.} 2- {برای همین، در چگونگی تقسیم‌بندی ارث نباید خلاف سهم‌هایی عمل کنیم که خدای کاردرست مشخص کرده است. شاید از فرزندی که مایلید ارثِ بیشتر به او برسد، منفعتی معنوی به شما نرسد یا او فرزندی بیاورد که برای جامعه مفید نباشد. به‌عکس، شاید از فرزندی که شما دوست ندارید به او ارث برسد، فرزندان صالحی به‌یادگار بماند و مایۀ افتخار و آمرزش شما در دنیا و برزخ و قیامت شود.} 11

اگر زنانتان از دنیا بروند و بچه‌ای حتی از شوهران قبلی‌شان نداشته باشند، نصف ارثشان به شما می‌رسد؛ اما اگر بچه‌ای حتی از شوهران قبلی‌شان داشته باشند، یک‌چهارمِ ارثشان به شما می‌رسد. این ‌سهم‌ها بعد از وصیتی است که دربارۀ مالشان می‌کنند یا بعد از تصفیۀ بدهی‌هایی است که دارند. حال، اگر شما از دنیا بروید و بچه‌ای حتی از همسران دیگر نداشته باشید، یک‌چهارمِ ارثتان به زنان فعلی‌تان می‌رسد و اگر بچه‌ای حتی از همسران دیگر داشته باشید، یک‌هشتمِ ارثتان به آن‌ها می‌رسد. این سهم‌ها نیز بعد از وصیتی است که دربارۀ مالتان می‌کنید یا بعد از تصفیۀ بدهی‌هایی است که دارید. اگر مرد یا زنی از دنیا برود که والدین و بچه‌ای ندارد و فقط یک ‌برادرِ مادری یا یک خواهرِ مادری دارد، یک‌ششمِ ارث به او می‌رسد؛ اما اگر آنان بیشتر از یک ‌نفر بودند، همگی‌شان به‌طور مساوی در یک‌سومِ ارث شریک‌اند. این سهم‌ها هم بعد از وصیتی است که دربارۀ مال می‌شود یا بعد از تصفیۀ بدهی‌هایی است که فرد دارد؛ البته به‌شرط اینکه با تنظیم وصیت یا اعتراف به بدهی، قصد ضرر زدنِ به وارثان در کار نباشد. خدا این سهم‌ها را تعیین کرده است و خدا دانای بردبار است. 1-{منظور از فرزند در این ‌آیه، عام است: فرزند و نوه و نتیجه و نبیره و... .}2- {اگر مردی ‌از دنیا برود و چند همسر داشته باشد، آنان همان یک‌چهارم یا یک‌هشتمِ ارث را بین خودشان تقسیم می‌کنند.}3-{سهم ارث برادران ‌و خواهرانِ پدرمادری یا فقط پدری، در آیۀ پایانی همین سوره آمده است.}4-{هرکسی می‌تواند وصیت کند که تا یک‌سومِ اموالش را در راه کارهای خیر به مصرف برسانند.} 5-{بردباری خدا یعنی اینکه خدا در فرصت مناسب به حساب گناهکار خواهد رسید!} 12

این‌ها خط‌قرمزهای خداست. کسانی را که از او و پیامبرش اطاعت کنند، در باغ‌هایی پردرخت جای می‌دهد که در آن‌ها جوی‌ها روان است و آنجا ماندنی‌اند. این است کامیابی بزرگ! 13

ولی آن‌هایی را که از دستور خدا و پیامبرش تخلف کنند و از خط‌قرمزهای خدا بگذرند، به جهنم می‌برد که آنجا ماندنی‌اند و عذابی خفت‌بار نصیبشان می‌شود. 14

زن‌های مسلمانی‌ که به عمل زشت زنا یا همجنس‌بازی آلوده می‌شوند، برای شهادت‌دادن برضدّشان چهار مردِ مسلمان را به دادگاه دعوت کنید. اگر آن چهار نفر شهادت دادند، آن‌ زن‌ها را آن‌قدر در بازداشتِ خانگی نگه دارید تا مرگ سراغشان بیاید یا اینکه خدا در زمان مناسب، مجازات دیگری برایشان تعیین کند.{بخشی از مجازاتی که خدا بعدها تعیین فرمود، در ابتدای سورۀ نور آمده است و بخشی از آن در روایات.} 15

زن و مرد مسلمانی را که رابطۀ نامشروع دارند، مجازات کنید؛ ولی اگر قبل از اینکه در دام قانون بیفتند، توبه کنند و درستکار شوند، دیگر کاری به کارشان نداشته باشید. آخر، خدا توبه‌پذیری مهربان است. 16

البته خدا توبه را فقط از کسانی می‌پذیرد که کار زشتی از سرِ ندانم‌کاری انجام می‌دهند و خیلی زود به اشتباهشان پی می‌برند و توبه می‌کنند. خدا هم توبه‌شان را می‌پذیرد. خدا دانای کاردرست است. 17

ازآن‌طرف، توبه دردی از این دو گروه دوا نمی‌کند: اول، کسانی که همیشه کارهای زشت می‌کنند و وقتی مرگ سراغشان می‌آید، از روی ناچاری می‌گویند: «من الان توبه کردم!» دوم، کسانی‌ که به‌موقع توبه می‌کنند؛ ولی بعداً با بی‌دینی از دنیا می‌روند. برای این دو گروه عذابی زجرآور آماده کرده‌ایم. 18

مسلمانان! برایتان حلال نیست که زنانِ شوهر‌مرده را به ارث ببرید و به این بهانه، ازدواج با آن‌ها را حقّ خود بدانید. معمولاً هم آنان بدشان می‌آید. دیگر اینکه بانوانتان را تحت فشار نگذارید تا قسمتی از مخارج زندگی یا مهریه‌ای را که به آنان داده‌اید، از چنگشان دربیاورید؛ مگر که مرتکب فحشاء بشوند. همچنین، با بانوانتان خوش‌رفتاری کنید و اگر احیاناً از آنان خوشتان نمی‌آید، فوری به فکر جدایی نیفتید: چه‌بسا از چیزی خوشتان نیاید و خدا خیر بسیاری در آن گذاشته باشد. 1-{مانند اینکه زندگی را به‌خوبی سروسامان دهد یا بچه‌‌های سالم و صالحی بیاورد و تربیت کند. }. 2- {لحظۀ جان‌دادن همان زمان احتضار است، نه روزهای پایان عمر و نه حتی زمانِ مرگ حتمی. هنگام احتضار درِ همۀ تکالیف الهی، از‌جمله توبه، به‌روی انسان بسته می‌شود؛ چون‌که انسانِ در حال مرگ در دالان ورودی عالمِ برزخ است و فرشتگان قَبض روح را می‌بیند و دیگر از خودش ‌اختیاری ندارد؛ اما کسی که به روزهای پایان زندگی رسیده است، مثل مریضی که دکترها جوابش کرده‌اند، همۀ تکالیف از‌جمله توبه بر عهدۀ او هست؛ ازاین‌رو باید توبه کند و توبه‌اش قبول می‌شود. کسی هم که مرگش را حتمی می‌بیند، مثلاً در لحظۀ سقوط هواپیما یا غرق‌شدن در آب یا اعدام، اگرچه توبه‌اش دیر شده است، ممکن است خدای مهربان توبۀ او را بپذیرد.} 19

اگر در ‌این فکرید که همسری به‌جای همسر فعلی‌تان بگیرید و حتی هزار سکۀ طلا به او داده‌اید، حق ندارید چیزی از آن ‌را از او پس بگیرید. آیا با دست‌درازی به مهریه‌اش، می‌خواهید مات‌ومبهوتش کنید و مرتکب سهل‌انگاری فاحشی شوید؟! 20

چطور اجازۀ چنین کاری به خود می‌دهید؟! با آنکه با همدیگر رابطۀ عاشقی و عاطفی داشته‌اید و همسرانتان، وقت عقدِ ازدواج، برای پرداخت مهریه قول مردانه‌ از شما گرفته‌اند. 21

هرگز با بانوانی ازدواج نکنید که پدرانتان قبلاً به ازدواج خودشان درآورده‌اند؛ البته ازدواج‌های قبل از وضع این ‌قانون، فقط تابه‌امروز درست است. ازدواج با نامادری خیلی زشت و نفرت‌انگیز است و بد راه‌وروشی است!1-{در زمان جاهلیت، اگر مردی می‌مرد یا یکی از همسرانش را طلاق می‌داد، فرزندانِ پدر با نامادری‌شان ازدواج می‌کردند یا شوهرش می‌دادند و مهریه‌اش را خودشان می‌گرفتند! اسلام این کار زشت را حرام کرد. آیۀ 19 همین سوره را هم ببینید.}. 2-{یعنی کسانی که قبلاً چنین ازدواج‌های زشتی انجام داده‌اند، گناهی بر گردنشان نیست و بچه‌های متولدشدۀ این‌گونه ازدواج‌ها حرام‌زاده نیستند؛ هرچند زن و مرد باید به‌سرعت از همدیگر جدا شوند.} 22

ازدواج با این زن‌ها هم بر شما حرام است: مادرانتان، دخترانتان، خواهرانتان، عمه‌هایتان، خاله‌هایتان، برادرزاده‌هایتان، خواهرزاده‌هایتان، مادرانِ رضاعی‌تان که به شما شیر داده‌اند، خواهرانِ رضاعی‌تان که از راه شیرخوردن به شما محرم شده‌اند، مادر‌زن‌هایتان و نیز دخترانی که بانوانتان از شوهرهای قبلی‌شان آورده‌اند و معمولاً تحت سرپرستی شما بزرگ می‌شوند؛ البته به‌شرط آنکه با آن‌ بانوان هم‌بستر شده باشید. اگر با آنان هم‌بستر نشده باشید، پس از وفات یا طلاق آن بانوان ازدواج با دخترانشان اشکالی ندارد. به‌علاوه، حرام است برایتان ازدواج با بانوانِ پسرهای تنیِ‌تان و نه بانوان پسرخوانده‌هایتان. همچنین، تا وقتی زنی همسر شماست، حرام است که با خواهرش ازدواج کنید؛ البته ازدواج با دو خواهر، قبل از وضع این ‌قانون، فقط تابه‌امروز درست است. بله، خدا آمرزندۀ مهربان است. 23

ازدواج با بانوان شوهردار هم برایتان حرام است؛ مگر کنیزی که شوهر دارد. این احکام را خدا برایتان واجب کرده است. غیر از بانوان نام‌برده بانوان دیگر برایتان حلال‌اند و آزادید که با پرداخت مهریه و رعایتِ پاک‌دامنی و خودداری از روابط نامشروع، با آن‌ها ازدواج کنید. به بانوانی‌ هم که با آن‌ها ازدواج موقت می‌کنید، واجب است مهریۀ توافق‌ شده را بپردازید؛ البته کم‌‌وزیادکردن مبلغ مهریه یا مدت ازدواج، پس از توافق اولیه، با رضایت دو طرف اشکالی ندارد. بله، خدا دانای کاردرست است.1-{اگر مسلمانی با خریدن یا اسیرگرفتن، صاحب کنیزی می‌شد، رابطۀ کنیز با شوهرش بدون خواندن طلاق قطع می‌شد و بدون خواندن عقد به مسلمان محرم می‌شد؛ اما تا عدّه‌اش تمام نمی‌شد، نمی‌توانستند نزدیکی ‌کنند. در ضمن، در جامعه‌ای که برده‌داریِ بی‌قیدوبند رایج بوده است، احکامی مانند همین نگه‌داشتنِ عدّه را باید مترقّی دانست.}2-{منظور پانزده گروه زنانی است که در این‌ آیه و دو آیۀ قبلش نام برده شد.} 3-{البته اگر توافق کنند که مدت ازدواج را بیشتر کنند،‌ مرد باید مدت باقی‌مانده را به زن ببخشد. بعد، دوباره عقد جدید بخوانند.} 24

هر کدامتان که از نظر مالی توانایی کافی برای ازدواج با بانوان پاک‌دامنِ آزاد ندارد، با کنیزان مسلمانی‌ ازدواج کند که دیگران صاحبشان‌اند. البته خدا از ایمانتان آگاه‌تر است. همگی‌تان اعضای یک پیکرید؛ پس با اجازۀ صاحبانشان با آنان ازدواج کنید و مهریه‌شان را منصفانه و محترمانه به خودشان بدهید. البته بهتر است با کنیزان پاک‌دامنی ازدواج کنید که روابط نامشروع یا دوست‌پسر ندارند. وقتی کنیزان بتوانند پاک‌دامن باشند، اگر باز هم به کار زشت زنا آلوده شدند، مجازاتشان نصف مجازات بانوانِ آزاد است. پیشنهاد ازدواج با کنیزان، برای آن‌هایی است که به‌علت بی‌همسری، می‌ترسند دچار فشارهای روحی و جسمی شوند. بااین‌همه، اگر صبر کنید و با کنیزان ازدواج نکنید، برایتان بهتر است. خدا آمرزندۀ مهربان است.1- {یعنی زمینۀ پاک‌دامنی برایشان فراهم باشد و صاحبانشان به روابط نامشروع مجبورشان نکنند.}، 2- {چون برای کنیز خیلی سخت است که هم خدمتکار صاحبش باشد و هم همسر فردی دیگر. فقر فرهنگیِ کنیزان و مشکلات حقوقیِ فرزنددار شدنشان را هم باید در نظر گرفت. } 25

خدا می‌خواهد احکام زندگی را برایتان توضیح دهد و به راه‌ورسم‌های درستِ پیشینیان راهنمایی‌تان کند و نظر لطف بر شما بیندازد. آخر، خدا دانای کاردرست است. 26

بله، خدا می‌خواهد به شما لطف کند؛ اما کسانی که خودشان اسیر شهوت‌پرستی‌اند، می‌خواهند شما مسلمانان هم به‌کلی در دام انحراف‌های اخلاقی بیفتید! 27

خدا می‌خواهد با آسان‌گیری در برنامۀ ازدواج، کارتان را راحت کند؛ زیرا انسان نوعاً در برابر شهوت‌های جنسی، ضعیف و کم‌اراده است. 28

مسلمانان! اموال همدیگر را که بینتان در گردش است، به‌ناحق نخورید؛ البته اگر معامله‌ای با رضایت خودتان صورت بگیرد، دادوستدِ مال درست است.خودکشی یا کشتن همدیگر نیز ممنوع! خدا همیشه با شما مهربان است. 29

هرکس از روی سرکشی و ستم، به جان ‌و مال مردم بیفتد، در آتشی مهیب سرخ‌وسوخته‌اش خواهیم کرد و این کار برای خدا آسان است. 30

از گناهان بزرگی که از ارتکابش نهی می‌شوید، اگر کاملاً دوری کنید، گناهان کوچکی را که از دستتان در رفته است، بدون توبه محو می‌کنیم و در جایگاهی شایسته جایتان می‌دهیم.{زیرا با توبه، خدا از «همۀ» گناهان می‌گذرد. توبه یعنی: 1. پشیمانی؛ 2. تکرارنکردن؛ 3. جبران خرابکاری‌ها.} 31

خدا شما را با ویژگی‌های مختلف بر همدیگر برتری داده است. از سرِ حسادت و تنگ‌نظری، برتری‌های همدیگر را آرزو نکنید. بهره‌ای نصیب مردها می‌شود در نتیجۀ کار و تلاششان. بهره‌ای هم نصیب زن‌ها می‌شود در نتیجۀ کار و تلاششان. به‌جای حسادت و آرزوهای بیهوده، نعمت‌های تمام‌نشدنیِ خدا را از خودش بخواهید. آخر، خدا همۀ آرزوها و تلاش‌هایتان را می‌داند.{پس، هم ویژگی‌های خدادادی مهم است و هم تلاش خودِ انسان.} 32

برای هر انسانی وارثانی معیّن کرده‌ایم: پدر و مادر و قوم‌وخویش و کسانی‌ که به آن‌ها تعهد داده‌اید. پس سهم هر کدامشان را بپردازید؛ چون خدا شاهد همه چیز است.{یعنی تعهد‌های ازدواج، عِتق، ضَمان جَریرَه و امامت. توضیحِ این‌ تعهدها در کتاب‌های فقهی آمده است.} 33

مدیریت خانواده با مرد خانه یعنی شوهر است؛ چون خدا نوعاً مردان را از نظر توان و تصمیم‌گیری در موقعیت‌های حساس، مقدّم بر بانوان قرار داده است و نیز برای آنکه هزینه‌های زندگی را مردان تأمین می‌کنند. بانوان شایسته همیشه گوش‌به‌فرمان شوهرانشان‌اند و به‌پاس حقوقی که خدا برای زن در نظر گرفته، نگهدارِ اسرار و آبروی خانواده‌اند.‌ بانوانی را که نشانه‌های نافرمانی و ناسازگاری در آن‌ها می‌بینید، اول نصیحتشان کنید. اگر اثر نکرد، به آن‌ها در رختخواب بی‌محلی کنید و اگر باز هم فایده نداشت، ملایم و محدود تنبیهشان کنید. اگر در هر مرحله‌ای از شما اطاعت کردند، دنبال بهانه‌ای برای ادامه‌دادن اذیتشان نباشید، که خدا بلندمرتبۀ بزرگ است.1-{مدیریت جامعه و کارهایی‌ که در آن باید دائم با مردم سروکله زد هم به دو دلیل به‌عهدۀ مردان است: 1. توانمندی طبیعی و بدنیِ مردان؛ 2. آسانیِ ارتباط با مردم برای مردان.} 2-{البته سپردن مسئولیتِ ادارۀ خانواده و جامعه به مردان، لزوماً امتیاز و افتخاری برایشان نیست؛ برای همین، نه مردان باید مغرور شوند و نه زنان، سرخورده. فقط بندگی خدا مایۀ برتری و امتیاز زن و مرد است.}3- {بنا بر فقه اسلامی، زن فقط در دو چیز باید اطاعت کامل از شوهر کند: امور زناشویی و بیرون‌رفتن از خانه.} 4-{تنبیه بدنی زن نباید از روی خشونت و عقده‌گشایی باشد یا با تحقیر و فحاشی همراه شود. نیز نباید سرخی، کبودی، زخم، خون‌ریزی و شکستگی ایجاد کند؛ بلکه باید به‌اندازه‌ای باشد که زن به‌خودش بیاید و متوجه رفتار ناپسند خود شود.} 34

اگر نگران قهر و جدایی زن و شوهر بودید، یک داور از طرفِ خانوادۀ مرد و یک داور ازطرفِ خانوادۀ زن تعیین کنید تا به اختلافشان رسیدگی کنند. اگر داوران قصد سازش‌ دادن داشته باشند، خدا موفقشان می‌کند؛ زیرا خدا نیت‌ها و کارهایتان را می‌داند و از آن‌ها کاملاً آگاه است. {سه آیه برای حل سه ناسازگاری: 1. آیۀ قبل: چگونگی رفتار در برابر ناسازگاری زن؛ 2. این ‌آیه: راه‌حل ناسازگاری زن و شوهر؛ 3. آیۀ 128 همین‌ سوره: شیوۀ برخورد با ناسازگاری شوهر.} 35

خدا را عبادت کنید و چیزى را به‌جای او نپرستید و تا می‌توانید در خدمت پدر و مادر باشید. در خوبی‌کردن به اینان هم سنگ‌تمام بگذارید: قوم‌ وخویش، یتیمان، نیازمندان، همسایه‌هایی که فامیل شمایند، حتی همسایه‌هایی که نسبت فامیلی با شما ندارند، همنشین‌ها، مسافران و بردگان. خدا خیال‌باف‌های خودپسند را دوست ندارد؛{‌مانند همسر و فرزند و همکار و هم‌کلاس و شریک و... .} 36

همان کسانی که بخل می‌ورزند و دیگران را هم به بخیل‌بودن تشویق می‌کنند و نعمت‌هایی را که خدا از سرِ بزرگواری به آن‌ها داده است، کتمان می‌کنند. برای چنین بی‌دین‌های نمک‌نشناسی، عذابی خفت‌بار آماده کرده‌ایم. 37

همچنین، آن‌ها همان‌ کسانی‌اند که اموالشان را برای خودنمایی انفاق می‌کنند. نه خدا را باور دارند و نه روز قیامت را. شیطان همنشین این ‌ریاکارهاست و اگر شیطان همنشین کسی باشد، بد همنشینی است او! 38

چه می‌شد که آن‌ها خدا و روز قیامت را باور داشتند و از چیزهایی‌ که خدا روزی‌شان کرده است، بدون بخل و ریا، در راه خدا هزینه می‌کردند؟! خدا نیت‌ها و کارهایشان را می‌داند. 39

همین خدا به‌اندازۀ ذره‌ای به بندگانش ستم نمی‌کند و اگر کوچک‌ترین کار خوبی هم باشد، چندین برابرش می‌کند و از پیش خودش هم پاداشی بزرگ می‌دهد. 40

وقتی در قیامت، از هر ملتی شاهدی حاضر کنیم و تو را هم بر همۀ شاهدها و ملت‌هایشان شاهد بگیریم، احوال مردم چطور خواهد بود؟! 41

آن ‌روز، کسانی که در دنیا بی‌دینی کردند و پیامبر را نافرمانی، آرزو می‌کنند با خاک یکسان می‌شدند و چنین ‌روزی را نمی‌دیدند. بله، با این‌همه شاهد، دیگر نمی‌توانند هیچ ‌حرفی را کتمان کنند! 42

مسلمانان! برای خواندن نماز، در حال مستی داخل ‌مسجد نشوید تا وقتی که بدانید در نماز چه می‌گویید. در حال جنابت هم پا به مسجد نگذارید تا اینکه غسل کنید؛ مگر آنکه فقط قصد عبور از مسجد داشته باشید.اگر بیمار بودید و آب برایتان ضرر داشت، یا در سفر بودید و آب پیدا نکردید، آن‌وقت، در دو جا، با خاک پاک تیمّم کنید: بعد از اینکه از دست‌شویی آمدید یا اینکه با بانوان تماسِ جنسی داشتید. تیمّم این‌طور است: دو کفِ دست را روی خاک بزنید و به‌ پیشانی و پشت دست‌هایتان بکشید. بله، خدا خطابخشی باگذشت است.{از این جمله می‌فهمیم که بهتر است نمازگزار در هر حالی که از هوشیاری لازم و تمرکز حواسِ کافی برخوردار نباشد، از خواندن نماز خودداری کند، مانند حال خواب‌آلودگی، کسالت، کم‌توجهی و پرخوری.} 43

مگر ندیدی یهودی‌هایی که بهرۀ کمی از تورات برده‌اند، خریدار گمراهی‌اند و دوست دارند که شما هم از مسیر حق منحرف شوید؟! 44

خدا دشمنانتان را بهتر می‌شناسد و همین بس، بله همین بس که خدا خودش حامی و یاورتان باشد. 45

آن دشمنان یهودی‌هایی‌اند که مطالب تورات را تغییر می‌دادند یا کم‌وزیاد می‌کردند. پیامبر را هم با تغییردادن لحنشان به باد تمسخر می‌گرفتند: «از تو گفتن، از ما نشنیدن!»، «بشنو و باور نکن!» و عبارت‌های دوپهلو به‌کار می‌بردند. هدفشان بی‌ادبی و طعنه‌زدن به اسلام بود. اگر به‌جای این‌ها می‌گفتند: «گوش‌به‌فرمان توایم»، «ایمان‌آوردنمان را بشنو» و «هوایمان را داشته باش»، برایشان بهتر و منطقی‌تر بود؛ ولی خدا برای بی‌دینی‌شان لعنتشان کرد. همین است که جز عدۀ کمی از آن‌ها اسلام نمی‌آورند.{برخی مسلمانان به رسول خدا (ص) می گفتند: در سخن گفتن حال ما را رعایت کنید، راعنا و شمرده تر سخن بگویید، تا کلامتان را بهتر بفهمیم و آنرا حفظ یا یادداشت کنیم. ولی عبارت راعنا در زبان عبری یهودی ها به این معنا بود: خوب ما را خر میکنید، آنها با سوء استفاده از این مساله، پیامبر(ص) و مسلمانان را دست میانداختند. خدا به مسلمانان دستور داد که از این به بعد بجای راعنا، بگویند " انظرنا" تا از این شیطنت زبانی یهودی ها پیشگیری شود.} 46

اهل‌کتاب! به کتابی که فرستاده‌ایم و تأیید‌کنندۀ همان تورات و انجیلی ا‌ست که دست شماست، ایمان بیاورید؛ قبل از آنکه فهم آدم‌هایی مثل شما را کور کنیم و در نتیجه به عقب‌گرد وادارشان کنیم یا همان‌طورکه حرمت‌شکن‌های شنبه را لعنت کردیم، آن‌ها را نیز لعنت کنیم؛ زیرا دستور خدا همیشه عملی می‌شود! 47

خدا این عقیده را که برایش در کاروبار عالم شریکی قائل باشند، بی‌توبه نمی‌آمرزد؛ ولی گناهان دیگر را برای هرکه صلاح بداند، حتی بی‌توبه می‌بخشد! بله، هرکه برای خدا شریکی قرار بدهد، سهل‌انگاری بزرگی کرده است. {اما باتوبه، خدای مهربان همۀ گناهان را می‌بخشد}48

ندیدی یهودی‌های نژادپرستی را که از خودشان تعریف می‌کنند؟! این‌طورها نیست. خداست که هرکس را شایسته بداند، می‌ستاید و به‌اندازۀ سرِ مویی به آن‌ها ستم نمی‌شود. 49

ببین که چطور به خدا نسبت دروغ می‌دهند و همین‌که این خودستایی را منتسب به خدا می‌دانند، بس است برای اثبات اینکه این یک سهل‌انگاری فاحشی باشد. {ادعاهایی که به خدا نسبت می‌دادند، کم نبود! ادعایشان این بود: به فرض هم که جهنمی باشیم آتش حداکثر هفت یا چهل روز مختصر تماسی با بدن ما خواهد داشت و دیگر هیچ} 50

مگر ندیدی همین ‌یهودی‌هایی که بهرۀ ناچیزی از تورات برده‌اند، به بت‌ها ایمان می‌آورند. تازه برای خوشایند بت‌پرست‌ها ادعا می‌کنند که بت‌پرست‌ها از مسلمانان هدایت‌یافته‌ترند؟! 51

این‌ها را خدا لعنت کرده است و هرکه را خدا لعنت کند، هرگز یاوری برایش پیدا نخواهی کرد. 52

مگر آن‌ها سهمی از قدرت و ثروت دارند؟! که اگر هم داشتند، سرِ سوزنی به مردم نمی‌دادند! 53

یا اینکه به پیامبر و اهل‌بیتش، برای جایگاهی که خدا از سرِ بزرگواری به آن‌ها داده، حسودی می‌کنند؟! چه حسادت بیجایی! ما که به پیامبران ابراهیمی هم کتاب و حکمت دادیم و حکومت قدرتمندی در اختیارشان گذاشتیم.1- {منظورش پیامبرانی از نسل حضرت ابراهیم است: داوود، سلیمان، یوسف، موسی، عیسی و پیامبرانِ بنی‌اسرائیل.} 2- {قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرت‌های راهگشا، به‌خاطر «محکم»‌بودنشان با نام «حکمت» یاد می‌کند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و به‌ویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی به‌سبک دین، نکشتن انسان‌های بی‌گناه، پرداختن به یتیمان و... .} 54

به‌هرحال، عده‌ای از آن‌ها به پیامبر ایمان آوردند. بعضی هم از او رو گرداندند و همین ‌بس‌ که جهنم سوزان جزایشان باشد. 55

بله، بی‌دین‌ها، به‌ویژه یهودی‌هایی را که آیه‌ها و نشانه‌های ما را باور نکردند، در آتشی مهیب سرخ‌وسوخته خواهیم کرد. هر وقت پوستشان جِزغاله شود، پوست تازه به‌جایش می‌رویانیم تا دم‌به‌دم عذاب را بچشند! بله، خدا شکست‌ناپذیرِ کاردرست است. 56

اما کسانی را که ایمان آوردند و کارهای خوب کردند، به باغ‌هایی پردرخت خواهیم بردکه در آن‌ها جوی‌ها روان است و همیشه آنجا ماندنی‌اند. در آنجا، همسرانی زیبا و پاک دارند و زیر سایه‌هایی دلپذیر و آرام‌بخش جایشان می‌دهیم. 57

خدا به شما دستور مى‌دهد که تمام امانت‌ها را به‌وقتش به صاحبانش برگردانید. وقتی هم بین مردم داورى مى‌کنید، عادلانه داورى کنید. خدا چه پندهای گران‌بهایی به شما مى‌دهد! همان خدا امانت‌داری‌هایتان را می‌بیند و قضاوت‌هایتان را می‌شنود.{رعایت امانت به چیزهای مالی محدود نمی‌شود و مسائل اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، حکومتی و فردی را هم در بر می‌گیرد. دستورهای دینی، سِمت‌های اجتماعی و سیاسی، اموال عمومی، اسرار و آبروی مردم، زمان و عمر، دانش‌ها و تجربه‌ها، اعضا و جوارح انسان و... نمونه‌هایی از امانت‌های الهی است که باید به‌درستی و با جدّیت در حفظ آن‌ها کوشید.} 58

‌مسلمانان! از خدا اطاعت کنید و نیز از پیامبر و امامان معصوم فرمان ببرید و هر وقت در چیزی اختلاف کردید، برای حلّش به کتاب خدا و سنت پیامبر مراجعه کنید؛ البته اگر به خدا و روز قیامت معتقدید. عمل به این‌‌ها خوبی و خوش‌عاقبتی را برایتان به‌همراه می‌آورَد. 59

کسانی که به‌خیال خامِ خود به قرآن و کتاب‌های آسمانیِ قبل از تو ایمان آورده‌اند، مگر ندیدی که برای داوری در حل اختلافاتشان می‌خواهند به طاغوت مراجعه کنند؟! با آنکه دستور مؤکّد به آن‌ها داده شد که از رفتن پیش طاغوت خودداری کنند. بله، شیطان می‌خواهد آن‌ها را در گرداب بی‌پایان گمراهی بیندازد!{سرانِ طاغوت، دادگاه‌های طاغوت و حتی جادوگران و فالگیران و هرکسی که مدعیِ غیب‌گویی است، مصداق طاغوت است و مراجعۀ به او، حرام.} 60

وقتی به آن‌ها بگویی: «برای داوری در حل اختلافات خودتان به‌سمت قرآن و پیامبر بیایید»، منافق‌ها را می‌بینی که از پذیرش دعوتت به‌شدت خودداری می‌کنند! 61

وقتی در نتیجۀ رفتن پیش طاغوت به دردسر می‌افتند و برای توجیه این کارِ زشتشان پیشت ‌می‌آیند، دیگر با چه رویی به خدا قسم می‌خورند که: «جز خیرخواهی و سازش بین دو طرف دعوا، منظوری نداشته‌ایم»؟! 62

خدا که می‌داند در دلشان چه می‌گذرد! پس، از آن‌ها کناره بگیر؛ ولی پندشان بده و وقتی تنهایند، با حرف‌هایی شفاف راهنمایی‌شان کن. 63

هر ‌پیامبری فرستادیم، بدون استثنا، واجب بود که به‌فرمان خدا اطاعتش کنند. این منافق‌هایی که با مراجعه به طاغوت به خودشان جفا کردند، اگر به‌جای توجیه کارهایشان، پیشت مى‌آمدند و از خدا آمرزش مى‌خواستند و پیامبر هم برایشان آمرزش می‌خواست، آن‌وقت می‌دیدند که خدا توبه‌پذیری مهربان است. {این ‌آیه توسل و شفاعت را تأیید می‌کند: آمدنِ توبه‌کاران به محضر پیامبر(ص) و دست‌به‌دامان او شدن، توسل است و طلب آمرزشِ پیامبر(ص) برای آنان، شفاعت.} 64

نه، به خدا قسم! آن‌ها ایمانِ واقعی نمی‌آورند؛ مگر آنکه در دعواهایشان فقط تو را به‌داوری انتخاب کنند و تازه، از رأیی که می‌دهی، در دل احساس ناراحتی نکنند و در عمل هم، دربست تسلیمِ حکم تو باشند. 65

این که دین آسانی است. اگر بر آن‌ها واجب کرده بودیم که: «همدیگر را بکُشید یا ترکِ وطن کنید» باز هم جز عدۀ کمی از آن‌ها اطاعت نمی‌کردند. اگر به پندهایی که به آن‌ها می‌دهند، عمل می‌کردند، برایشان بهتر بود و در تثبیت ایمانشان، مؤثرتر.{خدای انتقام‌گیرنده، بعضى از ملت‌های گذشته را با مجازات‌های سختی مثل کشتنِ هم یا ترک وطن تنبیه می‌‌کرد؛ مانند یهودی‌های زمانِ موسی(ع) که بعد از پرستش گوساله، موظف شدند که گوساله‌پرست‌هایشان را بکشند.} 66

درآن‌صورت، پاداشی بزرگ از طرف خودمان به آنان می‌بخشیدیم 67

و آنان را به راه درست زندگی می‌بردیم. 68

آنانی که در همه‌حال از خدا و پیامبر اطاعت کنند، هم‌مسیر با افرادی‌اند که خدا به آنان نعمت ویژه داده است؛ یعنی با پیامبران و آدم‌های باصداقت و شاهدان اعمال و شایستگان. آنان خوب رفقایی در مسیر رشدند! 69

این‌‌همه لطف از طرف خداست و همین بس که خدا احوال بندگانش را می‌داند. 70

مسلمانان! آمادگی و هوشیاریِ خود را در برابر دشمن حفظ کنید و با توجه به اوضاع، گروه‌گروه یا همگی دسته‌جمعی به جبهه‌ها بروید. 71

البته بین شما کسانی پیدا می‌شوند که در رفتن به جبهه کوتاهی می‌کنند. آن‌وقت اگر شکست بخورید و تلفاتی بر شما وارد شود، ذوق‌زده می‌گویند: «خدا به ما رحم کرد که همراهشان نبودیم!» 72

اما اگر پیروزی و غنیمتی از طرف خدا نصیبتان شود، درحالی‌که انگارنه‌انگار بین شما و آن‌ها آشنایی و ارتباطی بوده، ماتم‌زده می‌گویند: «ای‌کاش ما هم همراهشان بودیم و سهم فراوانی از غنیمت به‌دست می‌آوردیم!» 73

کسانی که زندگی پست دنیا را به‌قیمت به‌دست‌آوردن آخرت می‌فروشند، باید در راه خدا بجنگند. به هرکه در راه خدا بجنگد و شهید شود یا پیروز، پاداشی بزرگ هدیه خواهیم داد. 74

چه‌تان شده که در راه خدا و نجات مردان و زنان و کودکان مستضعفی که زیر سلطۀ دشمن‌اند، نمى‌جنگید؟! آن مستضعفان همیشه از خدا خواسته‌اند: «خدایا، ما را از این شهرى که مردمش ستمکارند، بیرون ببر و از طرف خودت، بله از طرف خودت یار و یاورى براى ما قرار بده.» 75

کسانی که ایمان واقعی دارند، در راه خدا می‌جنگند و کسانی که بی‌دین‌اند، در راه طاغوت می‌جنگند. با یاران شیطان بجنگید که پیروزی از آنِ شماست؛ چون‌که نقشۀ شیطان نقش‌برآب است. 76

به کسانی که قبل از آمدن دستور جهاد، خواهان جنگ با ستمکارها بودند، گفته شد: «فعلاً دست نگه دارید و نماز را درست بخوانید و صدقه بدهید.» همین‌که دستور جنگ صادر شد،مگر ندیدی گروهی از آن‌ها همان‌قدر از دشمن ترسیدند که باید از خدا ترسید و حتی بیشتر! پس اعتراض کردند: «خدایا، چرا جنگ را بر ما واجب کردی؟! چرا این چندروزۀ دنیا را به ما مهلت ندادی؟!»بگو: «خوشی‌های زندگی دنیا ناچیز و زودگذر است؛ درحالی‌که سرخوشی‌های آخرت برای خودمراقبان بهتر است. در آنجا سرِ مویی هم به شما ستم نمی‌شود. 77

هرکجا باشید، اگرچه در ساختمان‌های بلند و محکم، مرگ سراغتان می‌آید!» هر زمان خوشی ‌‌و ‌نعمتی‌ نصیبشان شود، می‌گویند: «این از طرف خداست» و اگر سختی وبلایی دامن‌گیرشان شود،می‌گویند: «این از پاقدمِ نحس توست!» بگو:«همه‌اش از طرف خداست.» این جماعت چه‌شان شده که این‌قدر دیر یک مطلب را می‌فهمند؟! 78

هر خوشی‌ و نعمتی شامل حالت می‌شود، سبب‌سازَش خداست؛ ولی هر حادثۀ تلخی برایت پیش بیاید، سبب‌سازش خودت هستی. تو را برای مردم، به‌پیامبری فرستادیم و همین بس که خدا گواه باشد.{همۀ حوادث خیر و شرّ عالم از طرف خداست و به‌قول حافظ: گر رنج پیشت آید و گر راحت، ای حکیم نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند. خدای مهربان منشأ همۀ خوبی‌های عالم است؛ ازاین‌رو علاوه‌بر آنکه رخدادهای خیر از طرف خداست، سبب‌سازش هم خداست؛ اما حوادث ناگوار از طرف خداست، ولی سبب‌سازش کارهای خود انسان است:خدای مهربان ابتدا به انسان نعمت می‌دهد؛ ولی با ناشکری و کارهای بد انسان، آن نعمت‌ها را پس می‌گیرد و او را دچار سختی‌ها و مصیبت‌هایی می‌کند.البته سختی‌هایی که انسان برای امتحان و نه تنبیه به آن مبتلا می‌شود، جای خودش را دارد.} 79

هرکه از پیامبر اطاعت کند، در واقع از خدا اطاعت کرده و هرکه سرپیچی کند، مسئولیتش با خودش است. تو را هم نفرستاده‌ایم تا مراقبشان باشی! 80

رودرروی تو می‌گویند: «گوش‌به‌فرمانیم!» ولی تا از پیشت بیرون می‌روند، عده‌ای از آن‌ها جلسه‌های مخفیِ شبانه‌ای درجهت خلاف گفته‌های تو تشکیل می‌دهند. خدا توطئه‌های شبانه‌شان را ثبت می‌کند؛ بنابراین اعتنا نکن به آن‌ها و توکل کن به خدا. همین بس که خدا حامی‌ات باشد. 81

پس چرا دربارۀ همۀ قرآن به‌صورت جامع فکر نمی‌کنند؟! اگر از طرف غیرخدا بود، ناهماهنگی بسیاری در آن پیدا می‌کردند. 82

وقتی خبری از پیروزی یا شکستِ رزمندگان به دستشان برسد، فوری بین مردم پخشش می‌کنند؛ درصورتی‌که اگر راست ‌و ‌‌دروغِ چنین ‌اخباری را از پیامبر و مسئولانِ امر جویا شوند، آنان درستی و نادرستی و چگونگیِ اطلاع‌رسانی‌اش را تشخیص می‌دهند. اگر خدا با این سفارش‌ها، در حقّتان لطف و بزرگواری نکند و از شیطنت منافقان پرده برندارد، با تبلیغات منفی‌شان بیشترتان گول شیطان را می‌خورید.{پخش شایعه و خبرهای دروغ در جامعۀ اسلامی ما متأسفانه رایج‌تر از گذشته شده است. خیلی‌ها، به‌جای زندگی آرام و عاقلانه، جذب خبرهای هیجانی و غافلگیرانه می‌شوند. رسانه‌ها و شبکه‌های بدخواهِ خارجی هم، تا می‌توانند، خبرهای حاشیه‌ای و التهاب‌آفرین را با بزرگ‌نمایی منتشر می‌سازند. در این شلوغ‌بازارِ پردروغ و پرشایعه، عمل به این سفارش قرآن بسیار راهگشاست. } 83

به‌هرحال، یک‌تنه در راه خدا مبارزه کن: تو فقط مسئول ادای وظیفۀ خودت هستی. البته مسلمانان را به حضور در جبهه تشویق کن؛ به‌امید اینکه خدا شرّ دشمنان بی‌دین را از سرتان کم کند. آخر، قدرت خدا بیشتر است و مجازاتش زجرآور‌تر. 84

هرکس واسطۀ کار خیری شود، سهمی از آن می‌برد و هرکس واسطۀ کار شرّی شود، در آن شریک است؛ چون‌که خدا مراقب همه چیز و همه کاری هست. 85

چنانچه سلام و تعارفی با شما کردند، یا به‌صورتی بهتر جواب دهید یا دست‌کم به همان صورت؛ زیرا خدا همه چیز را محاسبه می‌کند. 86

جز خدا هیچ معبودی نیست. او روز قیامت حتماً جمعتان می‌کند که جای هیچ شک‌وشبهه‌ای در آمدنش نیست. از خدا راستگوتر کیست؟ 87

چه‌تان شده که دربارۀ منافقان دچار دودستگی شده‌اید؟! با اینکه خدا به‌سزای کارهای زشتشان سرنگونشان کرده است. یعنی می‌خواهید کسانی را به راه بیاورید که خدا به‌حال خود رهایشان کرده؟! کسانی را که خدا به‌حال خودشان رها کند، هیچ ‌راهی برای نجاتشان پیدا نخواهی کرد! 88

آرزو می‌کنند همان‌طور‌که خودشان بی‌دین‌اند، شما هم بی‌دین شوید تا مثل هم باشید! پس، با منافقانِ فتنه‌گرِ خارج‌نشین طرح دوستی نریزید؛ تا آنکه با پذیرش واقعیِ اسلام، به جمع مسلمانان مهاجرت کنند. اگر از این کار سرپیچی کردند، هرکجا گیرشان آوردید، دستگیر و اعدامشان کنید و هرگز از میانشان یار و یاوری نگیرید؛ 89

مگر آنکه به کشوری پناهنده شوندکه بین شما و آن‌ها پیمان صلح بسته شده باشد یا درحالی پیشتان بیایند که از جنگ‌وگریز با شما یا با مردمِ خودشان به‌ستوه آمده‌اند. اگر خدا می‌خواست، بر شما مسلطشان می‌کرد و آن‌وقت با شما می‌جنگیدند. پس اگر کاری به کارتان نداشتند و با شما نجنگیدند، بلکه پیشنهاد صلح و سازش دادند، خدا دیگر اجازه نمی‌دهد به آن‌ها دست‌درازی کنید. 90

به گروه دیگری برمی‌خورید که می‌خواهند هم از طرف شما خاطرجمع باشند و هم از طرف کشور خودشان! هر وقت هم برای فتنه‌گری علیه شما دعوت شوند، با سر می‌روند! اگر این‌ها ول‌کنِ شما نبودند و پیشنهاد صلح ‌و سازش به شما ندادند و دست از سرتان برنداشتند، هرکجا گیرشان آوردید، دستگیر و اعدامشان کنید. در نبرد با این گروه و نابودی‌شان، دستتان را کاملاً باز گذاشته‌ایم! 91

هیچ مسلمانی حق ندارد مسلمان دیگری را بکشد؛ مگر آنکه از روی اشتباه باشد. حال، هرکس مسلمانی را به‌‌اشتباه کشت، باید بردۀ مسلمانی را آزادکند و به خانوادۀ مقتول خون‌بها بپردازد؛ مگر اینکه آن‌ها خون‌بها را ببخشند. اگر مقتول اهل کشوری باشد که دشمن شما مسلمانان‌اند، ولی خودش مسلمان بوده، آزاد‌کردنِ یک‌ بردۀ مسلمان کافی است؛ اما اگر مقتول اهل کشوری باشدکه با کشور شما پیمان صلح بسته‌اند، پرداخت خون‌بها به خانوادۀ مقتول و آزاد‌کردنِ یک‌ بردۀ مسلمان، هر دو، لازم است. هرکه نمی‌تواند بنده آزاد کند، به‌جایش دو ماهِ پشت‌سرِهم روزه بگیرد. این تخفیفی از طرف خداست و خدا دانایی کاردرست است. 92

هرکه مسلمانی را به‌عمد و به‌دلیل نفرت از مسلمانی‌اش بکشد، مجازاتش جهنم است که آنجا ماندنی است. خدا هم بر او خشم می‌گیرد و لعنتش می‌کند و برایش عذابی بی‌اندازه آماده کرده است. 93

مسلمانان! وقتی برای نبرد در راه خدا عازم جبهه‌ها هستید، در طول سفر حواستان را جمع کنید و به کسی که با‌ زبان به شما اعلام می‌کند: «مسلمانم»، فوری نگویید: «تو مسلمان نیستی» تا به این ‌بهانه او را بکشید و به غنیمت‌های زودگذرِ مادی برسید! اگر واقعاً دنبال غنیمتید، غنیمت‌های مادی و معنویِ فراوانی پیش خدا هست. شما هم آن ابتدا که خواستید مسلمان شوید، با زبان بیان کردید! و خدا سرتان منّت گذاشت که اسلام را در شما درونی کرد. پس حواستان را جمع کنید تا به افراد بی‌گناه آسیبی نرسد؛ زیرا خدا از کارهایتان آگاه است. 94

مسلمانانی که نقص‌عضو ندارند و به جبهه نمی‌روند، هرگز مساوی نیستند با رزمندگان داوطلبی که با مال و جانشان در راه خدا می‌جنگند. خدا رزمندگانی را که با مال و جانشان می‌جنگند، برتری داده است بر کسانی که در جبهه شرکت نمی‌کنند. البته خدا به همۀ مسلمانان پاداش‌های شایسته وعده داده است؛ اما رزمندگان اسلام را بر مسلمانانی که در جبهه شرکت نمی‌کنند، با این پاداش ممتاز برتری داده است: رتبه‌های عالی و آمرزش و بزرگواری خودش. خدا آمرزندۀ مهربان است. 95و96

وقتی فرشتگان جان کسانی را می‌گیرند که با ماندن در دیار کفر به خودشان بد کرده‌اند، از آن‌ها می‌پرسند: «وضع دین‌داری‌تان چطور بود؟» جواب می‌دهند: «در سرزمینمان، برای رعایت دین‌داری، تحت فشار بودیم.» فرشتگان می‌گویند: «مگر زمین خدا پهناور نبود؟ چرا به جاهای دیگر مهاجرت نکردید؟» بنابراین، جایگاهشان جهنم است و آن بد سرانجامی است! 97

فقط مردان و زنان و کودکانی استثنایند که واقعاً در تنگنا به‌سر می‌برند و چاره‌ای جز ماندن ندارند و راه به جایی نمی‌برند. 98

امید است که خدا از سرِ تقصیراتشان بگذرد. آخر، خدا خطابخشی باگذشت است. 99

مسلمانانی که برای حفظ دینشان مهاجرت کنند، سرزمین‌های بسیاری برای زندگیِ سالم و راحت پیدا خواهند کرد. هرکه به‌قصد مهاجرت به دیاری که دین خدا و رسولش در آن برقرار است، از خانه‌اش خارج شود و بعد، بین راه، مرگ سراغش بیاید، پاداشش با خداست. خدا هم که آمرزندۀ مهربان است. 100

وقتی به مسافرت می‌روید و می‌ترسید که بی‌دین‌ها غافلگیرتان کنند و آسیبی به شما برسانند، اشکالی ندارد که نمازهای چهاررکعتی را شکسته بخوانید؛ زیرا بی‌دین‌ها دشمن علنیِ شمایند.{این آیه دربارۀ نماز مسافر است. در ابتدا، دستور شکسته‌خواندنِ نماز، مخصوص مسافری بوده که از دشمن می‌ترسیده است؛ اما بعدها، پیامبر خدا(ص) اجرای این ‌دستور را برای هر مسافری لازم دانستند.} 101

وقتی در جبهه، کنار رزمندگان هستى و می‌خواهی برایشان نمازجماعت بخوانی، اول گروهی از رزمندگان به تو اقتدا کنند و سلاحشان همراهشان باشد. بعد از سجده‌های رکعت اول، نیت فُرادا کنند و نمازشان را زودتر تمام کنند.آن‌وقت پشت سرتان بروند و مراقب دشمن باشند تا گروه دیگری که نماز نخوانده‌اند، بیایند و به رکعت دومِ تو اقتدا کنند، البته با حفظ آمادگی و همراه‌داشتنِ سلاحشان. دشمن منتظرکوچک‌ترین فرصت است که به‌محض اینکه از اسلحه و امکاناتتان غافل شدید، یک‌دفعه به شما حمله کند! البته اگر به‌علت بارندگی یا بیماری،حمل سلاح برایتان سخت است، اشکالی ندارد که سرِ نماز سلاح‌هایتان را زمین بگذارید؛ ولی آمادگی‌تان را کامل حفظ کنید. به‌یقین، خدا برای دشمنان بی‌دین عذابی خفت‌بار آماده کرده است. 102

وقتی می‌خواهید نماز بخوانید، به‌تناسب موقعیت، با نمازِ ایستاده یا ‌نشسته یا به‌پهلوخوابیده، خدا را یاد کنید و وقتی از شرّ دشمن خاطرجمع شدید، نماز را به‌طور معمول بخوانید؛ چون نماز، واجبی است که باید آن را در وقتش خواند! 103

در تعقیب‌کردن دشمن سستی و کوتاهی نکنید. در این راه، اگر شما رنج و سختی می‌کشید، آن‌ها هم مثل شما رنج و سختی می‌کشند؛ با این فرق که شما از خدا پیروزی ‌و پاداشی امید دارید که آن‌ها ندارند و خدا دانایی کاردرست است. 104

ما قرآنِ دادگستر را به‌سوی تو فرستادیم تا با راه‌وروشی که خدا در قضاوت یادت داده است، بین مردم داوری کنی. در قضاوت‌هایت هم طرف‌دار‏ خائنان نباش.{نهی‌های شبیه به این که مخاطبش پیامبر(ص) است، «دفعی» است، نه «رفعی»؛ یعنی برای پیشگیری و هشدار است، نه اینکه گناهی از ایشان سر زده باشد و این‌ها برای بازداشتن او باشد.} 105

همچنین، از خدا آمرزش بخواه که خدا آمرزندۀ مهربان است. 106

دفاع بیجا نکن از مسلمانانی که با کارهای زشت، به خودشان خیانت می‌کنند؛ زیرا خدا خیانتکاران سهل‌انگار را دوست ندارد.{یکی از مسلمانان زره مسلمان دیگری را دزدید. دزد بدجنس همین‌که متوجه شد به او ظنین شده‌اند، زره را در خانۀ کسی انداخت و دزدی را به او نسبت داد! کار به دادگاه کشید. خانواده و خویشانِ فرد مظنون از پیامبر(ص) خواستندکه به‌نفع آن‌ها داوری کند! این آیه تا آیۀ 125 دربارۀ قضاوت نازل شد.} 107

آن‌ها ازمردم خجالت می‌کشند و خیانت‌هایشان را مخفی می‌کنند؛ اما از خدا خجالت نمی‌کشند! درحالی‌‌که وقتی درجلسه‌های مخفیِ شبانه برای اثبات بی‌گناهی‌شان نقشه می‌کشند، خدا حاضر و ناظر است. بله،‌ خدا به کارهایشان احاطه دارد. 108

گیرم که شما در زندگیِ این ‌دنیا از آن خیانتکاران طرف‌دار‏ی کردید! خب، روز قیامت و در برابر خدا، چه کسی حمایت می‌کند از آنان" هان؟!" یا چه کسی اوضاعشان را سروسامان می‌دهد؟! 109

هرکه کار بدى انجام دهد یا به خودش بد کند، آن‌وقت از خدا آمرزش بخواهد، خواهد دید که او آمرزندۀ مهربان است. 110

بله، هرکه مرتکب هرگونه سهل‌انگاری شود، فقط به‌زیان خودش کار کرده است و خدا دانای کاردرست است. 111

البته هرکه از او خطایی سر بزند یا مرتکب سهل‌انگاری شود، بعد آن را به شخص بی‌گناهی نسبت دهد، یقیناً زیر بار تهمت و گناه فاحشی رفته است. 112

اگر لطف و بزرگواری خدا در حقّت نبود، گروهی از آن‌ها قصد داشتند از قضاوت عادلانه منحرفت کنند! ولی آن‌ها فقط خودشان را منحرف می‌کنند و هیچ ‌ضرری به تو نخواهند زد.‌خدا قرآن و حکمت را بر تو فرستاد و چیزهایی‌ یادت داد که نمی‌توانستی یاد بگیری. بله، لطف خدا به تو بی‌اندازه است.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرت‌های راهگشا، به‌خاطر «محکم»‌بودنشان با نام «حکمت» یاد می‌کند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و به‌ویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی به‌سبک دین، نکشتن انسان‌های بی‌گناه، پرداختن به یتیمان و... .} 113

در خیلی از حرف‌های درِ‌گوشی‌شان خیری نیست. البته اگر کسی مردم را از این ‌راه به صدقه‌دادن یا کارهای پسندیده یا اصلاح امور مردم دعوت کند، کار خیر انجام داده است. هرکه برای به‌دست‌آوردنِ رضایت خدا چنین کند، پاداشی بی‌اندازه به او خواهیم داد 114

ازآن‌طرف، بعد از آنکه حقیقت برای کسی معلوم شد، اگر از درِ مخالفت با پیامبر خدا دربیاید و راهی جز راه مسلمانانِ واقعی در پیش بگیرد، در همان ‌راه اشتباهی که انتخاب کرده، رهایش می‌سازیم و با آتش جهنم سرخ‌وسوخته‌اش می‌کنیم ‌و آن بد سرانجامی است! 115

خدا این عقیده را که برایش شریکی قائل باشند، بی‌توبه نمی‌آمرزد؛ ولی ‌گناهان دیگر را برای هرکه ‌صلاح بداند، حتی بی‌توبه می‌بخشد! بله، آن‌هایی که برای خدا شریکی قرار بدهند، دچار گمراهیِ بی‌پایانی شده‌اند!{اما باتوبه، خدای مهربان همۀ گناهان را می‌بخشد} 116

آن‌ها به‌جای خدا فقط بت‌های بی‌خاصیت را می‌پرستند. در واقع، فقط شیطان سرکش را می‌پرستند 117

که خدا لعنتش کرده است. او با گستاخی گفته: «از میان بندگانت، سهم معیّنی را حتماً به‌فرمان خودم درمی‌آورم، 118

مسلّماً آن‌ها را به گمراهی می‌کشم، قطعاً با آرزوهای دورودراز سرگرمشان می‌کنم و صدالبته دستورشان می‌دهم به خرافات؛ مثلاً گوش حیوان چهارپا را بشکافند تا مقدس شود! و بی‌شک دستورشان می‌دهم تا آفرینش خدا را دست‌کاری کنند.» بله، آن‌هایی که زیر چتر دوستیِ شیطان بروند نه خدا، به ورشکستگیِ جبران‌ناپذیر افتاده‌اند؛2- {بیشترِ مردم هند هم‌اکنون گاو را حیوانی مقدس می‌دانند.}3- {مانند تغییر جنسیت، همجنس‌بازی،‌ اعتیاد، تخریب محیط‌زیست، انتشار گازهای گلخانه‌ای، استفادۀ نابجا و افراطی از مواد و عناصر طبیعی در ساخت تسلیحات ممنوعه، سقط‌جنین، گسترش خوراکی‌های ناسالم، زیاده‌روی در جراحی زیبایی و لاغری، غرق‌کردن مردم در فضای مجازی و دورکردنشان از زندگی واقعی و... .} 119

زیرا شیطان وعدۀ پوچ به آن‌ها می‌دهد و در دام آرزو گرفتارشان می‌کند؛ حال آنکه وعده‌هایش همه گول‌زننده است. 120

آن‌ها جایگاهشان جهنم است و هیچ راه فراری از آن پیدا نمی‌کنند. 121

اما مسلمانانی را که کارهای خوب کرده‌اند، در باغ‌‌های پردرختی جای می‌دهیم که در آن‌ها جوی‌ها روان است و همیشه آنجا ماندنی‌اند. خدا وعده‌ای داده که راستِ راست است. از خدا راستگوتر کیست؟! 122

امتیازخواهی و برتری‌جویی نه به دلخواه شماست نه به دلخواه اهل‌کتاب! ملاکش عمل است: آن‌هایی که کار زشتی بکنند، به‌سزایش مجازات می‌شوند و در پیشگاه خدا برای خودشان یار و یاوری پیدا نمی‌کنند. 123

آن‌هایی هم که کارهای خوب بکنند، به‌شرط باایمان‌بودن، چه مرد باشند چه زن، وارد بهشت می‌شوند و به‌اندازۀ سرِ سوزنی به آن‌ها ستم نمی‌شود! 124

چه کسانی در دین‌داری بهتر از آن‌هایی‌اند که خودشان را با تمامِ وجود، تسلیم خدا کرده‌اند و دنباله‌روِ دین ابراهیمِ میانه‌رو هستند؟! البته با این قید که نیکوکار هم باشند. خدا ابراهیم را دوست خود می‌دانست. 125

آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال خداست و خدا به همه چیز و همه کس احاطه دارد. 126

پیامبر! دربارۀ حقوق ارث و ازدواج بانوان توضیح بیشتری از تو می‌خواهند. بگو: «خداست که دربارۀ بانوان و حقوق دخترانِ بدون پدر جواب می‌دهد. در ابتدای همین سوره هم قسمتی از آن برایتان خوانده شد. آن ‌دختران را از حقوق فردی و اجتماعی محروم می‌سازید و خودتان هم از ازدواج با آن‌ها دوری می‌کنید! همچنین، دربارۀ پسران کم‌سنّی که از ارث محرومشان می‌کنید و اینکه به‌طور کلی با یتیمان چطور به‌عدالت رفتار کنید، خدا برایتان توضیح می‌دهد. البته هر کار خوبی‌ که برای بانوان و پسران و یتیمان بکنید، خدا آن را می‌داند.» 1- {یعنی نه ارثشان را در اختیارشان می‌گذارید و نه اجازۀ ازدواج به آن‌ها می‌دهید.}، 2- {مردم زمان جاهلیت ارث فرزندان کم‌سن‌ و سال را نمی‌دادند و می‌گفتند: «ما به کسى ارث می‌دهیم که به جنگ رفته و با دشمن جنگیده و از حریم خانواده و طایفه دفاع کرده باشد.»}127

اگر زنی نشانه‌های ناسازگاری یا بی‌مهری در شوهرش ببیند، بد نیست که با کوتاه‌آمدن از بعضی حقوق خود، با شوهرش به‌خوبی سازش کند؛ چون‌که به‌هرحال، صلح‌ بهتر از اختلاف و جدایی است. بماند که خودخواهی و تنگ‌نظری در وجودِ انسان‌ها، مانع گذشت و بزرگواری‌شان می‌شود! البته اگر با بانوانتان خوش‌رفتاری کنید و مراقب رفتارتان باشید، خدا از این رفتارتان آگاه است. 128

شما مردانی‌ که چند همسر دارید، اگر خودتان را هم بکشید، محال است بتوانید علاقۀ مساوی به همۀ آن‌ها داشته باشید! ولی خب اگر یکی از آن‌ها را کمتر دوست دارید، رابطۀ سردی با او در پیش نگیرید و مثل زنی بی‌شوهر، به‌حال خودش رهایش نکنید! اگر با بانوانتان مهربانی کنید و مراقب رفتارتان باشید، خدا هم چهرۀ آمرزنده و مهربانش را نشانتان می‌دهد. 129

اگر زن و شوهری ناچار به طلاق شوند، خدا با پیداکردن همسری مناسب برای هر کدامشان، در سایۀ رحمت گستردۀ خودش بی‌نیازشان می‌کند؛ چون خدا روزی‌گسترِ کاردرست است130

و چون آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال خداست.هم به اهل‌کتاب که قبل از شما زندگی می‌کردند و هم به شما مسلمانان سفارش کرده و می‌کنیم که در مسائل همسرداری، مراقب رفتارتان باشید. اگر به این سفارش‌های سودمند گوش ندهید، دودش به چشم خودتان می‌رود. آخر، آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال خداست و او بی‌نیازِ ستودنی است. 131

بله، آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال خداست و همین بس که چنین خدایی همه‌کارۀ عالَم است 132

و همین خدا اگر ببیند نالایقید، مردم! شما را از بین می‌برد و به‌جایتان مردم دیگری به‌وجود می‌آورد. بله،خدا می‌تواند چنین کند.{بعد از آمدن این آیه، پیامبر(ص) دست مبارکش را به پشت شانۀ سلمان فارسى زد و به حاضران فرمود: «آن ملتی که مى‌آیند و در قبول اسلام و دعوت الهی، از شما عرب‌ها جلو می‌افتند، هم‌وطنان این مرد هستند.»}133

هرکه خوشبختیِ دنیا می‌خواهد، بداند که خوشبختیِ دنیا و آخرت پیش خداست. خدا نیازهایتان را می‌شنود و می‌بیند. 134

‌مسلمانان! در راه اجرای عدالت با تمام توان ایستادگی کنید و هرجا لازم است، برای رضای خدا شهادت دهید؛ هرچند به‌ضرر خودتان یا پدر و مادرتان یا خویشانتان باشد. ثروت یا فقرِ هریک از دو طرف دعوا در گواهی‌تان تأثیری نگذارد؛ چون برای حمایت از آنان، خدا اولویت دارد. پس برای اینکه طبق عدالت رفتار کرده باشید،دل‌بخواهی ملاحظۀ کسی را نکنید. اگر با زبان‌بازی شهادتِ ناحق دهید یا از زیر بار شهادت‌دادن شانه خالی کنید، خدا از این کارهایتان آگاه است. 135

مسلمانان! واقعاً باور داشته باشید خدا ‌را و ‌پیامبرش را و قرآنی را که بر او فرستاده و کتاب‌های آسمانی را که قبلاً فرستاده است. هرکه خدا، فرشتگانش، کتاب‌هایش، پیامبرانش و روز قیامت را باور نداشته باشد، دچار گمراهیِ بی‌پایانی شده است. 136

کسانى که اسلام بیاورند، آن‌وقت بی‌دین شوند، بعد دوباره اسلام بیاورند، باز بی‌دین شوند و با کارهای ناپسند، بی‌دینی‌شان را تشدید کنند، محال است خدا آن‌ها را بیامرزد یا به راه بهشت ببَرد. 137

به این منافقان مژده بده که عذاب زجرآوری چشم‌به‌راهشان است! 138

همان‌هایی که با دشمنانِ بی‌دین طرح دوستی می‌ریزند،نه با مسلمانان. که چه بشود؟که عزت و آبرو از آن‌ها گدایی کنند؟! نخیر! عزت‌ و آبرو یکسره دست خداست. 139

خدا این مسئله را برایتان توضیح داده است که هر وقت در مجلسی بودید و شنیدید که آیه‌هایش را انکار و تمسخر می‌کنند، با آن‌ها همنشینی نکنید، مگر که مشغول حرفی دیگر شوند؛ وگرنه شما هم در عمل مثل آن‌ها خواهید بود! بله، خدا همۀ منافق‌ها و بی‌دین‌ها را در جهنم جمع خواهد کرد.{حکم شنیدن و دیدنِ انکار و دست‌ انداختن معارف و احکام خدا برابر است با گفتن آن‌ها!} 2-{در برابر انکار و تمسخر دین خدا، اگر سکوت کنیم و بنشینیم، دو گناه کرده‌ایم:‌ 1. تَرک نهی‌ازمنکر؛ 2. حضور در مجلس حرام. این ممنوعیت شامل فضای مجازی و رسانه‌ای هم می‌شود. } 140

منافق‌ها کسانی‌اند که با فرصت‌طلبی، چشم‌به‌راهِ اتفاقاتی‌اند که برایتان پیش می‌آید: اگر پیشرفتی از طرف خدا به‌دست آورید به شما می‌گویند: «مگر ما با شما نبودیم؟!» اما اگر موفقیتی نصیب دشمنان بی‌دین شود، به آن‌ها می‌گویند: «مگر به‌سودتان جنگ روانی راه نینداختیم و از پیوستن شما به مسلمانان منعتان نکردیم؟!» خدا، روز قیامت، بینتان داوری می‌کند. البته خدا راهی برای تسلط کاملِ بی‌دین‌ها بر مسلمانان باز نخواهد کرد. 141

منافق‌ها به‌خیال خودشان می‌‌خواهند خدا را فریب دهند؛ درحالی‌که او فریبشان را به خودشان برمی‌گرداند. وقتی به نماز می‌ایستند، با بی‌حالی به ‌نماز می‌ایستند! در برابر مردم ریا می‌کنند و ذکر خدا را فقط ظاهری و بی‌محتوا می‌گویند!1- {منافق‌ها با فریب‌کاری، تظاهر به اسلام و ایمان می‌کنند تا از این فرصت سوءاستفاده کنند؛ اما خدا با رهاکردنِ آن‌ها به‌‌حال خودشان و در نتیجه، غرق‌شدنشان در منجلاب گناه و بدبختی، فریبشان را به خودشان برمی‌گرداند؛ یعنی همین فریب‌کاری‌شان مایۀ بدبختی‌شان می‌شود.} 2- {منافق فقط برای مال ‌و ‌مقام دنیوی ذکر خدا بر لب دارد، حتی اگر دائم‌الذکر باشد؛ و اِلّا اگر ذکر خدا از روی اخلاص باشد، کم ‌و ‌کوتاهش هم پذیرفته می‌شود و چیزی را هم که خدا بپذیرد،کم نیست.} 142

منافق‌ها بین دین‌داری و بی‌دینی هاج‌وواج شده‌اند! بیشترِ مردم هم نمی‌فهمند که آن‌ها آخرش ‌با مسلمانان‌اند یا با بی‌دین‌ها!‌ بله، کسانی که خدا به‌حال خود رهایشان کند، دیگر راهی برای نجاتشان پیدا نخواهی کرد. 143

مسلمانان! به‌جای مسلمانان با دشمنانِ بی‌دین طرح دوستی نریزید. می‌خواهید با این کار دلیل واضحی علیه خودتان دست خدا بدهید؟! 144

منافق‌ها در قعر جهنم‌اند و دیگر هیچ‌‌ یاوری برایشان نخواهی یافت! 145

مگر کسانی که توبه کنند، کارهای نادرستشان را جبران سازند، خودشان را به خدا بسپارند و فقط برای خدا دین‌داری کنند که دراین‌‌صورت، آن‌ها در کنار مؤمنان قرار می‌گیرند و خدا به مؤمنان پاداشی بزرگ خواهد داد. 146

اگر شکرگزارِ نعمت‌های خدا و باایمان باشید، چرا خدا باید عذابتان کند؟! خدا که قدرشناسی آگاه است. 147

خدا بدگوییِ علنی را دوست ندارد؛ ولی کسی که به او ستم شده، می‌تواند چنین کند و آن‌هم درحدّ همان ظلم. حواستان باشد: خدا شنوایی داناست. 148

خوبیِ دیگران را چه آشکار کنید چه مخفی، اشکالی ندارد و اگر از بدی‌شان بگذرید، خدا هم گذشت‌کننده‌ای تواناست. 149

کسانی که خدا و پیامبرانش را درست و کامل باور ندارند، یعنی می‌خواهند در ایمان‌آوردن به خدا و پیامبرانش فرق بگذارند، به‌این‌صورت که می‌گویند: «بعضی از پیامبران را قبول داریم و بعضی دیگر را نه!» و می‌خواهند در این میان به راه دلخواه خودشان بروند، آن‌ها با این باورهای نیم‌بند، حقیقتاً بی‌دین‌اند و برای این بی‌دین‌ها عذابی خفت‌بار آماده کرده‌ایم. 150و151

ولی کسانی که خدا و پیامبرانش را باور دارند و در اصلِ نبوت بین هیچ‌یک از پیامبران فرق نمی‌گذارند، خدا پاداششان را خواهد داد. آخر،خدا آمرزندۀ مهربان است. 152

با اینکه قرآن هست، یهودی‌ها از تو می‌خواهند کتاب دیگری از آسمان برایشان بفرستی! اما این ‌بهانه است؛ زیرا عجیب‌ترش ‌را از موسی خواستند و گفتند: «خدا را نشانمان بده تا او را با چشم ببینیم!» بابتِ همین درخواست نابجایشان، صاعقه‌ای مرگ‌بار آن‌ها را فرا گرفت! تازه، بعد از آن‌همه معجزه‌ها و دلیل‌های واضح بر نادرستیِ بت‌پرستی، به گوساله‌پرستی رو آوردند! ولی از سرِ این تقصیرشان هم گذشتیم و موسی را بر بت‌پرست‌ها و گوساله‌پرست‌ها کاملاً پیروز کردیم. 153

برای تعهدگرفتن از آن‌ها، کوه طور را بلند کردیم و بالای سرشان نگه داشتیم و گفتیم: «با نهایت تواضع، از درِ بزرگ شهر اَریحا وارد شوید» و نیز گفتیم: «از دستور ممنوع‌بودن ماهیگیری در روزهای شنبه سرپیچی نکنید.» بله، برای عمل به دستورات تورات از آن‌ها تعهدِ محکم گرفتیم؛{این داستان‌ها در چند جای قرآن به‌صورت جداجدا یا یکجا آمده است. این‌همه تکرار و تأکید بر حوادثی که بر سر مردم بنی‌اسرائیل آمده است، شاید برای این باشد که همۀ مردم دنیا و به‌ویژه مسلمانان همیشه در خطر روبه‌روشدن با این‌طور حوادث هستند.} 154

ولی به‌خاطر: 1. پیمان‌شکنی‌هایشان؛ 2. باورنکردن آیه‌ها و نشانه‌های خدا؛ 3. به‌شهادت‌رساندن ناجوانمردانۀ‌ پیامبران؛ 4. این بهانه‌شان که: «فهم ما کور است!» و البته این‌طور نیست؛ بلکه خدا از سرِ بی‌دینی‌شان مُهر بدبختی بر دل‌هایشان زده و در نتیجه جز عدۀ کمی‌شان ایمان نمی‌آورند؛155

5.نپذیرفتن حرف مریم و تهمت بزرگی که به او زدند؛ 156

6. اینکه با افتخار گفتند: «ما پیامبری را کشتیم که نامش عیسی‌بن‌مریم بود و لقبش مسیح.» درصورتی‌که نه او را کشتند و نه به‌دارش کشیدند؛ بلکه شخصی هم‌قیافۀ او را کشتند! البته آن‌هایی که در چگونگیِ کشته‌شدن عیسی اختلاف دارند، در اصلِ کشته‌شدنش هم مردّدند و از سرنوشتش اطلاع درستی ندارند و فقط به حدس و گمان تکیه کرده‌اند. یقیناً او را نکشته‌اند؛ 157

بلکه خدا او را زنده به‌سوی خود بالا برد؛ چراکه خدا شکست‌ناپذیرِ کاردرست است. 158

در ضمن، همۀ یهودی‌ها و مسیحی‌هایی که در آخر‌الزمان زندگی می‌کنند، بعد از ظهور عیسی و قبل از مرگش، حتماً به او ایمان می‌آورند و او هم روز قیامت دربارۀ آن‌ها شهادت می‌دهد؛{یعنی یهودی‌ها او را به پیامبری مى‌پذیرند و مسیحی‌ها از خدادانستنِ او دست می‌کشند و این وقتی است که حضرت عیسی(ع) هنگام ظهور حضرت مهدى، از آسمان فرود می‌آید و از یاران آن حضرت می‌شود و پشت سرش نماز مى‌خواند و یهودی‌ها و مسیحی‌ها نیز به آنان ایمان مى‌آورند.} 159

بله، به‌خاطر این‌همه ظلمی که از یهودی‌ها سر زد؛ 7. همچنین مانع‌شدنشان از بندگی خدا؛ 8. رباخواری‌شان، با آنکه از آن منع شده بودند؛ 9. و بالاکشیدن مال مردم، در دنیا و آخرت گرفتار عذاب شده و می‌شوند؛ ازجمله، برخی چیزهای پاک‌وپاکیزه‌ای را که برایشان حلال بود، حرام کردیم و برای بی‌دین‌هایشان هم عذابی زجرآور آماده ساخته‌ایم؛ 160و161

اما عالمان ثابت‌قدمِ اهل‌کتاب و مؤمنانشان و به‌ویژه اهل نماز و نیز اهل صدقه، واقعاً باور دارند آنچه را برای تو و پیامبرانِ قبل از تو فرستاده شده است. بله، به همۀ آنانی که خدا و روز قیامت را باور دارند، پاداشی بزرگ خواهیم داد. 162

باید هم به همۀ پیامبران ایمان بیاورند، چون ما همان‌طور به تو وحى کردیم که به نوح و پیامبران بعدش هم وحى کردیم. بله، به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از نسل یعقوب و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحى کردیم و به داوود هم کتاب زبور دادیم.{اَسباط» یعنی نوه‌ها. به قبایل دوازده‌گانۀ بنی‌اسرائیل اَسباط می‌گفتند، به‌دلیل نسبتی که با دوازده فرزند یعقوب(ع) داشتند. از فرزندانِ او فقط یوسف(ع) پیغمبر شد و بعدها هم از نسل یعقوب(ع) عده‌ای به پیامبری انتخاب شدند.} 2- {کتاب‌های آسمانى که به پیامبران داده شد، دو گونه بود: 1. پنج کتابِ پنج پیامبر اولو‌العزم که بیشتر، احکامِ قانون‌گذاری در آن بود و اعلام آیین جدید می‌کرد؛ 2. کتاب‌هایى بدون احکام تازه، مانند زبور، شامل پندها و راهنمایی‌ها و دعاها. }163

درکل، هم به پیامبرانی که داستانشان را قبلاً برایت گفته‌ایم، وحی کردیم و هم به پیامبرانی که داستانشان را برایت نگفته‌ایم. به‌علاوه،خدا باموسی به‌طور ویژه حرف زد. 164

این پیامبران مژده‌رسان و هشداردهنده بودند تا بعد از آمدن پیامبران، دیگر عذر و بهانه‌ای برای مردم در برابر خدا باقی نمانَد. بله، خدا شکست‌ناپذیرِ کاردرست است. 165

به‌هرحال، اگر قرآن را قبول ندارند،‌ خدا با همین معجزه‌اش شهادت می‌دهد به درستیِ قرآنی که به علم خودش برایت فرستاده است. فرشتگان هم به درستی‌اش شهادت می‌دهند؛ اما همین بس که خدا شاهد باشد. 166

البته کسانی که بی‌دینی کنند و با نپذیرفتن قرآن مانعِ بندگیِ خدا شوند، دچار گمراهیِ بی‌پایانی شده‌اند. 167

بله، کسانی که بی‌دینی کنند و با مانع‌شدن از بندگیِ خدا، به خودشان و دیگران بدکنند، محال است خدا آن‌ها را بیامرزد و به راهی ببرد، 168

جز به راه جهنم که همیشه آنجا ماندنی‌اند! این برای خدا آسان است. 169

مردم! همان ‌پیامبری که انتظارش را می‌کشیدید، با دین ‌و ‌کتاب آسمانی به‌سویتان آمده است؛ پس ایمان بیاورید که به‌نفعتان است. اگر هم ناشکری و بی‌دینی کنید، دودش به چشم خودتان می‌رود؛ چون آنچه در آسمان‌ها و ‌زمین است، فقط مال خداست و او دانای کاردرست است. 170

‌مسیحی‌ها! در معارف دینتان تحریف و بزرگ‌نمایی نکنید و دربارۀ خدا جز حقیقت نگویید. عیسای مسیح، پسر ‌مریم، فقط پیامبر خدا بود و البته مخلوق ویژه‌اش و روحی از طرف او که به مریم هدیه داد. بنابراین، به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید: «سه خدا هست.» به‌نفعتان است که از این حرف‌‌ها دست بردارید. خدا فقط معبود یگانه است و شأنش بالاتر از این است که فرزندی داشته باشد؛ زیرا آنچه در آسمان‌ها و‌ زمین است، فقط مال اوست. همین بس که چنین خدایی همه‌کارۀ عالَم باشد. 171

مسیح از اینکه بندۀ او باشد، هرگز سرپیچی نکرده و نمی‌کند. فرشتگانِ نزدیک به خدا هم همین‌طور. خدا افرادی را که از پرستش او سرپیچی کنند و شاخ‌وشانه بکشند، به‌همین زودی‌ها در پیشگاه خودش یکجا احضار می‌کند. 172

پس به کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کرده‌اند، کامل پاداش می‌دهد و تازه، از سرِ بزرگواری‌اش آنان را به رشد و تعالی می‌رساند؛ اما کسانی را که از پرستش او خودداری کرده‌اند و در برابرش شاخ‌وشانه کشیده‌اند، به عذابی زجرآور دچار می‌کند و دیگر، برای خودشان جز خدا یار و یاوری پیدا نمی‌کنند. 173

مردم! دلیلی بسیار روشن، یعنی قرآن، برایتان آمده است. بله، نور روشنگر قرآن را بر شما تابانده‌ایم. 174

خدا کسانی را که باورش کنند و به او پناه ببرند، زیر چتر لطف و بزرگواری‌اش می‌گیرد و برای رسیدن به خودش، آنان را به راه درست زندگی می‌برد. 175

پیامبر! دربارۀ «کلاله» توضیح بیشتری از تو می‌خواهند. بگو: «خداست که دربارۀ کلاله به شما جواب می‌دهد: اگر برادری از دنیا برود و والدین و بچه‌ای نداشته باشد و فقط یک ‌خواهرِ پدرمادری یا پدریِ تنها داشته باشد، نصف ارث به او می‌رسد. در ضمن، اگر آن خواهر بمیرد و والدین و بچه‌ای نداشته باشد، آن ‌برادر تمام دارایی‌اش را به‌ارث می‌برد.حال، اگر دو خواهر باشند، دوسوم ارث به آن‌ها می‌رسد و اگر چند برادر و خواهر باشند، همۀ ارث را می‌برند؛ این‌طور که سهم هر برادر، به‌اندازۀ سهم دو خواهر است.» خدا آیات ‌و ‌احکامش را برایتان توضیح می‌دهد تا مبادا گمراه شوید. خدا هر چیزی را می‌داند. 176

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • :

تصاویر

پایگاه قرآن