فهرست

قرآن ترجمه - جزء یازدهم

  • 1 قطعه
  • 99':33" مدت زمان
  • 386 دریافت شده
قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
این جزء شامل آیات توبه 93 تا آخر ، یونس «ع» و هود«ع» 1 تا 5 می باشد.


ایراد فقط بر کسانی وارد است که با داشتن توانایی کافی، باز هم برای نیامدن به جبهه از تو عذر و اجازه می‌خواهند! بله، به‌شدت تمایل داشتند که با زنان خانه‌نشین در خانه بمانند. خدا هم بر دل‌هایشان مُهر بدبختی زد تا دیگر چیزی نفهمند! 93



البته وقتی از جبهه برگردید، از اینکه به جبهه نیامده‌اند، عذرخواهی می‌کنند. بگو: «عذرخواهی نکنید که حرفتان را باور نمی‌کنیم؛ چون‌که خدا ما را از خیانت‌هایتان باخبر کرده است و خدا و رسولش حقیقت کارهای زشتتان را می‌بینند. آن‌وقت فقط به‌سوی دانای پیدا و پنهان برگردانده می‌شوید و او از کارهایتان باخبرتان می‌کند.» 94



همچنین، وقتی از جبهه به شهرهایتان برگردید، منافق‌ها برای توجیهِ نیامدنشان، برایتان به ‌خدا قسم می‌خورند تاکاری به ‌کارشان نداشته باشید! اتفاقاً کاری به ‌کارشان نداشته باشید؛ چون‌که آن‌ها پست‌ و پلیدند و به‌سزای رفتارهای ناپسندشان، جایگاهشان جهنم است. 95



بله، برایتان قسم می‌خورند تا از آن‌ها راضی شوید. به‌فرض هم از آن‌ها راضی شوید، خدا از چنین ‌افراد منحرفی راضی نمی‌شود. 96



در ضمن، دورافتاده‌ها ‌از مراکز فرهنگی بی‌دینی و نفاقشان شدیدتر است! آن‌ها حق دارند که خط‌قرمزهای احکام فرستاده‌شده از خدا به پیامبرش را کمتر بلد باشند. به‌هرحال، خدا دانای کاردرست است. 97



در بینشان، هستند کسانی که هر وقت خمس‌ و زکاتی می‌پردازند، خیال می‌کنند ضرر کرده‌اند و چشم‌انتظارِ پیشامدهای ناگوار برای شمایند! پیشامدهای ناگوار نصیب خودشان باد! خدا شنوای‌ داناست. 98



البته میانشان، کسانی هم هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند و خمس‌ و زکاتی را که می‌پردازند، مایۀ نزدیکی به خدا و جلب دعاهای خیرِ پیامبر می‌دانند. بله، این‌طور کارها مایۀ نزدیکی‌شان به خداست. خدا آنان را به‌همین زودی‌ها مشمول لطف خودش می‌کند؛ چون او آمرزندۀ مهربان است. 99



اولین پیشگامان مهاجر و انصار و کسانی که به‌شایستگی دنباله‌روِشان بوده و هستند، خدا از آنان راضی است و آنان هم از خدا راضی‌اند. او برایشان باغ‌هایی پردرخت آماده کرده است که در آن‌ها جوی‌ها روان است و همیشه آنجا ماندنی‌اند. این است کامیابی بزرگ!{به مردم مکه و اطرافش که اسلام آوردند و به مدینه یا حبشه هجرت کردند، «مهاجران» می‌گویند و به مردم مدینه که از مهاجران پذیرایی کردند و به یاری خدا و رسولش شتافتند، «انصار».} 100



عده‌ای از ساکنان اطراف مدینه منافق‌اند و بخشی از مردم مدینه هم در نفاق و دورویی حرفه‌ای شده‌اند! به‌خودیِ‌خود، آن‌ها را نمی‌شناسی، به‌ویژه گروه دوم را؛ ولی ما خوب آن‌ها را می‌شناسیم. پی‌درپی عذابشان خواهیم کرد. تازه بعد از آن، به‌طرف عذاب بزرگ قیامت برده می‌شوند! 101



گروه دیگری هم از روی سهل‌انگاری و نه نفاق، به جبهه نرفتند. این‌ها به گناهان خویش معترف‌اند و کلاً کارهای خوب‌ و بد را در هم به‌جا آورده‌اند. امید است که خدا توفیق توبه به آن‌ها بدهد که او آمرزندۀ مهربان است. 102



حالا که برای جبرانِ نیامدن به جبهه، خودشان اموالی آورده‌اند، آن را به‌عنوان زکات بگیر که با این زکات، جان ‌و مالشان را پاک‌وپاکیزه می‌کنی. برایشان هم دعا کن که دعایت مایۀ آرامش آن‌هاست. خدا شنوای داناست. 103



مگر نمی‌دانند که تنها خداست که توبۀ بندگانش را می‌پذیرد و خمس ‌و زکاتشان را می‌گیرد و اینکه تنها او توبه‌پذیر مهربان است؟ 104



بگو: «هر کار خوب و بدی می‌خواهید، بکنید. خدا و رسولش و مسلمانان واقعی حقیقت کارهایتان را حتماً می‌بینند. به‌همین زودی‌ها هم، فقط به‌سوی دانای پیدا و پنهان برگردانده می‌شوید و او از کارهایتان باخبرتان می‌کند.» 105



گروه آخر کسانی‌اند که از روی سهل‌انگاری و نه نفاق، به جبهه نرفتند و به گناهانشان هم معترف نیستند. کار این‌ها به‌خواست خدا واگذار شده است: یا عذابشان می‌کند یا توفیق توبه به آن‌ها می‌دهد. خدا دانای کاردرست است. 106



عده‌ای منافق مسجد ضِرار را به‌ چند منظور ساختند: ضربه‌زدن به اسلام، ترویج بی‌دینی، ایجاد تفرقه بین مسلمانان و درست‌کردن مکانی مخفی برای افراد تبهکاری‌ که با خدا و رسولش در مُحاربه‌اند. سفت‌وسخت هم قسم می‌خوردند: «منظوری جز خدمت نداریم»؛ ولی خدا شهادت می‌دهد که آن‌ها دروغگویند.{مُحاربه یعنی اقدام مسلحانه و رُعب‌آور، برای تجاوز به جان و مال و ناموس مردم، مانند گروگانگیری و ترور و سرقت و بمب‌گذاری و... .} 107



هیچ‌گاه در آنجا به نماز نایست.قطعاً مسجد قُبا که ازروز اول بر پایۀ تقوا بنا نهاده شده، برای نمازخواندن مناسب‌تر است.در آن ‌مسجد، مردان و زنانی هستند که دوستدار پاکی ‌و پاکیزگیِ جسم و جانشان هستند و خدا هم پاکیزگان را دوست دارد.{مسجد زیبای قُبا در جنوب شهر مدینه قرار دارد. خرابه‌های مسجد ضِرار نیز تا حدود صد ‌سال پیش در همان ‌حوالی باقی بود؛ ولی دیگر اثری از آن باقی نیست.} 108



آیا مسلمانانی که زندگی‌شان را بر اساس مراقبت از رفتار در حضور خدا و رضایت او پایه‌گذاری کرده‌اند، بهترند؟ یا منافق‌هایی‌ که زندگی‌شان را بر لبۀ پرتگاهی سست و در حال ریزش بنا نهاده‌اند که هر لحظه ممکن است خودشان با بنایشان در آتش جهنم سقوط کنند؟! خدا دست چنین جماعت بدکاری را نمی‌گیرد. 109



برنامه‌ای که برای زندگی خودشان چیده‌اند، دل‌هایشان را در دودلیِ همیشگی نگه می‌دارد؛ مگر آنکه دل‌هایشان تکه‌تکه شود و دق‌مرگ شوند! خدا دانای کاردرست است. 110



خدا جان ‌و مال مؤمنان را به بهای وعدۀ بهشت، از آنان خریده است؛ همانانی که در راه خدا می‌جنگند و می‌کشند و کشته می‌شوند. این وعدۀ حقی است که خدا وفای به آن ‌را ضمن تصریح در تورات و انجیل و قرآن، به‌عهده گرفته است و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! پس، خوشحال باشید از چنین ‌معامله‌ای‌ که با خدا می‌کنید و این ‌است آن کامیابی بزرگ! 111



این‌ مؤمنان اهل توبه‌اند و اهل عبادت، اهل حمدوثنایند و اهل مسجد و جلسه‌های مذهبی، اهل رکوع‌ و سجده‌اند و اهل امربه‌ معروف و نهی‌ازمنکر و در یک کلام، مراقب خط‌قرمزهای الهی‌اند. به چنین‌ مؤمنانی خوشبختیِ دنیا و آخرت را مژده بده. 112



پیامبر و مسلمانان وقتی برایشان مشخص شد که بت‌پرست‌های لج‌بازِ معلوم‌الحال جهنمی‌اند، دیگر حق ندارند برایشان آمرزش بخواهند؛ حتی اگر با آن‌ها قوم‌وخویش باشند.{برای اثبات جهنمی‌بودنِ شخص، دو راه بیشتر نیست: 1. وحی الهی از زبان معصوم؛ 2. مردن شخص در حال بت‌پرستی.} 113



آمرزش‌خواهیِ ابراهیم هم برای عمویش، آزر، فقط از سرِ وعده‌ای بود که به او داده بود؛ ولی همین‌که برایش معلوم شد آزر دشمن خداست، از او فاصله گرفت. بله، ابراهیم خیلی دلسوز و عاقل بود. 114



خدا بنا ندارد مردمی را که به راه درست راهنمایی کرده است، به‌حال خودشان رها سازد، مگر اینکه حلال ‌و حرام الهی را به‌خوبی برایشان توضیح دهد؛ زیرا خدا هر چیزی را می‌داند. 115



فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین فقط در اختیار خداست. خوشبختی و بدبختی شما هم به دست اوست. پس دیگر به بهانۀ رعایت آداب اجتماعی، با بت‌پرست‌ها دوست نمانید و برایشان دعا نکنید. بله، جز خدا یار و یاوری ندارید. 116



خدا دست نوازشش را هم بر سر پیامبر کشید و هم بر سر مهاجران‌ و انصار که در لحظه‌های دشوار جنگِ تبوک، پیامبر را همراهی کردند؛ بعد از آنکه کم مانده بود دل‌های عده‌ای از آنان در نتیجۀ آن مشکلات طاقت‌فرسا بلغزد و از بین راه برگردند! بله، لطف خدا شامل حالشان شد؛ چون خدا در حقّشان دلسوز مهربان است. 117



همچنین، لطفش شامل حالِ آن سه نفری شد که از شرکت در جنگ بازماندند: وقتی مسلمانان طردشان کردند و عرصه برایشان تنگ شد و از دست خودشان هم کلافه بودند و آخرش فهمیدند که در برابر خدا پشت‌‌وپناهی جز خودش ندارند، خدا توفیق توبه به آن‌ها داد تا توبه کنند؛ زیرا فقط خدا توبه‌پذیر مهربان است.{کعب‌بن‌مالک و هلال‌بن‌أمیة و مرارةبن‌الربیع‌، بدون عذر موجّه، از رفتن به جبهه طفره رفتند و بعد از برگشتن رزمندگان، به‌شدت پشیمان شدند.} 118



پس ای مسلمانان، در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و با کسانی باشید که ظاهر و باطنشان یکی است. 119



مردم مدینه و ساکنان اطراف آن شهر حق ندارند که از همراهی با پیامبر خدا در جبهه ‌و جنگ، شانه خالی کنند و حفظ جان خودشان را مهم‌تر از حفظ جان او بدانند؛ چون هر تشنگی و گرسنگی و رنجی که در راه خدا تحمل کنند و به هر جبهه‌ای که خشم دشمنان بی‌دین را برانگیزد، قدم بگذارند و حتی هر ضربه‌ای که به دشمن بزنند، در ازای تک‌تک این‌ها، کار خیر برایشان ثبت می‌شود. معلوم است که خدا پاداش افراد وظیفه‌شناس را ضایع نمی‌کند. 120



بله، برای جنگ و جهاد، هر مال کم و زیادی که هزینه کنند و از هر مسیری که رد شوند، برایشان ثبت می‌شود تا خدا بر اساس بهترین کارهایی که می‌کردند، به آنان پاداش دهد. 121



البته قرار هم نیست که همۀ مسلمانان جهاد نظامی کنند! پس چرا از هر گروهی، عده‌ای دنبال جهاد علمی و فرهنگی نمی‌روند؟! برای اینکه معارف دین را یاد بگیرند و وقتی به‌سوی مردم منطقۀ خود برگشتند، هشدارهای لازم را به آن‌ها بدهند تا دیگر دنبال کارهای ناشایست نروند! 122



‌مسلمانان! ابتدا با دشمنان بی‌دینی بجنگید که در همسایگی‌تان هستند. در ضمن، دشمنان باید در شما شدت عمل ببینند. بدانید خدا همراه کسانی است که آمادگی روحی و نظامی‌شان را حفظ کنند. 123



وقتی سوره‌ای فرستاده شود، بعضی منافق‌ها از همدیگر می‌پرسند: «این ‌سوره ایمان کدامتان را زیاد کرد؟!» جواب بده: «این ‌سوره ایمان مسلمانان را زیاد می‌کند و آنان هم از این بابت خوشحال‌اند؛ 124



اما کسانی که دل‌هایشان مریض شده، پروندۀ پلیدی‌شان را سنگین‌تر می‌کند و آن‌ها در حال بی‌دینی از دنیا می‌روند.» 125



مگر نمی‌بینند که هرساله، یکی دو بار، با مشکلات بزرگ آزمایش می‌شوند و نمرۀ قبولی نمی‌گیرند؟! آن‌وقت برای جبرانش، نه توبه می‌کنند و نه به‌خود می‌آیند. 126



وقتی سوره‌ای فرستاده شود، بعضی منافق‌ها با نگاهشان به هم اشاره می‌کنند: «کسی که متوجه حضورتان نشده؟» بعد، از ترس رسواشدن، بی‌سروصدا از محضر پیامبر برمی‌گردند! خدا دل‌هایشان را از حق برگردانَد! چون آن‌ها واقعاً جماعتی نفهم‌اند. 127



به‌یقین، پیامبری به‌سویتان آمده است، از جنس خودتان! دیدن درد و رنجتان برایش سخت است، برای هدایت‌شدنتان حرص و جوش می‌زند و در حق مؤمنان، دلسوز مهربان است. 128



بااین‌حال، اگر منافق‌ها از پذیرش حق رو گرداندند، بگو: «خدا برایم بس است: معبودی جز او نیست، توکلم فقط به اوست و ادارۀ کلان جهان هم فقط دست اوست.» 129

سوره یونس

به نام خدای بزرگوار مهربان



الف، لام، را.



آیه‌های کتاب حکمت‌آموز پیشِ روی شماست.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرت‌های راهگشا، به‌خاطر «محکم»‌بودنشان با نام «حکمت» یاد می‌کند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و به‌ویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی به‌سبک دین، نکشتن انسان‌های بی‌گناه، پرداختن به یتیمان و... .} 1



آیا برای مردم تعجب‌آور است که بر انسانی از جنس خودشان وحی کنیم که: «به مردم هشدار بده و به مسلمانان هم بشارت بده که پیش خدا جایگاهی والا دارند»؟! بله، بت‌پرست‌های لج‌بازی که پیامبری‌ات را باور ندارند، ادعا می‌کنند: «این جادوگر ماهری است!» 2



در حقیقت، صاحب‌اختیارتان خدایی است که آسمان‌ها و زمین را و آنچه میانشان است، در طول شش مرحله آفرید. آن‌وقت، بر مقام فرمانرواییِ جهان تکیه زد. کار جهان را او اداره می‌کند. علل و عواملِ هستی بی‌اجازۀ او کار نمی‌کنند. این است خدایی که صاحب‌اختیارتان است. پس او را بندگی کنید. چرا به‌خود نمی‌آیید؟! 3



به‌سوی اوست برگشتن همه‌تان. خدا وعده‌ای داده که راستِ راست است؛ چون‌که او موجودات را پدید می‌آورد و بعد از مرگ، دوباره زنده‌شان می‌کند تا به کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کرده‌اند، منصفانه پاداش دهد. کسانی هم که بی‌دینی کرده‌اند، به‌سزای آن بی‌دینی‌ها، نوشیدنیِ جوشان و عذابی زجرآور نصیبشان شود! 4



اوست که خورشید را درخشان و ماه را تابان کرده است و ماه را به شکل‌های مختلفی درآورده تا شمارش سال‌ها و حساب‌و‌کتابِ کارها را بدانید. خدا این‌ها را فقط بر اساس حکمت آفریده است. او نشانه‌هایش را برای مردم خوش‌فهم بیان می‌کند. 5



در رفت‌و‌آمد شب‌ و روز و آنچه خدا در آسمان‌ها و زمین آفریده است، برای مردمی که مراقب رفتارشان باشند، بی‌شک نشانه‌هایی از یکتاییِ خداست. 6



کسانی که انتظار دیدار ما را ندارند و به‌شدت به زندگی دنیا متمایل شده‌اند و به آن دل خوش کرده‌اند و خودشان را به غفلت زده‌اند، جایگاهشان به‌سزای کارهای زشتشان، آتش است؛ 7و8



ولی کسانی که ایمان بیاورند و کارهای خوب بکنند، خدا به‌پاس ایمانشان، توفیقاتشان را بیشتر می‌کند و درباغ‌های پُرنازونعمت بهشت اززیرِ پایشان جوی‌ها روان است. 9



در بهشت، برای درخواست هر نعمتی می‌گویند: «سُبحانَ اللّٰه» و بعد از آمدن هر نعمتی هم می‌گویند: «الحمد لله». همچنین در رفتار و گفتارشان احترام و ادب موج می‌زند. 10



اگر خدا در دچارکردن مردم به عذاب همان‌قدر عجله می‌کرد که مردم در رسیدن به نعمت‌ها عجله می‌کنند، اَجلشان حتماً سر می‌رسید! ولی کسانی که انتظار دیدار ما را ندارند، در سرکشی‌شان رها می‌کنیم که کوردل باقی بمانند! 11



انسان وقتی دچار گرفتاری شود، در همه‌حال ما را صدا می‌زند: به‌پهلوخوابیده یا نشسته یا ایستاده؛ ولی همین‌که گرفتاری‌اش را برطرف کنیم، می‌رود و پشت سرش را هم نگاه نمی‌کند: انگارنه‌انگار ما را برای رنجی که دچارش شده بود، صدا زده است! کارهای این جفاکارهای غفلت‌زده این‌طور برایشان رنگ‌ولعاب داده می‌شود. 12



ملت‌های قبل از شما وقتی به بدی‌ها آلوده شدند، نابودشان کردیم؛ با اینکه پیامبرانشان دلیل‌های روشنی برایشان آورده بودند؛ ولی آن‌ها بنایشان این نبود که ایمان بیاورند! گناهکارها را این‌طور مجازات می‌کنیم. 13



بعد، شما را جانشین آن‌‌ها روی زمین کردیم تا ببینیم در این عرصه شما چه می‌کنید! 14



وقتی آیه‌های روشنگر ما را برای مردم می‌خوانند، بت‌پرست‌هایی که انتظار دیدار ما را ندارند، به تو پیشنهاد می‌دهند: «یک قرآن دیگر بیاور یا لااقل تغییراتی در آن بده!»

در ردّ پیشنهاد دومشان بگو: «من حق ندارم سرخود قرآن را تغییر دهم؛ بلکه فقط از چیزی پیروی می‌کنم که به من وحى مى‌شود؛ چون مى‌ترسم با نافرمانی خدا، گرفتار عذاب روزى هولناک شوم.» 15



در ردّ پیشنهاد اوّلشان هم بگو: «اگر خدا می‌خواست قرآن دیگری بفرستد، من این قرآن را برایتان نمی‌خواندم و خدا هم از آن آگاهتان نمی‌کرد: من که قبل از پیامبری‌ام، سال‌ها در بِینتان زندگی کرده بودم و ادعای آوردن کتاب آسمانی نداشتم. پس چرا عقلتان را به‌کار نمی‌اندازید؟!» 16



روی این حساب، چه کسانی بدکارتر از آن‌هایی‌اند که به خدا نسبت دروغ می‌دهند یا آیه‌هایش را دروغ می‌دانند؟! بله، گناهکارها هرگز خوشبخت نمی‌شوند. 17



به‌جای خدا، بت‌هایی را می‌پرستند که به آن‌ها نه سودی می‌رسانند و نه ضرری می‌زنند! تازه، ادعا هم می‌کنند: «این‌ها واسطه‌های ما پیشِ خدایند!» بگو: «خدا را از چیزی باخبر می‌کنید که خودش هم در آسمان‌ها و زمین از آن بی‌اطلاع است؟!» خدا پاک است و برتر از بت‌هایشان. 18



انسان‌های نخستین مردمی خداپرست بودند که کم‌کم دچار اختلافات عقیدتی شدند. در نتیجه، گروهی خداپرست ماندند و گروهی هم بت‌پرست شدند. اگر خدا مقدّر نکرده بود که مردم مدتی در زمین زندگی کنند، با نابودی بت‌پرستان، حتماً به اختلافاتشان خاتمه می‌داد.{انسان‌های نخستین یعنی مردمی که از زمان حضرت آدم(ع) تا زمان حضرت نوح؟ع؟ زندگی می‌کرده‌اند. } 19



به بهانۀ ردّ قرآن می‌پرسیدند: «چرا برای محمد معجزه‌ای از طرف خدا فرستاده نمی‌شود؟» بگو: «معجزه امری غیبی است. علمش هم فقط پیش خداست. حالا که قرآن را قبول نمی‌کنید، منتظر عذاب باشید. من هم در کنارتان منتظر می‌مانم!» 20



وقتی به مردم، بعد از آن‌همه جهل و خرافه که گریبانشان را گرفته بود، معارف ناب قرآنی چشاندیم، برضدّ آیه‌هایمان نقشه کشیدند! بگو: «خدا برضدّ آن مردم سریع‌تر نقشه می‌کشد.» چون مأموران ما همۀ کارهایتان را از لوح محفوظ بازنویسی می‌کنند.{یعنی اصل تمام کارهایتان، قبل از اینکه انجامشان دهید، در «لوح محفوظ» ثبت است: صفحۀ علم خدا و مخزن غیب الهی. خدا به دست فرشتگان مأمورش، نسخه‌ای از آن کارها را‌ از لوح محفوظ برمی‌دارد و به عالم دنیا می‌آورد. بنابراین، اصل نقشه‌ها و نیرنگ‌هایتان در دست خداست و قبل از اینکه نیرنگی به‌کار ببندید، خدا برنامه‌ای برای نقش‌برآب‌کردنش دارد.} 21



اوست که در خشکی و دریا به‌آرامی سِیرتان می‌دهد. وقتی سوار کشتی می‌شوید و کشتی‌ها مسافرانشان را با بادی ملایم و نشاط‌آور به‌طرف مقصد می‌برند، ناگهان طوفانی شدید کشتی‌ها را به محاصره درمی‌آورَد و امواجی سهمگین مسافران را درمی‌نوردد. آنجا دیگر خیال می‌کنند که کارشان تمام است! در این گیرودار، خدا را از تهِ دل این‌طور صدا می‌زنند: «اگر ما را از این ورطه نجات دهی، حتماً شکرگزار می‌شویم!» 22



اما همین‌که خدا نجاتشان می‌دهد، باز از سرِ خیره‌سری، در جامعه گردن‌کلفتی می‌کنند. مردم! این گردن‌کلفتی‌هایتان فقط به‌ضرر خودتان است: چند روزی از زندگی دنیا بهره‌مند می‌شوید؛ ولی دست‌آخر، به‌سوی ماست برگشتنتان. آن‌وقت، از کارهایتان باخبرتان می‌کنیم. 23



ناپایداریِ زندگی دنیا مثل این است که بارانی از آسمان می‌فرستیم. با آن، سبزی‌ها ‌و گیاهان گوناگونِ زمین رشد می‌کند که انسان و حیوان از آن می‌خورند؛ به‌طوری‌که وقتی زمین به اوج سرسبزی و طراوتش می‌رسد و مردم خیال می‌کنند که تا همیشه از آن بهره‌مند خواهند بود، ناگهان شبی یا روزی، سرما و صاعقه‌ای می‌فرستیم و آن راچنان به خس‌وخاشاک تبدیل می‌کنیم که گویی اصلاً گیاهی درکار نبوده است!برای مردمی که فکرشان رابه‌کار می‌اندازند، آیه‌های خود رااین‌طور توضیح می‌دهیم! 24



خدا همگان را به سرای امنیت و آرامش دعوت می‌کند. هرکه را هم لایق ببیند، به راه درست زندگی می‌برد. 25



کسانی که خوبی کنند، پاداشی می‌گیرند که بهترین است و تازه بیشتر از حدّ تصورشان هم می‌گیرند. در قیامت، اثری از خجلت و خواری در چهره‌هایشان پیدا نیست. آن‌ها بهشتی‌اند و آنجا ماندنی. 26



در مقابل، کسانی که کارهای زشت کنند، به‌همان اندازه مجازات می‌شوند. ابر تیرۀ خفت‌و‌خواری همۀ وجودشان را فرا می‌گیرد و در برابرِ خدا هیچ پشت‌وپناهی ندارند. صورت‌هایشان چنان تاریک است که گویی با پاره‌هایی از شب تار، پوشیده شده! آن‌ها جهنمی‌اند و آنجا ماندنی. 27



به فکر روزی باشید که همگان را در صحنۀ قیامت جمع می‌کنیم. وقت داوری که برسد، به بت‌پرست‌ها می‌گوییم: «شما و بت‌هایتان، هرکدام، در جایگاه خودش قرار بگیرد!» با این کار، بِینشان جدایی می‌اندازیم. بت‌هایشان به آن‌ها می‌گویند: «اساساً ما را نمی‌پرستیدید! بلکه بافته‌های ذهنی خودتان را می‌پرستیدید. 28



همین بس که خدا بینِ ما و شما شاهد باشد. ما که به پرستش شما کاملاً بی‌اعتنا بودیم.» 29



آنجاست که هرکس نتیجۀ کارهایی راکه از پیش فرستاده، به‌چشم می‌بیند وهمگی فقط به‌سوی خدا، همه‌کارۀ حقیقی‌شان، برگردانده می‌شوند. بت‌های ساختگی‌ شان هم از جلوی چشم آن‌ها غیبشان می‌زند! 30



بپرس: «کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟ یا کیست که صاحب‌اختیار شنوایی و ‌بینایی شماست؟ و کیست که موجود زنده را از مادّۀ بی‌جان می‌سازد و مادّۀ بی‌جان را از موجود زنده؟ و بالاخره، کیست که کار جهان را اداره می‌کند؟!» فوری می‌گویند: «خدا.» بگو: «پس چرا از پرستش بت‌ها دست برنمی‌دارید؟! 31



این است خدایی که صاحب‌اختیار حقیقی شماست؛ آن‌سوی مرزهای حقیقت چیست؟ جز گمراهی؟!‌ ‌پس به کجا می‌برندتان؟!» 32



بله، حرف خدا دربارۀ ایمان‌نیاوردنِ کسانی که به‌راه انحراف رفته‌اند، این‌طور درست از آب درآمد. 33



بپرس:«بتی سراغ دارید که موجودات را پدید آورَد و بعد ازمرگ، دوباره زنده‌شان ‌کند؟!» بگو:«اما خدا چنین می‌کند. پس چرااز مسیر حق به انحراف کشیده می‌شوید؟!» 34



باز بپرس: «بتی سراغ دارید که به‌سوی حق راهنمایی کند؟!» و بگو: «ولی، خدا به‌سوی حق راهنمایی می‌کند. آیا آن‌که به‌سوی حق راهنمایی می‌کند، بیشتر لایق پیروی است یا کسی که حتی خودش هم راه را بلد نیست و باید راهنمایی‌اش کرد؟! چه‌تان شده؟! چطور قضاوت می‌کنید؟!»{ای بی‌خبر بکوش که صاحب‌خبر شوی__ تا راهـــــرو نباشی کِی راهبــــــر شوی __در مکتب حقـــایق، پیش ادیب عشــق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی} 35



بیشترشان فقط بندۀ خیالات‌اند! خیال‌بافی اصلاً به‌درد شناخت حقیقت نمی‌خورد. خدا می‌داند که چه کارهایی از سرِ خیال‌پردازی می‌کنند. 36



نه‌تنها محال است این قرآن ساختگی و از طرف غیر‌خدا باشد، بلکه تأییدی است بر کتاب‌های آسمانیِ موجود و شرحی بر آن‌ها. جای هیچ شک‌وشبهه‌ای هم در آن نیست؛ چون از طرف صاحب‌اختیار جهانیان است. {منظور، تورات و انجیلِ موجوددر دوران صدر اسلام است.}37



یعنی می‌گویند این قرآن ساخته‌وپرداختۀ محمد است؟! بگو: «اگر راست می‌گویید، سوره‌ای مِثلش بیاورید و در برابر خدا هرکه را می‌توانید برای کمک‌گرفتن در این کار دعوت کنید.» {این‌ها در واقع هماوردطلبیِ خداست: اگر شما انسان‌ها فکر می‌کنید که قرآن مجید کتاب آسمانی نیست و ساخته‌وپرداختۀ خودِ محمد است، خب شما هم همانندش یا لااقل ده سوره و حتی اگر شده، یک سوره مثلش بیاورید! البته منظور اصلیِ خدا از این هماوردطلبی، آوردن محتوایی عمیق از جنس حقایق و معارف قرآن است، نه فقط آوردن متنی درخشان به زبان عربی.} 38



اما آن‌ها عجولانه قرآنی را دروغ می‌دانند که به عمق معارفش پی نبرده‌اند و هنوز وعده و وعیدش درباره‌شان عملی نشده است. پیشینیان هم به همین دلیل معارف دینی را دروغ دانستند. پس ببین عاقبت بدکارها چه شد! 39



بعضی مردم بت‌پرست به قرآن ایمان می‌آورند و عده‌ای، به‌انگیزۀ خرابکاری، ایمان نمی‌آورند؛ خدا از حال این خرابکارها آگاه است. 40



اگرتو را دروغگو دانستند،بگو:«کارهای من به خودم مربوط است و کارهای شما به خودتان. شما پاسخ‌گوی کارهای من نیستید و من هم پاسخ‌گوی کارهای شما نیستم.» 41



بعضی بت‌پرست‌ها به حرف‌هایت فقط ظاهراً خوب گوش می‌دهند. مگر می‌توانی به گوش جماعتی که خودشان را به کری زده‌اند، حرفی برسانی؟! فارغ از اینکه عقلشان را هم به‌کار نمی‌اندازند! 42



بعضی هم ظاهراً به تو چشم می‌دوزند. مگر می‌توانی راه را به جماعتی نشان دهی که خودشان را به کوری زده‌اند؟! فارغ از اینکه بصیرت به‌خرج نمی‌دهند! 43



البته خدا ابداً چشم و گوشِ جان کسی را نمی‌بندد؛ بلکه خودشان چشم و گوشِ جانشان را می‌بندند. 44



روز قیامت که خدا جمعشان می‌کند، گویی فقط لحظه‌ای از روز و به‌اندازۀ یک سلام‌وتعارف در برزخ مانده‌اند! کسانی که دیدار خدا را دروغ می‌دانستند، با انتخاب‌‌نکردن راه درست زندگی،‌ آن روز سرمایۀ عمرشان را بربادرفته می‌بینند. 45



چه بعضى عذاب‌هایى را که به آن‌ها وعده داده‌ایم، اینجا نشانت بدهیم چه جانت را بگیریم و در قیامت نشانت بدهیم، به‌هرحال، به‌سوی ماست برگشتنشان. درضمن، خدا هم شاهد کارهایشان است! 46



برای هر ملتی پیامبری آمد. وقتی پیام الهی را ابلاغ می‌کرد،با قبول گروهی ازمردم و امتناع گروهی دیگر، عادلانه و بی‌آنکه به آن‌ها ستم شود، بینشان داوری می‌شد.{یعنی، خدا کافران را حتی در همین دنیا گرفتار عذاب می‌کرد و مؤمنان را نجات می‌داد.} 47



بت‌پرست‌ها می‌پرسند: «اگر راست می‌گویید، این وعدۀ عذاب کِی می‌رسد پس؟!» 48



بگو: «من اختیار ‌زیان و سود خودم را هم ندارم، به‌جز آن مقداری که خدا بخواهد؛ ولی هرملتی برای مدتی در دنیا عمر می‌کنند و وقتی عمرشان تمام شود، نمی‌توانند حتی برای لحظه‌ای هم آن را عقب و جلو بیندازند.» 49



بگو: «به‌نظر شما، اگر عذاب الهی در خواب شبانه یا در روز روشن سراغتان بیاید، می‌توانید دفعش کنید؟! آخر، گناهکارها چرا عذاب فوری می‌خواهند؟! 50



نکند وقتی عذاب بیاید، می‌خواهید به قرآن ایمان بیاورید؟! الان دیگر؟! با آنکه با درخواست فوریِ عذاب، مسخره‌بازی درمی‌آوردید؟!» 51



روز قیامت هم، به بدکارها گفته می‌شود: «بچشید عذاب ابدی را! جز این است که به‌سزای کارهای زشتتان مجازات می‌شوید؟!» 52



دوباره از تو جویا می‌شوند: «آن عذابِ وعده‌داده‌‌‌شده واقعاً راست است؟!» بگو: «بله، قسم به خدا که راستِ راست است و شما نمی‌توانید حریف خدا شوید.» 53



موقع رسیدن عذاب، هر بدکاری به‌فرض هم تمام داراییِ زمین را داشته باشد، برای رهایی از عذاب هزینه‌اش می‌کند! ولی فایده‌ای ندارد. وقتی این بدکارها عذاب را ببینند، پشیمانی‌شان را پنهان می‌کنند تا پیش دیگران کم نیاورند! به‌هرحال، عادلانه و بی‌آنکه به آن‌ها ستم شود، بینشان داوری می‌شود. 54



بدانید آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال خداست. بدانید وعدۀ خدا راست است؛ ولی بیشترشان این حقایق را نمی‌دانند. 55



اوست که شما را به دنیا می‌آورد و از دنیا می‌برد و فقط به‌سوی او برتان می‌گردانند. 56



مردم! از طرف صاحب‌اختیارتان پندی آمده است برایتان و درمانی برای دردهای روحی‌تان و راهنمایی و رحمتی ویژه برای مؤمنان. 57



بگو:«این‌همه فواید قرآن از سرِ لطف و رحمت خداست و همین‌هاست که بایدمایۀ شادی دلِ مسلمانان باشد؛ چون این‌ها از هر مال‌ومنالی که جمع کنند، بهتر است.» 58



بگو: «نظرتان چیست دربارۀ اینکه خدا نعمت‌هایی روزی‌تان کرده و شما خودسرانه بعضی را حرام می‌کنید و بعضی را حلال! خدا اجازۀ این کار را داده؟! یا اینکه به خدا نسبت دروغ می‌دهید؟!» 59



کسانی که به خدا نسبت دروغ می‌دهند، برای توجیه این کارشان در روز قیامت، چه فکری کرده‌اند؟! خدا به مردم لطف دارد که این نعمت‌ها را می‌دهد؛ ولی بیشترشان، با آن خودسری‌ها، شکرش را به‌جا نمی‌آورند. 60



پیامبر! تو در هر حالی باشی و هر آیه و سوره‌ای از قرآن را از طرف خدا تلاوت کنی و همین‌طور همۀ شما دست به هر کاری بزنید، وقت اقدام به آن‌ها، ما کاملاً شاهد و ناظریم. به‌اندازۀ ذره‌ای، نه در زمین از خدا پنهان است و نه در آسمان. همچنین، کوچک‌تر از ذره یا بزرگ‌تر از آن، هرچه هست، در کتاب مبین ثبت است.{این کتاب مانند کتاب‌های رایج بین ما نیست؛ بلکه همان ‌کتابِ علم خداست که شرق‌ و ‌غرب عالم را فراگرفته و تغییر ‌و ‌تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکت‌های آفرینش در آن ثبت ‌و ‌ضبط است. شاید این همان‌ «لوح محفوظ»، «اُمّ‌الکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیه‌های دیگر آمده‌اند.} 61



بدانید که دوستان خدا نه ترسی بر آنان غلبه می‌کند و نه غصه می‌خورند؛ 62



همان کسانی که واقعاً ایمان آورده‌اند و مراقب رفتارشان هستند. 63



خوشا به حال آنان در زندگی دنیا و آخرت! این وعدۀ خداست و وعده‌های خدا تغییرناپذیر است. این است آن کامیابی بزرگ! 64



پیامبر! حرف‌های بیجای دشمنان غصه‌دارت نکند؛ چون عزت و آبرو یکسره دست خداست و او شنوای داناست. 65



بدانید اختیار اهل آسمان‌ها و زمین دست خداست. کسانی که غیرخدا را می‌پرستند، اساساً آن بت‌ها را نمی‌پرستند؛ بلکه فقط بافته‌های ذهنیِ خودشان را می‌پرستند و فقط به حدس و گمان تکیه می‌زنند! 66



اوست که شب را برایتان تاریک آفریده است تا در آن استراحت کنیدو روز را روشن، تابه کار مشغول شوید. دراین پدیده‌ها، برای مردمی که گوش شنوا دارند، نشانه‌هایی از یکتاییِ خداست. 67



بت‌پرست‌ها ادعا می‌کنند: «خدا برای خودش فرزندی انتخاب کرده!» او منزّه از این حرف‌هاست و از داشتن فرزند، بی‌نیاز؛ چون آنچه در آسمان‌ها و زمین است، فقط مال اوست. شما هم دلیلی بر درستیِ حرفتان ندارید. چرا از روی نادانی، چیزی به خدا نسبت می‌دهید؟! 68



هشدارشان بده: «کسانی که به خدا نسبت دروغ می‌دهند، هرگز روی خوشبختی را نمی‌بینند.» 69



البته با این دروغگویی‌ها، خوشی‌های ناچیز و زودگذری در دنیا گیرشان می‌آید؛ ولی دست‌آخر، به‌سوی ماست برگشتنشان و آن‌وقت به‌سزای بی‌دینی‌هایشان، عذاب سختی به آن‌ها می‌چشانیم! 70



داستان نوح را برای بت‌پرست‌ها بخوان: او قومش را به مبارزه طلبید: «مردم! اگر تحمل حضورم برایتان سخت است و یادآوری آیه‌های خدا برایتان سنگین است و اگر قصد مقابله دارید، بدانید توکلم فقط به خداست؛ پس فکرهایتان را روی هم بگذارید و بت‌هایتان را جمع کنید و هرکاری می‌توانید، بکنید تا مبادا بعدها غصه بخورید که چرا فلان کار رانکردید! بعد، کارم را تمام کنید و مهلتم ندهید. 71



اگر هم از قبول رسالتم سرپیچی کردید، من ضرر نمی‌کنم؛ چون من که از شما مزدی نخواسته بودم. مزد زحمت‌هایم فقط با خداست و مأمورم تسلیم او باشم.» 72



ولی دروغگو دانستندش. پس او و آنانی را نجات دادیم که در آن کشتی عظیم همراهش بودند و آنان را جانشین بی‌دین‌ها کردیم و کسانی را هم غرق کردیم که آیاتمان را دروغ دانستند. پس ببین چه شد عاقبت این هشدارداده‌شده‌ها! 73



بعد از نوح، پیامبران دیگری برای راهنماییِ قوم‌وقبیله‌هایشان فرستادیم. آنان هم برای مردم معجزه‌هایی آوردند؛ اما مردم از سرِ لج‌بازی بنا نداشتند حقایقی را باور کنند که از قبل دروغ دانسته بودند. بر دل‌های تجاوزکارها این‌طور مُهر بدبختی می‌زنیم. 74



باز، بعد از آن پیامبران، موسی و هارون رابا معجزه‌هایمان برای راهنمایی فرعون و ‌نزدیکانش فرستادیم؛ اماخوی تکبرشان راادامه دادند؛ چون‌که جماعتی گناهکار بودند. 75



همین‌که از طرف ما معجزه‌های بِحقّی برایشان آمد، ادعا کردند: «این‌ها فقط جادوجنبل‌های رایج است!» 76



موسی گفت: «آیا این حرف‌ها را دربارۀ معجزه‌های بِحقّی که برایتان آمده است، می‌زنید؟! آیا با توجه به اینکه جادوگرها به هدفشان نمی‌رسند، باز هم این معجزه‌ها جادوجنبل است؟!» 77



فرعونیان گفتند: «آمده‌ای تا ما را از کارهایی منصرف کنی که دیدیم پدرانمان دنبال آن‌اند؟ بعدش هم خودت و برادرت قدرت را در این کشور به‌دست بگیرید؟! محال است حرف‌هایتان را باور کنیم.» 78



فرعون دستور داد: «همۀ جادوگران کاربلد مصر را پیش من جمع کنید.» 79



وقتی جادوگرها آمدند، موسی به آن‌ها گفت: «هرچه در چنته دارید،‌ رو کنید.» 80



وسایل جادوگری‌شان را که انداختند، موسی گفت: «آنچه کردید، همه‌اش جادو بود. حتماً خدا باطلش خواهد کرد؛ زیرا خدا کار خرابکارها را سروسامان نمی‌دهد. 81



خدا وعدۀ حتمی‌اش را با برتری معجزه‌هایش عملی می‌کند، هرچند گناهکارها خوششان نیاید!» 82



دست‌آخر، به‌جز عدۀ کمی از قوم موسی، کسی حرف‌هایش را باور نکرد، آن‌هم با ترس از فرعون و نزدیکانش که مبادا شکنجه‌شان کنند. جدّاً که فرعون در سرزمین مصر، قلدر و متجاوز بود. 83



موسی گفت: «مردم! اگر واقعاً خدا را باور کرده‌اید و تسلیمِ محض اویید، فقط به او توکل کنید.» 84



آنان هم گفتند: «توکل ما فقط به خداست. خدایا، ما را وسیله‌ای برای آزمایش جماعت بدکار قرار نده و از سرِ لطفت، از شرّ دشمنان بی‌دین نجاتمان بده.»{یعنی خدایا، ما ضعیف و ذلیل نباشیم تا بدکارها را از راه ظلمِ به ما امتحان کنی؛ بلکه ما را قوی و قدرتمند کن و بدکارها را از راه‌های دیگری آزمایش کن.} 85و86



به موسی و برادرش وحی کردیم: «برای قومتان در سرزمین مصر شهرک‌سازی کنید و خانه‌هایتان را روبه‌روی‌ هم بسازید و نماز را با آدابش بخوانید و تو ای موسی، رهایی از چنگال فرعونیان را به مؤمنان مژده بده.» {تا از احوال همدیگر راحت‌تر خبر بگیرند، امنیت افزایش یابد، در خطرها کمک‌کارِ هم باشند، فعالیت‌های فرهنگی موسی و هارون آسان‌تر انجام شود و... .}87



موسی این‌طور گفت: «خدایا، در زندگی دنیا به فرعون و اطرافیانش زر و زیورِ بسیار و اموالِ بی‌شمار دادی؛ اما خدایا، دست‌آخر مردم را از راه‌ورسم درست زندگی منحرف کردند. خدایا، اموالشان را از بین ببر و دل‌هایشان را سفت‌وسخت کن؛ چون‌که آن‌ها ایمان نمی‌آورند تا بالاخره عذاب زجرآور را به‌چشم خودشان ببینند.» هارون هم آمین گفت. 88



خدا فرمود: «خواسته‌تان پذیرفته شد؛ پس در انجام‌دادن مأموریتتان ثابت‌قدم باشید و دنبال راه‌وروش نادان‌ها نیفتید.» 89



بنی‌اسرائیل را از دریا عبور دادیم. فرعون و ‌سپاهیانش از روی سرکشی و دشمنی تعقیبشان کردند... تا اینکه وقتی فرعون داشت غرق می‌شد، گفت: «ایمان آوردم که معبودی نیست، جز همانی که بنی‌اسرائیل به او ایمان آورده‌اند و من دیگر جزو آن‌هایی‌ام که تسلیم محض‌اند!»{منظور از دریا در اینجا، به‌احتمال زیاد، خلیج سوئز است؛ یعنی همان باریکۀ شمال‌غربی دریای سرخ که درپایان آن، کانال سوئز قرار دارد و دریای سرخ ر به دریای مدیترانه وصل می‌کند و شهر قاهره در نزدیکی آن قرار دارد.} 90



حالا دیگر؟! درحالی‌که قبلاً سخت نافرمانی می‌کردی و جزو خرابکارها بودی! {البته این‌جور افراد اگر در لحظه‌های پایانی عمر و قبل از احتضار، یعنی قبل از دیدنِ فرشتۀ مرگ یا بعضی نشانه‌های زندگی برزخ، از کارهای زشتِ گذشتۀ خودشان واقعاً پشیمان باشند و توبه کنند، إن‌شاء‌الله خدای مهربان توبه‌شان را قبول خواهد کرد.}91



امروز جنازه‌ات را از آب بیرون می‌اندازیم تا عبرتی برای آیندگان باشی. بماند که خیلی از مردم از عبرت‌های ما غافل‌اند. 92



بنی‌اسرائیل را در منطقۀ حاصلخیز مصر و شامات سکونت دادیم و خوراکی‌های پاک‌وپاکیزه روزی‌شان کردیم. اگر اختلافی هم داشتند،ابداً از سرِ ناآگاهی نبود. در روز قیامت، خدا در هر چیزی که سرش اختلاف داشتند، بینشان داوری می‌کند.{منطقه شامات شامل کشورهای فلسطین، لبنان، سوریه و اردن می شود.} 93



اگر در مطالبی که در این سوره به‌سویت فرستادیم، شک داری، از کسانی بپرس که قبل از تو کتاب‌های آسمانی را می‌خوانده‌اند، تا بدانی هرچه از طرف خدا به دستت رسیده، درست است. پس برای لحظه‌ای حتی، شک به دلت راه نده 94



و برای لحظه‌ای حتی، از آن دسته افرادی نباش که آیه‌هایمان را دروغ می‌دانند، که سرمایۀ عمرت را می‌بازی. 95



کسانی که وعدۀ عذاب خدا درباره‌شان حتمی شده است، به‌فرض محال، تمام معجزه‌ها هم برایشان بیاید، باز ایمان نمی‌آورند تا اینکه بالاخره عذاب زجرآور را با چشم خودشان ببینند! 96و97



چرا اهالی هیچ کدام از شهرهایی که پیامبرشان را انکار کردند، به‌وقتش ایمان نیاوردند تا ایمانشان به‌دردشان بخورد؟‍! جز قوم یونس که وقتی با دیدن نشانه‌های عذاب، به‌موقع ایمان آوردند، به خفت‌وخواری در‌‌ زندگی دنیا دچارشان نکردیم و تا آخر عمر از نعمت‌های دنیا بهره‌مندشان کردیم. 98



اگر خدا می‌خواست، همۀ مردم زمین به‌زور ایمان می‌آوردند. پس ای محمد، حالا که ایمان اجباری بی‌فایده است، تو می‌خواهی مردم را مجبور کنی ایمان بیاورند؟! 99



اصلاً محال است کسی ایمان بیاورد، مگر اینکه خدا توفیق دهد. خدا سرتاپای وجود کسانی‌‌ را که عقلشان را به‌کار نمی‌اندازند، با تباهی آلوده می‌کند. 100



بگو: «به شگفتی‌های آفرینش در آسمان‌ها ‌و زمین خوب نگاه کنید که چطور به ایمان‌آوردن دعوتتان می‌کنند! این نشانه‌ها و آن هشدارها برای جماعتی که ایمان نمی‌آورند، چه سودی دارد؟!» 101



مگر نه این است که آن‌ها چشم‌به‌راه روزگاری‌اند مثل روزگار سختِ گذشتگانِ قبل از خودشان؟! بگو: «منتظر عذاب باشید. من هم در کنارتان منتظر می‌مانم!» 102



آن‌وقت، به‌وقتِ آمدن عذاب، پیامبرانمان و مؤمنان را نجات می‌دادیم. همان‌طورکه آنان را نجات دادیم، به‌عهدۀ ماست که مسلمانان را هم نجات دهیم. 103



بگو: «مردم! اگر در حقانیت دینی که آورده‌ام تردید دارید، بدانید هرگز بت‌هایی را نمی‌پرستم که به‌جای خدا می‌پرستید؛ بلکه تنها خدایی را‌ می‌پرستم که بالاخره جانتان را می‌گیرد. من مأمورم مسلمان باشم.» 104



همچنین، به من فرمان رسیده که: «با میانه‌‌روی و با همۀ وجودت به دین اسلام رو بیاور و برای لحظه‌ای حتی، بت‌پرست نشو! 105



به‌جای خدا، بت‌هایی را صدا نزن که سود و زیانی به تو نمی‌رسانند. اگر این کار را بکنی، آن‌وقت تو هم بدکار می‌شوی. 106



اگر خدا ضرری به تو بزند، کسی جز خودش نمی‌تواند برطرفش کند. اگر هم سودی برایت بخواهد، کسی نمی‌تواند جلوی لطفش را بگیرد. هریک از بندگانش را شایسته ببیند، لطف خود را نصیبش می‌کند؛ زیرا او آمرزندۀ مهربان است.» 107



بگو: «مردم! این قرآن که همه‌اش درست است، از طرف خدا برایتان آمده است. پس هرکه در راه درست قدم بردارد، سودش به جیب خودش می‌رود و هرکه به بیراهه برود، دودش به چشم خودش می‌رود. من همه‌کاره‌تان نیستم تا به‌زور به راهتان بیاورم!» 108



دنباله‌روِ چیزی باش که به تو وحی می‌شود و در برابر سختی‌ها صبوری کن تا خدا میان تو و بت‌پرست‌ها داوری کند که او بهترینِ داورهاست. 109

سوره هود آیات 1 تا 5

به ‌نام خدای بزرگوار مهربان



الف، لام، را.



این کتابی ‌است از طرف کاردرستِ آگاهی که آیه‌هایش یک هدف را دنبال می‌کند و به‌طور مشروح آمده است. 1



با این پیام که جز خدا را نپرستید. من از طرفش هشداردهنده و مژده‌رسان به شمایم. 2



و اینکه از خدا آمرزش بخواهید و به‌سویش برگردید تا زندگی خوبی تا پایان عمر نصیبتان کند. بله، خدا به هر شخص لایقی به‌اندازۀ لیاقتش می‌دهد. اگر از این دستورها سرپیچی کنید، من می‌ترسم گرفتار عذابِ روزی بزرگ شوید! 3



چون به‌سوی خداست برگشتنتان و او از عهدۀ هر کاری برمی‌آید. 4



بدانید بت‌پرست‌ها سر در لاک می‌کنند و جامه بر سر می‌کشند تا قرآن را نشنوند و پیامبر را نبینند! ولی بدانید در آن وقت هم، خدا می‌داند چه‌ها پنهان می‌کنند و چه‌ها آشکار؛ زیرا او می‌داند هر آنچه را در دل‌ها می‌گذرد. 5

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 99:33

مشخصات

تصاویر

پایگاه قرآن