فهرست

قرآن ترجمه - جزء هیجدهم

  • 1 قطعه
  • 99':46" مدت زمان
  • 287 دریافت شده
قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
جزء هجدهم شامل آیات سوره مومنون، نور و فرقان 1تا 20 می باشد.

به نام خدای بزرگوار مهربان



مؤمنان قطعاً‌ خوشبخت‌اند.{البته مؤمنان به‌همان اندازه‌ای که کارهای خوب می‌کنند، در دنیا و آخرت سعادتمندند. این سوره برخی از ویژگی‌های مؤمنانِ اهل عمل را برمی‌شمارد}1



همانان که در نمازشان با حضور قلب‌اند. 2



از کارهای بیهوده فراری‌اند. 3



اهل کمک‌های مالی‌اند. 4



همچنین، در رفتار جنسیِ خود پاک‌دامن‌اند 5



و فقط با همسران و کنیزانشان رابطۀ زناشویی دارند و از این بابت، سرزنش نمی‌شوند. 6



آن‌هایی که بیشتر از این، دنبال برآوردنِ نیازهای جنسی‌شان باشند، زیاده‌خواه‌اند. 7



آن مؤمنان در امانت‌داری مواظب‌اند و سرِ قولشان می‌ایستند 8



و کاملاً مراقب نمازهایشان‌اند. 9



آنان همان وارثان واقعی‌اند 10



که مراتبِ عالی بهشت را به‌ارث می‌برند و همیشه در آنجا ماندنی‌اند. 11



البته آدم را از گِل خالص آفریدیم. 12



نسل او را هم، از ذره‌ای ناچیز می‌آفرینیم و در جایی امن، یعنی رحِم مادر، قرارش می‌دهیم. 13



سپس آن ذره را به لختۀ خونی تبدیل می‌کنیم. بعد، آن را به‌صورت تکه‌گوشتی درمی‌آوریم. آن‌وقت، آن را در قالب استخوانی نرم و نازک می‌رویانیم و بر استخوان‌ها لایه‌ای از گوشت می‌پوشانیم. در پایان هم به او جان می‌دهیم. هزار آفرین به خدا، بهترینِ آفریننده‌ها! 14



سپس شما بعد از به‌دنیاآمدن و مدتی زندگانی در دنیا، حتماً می‌میرید. 15



سرانجام، در روز قیامت دوباره زنده می‌شوید. 16



در ضمن، بالای سرتان هفت آسمان آفریده‌ایم که محل رفت‌وآمد فرشتگان است؛ بنابراین از احوال شما و سایر مخلوقات بی‌خبر نیستیم. 17



از آسمان، برف و باران کافی می‌فرستیم و در سفره‌های زیرزمینی و روزمینی ذخیره‌اش می‌کنیم؛ درصورتی‌که می‌توانستیم دست‌نیافتنی‌اش کنیم. 18



پس به‌برکتش، باغ‌های خرما و انواع انگور پدید می‌آوریم که در آن‌ها میوه‌های فراوان دیگری هم به‌بار می‌آورید و رزقتان را از آن‌ها تأمین می‌کنید. 19



در مناطق مدیترانه‌ای، مانند طور سینا، درخت زیتون پرورش می‌دهیم که مردم از روغن و میوه‌اش استفاده می‌کنند. 20



با دیدن چهارپایان هم درس توحید بگیرید: از دام‌ها، شیرشان را به شما می‌نوشانیم و از گوشتشان می‌خورید و برایتان فایده‌های فراوان دارند. 21



بله، در خشکی سوار این‌ها می‌شوید و در دریا سوار کشتی‌ها. 22



حال، چه کسی شایستۀ عبادت است؟ نوح را برای راهنمایی قومش فرستادیم. او می‌گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. پس چرا دست از بت‌پرستی برنمی‌دارید؟!» 23



در مقابل، خواصِ بی‌دینِ جامعه به مردم می‌گفتند: «این فقط بشری است مثل شما که می‌خواهد با ادعای پیامبری، بر شما ریاست کند. اگر خدا می‌خواست پیامبر بفرستد، چند فرشته‌ می‌فرستاد! تا حالا از این‌طور حرف‌ها در تاریخ نیاکانمان نشنیده‌ایم! 24



او فقط کمی دیوانه شده است! مدتی صبر کنید تا حالش خوب شود یا اینکه اصلاً بمیرد!» 25



نوح گفت: «خدایا، مرا دروغگو می‌دانند؛ به‌جایش تو یاری‌ام کن.» 26



این شد که به او وحی کردیم:«با نظارت و راهنمایی ما، آن کشتی بزرگ را محکم بساز. وقتی فرمانمان رسید و چشمه‌هایی فراوان فوران کردد،از هر نوع حیوانِ اهلی به‌اندازۀ نیازتان، داخلِ آن کشتی کن. مؤمنان واعضای خانواده‌ات را هم،جز آن‌هایی که عذابشان حتمی شده است و دربارۀ نجات بدکارها حرفی بامن نزن که همه‌ شان غرق می‌شوند! 27



وقتی خودت و همراهانت در کشتی جاگیر شدید، بگو: ’خدا را شکر که ما را از چنگ این جماعت ستمکار نجات داد.‘ 28



و دعا کن: ’خدایا، مرا در جایی پُرخیر و برکت پیاده کن که تو بهترین میزبانی.‘» 29



این ماجرا خیلی درس‌ها دارد. ما مردم را حتماً و همیشه آزمایش می‌کنیم. 30



این گذشت... و بعد از آن‌ها نسل تازه‌ای روی کار آوردیم.{آن‌ها، به‌احتمال زیاد، قوم ثمود بوده‌اند و پیامبرشان حضرت صالح(ع) بوده است.} 31



بینشان پیامبری از خودشان فرستادیم که: «فقط خدا را بپرستید؛ چون معبودی جز او ندارید. پس چرا دست از بت‌پرستی برنمی‌دارید؟!» 32



ازآن‌طرف، مرفّهان بی‌دینِ منکرِ آخرت که در دنیا به عافیت‌طلبی سرگرمشان کرده بودیم، به مردم می‌گفتند: «این فقط بشری است مثل شما: همانی را می‌خورد که شما می‌خورید و همانی را می‌نوشد که شما می‌نوشید. 33



اگر گوش‌به‌فرمان بشری مثل خودتان شوید، حتماً ضرر می‌کنید. 34



نکند به شما وعده می‌دهد که وقتی مردید و به مشتی خاک و استخوان تبدیل شدید، باز زنده از گور بیرونتان می‌آورند؟! 35



خیلی خیلی بعید است که این وعده بخواهد عملی شود! 36



جز همین زندگیِ ما خبری نیست: عده‌ای می‌میریم و عده‌ای به دنیا می‌آییم. بعد‌ از مرگ هم ابداً زنده نمی‌شویم! 37



او آدمی است که فقط به خدا دروغ می‌بندد. ما که اصلاً حرف‌هایش را قبول نمی‌کنیم!» 38



پیامبرشان گفت: «خدایا، مرا دروغگو می‌دانند؛ به‌جایش تو یاری‌ام کن.» 39



خدا فرمود: «خیلی زود پشیمان می‌شوند.» 40



سرانجام، به‌فرمان خدا غرّشی وحشت‌زا در برِشان گرفت و لِه‌ولَورده‌شان کردیم. نفرین بر ستمکاران! 41



بعد از آن‌ها، نسل‌های دیگری روی کار آوردیم. 42



هر ملتی که دورانشان تمام شود، نمی‌توانند حتی برای لحظه‌ای هم آن را جلو و عقب بیندازند. 43



پیامبرانمان را یکی پس از دیگری فرستادیم؛ ولی هر بار که برای ملتی پیامبری از جنس خودشان آمد، به او برچسب دروغگویی زدند! ما هم پشت‌سرِهم آن‌ها را نابود کردیم و به زباله‌دانِ تاریخ فرستادیم. نفرین بر مردم ‌بی‌ایمان! 44



مدتی بعد، موسی و برادرش هارون را با معجزه‌هایمان و منطقی واضح، برای راهنمایی فرعون و نزدیکانش فرستادیم. اما آن‌ها خوی تکبرشان را ادامه دادند! چون‌که جماعتی قلدر بودند. 45و46



گفتند: «یعنی به دو نفر مثل خودمان ایمان بیاوریم که تازه قوم‌وقبیله‌شان هم بردۀ مایند؟!» 47



بله، موسی و هارون را به دروغگویی متهم کردند؛ ولی آخرش خودشان نابود شدند. 48



در ضمن، تورات را به موسی دادیم، به این امید که بنی‌اسرائیل هدایت شوند. 49



عیسی‌بن‌مریم و مادرش را هم معجزه‌ای شگفت‌انگیز قرار دادیم و در منطقه‌ای ییلاقی و خوش‌آب‌وهوا ساکنشان کردیم. 50



ای پیامبران، از نعمت‌های پاکیزه‌ استفاده کنید و به‌شکرانه‌اش کار خوب بکنید که من کارهایی را که می‌کنید، می‌دانم. 51



مردم! همه از یک نوعید و باید یک هدف را دنبال کنید و منم صاحب‌اختیارتان. در حضور من مراقب رفتارتان باشید. 52



اما مردم در کار دینشان دچار تفرقه شدند و هر فرقه‌ای تکه‌ای از دین را گرفتند و به آن دل خوش کردند! 53



پس تا رسیدن عذاب، بگذار در منجلاب گمراهی بمانند. 54



خیال می‌کنند اموال و اولادشان را برای این زیاد می‌کنیم که به آن‌ها خیر برسانیم؟! نخیر، نمی‌فهمند که! اتفاقاً می‌خواهیم گرفتارترشان کنیم! 55و56



کسانی هم هستند که از ترس هیبتِ الهی در هراس‌اند، 57



به آیه‌ها و نشانه‌های خدا اعتقاد کامل دارند، 58



به‌جای خدا چیزی را نمی‌پرستند. 59



و از همۀ داشته‌هایشان در راه خدا هزینه می‌کنند و درعین‌حال، دل‌هایشان برای برگشتن به‌سوی خدا در تب‌وتاب است. 60



این افراد، با سبقت از همدیگر، برای کارهای خوب سر از پا نمی‌شناسند. 61



این‌ها سخت نیست؛ چون هرکس را فقط به‌اندازۀ توانش مسئول می‌دانیم. پیشمان کتابی است که درست و دقیق گزارش می‌دهد: هرگز به آنان ستمی نمی‌شود.{منظور پروندۀ اعمال یا لوح محفوظ است. این کتاب مانند کتاب‌های رایج بین ما نیست؛ بلکه همان ‌کتابِ علم خداست که شرق‌ و ‌غرب عالم را فراگرفته و تغییر ‌و ‌تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکت‌های آفرینش در آن ثبت ‌و ‌ضبط است. شاید این همان‌ «لوح محفوظ»، «اُمّ‌الکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیه‌های دیگر آمده‌اند.} 62



بله، خوب‌بودن سخت نیست؛ بلکه دل بی‌دین‌ها غرق غفلت است و برای همین، به‌جای کارهای خوب، به کارهای زشت مشغول‌اند! 63



به‌محض اینکه مرفّهان بی‌دردشان را به عذاب مبتلا کنیم، نعره‌شان به آسمان بلند می‌شود! 64



دیگر امروز نعره نزنید که از طرف ما کمکی نمی‌شوید! 65



زیرا آیه‌هایم را برایتان می‌خواندند؛ ولی از سرِ خودبزرگ‌بینی، به گذشتۀ تاریک خود برمی‌گشتید. در شب‌نشینی‌هایتان هم، پشت سرِ قرآن بدوبیراه می‌گفتید. 66و67



چرا در آیه‌ها و معارف قرآن به‌دقت فکر نکردند؟! مگر حرف تازه‌ای برایشان آمده بود که برای نیاکانشان نیامده بود؟! 68



یا مگر پیامبرشان را نمی‌شناختند که انکارش می‌کردند؟! 69



تازه، می‌گفتند: «او کمی دیوانه شده است!» نخیر! این‌ها نیست؛ بلکه او حقایقی را برایشان آورده بود که با منافعشان در تضاد بود و برای همین هم، بیشترشان چشم دیدن حق را نداشتند. 70



اگر حقایق طبق میل آن‌ها می‌بود، آسمان‌ها و زمین و هرکه در آن‌ها بود، از اساس به‌هم می‌ریخت! ما فقط قرآنی به آن‌ها داده‌ایم که برنامۀ زندگی‌شان است؛ ولی آن‌ها به این هم بی‌اعتنایند. 71



مگر برای راهنمایی‌شان دستمزدی از آن‌ها می‌خواهی؟! دستمزد خدا که بهتر است؛ زیرا او بهترینِ روزی‌دهنده‌هاست. 72



تو، در واقع، به راه درست زندگی دعوتشان می‌کنی؛ 73



ولی کسانی که آخرت را باور نمی‌کنند، از این راه درست منحرف شده‌اند. 74



به‌فرض، به آن‌ها لطف کنیم و گرفتاری‌هایشان را برطرف سازیم، باز با کوردلی، در سرکشی‌شان اصرار می‌کنند! 75



اگر هم عذاب مختصری به آن‌ها بچشانیم تا به‌خود بیایند، سرِ تسلیم در برابر خدا فرود نمی‌آورند و زاری نمی‌کنند! 76



تا اینکه وقتی با مرگشان دری از عذاب سخت به رویشان باز کنیم، به‌یک‌باره سرخورده می‌شوند! 77



اوست که به شما نعمت گوش و چشم و عقل عنایت فرمود؛ اما حیف که کمتر شکر می‌کنید! 78



اوست که شما را وابسته به زمین آفرید و سرانجام دسته‌جمعی به محضرش برده می‌شوید. 79



اوست که شما را به دنیا می‌آورد و از دنیا می‌برد. رفت‌و‌آمدِ شب ‌و ‌روز هم، دست اوست. پس چرا عقلتان را به‌کار نمی‌اندازید؟! 80



اما آن‌ها همان حرف‌های گذشتگان را می‌زنند 81



و می‌گویند: «بعد‌ از اینکه مردیم و به مشتی خاک و استخوان تبدیل شدیم، یعنی باز واقعاً زنده می‌شویم؟! 82



به ما و پدرانمان قبلاً هم از این‌جور وعده‌ها داده‌اند؛ ولی کو؟! این‌ها چیزی جز افسانه‌های گذشتگان نیست!» 83



بپرس: «اگر واقعاً چیزی سرتان می‌شود، بگویید زمین و ساکنانش مال کیست؟» 84



خواهند گفت: «مال خداست.» بگو: «خب، چنین خدایی‌ می‌تواند مردگان را هم دوباره زنده کند. پس چرا به‌خودتان نمی‌آیید؟!» 85



بپرس: «چه کسی صاحب آسمان‌های هفت‌گانه است و ادارۀ کلان جهان ‌دست کیست؟» 86



خواهند گفت: «مال خداست.»! بگو: «چرا از انکار قیامت نمی‌ترسید؟!»{در این آیه و آیۀ 89 پاسخ صحیح «خدا» است نه «مال خداست»! آن‌ها از دادنِ پاسخ درست طفره می‌روند؛ چون نمی‌خواهند به نتایج به‌دست‌آمده از آن گردن بنهند! یعنی اگر بپذیرند همه‌کارۀ عالم و آدم خداست، خب باید او را عبادت کنند نه بت‌های بی‌خاصیت را که هیچ‌کارۀ هیچ‌کاره‌اند!} 87



بپرس: «اگر سرتان می‌شود، بگویید پشت‌صحنۀ موجودات دست کیست؟! کیست که به هرکه بخواهد، پناه می‌دهد و کسی نمی‌تواند برخلاف خواست او به کسی پناه بدهد؟!» 88



خواهند گفت: «مال خداست.»! بگو: «تا کی اسیر این توهّمید که معادی در کار نیست؟!» 89



قیامت افسانه نیست؛ بلکه وعده‌ای است که به آنان داده‌ایم و آن‌ها خودشان دروغگویند. 90



خدا نه فرزندی انتخاب کرده و نه معبودی هم‌ردیف اوست؛ وگرنه هر معبودی زیرمجموعۀ خود را مستقل اداره می‌کرد و هماهنگی نظام آفرینش به‌هم می‌خورد! همچنین، معبودها برای همدیگر شاخ‌وشانه می‌کشیدند و استقلالشان خدشه‌دار می‌شد! خدا به‌دور است از توصیف‌هایی که می‌کنند؛ 91



از پیدا و پنهان باخبر است: آن‌وقت شما معبود دیگری سراغ دارید و او نه؟! پس او برتر است از بت‌هایشان. 92



بگو: «خدایا، اگر بناست در دنیا عذابی را نشانم دهی که به این بدکارها وعده شده، خدایا، وقت عذاب کنارشان قرارم نده.» 93و94



ما که می‌توانیم عذابی را که به آن‌ها وعده داده‌ایم، نشانت دهیم، بی‌آنکه به تو آسیبی برسد! 95



ولی تا آمدن عذاب، با بهترین روش رفتار زشتشان را جواب بده. ما که بهتر می‌دانیم چه می‌گویند. 96



این‌جور وقت‌ها این‌طور دعا کن: «خدایا، به تو پناه می‌برم از وسوسه‌های شیاطین. 97



خدایا، به تو پناه می‌برم از اینکه دوروبَرم بچرخند.» 98



وقتی مرگ سراغ یکی از همین بت‌پرست‌ها بیاید، مُدام فریاد می‌زند: «خدایا، مرا برگردانید به دنیا.{لحظۀ جان‌دادن همان زمان احتضار است، نه روزهای پایان عمر و نه حتی زمانِ مرگ حتمی. هنگام احتضار درِ همۀ تکالیف الهی، از‌جمله توبه، به‌روی انسان بسته می‌شود؛ چون‌که انسانِ در حال مرگ در دالان ورودی عالمِ برزخ است و فرشتگان قَبض روح را می‌بیند و دیگر از خودش ‌اختیاری ندارد؛ اما کسی که احتمالاً به روزهای پایان زندگی رسیده است، مثل مریضی که دکترها جوابش کرده‌اند، همۀ تکالیف از‌جمله توبه بر عهدۀ او هست؛ ازاین‌رو باید توبه کند وتوبه‌اش قبول می‌شود. کسی هم که مرگش راحتمی می‌بیند، مثلاً در لحظۀ سقوط هواپیما یاغرق‌ شدن در آب یا اعدام، اگرچه توبه‌اش دیر شده است، ممکن است خدای مهربان توبۀ او را بپذیرد. } 99



با ثروتی که باقی گذاشته‌ام، بلکه کارهای خوب بکنم.» هرگز! این حرفی است که همین‌طوری دارد می‌گوید! جلوی روی امثالِ این‌ها، برزخی است تا روز قیامت که دوباره زنده می‌شوند. 100



وقتی در شیپور قیامت بدمند، در آن روز، نه بینشان روابط قوم‌وخویشی باقی می‌ماند و نه برای کمک‌خواستن، حالی از هم می‌پرسند! 101



پس آنانی که کارهایشان باارزش و نزدیک به حق باشد، خوشبخت‌اند. 102



آن‌هایی هم که کارهایشان بی‌ارزش و دور از حق باشد، سرمایۀ عمرشان را از کف داده‌اند و در جهنم ماندنی‌اند. 103



شعله‌های آتش چنان صورت‌هایشان را جِزغاله می‌کند که لب‌هایشان جمع می‌شود و دندان‌هایشان نمایان! 104



خدا اقرار می‌گیرد: «مگر نه اینکه آیه‌هایم را برایتان می‌خواندند و شما دروغش می‌دانستید؟!» 105



اعتراف می‌کنند: «خدایا، بدبختی دامنمان را گرفته بود و جماعتی گمراه بودیم. 106



ای خدا، از جهنم بیرونمان ببر و به دنیا برمان گردان. اگر باز سراغ بدی‌ها رفتیم، آن‌وقت دیگر واقعاً بدیم!» 107



خدا تَشر می‌زند: «گورتان را گم کنید و دیگر با من حرف نزنید! {این تشرِ تندوتیز خدا به دو دلیل است: 1. مسخره‌کردنِ مؤمنان در دنیا 2. دروغگویی‌شان؛ چون به‌فرض محال، به دنیا برشان هم گردانند، باز همان آش است و همان کاسه!} 108



آن‌وقتی‌که عده‌ای از بندگانم دعا می‌کردند: ’خدایا، ما ایمان آوردیم. بیامرزمان و به ما رحم کن که تو بهترین مهربانی‘ 109



مسخره‌شان می‌کردید و به آنان می‌خندیدید؛ تا جایی‌که سرگرم‌شدنتان به تمسخر آنان، یاد مرا کاملاً از خاطرتان برد! 110



من هم امروز به‌خاطر صبرشان در برابر زخم‌زبان‌هایتان، این‌طور پاداششان دادم که فقط آنان کامیاب‌ باشند.» 111



بعد، خدا از آن دوزخیان می‌پرسد: «چند سال در برزخ ماندید؟!» 112



جواب می‌دهند: «یک روز یا کمتر از یک روز! خودت از فرشتگانی بپرس که حساب‌وکتاب دستشان است.» 113



خدا می‌فرماید: «بله، فقط اندکی در برزخ ماندید! کاش این را در دنیا می‌فهمیدید!» 114



با تمام آنچه گفتیم، خیال کرده‌اید که شما را بی‌هدف آفریده‌ایم و به‌سوی ما برِتان نمی‌گردانند؟! 115



خدا که فرمانروای بِحقّ عالَم است، برتر از آن است که شما را بیهوده آفریده باشد؛ همان‌که معبودی جز او نیست و ادارۀ کلانِ جهان آفرینش دست اوست. 116



هرکس هم‌ردیف خدا معبود دیگری را صدا بزند که دلیلی هم بر به‌حق‌بودنش ندارد، حسابش با خودِ خداست. چنین بی‌دین‌هایی خوشبخت نمی‌شوند! 117



تو نیز مثل بندگانم دعا کن: «خدایا، مرا بیامرز و به من لطف کن که تویی بهترین مهربان.» 118

سوره نور

به ‌نام خدای بزرگوار مهربان



این سوره را فرستادیم و عمل به آن را واجب کردیم و در آن، آیات و احکامی روشنگر فرستادیم تا به‌خود بیایید. 1



زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید. اگر واقعاً به خدا و روز قیامت ایمان و اعتقاد دارید، حکم خدا را اجرا کنید و برایشان دلسوزی بیجا نکنید. گروهی از مسلمانان هم ‌باید شاهد مجازاتشان باشند.{البته مجازات زنان و مردان همسرداری که مرتکب زنا شوند یا مجازات کسی‌که با محارم خود زنا کند یا به‌زور با کسی زنا کند، مرگ است. شرایط و جزئیات این ‌مسائل در کتاب‌های فقهی آمده است.} 2



مراقب باشید: مرد زناکاری که حد خورده است، ولی هنوز به کارش ادامه می‌دهد، فقط با زن زناکار یا بت‌پرست ازدواج کند. زن زناکاری هم که حد خورده است، ولی هنوز به کارش ادامه می‌دهد، فقط با مرد زناکار یا بت‌پرست ازدواج کند. این‌طور ازدواج‌‌ها برای مؤمنان حرام است. 3



افرادی، بدون داشتن چهار شاهد عادل، به زنان و مردان پاک‌دامن تهمت زنا می‌زنند. به این تهمت‌زننده‌ها هشتاد تازیانه بزنید و دیگر در هیچ کاری، شهادتشان را نپذیرید؛ چراکه آن‌ها منحرف‌اند. 4



جز کسانی که بعد از تازیانه‌خوردن، توبه کنند و این آبروریزی را جبران کنند؛ زیرا خدا آمرزندۀ مهربان است. 5



مردانی که به همسرانشان تهمت زنا می‌زنند و برای اثبات این ادعا شاهدی هم ندارند، شهادت هر کدامشان جای شهادت چهار شاهد را می‌گیرد؛ به‌شرط آنکه چهار بار بگوید: «به خدا قسم، راست می‌گویم.»{این آیه هم درباره مردانی است که به همسرانشان تهمت زنا می زنند و هم درباره زنانی که به شوهران خود تهمت زنا می‌زنند} 6



و بعدش بگوید: «خدا لعنت کند مرا اگر دروغ بگویم.» 7



از طرف دیگر، اگر همسر آن مرد چهار بار بگوید: «به خدا قسم، شوهرم دروغ می‌گوید» و بعدش بگوید: «خدا مرا لعنت کند، اگر شوهرم راست بگوید»، این قسم‌ها او را از مجازات زنا رها می‌کند. 8و9



اگر لطف خدا نصیبتان نمی‌شد و راه درست زندگی را یادتان نمی‌داد و توبه‌تان را قبول نمی‌کرد، به بدبختی می‌افتادید. 10



کسانی که به یکی از همسران پیامبر تهمت ناموسی زدند و خبرش را پخش کردند، گروهی سازمان‌یافته از خودتان بودند. خیال نکنید این ماجرا به‌ضررتان تمام می‌شود، بلکه در نهایت، به‌نفعتان است. دود این آتش هم به چشم آن‌ها می‌رود. البته عذابی بی‌اندازه در انتظار کسی‌ است که نقش اصلی را در این ‌توطئه بازی کرد.{این جریان که به داستان «اِفک» معروف شده است، از این قرار بود: عده‌ای از منافقان به‌رهبری عبدالله‌بن‌اُبَی، با نقشه‌ای ناجوانمردانه و شیطنت‌آمیز، به یکی از همسران پیامبر(ص) تهمت زشت ناموسی زدند و این شایعه‌ را بین مسلمانان پخش کردند. آن‌ها می‌خواستند با توطئه علیه خاندان نبوت، به اسلام و مسلمین ضربه بزنند. متأسفانه گروهی از مسلمانان هم تحت‌تأثیر این شایعه‌پراکنی قرار گرفتند و به آن دامن زدند. خدای متعال، با فرستادن این آیات نورانی، شدیداً با این توطئۀ شیطانیِ منافقان خبیث و خائن مقابله کرد و مسلمانان را از افتادن در دام آن‌ها برحذر داشت. } 11



آی مردان و زنان باایمان، وقتی این شایعه را دربارۀ یکی از همسران پیامبر شنیدید، چرا به او که یکی ازخودتان بود، خوش‌گمان نبودید و نگفتید که این حرف حتماً دروغ است؟! 12



چرا تهمت‌زنندگان چهار شاهد برای اثبات ادعایشان نیاوردند؟! حالا که چنین شاهدانی نیاورده‌اند، در پیشگاه خدا، واقعاً دروغگو هستند. 13



اگر لطف و بزرگواری خدا در دنیا و آخرت نصیبتان نمی‌شد، به‌خاطر این بازی خطرناکی که به‌راه انداخته‌اید، به عذابی بی‌اندازه گرفتار می‌شدید. 14



آن شایعه را از زبان هم شنیدید و بی‌آنکه اطلاع دقیقی از چندوچون آن داشته باشید، دهان‌به‌دهان چرخاندید و گفت‌وگو درباره‌اش را سهل‌وساده گرفتید؛ درحالی‌که آن، از نظر خدا، مسئلۀ کوچکی نبود. 15



چرا به‌محض شنیدن آن شایعه، نگفتید: «پناه بر خدا! ما حق نداریم دربارۀ چنین‌ موضوعی صحبت کنیم. معلوم است که این حرف، تهمتی بزرگ است»؟! 16



خدا نصیحتتان می‌کند که دیگر از این ‌کارهای زشت مرتکب نشوید؛ البته اگر واقعاً ایمان دارید. 17



خدا آیه‌هایش را برایتان توضیح می‌دهد؛ چراکه او دانای کاردرست است. 18



کسانی که دوست دارند کارهای زشت و زننده در بین مسلمانان رواج پیدا کند، بدانند که در دنیا و آخرت، عذابی زجرآور نصیبشان می‌شود. خدا آثار مخرّبِ بازی با آبروی افراد را خوب می‌داند؛ ولی شما از آن بی‌خبرید. 19



اگر لطف و بزرگواری خدا نصیبتان نمی‌شد و خدا دلسوز مهربانی نبود، به عذابی سخت گرفتار می‌شدید. 20



مسلمانان! پا جای پای شیطان نگذارید. هرکس دنبالش راه بیفتد، بدبخت و بیچاره می‌شود؛ چون‌که او به کارهای زشت و ناپسند فرمان می‌دهد. اگر لطف و بزرگواری خدا نبود، هرگز هیچ‌ یک از شما در خودسازی موفق نمی‌شد؛ ولی خدا هرکه را لایق ببیند، توفیق خودسازی می‌دهد. آخر، خدا شنوای داناست. 21



در ضمن، بعضی قوم‌وخویشانتان و مستمندان و مهاجران در راه خدا، در ماجرای اِفک اشتباهاتی‌ کردند. نکند ثروتمندان و توانگران در کمک به آن‌ها کوتاهی کنند؛ بلکه باید از خطایشان بگذرند و به رویشان نیاورند. مگر دوست ندارید خدا هم از خطاهایتان درگذرد؟! بله، خدا آمرزندۀ مهربان است. 22



کسانی که به بانوان مؤمن و پاک‌دامنِ بى‌خبر از همه‌جا تهمت ناموسی می‌زنند، در دنیا و آخرت، لعنت‌‌شده‌اند و بى‌تردید، عذابى سخت چشم‌به‌راهشان است؛ 23



همان روزی‌ که دست و پا و زبانشان دربارۀ گفتار و رفتار زشتی که در دنیا مرتکب شده‌اند، علیه‌شان شهادت می‌دهند. 24



در چنان روزی، خدا سزایشان را بی‌کم‌وکاست، کف دستشان خواهد گذاشت و می‌فهمند که تنها خدا حقیقتی آشکار بوده و هست. 25



زنان آلوده لایق مردان آلوده‌اند و مردان آلوده لایق زنان آلوده. زنان پاک‌دامن هم لایق مردان پاک‌دامن‌اند و مردان پاک‌دامن لایق زنان پاک‌دامن. در ضمن، برچسب‌های زشت ناموسی که به ایشان می‌زنند، به آن‌ها نمی‌چسبد و آمرزش و ‌روزی‌های بهشتی در ‌انتظارشان است. 26



مسلمانان! سرزده وارد منزل دیگران نشوید مگر اینکه با گفتن «یاالله» یا سخنی مانند آن، از اهل خانه اجازه بگیرید و به آنان سلام کنید. این کار به‌نفع خود شماست تا با وظایف اجتماعی‌تان آشنا شوید. 27



اگر «یاالله» یا سلامتان را کسی جواب نداد و فهمیدید صاحب‌خانه در منزل نیست، وارد نشوید تا به‌نحوی به شما اجازه دهند. همچنین، اگر به شما گفتند: «برگردید»، فوراً برگردید که این به ‌صلاح شماست. خدا می‌داند که چه می‌کنید. 28



عیبی ندارد که بدون اجازه و برای کارهایتان به اماکن عمومی رفت‌وآمد کنید. خدا قصدوغرضتان را در رفت‌وآمد به این مکان‌ها می‌داند، چه آشکارش کنید چه پنهان.{یعنی رفتن به اداره، بازار، پاساژ، مطب، مسجد و هر مکان عمومی دیگر، باید به ‌نیت انجام‌دادن کاری باشد، نه به‌منظور دزدی، اذیت‌ و آزار، بطالت و وقت‌گذرانی و...؛ زیرا خدا همه را می‌داند و بر اساس نیت افراد، از آن‌ها حساب خواهد کشید.} 29



پیامبر! به مردان باایمان دستور بده چشم‌چرانی نکنند و اندام جنسی‌شان را از نگاه دیگران بپوشانند. این ‌کار به پاک‌بودنشان بیشتر کمک می‌کند؛ زیرا خدا از ریزه‌کاری‌های رفتارشان آگاه است. 30



به بانوان باایمان هم دستور بده چشم‌چرانی نکنند و اندام جنسی‌شان را از نگاه دیگران بپوشانند و جز آنچه به‌خودیِ‌خود پیداست، زیور و آرایش خودشان را به‌نمایش نگذارند و با روسری‌ها‌ و مقنعه‌هایشان گردن خود را هم بپوشانند. زیور و آرایش خودشان را هم به‌نمایش نگذارند، مگر برای این افراد: شوهرهایشان، پدرهایشان، پدرشوهرهایشان، پسرهایشان، پسرهای شوهرانشان، برادرهایشان، برادرزاده‌هایشان، خواهرزاده‌هایشان، بانوان مسلمان، کنیزان و غلامان خودشان حتی اگر مسلمان نباشند، مردان عقب‌افتاده‌ای که به جنس مخالف میلی ندارند یا کودکانی که چشم‌ و گوششان‌ هنوز باز نشده است. همچنین، طوری راه نروند که صدای زیورهای مخفی‌شان جلب توجه کند. ای مؤمنان، همگی با اجرای امر و نهی‌های الهی در زندگی، راه خدا را طی کنید تا خوشبخت شوید. 1- {البته دستورندادن به پوشاندن زیور و آرایش ظاهریِ معمولی ‌و متعارف برای زنان، مجوزی برای نگاه‌کردن مردان به آن‌ها نیست. همچنین، زیور غیرمتعارف و آرایش غلیظ باید از نگاه مردان پوشانده شود.} 2- {مثل خلخال و کفش‌های پاشنه‌دار که صدای تق‌تق آن‌ها توجه مردان نامحرم را به خود جلب می‌کند. همچنین، زنان نباید دستانشان را طوری تکان دهند که صدای النگو و دست‌بندشان توجه نامحرم را به خود جلب کند.} 31



برای زنان و مردان مجرد و همچنین، بردگان و کنیزانی که صلاحیت ازدواج دارند، مقدمات ازدواج را فراهم کنید. اگر دست‌خالی و تنگ‌دست هستند، خدا از سرِ بزرگواری بی‌نیازشان می‌کند؛ زیرا خدا روزی‌گسترِ داناست. 32



کسانی که امکان ازدواج ندارند، باید پاک‌دامنی و عفت به‌خرج دهند تا خداازسرِ بزرگواری فرصت ازدواجشان را فراهم کند. بعضی بردگانتان‌ می‌خواهند با نوشتن قراردادی، خود را بازخرید کنند. اگر صلاحیت‌های لازم را در آن‌ها سراغ دارید، تقاضایشان را بپذیرید. از زکات اموالی هم که خدا در اختیارتان گذاشته است، مبلغی را برای کمک به آزادی‌شان اختصاص دهید. کنیزانی را نیز که می‌خواهند پاک‌دامن باقی بمانند، برای کسبِ درآمد مادی، به خودفروشی وادار نکنید. اگر کسی به خودفروشی وادارشان کند و آن‌ها به‌زور به چنین ‌کار زشتی تن بدهند، خدا بعد از وادارشدنشان آمرزندۀ مهربان است.{متأسفانه امروزه، در بیشتر کشورهای جهان، برده‌داری مدرن و مافیای مخوف تجارت زنان و دختران، خیلی بدتر از دوران جاهلیت، رواج یافته است. در بعضی کشورها دختران کم‌سن‌وسال و معصوم، از مناطق محروم و اغلب باموافقت والدینشان و در عوض مبلغی ناچیز، به شهرهای بزرگ و پایتخت‌ها آورده می‌شوند و در مراکز فساد‌وفحشا بدترین سوءاستفاده‌ها رااز آنان می‌کنند و دین‌ودنیایشان را به نابودی می‌کشانند. خوشبختانه در مملکت اسلامی ما، به‌برکت انقلاب‌ و اسلام، بساط این ‌اعمال شوم ‌و شرم‌آور برچیده شده است و دنیا روزبه‌روز شاهد درخشش استعداد بانوان نجیب این مرزوبوم و خوشبختی بیش از پیش آنان است.} 33



برایتان آیه‌هایی روشنگر فرستاده‌ایم و شرح حالی از گذشتگانِ قبل از خودتان و نیز پندی برای خودمراقبان. 34



خدا نور پدیدآورندۀ آسمان‌ها و زمین است. نور هدایت و معرفت الهی همانند چراغِ روی طاقچه است، روی آن شیشۀ برّاقی است و شیشۀ چراغ چنان می‌درخشد که انگار ستاره‌ای تابان است. سوخت چراغ هم روغن زلال زیتون است، برگرفته از درخت بابرکتی که وسط باغ کاشته‌اند و آفتاب از هر ‌طرف به آن می‌تابد. این روغن به‌قدری صاف است که بدون آتش‌گرفتن هم روشنی می‌دهد. بله، نورِ چنین چراغی صدچندان است. خدا هرکه را شایسته بداند، با این ‌نور به مقصد می‌رساند. خدا برای مردم این نکته‌ها را می‌آورد و او هر چیزی را می‌داند. 35



این چراغِ پرفروغ درخانه‌هایی نورافشانی می‌کند که خدا خواسته است آن خانه‌ها مقام و منزلت پیدا کنند و درآنجا نامش را ببرند و مردان و زنانی هر صبح و شب به پاکی یادش کنند؛ 36



همان مردان و زنانی که هیچ تجارت و دادوستدی، آنان را به‌جای یاد خدا و خواندن نماز با آدابش و دادن صدقه، به خود سرگرم نمی‌کند. اینان از روزی می‌ترسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شود. 37



بله، مردان و زنان الهی این‌طور عمل می‌کنند تا خدا بر اساس بهترین کارهایشان به آنان پاداش دهد. علاوه‌ برآن، با بزرگواری خودش با آنان رفتار کند؛ زیرا خدا هرکه را شایسته ببیند، روزیِ فراوان می‌دهد. 38



عبادت‌های بت‌پرست‌ها مثل سراب در کویر است که تشنه، از دور خیال می‌کند آب است؛ ولی وقتی به‌طرفش می‌رود، چیزی گیرش نمی‌آید! بت‌پرست‌ها هم در قیامت، عبادت‌هایشان را سراب می‌بینند و خدا را می‌یابند که به‌طور کامل حسابشان را کف دستشان می‌گذارد؛ چون خدا به‌سرعت حسابرسی می‌کند. 39



یا عبادتهایشان مثل تاریکیِ هولناکِ دریای عمیقی است که موج‌های پی‌درپیِ وحشتناک و ابرهای تیره‌وتار همه‌جایش را پوشانده است؛ آن‌چنان تاریک که چشم چشم را نمی‌بیند. بت‌پرست‌ها هم در تاریکی وحشتناکِ عبادت‌هایشان گرفتارند؛ زیرا اگر خدا به کسی نوری نداده باشد، قطعاً او نوری نخواهد داشت. 40



مگر ندیدی که هرچه در آسمان‌ها و زمین است، حتی پرندگانِ در حال پرواز، مشغول ذکر خدایند؟! همۀ آنان آگاهانه از خدا حاجت می‌خواهند و ذکر می‌گویند. خدا هم می‌داند که چه کارهایی می‌کنند.{از این‌دست ‌آیه‌ها می‌فهمیم که حیوان‌ها شعور و اختیار و تکلیف و پرستش ‌و سرکشی دارند و همگام با تمام آفرینش، به‌سوی خدا در حرکت‌اند. البته در سطحی به‌مراتب ضعیف‌تر از انسان. دانستنی‌های بیشتر و جالب‌تر را در شرح آیۀ 38 سورۀ انعام در تفسیر المیزان اثر علامه‌طباطبایی و تسنیم اثر آیت‌الله جوادی آملی بخوانید.} 41



فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین فقط در اختیار خداست و به خدا ختم می‌شود آخرعاقبتِ همه. 42



مگر ندیدی که خدا ابرهای پراکنده را آرام به حرکت درمی‌آورد و به‌هم وصل می‌کند و بعد، متراکمشان می‌سازد؟! دست‌آخر، دانه‌های برف و باران را می‌بینی که از لابه‌لایشان می‌بارد. گاهی هم از انبوه ابرها تگرگ می‌باراند و با آن‌ها به هرکه صلاح بداند، صدمه می‌زند و از هرکه صلاح بداند، دور می‌کند. کم مانده که صاعقۀ خیره‌کنندۀ ابرها به چشم‌ها آسیب بزند. 43



خدا شب و روز را دائماً جابه‌جا می‌کند. به‌یقین، در این پدیده‌ها عبرتی برای افراد روشن‌بین است. 44



خدا هر موجود زنده‌ای را از آب آفریده است. بعضی‌شان روی شکم راه می‌روند و بعضی روی دو پا و بعضی روی چهار پا. خدا هرچه را صلاح بداند می‌آفریند؛ زیرا او از عهدۀ هر کاری برمی‌آید. 45



بله، ما آیه‌هایی روشنگر فرستادیم. خدا هرکه را شایسته ببیند، به راه درستِ زندگی می‌برد. 46



منافق‌ها می‌گویند: «به خدا و پیامبر ایمان آورده‌ایم و گوش‌به‌فرمانیم.» بعد از این اعتراف، عده‌ای از آن‌ها رو برمی‌گردانند. آن‌ها اصلاً مؤمن نیستند. 47



وقتی هم به آن‌ها می‌گویند که برای حل اختلافاتتان پیش خدا و پیامبرش بروید تا پیامبر میانتان داوری کند، عده‌ای از آن‌ها فوری رو برمی‌گردانند! . 48



البته اگر احساس کنند که حق با خودشان است، با سر پیش پیامبر می‌دوند. 49



آیا دل‌هایشان مریض شده یا در دین الهی شک کرده‌اند یا می‌ترسند که خدا و پیامبرش به آن‌ها بد کنند؟! نه چنین نیست؛ آن‌ها خودشان بدکارند. 50



اما مؤمنان وقتی به آنان گفته شود برای حل اختلافاتتان پیش خدا و پیامبرش بروید تا پیامبر میانتان داوری کند، می‌گویند: «چشم. با جان و دل شنیدیم و اطاعت می‌کنیم.» فقط اینان خوشبخت‌اند. 51



آنانی که گوش‌به‌فرمان خدا و پیامبرش باشند و از خدا حساب ببرند و از نافرمانی بپرهیزند، مردمی کامیاب‌اند. 52



منافق‌ها سفت‌وسخت به خدا قسم می‌خورند که اگر به آن‌ها فرمان حضور در جبهه بدهی، حتماً به جبهه می‌روند. بگو: «لازم نیست قسم بخورید! حضور در جبهه، واجب شناخته‌شده‌ای است و خدا آگاه است که چه می‌کنید.» 53



بگو: «گوش‌ به‌ فرمان خدا و پیامبرش باشید؛ پس اگر سرپیچى کنید، پیامبر مسئول اعمال خودش است و شما مسئول اعمال خودتان. اما اگر ازاو اطاعت کنید، به مقصود می‌رسید. پیامبر جز رساندن صریحِ پیام الهی وظیفه‌ای ندارد.» 54



گروهی از شما مسلمانان ایمان واقعی آورده‌اند و کارهای خوب کرده‌اند، خدا به آنان چنین وعده داده است: همان‌طورکه در گذشته، بندگان شایسته را جانشین دیگران قرار داد، آنان راهم در زمین جانشین قبلی‌ها می‌کند. اسلام راهم که دینی پسندیده برایشان قرار داده است، پابرجا می‌سازد و ترسشان را به امنیت تبدیل می‌کند. آنان طوری مراعبادت می‌کنند که به‌جای من چیزی را نپرستند.کسانی که بعد ازتحقق این وعده، بابی‌دینی و آلوده‌شدن به گناهان، ناشکری کنند،گروهی منحرف‌اند.{بر اساس روایات اهل‌بیت این وعدۀ الهی با حکومت جهانی حضرت مهدی به واقعیت خواهد پیوست و همۀ مردم خوب و خداجوی روی زمین، در آرامش‌ و امنیت، بندگی خدا را خواهند کرد و به خوشبختی دنیا و آخرت خواهند رسید.} 55



نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و گوش‌به‌فرمان پیامبر باشید تا وعدۀ الهی دربارۀ حکومت صالحان در زمین، در زمان شما عملی شود. 56



خیال نکن که بی‌دین‌ها می‌توانند حریف خدا در زمین شوند؛ بلکه آن‌ها شکست می‌خورند و جایگاهشان آتش است که به‌یقین، بدعاقبتی است. 57



مسلمانان! بچه‌هایتان که خوب‌وبد را تشخیص می‌دهند، ولی هنوز به سن بلوغ نرسیده‌اند و نیز بردگان و خدمتکارانتان، در سه‌ وقت از شبانه‌روز، برای ورود به اتاق خوابتان باید از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح که هنوز در رختخوابید، هنگام استراحت ظهر که لباس‌هایتان را کم کرده‌اید، بعد از نماز عشا که برای خواب آماده شده‌اید. این سه وقت، هنگام خلوت‌ و ‌خواب شماست. اما در وقت‌های دیگر، برای شما و آن‌ها اشکالی ندارد که بی‌اجازه وارد شوند؛ زیرا شما اعضای یک خانواده‌اید و دائم با هم سروکار دارید. خدا آیات و احکام را این‌طور برایتان توضیح می‌دهد. آخر، خدا دانای کاردرست است. 58



وقتی‌ هم بچه‌هایتان به سن بلوغ رسیدند، در تمام اوقات شبانه‌روز، برای ورود به اتاق خوابتان، مثل دیگر بزرگ‌سالان خانواده، باید از شما اجازه بگیرند. خدا آیات و احکامش را این‌طور برایتان شرح می‌دهد؛ زیرا خدا دانای کاردرست است. 59



اشکالی ندارد که بانوان پیر و ازپاافتاده‌ای که دیگر، جاذبه‌های جنسی ندارند، لباس‌های رویی‌شان را نپوشند؛ به‌شرط آنکه آرایش نکنند و زینتشان را نشان ندهند. البته اگر پوشش کامل را رعایت کنند، برایشان بهتر است؛ زیرا خدا شنوای داناست.{مثل چادر، مانتو، روسری و مقنعه و... .} 60



عیب و ایرادی ندارد که افراد نابینا و معلول و بیمار با شما هم‌غذا شوند.همچنین، برایتان اشکالی ندارد که از خوراکی‌ها و امکانات این خانه‌ها استفاده کنید: خانه‌های همسران و بچه‌هایتان،خانه‌های پدرانتان، خانه‌های مادرانتان، خانه‌های برادرانتان،خانه‌های خواهرانتان،خانه‌های عموهایتان، خانه‌های عمه‌هایتان، خانه‌های دایی‌ هایتان، خانه‌های خاله‌هایتان، خانه‌هایی که اختیارشان به دست شماست یا خانه‌های دوستان نزدیکتان، چه به‌همراه کسی باشید چه تنها. بااین‌حال، وقتی خواستید به یکی از این خانه‌ها وارد شوید، به خودتان سلام کنید که سلام، درودی مبارک‌ و فرخنده از طرف خداست. خدا آیات‌ و احکام اسلامی را این‌طور برایتان شرح می‌دهد تا عقلتان را به‌کار بیندازید. {همین‌که احتمال بدهید صاحبان این‌ خانه‌ها راضی هستند، کافی است. البته به‌شرط آنکه به‌اندازۀ نیاز و از خوراکی‌ها و امکانات معمولی استفاده کنید و ریخت‌وپاش هم نکنید.}61



مؤمنان کسانی‌اند که به خدا و پیامبرش ایمان واقعی دارند و موقعی که درکار مهمی همراه پیامبرند، بی‌اجازۀ او به جایی نمی‌روند. بله، کسانی که از تو اجازه می‌گیرند، به خدا وپیامبرش ایمان واقعی دارند.پس هر وقت‌ برای کار مهمی که برایشان پیش آمده است، ازتو اجازه می‌گیرند، به هر کدامشان صلاح می‌دانی، اجازه بده و برایشان از خدا آمرزش بخواه؛ چون‌که خدا آمرزندۀ مهربان است. 62



دعوت پیامبر از شما و فراخوانش را مثل فراخوان خودتان از هم به‌حساب نیاورید. خدا خوب می‌شناسد کسانی را که با پنهان‌شدن پشت این و آن، آرام و بی‌سروصدا صحنه را ترک می‌کنند! پس کسانی که از فرمان و فراخوان عمومیِ پیامبر سرپیچی می‌کنند، بترسند از اینکه بلایی در دنیا یا عذابی زجرآور در آخرت بر سرشان بیاید. 63



بدانید هرچه در آسمان‌ها و زمین است،فقط مال خداست. خدا، هم از احوالتان باخبر است، هم از روزی که مردم را به‌سویش برمی‌گردانند. آن‌وقت، آن‌ها را از کارهایشان باخبر می‌کند؛ زیرا خدا هر چیزی را می‌داند. 64

سوره فرقان آیات 1 تا 20

به نام خدای بزرگوار مهربان



پربرکت است کسی که قرآنِ جداکنندۀ حق از باطل را بر بنده‌اش، محمد، فرستاد تا هشداردهنده‌ای برای جهانیان باشد. 1



همان خدایی که فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین فقط مال اوست، فرزندی برای خودش انتخاب نکرده، در فرمانروایی‌اش همکار ندارد و هر چیزی رابا ویژگی‌های خاصی آفریده است. 2



بااین‌همه، بت‌پرست‌ها به‌جای خدا معبودهای دیگری برای عبادت انتخاب کرده‌اند که نه تنها چیزی نمی‌آفرینند، بلکه خودشان آفریده شده‌اند! حتی اختیار سود و ضرر خودشان را هم ندارند. مرگ و زندگی و حساب‌وکتاب کسی هم دستشان نیست. 3



بت‌پرست‌های بی‌دین ادعا کردند: «قرآن جز مشتی دروغ نیست که محمد خودش ساخته‌وپرداخته است. گروهی از اهل‌کتاب هم، در این کار کمکش کرده‌اند!» با چنین نسبتی، مرتکب ظلم و دروغ بزرگی شده‌اند. 4



مدعی بودند: «قرآن افسانه‌های گذشتگان است که محمد سفارش داده است تا برایش بازنویسی‌ کنند. وقت و بی‌وقت، قسمتی را برایش می‌خوانند تا حفظ کند و برای مردم بخواند!» 5



بگو: «کسی این قرآن را فرستاده که اسرار آسمان‌ها و زمین و ازجمله نیت‌های شومتان را می‌داند؛ البته او آمرزندۀ مهربان است.» 6



به‌تمسخر گفتند: «این دیگر چه پیامبرى است؟! مثل مردم عادی، آب و غذا مى‌خورد و در کوچه و بازار رفت‌وآمد می‌کند! چرا لااقل فرشته‌اى به‌سویش فرستاده نشده تا دوتایی با هم هشدار دهند؟! 7



یا دست‌کم گنجی نمی‌افتد جلوی پایش یا باغی ندارد که از آن اِمرار معاش کند؟!» چنین بدکارهایی به مسلمانان گفتند: «فقط دنبال آدمی جادوشده راه افتاده‌اید!» 8



ببین چه حرف‌های بی‌اساسی دربارۀ تو می‌زنند! از جادۀ عقل و انصاف خارج شده‌اند و دیگر راه به جایی نمی‌برند. 9



پربرکت است آن‌که اگر مصلحت بداند، بهتر از این‌ها را همین جا به تو عنایت می‌کند. باغ‌هایی پردرخت که در آن‌ها جوی‌ها روان است. قصرهایی باشکوه هم نصیبت می‌کند. 10



نه، فقط بهانه می‌آورند! در واقع قیامت را دروغ می‌دانند و برای آن‌هایی که قیامت را دروغ بدانند، آتشی شعله‌ور آماده کرده‌ایم! 11



چون آتش از فاصله‌ای دور ببیندشان، چنان به جوش و خروش درمی‌آید که آن‌ها هم صدایش را می‌شنوند! 12



وقتی کت‌بسته به جای تنگ و تاریکی در جهنم پرتاب شوند، آنجاست که هر لحظه آرزوی مرگ می‌کنند! 13



آن روز نه یک بار، بلکه بارها و بارها، باید آرزوی مرگ کنید! 14



پیامبر، بگو: «این آتشِ زجرآور بهتر است یا بهشت جاودانی که به خودمراقبان وعده داده‌اند؟!» بله، پاداش و سرانجامشان همین است. 15



در آنجا هرچه دلشان بخواهد، برایشان فراهم است و آنجا ماندنی‌اند. اجرای این وعده را، که نهایت‌آرزوی خودمراقبان است، خدا برعهده گرفته است. 16



روزى، خدا بت‌پرست‌ها را با معبودهایی جمع مى‌کند که به‌جاى او مى‌پرستیدند. از معبودها مى‌پرسد: «آیا شما بودید که این مردم رابه بیراهه کشاندید یااینکه خودشان گمراه شدند؟» 17



معبودها می‌گویند: «پناه بر خدا! اصلاً جایی نداشت که بخواهیم به‌جای تو کس‌وکاری براى خود بگیریم. تو آن‌ها و پدرانشان را غرقِ نازونعمت کردی؛ اما به‌جای شکر نعمت، یادت را فراموش کردند و به فساد و تباهی کشیده شدند.» 18



خدا به بت‌پرست‌ها می‌گوید: «خب، معبودها هم حرف‌هایتان را دروغ دانستند! بااین حساب، نه دیگر می‌توانید عذاب را از خودتان دور کنید و نه ازکسی کمک بگیرید. هر کدامتان که بد کرده باشید، عذابی بی‌اندازه به او می‌چشانیم.» 19



قبل از تو هم، همۀ پیامبرانی که فرستادیم، مثل مردم عادی آب و غذا می‌خوردند و در کوچه و بازار رفت‌وآمد می‌کردند. با همین کارها، شما را مایۀ آزمایش همدیگر قرار داده‌ایم. آیا در سختی‌های این راه صبر می‌کنید؟ به‌هرحال، خدا از احوالتان آگاه است. 20

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 99:46

مشخصات

تصاویر

پایگاه قرآن