قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
جزء بیست و دو شامل آیات سوره احزاب 31 تا آخر، سبأ، فاطرو یس ١ تا ٢٧ می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
پیامبر! در حضور خدا مراقب رفتارت باش و دنبالهروِ سران بتپرست و منافق نباش؛ چون خدا دانای کاردرست است.{بعد از جنگ اُحد، سرانِ بتپرستِ مکه به مدینه آمدند و به پیامبر(ص) پیشنهاد کردند که آنجناب با آنها و بتپرستىشان کارى نداشته باشد تا آنها هم با او و یکتاپرستىاش کارى نداشته باشند! این آیهها نازل شد و پیامبر را از قبول این پیشنهاد منع کرد. آنها، قبلترها شبیه این پیشنهاد را در مکه هم مطرح کرده بودند} 1
دنبالهروِ چیزی باش که از طرف خدا به تو وحى مىشود؛ چون خدا از کارهایی که میکنید، آگاه است. 2
به خدا توکل کن. همین بس که خدا حامی تو باشد. 3
درونِ هیچکسی خدا دو تا دل نگذاشته است که یکی به حق مایل باشد و یکی به باطل. خدا همسرانتان را که ظِهار میکنید، یعنی آنان رامادر خودتان فرض میکنید، مادرانتان قرار نداده است. فرزندخواندگانتان راهم بچههای واقعی شمانکرده است. اینها حرفهای بیاساسی است که بهزبان میآورید. خدا حرفهای درست و حسابی میگوید و فقط اوست که به راه راست راهنمایی میکند.{ظهار نوعی طلاق بود در دوران جاهلیت، شوهر با گفتن جملۀ «تو برای من مثل مادرم هستی!» همسر خود را بر خودش حرام اَبدی میکرده است. در نتیجه، آن زن نه حق رجوع داشته و نه حتی حق ازدواج با مردی دیگر! } 4
فرزندخواندگانتان را به پدرانشان منتسب کنید که این از نظر خدا عادلانهتر است. اگر هم پدرانشان را نمیشناسید، پس اینها برادران دینی و آزادکردگان شمایند. اگر به غیرپدرانشان اشتباهی منتسبشان کنید، اشکالی ندارد؛ ولی اگر عمدی و دانسته باشد، گناهکارید. البته اگر توبه کنید، خدا آمرزندۀ مهربان است. 5
رضایت ونفع پیامبر باید اولویتِ اولِ مسلمانان درهر رفتار و تصمیمی باشد. همسرانش هم انگار مادران آناناند؛ یعنی محترماند و ازدواج با آنان حرام است. طبق کتاب الهی،خویشاوندان در ارثبردنِ از همدیگر مقدّماند بر مهاجران و انصار؛ مگر آنکه خودتان بخواهید با وصیتکردنِ بخشی از اموالتان به دوستانتان، در حقّشان خوبی کنید که این حکم در کتاب خدا ثبتوضبط است. 6
خدا از پیامبران، بهویژه از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسیبنمریم، تعهد گرفت که: «دین را کامل اجرا کنید و با آن برخوردِ گزینشی نکنید.» بله، از آنان تعهد محکم گرفتیم 7
تا خدا از راستگویان بخواهد صداقتشان را در عمل نشان بدهند. خدا برای بیدینها عذابی زجرآور آماده کرده است. 8
مسلمانان! لطف خدا را در حق خودتان بهیاد آورید؛ آنوقتیکه در جنگ احزاب سپاهیان فراوانی بهقصد نابودیِ شما سروقتتان آمدند؛ ولی تندبادی سرد و لشکریانی نامرئی برضدّشان فرستادیم. خدا کارهایتان را کاملاً زیر نظر داشت.{از اینجا تا آیۀ 27، خدا قسمتی از ماجراهای تلخ و شیرینِ جنگ احزاب را بازگو میکند.} 2-{کمی بعد از انقلاب اسلامی و در سال 1359، دشمنان قسمخوردۀ اسلام و انقلاب بهمنظور رهاسازی گروگانهای آمریکاییِ لانۀ جاسوسی (سفارتخانۀ آمریکا در ایران)، در صحرای طبس عملیات نظامی انجام دادند. آنها با نقشهای حسابشده و بعد از تمرینهای فشرده و بررسیهای دقیق هواشناسی، با هواپیماها و بالگردهای بسیار پیشرفته، عملیات خودشان را شروع کردند؛ ولی از آنجا که لطف خدا همیشه شامل حال ما بوده و هست، طوفان شن مأمور میشود و دمار از روزگارشان درمیآورد! به قول آیۀ 25 همین سوره: خدا آنها را برگرداند، با دلی آکنده از خشم و با دستی خالی از نتیجه! زحمت جنگ را هم ازدوش مسلمانان برداشت؛ زیرا خدا نیرومند شکست ناپذیر است.}9
یادتان هست که آنها از بالا و پایین شهر مدینه به شما یورش بردند: چشمها از شدت ترس خیره مانده بود و جانها به گلو رسیده بود و خیالهای بدی دربارۀ خدا در سر میپروراندید! 10
آنجا بود که مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و دچار تزلزل و اضطرابِ شدید شدند! 11
منافقها و افراد ضیعفایمان مُدام میگفتند: «آن وعدۀ پیروزی که خدا و رسولش به ما داده بودند، وعدۀ سرِ خرمن بود!» 12
گروهی از آنها هم گفتند: «آهای مردم مدینه، دیگر جای ماندن در جبهه نیست؛ برگردید خانههایتان.» عدۀ دیگرشان اجازۀ مرخصی از پیامبر میگرفتند؛ به بهانۀ اینکه: «خانههایمان دروپیکر درستوحسابی ندارد!» درصورتیکه خانههایشان بیحفاظ نبود. بله، جز فرار از جبهه منظور دیگری نداشتند. 13
اگر از اطراف مدینه به آنها حمله میکردند و از آنها میخواستند که دست از دینشان بکشند، بیمعطلی قبول میکردند! 14
با آنکه قبلاً با خدا عهد بسته بودند که پشت به دشمن نکنند. بله، دربارۀ عمل به عهد الهی همه باید پاسخگو باشند. 15
بگو: «هیچ سودی بهحالتان ندارد اگر از مردن یا کشتهشدن فرار کنید. بهفرض هم سودی داشته باشد، چندصباحی بیشتر در دنیا بهرهمند نمیشوید.» 16
بپرس: «اگر خدا بدِ شما را بخواهد یا خیرتان را، چه کسی مانع اجرایش در حق شما میشود؟!» در ضمن، برای خودشان جز خدا یار و یاوری پیدا نمیکنند. 17
خدا، هم منافقانی را میشناسد که با تضعیف روحیه، در جبهه کارشکنی میکنند و هم آنهایی را که فقط کمی و آنهم برای خودنمایی، به جنگ آمدهاند و بقیه را وسوسه میکنند که: «برگردید بیایید پیش ما!» 18
از هر کمکی به شما رزمندگان دریغ میورزند. همینکه آتش جنگ شعلهور شود، میبینیشان چنان سراسیمه نگاهت میکنند که مثل آدمِ روبهموت، چشمهایشان گِرد شده!اما بهمحض اینکه گَرد جنگ بخوابد، از سرِحرصشان در گرفتن غنائم، با زبانهایی تندوتیز به شما نیشوکنایه میزنند. آنها در واقع ایمان نیاوردهاند. پس خدا کارهای خوبی را هم که احیاناً از آنها سر زده است، بیاثر میکند. این برای خدا آسان است. 19
بعد از جنگ هم، خیال میکنند آن دشمنانِ همدست هنوز نرفتهاند! اگر آنها بار دیگر برگردند، اینها آرزو میکنند کاش بین روستانشینان بودند و اخبار شما را از آنجا پی میگرفتند! بهفرض هم پیشِ شما بودند، فقط کمی میجنگیدند، آنهم برای اینکه خودی نشان بدهند! 20
قطعاً راهوروش رسول خدا، برای شما سرمشقِ خوبی است؛ یعنی برای آنانی که به خدا و آخرت امید دارند و خیلی بهیاد خدا هستند. 21
ازآنطرف، مسلمانان واقعی تا دشمنانِ همدست را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و خدا و رسولش هم راست گفتهاند.» دیدنِ دشمن فقط ایمان و تسلیمشان را بیشتر کرد. 22
در میان مسلمانان رادمردانی هستند که بر سرِ عهدشان با خدا برای فرارنکردن از میدان جنگ، صادقانه ایستادند. برخیشان شهید شدند و برخی منتظر شهادتاند. اینان بههیچوجه تغییر عقیده ندادند. 23
همۀ امتحانها برای این بود که خدا راستگویان را بهخاطر صداقتشان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد، مجازات کند یا توفیق توبه به آنها بدهد. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 24
خدا دشمنان بیدین را برگرداند، با دلی آکنده ازخشم و با دستی خالی ازنتیجه! زحمت جنگ را هم از دوش مسلمانان برداشت؛ زیراخدا نیرومند شکستناپذیر است. 25
در ضمن، یهودیان بنیقُرَیظه را که در جنگ احزاب از بتپرستها پشتیبانی کرده بودند، از قلعههای تسخیرناپذیرشان به زیر کشید و در دلهایشان وحشت انداخت: مردانشان را کشتید و زنان و بچههایشان را اسیر کردید.{سه گروه یهودی در مدینه زندگی میکردند: بنیقَینُقاع و بنینضیر و بنیقُرَیظه. گروه سوم در سال پنجم هجری و در جنگ احزاب(جنگ خندق) دشمن را به جنگ تحریک کردند و با او همدست شدند. ازداخل مدینه نیز برضدّ مسلمانان فتنهگری و شورش کردند. بعداز شکست خوردن دشمن خارجی و متواریشدنشان، نوبت به این دشمن داخلی رسید. پیامبر و یارانش بهفرمان الهی قلعههای این گروه خطرناک را محاصره کردند. آنها به داوری سعد بن معاذ راضی شدند و... . }26
خدا زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیارتان گذاشت و همینطور زمینهای دیگرشان را که برای تصاحبش اقدامی نکرده بودید. خدا هر کاری میتواند بکند. 27
پیامبر! به همسرانت گوشزد کن: «اگر زندگی دنیا و زرقوبرقش را میخواهید، بیایید چیزی به شما بپردازم و با خوبی و خوشی طلاقتان بدهم 28
و اگرخدا و رسولش و سرای آخرت را میخواهید، بدانید خدا برای درستکارانِ شما پاداشی باارزش آماده کرده است.» 29
بانوان پیامبر! هریک از شما مرتکب کارِ خیلی زشتی بشود که در جامعه بازتاب پیدا کند، عذابش دوچندان است! این برای خدا آسان است. 30
هریک از شما هم که در برابر خدا و رسولش تواضع بهخرج دهد و کار خوبی بکند که در جامعه بازتاب پیدا کند، پاداشش را دوچندان میدهیم و برایش روزیِ ناب هم آماده کردهایم. 31
بانوان پیامبر! شأن شما مثل بقیۀ زنها نیست، بلکه برتر است؛ البته اگر مراقب رفتارتان باشید. پس با ناز و کرشمه حرف نزنید تا کسی که مرض دارد، مبادا به شما طمع کند! در کل، مؤدب و پسندیده حرف بزنید. 32
درخانههایتان بمانید و مانند دوران جاهلیتِ گذشته، درکوچه و خیابان خودنمایی نکنید. نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و از خدا و رسولش اطاعت کنید. خدا میخواهد هرگونه ناپاکی را فقط از شما اهلبیت (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین) برطرف سازد و شما را کاملاً پاکوپاکیزه کند,1- {تعبیر «جاهلیتِ گذشته» نشان مىدهد که جاهلیتِ دیگرى هم در آینده در پیش است! در عصر کنونی، تحقق این پیشگویی را در دنیاى بهاصطلاح متمدن مىبینیم: فرهنگ برهنگی و بیبندوباری در جهان رواج دارد و ذهن بسیاری زنان و دختران غیرمسلمان و حتی مسلمان را دغدغۀ خودنمایی و نگاهربایی و آرایش و... تسخیر کرده است.}2- {جملۀ آخرِ آیۀ 33، از سورۀ 33 (احزاب)، ربطی به جملههای قبل و بعد ندارد و باید بهصورت مستقل معنا شود؛ زیرا بهدلیل نشانههایی در خودِ آیه (کُم) و روایات معتبری که از شیعه و سنّی نقل شده، این قسمت از آیه دربارۀ پنجتن آلعبا است، نه زنان پیامبر. در ضمن، با این جمله عصمت محمد و آلمحمد ثابت میشود.}33
بانوان پیامبر! یادتان باشد که آیههای الهی و سخنان حکمتآمیز، در خانههای شماست که خوانده میشود. خدا نکتهسنجِ آگاه است. 34
مردان و زنانی که طبق اسلام عمل میکنند، مردان و زنانی که از تهِ دل دین را باور دارند، مردان و زنانی که با فروتنی گوشبهفرماناند، مردان و زنانی که باصداقتاند، مردان و زنانی که در برابر مشکلات و سختیِ عبادت و جاذبۀ گناه صبورند، مردان و زنانی که متواضعاند، مردان و زنانی که صدقه و خمس و زکات میدهند، مردان و زنانی که روزه میگیرند، مردان و زنانی که در رفتار جنسیِ خود پاکدامناند و مردان و زنانى که خیلی بهیاد خدایند، خدا برای همۀ اینان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده کرده است. 35
هیچ مرد و زن مسلمانی حق ندارد در برابر فرمان خدا و رسولش، حق انتخابی برای خودش قائل باشد! هرکس با خدا و رسولش مخالفت کند، غرق گمراهی شده است. 36
به پسرخواندهات، خدا نعمت اسلام داده بود و تو نعمت آزادی. زمانی، نصیحتش میکردی: «همسرت را نگه دار و از خدا بترس و طلاقش نده.» در دلت چیزی را مخفی میکردی که خدا میخواست آشکارش کند؛ یعنی دستور خدا به ازدواج با زن طلاقگرفتۀ او. از سرزنش مردم میترسیدی، با آنکه سزاوار بود از خدا بترسی. زید از او کام گرفت. وقتی طلاقش داد، او را به ازدواج تو درآوردیم تا دیگر محدودیتی برای مسلمانان در ازدواج با همسران طلاقگرفتۀ پسرخواندههایشان نباشد؛ حتی وقتی از آنها کام گرفته باشند. بله، دستور خدا همیشه عملی میشود. 37
ازبینبردن رسمهای غلط را خدا بهعهدۀ پیامبر گذاشته و برای او در این راه، محدودیتی نیست. خدا این وظیفه را بهعهدۀ پیامبرانِ گذشته هم بهخوبی گذاشته بود؛ چون دستورهای الهی کاملاً حسابشده است؛ 38
همان کسانی که پیامهاى خدا را با جدّیت و تلاش به مردم مىرسانند و فقط از او حساب مىبرند و از هیچکس جز او حساب نمیبرند. همین بس که خدا حسابرس باشد. 39
محمد پدر هیچیک از مردانتان، نه زید و نه دیگران، نیست تا ازدواج با بانوانِ طلاقگرفتهشان برایش حرام باشد. او فرستادۀ خداست و پایانبخشِ پیامبران. خدا هر چیزی را میداند. 40
مسلمانان! خیلی بهیاد خدا باشید 41
و هر صبح و شب به پاکی یادش کنید. 42
اوست که رحمت ویژۀ خودش را شامل حالتان میکند و فرشتگانش برایتان آمرزش میطلبند تا خدا از تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی بهطرف نور معرفت و پاکی بیرونتان بکشد؛ زیرا او با مؤمنان مهربان است. 43
روزی که خدا را ملاقات کنند، با آنان با کمال احترام برخورد میشود و خدا پاداشی ارزشمند برایشان تدارک دیده است. 44
پیامبر! ما تو را فرستادیم تا شاهد کارهای مردم باشی و مژدهدهنده و هشداردهنده. 45
همچنین، زیر نظر خدا دعوتکننده بهطرفش باشی و هماینکه چراغی باشی درخشنده. 46
مؤمنان را مژده بده که لطف بزرگی از طرف خدا نصیبشان میشود. 47
دنبالهروِ سران بتپرست و منافق نباش و به اذیتوآزارشان فعلاً اعتنا نکن و به خدا توکل کن. همین بس که خدا حامی تو باشد. 48
ای مردان مسلمان،وقتی بابانوانِ مسلمان ازدواج میکنید و قبل ازهمبستری باآنان طلاقشان میدهید، دیگر لازم نیست بهخاطر شماعدّه نگه دارند که بخواهید حسابش را نگه دارید؛ ولی هدیۀ مناسبی تقدیمشان کنید و با خوبی و خوشی طلاقشان دهید,1- {در بیشتر انواع طلاق، زنِ طلاقگرفته واجب است عدّه نگه دارد؛ یعنی مدتی صبر کند و بعد اگر خواست، با مرد دیگری ازدواج کند.} 2- {پرداخت هدیه به چنین زنانی، بهشرط اینکه برایشان مهریه معیّن نشده باشد، واجب است؛ ولی اگر مهریه برایشان معیّن شده باشد، مستحب است.} 49
پیامبر! ما چهار گروه از بانوان را بر تو حلال کرده بودیم: همسرانت که مَهرشان را دادهاى؛ کنیزانى که خدا از راه غنیمت در اختیارت گذاشته است؛ ازدواج با دخترعموها، دخترعمهها، دختردایىها و دخترخالههایت بهشرط آنکه با تو از مکه به مدینه مهاجرت کرده باشند؛ زن مسلمانى که خودش را داوطلبانه به پیامبر ببخشد و پیامبر هم بخواهد او را به همسری بگیرد. البته این ازدواجِ از روی بخشش و بیمهریه، مخصوص توست و نه بقیۀ مسلمانان؛ چون خودمان بهتر میدانیم چه احکامی را بر مسلمانان دربارۀ همسران و کنیزانشان واجب کنیم. بله، این چهار گروه را برایت حلال کرده بودیم تا مشکلى برای تو پیش نیاید. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 50
آنان که میخواهند داوطلبانه خودشان را به همسریات دربیاورند، میتوانی پیشنهادشان را رد یا قبول کنی یا پیشنهاد هر کدامشان را که رد کردهای، دوباره بپذیری. آنها بهتر است به این حقی که خدا به تو داده، خوشحال باشند و نگران چیزی نباشند و همگیشان به تصمیمی که دربارهشان میگیری، راضی باشند. خدا هرچه در دلهاى شماست، مىداند؛ زیرا او دانای بردبار است. 51
از این بهبعد هم، هیچ زنِ دیگری برایت حلال نیست و نمیتوانی با طلاقدادن همسران فعلیات، بانوانِ دیگری بهجایشان بگیری؛ هرچند از زیبایی آنها خوشت بیاید. البته ازدواجت با آنانی که کنیز تو شوند، همیشه حلال است. خدا مراقب همه چیز هست. 52
مسلمانان! داخل خانههای پیامبر نشوید، مگر آنکه مثلاً برای صرف غذایی دعوتتان کنند؛ آنهم بیآنکه زودتر بروید و منتظر آمادهشدن غذا بمانید! هر وقت هم به شما اجازۀ ورود دادند، داخل شوید. وقتی غذا را میل کردید، پراکنده شوید و سرگرم گفتوگوهای پراکنده نشوید؛ زیرا این کارها پیامبر را اذیت میکند؛ ولی او از شما خجالت میکشد و حال آنکه خدا از گفتن حرفِ حق خجالت نمیکشد. وقتی شما مردان مسلمان میخواهید از همسران پیامبر چیزی بگیرید، از پشت پرده با آنان حرف بزنید. این برای پاکماندنِ دلهایتان و نیز دلهایشان، بهتر است.حق ندارید که پیامبر خدا را اذیت کنید و حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را بگیرید. این کار از نظر خدا گناه بزرگی است. 53
دربارۀ اذیت پیامبر یا ازدواج با بانوانش اگر چیزی آشکار یا پنهان کنید، خدا به حسابتان خواهد رسید؛ چونکه او هر چیزی را میداند. 54
برای همسران پیامبر معاشرت با اینها، بیآنکه از پشت پرده باشد، اشکال ندارد: پدرانشان، بچههایشان، برادرانشان، برادرزادههایشان، خواهرزادههایشان، بانوان مسلمان و کنیزان و غلامان خودشان. بانوان پیامبر! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که خدا شاهدِ همه چیز است. 55
خدا و فرشتگانش بر پیامبر سلام و صلوات میفرستند. مسلمانان! شما هم بر پیامبر سلام و صلوات بفرستید و تسلیم محض او باشید. 56
کسانی که خدا و رسولش را اذیت میکنند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان میکند و برایشان عذابی خفتبار آماده کرده است. 57
کسانی که مردان و زنان مسلمان را اذیت میکنند، بیآنکه آنان کاری کرده باشند، یقیناً زیر بار تهمت و گناه فاحشی رفتهاند. 58
پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مسلمانان سفارش کن که با چادرها و مانتوهایشان خود را کامل بپوشانند. این برای آنکه آنان را به پاکدامنی بشناسند و اذیتشان نکنند، بهتر است. برای خطاهای گذشته هم، خدا آمرزندۀ مهربان است.{ از این آیه و آیۀ 31 سورۀ نور بهخوبی استفاده میشود که اصل حجاب در دین اسلام و سایر دینها و غالب آیینها کاری شایسته و بایسته بوده است. حتی در فیلمهای مستندی که متعلق به حدود صد سال پیش است، بیشتر زنان پوشش قابل قبولی دارند و فقط بعضی از آنها روسریشان را به گردن انداختهاند. بنابراین، بحث جنجالبرانگیز «حجاب اجباری» و «حجاب اختیاری» بحثی کاملاً انحرافی و موزیانه است؛ چونکه اولاً همانطور که گفته شد، اصل حجاب امری مسلّم بین جوامع انسانی بوده است. ثانیاً قائلان به «حجاب اختیاری» متوجه لوازم وحشتناک حرف خود نیستند. حجاب به اصطلاح اختیاریِ بدون هیچ حدّ و مرز، عاقبتش برهنگی و ولنگاری اخلاقی است؛ همان مصیبتی که در عصر حاضر، گریبانگیر جوامع غربی و شرقی شده و حیثیت بانوان و بنیان خانواده را بر باد داده است!} 59
منافقان و افراد ضعیفایمان و شایعهپراکنهایی که جنگ روانی در مدینه راه انداختهاند، اگر دست از توطئههای خودشان برندارند، حتماً تو را برضدّشان میشورانیم. در آن صورت باید در فرصت کوتاهی، با سرافکندگی، شهر را ترک کنند. بعدش هم هرکجا بخواهند آفتابی شوند، باید دستگیر و ریشهکن شوند! 60و61
این راهوروش را خدا دربارۀ گذشتگان هم بهخوبی اجرا کرده و در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 62
از تو دربارۀ زمان رسیدن قیامت میپرسند. بگو: «علمش فقط پیش خداست» و تو چه میدانی! شاید قیامت نزدیک باشد. 63
خدا بیدینها را لعنت کرده و برایشان آتشی سوزان آماده ساخته است 64
که همیشه در آنجا ماندنیاند و هیچ یار و یاوری ندارند. 65
روزى که چهرههایشان در آتش از اینرو به آنرو میشود، مىگویند: «اىکاش از خدا و پیامبر اطاعت مىکردیم!» 66
و ادامه میدهند: «خدایا، ما از سران و بزرگانمان اطاعت کردیم؛ پس در واقع آنها بودند که گمراهمان کردند. 67
خدایا، دوچندان عذابشان بده و کاملاً لعنتشان کن.» 68
مسلمانان! در برخورد با پیامبرتان مانند کسانی نباشید که موسی را با انواع تهمتها اذیت کردند. البته خدا از تهمتها مبرّایش کرد. آخر، او پیش خدا آبرومند بود. 69
مسلمانان! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و سنجیده سخن بگویید 70
که خدا کارهایتان را سروسامان میدهد و گناهانتان را میآمرزد. هرکه از خدا و رسولش اطاعت کند، حسابی کامیاب شده است. 71
ما میخواستیم در زمین نماینده داشته باشیم. توان آسمانها و زمین و کوهها را سنجیدیم: استعداد پذیرش و توان تحملش را نداشتند؛ اما انسان استعداد و توانش را داشت و آن را بهدوش کشید؛ گرچه او نوعاً ستمکار و ندانمکار هم هست! 72
هدف از این کار آن بود که خدا مردها و زنهای منافق و مردها و زنهای بتپرست را عذاب کند و لطفش را شامل حال مردان و زنان مؤمن کند. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 73
سوره سبأ
به نام خدای بزرگوار مهربان
خدا را سپاس که آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. سپاس در آخرت نیز برای اوست. او کاردرستِ آگاه است. 1
آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از زمین خارج میشود و آنچه از آسمان فرو میآید و آنچه به آسمان بالا میرود، همه را میداند. اوست مهربان آمرزنده.{یعنی هر حرکتی از هر موجودی در هر جای عالم اتفاق بیفتد، عمق زمین باشد یا اوج آسمان، خدای دانای مطلق از آن مطلع است و کاملاً بر جزئیاتش احاطه دارد.} 2
بیدینها ادعا میکنند: «قیامت سراغمان نمیآید!» بگو: «چرا، قسم به خدایی که غیب میداند، حتماً سراغتان میآید. حتی ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند و هر چیزی کوچکتر از ذره یا بزرگتر از آن باشد هم، در کتابی آشکار ثبت است.» {این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند.} 3
بله، قیامت میآید، تا خدا کسانی را پاداش دهد که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند: همانها که آمرزش و روزیهای بهشتی در انتظارشان است؛ 4
و تا کسانی را جزا دهد که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما شوند؛ همانها که عذابی زجرآور، ناشی از کارهای بدشان، در انتظارشان است. 5
در برابر بیدینها، افراد بامعرفت میبینند قرآنی که از طرف خدا بهسوی تو فرستاده شده، سراسر حق است و به راهِ آن شکستناپذیرِ ستودنی راهنمایی میکند. 6
مردم بیدین به هم میگویند: «آیا مردی را نشانتان بدهیم که به شما خبر میدهد وقتی مردید و کاملاً متلاشی شدید، با آفرینشی دوباره، زنده میشوید؟! 7
به خدا دروغ میبندد؟! یا کمی دیوانه شده است؟!»این خبرها نیست! بلکه چنین کسانی که آخرت را باور ندارند، در عذاب و گمراهیِ بیپایانی قرار دارند. 8
آیا نگاه نمیاندازند به آسمان و زمینی که از هر طرف احاطهشان کرده است؟! اگر بخواهیم، آنها را در کام زمین فرو میبریم یا شهابسنگهایی از آسمان بر سرشان فرو میریزیم! البته در این تهدید عبرتی است برای هر بندهای که به درگاه او رو بیاورد. 9
به داوود برتریهایی دادیم: به کوهها و پرندهها فرمان دادیم که: «در تسبیح خدا، با داوود همصدا شوید.» آهن را هم برایش نرم کردیم 10
و گفتیم: «زرههایی راحت و آزاد بساز و حلقههایشان را منظم بباف.» همچنین: «کارهای خوب کنید که آنچه میکنید، من زیر نظر دارم.» 11
در اختیار سلیمان، تندبادها را گذاشتیم که صبح مسافت یک ماه را میپیمودند و عصر مسافت یک ماه را! معدن مس را برایش مذاب کردیم. برخى جنّیانِ زِبروزرنگ با اجازۀ خدا زیر دستش کار میکردند. هر کدامشان از دستور ما سرپیچی میکرد، عذابی سوزان به او میچشاندیم. 12
برایش هرچه میخواست، میساختند: معبدها و محرابها، مجسمهها، ظرفهایی بهوسعت حوض و دیگهای ثابت. «ای خاندان داوود، شکر اینهمه نعمت را در عمل بهجا آورید. البته عدۀ کمی از مردم هستند که اینطور شکرگزار باشند.» 13
با اینهمه جاهوجلال، وقتی جان سلیمان را همینطور که به عصایش تکیه زده بود گرفتیم، این موریانه بود که با خوردن عصایش دیگران را از مرگش باخبر کرد! همینکه جسدش به زمین افتاد، جنّیان فهمیدند که اگر علم غیب داشتند و میدانستند مرده است، اینهمه دستبهسینه در برابرش نمیایستادند! 14
در چپ و راستِ منطقۀ زندگی مردم سبا، دو رشتهباغ بزرگ و باصفا بود: نشانهای از قدرت خدا! به آنها گفتیم: «از رزقوروزی خدا بخورید و شکرش را بهجا بیاورید. شهری خوشوخرّم دارید و خدایی آمرزنده!» 15
ولی رو گرداندند. ما هم سیل ویرانگری بر سرشان فرستادیم و دو رشتهباغشان را به خارستانهایی تبدیل کردیم پر از درختچههایی با میوههای تلخ و شورهگز و چندتایی هم درخت سِدر! 16
این بلاها را بهسزای ناشکریشان بر سرشان آوردیم. بهجز ناسپاسها، کسی را مجازات میکنیم؟! 17
تازه، بین آنها و مناطق حاصلخیزِ دیگر، روستاهایی گذاشته بودیم که از یکی، آنیکی پیدا بود و فاصلههایشان متناسب. گفتیم: «هر لحظه از شبانهروز، در این مناطق با امنیت خاطر سفر کنید.» 18
ولی بهانۀ عجیبی آوردند: «خدایا، فاصلۀ بین شهرها و روستاهایمان را زیاد کن!» در واقع، به خودشان بد کردند. ما هم آنها را به زبالهدان تاریخ فرستادیم و کاملاً تار و مارشان کردیم. بله، در این ماجرا برای هر صبرکنندۀ شکرگزاری عبرتهاست.{این درخواست نامعقول شاید برای این بود که با دورشدن مسافتها و افزایش هزینهها، فقرا نتوانند همقدم با ثروتمندان به سیروسفر بروند یا صاحبان وسایلنقلیه بتوانند از وسایلنقلیۀ خود در سفرهایشان استفاده کنند یا قدرت الهی را بهمسخره گرفته باشند. بهقول معروف، خوشی زیر دلشان زده بود!} 19
شیطان حرفش را دربارۀ گمراهکردنشان به کرسی نشاند و جز عدهای مؤمن، همگی دنبالهروِ او شدند. 20
او بر آنها مسلط شد، آنهم بهاختیار خودشان، تا آنهایی را که آخرت را باور دارند، متمایز کنیم از آنهایی که دربارۀ آن مردّدند. آخر، خدا مراقب همه چیز هست. 21
بگو: «از کسانی کمک بخواهید که بهخیال خودتان بهجای خدا معبودشان گرفتهاید.» کاری از دستشان ساخته نیست؛ چون نه مالک ذرهای در آسمانها و زمیناند، نه شراکتی در آسمانها و زمین دارند، نه کمککارِ خدایند. 22
در ضمن، واسطهبودن در تدبیر کارها بیاثر است؛ مگر که خدا به کسی اجازه دهد. فرشتگانِ اجازهدار، وقتی با شنیدن خبر مأموریتی آرام میگیرند، از فرشتگان بالاتر میپرسند: «خدا چه مأموریتی داده؟» میگویند: «بهحق مأموریت داده است؛ چون اوست بلندمرتبۀ بزرگ.» 23
از آن بتپرستها بپرس: «کیست که از آسمانها و زمین به شما روزی میدهد؟» خودت بگو: «خدا. حالا یا ما بر مَرکب هدایت سواریم و شما غرق گمراهی هستید یا بهعکس.» 24
ادامه بده: «شما مسئول گناهان ما نیستید و ما هم مسئول کارهای شما نیستیم.» 25
همچنین بگو: «خدا ما و شما را روز قیامت جمع میکند؛ آنوقت بینمان درست داوری میکند؛ زیرا اوست داور دانا.» 26
بگو: «آنهایی را که بهجای خدا میپرستید، نشانم دهید تا ببینم شایستۀ خدایی هستند؟! معلوم است که نیستند؛ بلکه تنها خداست شکستناپذیرِ کاردرست.» 27
تو را فقط برای این فرستادهایم که با مژدهرساندن و هشداردادن، بازدارندۀ مردم از گناه باشی؛ ولی بیشترِ مردم نمیدانند که اگر معبودِ دیگری داشتند، باید برایشان پیامبر میفرستاد. 28
بتپرستها میپرسند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ روز قیامت کِی میرسد پس؟!» 29
بگو: «زمان وقوعش برای شما، روزی است که دیگر نمیتوانید حتی برای لحظهای هم آن را عقب و جلو بیندازید.» 30
بتپرستهای بیدین میگویند: «نه به این قرآن اعتقادی داریم و نه به کتابهای آسمانیِ موجود.» کاش چنین بدکارهایی را میدیدی که وقتی در برابر خدا نگهشان میدارند، چطور هر کدامشان گناهش را گردنِ دیگری میاندازد! بهاینصورت که زیردستان به سرانِ خودکامه میگویند: «اگر سرِ راهمان نبودید، حتماً آدمهای خوب و باایمانی میشدیم.» 31
سران خودکامه هم به زیردستها میگویند: «بعد از آنکه راه درست سراغتان آمد، مگر ما بهزور جلویتان را گرفتیم؟ نه، بلکه شما خودتان مقصر بودید.» 32
دوباره زیردستها به سرانِ خودکامه میگویند: «نخیر، بلکه این نقشهونیرنگِ شبانهروزی شما بود که وادارمان کنید به خدا اعتقادی نداشته باشیم و برایش همتایانی قرار دهیم.» وقتی چنین کسانی عذاب را ببینند، برای اینکه پیش بقیه کم نیاورند، پشیمانیشان را پنهان میکنند! به گردن چنین بیدینهایی غلوزنجیر میاندازیم! آیا جز با همان کارهای زشتشان مجازات میشوند؟! 33
در هر شهری که پیامبر هشداردهندهای فرستادیم، مرفّهان بیدردش گفتند: «دینی را که مأمور رساندنش هستید، ما باور نمیکنیم» 34
و اضافه کردند: «ما اموال و اولاد بیشتری داریم و همین، نشانۀ نزدیکیمان به خداست. در آخرت هم عذاب نمیشویم!» 35
بگو: «خدا روزیِ مادیِ هرکه را صلاح بداند، زیاد و کم میکند و ربطی ندارد به نزدیکی و دوری از خدا! ولی بیشترِ مردم این حقیقت را نمیدانند.» 36
اموال و اولادتان چیزهایی نیستند که به ما نزدیکتان کنند. فقط کسانی که ایمان بیاورند و با اموال و اولادشان کار خوب بکنند، بهپاس کارهای خوبشان پاداشی دوچندان نصیبشان میشود و در خانههای بهشتی از هر آسیبی در اماناند؛37
ولی کسانی که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما بشوند، برای عذاب احضار میشوند. 38
بگو: «خدا روزیِ هرکه را صلاح بداند، زیاد و کم میکند. هر چیزی در راه خدا خرج کنید، او جایش را پر میکند. او بهترینِ روزیدهندههاست.» 39
روزی، خدا بتپرستها و معبودهایشان را جمع میکند. از فرشتگان میپرسد: «راضی بودید به اینکه اینها شما را میپرستیدند؟!» 40
فرشتگان میگویند: «پناه بر تو! تو سَرور مایی. ما رابطهای با اینها نداریم. البته اینها جنّیان را هم میپرستیدند؛ یعنی بیشترشان به جنّیان ایمان داشتند و آنها هم راضی بودند!» 41
امروز، شما و بتهایتان سود و ضرری برای همدیگر ندارید. به چنین بدکارهایی میگوییم: «بچشید عذاب جهنمی را که دروغش مىدانستید.» 42
وقتی آیههای روشنگر ما را برایشان میخوانند، سران بتپرست میگویند: «این محمد فقط آدمی است که میخواهد جلویتان را بگیرد تا بتهایی را که پدرانتان میپرستیدند، نپرستید!» و ادامه میدهند: «قرآن جز مشتی دروغ ساختگی نیست!» بله، وقتی قرآن به دستشان رسید، ادعا کردند: «اینها فقط حرفهای سحرآمیز است!» 43
با آنکه قبلاً نه کتاب آسمانی به آنها داده بودیم که آن را بخوانند و نه پیامبری بعد از عیسی بهسویشان فرستاده بودیم تا با استناد به آنها، تو را رد کنند. 44
کسانی هم که قبل از اینها بودند، پیامبرانم را دروغگو دانستند. تازه، اینها به یکدهمِ قدرت و ثروتی که به آنها داده بودیم هم نرسیدهاند! بله، پیامبرانم را دروغگو دانستند. خب، چطور بود عکسالعمل من؟! 45
بگو: «فقط یک نصیحت به شما میکنم: بهخاطر خدا دوبهدو یا تنهایی و بدور از هرگونه هیاهو، عزم خودتان را جزم کنید و بروید خوب فکر کنید، در همنشینتان که من باشم، نشانی از دیوانگی هست؟! من فقط هشداردهندۀ شمایم در برابر عذاب سختِ پیشِ رو.» 46
بگو: «هر مزدی از شما برای تبلیغ دین بخواهم، بهنفع خودتان است. مزد واقعیِ من فقط با خداست و او شاهد همه چیز است.»{آن مزد، دوستی اهلبیت است.} 47
بگو: «خدا که همۀ اسرار را میداند، قرآنِ سراسر حق را بر فرق باطل میکوبد.» 48
بگو: «با آمدن قرآن، حق به صحنه آمد و دیگر از باطل کاری ساخته نیست.» 49
بگو: «اگر گمراه شوم، مقصرش خودم هستم و اگر راه درست را بروم، بهبرکت قرآنی است که خدا به من وحی میکند. آخر، او شنوای نزدیک است.» 50
کاش میدیدی وقت مرگ که به وحشت میافتند، دیگر راه فرار ندارند و از همان نزدیک جانشان گرفته میشود! {یعنی خدایی که از رگِ گردن به آنها نزدیکتر است، جانشان را خواهد گرفت.} 51
درآنحال میگویند: «به قرآن ایمان آوردیم!» ولی ایمانآوردن به چیزی دور از دسترس، چطور برایشان ممکن است؟! 52
قبل از این، قرآن را باور نمیکردند و دورادور، برای انکار آخرت، تیر به تاریکی میانداختند! 53
با مرگ، بین آنها و آرزوهایشان فاصله میافتد؛ همانطورکه قبلاً هم، از اینجور بلاها بر سر امثال اینها آمد. آنها هم دربارۀ آخرت بدجور شک داشتند! 54
سوره فاطر
به نام خدای بزرگوار مهربان
خدا را سپاس که پدیدآورندۀ آسمانها و زمین است و فرشتگان را مأمور انجامدادن کارها میکند. آنها دو یا سه یا چهار بال دارند. اگر خدا بخواهد، بالهایشان را بیشتر هم میکند؛ چون خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 1
درِ هر رحمتی را که خدا به روی مردم باز کند، کسی نمیتواند ببندد. جلوی هر رحمتی را هم که بگیرد، کسی جز او نیست که آن را بفرستد. او شکستناپذیرِ کاردرست است. 2
مردم! بهیاد نعمتهای خدا درحق خودتان باشید. آیا آفرینندهای جز خدا هست که از آسمان و زمین به شما روزی بدهد؟! معبودی جز او نیست. آنوقت، چرا از مسیر حق به انحراف کشیده میشوید؟! 3
اگر تو را دروغگو میدانند، چیز تازهای نیست، پیامبرانِ قبل از تو را هم دروغگو دانستند. همۀ کارها به خدا ختم میشود. 4
مردم! وعدۀ خدا حق است. مبادا زندگی دنیا و زرق و برقش گولتان بزند. مبادا شیطان با وعدۀ آمرزش الهی گولتان بزند! 5
شیطان دشمن شماست. شما هم او را دشمن خودتان بدانید. آخر، او دنبالهروها و دوستانش را دعوت میکند تا جزو جهنمیها باشند! 6
عذابی سخت در انتظار کسانی است که بیدینی کردهاند و آمرزش و پاداشی بزرگ در انتظار کسانی است که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند. 7
آنکه کار زشتش در نظرش رنگولعاب داده شده و در نتیجه آن را زیبا میبیند، آیا مثل شخص واقعبین است؟! خدا هرکه را نالایق بداند، بهحال خودش رها میکند و هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. از افسوسِ ایماننیاوردنشان مبادا جانت از دست برود! خدا ریزهکاریهای رفتارشان را میداند. 8
خداست که بادها را میفرستد تا ابرها را حرکت دهند. ابرها را بهطرف سرزمینهای مرده روانه میکنیم تا بهبرکتش زمین را بعد از مردنش زنده کنیم. زندهشدن مردگان هم همینطور است. 9
هرکه عزت و آبرو میخواهد، عزت و آبرو یکسره دست خداست و بس. اعتقادهای پاک بهطرف او بالا میرود و کارهای خوب به بالارفتنش کمک میکند. کسانی که با حیلهگری مرتکبِ کارهای زشت میشوند تا آبرویی دستوپا کنند، عذابی سخت در پیش دارند و حیلههایشان بیاثر است. 10
خدا جدّتان را از خاک آفرید و شما را هم از ذرهای ناچیز میآفریند. آنوقت، شما را بهصورت زن و مرد درمیآورَد. هر زنی حامله میشود و میزاید، فقط با علم و اطلاع خداست. عمر هرکسی هم طولانی یا کوتاه بشود، در کتابی ثبت و ضبط است. این کارها برای خدا آسان است.{این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند}11
دو دریای شور و شیرینی که در کنار هماند، یکی نیستند: اینیکی شیرین و گواراست و آنیکی شور و بدمزه! اما از هر دو، گوشت تروتازۀ ماهی میخورید و برای زینتتان زیورهایی، مانند مروارید، بیرون میآورید. کشتیها را میبینی که سینۀ دریارا میشکافند تا شما از نعمتهای بیش از اندازۀ خدا بهرهمند شوید و تا شاید شکر کنید. {وقتی رودهای بزرگ به دریاها میریزند، آبشان سینۀ دریا را میشکافد و بیآنکه با آب دریا یکی شود، تا کیلومترها به پیشروی خود ادامه میدهد. اگر از بالا به این پیوند نگاه کنیم، منظرۀ جذابی چشممان را مینوازد. گویا دو دریای شور و شیرین در همسایگی هم تشکیل شدهاند! ملوانان و ماهیگیرانی که در دریا مشغول صیادیاند و نیز کشاورزان و باغداران ساحلی، از این پدیدۀ شگفتانگیز بهرهها میبرند.} 12
خدا در طول سال، مدتی شبها را بلند و روزها را کوتاه میکند و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. خورشید و ماه را هم در خدمتتان گذاشته. هر کدامشان مدتی معیّن در مدار خود میگردند. این است خدایی که صاحباختیار شماست. فرمانرواییِ عالم فقط در اختیار اوست؛ اما بتهایی که بهجای خدا صدا میزنید، مالک پَرِ کاهی هم نیستند.{بلند و کوتاهشدنِ تدریجی شبها و روزهای سال، در بیشترِ مناطق کرۀ زمین، جز منطقههایی که روی خط استوا قرار دارند، فصلهای مختلف سال را پدید میآورد. این تغییر، زمینه را آماده میکند برای تنوع آبوهوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکیِ گوناگون برای ساکنان زمین.} 13
اگر در برابرشان دعا کنید، دعایتان را نمیشنوند. بهفرض هم بشنوند، دعایتان را مستجاب نمیکنند. تازه، در قیامت از بتپرستیتان بیزاری میجویند. بله، کسی مثل خدای آگاه، از حقایق عالم باخبرت نمیکند. 14
مردم! شما نیازمندِ خدایید و تنها خدا بینیازِ ستودنی است. 15
اگر ببیند نالایقید، شما را از بین میبرد و بهجایتان نسلی نو میآورد. 16
این کار برای خدا اصلاً سخت نیست. 17
کسی بار گناه کسی را بهدوش نمیکشد. آنکه بار گناهش سنگین است، اگر خواهش کند که در حمل بارش کمکش کنند، چیزی از بارش برنمیدارند؛ هرچند از بستگانش باشند! هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که از ترس عذابِ ندیده از خدا حساب میبرند و نماز را با آدابش میخوانند. آنان که خودسازی کنند، بهسود خودشان خودسازی کردهاند. آخرعاقبتِ همه به خدا ختم میشود.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 18
نه کوردل با بینای حقیقت یکی است، 19
نه تاریکیهای بیدینی با نور دینداری 20
و نه سایۀ خنکِ خداجویی با گرمای سوزانِ خودخواهی. 21
زندهدلان و مردهدلان هم مساوی نیستند. خدا به گوش آنهایی که لایقشان بداند، حرف حق را میرساند. تو نمیتوانی حرفت را به آنهایی برسانی که در گور جهل اسیرند. 22
تو هشداردهندهای و بس. 23
ما تو را بهحق فرستادهایم تا مژدهرسان و هشداردهنده باشی. هر ملتی آمده، هشداردهندهای میانشان بوده است. 24
اگر دروغگو میدانندت، چیز تازهای نیست: کسانی که قبل از آنها بودند هم، پیامبرانشان را دروغگو دانستند؛ با اینکه معجزهها و کتابهای پندآموز و کتاب روشنگر برایشان آورده بودند. {منظور از «کتاب روشنگر» کتابهای آسمانی پیامبران اولوالعزم است و منظور از «کتابهای پندآموز» کتابهای سایر پیامبران است که در آن، موعظههای دلنشینِ اخلاقی بوده است.}25
در نتیجه، کسانی را که حرف پیامبران را باور نکردند، گرفتار عذاب کردم. خب چطور بود عکسالعمل من؟! 26
مگر ندیدی که خدا از آسمان برف و باران میفرستد؟! بهبرکت آن برف و باران، میوههایی رنگارنگ پرورش میدهیم و در بعضی کوهها رگههایی بهرنگهای گوناگون، مثل سفید و سرخ و سیاهِ سیاه، ایجاد میکنیم. 27
انسانها و جانوران و چهارپایان را هم همانطور با رنگهای مختلف میآفرینیم. از میان بندگان خدا، فقط عالمان خداجو از خدا حساب میبرند.خدا شکستناپذیرِ آمرزنده است.{خداجو و ربّانی کسی است که با خدا ارتباط عمیق دارد و عالِم خداجو و دانشمند ربّانی کسی است که راه پیامبران را برود و با رفتار پسندیده و گفتار مفید خود، به آگاهکردنِ مردم کمک کند.} 28
کسانی که کتاب خدا رابهدقت میخوانند و نماز رابا آدابش میخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم، در راه خدا پنهان و آشکار خرج میکنند، به تجارتی سودآور امید بستهاند که ابداً زیاندِه نیست. 29
این کارها را میکنند تا خدا آنان را کامل پاداش بدهد و از سرِ بزرگواری به رشد و تعالی برساند. آخر، خدا آمرزندهای قدرشناس است. 30
قرآنی که به تو وحی کردیم، حق است و تأییدکنندۀ کتابهای آسمانیِ موجود. خدا حال بندگانش را میداند و میبیند.{منظور، تورات و انجیلِ موجود در دوران صدر اسلام است.} 31
بعد از تو، قرآن را بین بندگان برگزیدۀ خودمان بهیادگار میگذاریم. آخر، عدهای از بندهها با ارتکاب گناه به خودشان بد میکنند، عدهای هم میانهرو و فرمانبردارند و عدهای، به توفیق الهی، در کارهای خوب سبقت میگیرند. البته بهیادگارگذاشتن قرآن بین گروه سوم بزرگواریِ ویژۀ خداست. 32
در بهشت، واردِ باغهایی همیشهسبز میشوند. به دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و در آنجا جنس لباسهایشان حریرِ نرم و نازک است. 33
میگویند: «خدا را شکر که نگرانیها را از ما دور کرد. آخر، خدا آمرزندهای قدرشناس است؛ 34
همان کسی که از سرِ بزرگواری، ما را در این سرای همیشگی جای داد که در آن هیچرقم رنج و خستگی سراغمان نمیآید.» 35
از طرف دیگر، نصیب بیدینها آتش جهنم است. نه فرمان مرگشان صادر میشود تا بمیرند و راحت شوند و نه از عذابشان کم میشود. بله، هر نمکنشناسی را اینطور مجازات میکنیم. 36
آنها در آنجا فریاد سر میدهند: «خدایا، بیرونمان بیاور تا کار خوب کنیم، برخلاف کارهایی که میکردیم.» مگر عمر و فرصت به شما آنقدری ندادیم که هرکه میخواست در آن مدت بهخود بیاید، بهخود میآمد؟! تازه، پیامبری هشداردهنده هم سراغتان آمده بود. بچشید پس! که برای ستمکارها هیچ یاوری نیست. 37
خدا دانای اسرار آسمانها و زمین است. او میداند هر آنچه را در دلها میگذرد. 38
اوست که شما را در زمین، جانشین نسلهای قبل کرده. هرکه ناشکری کند، دودش به چشم خودش میرود. نمکنشناسی بیدینها هم نتیجهای ندارد، جز غضب بیشترِ خدا. بله، نمکنشناسی بیدینها نتیجهای ندارد، جز بیشترشدنِ بدبختیشان! 39
از بتپرستها بپرس: «به بتهایی که بهجای خدا میپرستید، نگاهی انداختهاید؟! نشانم دهید چه چیزی در زمین آفریدهاند یا در آفرینش آسمانها چه نقشی داشتهاند؟!» مگر به بتپرستها کتابی دادهایم که برای توجیه کارهایشان به آن استناد کنند؟! نه، بلکه ستمکارها فقط وعدههای سرِ خرمن به هم میدهند! 40
خدا آسمانها و زمین را حفظ میکند تا از مدار خودشان منحرف نشوند. اگر هم منحرف شوند، کسی جز خدا نمیتواند حفظشان کند. بله، او بردبار آمرزنده است. 41
بتپرستها سفتوسخت به خدا قسم خوردند که اگر پیامبرِ هشداردهندهای برایشان بیاید، از هر ملت دیگری حتماً هدایتیافتهتر میشوند؛ اما تا هشداردهندهای سراغشان آمد، فقط نفرتشان را بیشتر کرد! 42
این، نتیجۀ روحیۀ تکبرطلبی و نیرنگبازیشان بود. نیرنگ زشت، دامن صاحبش را میگیرد و بس! آیا منتظر چیزی جز همان روش الهی در عذاب گذشتگاناند؟! در راه و روش خدا هرگز تبدیلی نخواهی دید. بله، در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 43
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا ببینند آخرعاقبتِ کسانی که قبل از آنها زندگی میکردهاند، چه شد؟! با وجود اینکه قویتر از اینها هم بودند! محال است چیزی در آسمانها و زمین بتواند حریف خدا شود؛ چونکه خدا دانای تواناست. 44
اگر خدا مردم را بهسزای کارهای زشتشان مجازات میکرد، هیچ موجود زندهای روی زمین باقی نمیماند! ولی تا وقت مرگِ حتمی مهلتشان میدهد. موقعی هم که اجلشان برسد، هرکس را متناسب با گناهش مجازات میکند؛ زیرا او حال بندگانش را میبیند.{دلیل این مطلب این است که ستمکاران از سرِ ظلم و گناهشان نابود میشدند و انبیا و ائمه و اولیای معصوم هم اصلاً به دنیا نمیآمدند؛ زیرا بالاخره در نیاکانشان، گناهکارانی پیدا میشد! حیوانات نیز نابود میشدند؛ چون آنها بهخاطر انسانها آفریده شدهاند و با نابودی انسانها، بقای حیوانات هم بیفایده بود.} 45
سوره یس آیات 1 تا 27
یس
به نام خدای بزرگوار مهربان
یاسین! {یکی از نامهای حضرت محمد(ص).} 1
به قرآن حکمتآموز قسم 2
که تو جزوِ پیامبرانی 3
و در راه درستی هستی. 4
قرآنی که فرستادۀ آن شکستناپذیرِ مهربان است 5
تا مردمی را هشدار بدهی که پدرانشان پیامبری بعد از عیسی به خود ندیده بودند و خودشان در غفلت بهسر میبرند. 6
وعدۀ عذاب بر بیشترشان حتمی شده و آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 7
چون در قیدوبندِ شهوتها آنقدر اسیرشان کردهایم که سربههوا شده و از خودشان غافل ماندهاند. 8
پیشِ رو و پشت سرشان هم، چنان دیوار جهل و خرافات کشیدهایم و پردۀ غفلت بر سرشان انداختهایم که دیگر چشم بصیرت ندارند.{البته ریشۀ تمام اینبدبختیها به خودشان برمیگردد: خدا راهنماییهای لازم را میکند؛ ولی آنها خودشان را از آن محروم میسازند و در نتیجه خدا بهحال خودشان رهایشان میکند. بهحال خود رهاکردن همان و اینهمه مشکلات همان!} 9
بههرحال، چه هشدارشان بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان ندارد! آنها دیگر ایمان نمیآورند. 10
هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که دنبالهروِ قرآن باشند و ازترس عذابِ ندیده از خدای رحمان حساب ببرند. پس به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژدهشان بده.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 11
ماییم که زنده میکنیم مردهها را و مینویسیم آنچه را قبلاً کردهاند و آثار خیر و شرّی را که یادگار گذاشتهاند. همه چیز را در کتابی روشن یکییکی ثبت کردهایم. {این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند}12
برایشان داستان مردم شهری را مثال بزن که پیامبران برای راهنماییشان به آنجا آمدند. 13
دو پیامبر بهسویشان فرستادیم؛ ولی دروغگویشان دانستند. برای پشتیبانی از آن دو، پیامبرِ سومی فرستادیم. گفتند: «ما فرستادگان خدا بهسوی شماییم.» 14
اما مردم اینطور بهانه آوردند: «شما هم انسانهایی هستید مثل ما! خدای رحمان که چیزی نفرستاده! شما فقط دروغ میگویید.» 15
پیامبران گفتند: «خدا میداند که ما فرستادۀ او بهسوی شماییم 16
و جز رساندن صریح پیام الهى وظیفهای نداریم.» 17
مردم گفتند: «قدمتان را نحس میدانیم! اگر دست از این حرفهایتان برندارید، هرچه به دهانمان بیاید، نثارتان میکنیم و تنبیه سختی از طرف ما خواهید شد.» 18
پیامبران جواب دادند: «علت نحسیتان خودتانید! اگر به شما تلنگر بزنند، از درِ تهمت و تهدید درمیآیید؟! اصلاً، شما مردمی متجاوزید!» 19
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دواندوان آمد و گفت: «آی همشهریها، دنبالهروِ این پیامبران باشید. 20
دنبالروِ افرادی باشید که در رساندن پیام خدا مزدی از شما نمیخواهند و در راه درستاند. 21
آخر، چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و شما هم بهسوی او برگردانده میشوید؟! 22
آنوقت بیایم بهجای خدا، معبودهایی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد ضرری به من بزند، نه پادرمیانیشان بهدردم میخورَد و نه از مهلکه نجاتم میدهند؟! 23
درآنصورت من غرق گمراهی هستم! 24
بنابراین رسماً اعلام میکنم که من به خدا ایمان آوردهام. شما پیامبران شاهد باشید.» 25
آخرش شهیدش کردند! به او گفته شد: «به بهشت وارد شو.» گفت: «ایکاش قوم من میدانستند{منظور بهشت برزخی است} 26
که خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد.» 27
جزء بیست و دو شامل آیات سوره احزاب 31 تا آخر، سبأ، فاطرو یس ١ تا ٢٧ می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
پیامبر! در حضور خدا مراقب رفتارت باش و دنبالهروِ سران بتپرست و منافق نباش؛ چون خدا دانای کاردرست است.{بعد از جنگ اُحد، سرانِ بتپرستِ مکه به مدینه آمدند و به پیامبر(ص) پیشنهاد کردند که آنجناب با آنها و بتپرستىشان کارى نداشته باشد تا آنها هم با او و یکتاپرستىاش کارى نداشته باشند! این آیهها نازل شد و پیامبر را از قبول این پیشنهاد منع کرد. آنها، قبلترها شبیه این پیشنهاد را در مکه هم مطرح کرده بودند} 1
دنبالهروِ چیزی باش که از طرف خدا به تو وحى مىشود؛ چون خدا از کارهایی که میکنید، آگاه است. 2
به خدا توکل کن. همین بس که خدا حامی تو باشد. 3
درونِ هیچکسی خدا دو تا دل نگذاشته است که یکی به حق مایل باشد و یکی به باطل. خدا همسرانتان را که ظِهار میکنید، یعنی آنان رامادر خودتان فرض میکنید، مادرانتان قرار نداده است. فرزندخواندگانتان راهم بچههای واقعی شمانکرده است. اینها حرفهای بیاساسی است که بهزبان میآورید. خدا حرفهای درست و حسابی میگوید و فقط اوست که به راه راست راهنمایی میکند.{ظهار نوعی طلاق بود در دوران جاهلیت، شوهر با گفتن جملۀ «تو برای من مثل مادرم هستی!» همسر خود را بر خودش حرام اَبدی میکرده است. در نتیجه، آن زن نه حق رجوع داشته و نه حتی حق ازدواج با مردی دیگر! } 4
فرزندخواندگانتان را به پدرانشان منتسب کنید که این از نظر خدا عادلانهتر است. اگر هم پدرانشان را نمیشناسید، پس اینها برادران دینی و آزادکردگان شمایند. اگر به غیرپدرانشان اشتباهی منتسبشان کنید، اشکالی ندارد؛ ولی اگر عمدی و دانسته باشد، گناهکارید. البته اگر توبه کنید، خدا آمرزندۀ مهربان است. 5
رضایت ونفع پیامبر باید اولویتِ اولِ مسلمانان درهر رفتار و تصمیمی باشد. همسرانش هم انگار مادران آناناند؛ یعنی محترماند و ازدواج با آنان حرام است. طبق کتاب الهی،خویشاوندان در ارثبردنِ از همدیگر مقدّماند بر مهاجران و انصار؛ مگر آنکه خودتان بخواهید با وصیتکردنِ بخشی از اموالتان به دوستانتان، در حقّشان خوبی کنید که این حکم در کتاب خدا ثبتوضبط است. 6
خدا از پیامبران، بهویژه از تو و نوح و ابراهیم و موسی و عیسیبنمریم، تعهد گرفت که: «دین را کامل اجرا کنید و با آن برخوردِ گزینشی نکنید.» بله، از آنان تعهد محکم گرفتیم 7
تا خدا از راستگویان بخواهد صداقتشان را در عمل نشان بدهند. خدا برای بیدینها عذابی زجرآور آماده کرده است. 8
مسلمانان! لطف خدا را در حق خودتان بهیاد آورید؛ آنوقتیکه در جنگ احزاب سپاهیان فراوانی بهقصد نابودیِ شما سروقتتان آمدند؛ ولی تندبادی سرد و لشکریانی نامرئی برضدّشان فرستادیم. خدا کارهایتان را کاملاً زیر نظر داشت.{از اینجا تا آیۀ 27، خدا قسمتی از ماجراهای تلخ و شیرینِ جنگ احزاب را بازگو میکند.} 2-{کمی بعد از انقلاب اسلامی و در سال 1359، دشمنان قسمخوردۀ اسلام و انقلاب بهمنظور رهاسازی گروگانهای آمریکاییِ لانۀ جاسوسی (سفارتخانۀ آمریکا در ایران)، در صحرای طبس عملیات نظامی انجام دادند. آنها با نقشهای حسابشده و بعد از تمرینهای فشرده و بررسیهای دقیق هواشناسی، با هواپیماها و بالگردهای بسیار پیشرفته، عملیات خودشان را شروع کردند؛ ولی از آنجا که لطف خدا همیشه شامل حال ما بوده و هست، طوفان شن مأمور میشود و دمار از روزگارشان درمیآورد! به قول آیۀ 25 همین سوره: خدا آنها را برگرداند، با دلی آکنده از خشم و با دستی خالی از نتیجه! زحمت جنگ را هم ازدوش مسلمانان برداشت؛ زیرا خدا نیرومند شکست ناپذیر است.}9
یادتان هست که آنها از بالا و پایین شهر مدینه به شما یورش بردند: چشمها از شدت ترس خیره مانده بود و جانها به گلو رسیده بود و خیالهای بدی دربارۀ خدا در سر میپروراندید! 10
آنجا بود که مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و دچار تزلزل و اضطرابِ شدید شدند! 11
منافقها و افراد ضیعفایمان مُدام میگفتند: «آن وعدۀ پیروزی که خدا و رسولش به ما داده بودند، وعدۀ سرِ خرمن بود!» 12
گروهی از آنها هم گفتند: «آهای مردم مدینه، دیگر جای ماندن در جبهه نیست؛ برگردید خانههایتان.» عدۀ دیگرشان اجازۀ مرخصی از پیامبر میگرفتند؛ به بهانۀ اینکه: «خانههایمان دروپیکر درستوحسابی ندارد!» درصورتیکه خانههایشان بیحفاظ نبود. بله، جز فرار از جبهه منظور دیگری نداشتند. 13
اگر از اطراف مدینه به آنها حمله میکردند و از آنها میخواستند که دست از دینشان بکشند، بیمعطلی قبول میکردند! 14
با آنکه قبلاً با خدا عهد بسته بودند که پشت به دشمن نکنند. بله، دربارۀ عمل به عهد الهی همه باید پاسخگو باشند. 15
بگو: «هیچ سودی بهحالتان ندارد اگر از مردن یا کشتهشدن فرار کنید. بهفرض هم سودی داشته باشد، چندصباحی بیشتر در دنیا بهرهمند نمیشوید.» 16
بپرس: «اگر خدا بدِ شما را بخواهد یا خیرتان را، چه کسی مانع اجرایش در حق شما میشود؟!» در ضمن، برای خودشان جز خدا یار و یاوری پیدا نمیکنند. 17
خدا، هم منافقانی را میشناسد که با تضعیف روحیه، در جبهه کارشکنی میکنند و هم آنهایی را که فقط کمی و آنهم برای خودنمایی، به جنگ آمدهاند و بقیه را وسوسه میکنند که: «برگردید بیایید پیش ما!» 18
از هر کمکی به شما رزمندگان دریغ میورزند. همینکه آتش جنگ شعلهور شود، میبینیشان چنان سراسیمه نگاهت میکنند که مثل آدمِ روبهموت، چشمهایشان گِرد شده!اما بهمحض اینکه گَرد جنگ بخوابد، از سرِحرصشان در گرفتن غنائم، با زبانهایی تندوتیز به شما نیشوکنایه میزنند. آنها در واقع ایمان نیاوردهاند. پس خدا کارهای خوبی را هم که احیاناً از آنها سر زده است، بیاثر میکند. این برای خدا آسان است. 19
بعد از جنگ هم، خیال میکنند آن دشمنانِ همدست هنوز نرفتهاند! اگر آنها بار دیگر برگردند، اینها آرزو میکنند کاش بین روستانشینان بودند و اخبار شما را از آنجا پی میگرفتند! بهفرض هم پیشِ شما بودند، فقط کمی میجنگیدند، آنهم برای اینکه خودی نشان بدهند! 20
قطعاً راهوروش رسول خدا، برای شما سرمشقِ خوبی است؛ یعنی برای آنانی که به خدا و آخرت امید دارند و خیلی بهیاد خدا هستند. 21
ازآنطرف، مسلمانان واقعی تا دشمنانِ همدست را دیدند، گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده بودند و خدا و رسولش هم راست گفتهاند.» دیدنِ دشمن فقط ایمان و تسلیمشان را بیشتر کرد. 22
در میان مسلمانان رادمردانی هستند که بر سرِ عهدشان با خدا برای فرارنکردن از میدان جنگ، صادقانه ایستادند. برخیشان شهید شدند و برخی منتظر شهادتاند. اینان بههیچوجه تغییر عقیده ندادند. 23
همۀ امتحانها برای این بود که خدا راستگویان را بهخاطر صداقتشان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد، مجازات کند یا توفیق توبه به آنها بدهد. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 24
خدا دشمنان بیدین را برگرداند، با دلی آکنده ازخشم و با دستی خالی ازنتیجه! زحمت جنگ را هم از دوش مسلمانان برداشت؛ زیراخدا نیرومند شکستناپذیر است. 25
در ضمن، یهودیان بنیقُرَیظه را که در جنگ احزاب از بتپرستها پشتیبانی کرده بودند، از قلعههای تسخیرناپذیرشان به زیر کشید و در دلهایشان وحشت انداخت: مردانشان را کشتید و زنان و بچههایشان را اسیر کردید.{سه گروه یهودی در مدینه زندگی میکردند: بنیقَینُقاع و بنینضیر و بنیقُرَیظه. گروه سوم در سال پنجم هجری و در جنگ احزاب(جنگ خندق) دشمن را به جنگ تحریک کردند و با او همدست شدند. ازداخل مدینه نیز برضدّ مسلمانان فتنهگری و شورش کردند. بعداز شکست خوردن دشمن خارجی و متواریشدنشان، نوبت به این دشمن داخلی رسید. پیامبر و یارانش بهفرمان الهی قلعههای این گروه خطرناک را محاصره کردند. آنها به داوری سعد بن معاذ راضی شدند و... . }26
خدا زمینها و خانهها و اموالشان را در اختیارتان گذاشت و همینطور زمینهای دیگرشان را که برای تصاحبش اقدامی نکرده بودید. خدا هر کاری میتواند بکند. 27
پیامبر! به همسرانت گوشزد کن: «اگر زندگی دنیا و زرقوبرقش را میخواهید، بیایید چیزی به شما بپردازم و با خوبی و خوشی طلاقتان بدهم 28
و اگرخدا و رسولش و سرای آخرت را میخواهید، بدانید خدا برای درستکارانِ شما پاداشی باارزش آماده کرده است.» 29
بانوان پیامبر! هریک از شما مرتکب کارِ خیلی زشتی بشود که در جامعه بازتاب پیدا کند، عذابش دوچندان است! این برای خدا آسان است. 30
هریک از شما هم که در برابر خدا و رسولش تواضع بهخرج دهد و کار خوبی بکند که در جامعه بازتاب پیدا کند، پاداشش را دوچندان میدهیم و برایش روزیِ ناب هم آماده کردهایم. 31
بانوان پیامبر! شأن شما مثل بقیۀ زنها نیست، بلکه برتر است؛ البته اگر مراقب رفتارتان باشید. پس با ناز و کرشمه حرف نزنید تا کسی که مرض دارد، مبادا به شما طمع کند! در کل، مؤدب و پسندیده حرف بزنید. 32
درخانههایتان بمانید و مانند دوران جاهلیتِ گذشته، درکوچه و خیابان خودنمایی نکنید. نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و از خدا و رسولش اطاعت کنید. خدا میخواهد هرگونه ناپاکی را فقط از شما اهلبیت (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین) برطرف سازد و شما را کاملاً پاکوپاکیزه کند,1- {تعبیر «جاهلیتِ گذشته» نشان مىدهد که جاهلیتِ دیگرى هم در آینده در پیش است! در عصر کنونی، تحقق این پیشگویی را در دنیاى بهاصطلاح متمدن مىبینیم: فرهنگ برهنگی و بیبندوباری در جهان رواج دارد و ذهن بسیاری زنان و دختران غیرمسلمان و حتی مسلمان را دغدغۀ خودنمایی و نگاهربایی و آرایش و... تسخیر کرده است.}2- {جملۀ آخرِ آیۀ 33، از سورۀ 33 (احزاب)، ربطی به جملههای قبل و بعد ندارد و باید بهصورت مستقل معنا شود؛ زیرا بهدلیل نشانههایی در خودِ آیه (کُم) و روایات معتبری که از شیعه و سنّی نقل شده، این قسمت از آیه دربارۀ پنجتن آلعبا است، نه زنان پیامبر. در ضمن، با این جمله عصمت محمد و آلمحمد ثابت میشود.}33
بانوان پیامبر! یادتان باشد که آیههای الهی و سخنان حکمتآمیز، در خانههای شماست که خوانده میشود. خدا نکتهسنجِ آگاه است. 34
مردان و زنانی که طبق اسلام عمل میکنند، مردان و زنانی که از تهِ دل دین را باور دارند، مردان و زنانی که با فروتنی گوشبهفرماناند، مردان و زنانی که باصداقتاند، مردان و زنانی که در برابر مشکلات و سختیِ عبادت و جاذبۀ گناه صبورند، مردان و زنانی که متواضعاند، مردان و زنانی که صدقه و خمس و زکات میدهند، مردان و زنانی که روزه میگیرند، مردان و زنانی که در رفتار جنسیِ خود پاکدامناند و مردان و زنانى که خیلی بهیاد خدایند، خدا برای همۀ اینان آمرزش و پاداشى بزرگ آماده کرده است. 35
هیچ مرد و زن مسلمانی حق ندارد در برابر فرمان خدا و رسولش، حق انتخابی برای خودش قائل باشد! هرکس با خدا و رسولش مخالفت کند، غرق گمراهی شده است. 36
به پسرخواندهات، خدا نعمت اسلام داده بود و تو نعمت آزادی. زمانی، نصیحتش میکردی: «همسرت را نگه دار و از خدا بترس و طلاقش نده.» در دلت چیزی را مخفی میکردی که خدا میخواست آشکارش کند؛ یعنی دستور خدا به ازدواج با زن طلاقگرفتۀ او. از سرزنش مردم میترسیدی، با آنکه سزاوار بود از خدا بترسی. زید از او کام گرفت. وقتی طلاقش داد، او را به ازدواج تو درآوردیم تا دیگر محدودیتی برای مسلمانان در ازدواج با همسران طلاقگرفتۀ پسرخواندههایشان نباشد؛ حتی وقتی از آنها کام گرفته باشند. بله، دستور خدا همیشه عملی میشود. 37
ازبینبردن رسمهای غلط را خدا بهعهدۀ پیامبر گذاشته و برای او در این راه، محدودیتی نیست. خدا این وظیفه را بهعهدۀ پیامبرانِ گذشته هم بهخوبی گذاشته بود؛ چون دستورهای الهی کاملاً حسابشده است؛ 38
همان کسانی که پیامهاى خدا را با جدّیت و تلاش به مردم مىرسانند و فقط از او حساب مىبرند و از هیچکس جز او حساب نمیبرند. همین بس که خدا حسابرس باشد. 39
محمد پدر هیچیک از مردانتان، نه زید و نه دیگران، نیست تا ازدواج با بانوانِ طلاقگرفتهشان برایش حرام باشد. او فرستادۀ خداست و پایانبخشِ پیامبران. خدا هر چیزی را میداند. 40
مسلمانان! خیلی بهیاد خدا باشید 41
و هر صبح و شب به پاکی یادش کنید. 42
اوست که رحمت ویژۀ خودش را شامل حالتان میکند و فرشتگانش برایتان آمرزش میطلبند تا خدا از تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی بهطرف نور معرفت و پاکی بیرونتان بکشد؛ زیرا او با مؤمنان مهربان است. 43
روزی که خدا را ملاقات کنند، با آنان با کمال احترام برخورد میشود و خدا پاداشی ارزشمند برایشان تدارک دیده است. 44
پیامبر! ما تو را فرستادیم تا شاهد کارهای مردم باشی و مژدهدهنده و هشداردهنده. 45
همچنین، زیر نظر خدا دعوتکننده بهطرفش باشی و هماینکه چراغی باشی درخشنده. 46
مؤمنان را مژده بده که لطف بزرگی از طرف خدا نصیبشان میشود. 47
دنبالهروِ سران بتپرست و منافق نباش و به اذیتوآزارشان فعلاً اعتنا نکن و به خدا توکل کن. همین بس که خدا حامی تو باشد. 48
ای مردان مسلمان،وقتی بابانوانِ مسلمان ازدواج میکنید و قبل ازهمبستری باآنان طلاقشان میدهید، دیگر لازم نیست بهخاطر شماعدّه نگه دارند که بخواهید حسابش را نگه دارید؛ ولی هدیۀ مناسبی تقدیمشان کنید و با خوبی و خوشی طلاقشان دهید,1- {در بیشتر انواع طلاق، زنِ طلاقگرفته واجب است عدّه نگه دارد؛ یعنی مدتی صبر کند و بعد اگر خواست، با مرد دیگری ازدواج کند.} 2- {پرداخت هدیه به چنین زنانی، بهشرط اینکه برایشان مهریه معیّن نشده باشد، واجب است؛ ولی اگر مهریه برایشان معیّن شده باشد، مستحب است.} 49
پیامبر! ما چهار گروه از بانوان را بر تو حلال کرده بودیم: همسرانت که مَهرشان را دادهاى؛ کنیزانى که خدا از راه غنیمت در اختیارت گذاشته است؛ ازدواج با دخترعموها، دخترعمهها، دختردایىها و دخترخالههایت بهشرط آنکه با تو از مکه به مدینه مهاجرت کرده باشند؛ زن مسلمانى که خودش را داوطلبانه به پیامبر ببخشد و پیامبر هم بخواهد او را به همسری بگیرد. البته این ازدواجِ از روی بخشش و بیمهریه، مخصوص توست و نه بقیۀ مسلمانان؛ چون خودمان بهتر میدانیم چه احکامی را بر مسلمانان دربارۀ همسران و کنیزانشان واجب کنیم. بله، این چهار گروه را برایت حلال کرده بودیم تا مشکلى برای تو پیش نیاید. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 50
آنان که میخواهند داوطلبانه خودشان را به همسریات دربیاورند، میتوانی پیشنهادشان را رد یا قبول کنی یا پیشنهاد هر کدامشان را که رد کردهای، دوباره بپذیری. آنها بهتر است به این حقی که خدا به تو داده، خوشحال باشند و نگران چیزی نباشند و همگیشان به تصمیمی که دربارهشان میگیری، راضی باشند. خدا هرچه در دلهاى شماست، مىداند؛ زیرا او دانای بردبار است. 51
از این بهبعد هم، هیچ زنِ دیگری برایت حلال نیست و نمیتوانی با طلاقدادن همسران فعلیات، بانوانِ دیگری بهجایشان بگیری؛ هرچند از زیبایی آنها خوشت بیاید. البته ازدواجت با آنانی که کنیز تو شوند، همیشه حلال است. خدا مراقب همه چیز هست. 52
مسلمانان! داخل خانههای پیامبر نشوید، مگر آنکه مثلاً برای صرف غذایی دعوتتان کنند؛ آنهم بیآنکه زودتر بروید و منتظر آمادهشدن غذا بمانید! هر وقت هم به شما اجازۀ ورود دادند، داخل شوید. وقتی غذا را میل کردید، پراکنده شوید و سرگرم گفتوگوهای پراکنده نشوید؛ زیرا این کارها پیامبر را اذیت میکند؛ ولی او از شما خجالت میکشد و حال آنکه خدا از گفتن حرفِ حق خجالت نمیکشد. وقتی شما مردان مسلمان میخواهید از همسران پیامبر چیزی بگیرید، از پشت پرده با آنان حرف بزنید. این برای پاکماندنِ دلهایتان و نیز دلهایشان، بهتر است.حق ندارید که پیامبر خدا را اذیت کنید و حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را بگیرید. این کار از نظر خدا گناه بزرگی است. 53
دربارۀ اذیت پیامبر یا ازدواج با بانوانش اگر چیزی آشکار یا پنهان کنید، خدا به حسابتان خواهد رسید؛ چونکه او هر چیزی را میداند. 54
برای همسران پیامبر معاشرت با اینها، بیآنکه از پشت پرده باشد، اشکال ندارد: پدرانشان، بچههایشان، برادرانشان، برادرزادههایشان، خواهرزادههایشان، بانوان مسلمان و کنیزان و غلامان خودشان. بانوان پیامبر! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید که خدا شاهدِ همه چیز است. 55
خدا و فرشتگانش بر پیامبر سلام و صلوات میفرستند. مسلمانان! شما هم بر پیامبر سلام و صلوات بفرستید و تسلیم محض او باشید. 56
کسانی که خدا و رسولش را اذیت میکنند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان میکند و برایشان عذابی خفتبار آماده کرده است. 57
کسانی که مردان و زنان مسلمان را اذیت میکنند، بیآنکه آنان کاری کرده باشند، یقیناً زیر بار تهمت و گناه فاحشی رفتهاند. 58
پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مسلمانان سفارش کن که با چادرها و مانتوهایشان خود را کامل بپوشانند. این برای آنکه آنان را به پاکدامنی بشناسند و اذیتشان نکنند، بهتر است. برای خطاهای گذشته هم، خدا آمرزندۀ مهربان است.{ از این آیه و آیۀ 31 سورۀ نور بهخوبی استفاده میشود که اصل حجاب در دین اسلام و سایر دینها و غالب آیینها کاری شایسته و بایسته بوده است. حتی در فیلمهای مستندی که متعلق به حدود صد سال پیش است، بیشتر زنان پوشش قابل قبولی دارند و فقط بعضی از آنها روسریشان را به گردن انداختهاند. بنابراین، بحث جنجالبرانگیز «حجاب اجباری» و «حجاب اختیاری» بحثی کاملاً انحرافی و موزیانه است؛ چونکه اولاً همانطور که گفته شد، اصل حجاب امری مسلّم بین جوامع انسانی بوده است. ثانیاً قائلان به «حجاب اختیاری» متوجه لوازم وحشتناک حرف خود نیستند. حجاب به اصطلاح اختیاریِ بدون هیچ حدّ و مرز، عاقبتش برهنگی و ولنگاری اخلاقی است؛ همان مصیبتی که در عصر حاضر، گریبانگیر جوامع غربی و شرقی شده و حیثیت بانوان و بنیان خانواده را بر باد داده است!} 59
منافقان و افراد ضعیفایمان و شایعهپراکنهایی که جنگ روانی در مدینه راه انداختهاند، اگر دست از توطئههای خودشان برندارند، حتماً تو را برضدّشان میشورانیم. در آن صورت باید در فرصت کوتاهی، با سرافکندگی، شهر را ترک کنند. بعدش هم هرکجا بخواهند آفتابی شوند، باید دستگیر و ریشهکن شوند! 60و61
این راهوروش را خدا دربارۀ گذشتگان هم بهخوبی اجرا کرده و در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 62
از تو دربارۀ زمان رسیدن قیامت میپرسند. بگو: «علمش فقط پیش خداست» و تو چه میدانی! شاید قیامت نزدیک باشد. 63
خدا بیدینها را لعنت کرده و برایشان آتشی سوزان آماده ساخته است 64
که همیشه در آنجا ماندنیاند و هیچ یار و یاوری ندارند. 65
روزى که چهرههایشان در آتش از اینرو به آنرو میشود، مىگویند: «اىکاش از خدا و پیامبر اطاعت مىکردیم!» 66
و ادامه میدهند: «خدایا، ما از سران و بزرگانمان اطاعت کردیم؛ پس در واقع آنها بودند که گمراهمان کردند. 67
خدایا، دوچندان عذابشان بده و کاملاً لعنتشان کن.» 68
مسلمانان! در برخورد با پیامبرتان مانند کسانی نباشید که موسی را با انواع تهمتها اذیت کردند. البته خدا از تهمتها مبرّایش کرد. آخر، او پیش خدا آبرومند بود. 69
مسلمانان! در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و سنجیده سخن بگویید 70
که خدا کارهایتان را سروسامان میدهد و گناهانتان را میآمرزد. هرکه از خدا و رسولش اطاعت کند، حسابی کامیاب شده است. 71
ما میخواستیم در زمین نماینده داشته باشیم. توان آسمانها و زمین و کوهها را سنجیدیم: استعداد پذیرش و توان تحملش را نداشتند؛ اما انسان استعداد و توانش را داشت و آن را بهدوش کشید؛ گرچه او نوعاً ستمکار و ندانمکار هم هست! 72
هدف از این کار آن بود که خدا مردها و زنهای منافق و مردها و زنهای بتپرست را عذاب کند و لطفش را شامل حال مردان و زنان مؤمن کند. آخر، خدا آمرزندۀ مهربان است. 73
سوره سبأ
به نام خدای بزرگوار مهربان
خدا را سپاس که آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. سپاس در آخرت نیز برای اوست. او کاردرستِ آگاه است. 1
آنچه در زمین فرو میرود و آنچه از زمین خارج میشود و آنچه از آسمان فرو میآید و آنچه به آسمان بالا میرود، همه را میداند. اوست مهربان آمرزنده.{یعنی هر حرکتی از هر موجودی در هر جای عالم اتفاق بیفتد، عمق زمین باشد یا اوج آسمان، خدای دانای مطلق از آن مطلع است و کاملاً بر جزئیاتش احاطه دارد.} 2
بیدینها ادعا میکنند: «قیامت سراغمان نمیآید!» بگو: «چرا، قسم به خدایی که غیب میداند، حتماً سراغتان میآید. حتی ذرهای در آسمانها و زمین از دید او دور نمیماند و هر چیزی کوچکتر از ذره یا بزرگتر از آن باشد هم، در کتابی آشکار ثبت است.» {این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند.} 3
بله، قیامت میآید، تا خدا کسانی را پاداش دهد که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند: همانها که آمرزش و روزیهای بهشتی در انتظارشان است؛ 4
و تا کسانی را جزا دهد که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما شوند؛ همانها که عذابی زجرآور، ناشی از کارهای بدشان، در انتظارشان است. 5
در برابر بیدینها، افراد بامعرفت میبینند قرآنی که از طرف خدا بهسوی تو فرستاده شده، سراسر حق است و به راهِ آن شکستناپذیرِ ستودنی راهنمایی میکند. 6
مردم بیدین به هم میگویند: «آیا مردی را نشانتان بدهیم که به شما خبر میدهد وقتی مردید و کاملاً متلاشی شدید، با آفرینشی دوباره، زنده میشوید؟! 7
به خدا دروغ میبندد؟! یا کمی دیوانه شده است؟!»این خبرها نیست! بلکه چنین کسانی که آخرت را باور ندارند، در عذاب و گمراهیِ بیپایانی قرار دارند. 8
آیا نگاه نمیاندازند به آسمان و زمینی که از هر طرف احاطهشان کرده است؟! اگر بخواهیم، آنها را در کام زمین فرو میبریم یا شهابسنگهایی از آسمان بر سرشان فرو میریزیم! البته در این تهدید عبرتی است برای هر بندهای که به درگاه او رو بیاورد. 9
به داوود برتریهایی دادیم: به کوهها و پرندهها فرمان دادیم که: «در تسبیح خدا، با داوود همصدا شوید.» آهن را هم برایش نرم کردیم 10
و گفتیم: «زرههایی راحت و آزاد بساز و حلقههایشان را منظم بباف.» همچنین: «کارهای خوب کنید که آنچه میکنید، من زیر نظر دارم.» 11
در اختیار سلیمان، تندبادها را گذاشتیم که صبح مسافت یک ماه را میپیمودند و عصر مسافت یک ماه را! معدن مس را برایش مذاب کردیم. برخى جنّیانِ زِبروزرنگ با اجازۀ خدا زیر دستش کار میکردند. هر کدامشان از دستور ما سرپیچی میکرد، عذابی سوزان به او میچشاندیم. 12
برایش هرچه میخواست، میساختند: معبدها و محرابها، مجسمهها، ظرفهایی بهوسعت حوض و دیگهای ثابت. «ای خاندان داوود، شکر اینهمه نعمت را در عمل بهجا آورید. البته عدۀ کمی از مردم هستند که اینطور شکرگزار باشند.» 13
با اینهمه جاهوجلال، وقتی جان سلیمان را همینطور که به عصایش تکیه زده بود گرفتیم، این موریانه بود که با خوردن عصایش دیگران را از مرگش باخبر کرد! همینکه جسدش به زمین افتاد، جنّیان فهمیدند که اگر علم غیب داشتند و میدانستند مرده است، اینهمه دستبهسینه در برابرش نمیایستادند! 14
در چپ و راستِ منطقۀ زندگی مردم سبا، دو رشتهباغ بزرگ و باصفا بود: نشانهای از قدرت خدا! به آنها گفتیم: «از رزقوروزی خدا بخورید و شکرش را بهجا بیاورید. شهری خوشوخرّم دارید و خدایی آمرزنده!» 15
ولی رو گرداندند. ما هم سیل ویرانگری بر سرشان فرستادیم و دو رشتهباغشان را به خارستانهایی تبدیل کردیم پر از درختچههایی با میوههای تلخ و شورهگز و چندتایی هم درخت سِدر! 16
این بلاها را بهسزای ناشکریشان بر سرشان آوردیم. بهجز ناسپاسها، کسی را مجازات میکنیم؟! 17
تازه، بین آنها و مناطق حاصلخیزِ دیگر، روستاهایی گذاشته بودیم که از یکی، آنیکی پیدا بود و فاصلههایشان متناسب. گفتیم: «هر لحظه از شبانهروز، در این مناطق با امنیت خاطر سفر کنید.» 18
ولی بهانۀ عجیبی آوردند: «خدایا، فاصلۀ بین شهرها و روستاهایمان را زیاد کن!» در واقع، به خودشان بد کردند. ما هم آنها را به زبالهدان تاریخ فرستادیم و کاملاً تار و مارشان کردیم. بله، در این ماجرا برای هر صبرکنندۀ شکرگزاری عبرتهاست.{این درخواست نامعقول شاید برای این بود که با دورشدن مسافتها و افزایش هزینهها، فقرا نتوانند همقدم با ثروتمندان به سیروسفر بروند یا صاحبان وسایلنقلیه بتوانند از وسایلنقلیۀ خود در سفرهایشان استفاده کنند یا قدرت الهی را بهمسخره گرفته باشند. بهقول معروف، خوشی زیر دلشان زده بود!} 19
شیطان حرفش را دربارۀ گمراهکردنشان به کرسی نشاند و جز عدهای مؤمن، همگی دنبالهروِ او شدند. 20
او بر آنها مسلط شد، آنهم بهاختیار خودشان، تا آنهایی را که آخرت را باور دارند، متمایز کنیم از آنهایی که دربارۀ آن مردّدند. آخر، خدا مراقب همه چیز هست. 21
بگو: «از کسانی کمک بخواهید که بهخیال خودتان بهجای خدا معبودشان گرفتهاید.» کاری از دستشان ساخته نیست؛ چون نه مالک ذرهای در آسمانها و زمیناند، نه شراکتی در آسمانها و زمین دارند، نه کمککارِ خدایند. 22
در ضمن، واسطهبودن در تدبیر کارها بیاثر است؛ مگر که خدا به کسی اجازه دهد. فرشتگانِ اجازهدار، وقتی با شنیدن خبر مأموریتی آرام میگیرند، از فرشتگان بالاتر میپرسند: «خدا چه مأموریتی داده؟» میگویند: «بهحق مأموریت داده است؛ چون اوست بلندمرتبۀ بزرگ.» 23
از آن بتپرستها بپرس: «کیست که از آسمانها و زمین به شما روزی میدهد؟» خودت بگو: «خدا. حالا یا ما بر مَرکب هدایت سواریم و شما غرق گمراهی هستید یا بهعکس.» 24
ادامه بده: «شما مسئول گناهان ما نیستید و ما هم مسئول کارهای شما نیستیم.» 25
همچنین بگو: «خدا ما و شما را روز قیامت جمع میکند؛ آنوقت بینمان درست داوری میکند؛ زیرا اوست داور دانا.» 26
بگو: «آنهایی را که بهجای خدا میپرستید، نشانم دهید تا ببینم شایستۀ خدایی هستند؟! معلوم است که نیستند؛ بلکه تنها خداست شکستناپذیرِ کاردرست.» 27
تو را فقط برای این فرستادهایم که با مژدهرساندن و هشداردادن، بازدارندۀ مردم از گناه باشی؛ ولی بیشترِ مردم نمیدانند که اگر معبودِ دیگری داشتند، باید برایشان پیامبر میفرستاد. 28
بتپرستها میپرسند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ روز قیامت کِی میرسد پس؟!» 29
بگو: «زمان وقوعش برای شما، روزی است که دیگر نمیتوانید حتی برای لحظهای هم آن را عقب و جلو بیندازید.» 30
بتپرستهای بیدین میگویند: «نه به این قرآن اعتقادی داریم و نه به کتابهای آسمانیِ موجود.» کاش چنین بدکارهایی را میدیدی که وقتی در برابر خدا نگهشان میدارند، چطور هر کدامشان گناهش را گردنِ دیگری میاندازد! بهاینصورت که زیردستان به سرانِ خودکامه میگویند: «اگر سرِ راهمان نبودید، حتماً آدمهای خوب و باایمانی میشدیم.» 31
سران خودکامه هم به زیردستها میگویند: «بعد از آنکه راه درست سراغتان آمد، مگر ما بهزور جلویتان را گرفتیم؟ نه، بلکه شما خودتان مقصر بودید.» 32
دوباره زیردستها به سرانِ خودکامه میگویند: «نخیر، بلکه این نقشهونیرنگِ شبانهروزی شما بود که وادارمان کنید به خدا اعتقادی نداشته باشیم و برایش همتایانی قرار دهیم.» وقتی چنین کسانی عذاب را ببینند، برای اینکه پیش بقیه کم نیاورند، پشیمانیشان را پنهان میکنند! به گردن چنین بیدینهایی غلوزنجیر میاندازیم! آیا جز با همان کارهای زشتشان مجازات میشوند؟! 33
در هر شهری که پیامبر هشداردهندهای فرستادیم، مرفّهان بیدردش گفتند: «دینی را که مأمور رساندنش هستید، ما باور نمیکنیم» 34
و اضافه کردند: «ما اموال و اولاد بیشتری داریم و همین، نشانۀ نزدیکیمان به خداست. در آخرت هم عذاب نمیشویم!» 35
بگو: «خدا روزیِ مادیِ هرکه را صلاح بداند، زیاد و کم میکند و ربطی ندارد به نزدیکی و دوری از خدا! ولی بیشترِ مردم این حقیقت را نمیدانند.» 36
اموال و اولادتان چیزهایی نیستند که به ما نزدیکتان کنند. فقط کسانی که ایمان بیاورند و با اموال و اولادشان کار خوب بکنند، بهپاس کارهای خوبشان پاداشی دوچندان نصیبشان میشود و در خانههای بهشتی از هر آسیبی در اماناند؛37
ولی کسانی که برای نابودی آیهها و نشانههای ما تلاش میکنند و بهخیال خودشان میخواهند حریف ما بشوند، برای عذاب احضار میشوند. 38
بگو: «خدا روزیِ هرکه را صلاح بداند، زیاد و کم میکند. هر چیزی در راه خدا خرج کنید، او جایش را پر میکند. او بهترینِ روزیدهندههاست.» 39
روزی، خدا بتپرستها و معبودهایشان را جمع میکند. از فرشتگان میپرسد: «راضی بودید به اینکه اینها شما را میپرستیدند؟!» 40
فرشتگان میگویند: «پناه بر تو! تو سَرور مایی. ما رابطهای با اینها نداریم. البته اینها جنّیان را هم میپرستیدند؛ یعنی بیشترشان به جنّیان ایمان داشتند و آنها هم راضی بودند!» 41
امروز، شما و بتهایتان سود و ضرری برای همدیگر ندارید. به چنین بدکارهایی میگوییم: «بچشید عذاب جهنمی را که دروغش مىدانستید.» 42
وقتی آیههای روشنگر ما را برایشان میخوانند، سران بتپرست میگویند: «این محمد فقط آدمی است که میخواهد جلویتان را بگیرد تا بتهایی را که پدرانتان میپرستیدند، نپرستید!» و ادامه میدهند: «قرآن جز مشتی دروغ ساختگی نیست!» بله، وقتی قرآن به دستشان رسید، ادعا کردند: «اینها فقط حرفهای سحرآمیز است!» 43
با آنکه قبلاً نه کتاب آسمانی به آنها داده بودیم که آن را بخوانند و نه پیامبری بعد از عیسی بهسویشان فرستاده بودیم تا با استناد به آنها، تو را رد کنند. 44
کسانی هم که قبل از اینها بودند، پیامبرانم را دروغگو دانستند. تازه، اینها به یکدهمِ قدرت و ثروتی که به آنها داده بودیم هم نرسیدهاند! بله، پیامبرانم را دروغگو دانستند. خب، چطور بود عکسالعمل من؟! 45
بگو: «فقط یک نصیحت به شما میکنم: بهخاطر خدا دوبهدو یا تنهایی و بدور از هرگونه هیاهو، عزم خودتان را جزم کنید و بروید خوب فکر کنید، در همنشینتان که من باشم، نشانی از دیوانگی هست؟! من فقط هشداردهندۀ شمایم در برابر عذاب سختِ پیشِ رو.» 46
بگو: «هر مزدی از شما برای تبلیغ دین بخواهم، بهنفع خودتان است. مزد واقعیِ من فقط با خداست و او شاهد همه چیز است.»{آن مزد، دوستی اهلبیت است.} 47
بگو: «خدا که همۀ اسرار را میداند، قرآنِ سراسر حق را بر فرق باطل میکوبد.» 48
بگو: «با آمدن قرآن، حق به صحنه آمد و دیگر از باطل کاری ساخته نیست.» 49
بگو: «اگر گمراه شوم، مقصرش خودم هستم و اگر راه درست را بروم، بهبرکت قرآنی است که خدا به من وحی میکند. آخر، او شنوای نزدیک است.» 50
کاش میدیدی وقت مرگ که به وحشت میافتند، دیگر راه فرار ندارند و از همان نزدیک جانشان گرفته میشود! {یعنی خدایی که از رگِ گردن به آنها نزدیکتر است، جانشان را خواهد گرفت.} 51
درآنحال میگویند: «به قرآن ایمان آوردیم!» ولی ایمانآوردن به چیزی دور از دسترس، چطور برایشان ممکن است؟! 52
قبل از این، قرآن را باور نمیکردند و دورادور، برای انکار آخرت، تیر به تاریکی میانداختند! 53
با مرگ، بین آنها و آرزوهایشان فاصله میافتد؛ همانطورکه قبلاً هم، از اینجور بلاها بر سر امثال اینها آمد. آنها هم دربارۀ آخرت بدجور شک داشتند! 54
سوره فاطر
به نام خدای بزرگوار مهربان
خدا را سپاس که پدیدآورندۀ آسمانها و زمین است و فرشتگان را مأمور انجامدادن کارها میکند. آنها دو یا سه یا چهار بال دارند. اگر خدا بخواهد، بالهایشان را بیشتر هم میکند؛ چون خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 1
درِ هر رحمتی را که خدا به روی مردم باز کند، کسی نمیتواند ببندد. جلوی هر رحمتی را هم که بگیرد، کسی جز او نیست که آن را بفرستد. او شکستناپذیرِ کاردرست است. 2
مردم! بهیاد نعمتهای خدا درحق خودتان باشید. آیا آفرینندهای جز خدا هست که از آسمان و زمین به شما روزی بدهد؟! معبودی جز او نیست. آنوقت، چرا از مسیر حق به انحراف کشیده میشوید؟! 3
اگر تو را دروغگو میدانند، چیز تازهای نیست، پیامبرانِ قبل از تو را هم دروغگو دانستند. همۀ کارها به خدا ختم میشود. 4
مردم! وعدۀ خدا حق است. مبادا زندگی دنیا و زرق و برقش گولتان بزند. مبادا شیطان با وعدۀ آمرزش الهی گولتان بزند! 5
شیطان دشمن شماست. شما هم او را دشمن خودتان بدانید. آخر، او دنبالهروها و دوستانش را دعوت میکند تا جزو جهنمیها باشند! 6
عذابی سخت در انتظار کسانی است که بیدینی کردهاند و آمرزش و پاداشی بزرگ در انتظار کسانی است که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند. 7
آنکه کار زشتش در نظرش رنگولعاب داده شده و در نتیجه آن را زیبا میبیند، آیا مثل شخص واقعبین است؟! خدا هرکه را نالایق بداند، بهحال خودش رها میکند و هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. از افسوسِ ایماننیاوردنشان مبادا جانت از دست برود! خدا ریزهکاریهای رفتارشان را میداند. 8
خداست که بادها را میفرستد تا ابرها را حرکت دهند. ابرها را بهطرف سرزمینهای مرده روانه میکنیم تا بهبرکتش زمین را بعد از مردنش زنده کنیم. زندهشدن مردگان هم همینطور است. 9
هرکه عزت و آبرو میخواهد، عزت و آبرو یکسره دست خداست و بس. اعتقادهای پاک بهطرف او بالا میرود و کارهای خوب به بالارفتنش کمک میکند. کسانی که با حیلهگری مرتکبِ کارهای زشت میشوند تا آبرویی دستوپا کنند، عذابی سخت در پیش دارند و حیلههایشان بیاثر است. 10
خدا جدّتان را از خاک آفرید و شما را هم از ذرهای ناچیز میآفریند. آنوقت، شما را بهصورت زن و مرد درمیآورَد. هر زنی حامله میشود و میزاید، فقط با علم و اطلاع خداست. عمر هرکسی هم طولانی یا کوتاه بشود، در کتابی ثبت و ضبط است. این کارها برای خدا آسان است.{این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند}11
دو دریای شور و شیرینی که در کنار هماند، یکی نیستند: اینیکی شیرین و گواراست و آنیکی شور و بدمزه! اما از هر دو، گوشت تروتازۀ ماهی میخورید و برای زینتتان زیورهایی، مانند مروارید، بیرون میآورید. کشتیها را میبینی که سینۀ دریارا میشکافند تا شما از نعمتهای بیش از اندازۀ خدا بهرهمند شوید و تا شاید شکر کنید. {وقتی رودهای بزرگ به دریاها میریزند، آبشان سینۀ دریا را میشکافد و بیآنکه با آب دریا یکی شود، تا کیلومترها به پیشروی خود ادامه میدهد. اگر از بالا به این پیوند نگاه کنیم، منظرۀ جذابی چشممان را مینوازد. گویا دو دریای شور و شیرین در همسایگی هم تشکیل شدهاند! ملوانان و ماهیگیرانی که در دریا مشغول صیادیاند و نیز کشاورزان و باغداران ساحلی، از این پدیدۀ شگفتانگیز بهرهها میبرند.} 12
خدا در طول سال، مدتی شبها را بلند و روزها را کوتاه میکند و مدتی روزها را بلند و شبها را کوتاه. خورشید و ماه را هم در خدمتتان گذاشته. هر کدامشان مدتی معیّن در مدار خود میگردند. این است خدایی که صاحباختیار شماست. فرمانرواییِ عالم فقط در اختیار اوست؛ اما بتهایی که بهجای خدا صدا میزنید، مالک پَرِ کاهی هم نیستند.{بلند و کوتاهشدنِ تدریجی شبها و روزهای سال، در بیشترِ مناطق کرۀ زمین، جز منطقههایی که روی خط استوا قرار دارند، فصلهای مختلف سال را پدید میآورد. این تغییر، زمینه را آماده میکند برای تنوع آبوهوایی و رشد گیاهان و درختان و مواد خوراکیِ گوناگون برای ساکنان زمین.} 13
اگر در برابرشان دعا کنید، دعایتان را نمیشنوند. بهفرض هم بشنوند، دعایتان را مستجاب نمیکنند. تازه، در قیامت از بتپرستیتان بیزاری میجویند. بله، کسی مثل خدای آگاه، از حقایق عالم باخبرت نمیکند. 14
مردم! شما نیازمندِ خدایید و تنها خدا بینیازِ ستودنی است. 15
اگر ببیند نالایقید، شما را از بین میبرد و بهجایتان نسلی نو میآورد. 16
این کار برای خدا اصلاً سخت نیست. 17
کسی بار گناه کسی را بهدوش نمیکشد. آنکه بار گناهش سنگین است، اگر خواهش کند که در حمل بارش کمکش کنند، چیزی از بارش برنمیدارند؛ هرچند از بستگانش باشند! هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که از ترس عذابِ ندیده از خدا حساب میبرند و نماز را با آدابش میخوانند. آنان که خودسازی کنند، بهسود خودشان خودسازی کردهاند. آخرعاقبتِ همه به خدا ختم میشود.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 18
نه کوردل با بینای حقیقت یکی است، 19
نه تاریکیهای بیدینی با نور دینداری 20
و نه سایۀ خنکِ خداجویی با گرمای سوزانِ خودخواهی. 21
زندهدلان و مردهدلان هم مساوی نیستند. خدا به گوش آنهایی که لایقشان بداند، حرف حق را میرساند. تو نمیتوانی حرفت را به آنهایی برسانی که در گور جهل اسیرند. 22
تو هشداردهندهای و بس. 23
ما تو را بهحق فرستادهایم تا مژدهرسان و هشداردهنده باشی. هر ملتی آمده، هشداردهندهای میانشان بوده است. 24
اگر دروغگو میدانندت، چیز تازهای نیست: کسانی که قبل از آنها بودند هم، پیامبرانشان را دروغگو دانستند؛ با اینکه معجزهها و کتابهای پندآموز و کتاب روشنگر برایشان آورده بودند. {منظور از «کتاب روشنگر» کتابهای آسمانی پیامبران اولوالعزم است و منظور از «کتابهای پندآموز» کتابهای سایر پیامبران است که در آن، موعظههای دلنشینِ اخلاقی بوده است.}25
در نتیجه، کسانی را که حرف پیامبران را باور نکردند، گرفتار عذاب کردم. خب چطور بود عکسالعمل من؟! 26
مگر ندیدی که خدا از آسمان برف و باران میفرستد؟! بهبرکت آن برف و باران، میوههایی رنگارنگ پرورش میدهیم و در بعضی کوهها رگههایی بهرنگهای گوناگون، مثل سفید و سرخ و سیاهِ سیاه، ایجاد میکنیم. 27
انسانها و جانوران و چهارپایان را هم همانطور با رنگهای مختلف میآفرینیم. از میان بندگان خدا، فقط عالمان خداجو از خدا حساب میبرند.خدا شکستناپذیرِ آمرزنده است.{خداجو و ربّانی کسی است که با خدا ارتباط عمیق دارد و عالِم خداجو و دانشمند ربّانی کسی است که راه پیامبران را برود و با رفتار پسندیده و گفتار مفید خود، به آگاهکردنِ مردم کمک کند.} 28
کسانی که کتاب خدا رابهدقت میخوانند و نماز رابا آدابش میخوانند و از آنچه روزیشان کردهایم، در راه خدا پنهان و آشکار خرج میکنند، به تجارتی سودآور امید بستهاند که ابداً زیاندِه نیست. 29
این کارها را میکنند تا خدا آنان را کامل پاداش بدهد و از سرِ بزرگواری به رشد و تعالی برساند. آخر، خدا آمرزندهای قدرشناس است. 30
قرآنی که به تو وحی کردیم، حق است و تأییدکنندۀ کتابهای آسمانیِ موجود. خدا حال بندگانش را میداند و میبیند.{منظور، تورات و انجیلِ موجود در دوران صدر اسلام است.} 31
بعد از تو، قرآن را بین بندگان برگزیدۀ خودمان بهیادگار میگذاریم. آخر، عدهای از بندهها با ارتکاب گناه به خودشان بد میکنند، عدهای هم میانهرو و فرمانبردارند و عدهای، به توفیق الهی، در کارهای خوب سبقت میگیرند. البته بهیادگارگذاشتن قرآن بین گروه سوم بزرگواریِ ویژۀ خداست. 32
در بهشت، واردِ باغهایی همیشهسبز میشوند. به دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته میشوند و در آنجا جنس لباسهایشان حریرِ نرم و نازک است. 33
میگویند: «خدا را شکر که نگرانیها را از ما دور کرد. آخر، خدا آمرزندهای قدرشناس است؛ 34
همان کسی که از سرِ بزرگواری، ما را در این سرای همیشگی جای داد که در آن هیچرقم رنج و خستگی سراغمان نمیآید.» 35
از طرف دیگر، نصیب بیدینها آتش جهنم است. نه فرمان مرگشان صادر میشود تا بمیرند و راحت شوند و نه از عذابشان کم میشود. بله، هر نمکنشناسی را اینطور مجازات میکنیم. 36
آنها در آنجا فریاد سر میدهند: «خدایا، بیرونمان بیاور تا کار خوب کنیم، برخلاف کارهایی که میکردیم.» مگر عمر و فرصت به شما آنقدری ندادیم که هرکه میخواست در آن مدت بهخود بیاید، بهخود میآمد؟! تازه، پیامبری هشداردهنده هم سراغتان آمده بود. بچشید پس! که برای ستمکارها هیچ یاوری نیست. 37
خدا دانای اسرار آسمانها و زمین است. او میداند هر آنچه را در دلها میگذرد. 38
اوست که شما را در زمین، جانشین نسلهای قبل کرده. هرکه ناشکری کند، دودش به چشم خودش میرود. نمکنشناسی بیدینها هم نتیجهای ندارد، جز غضب بیشترِ خدا. بله، نمکنشناسی بیدینها نتیجهای ندارد، جز بیشترشدنِ بدبختیشان! 39
از بتپرستها بپرس: «به بتهایی که بهجای خدا میپرستید، نگاهی انداختهاید؟! نشانم دهید چه چیزی در زمین آفریدهاند یا در آفرینش آسمانها چه نقشی داشتهاند؟!» مگر به بتپرستها کتابی دادهایم که برای توجیه کارهایشان به آن استناد کنند؟! نه، بلکه ستمکارها فقط وعدههای سرِ خرمن به هم میدهند! 40
خدا آسمانها و زمین را حفظ میکند تا از مدار خودشان منحرف نشوند. اگر هم منحرف شوند، کسی جز خدا نمیتواند حفظشان کند. بله، او بردبار آمرزنده است. 41
بتپرستها سفتوسخت به خدا قسم خوردند که اگر پیامبرِ هشداردهندهای برایشان بیاید، از هر ملت دیگری حتماً هدایتیافتهتر میشوند؛ اما تا هشداردهندهای سراغشان آمد، فقط نفرتشان را بیشتر کرد! 42
این، نتیجۀ روحیۀ تکبرطلبی و نیرنگبازیشان بود. نیرنگ زشت، دامن صاحبش را میگیرد و بس! آیا منتظر چیزی جز همان روش الهی در عذاب گذشتگاناند؟! در راه و روش خدا هرگز تبدیلی نخواهی دید. بله، در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 43
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا ببینند آخرعاقبتِ کسانی که قبل از آنها زندگی میکردهاند، چه شد؟! با وجود اینکه قویتر از اینها هم بودند! محال است چیزی در آسمانها و زمین بتواند حریف خدا شود؛ چونکه خدا دانای تواناست. 44
اگر خدا مردم را بهسزای کارهای زشتشان مجازات میکرد، هیچ موجود زندهای روی زمین باقی نمیماند! ولی تا وقت مرگِ حتمی مهلتشان میدهد. موقعی هم که اجلشان برسد، هرکس را متناسب با گناهش مجازات میکند؛ زیرا او حال بندگانش را میبیند.{دلیل این مطلب این است که ستمکاران از سرِ ظلم و گناهشان نابود میشدند و انبیا و ائمه و اولیای معصوم هم اصلاً به دنیا نمیآمدند؛ زیرا بالاخره در نیاکانشان، گناهکارانی پیدا میشد! حیوانات نیز نابود میشدند؛ چون آنها بهخاطر انسانها آفریده شدهاند و با نابودی انسانها، بقای حیوانات هم بیفایده بود.} 45
سوره یس آیات 1 تا 27
یس
به نام خدای بزرگوار مهربان
یاسین! {یکی از نامهای حضرت محمد(ص).} 1
به قرآن حکمتآموز قسم 2
که تو جزوِ پیامبرانی 3
و در راه درستی هستی. 4
قرآنی که فرستادۀ آن شکستناپذیرِ مهربان است 5
تا مردمی را هشدار بدهی که پدرانشان پیامبری بعد از عیسی به خود ندیده بودند و خودشان در غفلت بهسر میبرند. 6
وعدۀ عذاب بر بیشترشان حتمی شده و آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 7
چون در قیدوبندِ شهوتها آنقدر اسیرشان کردهایم که سربههوا شده و از خودشان غافل ماندهاند. 8
پیشِ رو و پشت سرشان هم، چنان دیوار جهل و خرافات کشیدهایم و پردۀ غفلت بر سرشان انداختهایم که دیگر چشم بصیرت ندارند.{البته ریشۀ تمام اینبدبختیها به خودشان برمیگردد: خدا راهنماییهای لازم را میکند؛ ولی آنها خودشان را از آن محروم میسازند و در نتیجه خدا بهحال خودشان رهایشان میکند. بهحال خود رهاکردن همان و اینهمه مشکلات همان!} 9
بههرحال، چه هشدارشان بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان ندارد! آنها دیگر ایمان نمیآورند. 10
هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که دنبالهروِ قرآن باشند و ازترس عذابِ ندیده از خدای رحمان حساب ببرند. پس به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژدهشان بده.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 11
ماییم که زنده میکنیم مردهها را و مینویسیم آنچه را قبلاً کردهاند و آثار خیر و شرّی را که یادگار گذاشتهاند. همه چیز را در کتابی روشن یکییکی ثبت کردهایم. {این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند}12
برایشان داستان مردم شهری را مثال بزن که پیامبران برای راهنماییشان به آنجا آمدند. 13
دو پیامبر بهسویشان فرستادیم؛ ولی دروغگویشان دانستند. برای پشتیبانی از آن دو، پیامبرِ سومی فرستادیم. گفتند: «ما فرستادگان خدا بهسوی شماییم.» 14
اما مردم اینطور بهانه آوردند: «شما هم انسانهایی هستید مثل ما! خدای رحمان که چیزی نفرستاده! شما فقط دروغ میگویید.» 15
پیامبران گفتند: «خدا میداند که ما فرستادۀ او بهسوی شماییم 16
و جز رساندن صریح پیام الهى وظیفهای نداریم.» 17
مردم گفتند: «قدمتان را نحس میدانیم! اگر دست از این حرفهایتان برندارید، هرچه به دهانمان بیاید، نثارتان میکنیم و تنبیه سختی از طرف ما خواهید شد.» 18
پیامبران جواب دادند: «علت نحسیتان خودتانید! اگر به شما تلنگر بزنند، از درِ تهمت و تهدید درمیآیید؟! اصلاً، شما مردمی متجاوزید!» 19
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دواندوان آمد و گفت: «آی همشهریها، دنبالهروِ این پیامبران باشید. 20
دنبالروِ افرادی باشید که در رساندن پیام خدا مزدی از شما نمیخواهند و در راه درستاند. 21
آخر، چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و شما هم بهسوی او برگردانده میشوید؟! 22
آنوقت بیایم بهجای خدا، معبودهایی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد ضرری به من بزند، نه پادرمیانیشان بهدردم میخورَد و نه از مهلکه نجاتم میدهند؟! 23
درآنصورت من غرق گمراهی هستم! 24
بنابراین رسماً اعلام میکنم که من به خدا ایمان آوردهام. شما پیامبران شاهد باشید.» 25
آخرش شهیدش کردند! به او گفته شد: «به بهشت وارد شو.» گفت: «ایکاش قوم من میدانستند{منظور بهشت برزخی است} 26
که خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد.» 27