قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
جزء بیست و ششم شامل سوَرِ احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق و ذاریات ١ تا ٣١ می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
حا، میم. 1
این کتاب فرستادۀ خدای شکستناپذیرِ کاردرست است. 2
آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، فقط بر اساس حکمت و برای مدتی معیّن آفریدهایم؛ ولی بیدینها از هشدارهایی که به آنها میدهند، رو برمیگردانند. 3
بپرس: «به بتهایی که بهجای خدا میپرستید، نگاهی انداختهاید؟! نشانم بدهید چه چیزی در زمین آفریدهاند یا در آفرینش آسمانها چه نقشی داشتهاند؟! اگر راست میگویید، از کتابهای آسمانی قبل از قرآن یا از آثار علمی گذشتگان، برای ادعایتان دلیلی بیاورید.» 4
چه کسانی گمراهتر از آنهاییاند که بهجای خدا، بتهایی را صدا میزنند که تا روز قیامت هم جوابشان را نمیدهند؟! بتها به دعاکردنشان کاملاً بیاعتنایند. 5
در قیامت وقتی بتپرستها را جمع کنند، همین بتها دشمنانشان میشوند و عبادت آنها را انکار میکنند! 6
وقتی آیههای روشنگر ما را برای این بیدینها میخوانند، دربارۀ این حقایقی که به دستشان میرسد، میگویند: «اینها حرفهای سحرآمیز رایج است!» 7
همچنین میگویند: «این قرآن ساختۀ خود اوست.»بگو: «بهفرض هم این قرآن ساختۀ من باشد، خدا رسوایم میکند و در برابر خشمش، از دست شما هم کاری ساخته نیست. خدا بهتر میداند که وارد چه بازی خطرناکی شدهاید. همین بس که خدا در کتابش بین من و شما گواه باشد. البته اوست آمرزندهای مهربان.» 8
بگو: «من در میان پیامبران، راهورسم جدیدی نیاوردهام که رفتاری غیر از آنها داشته باشم و نمیدانم در آینده سرِ من و شما چه میآید. فقط دنبالهروِ چیزی هستم که به من وحى مىشود و من هشداردهندهای باصراحتم و بس.» 9
بگو: «بهنظر شما، اگر این قرآن از طرف خدا باشد و آن را انکار کرده باشید، به بیراهه نرفتهاید؟! اگر یکی از علمای بنیاسرائیل شباهت قرآن با تورات را تأیید کند و به قرآن ایمان بیاورد و شما، باز متکبرانه، از پذیرش آن سر باز بزنید، به بیراهه نرفتهاید؟! بدانید خدا دست جماعت بدکار را نمیگیرد.»{بنا به قولی، این یک فرضیۀ پیشگویانه بود و منظور آیه، عبداللهبنسلام، یکی از علمای بزرگ یهودیان در مدینه بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد.}10
بتپرستها دربارۀ مسلمانان گفتند: «اگر بهفرض محال، ایمان به قرآن چیز خوبی بود، آنها در این کار از ما جلو نمیافتادند!» و چون توفیق هدایت با قرآن را پیدا نکردهاند، دربارۀ آن فوری میگویند: «این از همان دروغهای تاریخی است!» 11
قبل از این، کتاب موسی که رهبر و راهنمای مردم بود، آمدن قرآن را خبر داده بود. قرآن نیز هماهنگ با آن است و به زبان عربی است تا هشداری به بدکارها باشد و مژدهای به نیکوکاران. 12
کسانی که گفتند: «صاحباختیارمان خداست» و پای حرفشان ایستادند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 13
آنان بهشتیاند و بهپاس کارهای خوبشان، در آنجا ماندنی. 14
به انسان سفارش کردیم تا میتواند به والدینش، بهویژه مادرش، بیواسطه خوبی کند. مادرش با سختی او را به شکم میکشد و با سختی او را به دنیا میآورد. دوران بارداری و شیرخوارگیاش هم سی ماه طول میکشد.وقتی به رشد کامل، یعنی به چهلسالگی میرسد، میگوید: «خدایا، شور و شوقی به من بده تا شکرگزار نعمتهایی باشم که به من و پدر و مادرم دادهای و کارهای خوبی بکنم که تو میپسندی. بچههایم را هم صالح کن؛ زیرا من به درگاه تو رو آوردهام و تسلیم فرمان توام.» 15
چنین فرزندانی کارهایشان را بر اساس بهترینشان قبول میکنیم و چون از بهشتیاناند، از کارهای زشتشان درمیگذریم. این همان وعدۀ راستی است که به آنها میدادند. 16
فرزند دیگری هم هست که به پدر و مادرش میگوید: «تُف بر شما! آیا تهدیدم میکنید که از گور، زنده بیرونم میآورند؟! با آنکه نسلهای زیادی قبل از من آمدند و رفتند و هنوز احدی از آنها زنده نشده است؟!»پدر و مادرش در پیشگاه خدا گریهزاری میکنند و به فرزندشان میگویند: «وای بر تو! ایمان بیاور. وعدۀ خدا راست است.» او میگوید: «این حرفها چیزی جز افسانههای گذشتگان نیست!» 17
وعدۀ عذاب برای چنین فرزندانی، بههمراه گروههایی از جنّیان و آدمیانِ قبل از خودشان، حتمی شد؛ زیرا آنها سرمایۀ عمرشان را باختهاند. 18
مؤمنان و بیدینها، هر کدامشان متناسب با کارهایشان، درجاتی دارند و خدا در عدالت محض، کارهایشان را کامل به آنها پس میدهد و... . 19
روزی که بیدینها دچار آتش میشوند، به آنها میگویند: «در زندگیِ دنیا از همۀ خوشیها بهره بردید ودر لذتهای مادی غرق شدید؛ ولی امروز خوار وذلیل میشوید، بهسزای اینکه بهناحق روی زمین تکبر میکردید و نیز برای اینکه دائم مشغول نافرمانی بودید!» 20
داستان هود، همشهری مردم عاد را بهیاد بیاور. در سرزمین احقاف هشدارشان میداد: «جز خدا را نپرستید. من میترسم گرفتار عذابِ روزی هولناک شوید!» البته قبل از او و در گذشتههای دورونزدیک هم هشداردهندگانی به آن سرزمین رفتوآمد کرده بودند.{این منطقه در جنوب جزیرۀ عربستان و نزدیکى سرزمین یمن بوده است. امروزه اثری از آن نیست.} 21
آنها گفتند: «سراغمان آمدهای که با دروغهایت ما را از پرستش معبودهایمان بازداری؟! اگر راست میگویی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 22
هود گفت: «زمان نزول عذاب را خدا میداند و بس. من فقط پیامی را به شما میرسانم که باید برسانم، آنهم با جدّیت؛ هرچند، میبینم که خودتان را به نفهمی زدهاید!» 23
وقتی ابرهای تیرهوتار را دیدند که بهطرف درهها و آبگیرهایشان در حرکت است، با خوشحالی گفتند: «این ابرها میخواهند در سرزمین ما ببارند.» نه، این همان عذابی است که آمدنش را عجولانه میخواستید: تندبادی که با خودش عذابی زجرآور آورده است 24
و بهفرمان خدا هر چیزی را از سرِ راه برمیدارد. پس چنان بلایی به سرشان آمد که دیگر چیزی جز خرابههای خانههایشان بهچشم نمیخورد! گناهکارها را اینطور سزا میدهیم. 25
اتفاقاً امکاناتی به مردم عاد داده بودیم که به شما ندادهایم. نعمت گوش و چشم و عقل هم به آنها دادیم تابا آنها حقایق را بفهمند؛ ولی چون آیههای ما را انکار میکردند، گوش و چشم و عقلشان بهدردشان نخورد و همان عذابهایی به جانشان افتاد که مسخرهاش میکردند. 26
شهرهای اطراف مکه را هم نابود کردیم. آیهها و معجزههایمان را بهصورتهای گوناگون بهنمایش گذاشتیم تا برگردند. 27
بتهایی که بهجای خدا و برای نزدیکی به او معبود خودشان گرفته بودند، نهتنها به کمکشان نیامدند، بلکه از جلوی چشم آنها غیبشان زد. بله، این بود نتیجۀ دروغ پردازیها و خیالبافیهای همیشگیشان. 28
گروهی از جنّیان را بهسویت فرستادیم که قرآن را خوب بشنوند. چون موقع قرآنخواندنت حاضر شدند، به هم گفتند: «ساکت باشید و گوش دهید.» وقتی قرآنخواندنت تمام شد، به پیش قوم خود برگشتند و آنها را نصیحت کردند و گفتند:«ای جماعت جن، بعد از موسی، کتاب دیگری فرستاده شده است. ما آیههای این کتاب را شنیدیم و دیدیم که تأییدکنندۀ کتاب موجود، یعنی تورات است و بهسوی حق و به راه درست راهنمایی میکند.{منظور تورات موجود در صدر اسلام است.}29و30
ای جماعت جن، دعوت پیامبر اسلام را بپذیرید و به او ایمان بیاورید تا خدا بهاندازۀ بندگیتان، گناهانتان را ببخشد و شما را از شرّ عذابی زجرآور رها کند. 31
آنهایی هم که دعوتش را نپذیرند، نمیتوانند حریف خدا در زمین شوند و غیرخدا یاوری نخواهند داشت. آنها غرق گمراهیاند.» 32
آیا منکران معاد نمیفهمند همان خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و در آفرینش آنها درنمانده است، میتواند مردگان راهم زنده کند؟! بله، میتواند؛ چون او از عهدۀ هر کاری برمیآید. 33
روزی که بیدینها دچار آتش میشوند، از آنها اینطور بازخواست میکنند:«زندهشدن بعد از مرگ راست نبود؟!» میگویند:«چرا، به خدا قسم که راست بود.»میفرماید :«پس بچشید عذاب را بهسزای اینکه باور نمیکردید!» 34
خلاصه، همانطورکه پیامبران اولوالعزم صبوری کردند، تو هم در برابر آزارِ بیدینها صبور باش و برای دیدن عذابشان عجله نکن. آنها وقتی عذاب قیامت را میبینند، تازه میفهمند که عذاب برزخ، آنقدر سبک بوده که انگار فقط لحظهای از روز را در برزخ بودهاند! در حقیقت، قرآن پیامی برای همگان است. آیا جز افراد منحرف کسی نابود میشود؟! 35
سوره محمد(ص)
به نام خدای بزرگوار مهربان
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند، خدا کارشکنیهایشان را خنثی میکند. 1
کسانی هم که اسلام میآورند و کارهای خوب میکنند و آیههای حقی را باور دارند که بر محمد فرستاده شده است، خدا گناهانشان را محو میکند و کارشان را سروسامان میدهد. 2
این برای آن است که بیدینها دنبال باطل میروند و مسلمانان دنبال حقیقتی میروند که از طرف خداست. خدا وضعیت این دو گروه را اینطور برای مردم روشن میکند. 3
وقتی با بیدینها در میدان جنگ روبهرو میشوید، حتماً تارومارشان کنید تا جایی که آتش جنگ بخوابد. موقعی هم که جاپایتان را در خط مقدّم سفت کردید، آنوقت از آنها اسیر بگیرید. بعد، یا منّت بگذارید و آزادشان کنید یا اینکه در برابر گرفتن پول یا مبادلۀ اسیران آزادشان کنید. دستور همین است. اگر خدا میخواست، خودش از آنها انتقام میگرفت؛ ولی اینطوری با یکدیگر امتحانتان میکند.خدا تلاش شهیدان را از بین نمیبرد 4
و آنان را بهطرف خوشبختی میبَرد و از سختیهای برزخ و قیامت میرهاند 5
و به بهشتی که قبلاً برایشان توصیفش کرده، واردشان میکند. 6
مسلمانان! اگر به دین خدا کمک کنید، خدا هم کمکتان میکند و قدمهایتان را محکم میسازد. 7
سرنگون باشند بیدینها! خدا کارشکنیشان را خنثی میکند. 8
این برای آن است که از آنچه خدا فرستاده، بدشان میآید. خدا هم کارهای خوبشان را بیاثر میسازد. 9
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا ببینند آخرعاقبتِ کسانی که قبل از آنها بودهاند، چه شد؟! خدا دارونَدارشان را بر سرشان خراب کرد! مثل مجازات آنها در انتظار
این بیدینها هم هست. 10
این برای آن است که خدا کسوکار مؤمنان است؛ ولی بیدینها هیچ کسوکاری ندارند. 11
خدا مؤمنانی را که کارهاى خوب کردهاند، وارد باغهای پردرختی میکند که در آنها جویها روان است. بیدینها هم در این دنیا، مثل چهارپایان به شهوترانی و شکم پرستی مشغولاند و در آخرت، آتش جایگاهشان خواهد بود. 12
چه شهرهای زیادی بود که مردمش قویتر بودند از مردم شهری که از آن بیرونت کردند؛ نابودشان کردیم و در برابر عذاب الهی یاوری نداشتند! 13
آیا آنهایی که از بصیرتی الهی برخوردارند، مانند آنهاییاند که کارهای زشتشان برایشان رنگولعاب داده شده است و تابع میل خودشان هستند؟! 14
توصیف بهشتی که به خودمراقبان وعده دادهاند، این است: نهرهای آبی در آن است که رنگ و بویش برنگردد، نهرهای شیری که مزهاش تغییر نکند، نهرهای شرابی لذتبخش برای نوشندگان و نهرهای شربتی از عسل خالص. میوههای گوناگون نصیبشان میشود و از همه بهتر آمرزشی از طرف خدا.آیا اینان یکیاند با آنهایی که در جهنم ماندنیاند و آبی جوشان به آنها مینوشانند که دلورودهشان را پارهپاره میکند؟! 15
بعضیشان اینجا به قرآنخواندنت ظاهراً خوب گوش میدهند؛ ولی وقتی از محضرت خارج میشوند، به کسانی که از معارف الهی آگاهاند، میگویند: «چند لحظه پیش این مرد چه گفت؟!» خدا بر دلهای چنین کسانی که تابع میل خودشان هستند، مُهر بدبختی زده است. 16
ولی کسانی را که بهراه آمدهاند، به مقصد میرساند و در مراقبت از رفتارشان موفقشان میکند. 17
بتپرستها چشمبهراه چیزی جز قیامتاند که یکدفعه سراغشان میآید؟! خب، نشانههایش که آمده! وقتی هم که خودش بیاید، دیگر بهخودآمدنشان چه سود؟! 18
بدان که معبودی جز خدا نیست. از او بخواه که پیامدهای منفی کارهایت را بپوشاند. همچنین، برای مردان و زنان باایمان آمرزش بخواه. خدا همۀ حرکات و سکنات شما را میداند. 19
مسلمانان میگفتند: «چرا سورهای دربارۀ جهاد فرستاده نمیشود؟!» اما همینکه سورۀ صریحی فرستاده شود که حرفی از جبهه و جهاد در آن آمده است، کسانی را که دلهایشان مریض است میبینی که سراسیمه، مثل آدمِ روبهموت، به تو زُل میزنند! لیاقتشان همین است. 20
خواستِ ما اطاعت بود و اعلام آمادگی برای حضور در جبهه. وقتی هم جنگ جدّی میشد، اگر باخدا صداقت داشتند، بهنفع خودشان بود. 21
حالا که سرپیچی میکنید، دیگر چه انتظاری از شما میرود؟! جز اینکه در جامعه هرجومرج راه بیندازید و حتی احترام قوموخویشتان را هم نگه ندارید! 22
اینهایند که خدا لعنتشان کرده و گوش دلشان را کر کرده است و چشم بصیرتشان را کور! 23
پس چرا بهدقت دربارۀ همۀ قرآن فکر نمیکنند؟! نکند بر دلهایشان قفل خورده است؟! 24
بعد از روشنشدن حقایق، کسانی که به گذشتههای خود برگردند، در واقع شیطان است که این کار را برایشان رنگولعاب داده و به آرزوهایی دورودراز گرفتارشان کرده است. 25
این برای آن است که آنها به یهودیهایی که از قرآن بدشان میآید، وعدۀ همکاری میدهند: «تا جایی که لو نرویم، تابع شماییم!» درحالیکه خدا قرارومدار پنهانیشان را میداند. 26
خب، چطور است حال و روزشان آنوقت که فرشتگان قبضِ روح جانشان را میگیرند و بر سروصورت و پشتوپهلویشان میزنند؟! 27
این برای آن است که آنها دنبال کارهایی افتادند که خدا را بهخشم میآورد و از رضایت خدا بدشان میآمد. خدا هم کارشکنیهایشان را بیاثر کرد. 28
کسانی که دلهایشان مریض است، نکند خیال میکنند خدا کینههای درونیشان را دربارۀ اسلام و مسلمانها برملا نخواهد کرد؟! 29
اگر صلاح میدانستیم، طوری آنها را به تو میشناساندیم که چهرۀ واقعیشان را بشناسی! هرچند، اکنون هم میتوانی از طرز حرفزدنشان، آنها را بشناسی. به هرحال، خدا کارهایتان را میداند. 30
حتماً امتحانتان میکنیم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم کنیم. همچنین، کارهایتان را ارزیابی میکنیم.{خوش بود گر مَحک تجربه آید بهمیان تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد} 31
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند و با آنکه حقیقت برایشان معلوم شده است، از درِ مخالفت با پیامبر درمیآیند، نهتنها هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند؛ بلکه او کارشکنیهایشان را بیاثر خواهد کرد. 32
مسلمانان! دربارۀ جنگ و جهاد، از خدا و پیامبر اطاعت کنید و با کوتاهی دراینباره کارهای خوبتان را بر باد ندهید. 33
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند و در همان حالِ بیدینی هم میمیرند، خدا هرگز نمیآمرزدشان. 34
در برابر دشمن، سستی نکنید و سازشِ ذلتبار نخواهید؛ حال آنکه پیروز میدان شمایید. آخر، خدا با شماست و از مزد زحمتهایتان کموکسری نخواهد گذاشت. 35
زندگی دنیا فقط بازیچه است و سرگرمی. اگر واقعاً ایمان بیاورید ومراقب رفتارتان باشید، خدا پاداشتان را میدهد. درعوضش هم، همۀ اموالتان را از شما نمیخواهد. 36
اگر همۀ اموالتان را بخواهد و به شما اصرار کند، بخل میورزید و این، کینههای درونیتان را برملا میکند! 37
هان! شما همانهایی هستید که برای هزینهکردن در راه خدا دعوت میشوید؛ ولی بعضیهایتان بخل میورزید. کسی که بخل بورزد، در حق خودش بخل ورزیده است؛ وگرنه خدا بینیاز از شماست و شمایید که در همهحال نیازمندِ اویید. اگر از دستورهای خدا سرپیچی کنید، گروه دیگری را بهجایتان میآورد که مثل شما نباشند! {روایت است که بعد از تلاوت این آیه، عدهای از پیامبر(ص) پرسیدند: «آن گروه چه کسانیاند؟» حضرت دست روی پای سلمان فارسی گذاشت و گفت: «این مرد و هموطنان او. این مرد و هموطنان او.»} 38
سوره فتح
به نام خدای بزرگوار مهربان
ما با صلح حُدَیبیّه پیروزی درخشانی نصیبت کردیم {در سال ششم هجری مسلمانان بهقصد عُمره عازم مکه شدند؛ ولی بتپرستها در منطقۀ حُدَیبیّه، در بیستکیلومتری مکه، مانعشان شدند. بعد از کشوقوس فراوان و مذاکرات فشرده طی بیست روز، پیمان صلحی بین دو طرف امضا شد. مسلمانان در آن سال به عُمره نرفتند؛ ولی برکتهای فراوانی از این صلح نصیبشان شد.}1
تا خدا پیامد منفی کارهای گذشته و آیندهات را بپوشاند و نعمتش را با فتح مکه بر تو تمام کند و مسیر پیشرفت اسلام را برایت هموار سازد {بتپرستهای مکه چون خودشان رادر خطر مىدیدند، از انتشار هیچگونه نسبت دروغ و تهمت به پیامبر(ص) اِبا نداشتند و او را به بیرحمی، جنگافروزی، ایجاد اختلاف بین قبایل عرب، بیاعتنایی به رسوم آباواَجدادی و... متهم میکردند. اگر اسلام در مسیر پیشرفتِ خود با شکست مواجه میشد، بهانۀ خوبی براى ادامه و اثبات این نسبتهاى ناروا دستشان میافتاد. با پیروزی درخشان حضرت محمد(ص) در صلح حُدَیبیّه، تمام آن نسبتهاى ناروا نقشبرآب شد} 2
و بالاخره اینکه پیروزی بینظیری نصیبت کند. 3
هماوست که آرامش را در دل مسلمانان انداخت تا ایمان خودشان را از اینکه هست، بیشتر کنند؛ زیرا همۀ اسباب و علل در آسمانها و زمین در اختیار اوست و خدا دانایی کاردرست است. 4
بله، خدا آرامش را در دل مردان و زنان مسلمان انداخت تا اینکه در نهایت، در باغهای پردرختی جایشان بدهد که در آنها جویها روان است و در آنجا ماندنیاند و تا اینکه گناهانشان را محو کند. این سرانجام، از نظر خدا، کامیابی ارزشمندی است. 5
همچنین، تا مردان و زنان منافق و بتپرستی را عذاب کند که با بدگمانی به خدا، در انتظار حوادث ناگوار برای پیامبر و یارانش بودند. از قضا، پیشامدهای ناگوار نصیب خودشان میشود و خشم و لعنت خدا نثارشان! جهنم را هم برایشان آماده کرده و آن بد سرانجامی است! 6
آخر، اسباب و علل در آسمانها و زمین در اختیار اوست و او شکستناپذیرِ کاردرست است. 7
البته ما تو را فرستادیم تا شاهد کارهای مردم باشی و مژدهدهنده و هشداردهنده. 8
بله، او را فرستادیم تا به خدا و رسولش ایمان بیاورید، پیامبر را کمک کنید، به او احترام بگذارید و شبانهروز از او بهخوبی یاد کنید. 9
کسانی که با تو بیعت میکنند، در واقع با خدا بیعت میکنند؛ چون خدا این بیعت را تأییدِ نهایی کرده است. هرکس بیعتشکنی کند، دودش به چشم خودش میرود و هرکس به عهدی وفا کند که با خدا بسته است، بههمین زودیها خدا پاداشی بزرگ به او میدهد. 10
بیفرهنگهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، بهزودی عذر میتراشند: «اموال و اهلوعیال به خودش مشغولمان کرد. برای ما از خدا آمرزش بخواه!» ولی دل و زبانشان یکی نیست! به آنها بگو: «اگر خدا بخواهد به شما ضرر یا سودی برساند، در برابر ارادهاش از دست چه کسی کوچکترین کاری ساخته است؟! حال آنکه خدا از کارهایتان آگاه است.» 11
تازه، خیال میکردید که پیامبر و مسلمانان، دیگر پیش خانوادههایشان برنخواهند گشت! این خیال خام در نظرتان رنگولعاب داده شد و با بدگمانی تمام، خیال میکردید که خدا پیامبرش را یاری نخواهد کرد. اینطور بود که به تباهی کشیده شدید. 12
آنهایی که به خدا و رسولش ایمان نمیآورند، بدانند که ما برای چنین بیدینهایی آتشی سوزان آماده کردهایم! 13
آخر، فرمانرواییِ آسمانها و زمین فقط دست خداست. هرکه را لایق بداند، میآمرزد و هرکه را مستحق عذاب بداند، مجازات میکند. خدا آمرزندۀ مهربان است. 14
وقتی بهقصد گرفتن غنائم عازم جنگ خیبر شوید، همانهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، فوری میگویند: «بگذارید تا ما هم دنبالتان بیاییم.» با این کار میخواهند پیشبینی خدا دربارۀ محرومشدنشان از غنائم را تغییر دهند! بگو: «هرگز دنبال ما نمیآیید؛ چون خدا پیشاپیش اینطور از شما خبر داده.» البته خواهند گفت: «نخیر! دارید به ما حسودی میکنید که مبادا در غنائم شریکتان شویم.» نه! اصلاً این حرفها از کجفهمیشان است. 15
پیامبر! به آن بیفرهنگهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، فرصت دیگری بده و بگو: «برای جنگ با مردمی جنگاور بهزودی فراخوانده میشوید: یا با آنها میجنگید یا اینکه تسلیم میشوند. اگر اطاعت کنید، خدا پاداش خوبی به شما میدهد و اگر سرپیچی کنید، همانطورکه دفعۀ قبل سرپیچی کردید، به عذابی زجرآور گرفتارتان میکند.» 16
برای افراد نابینا و معلول و بیمار اشکالی ندارد که در جبهه و جنگ شرکت نکنند. خدا هرکس را که از او و پیامبرش اطاعت کند، وارد باغهایی پردرخت میکند که در آنها جویها روان است و هرکس را که سرپیچی کند، به عذابی زجرآور گرفتار میکند. 17
خدا راضی شد از مسلمانانی که زیر آن درخت، در منطقۀ حُدَیبیّه، با تو عهد بستند. خدا نیتهایشان را میدانست. پس آرامشی بر آنها حکمفرما ساخت و پیروزی زودهنگامی نصیبشان کرد و همچنین، فرصتی برای بهدستآوردن غنائمی زیاد. آخر، خدا شکستناپذیرِ کاردرست است.{بتپرستهای مکه یکی از نمایندگان اعزامیِ پیامبر برای مذاکره را بازداشت کردند. پیامبر با مسلمانان زیر درختی در منطقۀ حُدَیبیّه تجدید پیمان کردند که در مبارزه با دشمن هرگز کوتاه نیایند. این پیمان در تاریخ اسلام به «بیعت رضوان» معروف است.} 18و19
البته خدا بهدستآوردن غنائم زیادِ دیگری را به شما وعده داده؛ ولی اینیکی یعنی غنائم خیبر را زودتر نصیبتان میسازد و دست تجاوزکارها را از سرتان کوتاه میکند تا نشانهای بر حقانیت مسلمانها باشد و مسیر پیشرفت اسلام را برایتان هموار کند و... . 20
البته غنائم دیگری هم هست که قدرت دستیابی به آنها را ندارید؛ ولی خدا به آنها احاطه دارد. آخر، خدا هر کاری میتواند بکند. 21
بهفرض هم بتپرستهای مکه در حُدَیبیّه با شما میجنگیدند، حتماً پا به فرار میگذاشتند و هیچ یار و یاوری هم نداشتند. 22
خدا این راهوروش را در گذشته هم بهخوبی اجرا کرده است و در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 23
بعد از آنکه در مذاکرات نظامی پیروزتان کرد، آنهم در عمق خاک دشمن یعنی در منطقۀ حُدَیبیّه، هماو بود که دستشان را از سرتان کوتاه کرد و دست شما را هم از سرِ
آنها. خدا کارهایتان را کاملاً زیر نظر داشت. 24
آنها کسانی بودند که بیدینی کردند و مانع ورودتان به مسجدالحرام شدند و نگذاشتند قربانیهای مخصوص حج به قربانگاه برسند.چون مردان و زنان مسلمانی در میان مردم مکه بودند که آنان را نمیشناختید، خدا شما را از حمله به مکه بازداشت تا مبادا پایمالشان کنید و با کشتنشان از سرِ ندانمکاری، گرفتار ننگوعاری بشوید. بله، بازتان داشت تا آنانی را که بخواهد، مشمول لطفش کند؛ یعنی شما و اهل مکه را. بله، اگر کافران و مسلمانان مکه از هم جدا بودند، کافران را به عذابی زجرآور گرفتار میکردیم. 25
آنها جلوی ورودتان به مسجدالحرام را گرفتند؛ چون دلهای خود را پر از تعصب کرده بودند، آنهم تعصب جاهلی! خدا هم، در مقابل، آرامش خود را بر پیامبرش و مسلمانان حکمفرما ساخت و مراقبت را در وجودشان نهادینه کرد؛ چرا که سزاوارش بودند و لیاقتش را داشتند. خدا هر چیزی را میداند. 26
خدا خواب پیامبرش را دقیق تحقق بخشید: او در خواب به وی گفت: «اِنشاءالله در کمال امنیت وارد مسجدالحرام میشوید و بدون دلواپسی سرهایتان را میتراشید یا کمی از مو یا ناخنتان را کوتاه میکنید. خدا چیزهایی میدانست که شما نمیدانستید؛ برای همین هم، قبل از فتح مکه پیروزیِ زودهنگامی نصیبتان کرد، یعنی صلح حُدَیبیّه.» 27
او کسی است که پیامبرش محمد را با نشانههای راهنما و برنامۀ درست زندگی فرستاد تا اسلام را بر همۀ دینها برتری دهد. همین بس که خدا گواه باشد. 28
محمد پیامبر خدا و همراهانش در برابر دشمنان بیدین سرسختاند و با خودشان مهربان. آنان را زیاد در حال رکوع و سجود میبینی. همیشه دنبال لطف و رضایت خدایند. نشانۀ بندگی و فروتنی از قیافههایشان پیداست. این است وصفشان در تورات.اما وصفشان در انجیل: مثل زراعتیاند که خدا جوانههایش را از دل خاک بیرون بیاورد و رشدشان بدهد تا محکم بشوند و بر ساقههایشان بایستند؛ جوریکه کشاورزان را سرِ ذوق بیاورد. خدا مسلمانان را اینطور مقتدر میکند تا بهواسطۀ آنها بیدینها را بهخشم بیاورد. بله، خدا به همراهان پیامبر که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است. 29
سوره حجرات
به نام خدای بزرگوار مهربان
مسلمانان! قبل از آمدن حکم خدا و رسولش سرخود کاری نکنید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید؛ چون خدا شنوای داناست. 1
مسلمانان! صدایتان را از صدای پیامبر بالاتر نبرید و همانطورکه یکدیگر را بلند صدا میزنید، پیامبر را بلند صدا نزنید؛ مبادا کارهای خوبتان، بیآنکه بدانید، بیاثر شود! 2
البته خدا دلهای کسانی که پیش رسول خدا صدایشان را پایین میآورند، به ویژگیِ مراقبت تمرین داده است. در ضمن، آمرزش و پاداشی بزرگ نصیبشان میشود. 3
بیشترِ کسانی که تو را از پشت درودیوار اتاقهای خانهات صدا میزنند، بیادباند. 4
اگر آنها بهجای صدازدن صبر کنند تا خودت برای دیدارشان بیرون بیایی، برای خودشان هم بهتر است. البته خدا آمرزندۀ مهربان است. 5
مسلمانان! اگر آدم منحرفی خبر مهمی برایتان بیاورد، قبل از هکاری، دربارۀ درستیاش تحقیق کنید؛ مبادا از سرِ ندانمکاری به عدهای آسیب برسانید و در نتیجه از کردۀ خودتان پشیمان بشوید! 6
حواستان باشد، اینکه بین شماست، رسول خداست. بهفرض، درخیلی از کارها تابع میل شما باشد، به زحمت میافتید؛ ولی خدا که صلاحتان را میخواهد، ایمان داشتن را برایتان دوستداشتنی کرد و در دلهایتان جذابش نمود. بهعکس، بیایمانی و انحراف و گناه را برایتان ناخوشایند کرد! بله، چنین افرادی در مسیر رشدند. 7
این ویژگیها لطف و نعمتی است از طرف خدا و خدا دانای کاردرست است. 8
اگر دو گروه از مسلمانان به جانِ هم بیفتند، آشتیشان بدهید؛ اما اگر یکی ازآن دو گروه علیه آنیکی به تجاوزکاریاش ادامه دهد، با گروه متجاوز بجنگید تا تسلیم فرمان خدا شود. اگر تسلیم فرمان او شد، اینبار با جبران خسارتها آشتیشان دهید. بله، عدالت را رعایت کنید که خدا مردم عادل را دوست دارد. 9
مسلمانان برادر هماند. پس اگر به اختلاف خوردند، آشتیشان دهید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا لطفش شامل حالتان شود. 10
مسلمانان! مردها مردها را مسخره نکنند؛ شاید آنها بهتر از اینها باشند! زنها هم زنها را مسخره نکنند؛ شاید آنها بهتر از اینها باشند! عیب همدیگر رابه رخ نکشید و اسم بد روی هم نگذارید. اسم بد روی کسی گذاشتن، در عین مسلمانبودنش، بد رسمی است! آنهایی که از چنین کارهای زشتی دست برندارند، واقعاً بدکارند. 11
مسلمانان! از بدگمانی دربارۀ مردم که مرضی شایع است، دوری کنید؛ چون این بدگمانیها سهلانگاریِ فاحشی است. در زندگیها تجسس نکنید. از همدیگر غیبت هم نکنید: هیچ کدامتان دوست دارد گوشت برادرِ مردهاش را بخورد؟! معلوم است که از آن متنفرید! در حضور خدا از این عادتهای زشت دست بردارید که خدا توبهپذیری مهربان است.{بدگمانی معمولاً ناخواسته واردِ ذهن میشود. دوری از آن یعنی اینکه به آن بدگمانیِ پیشآمده پروبال ندهیم و دنبالش را نگیریم.} 12
مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم؛ اما به ملتها و نژادهای مختلفی تقسیمتان کردیم تا همدیگر را بشناسید. اینها که ملاک برتری نیست؛ بلکه باارزشترینِ شما از نظر خدا باتقواترینِ شماست؛ زیرا خدا دانای آگاه است. 13
جماعتِ بیفرهنگ میگویند: «ایمان آوردهایم.» بگو: «ایمان نیاوردهاید! بلکه بگویید: ’اسلام آوردهایم.‘ آخر، هنوز نهال ایمان در دلهایتان جوانه نزده است. اگر واقعاً فرمان خدا و رسولش را ببرید، خدا از ثواب کارهایتان چیزی کم نمیکند؛ چون او آمرزندۀ مهربان است.» 14
مؤمنان واقعی کسانیاند که به خدا و رسولش ایمان دارند و بعد، در حقانیت باورهایشان شک نمیکنند و با مال و جانشان در راه خدا مبارزه میکنند. بله، آنان واقعاً
باصداقتاند. 15
بگو: «خدا را از دینداریِ خودتان باخبر میکنید؟! درحالیکه خدا آنچه را در آسمانها و زمین است، میداند. بله، خدا هر چیزی را میداند.» 16
از اینکه اسلام آوردهاند، سرِ تو منّت میگذارند! بگو: «برای اسلامآوردنتان سرِ من منّت نگذارید؛ بلکه خداست که با راهنماییکردنتان بهطرف ایمان سرتان منّت میگذارد.
تازه، اگر در همین ادعایتان هم راستگو باشید!» 17
خدا اسرار آسمانها و زمین را میداند و خدا میبیند که چه میکنید. 18
سوره ق
به نام خدای بزرگوار مهربان
قاف. به قرآن مجید قسم، قیامتی در کار است! 1
ولی بیدینها باور نکردند. تازه، از اینکه هشداردهندهای از جنس خودشان سراغشان آمد، تعجب هم کردند و گفتند: «این چیز عجیبی است! 2
مگر وقتی مردیم و خاک شدیم، میشود دوباره زنده شویم؟! این برگشتن خیلی بعید است!» 3
بعید نیست! چون از جزءبهجزء بدنشان که زمین تجزیهاش میکند، مطلعیم؛ زیرا پیشمان کتابی است که همه چیز در آن ثبت است.{این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند} 4
اصلاً، حرف حق را که به دستشان رسیده، دروغ دانستند. برای همین است که آنها بهکلی سردرگماند! 5
مگر آسمان بالای سرشان را نمیبینند که آن را چطور برافراشتیم و با خورشید و ماه و ستارهها چشمنوازش کردیم و هیچ شکافی در آن نیست؟! 6
در زمین خشکیها را گسترش دادیم و کوههای پابرجا را به آن پیچ کردیم و انواع گیاهان باطراوت را در آن رویاندیم 7
تامایۀ بصیرت و بهخودآمدن باشد، برای هر بندهای که رو به درگاه خدا بیاورد. 8
از آسمان برف و بارانی پربرکت فرستادیم تا با آن، باغهای میوه و غلّههای دروکردنی پرورش دهیم 9
و نخلهای بلندقامتِ خرما با خوشههای سوار بر هم، 10
تا رزقوروزی بندهها باشد. با آن آب، زمینهای مرده را زنده میکنیم. بله، زندهشدن مردهها هم همینطور است. 11
قبل از این هم، قوم نوح و اصحاب رَس و ثمود پیامبرانشان را دروغگو دانستند{داستان اصحاب رس را مختلف نقل کردهاند. بنا به نقلی، آنان مردمی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و علاوه بر بتپرستی، گناهان بسیاری انجام میدادند؛ ازجمله اینکه زنانشان به همجنسبازی آلوده بودند. خدا پیامبری را برای هدایتشان فرستاد؛ ولی بهجای حرفشنوی از او و اصلاح مفاسد عقیدتی و اخلاقی خود، با انداختن او به درون چاه شهیدش کردند!} 12
و نیز قوم عاد و فرعون و همشهریهای لوط 13
و اهالی اَیکه و قوم تُبَّع. همگیشان به پیامبران اَنگ دروغگویی زدند. برای همین، وعدۀ عذابم در حقّشان حتمی شد.{شهر اَیکه منطقهای جنگلی در مناطق مرزی اردن و عربستان و در همسایگی شهر مَدیَن بود و حضرت شُعیب علاوه بر مردم مَدیَن، مردم ایکه را نیز راهنمایی میکرده است.} 2-{«تُبَّع» یکى از پادشاهان حقجوی یمن بود. او مردی درستکار بود؛ ولی مردم زمان او در نتیجۀ طغیان و سرکشی به عذاب الهی گرفتار شدند.} 14
مگر در آفرینش اول درماندیم که در آفرینش جدید دربمانیم؟! نه، بلکه آنها بیدلیل در آفرینش جدید دچار شبههاند. 15
البته انسان را ما آفریدهایم و وسوسههای درونیاش را خوب میدانیم؛ چونکه ما از رگ گردن به او نزدیکتریم! 16
حواستان باشد: دو فرشته همراه انساناند تا یکی کارهای خوبش را ثبت کند و آنیکی کارهای بدش را. 17
هر حرفی میزند، در کنارش مراقبی آماده است برای ثبتکردن! 18
از خود بیخودشدنِ وقت مرگ، حقایق را جلوی چشم میآورد. «این همان است که از آن فرار میکردی!» 19
شیپور قیامت به صدا درمیآید. این است روز عملیشدنِ وعدۀ عذاب! 20
هرکسی درحالی به حضور خدا میرسد که فرشتهای او را میآورَد و فرشتهای پروندۀ اعمالش را. 21
«تو از چنین سرنوشتی واقعاً غافل بودی. پردۀ غفلت را از جلوی دیدگانت کنار زدیم و امروز دیگر چشمت تیزبین است.» 22
آورندهاش میگوید: «اینکه پیش من است، آماده است برای محاکمه.» 23
خدا میگوید: «داخل جهنم پرتاب کنید هر بیدین لجبازی را 24
که در خرجکردن مال در راه خدا، بخیل بود و زیادهخواهی میکرد و دربارۀ معاد شکاک بود؛ 25
همانکه همردیف خدا به معبود دیگری قائل بود. پس در عذابی سخت، گیرش بیندازید.» 26
شیطانِ همنشینش میگوید: «خدایا، بهزور که گمراهش نکردم! بلکه خودش غرق گمراهی بود.» 27
میفرماید: «در حضور من به جانِ هم نیفتید! قبلاً هشدارهای لازم را به شما داده بودم. 28
فرمانم در عذاب بدکاران عوض نمیشود و من به بندگانم کمترین ظلمی نمیکنم.» 29
این در روزی است که به جهنم میگوییم: «پر شدی؟!» او میگوید: «مگر بیشتر هم جا دارم؟!» 30
بهشت هم در دسترسِ خودمراقبان گذاشته میشود، بیآنکه فاصلهای با آنان داشته باشد. 31
این همان است که به هر خدامحور و پایبندی، ازجمله شما، وعده میدادند؛ 32
یعنی به همانها که از ترس عذابِ نادیده، از خدای رحمان حساب بردند و با دلی روآورنده به درگاه ما، پیشمان آمدند.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 33
با آرامش، قدم در بهشت بگذارید. این است روز جاودانگی. 34
هرچه دلشان بخواهد، برایشان فراهم است. حتی بیشتر از حدّ تصورشان پیشمان هست. 35
چه ملتهای زیادی را قبل از بتپرستهای زمان تو نابود کردیم که خیرهسرتر از آنها بودند و کشورگشایی میکردند! وقت عذاب، راه پسوپیش داشتند؟! 36
بله، در اینهمه، درس عبرتی است برای آنهایی که ذهنی باز دارند یا سراپا گوش میدهند. 37
آسمانها و زمین را و آنچه میان آنهاست، در طول شش مرحله آفریدیم و خستگی برایمان پیش نیامد. 38
در برابر حرفهای بیربط و آزاردهندۀ بتپرستها صبوری کن و قبل از طلوع و غروب آفتاب، خدایت را از سرِ سپاس، به پاکی یاد کن. 39
قسمتی از شب و بعد از نمازها هم، از سرِ سپاس، به پاکی یادش کن {این دو آیه شاید به نمازهای پنجگانه اشاره میکند: قبل از طلوع آفتاب: نماز صبح، قبل از غروب آفتاب: نماز ظهر و عصر، قسمتی از شب: نماز مغرب و عشا.}40
و گوشبهزنگِ روزی باش که نِدادهنده، از همین نزدیکیها، در شیپور قیامت بدمد! 41
روزی که آن فریاد را همه واضح میشنوند! این است روز بیرونآمدن از قبرها. 42
ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و به ما ختم میشود آخرعاقبتِ همه؛ 43
روزی که زمین میشکافد تا آنها سریع از قبرها خارج شوند! این جمعکردنِ مردم برایمان راحت است. 44
بله، مابهتر میدانیم بتپرستها چه میگویند. تو نمیتوانی بهزور مسلمانشان کنی. پس با قرآن، فقط بهخود بیاور، بهویژه آنانی را که از هشدارهای من حساب میبرند. 45
سوره ذاریات آیات 1 تا ذاریات
به نام خدای بزرگوار مهربان
قسم به بادهای گردهافشان 1
و به ابرهای پُربرفوباران 2
و به کشتیهای بهآسانی در جریان 3
و به فرشتگانِ تقسیمکنندۀ کارهای جهان 4
که آنچه به شما وعده میدهند، راستِ راست است 5
و روز جزا حتماً اتفاق میافتد! 6
قسم به آسمان با راههایی برای رفتوآمد فرشتگان 7
که دربارۀ قرآن هردفعه یک چیز میگویید! 8
آنکه منحرف شده، از نورش محروم است. 9
مرگ بر آنها که دربارۀ قیامت گرفتار توهّماند؛ 10
همانهایی که در غفلت غوطهورند. 11
بهمسخره میپرسند: «پس روز قیامت کِی میآید؟!» 12
روزی است که در آتش انداخته و سوزانده میشوند. 13
بچشید عذابتان را! این همان است که آن را با عجله میخواستید. 14
اما خودمراقبان در باغهایی پردرخت و در کنار چشمهساران مستقرند. 15
عطایا و هدایای خدا را با کمال میل میگیرند؛ چونکه آنها قبل از این در دنیا نیکوکار بودهاند. 16
کمتر شبی خواب میماندند و نماز شب نمیخواندند. 17
همچنین، سحرگاهان مشغول استغفار میشدند 18
و در اموالشان هم سهمی برای محرومان و گدایان کنار میگذاشتند. {این آیه در مکه نازل شده است؛ با آنکه اصلاً در مکه دستور خمس و زکات نیامده بود! همین، بهترین دلیل است که وظیفۀ هر مسلمان، غیر از پرداخت خمس و زکات، کمک به محرومان جامعه است. ثروتمندها بعد از رفع نیازهای خود، آنهم بهاندازۀ متعارف و منطقی و نه در حدّ بریزوبپاش و چشموهمچشمیهای نفرتآور، باید به زندگی نیازمندان برسند و از جمعکردن حریصانه و حقیرانۀ سرمایه و طلا و دلار و زمین و ماشین و... بپرهیزند، چه برای ترس بیجا از آینده باشد و چه برای پُزدادن؛ وگرنه عذاب الهی در انتظارشان است! } 19
در زمین، برای اهل یقین، نشانههایی از یکتاییِ خداست. 20
در وجود خودتان هم. پس چرا چشم بینا ندارید؟! 21
اسباب رزق و روزیتان و بهشتی که وعده داده میشوید، در آسمان است. 22
به صاحب آسمان و زمین قسم که این موضوع همانقدر واقعیت دارد که حرفزدنِ شما واقعی است. 23
اکنون، چند مثال: داستان فرشتگان بزرگواری که مهمان ابراهیم شدند، به گوشَت خورده؟ 24
وارد خانهاش شدند و سلام کردند. جواب سلامشان را بهگرمی داد و پیش خودش گفت: «غریبهاند انگار!» 25
بعد، آهسته پیش همسرش رفت و گوسالۀ چاق و بریانی آماده کرد.{و به قولی: «برّهای» چاق و بریان آماده کرد.} 26
غذا را جلویشان گذاشت و گفت: «میل نمیفرمایید؟» 27
وقتی دید نمیخورند، از آنان ترسی به دلش افتاد! گفتند: «نترس!» و به تولد پسری دانا مژدهاش دادند. 28
همسرش با حالِ بههمریخته جلو آمد. بر صورت خودش زد و گفت: «پیرزنی نازا و بچه؟!» 29
گفتند: «همینطور است که میگویی؛ ولی خب خدا گفته! آخر، فقط اوست کاردرست دانا.» 30
پرسید: «مأموریت اصلیتان چیست، ای فرستادههای خدا؟» 31
جزء بیست و ششم شامل سوَرِ احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق و ذاریات ١ تا ٣١ می باشد.
به نام خدای بزرگوار مهربان
حا، میم. 1
این کتاب فرستادۀ خدای شکستناپذیرِ کاردرست است. 2
آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، فقط بر اساس حکمت و برای مدتی معیّن آفریدهایم؛ ولی بیدینها از هشدارهایی که به آنها میدهند، رو برمیگردانند. 3
بپرس: «به بتهایی که بهجای خدا میپرستید، نگاهی انداختهاید؟! نشانم بدهید چه چیزی در زمین آفریدهاند یا در آفرینش آسمانها چه نقشی داشتهاند؟! اگر راست میگویید، از کتابهای آسمانی قبل از قرآن یا از آثار علمی گذشتگان، برای ادعایتان دلیلی بیاورید.» 4
چه کسانی گمراهتر از آنهاییاند که بهجای خدا، بتهایی را صدا میزنند که تا روز قیامت هم جوابشان را نمیدهند؟! بتها به دعاکردنشان کاملاً بیاعتنایند. 5
در قیامت وقتی بتپرستها را جمع کنند، همین بتها دشمنانشان میشوند و عبادت آنها را انکار میکنند! 6
وقتی آیههای روشنگر ما را برای این بیدینها میخوانند، دربارۀ این حقایقی که به دستشان میرسد، میگویند: «اینها حرفهای سحرآمیز رایج است!» 7
همچنین میگویند: «این قرآن ساختۀ خود اوست.»بگو: «بهفرض هم این قرآن ساختۀ من باشد، خدا رسوایم میکند و در برابر خشمش، از دست شما هم کاری ساخته نیست. خدا بهتر میداند که وارد چه بازی خطرناکی شدهاید. همین بس که خدا در کتابش بین من و شما گواه باشد. البته اوست آمرزندهای مهربان.» 8
بگو: «من در میان پیامبران، راهورسم جدیدی نیاوردهام که رفتاری غیر از آنها داشته باشم و نمیدانم در آینده سرِ من و شما چه میآید. فقط دنبالهروِ چیزی هستم که به من وحى مىشود و من هشداردهندهای باصراحتم و بس.» 9
بگو: «بهنظر شما، اگر این قرآن از طرف خدا باشد و آن را انکار کرده باشید، به بیراهه نرفتهاید؟! اگر یکی از علمای بنیاسرائیل شباهت قرآن با تورات را تأیید کند و به قرآن ایمان بیاورد و شما، باز متکبرانه، از پذیرش آن سر باز بزنید، به بیراهه نرفتهاید؟! بدانید خدا دست جماعت بدکار را نمیگیرد.»{بنا به قولی، این یک فرضیۀ پیشگویانه بود و منظور آیه، عبداللهبنسلام، یکی از علمای بزرگ یهودیان در مدینه بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد.}10
بتپرستها دربارۀ مسلمانان گفتند: «اگر بهفرض محال، ایمان به قرآن چیز خوبی بود، آنها در این کار از ما جلو نمیافتادند!» و چون توفیق هدایت با قرآن را پیدا نکردهاند، دربارۀ آن فوری میگویند: «این از همان دروغهای تاریخی است!» 11
قبل از این، کتاب موسی که رهبر و راهنمای مردم بود، آمدن قرآن را خبر داده بود. قرآن نیز هماهنگ با آن است و به زبان عربی است تا هشداری به بدکارها باشد و مژدهای به نیکوکاران. 12
کسانی که گفتند: «صاحباختیارمان خداست» و پای حرفشان ایستادند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 13
آنان بهشتیاند و بهپاس کارهای خوبشان، در آنجا ماندنی. 14
به انسان سفارش کردیم تا میتواند به والدینش، بهویژه مادرش، بیواسطه خوبی کند. مادرش با سختی او را به شکم میکشد و با سختی او را به دنیا میآورد. دوران بارداری و شیرخوارگیاش هم سی ماه طول میکشد.وقتی به رشد کامل، یعنی به چهلسالگی میرسد، میگوید: «خدایا، شور و شوقی به من بده تا شکرگزار نعمتهایی باشم که به من و پدر و مادرم دادهای و کارهای خوبی بکنم که تو میپسندی. بچههایم را هم صالح کن؛ زیرا من به درگاه تو رو آوردهام و تسلیم فرمان توام.» 15
چنین فرزندانی کارهایشان را بر اساس بهترینشان قبول میکنیم و چون از بهشتیاناند، از کارهای زشتشان درمیگذریم. این همان وعدۀ راستی است که به آنها میدادند. 16
فرزند دیگری هم هست که به پدر و مادرش میگوید: «تُف بر شما! آیا تهدیدم میکنید که از گور، زنده بیرونم میآورند؟! با آنکه نسلهای زیادی قبل از من آمدند و رفتند و هنوز احدی از آنها زنده نشده است؟!»پدر و مادرش در پیشگاه خدا گریهزاری میکنند و به فرزندشان میگویند: «وای بر تو! ایمان بیاور. وعدۀ خدا راست است.» او میگوید: «این حرفها چیزی جز افسانههای گذشتگان نیست!» 17
وعدۀ عذاب برای چنین فرزندانی، بههمراه گروههایی از جنّیان و آدمیانِ قبل از خودشان، حتمی شد؛ زیرا آنها سرمایۀ عمرشان را باختهاند. 18
مؤمنان و بیدینها، هر کدامشان متناسب با کارهایشان، درجاتی دارند و خدا در عدالت محض، کارهایشان را کامل به آنها پس میدهد و... . 19
روزی که بیدینها دچار آتش میشوند، به آنها میگویند: «در زندگیِ دنیا از همۀ خوشیها بهره بردید ودر لذتهای مادی غرق شدید؛ ولی امروز خوار وذلیل میشوید، بهسزای اینکه بهناحق روی زمین تکبر میکردید و نیز برای اینکه دائم مشغول نافرمانی بودید!» 20
داستان هود، همشهری مردم عاد را بهیاد بیاور. در سرزمین احقاف هشدارشان میداد: «جز خدا را نپرستید. من میترسم گرفتار عذابِ روزی هولناک شوید!» البته قبل از او و در گذشتههای دورونزدیک هم هشداردهندگانی به آن سرزمین رفتوآمد کرده بودند.{این منطقه در جنوب جزیرۀ عربستان و نزدیکى سرزمین یمن بوده است. امروزه اثری از آن نیست.} 21
آنها گفتند: «سراغمان آمدهای که با دروغهایت ما را از پرستش معبودهایمان بازداری؟! اگر راست میگویی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 22
هود گفت: «زمان نزول عذاب را خدا میداند و بس. من فقط پیامی را به شما میرسانم که باید برسانم، آنهم با جدّیت؛ هرچند، میبینم که خودتان را به نفهمی زدهاید!» 23
وقتی ابرهای تیرهوتار را دیدند که بهطرف درهها و آبگیرهایشان در حرکت است، با خوشحالی گفتند: «این ابرها میخواهند در سرزمین ما ببارند.» نه، این همان عذابی است که آمدنش را عجولانه میخواستید: تندبادی که با خودش عذابی زجرآور آورده است 24
و بهفرمان خدا هر چیزی را از سرِ راه برمیدارد. پس چنان بلایی به سرشان آمد که دیگر چیزی جز خرابههای خانههایشان بهچشم نمیخورد! گناهکارها را اینطور سزا میدهیم. 25
اتفاقاً امکاناتی به مردم عاد داده بودیم که به شما ندادهایم. نعمت گوش و چشم و عقل هم به آنها دادیم تابا آنها حقایق را بفهمند؛ ولی چون آیههای ما را انکار میکردند، گوش و چشم و عقلشان بهدردشان نخورد و همان عذابهایی به جانشان افتاد که مسخرهاش میکردند. 26
شهرهای اطراف مکه را هم نابود کردیم. آیهها و معجزههایمان را بهصورتهای گوناگون بهنمایش گذاشتیم تا برگردند. 27
بتهایی که بهجای خدا و برای نزدیکی به او معبود خودشان گرفته بودند، نهتنها به کمکشان نیامدند، بلکه از جلوی چشم آنها غیبشان زد. بله، این بود نتیجۀ دروغ پردازیها و خیالبافیهای همیشگیشان. 28
گروهی از جنّیان را بهسویت فرستادیم که قرآن را خوب بشنوند. چون موقع قرآنخواندنت حاضر شدند، به هم گفتند: «ساکت باشید و گوش دهید.» وقتی قرآنخواندنت تمام شد، به پیش قوم خود برگشتند و آنها را نصیحت کردند و گفتند:«ای جماعت جن، بعد از موسی، کتاب دیگری فرستاده شده است. ما آیههای این کتاب را شنیدیم و دیدیم که تأییدکنندۀ کتاب موجود، یعنی تورات است و بهسوی حق و به راه درست راهنمایی میکند.{منظور تورات موجود در صدر اسلام است.}29و30
ای جماعت جن، دعوت پیامبر اسلام را بپذیرید و به او ایمان بیاورید تا خدا بهاندازۀ بندگیتان، گناهانتان را ببخشد و شما را از شرّ عذابی زجرآور رها کند. 31
آنهایی هم که دعوتش را نپذیرند، نمیتوانند حریف خدا در زمین شوند و غیرخدا یاوری نخواهند داشت. آنها غرق گمراهیاند.» 32
آیا منکران معاد نمیفهمند همان خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و در آفرینش آنها درنمانده است، میتواند مردگان راهم زنده کند؟! بله، میتواند؛ چون او از عهدۀ هر کاری برمیآید. 33
روزی که بیدینها دچار آتش میشوند، از آنها اینطور بازخواست میکنند:«زندهشدن بعد از مرگ راست نبود؟!» میگویند:«چرا، به خدا قسم که راست بود.»میفرماید :«پس بچشید عذاب را بهسزای اینکه باور نمیکردید!» 34
خلاصه، همانطورکه پیامبران اولوالعزم صبوری کردند، تو هم در برابر آزارِ بیدینها صبور باش و برای دیدن عذابشان عجله نکن. آنها وقتی عذاب قیامت را میبینند، تازه میفهمند که عذاب برزخ، آنقدر سبک بوده که انگار فقط لحظهای از روز را در برزخ بودهاند! در حقیقت، قرآن پیامی برای همگان است. آیا جز افراد منحرف کسی نابود میشود؟! 35
سوره محمد(ص)
به نام خدای بزرگوار مهربان
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند، خدا کارشکنیهایشان را خنثی میکند. 1
کسانی هم که اسلام میآورند و کارهای خوب میکنند و آیههای حقی را باور دارند که بر محمد فرستاده شده است، خدا گناهانشان را محو میکند و کارشان را سروسامان میدهد. 2
این برای آن است که بیدینها دنبال باطل میروند و مسلمانان دنبال حقیقتی میروند که از طرف خداست. خدا وضعیت این دو گروه را اینطور برای مردم روشن میکند. 3
وقتی با بیدینها در میدان جنگ روبهرو میشوید، حتماً تارومارشان کنید تا جایی که آتش جنگ بخوابد. موقعی هم که جاپایتان را در خط مقدّم سفت کردید، آنوقت از آنها اسیر بگیرید. بعد، یا منّت بگذارید و آزادشان کنید یا اینکه در برابر گرفتن پول یا مبادلۀ اسیران آزادشان کنید. دستور همین است. اگر خدا میخواست، خودش از آنها انتقام میگرفت؛ ولی اینطوری با یکدیگر امتحانتان میکند.خدا تلاش شهیدان را از بین نمیبرد 4
و آنان را بهطرف خوشبختی میبَرد و از سختیهای برزخ و قیامت میرهاند 5
و به بهشتی که قبلاً برایشان توصیفش کرده، واردشان میکند. 6
مسلمانان! اگر به دین خدا کمک کنید، خدا هم کمکتان میکند و قدمهایتان را محکم میسازد. 7
سرنگون باشند بیدینها! خدا کارشکنیشان را خنثی میکند. 8
این برای آن است که از آنچه خدا فرستاده، بدشان میآید. خدا هم کارهای خوبشان را بیاثر میسازد. 9
مگر به گوشهوکنار دنیا سفر نکردهاند تا ببینند آخرعاقبتِ کسانی که قبل از آنها بودهاند، چه شد؟! خدا دارونَدارشان را بر سرشان خراب کرد! مثل مجازات آنها در انتظار
این بیدینها هم هست. 10
این برای آن است که خدا کسوکار مؤمنان است؛ ولی بیدینها هیچ کسوکاری ندارند. 11
خدا مؤمنانی را که کارهاى خوب کردهاند، وارد باغهای پردرختی میکند که در آنها جویها روان است. بیدینها هم در این دنیا، مثل چهارپایان به شهوترانی و شکم پرستی مشغولاند و در آخرت، آتش جایگاهشان خواهد بود. 12
چه شهرهای زیادی بود که مردمش قویتر بودند از مردم شهری که از آن بیرونت کردند؛ نابودشان کردیم و در برابر عذاب الهی یاوری نداشتند! 13
آیا آنهایی که از بصیرتی الهی برخوردارند، مانند آنهاییاند که کارهای زشتشان برایشان رنگولعاب داده شده است و تابع میل خودشان هستند؟! 14
توصیف بهشتی که به خودمراقبان وعده دادهاند، این است: نهرهای آبی در آن است که رنگ و بویش برنگردد، نهرهای شیری که مزهاش تغییر نکند، نهرهای شرابی لذتبخش برای نوشندگان و نهرهای شربتی از عسل خالص. میوههای گوناگون نصیبشان میشود و از همه بهتر آمرزشی از طرف خدا.آیا اینان یکیاند با آنهایی که در جهنم ماندنیاند و آبی جوشان به آنها مینوشانند که دلورودهشان را پارهپاره میکند؟! 15
بعضیشان اینجا به قرآنخواندنت ظاهراً خوب گوش میدهند؛ ولی وقتی از محضرت خارج میشوند، به کسانی که از معارف الهی آگاهاند، میگویند: «چند لحظه پیش این مرد چه گفت؟!» خدا بر دلهای چنین کسانی که تابع میل خودشان هستند، مُهر بدبختی زده است. 16
ولی کسانی را که بهراه آمدهاند، به مقصد میرساند و در مراقبت از رفتارشان موفقشان میکند. 17
بتپرستها چشمبهراه چیزی جز قیامتاند که یکدفعه سراغشان میآید؟! خب، نشانههایش که آمده! وقتی هم که خودش بیاید، دیگر بهخودآمدنشان چه سود؟! 18
بدان که معبودی جز خدا نیست. از او بخواه که پیامدهای منفی کارهایت را بپوشاند. همچنین، برای مردان و زنان باایمان آمرزش بخواه. خدا همۀ حرکات و سکنات شما را میداند. 19
مسلمانان میگفتند: «چرا سورهای دربارۀ جهاد فرستاده نمیشود؟!» اما همینکه سورۀ صریحی فرستاده شود که حرفی از جبهه و جهاد در آن آمده است، کسانی را که دلهایشان مریض است میبینی که سراسیمه، مثل آدمِ روبهموت، به تو زُل میزنند! لیاقتشان همین است. 20
خواستِ ما اطاعت بود و اعلام آمادگی برای حضور در جبهه. وقتی هم جنگ جدّی میشد، اگر باخدا صداقت داشتند، بهنفع خودشان بود. 21
حالا که سرپیچی میکنید، دیگر چه انتظاری از شما میرود؟! جز اینکه در جامعه هرجومرج راه بیندازید و حتی احترام قوموخویشتان را هم نگه ندارید! 22
اینهایند که خدا لعنتشان کرده و گوش دلشان را کر کرده است و چشم بصیرتشان را کور! 23
پس چرا بهدقت دربارۀ همۀ قرآن فکر نمیکنند؟! نکند بر دلهایشان قفل خورده است؟! 24
بعد از روشنشدن حقایق، کسانی که به گذشتههای خود برگردند، در واقع شیطان است که این کار را برایشان رنگولعاب داده و به آرزوهایی دورودراز گرفتارشان کرده است. 25
این برای آن است که آنها به یهودیهایی که از قرآن بدشان میآید، وعدۀ همکاری میدهند: «تا جایی که لو نرویم، تابع شماییم!» درحالیکه خدا قرارومدار پنهانیشان را میداند. 26
خب، چطور است حال و روزشان آنوقت که فرشتگان قبضِ روح جانشان را میگیرند و بر سروصورت و پشتوپهلویشان میزنند؟! 27
این برای آن است که آنها دنبال کارهایی افتادند که خدا را بهخشم میآورد و از رضایت خدا بدشان میآمد. خدا هم کارشکنیهایشان را بیاثر کرد. 28
کسانی که دلهایشان مریض است، نکند خیال میکنند خدا کینههای درونیشان را دربارۀ اسلام و مسلمانها برملا نخواهد کرد؟! 29
اگر صلاح میدانستیم، طوری آنها را به تو میشناساندیم که چهرۀ واقعیشان را بشناسی! هرچند، اکنون هم میتوانی از طرز حرفزدنشان، آنها را بشناسی. به هرحال، خدا کارهایتان را میداند. 30
حتماً امتحانتان میکنیم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم کنیم. همچنین، کارهایتان را ارزیابی میکنیم.{خوش بود گر مَحک تجربه آید بهمیان تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد} 31
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند و با آنکه حقیقت برایشان معلوم شده است، از درِ مخالفت با پیامبر درمیآیند، نهتنها هیچ ضرری به خدا نخواهند رساند؛ بلکه او کارشکنیهایشان را بیاثر خواهد کرد. 32
مسلمانان! دربارۀ جنگ و جهاد، از خدا و پیامبر اطاعت کنید و با کوتاهی دراینباره کارهای خوبتان را بر باد ندهید. 33
کسانی که بیدینی میکنند و مانع اسلامآوردن مردم میشوند و در همان حالِ بیدینی هم میمیرند، خدا هرگز نمیآمرزدشان. 34
در برابر دشمن، سستی نکنید و سازشِ ذلتبار نخواهید؛ حال آنکه پیروز میدان شمایید. آخر، خدا با شماست و از مزد زحمتهایتان کموکسری نخواهد گذاشت. 35
زندگی دنیا فقط بازیچه است و سرگرمی. اگر واقعاً ایمان بیاورید ومراقب رفتارتان باشید، خدا پاداشتان را میدهد. درعوضش هم، همۀ اموالتان را از شما نمیخواهد. 36
اگر همۀ اموالتان را بخواهد و به شما اصرار کند، بخل میورزید و این، کینههای درونیتان را برملا میکند! 37
هان! شما همانهایی هستید که برای هزینهکردن در راه خدا دعوت میشوید؛ ولی بعضیهایتان بخل میورزید. کسی که بخل بورزد، در حق خودش بخل ورزیده است؛ وگرنه خدا بینیاز از شماست و شمایید که در همهحال نیازمندِ اویید. اگر از دستورهای خدا سرپیچی کنید، گروه دیگری را بهجایتان میآورد که مثل شما نباشند! {روایت است که بعد از تلاوت این آیه، عدهای از پیامبر(ص) پرسیدند: «آن گروه چه کسانیاند؟» حضرت دست روی پای سلمان فارسی گذاشت و گفت: «این مرد و هموطنان او. این مرد و هموطنان او.»} 38
سوره فتح
به نام خدای بزرگوار مهربان
ما با صلح حُدَیبیّه پیروزی درخشانی نصیبت کردیم {در سال ششم هجری مسلمانان بهقصد عُمره عازم مکه شدند؛ ولی بتپرستها در منطقۀ حُدَیبیّه، در بیستکیلومتری مکه، مانعشان شدند. بعد از کشوقوس فراوان و مذاکرات فشرده طی بیست روز، پیمان صلحی بین دو طرف امضا شد. مسلمانان در آن سال به عُمره نرفتند؛ ولی برکتهای فراوانی از این صلح نصیبشان شد.}1
تا خدا پیامد منفی کارهای گذشته و آیندهات را بپوشاند و نعمتش را با فتح مکه بر تو تمام کند و مسیر پیشرفت اسلام را برایت هموار سازد {بتپرستهای مکه چون خودشان رادر خطر مىدیدند، از انتشار هیچگونه نسبت دروغ و تهمت به پیامبر(ص) اِبا نداشتند و او را به بیرحمی، جنگافروزی، ایجاد اختلاف بین قبایل عرب، بیاعتنایی به رسوم آباواَجدادی و... متهم میکردند. اگر اسلام در مسیر پیشرفتِ خود با شکست مواجه میشد، بهانۀ خوبی براى ادامه و اثبات این نسبتهاى ناروا دستشان میافتاد. با پیروزی درخشان حضرت محمد(ص) در صلح حُدَیبیّه، تمام آن نسبتهاى ناروا نقشبرآب شد} 2
و بالاخره اینکه پیروزی بینظیری نصیبت کند. 3
هماوست که آرامش را در دل مسلمانان انداخت تا ایمان خودشان را از اینکه هست، بیشتر کنند؛ زیرا همۀ اسباب و علل در آسمانها و زمین در اختیار اوست و خدا دانایی کاردرست است. 4
بله، خدا آرامش را در دل مردان و زنان مسلمان انداخت تا اینکه در نهایت، در باغهای پردرختی جایشان بدهد که در آنها جویها روان است و در آنجا ماندنیاند و تا اینکه گناهانشان را محو کند. این سرانجام، از نظر خدا، کامیابی ارزشمندی است. 5
همچنین، تا مردان و زنان منافق و بتپرستی را عذاب کند که با بدگمانی به خدا، در انتظار حوادث ناگوار برای پیامبر و یارانش بودند. از قضا، پیشامدهای ناگوار نصیب خودشان میشود و خشم و لعنت خدا نثارشان! جهنم را هم برایشان آماده کرده و آن بد سرانجامی است! 6
آخر، اسباب و علل در آسمانها و زمین در اختیار اوست و او شکستناپذیرِ کاردرست است. 7
البته ما تو را فرستادیم تا شاهد کارهای مردم باشی و مژدهدهنده و هشداردهنده. 8
بله، او را فرستادیم تا به خدا و رسولش ایمان بیاورید، پیامبر را کمک کنید، به او احترام بگذارید و شبانهروز از او بهخوبی یاد کنید. 9
کسانی که با تو بیعت میکنند، در واقع با خدا بیعت میکنند؛ چون خدا این بیعت را تأییدِ نهایی کرده است. هرکس بیعتشکنی کند، دودش به چشم خودش میرود و هرکس به عهدی وفا کند که با خدا بسته است، بههمین زودیها خدا پاداشی بزرگ به او میدهد. 10
بیفرهنگهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، بهزودی عذر میتراشند: «اموال و اهلوعیال به خودش مشغولمان کرد. برای ما از خدا آمرزش بخواه!» ولی دل و زبانشان یکی نیست! به آنها بگو: «اگر خدا بخواهد به شما ضرر یا سودی برساند، در برابر ارادهاش از دست چه کسی کوچکترین کاری ساخته است؟! حال آنکه خدا از کارهایتان آگاه است.» 11
تازه، خیال میکردید که پیامبر و مسلمانان، دیگر پیش خانوادههایشان برنخواهند گشت! این خیال خام در نظرتان رنگولعاب داده شد و با بدگمانی تمام، خیال میکردید که خدا پیامبرش را یاری نخواهد کرد. اینطور بود که به تباهی کشیده شدید. 12
آنهایی که به خدا و رسولش ایمان نمیآورند، بدانند که ما برای چنین بیدینهایی آتشی سوزان آماده کردهایم! 13
آخر، فرمانرواییِ آسمانها و زمین فقط دست خداست. هرکه را لایق بداند، میآمرزد و هرکه را مستحق عذاب بداند، مجازات میکند. خدا آمرزندۀ مهربان است. 14
وقتی بهقصد گرفتن غنائم عازم جنگ خیبر شوید، همانهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، فوری میگویند: «بگذارید تا ما هم دنبالتان بیاییم.» با این کار میخواهند پیشبینی خدا دربارۀ محرومشدنشان از غنائم را تغییر دهند! بگو: «هرگز دنبال ما نمیآیید؛ چون خدا پیشاپیش اینطور از شما خبر داده.» البته خواهند گفت: «نخیر! دارید به ما حسودی میکنید که مبادا در غنائم شریکتان شویم.» نه! اصلاً این حرفها از کجفهمیشان است. 15
پیامبر! به آن بیفرهنگهایی که از حضور در جبهه شانه خالی کردند، فرصت دیگری بده و بگو: «برای جنگ با مردمی جنگاور بهزودی فراخوانده میشوید: یا با آنها میجنگید یا اینکه تسلیم میشوند. اگر اطاعت کنید، خدا پاداش خوبی به شما میدهد و اگر سرپیچی کنید، همانطورکه دفعۀ قبل سرپیچی کردید، به عذابی زجرآور گرفتارتان میکند.» 16
برای افراد نابینا و معلول و بیمار اشکالی ندارد که در جبهه و جنگ شرکت نکنند. خدا هرکس را که از او و پیامبرش اطاعت کند، وارد باغهایی پردرخت میکند که در آنها جویها روان است و هرکس را که سرپیچی کند، به عذابی زجرآور گرفتار میکند. 17
خدا راضی شد از مسلمانانی که زیر آن درخت، در منطقۀ حُدَیبیّه، با تو عهد بستند. خدا نیتهایشان را میدانست. پس آرامشی بر آنها حکمفرما ساخت و پیروزی زودهنگامی نصیبشان کرد و همچنین، فرصتی برای بهدستآوردن غنائمی زیاد. آخر، خدا شکستناپذیرِ کاردرست است.{بتپرستهای مکه یکی از نمایندگان اعزامیِ پیامبر برای مذاکره را بازداشت کردند. پیامبر با مسلمانان زیر درختی در منطقۀ حُدَیبیّه تجدید پیمان کردند که در مبارزه با دشمن هرگز کوتاه نیایند. این پیمان در تاریخ اسلام به «بیعت رضوان» معروف است.} 18و19
البته خدا بهدستآوردن غنائم زیادِ دیگری را به شما وعده داده؛ ولی اینیکی یعنی غنائم خیبر را زودتر نصیبتان میسازد و دست تجاوزکارها را از سرتان کوتاه میکند تا نشانهای بر حقانیت مسلمانها باشد و مسیر پیشرفت اسلام را برایتان هموار کند و... . 20
البته غنائم دیگری هم هست که قدرت دستیابی به آنها را ندارید؛ ولی خدا به آنها احاطه دارد. آخر، خدا هر کاری میتواند بکند. 21
بهفرض هم بتپرستهای مکه در حُدَیبیّه با شما میجنگیدند، حتماً پا به فرار میگذاشتند و هیچ یار و یاوری هم نداشتند. 22
خدا این راهوروش را در گذشته هم بهخوبی اجرا کرده است و در راهوروش خدا هرگز تغییری نخواهی دید. 23
بعد از آنکه در مذاکرات نظامی پیروزتان کرد، آنهم در عمق خاک دشمن یعنی در منطقۀ حُدَیبیّه، هماو بود که دستشان را از سرتان کوتاه کرد و دست شما را هم از سرِ
آنها. خدا کارهایتان را کاملاً زیر نظر داشت. 24
آنها کسانی بودند که بیدینی کردند و مانع ورودتان به مسجدالحرام شدند و نگذاشتند قربانیهای مخصوص حج به قربانگاه برسند.چون مردان و زنان مسلمانی در میان مردم مکه بودند که آنان را نمیشناختید، خدا شما را از حمله به مکه بازداشت تا مبادا پایمالشان کنید و با کشتنشان از سرِ ندانمکاری، گرفتار ننگوعاری بشوید. بله، بازتان داشت تا آنانی را که بخواهد، مشمول لطفش کند؛ یعنی شما و اهل مکه را. بله، اگر کافران و مسلمانان مکه از هم جدا بودند، کافران را به عذابی زجرآور گرفتار میکردیم. 25
آنها جلوی ورودتان به مسجدالحرام را گرفتند؛ چون دلهای خود را پر از تعصب کرده بودند، آنهم تعصب جاهلی! خدا هم، در مقابل، آرامش خود را بر پیامبرش و مسلمانان حکمفرما ساخت و مراقبت را در وجودشان نهادینه کرد؛ چرا که سزاوارش بودند و لیاقتش را داشتند. خدا هر چیزی را میداند. 26
خدا خواب پیامبرش را دقیق تحقق بخشید: او در خواب به وی گفت: «اِنشاءالله در کمال امنیت وارد مسجدالحرام میشوید و بدون دلواپسی سرهایتان را میتراشید یا کمی از مو یا ناخنتان را کوتاه میکنید. خدا چیزهایی میدانست که شما نمیدانستید؛ برای همین هم، قبل از فتح مکه پیروزیِ زودهنگامی نصیبتان کرد، یعنی صلح حُدَیبیّه.» 27
او کسی است که پیامبرش محمد را با نشانههای راهنما و برنامۀ درست زندگی فرستاد تا اسلام را بر همۀ دینها برتری دهد. همین بس که خدا گواه باشد. 28
محمد پیامبر خدا و همراهانش در برابر دشمنان بیدین سرسختاند و با خودشان مهربان. آنان را زیاد در حال رکوع و سجود میبینی. همیشه دنبال لطف و رضایت خدایند. نشانۀ بندگی و فروتنی از قیافههایشان پیداست. این است وصفشان در تورات.اما وصفشان در انجیل: مثل زراعتیاند که خدا جوانههایش را از دل خاک بیرون بیاورد و رشدشان بدهد تا محکم بشوند و بر ساقههایشان بایستند؛ جوریکه کشاورزان را سرِ ذوق بیاورد. خدا مسلمانان را اینطور مقتدر میکند تا بهواسطۀ آنها بیدینها را بهخشم بیاورد. بله، خدا به همراهان پیامبر که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است. 29
سوره حجرات
به نام خدای بزرگوار مهربان
مسلمانان! قبل از آمدن حکم خدا و رسولش سرخود کاری نکنید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید؛ چون خدا شنوای داناست. 1
مسلمانان! صدایتان را از صدای پیامبر بالاتر نبرید و همانطورکه یکدیگر را بلند صدا میزنید، پیامبر را بلند صدا نزنید؛ مبادا کارهای خوبتان، بیآنکه بدانید، بیاثر شود! 2
البته خدا دلهای کسانی که پیش رسول خدا صدایشان را پایین میآورند، به ویژگیِ مراقبت تمرین داده است. در ضمن، آمرزش و پاداشی بزرگ نصیبشان میشود. 3
بیشترِ کسانی که تو را از پشت درودیوار اتاقهای خانهات صدا میزنند، بیادباند. 4
اگر آنها بهجای صدازدن صبر کنند تا خودت برای دیدارشان بیرون بیایی، برای خودشان هم بهتر است. البته خدا آمرزندۀ مهربان است. 5
مسلمانان! اگر آدم منحرفی خبر مهمی برایتان بیاورد، قبل از هکاری، دربارۀ درستیاش تحقیق کنید؛ مبادا از سرِ ندانمکاری به عدهای آسیب برسانید و در نتیجه از کردۀ خودتان پشیمان بشوید! 6
حواستان باشد، اینکه بین شماست، رسول خداست. بهفرض، درخیلی از کارها تابع میل شما باشد، به زحمت میافتید؛ ولی خدا که صلاحتان را میخواهد، ایمان داشتن را برایتان دوستداشتنی کرد و در دلهایتان جذابش نمود. بهعکس، بیایمانی و انحراف و گناه را برایتان ناخوشایند کرد! بله، چنین افرادی در مسیر رشدند. 7
این ویژگیها لطف و نعمتی است از طرف خدا و خدا دانای کاردرست است. 8
اگر دو گروه از مسلمانان به جانِ هم بیفتند، آشتیشان بدهید؛ اما اگر یکی ازآن دو گروه علیه آنیکی به تجاوزکاریاش ادامه دهد، با گروه متجاوز بجنگید تا تسلیم فرمان خدا شود. اگر تسلیم فرمان او شد، اینبار با جبران خسارتها آشتیشان دهید. بله، عدالت را رعایت کنید که خدا مردم عادل را دوست دارد. 9
مسلمانان برادر هماند. پس اگر به اختلاف خوردند، آشتیشان دهید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا لطفش شامل حالتان شود. 10
مسلمانان! مردها مردها را مسخره نکنند؛ شاید آنها بهتر از اینها باشند! زنها هم زنها را مسخره نکنند؛ شاید آنها بهتر از اینها باشند! عیب همدیگر رابه رخ نکشید و اسم بد روی هم نگذارید. اسم بد روی کسی گذاشتن، در عین مسلمانبودنش، بد رسمی است! آنهایی که از چنین کارهای زشتی دست برندارند، واقعاً بدکارند. 11
مسلمانان! از بدگمانی دربارۀ مردم که مرضی شایع است، دوری کنید؛ چون این بدگمانیها سهلانگاریِ فاحشی است. در زندگیها تجسس نکنید. از همدیگر غیبت هم نکنید: هیچ کدامتان دوست دارد گوشت برادرِ مردهاش را بخورد؟! معلوم است که از آن متنفرید! در حضور خدا از این عادتهای زشت دست بردارید که خدا توبهپذیری مهربان است.{بدگمانی معمولاً ناخواسته واردِ ذهن میشود. دوری از آن یعنی اینکه به آن بدگمانیِ پیشآمده پروبال ندهیم و دنبالش را نگیریم.} 12
مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم؛ اما به ملتها و نژادهای مختلفی تقسیمتان کردیم تا همدیگر را بشناسید. اینها که ملاک برتری نیست؛ بلکه باارزشترینِ شما از نظر خدا باتقواترینِ شماست؛ زیرا خدا دانای آگاه است. 13
جماعتِ بیفرهنگ میگویند: «ایمان آوردهایم.» بگو: «ایمان نیاوردهاید! بلکه بگویید: ’اسلام آوردهایم.‘ آخر، هنوز نهال ایمان در دلهایتان جوانه نزده است. اگر واقعاً فرمان خدا و رسولش را ببرید، خدا از ثواب کارهایتان چیزی کم نمیکند؛ چون او آمرزندۀ مهربان است.» 14
مؤمنان واقعی کسانیاند که به خدا و رسولش ایمان دارند و بعد، در حقانیت باورهایشان شک نمیکنند و با مال و جانشان در راه خدا مبارزه میکنند. بله، آنان واقعاً
باصداقتاند. 15
بگو: «خدا را از دینداریِ خودتان باخبر میکنید؟! درحالیکه خدا آنچه را در آسمانها و زمین است، میداند. بله، خدا هر چیزی را میداند.» 16
از اینکه اسلام آوردهاند، سرِ تو منّت میگذارند! بگو: «برای اسلامآوردنتان سرِ من منّت نگذارید؛ بلکه خداست که با راهنماییکردنتان بهطرف ایمان سرتان منّت میگذارد.
تازه، اگر در همین ادعایتان هم راستگو باشید!» 17
خدا اسرار آسمانها و زمین را میداند و خدا میبیند که چه میکنید. 18
سوره ق
به نام خدای بزرگوار مهربان
قاف. به قرآن مجید قسم، قیامتی در کار است! 1
ولی بیدینها باور نکردند. تازه، از اینکه هشداردهندهای از جنس خودشان سراغشان آمد، تعجب هم کردند و گفتند: «این چیز عجیبی است! 2
مگر وقتی مردیم و خاک شدیم، میشود دوباره زنده شویم؟! این برگشتن خیلی بعید است!» 3
بعید نیست! چون از جزءبهجزء بدنشان که زمین تجزیهاش میکند، مطلعیم؛ زیرا پیشمان کتابی است که همه چیز در آن ثبت است.{این کتاب مانند کتابهای رایج بین ما نیست؛ بلکه همان کتابِ علم خداست که شرق و غرب عالم را فراگرفته و تغییر و تحریف در آن، راه ندارد و همۀ موجودات و حرکتهای آفرینش در آن ثبت و ضبط است. شاید این همان «لوح محفوظ»، «اُمّالکتاب»، «امام مبین»، «کتاب» و «کتاب مکنون» است که در آیههای دیگر آمدهاند} 4
اصلاً، حرف حق را که به دستشان رسیده، دروغ دانستند. برای همین است که آنها بهکلی سردرگماند! 5
مگر آسمان بالای سرشان را نمیبینند که آن را چطور برافراشتیم و با خورشید و ماه و ستارهها چشمنوازش کردیم و هیچ شکافی در آن نیست؟! 6
در زمین خشکیها را گسترش دادیم و کوههای پابرجا را به آن پیچ کردیم و انواع گیاهان باطراوت را در آن رویاندیم 7
تامایۀ بصیرت و بهخودآمدن باشد، برای هر بندهای که رو به درگاه خدا بیاورد. 8
از آسمان برف و بارانی پربرکت فرستادیم تا با آن، باغهای میوه و غلّههای دروکردنی پرورش دهیم 9
و نخلهای بلندقامتِ خرما با خوشههای سوار بر هم، 10
تا رزقوروزی بندهها باشد. با آن آب، زمینهای مرده را زنده میکنیم. بله، زندهشدن مردهها هم همینطور است. 11
قبل از این هم، قوم نوح و اصحاب رَس و ثمود پیامبرانشان را دروغگو دانستند{داستان اصحاب رس را مختلف نقل کردهاند. بنا به نقلی، آنان مردمی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و علاوه بر بتپرستی، گناهان بسیاری انجام میدادند؛ ازجمله اینکه زنانشان به همجنسبازی آلوده بودند. خدا پیامبری را برای هدایتشان فرستاد؛ ولی بهجای حرفشنوی از او و اصلاح مفاسد عقیدتی و اخلاقی خود، با انداختن او به درون چاه شهیدش کردند!} 12
و نیز قوم عاد و فرعون و همشهریهای لوط 13
و اهالی اَیکه و قوم تُبَّع. همگیشان به پیامبران اَنگ دروغگویی زدند. برای همین، وعدۀ عذابم در حقّشان حتمی شد.{شهر اَیکه منطقهای جنگلی در مناطق مرزی اردن و عربستان و در همسایگی شهر مَدیَن بود و حضرت شُعیب علاوه بر مردم مَدیَن، مردم ایکه را نیز راهنمایی میکرده است.} 2-{«تُبَّع» یکى از پادشاهان حقجوی یمن بود. او مردی درستکار بود؛ ولی مردم زمان او در نتیجۀ طغیان و سرکشی به عذاب الهی گرفتار شدند.} 14
مگر در آفرینش اول درماندیم که در آفرینش جدید دربمانیم؟! نه، بلکه آنها بیدلیل در آفرینش جدید دچار شبههاند. 15
البته انسان را ما آفریدهایم و وسوسههای درونیاش را خوب میدانیم؛ چونکه ما از رگ گردن به او نزدیکتریم! 16
حواستان باشد: دو فرشته همراه انساناند تا یکی کارهای خوبش را ثبت کند و آنیکی کارهای بدش را. 17
هر حرفی میزند، در کنارش مراقبی آماده است برای ثبتکردن! 18
از خود بیخودشدنِ وقت مرگ، حقایق را جلوی چشم میآورد. «این همان است که از آن فرار میکردی!» 19
شیپور قیامت به صدا درمیآید. این است روز عملیشدنِ وعدۀ عذاب! 20
هرکسی درحالی به حضور خدا میرسد که فرشتهای او را میآورَد و فرشتهای پروندۀ اعمالش را. 21
«تو از چنین سرنوشتی واقعاً غافل بودی. پردۀ غفلت را از جلوی دیدگانت کنار زدیم و امروز دیگر چشمت تیزبین است.» 22
آورندهاش میگوید: «اینکه پیش من است، آماده است برای محاکمه.» 23
خدا میگوید: «داخل جهنم پرتاب کنید هر بیدین لجبازی را 24
که در خرجکردن مال در راه خدا، بخیل بود و زیادهخواهی میکرد و دربارۀ معاد شکاک بود؛ 25
همانکه همردیف خدا به معبود دیگری قائل بود. پس در عذابی سخت، گیرش بیندازید.» 26
شیطانِ همنشینش میگوید: «خدایا، بهزور که گمراهش نکردم! بلکه خودش غرق گمراهی بود.» 27
میفرماید: «در حضور من به جانِ هم نیفتید! قبلاً هشدارهای لازم را به شما داده بودم. 28
فرمانم در عذاب بدکاران عوض نمیشود و من به بندگانم کمترین ظلمی نمیکنم.» 29
این در روزی است که به جهنم میگوییم: «پر شدی؟!» او میگوید: «مگر بیشتر هم جا دارم؟!» 30
بهشت هم در دسترسِ خودمراقبان گذاشته میشود، بیآنکه فاصلهای با آنان داشته باشد. 31
این همان است که به هر خدامحور و پایبندی، ازجمله شما، وعده میدادند؛ 32
یعنی به همانها که از ترس عذابِ نادیده، از خدای رحمان حساب بردند و با دلی روآورنده به درگاه ما، پیشمان آمدند.{یعنی جهنمی که در دنیا دیدنی نیست.} 33
با آرامش، قدم در بهشت بگذارید. این است روز جاودانگی. 34
هرچه دلشان بخواهد، برایشان فراهم است. حتی بیشتر از حدّ تصورشان پیشمان هست. 35
چه ملتهای زیادی را قبل از بتپرستهای زمان تو نابود کردیم که خیرهسرتر از آنها بودند و کشورگشایی میکردند! وقت عذاب، راه پسوپیش داشتند؟! 36
بله، در اینهمه، درس عبرتی است برای آنهایی که ذهنی باز دارند یا سراپا گوش میدهند. 37
آسمانها و زمین را و آنچه میان آنهاست، در طول شش مرحله آفریدیم و خستگی برایمان پیش نیامد. 38
در برابر حرفهای بیربط و آزاردهندۀ بتپرستها صبوری کن و قبل از طلوع و غروب آفتاب، خدایت را از سرِ سپاس، به پاکی یاد کن. 39
قسمتی از شب و بعد از نمازها هم، از سرِ سپاس، به پاکی یادش کن {این دو آیه شاید به نمازهای پنجگانه اشاره میکند: قبل از طلوع آفتاب: نماز صبح، قبل از غروب آفتاب: نماز ظهر و عصر، قسمتی از شب: نماز مغرب و عشا.}40
و گوشبهزنگِ روزی باش که نِدادهنده، از همین نزدیکیها، در شیپور قیامت بدمد! 41
روزی که آن فریاد را همه واضح میشنوند! این است روز بیرونآمدن از قبرها. 42
ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و به ما ختم میشود آخرعاقبتِ همه؛ 43
روزی که زمین میشکافد تا آنها سریع از قبرها خارج شوند! این جمعکردنِ مردم برایمان راحت است. 44
بله، مابهتر میدانیم بتپرستها چه میگویند. تو نمیتوانی بهزور مسلمانشان کنی. پس با قرآن، فقط بهخود بیاور، بهویژه آنانی را که از هشدارهای من حساب میبرند. 45
سوره ذاریات آیات 1 تا ذاریات
به نام خدای بزرگوار مهربان
قسم به بادهای گردهافشان 1
و به ابرهای پُربرفوباران 2
و به کشتیهای بهآسانی در جریان 3
و به فرشتگانِ تقسیمکنندۀ کارهای جهان 4
که آنچه به شما وعده میدهند، راستِ راست است 5
و روز جزا حتماً اتفاق میافتد! 6
قسم به آسمان با راههایی برای رفتوآمد فرشتگان 7
که دربارۀ قرآن هردفعه یک چیز میگویید! 8
آنکه منحرف شده، از نورش محروم است. 9
مرگ بر آنها که دربارۀ قیامت گرفتار توهّماند؛ 10
همانهایی که در غفلت غوطهورند. 11
بهمسخره میپرسند: «پس روز قیامت کِی میآید؟!» 12
روزی است که در آتش انداخته و سوزانده میشوند. 13
بچشید عذابتان را! این همان است که آن را با عجله میخواستید. 14
اما خودمراقبان در باغهایی پردرخت و در کنار چشمهساران مستقرند. 15
عطایا و هدایای خدا را با کمال میل میگیرند؛ چونکه آنها قبل از این در دنیا نیکوکار بودهاند. 16
کمتر شبی خواب میماندند و نماز شب نمیخواندند. 17
همچنین، سحرگاهان مشغول استغفار میشدند 18
و در اموالشان هم سهمی برای محرومان و گدایان کنار میگذاشتند. {این آیه در مکه نازل شده است؛ با آنکه اصلاً در مکه دستور خمس و زکات نیامده بود! همین، بهترین دلیل است که وظیفۀ هر مسلمان، غیر از پرداخت خمس و زکات، کمک به محرومان جامعه است. ثروتمندها بعد از رفع نیازهای خود، آنهم بهاندازۀ متعارف و منطقی و نه در حدّ بریزوبپاش و چشموهمچشمیهای نفرتآور، باید به زندگی نیازمندان برسند و از جمعکردن حریصانه و حقیرانۀ سرمایه و طلا و دلار و زمین و ماشین و... بپرهیزند، چه برای ترس بیجا از آینده باشد و چه برای پُزدادن؛ وگرنه عذاب الهی در انتظارشان است! } 19
در زمین، برای اهل یقین، نشانههایی از یکتاییِ خداست. 20
در وجود خودتان هم. پس چرا چشم بینا ندارید؟! 21
اسباب رزق و روزیتان و بهشتی که وعده داده میشوید، در آسمان است. 22
به صاحب آسمان و زمین قسم که این موضوع همانقدر واقعیت دارد که حرفزدنِ شما واقعی است. 23
اکنون، چند مثال: داستان فرشتگان بزرگواری که مهمان ابراهیم شدند، به گوشَت خورده؟ 24
وارد خانهاش شدند و سلام کردند. جواب سلامشان را بهگرمی داد و پیش خودش گفت: «غریبهاند انگار!» 25
بعد، آهسته پیش همسرش رفت و گوسالۀ چاق و بریانی آماده کرد.{و به قولی: «برّهای» چاق و بریان آماده کرد.} 26
غذا را جلویشان گذاشت و گفت: «میل نمیفرمایید؟» 27
وقتی دید نمیخورند، از آنان ترسی به دلش افتاد! گفتند: «نترس!» و به تولد پسری دانا مژدهاش دادند. 28
همسرش با حالِ بههمریخته جلو آمد. بر صورت خودش زد و گفت: «پیرزنی نازا و بچه؟!» 29
گفتند: «همینطور است که میگویی؛ ولی خب خدا گفته! آخر، فقط اوست کاردرست دانا.» 30
پرسید: «مأموریت اصلیتان چیست، ای فرستادههای خدا؟» 31