قرآن ترجمه سوره ای حجت الاسلام علی ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
سوره یس
به نام خدای بزرگوار مهربان
یاسین! 1
به قرآن حکمتآموز قسم 2
که تو جزوِ پیامبرانی 3
و در راه درستی هستی. 4
قرآنی که فرستادۀ آن شکستناپذیرِ مهربان است 5
تا مردمی را هشدار بدهی که پدرانشان پیامبری بعد از عیسی به خود ندیده بودند و خودشان در غفلت بهسر میبرند. 6
وعدۀ عذاب بر بیشترشان حتمی شده و آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 7
چون در قیدوبندِ شهوتها آنقدر اسیرشان کردهایم که سربههوا شده و از خودشان غافل ماندهاند. 8
پیشِ رو و پشت سرشان هم، چنان دیوار جهل و خرافات کشیدهایم و پردۀ غفلت بر سرشان انداختهایم که دیگر چشم بصیرت ندارند. 9
بههرحال، چه هشدارشان بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان ندارد! آنها دیگر ایمان نمیآورند. 10
هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که دنبالهروِ قرآن باشند و از ترس عذابِ ندیده از خدای رحمان حساب ببرند. پس به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژدهشان بده. 11
ماییم که زنده میکنیم مردهها را و مینویسیم آنچه را قبلاً کردهاند و آثار خیر و شرّی را که یادگار گذاشتهاند. همه چیز را در کتابی روشن یکییکی ثبت کردهایم. 12
برایشان داستان مردم شهری را مثال بزن که پیامبران برای راهنماییشان به آنجا آمدند. 13
دو پیامبر بهسویشان فرستادیم؛ ولی دروغگویشان دانستند. برای پشتیبانی از آن دو، پیامبرِ سومی فرستادیم. گفتند: «ما فرستادگان خدا بهسوی شماییم.» 14
اما مردم اینطور بهانه آوردند: «شما هم انسانهایی هستید مثل ما! خدای رحمان که چیزی نفرستاده! شما فقط دروغ میگویید.» 15
پیامبران گفتند: «خدا میداند که ما فرستادۀ او بهسوی شماییم 16
و جز رساندن صریح پیام الهى وظیفهای نداریم.» 17
مردم گفتند: «قدمتان را نحس میدانیم! اگر دست از این حرفهایتان برندارید، هرچه به دهانمان بیاید، نثارتان میکنیم و تنبیه سختی از طرف ما خواهید شد.» 18
پیامبران جواب دادند: «علت نحسیتان خودتانید! اگر به شما تلنگر بزنند، از درِ تهمت و تهدید درمیآیید؟! اصلاً، شما مردمی متجاوزید!» 19
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دواندوان آمد و گفت: «آی همشهریها، دنبالهروِ این پیامبران باشید. 20
دنبالروِ افرادی باشید که در رساندن پیام خدا مزدی از شما نمیخواهند و در راه درستاند. 21
آخر، چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و شما هم بهسوی او برگردانده میشوید؟! 22
آنوقت بیایم بهجای خدا، معبودهایی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد ضرری به من بزند، نه پادرمیانیشان بهدردم میخورَد و نه از مهلکه نجاتم میدهند؟! 23
درآنصورت من غرق گمراهی هستم! 24
بنابراین رسماً اعلام میکنم که منبه خدا ایمان آوردهام. شما پیامبران شاهد باشید.» 25
آخرش شهیدش کردند! به او گفته شد: «به بهشت وارد شو.» گفت: «ایکاش قوم من میدانستند 26
که خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد.» 27
بعد از شهادتش، برای نابودی قومش سپاه آسمانی فرو نفرستادیم. کلاً برای عذابدادن قومی، لشکر فرو نفرستادهایم؛ 28
بلکه عذابشان غرّشی وحشتزا بود و تمام! همگی درجا خشکشان زد! 29
افسوس بر مردم! که هر پیامبری برای راهنماییشان آمد، بدون استثنا، بهمسخرهاش گرفتند. 30
مگر نمیبینند که قبل از آنها چه نسلهای زیادی را نابود کردیم و دیگر آنها بهسوی اینها برنمیگردند؟! 31
بدون استثنا، همهشان در پیشگاه ما احضار میشوند! 32
در زمینهای مرده، نشانهای از یکتاییِ خدا برای بتپرستهاست: زمینها را زنده میکنیم و از دلش دانههای مختلفی میرویانیم تا از آن تغذیه کنند. 33
باغهای خرما و انواع انگور در آن پدید میآوریم و چشمهها در آن میجوشانیم 34
تا از میوۀ آن باغها استفادهها کنند؛ درحالیکه خودشان میوهها را عمل نیاوردهاند. پس چرا شکر نمیکنند؟! 35
شگفتا کسی که همۀ نرها و مادهها را آفرید: از نباتات و حیوانات گرفته تا خودِ انسانها و موجودات ناشناخته. 36
نشانهای دیگر برای آنها: با بیرونبردن روز، شب را فراگیر میکنیم و یکدفعه آنها در تاریکی فرو میروند. 37
خورشید هم با آنکه ثابت است، انگار حرکت میکند. این است اندازهگیریِ آن شکستناپذیرِ دانا. 38
ماه را بهشکلهای مختلفی درمیآوریم؛ تا اینکه دوباره مثل شاخۀ خمیده و کهنۀ خرما، بهصورت هلالی نازک، دربیاید. 39
نه خورشید با ماه برخورد میکند و نه شب از روز جلو میافتد. هریک از خورشید و ماه و اجرام آسمانیِ دیگر در مداری در حرکت است. 40
نشانهای دیگر برای آنها: خود و خانوادههایشان را در کشتیهای مجهز سوار میکنیم 41
و همانندش، وسایلنقلیۀ زمینی و هوایی برایشان آفریده و میآفرینیم. 42
گر بخواهیم، غرقشان میکنیم. آنوقت نه فریادرسی دارند و نه نجات داده میشوند؛ 43
مگر اینکه خودمان به آنها رحم کنیم و مدتی دیگر از زندگی بهرهمند شوند. 44
وقتی به آنها میگویند: «بترسید از کارهای فرداهایتان و عاقبت کارهای دیروزتان! تا لطف خدا شامل حالتان شود»، نشنیده میگیرند. 45
هر نشانهای از نشانههای خدا برایشان میآید، اعتنایی به آن نمیکنند. 46
وقتی از آنها میخواهند: «از چیزهایی که خدا روزیتان کرده، در راه خدا خرج کنید»، بیدینها به مؤمنان میگویند: «بدهیم کسی بخورد که اگر خدا میخواست، خودش سیرش میکرد؟! معلوم است که خیلی از واقع دورید!» 47
و ادامه میدهند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ عذاب کِی میرسد پس؟!» 48
انگار فقط منتظر یک غرّش وحشتزایند که در گیرودارِ همین بگومگوها، آنها را فرا بگیرد! 49
درآنحال، نه دیگر فرصت وصیت پیدا میکنند و نه فرصت مراجعه به خانه و خانوادهشان! 50
همینکه در شیپور قیامت بدمند، ناگهان آنها از گورها بهطرف خدا میشتابند. 51
میگویند: «ای وایِ ما، چه کسی ما را از قبرهایمان زنده بیرون آورد؟! این همانی است که خدای رحمان وعده داده بود. پیامبران هم راست میگفتند.» 52
شروع قیامت فقط یک فریاد تکاندهنده است: ناگهان همهشان در پیشگاه ما احضار میشوند. 53
آنجا به کسی ذرهای ستم نمیشود و فقط با همان کارهایی مجازات میشوید که دائم مشغولش بودید. 54
بهشتیان، در آن روز، به خوشگذرانی مشغولاند. 55
آنها و همسرانشان زیر سایههایی آرامبخش بر تختها لَم دادهاند. 56
آنجا از میوههای رنگارنگ برخوردارند و کلاً هرچه دلشان بخواهد، مهیاست. 57
«سلام بر شما.» این صدایی است دلنشین از طرف خدای مهربان. 58
در مقابل، به گناهکارها میگویند: «از صف خوبان جدا شوید!» 59
فرزندان آدم! مگر سفارشتان نکردم از شیطان اطاعت نکنید که او دشمن علنیِ شماست؟! 60
و اینکه فقط از من اطاعت کنید که راه درست همین است؟! 61
قطعاً شیطان جمعیت زیادی از شما را گمراه کرد. پس چرا عقلتان را بهکار نمیانداختید؟! 62
این همان جهنمی است که به شما وعده داده میشد. 63
حالا، بهسزای بیدینیتان، در آن سرخوسوخته شوید! 64
امروز بر دهانهایشان مُهر سکوت میزنیم! دستهایشان با ما حرف میزنند و پاهایشان شهادت میدهند که صاحبانشان چه کردهاند! 65
اگر میخواستیم، در همین دنیا چشمهایشان را کور میکردیم؛ آنوقت، راهشان را هم گم میکردند. اصلاً، چطور جلوی پایشان را میدیدند؟! 66
اگر میخواستیم، درجا خشکشان میکردیم که دیگر نه راهِ پس داشته باشند و نه راهِ پیش! 67
هرکه عمرش را طولانی کنیم، بهعکس، توان ذهنی و جسمیاش را تحلیل میبریم. پس چرا عقلشان را بهکار نمیاندازند که عذابشان برایمان کاری ندارد؟! 68
به پیامبر شعر یاد ندادهایم. اصلاً شعروشاعری در شأن او نیست. این کتاب فقط مایۀ یادآوری و قرآنی روشنگر است 69
تا مؤمنان زندهدل را هشدار بدهد و وعدۀ عذاب برای کافران مردهدل حتمی بشود. 70
مگر نمیبینند ما با دست توانای خود برایشان چهارپایانی آفریدهایم که در اختیارشان باشند؟! 71
برایشان رامشان کردیم: از بعضی سواری میگیرند، از بعضی تغذیه میکنند، 72
از منافعشان استفاده میبرند و از شیرشان مینوشند. پس چرا شکر نمیکنند؟! 73
بتپرستها بهجای خدا معبودهایـی بهپرستش گرفتهاند؛ بلکه از این راه یاری بشوند! 74
ولی بتها توانِ یاریشان را ندارند. در قیامت، بتپرستها را احضار خواهند کرد تا سیاهیلشکرِ بتها باشند! 75
پس حرفهای بیجایشان غصهدارت نکند؛ چون ما میدانیم چهها پنهان میکنند و چهها آشکار. 76
مگر انسان نمیبیند که ما او را از ذرهای ناچیز آفریدهایم و او بهجای دوستی با ما، یکدفعه دشمنی سرسخت میشود؟! 77
و درحالیکه آفرینش خودش را فراموش کرده است، استخوان پوسیدهای به رخ ما میکشد و میگوید: «این استخوانها را چه کسی دوباره زنده میکند، آنهم وقتی پوسیده باشد؟!» 78
بگو: «همان کسی زندهاش میکند که اولبار آفریدش. او حالِ هر مخلوقی را میداند. 79
همان کسی که از درخت سبز، آتشی سرخ برایتان آفریده تا هر زمان که بخواهید، با آن، آتش روشن کنید.» 80
کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، مگر نمیتواند مثل بدنهایشان را بیافریند؟! چرا، میتواند؛ زیرا او آفرینندهای داناست. 81
وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: «باش»، بهسرعت بهوجود میآید. 82
منزّه است او که واقعیتهای پشتصحنۀ هر موجودی دست اوست و آخرِ سر هم، بهسوی او برِتان میگردانند. 83
سوره یس
به نام خدای بزرگوار مهربان
یاسین! 1
به قرآن حکمتآموز قسم 2
که تو جزوِ پیامبرانی 3
و در راه درستی هستی. 4
قرآنی که فرستادۀ آن شکستناپذیرِ مهربان است 5
تا مردمی را هشدار بدهی که پدرانشان پیامبری بعد از عیسی به خود ندیده بودند و خودشان در غفلت بهسر میبرند. 6
وعدۀ عذاب بر بیشترشان حتمی شده و آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 7
چون در قیدوبندِ شهوتها آنقدر اسیرشان کردهایم که سربههوا شده و از خودشان غافل ماندهاند. 8
پیشِ رو و پشت سرشان هم، چنان دیوار جهل و خرافات کشیدهایم و پردۀ غفلت بر سرشان انداختهایم که دیگر چشم بصیرت ندارند. 9
بههرحال، چه هشدارشان بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان ندارد! آنها دیگر ایمان نمیآورند. 10
هشدارهایت فقط در کسانی اثر میگذارد که دنبالهروِ قرآن باشند و از ترس عذابِ ندیده از خدای رحمان حساب ببرند. پس به آمرزش و پاداشی ارزشمند مژدهشان بده. 11
ماییم که زنده میکنیم مردهها را و مینویسیم آنچه را قبلاً کردهاند و آثار خیر و شرّی را که یادگار گذاشتهاند. همه چیز را در کتابی روشن یکییکی ثبت کردهایم. 12
برایشان داستان مردم شهری را مثال بزن که پیامبران برای راهنماییشان به آنجا آمدند. 13
دو پیامبر بهسویشان فرستادیم؛ ولی دروغگویشان دانستند. برای پشتیبانی از آن دو، پیامبرِ سومی فرستادیم. گفتند: «ما فرستادگان خدا بهسوی شماییم.» 14
اما مردم اینطور بهانه آوردند: «شما هم انسانهایی هستید مثل ما! خدای رحمان که چیزی نفرستاده! شما فقط دروغ میگویید.» 15
پیامبران گفتند: «خدا میداند که ما فرستادۀ او بهسوی شماییم 16
و جز رساندن صریح پیام الهى وظیفهای نداریم.» 17
مردم گفتند: «قدمتان را نحس میدانیم! اگر دست از این حرفهایتان برندارید، هرچه به دهانمان بیاید، نثارتان میکنیم و تنبیه سختی از طرف ما خواهید شد.» 18
پیامبران جواب دادند: «علت نحسیتان خودتانید! اگر به شما تلنگر بزنند، از درِ تهمت و تهدید درمیآیید؟! اصلاً، شما مردمی متجاوزید!» 19
در این گیرودار، از آن سرِ شهر، مردی مؤمن و مبارز دواندوان آمد و گفت: «آی همشهریها، دنبالهروِ این پیامبران باشید. 20
دنبالروِ افرادی باشید که در رساندن پیام خدا مزدی از شما نمیخواهند و در راه درستاند. 21
آخر، چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و شما هم بهسوی او برگردانده میشوید؟! 22
آنوقت بیایم بهجای خدا، معبودهایی را بپرستم که اگر خدای رحمان بخواهد ضرری به من بزند، نه پادرمیانیشان بهدردم میخورَد و نه از مهلکه نجاتم میدهند؟! 23
درآنصورت من غرق گمراهی هستم! 24
بنابراین رسماً اعلام میکنم که منبه خدا ایمان آوردهام. شما پیامبران شاهد باشید.» 25
آخرش شهیدش کردند! به او گفته شد: «به بهشت وارد شو.» گفت: «ایکاش قوم من میدانستند 26
که خدا مرا آمرزید و تکریم و تجلیلم کرد.» 27
بعد از شهادتش، برای نابودی قومش سپاه آسمانی فرو نفرستادیم. کلاً برای عذابدادن قومی، لشکر فرو نفرستادهایم؛ 28
بلکه عذابشان غرّشی وحشتزا بود و تمام! همگی درجا خشکشان زد! 29
افسوس بر مردم! که هر پیامبری برای راهنماییشان آمد، بدون استثنا، بهمسخرهاش گرفتند. 30
مگر نمیبینند که قبل از آنها چه نسلهای زیادی را نابود کردیم و دیگر آنها بهسوی اینها برنمیگردند؟! 31
بدون استثنا، همهشان در پیشگاه ما احضار میشوند! 32
در زمینهای مرده، نشانهای از یکتاییِ خدا برای بتپرستهاست: زمینها را زنده میکنیم و از دلش دانههای مختلفی میرویانیم تا از آن تغذیه کنند. 33
باغهای خرما و انواع انگور در آن پدید میآوریم و چشمهها در آن میجوشانیم 34
تا از میوۀ آن باغها استفادهها کنند؛ درحالیکه خودشان میوهها را عمل نیاوردهاند. پس چرا شکر نمیکنند؟! 35
شگفتا کسی که همۀ نرها و مادهها را آفرید: از نباتات و حیوانات گرفته تا خودِ انسانها و موجودات ناشناخته. 36
نشانهای دیگر برای آنها: با بیرونبردن روز، شب را فراگیر میکنیم و یکدفعه آنها در تاریکی فرو میروند. 37
خورشید هم با آنکه ثابت است، انگار حرکت میکند. این است اندازهگیریِ آن شکستناپذیرِ دانا. 38
ماه را بهشکلهای مختلفی درمیآوریم؛ تا اینکه دوباره مثل شاخۀ خمیده و کهنۀ خرما، بهصورت هلالی نازک، دربیاید. 39
نه خورشید با ماه برخورد میکند و نه شب از روز جلو میافتد. هریک از خورشید و ماه و اجرام آسمانیِ دیگر در مداری در حرکت است. 40
نشانهای دیگر برای آنها: خود و خانوادههایشان را در کشتیهای مجهز سوار میکنیم 41
و همانندش، وسایلنقلیۀ زمینی و هوایی برایشان آفریده و میآفرینیم. 42
گر بخواهیم، غرقشان میکنیم. آنوقت نه فریادرسی دارند و نه نجات داده میشوند؛ 43
مگر اینکه خودمان به آنها رحم کنیم و مدتی دیگر از زندگی بهرهمند شوند. 44
وقتی به آنها میگویند: «بترسید از کارهای فرداهایتان و عاقبت کارهای دیروزتان! تا لطف خدا شامل حالتان شود»، نشنیده میگیرند. 45
هر نشانهای از نشانههای خدا برایشان میآید، اعتنایی به آن نمیکنند. 46
وقتی از آنها میخواهند: «از چیزهایی که خدا روزیتان کرده، در راه خدا خرج کنید»، بیدینها به مؤمنان میگویند: «بدهیم کسی بخورد که اگر خدا میخواست، خودش سیرش میکرد؟! معلوم است که خیلی از واقع دورید!» 47
و ادامه میدهند: «اگر راست میگویید، این وعدۀ عذاب کِی میرسد پس؟!» 48
انگار فقط منتظر یک غرّش وحشتزایند که در گیرودارِ همین بگومگوها، آنها را فرا بگیرد! 49
درآنحال، نه دیگر فرصت وصیت پیدا میکنند و نه فرصت مراجعه به خانه و خانوادهشان! 50
همینکه در شیپور قیامت بدمند، ناگهان آنها از گورها بهطرف خدا میشتابند. 51
میگویند: «ای وایِ ما، چه کسی ما را از قبرهایمان زنده بیرون آورد؟! این همانی است که خدای رحمان وعده داده بود. پیامبران هم راست میگفتند.» 52
شروع قیامت فقط یک فریاد تکاندهنده است: ناگهان همهشان در پیشگاه ما احضار میشوند. 53
آنجا به کسی ذرهای ستم نمیشود و فقط با همان کارهایی مجازات میشوید که دائم مشغولش بودید. 54
بهشتیان، در آن روز، به خوشگذرانی مشغولاند. 55
آنها و همسرانشان زیر سایههایی آرامبخش بر تختها لَم دادهاند. 56
آنجا از میوههای رنگارنگ برخوردارند و کلاً هرچه دلشان بخواهد، مهیاست. 57
«سلام بر شما.» این صدایی است دلنشین از طرف خدای مهربان. 58
در مقابل، به گناهکارها میگویند: «از صف خوبان جدا شوید!» 59
فرزندان آدم! مگر سفارشتان نکردم از شیطان اطاعت نکنید که او دشمن علنیِ شماست؟! 60
و اینکه فقط از من اطاعت کنید که راه درست همین است؟! 61
قطعاً شیطان جمعیت زیادی از شما را گمراه کرد. پس چرا عقلتان را بهکار نمیانداختید؟! 62
این همان جهنمی است که به شما وعده داده میشد. 63
حالا، بهسزای بیدینیتان، در آن سرخوسوخته شوید! 64
امروز بر دهانهایشان مُهر سکوت میزنیم! دستهایشان با ما حرف میزنند و پاهایشان شهادت میدهند که صاحبانشان چه کردهاند! 65
اگر میخواستیم، در همین دنیا چشمهایشان را کور میکردیم؛ آنوقت، راهشان را هم گم میکردند. اصلاً، چطور جلوی پایشان را میدیدند؟! 66
اگر میخواستیم، درجا خشکشان میکردیم که دیگر نه راهِ پس داشته باشند و نه راهِ پیش! 67
هرکه عمرش را طولانی کنیم، بهعکس، توان ذهنی و جسمیاش را تحلیل میبریم. پس چرا عقلشان را بهکار نمیاندازند که عذابشان برایمان کاری ندارد؟! 68
به پیامبر شعر یاد ندادهایم. اصلاً شعروشاعری در شأن او نیست. این کتاب فقط مایۀ یادآوری و قرآنی روشنگر است 69
تا مؤمنان زندهدل را هشدار بدهد و وعدۀ عذاب برای کافران مردهدل حتمی بشود. 70
مگر نمیبینند ما با دست توانای خود برایشان چهارپایانی آفریدهایم که در اختیارشان باشند؟! 71
برایشان رامشان کردیم: از بعضی سواری میگیرند، از بعضی تغذیه میکنند، 72
از منافعشان استفاده میبرند و از شیرشان مینوشند. پس چرا شکر نمیکنند؟! 73
بتپرستها بهجای خدا معبودهایـی بهپرستش گرفتهاند؛ بلکه از این راه یاری بشوند! 74
ولی بتها توانِ یاریشان را ندارند. در قیامت، بتپرستها را احضار خواهند کرد تا سیاهیلشکرِ بتها باشند! 75
پس حرفهای بیجایشان غصهدارت نکند؛ چون ما میدانیم چهها پنهان میکنند و چهها آشکار. 76
مگر انسان نمیبیند که ما او را از ذرهای ناچیز آفریدهایم و او بهجای دوستی با ما، یکدفعه دشمنی سرسخت میشود؟! 77
و درحالیکه آفرینش خودش را فراموش کرده است، استخوان پوسیدهای به رخ ما میکشد و میگوید: «این استخوانها را چه کسی دوباره زنده میکند، آنهم وقتی پوسیده باشد؟!» 78
بگو: «همان کسی زندهاش میکند که اولبار آفریدش. او حالِ هر مخلوقی را میداند. 79
همان کسی که از درخت سبز، آتشی سرخ برایتان آفریده تا هر زمان که بخواهید، با آن، آتش روشن کنید.» 80
کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، مگر نمیتواند مثل بدنهایشان را بیافریند؟! چرا، میتواند؛ زیرا او آفرینندهای داناست. 81
وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: «باش»، بهسرعت بهوجود میآید. 82
منزّه است او که واقعیتهای پشتصحنۀ هر موجودی دست اوست و آخرِ سر هم، بهسوی او برِتان میگردانند. 83