- 11407
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره مدثر، قیامه
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1954 میلادی در کشور سوریه، شهر حمص، مسجد خالد ابن ولید اجرا گردیده است.
سوره 74: المدثر
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اى کشیده رداى شب بر سر (1)
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
برخیز و بترسان (2)
قُمْ فَأَنذِرْ ﴿2﴾
و پروردگار خود را بزرگ دار (3)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و لباس خویشتن را پاک کن (4)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و از پلیدى دور شو (5)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و منت مگذار و فزونى مطلب (6)
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و براى پروردگارت شکیبایى کن (7)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
پس چون در صور دمیده شود (8)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
آن روز [چه] روز ناگوارى است (9)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
بر کافران آسان نیست (10)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
مرا با آنکه [او را] تنها آفریدم واگذار (11)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
و دارایى بسیار به او بخشیدم (12)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا ﴿12﴾
و پسرانى آماده [به خدمت دادم] (13)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و برایش [عیش خوش] آماده کردم (14)
وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
باز [هم] طمع دارد که بیفزایم (15)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
ولى نه زیرا او دشمن آیات ما بود (16)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مىکنم (17)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
آرى [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید (18)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
کشته بادا چگونه [او] سنجید (19)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
[آرى] کشته بادا چگونه [او] سنجید (20)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
آنگاه نظر انداخت (21)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید (22)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید (23)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
و گفت این [قرآن] جز سحرى که [به برخى] آموختهاند نیست (24)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
این غیر از سخن بشر نیست (25)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
زودا که او را به س ق ر در آورم (26)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
و تو چه دانى که آن س ق ر چیست (27)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
نه باقى مىگذارد و نه رها مىکند (28)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
پوستها را سیاه مىگرداند (29)
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ ﴿29﴾
[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است (30)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشى براى کسانى که کافر شدهاند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانى که ایمان آوردهاند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است و کافران بگویند خدا از این وصفکردن چه چیزى را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مى کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمىداند و این [آیات] جز تذکارى براى بشر نیست (31)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
نه چنین است [که مىپندارند] سوگند به ماه (32)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
و سوگند به شامگاه چون پشت کند (33)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و سوگند به بامداد چون آشکار شود (34)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
که آیات [قرآن] از پدیدههاى بزرگ است (35)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
بشر را هشداردهنده است (36)
نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ ﴿36﴾
هر که از شما را که بخواهد پیشى جوید یا بازایستد (37)
لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
هر کسى در گرو دستاورد خویش است (38)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
بجز یاران دست راست (39)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
در میان باغها از یکدیگر مىپرسند (40)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءلُونَ ﴿40﴾
درباره مجرمان (41)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (42)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
گویند از نمازگزاران نبودیم (43)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
و بینوایان را غذا نمىدادیم (44)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
با هرزهدرایان هرزهدرایى مىکردیم (45)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
و روز جزا را دروغ مىشمردیم (46)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
تا مرگ ما در رسید (47)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
از این رو شفاعتشفاعتکنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد (48)
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
چرا آنها از تذکر روى گردانند (49)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
گویى گورخرانى رمیدهاند (50)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿50﴾
که از مقابل شیرى فرار کردهاند (51)
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى از سوى خدا براى او فرستاده شود (52)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿52﴾
چنین نیست که آنان مىگویند بلکه آنها از آخرت نمىترسند (53)
کَلَّا بَل لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنها مىگویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است (54)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
هر کس بخواهد از آن پند مىگیرد (55)
فَمَن شَاء ذَکَرَهُ ﴿55﴾
و هیچ کس پند نمىگیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است (56)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
سوره 75: القیامة
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به روز قیامت (1)
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
از اینرو مىپرسد قیامت کى خواهد بود (6)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
و ماه بىنور گردد (8)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
آن روز انسان مىگوید راه فرار کجاست (10)
یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مىکنند (13)
یُنَبَّأُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
چنین نیست که شما مىپندارید و دلایل معاد را کافى نمىدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
و آخرت را رها مىکنید (21)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿22﴾
و به پروردگارش مىنگرد (23)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
زیرا مىداند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مىشکند (25)
تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
چنین نیست که انسان مىپندارد او ایمان نمىآورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
و گفته شود آیا کسى هست کهاین بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در آن روز گفته مىشود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
بلکه تکذیب کرد و روىگردان شد (32)
وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمىداشت (33)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (34)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (35)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
آیا انسان گمان مىکند بىهدف رها مىشود (36)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا او نطفهاى از منى که در رحم ریخته مىشود نبود (37)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿39﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
سوره 74: المدثر
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اى کشیده رداى شب بر سر (1)
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
برخیز و بترسان (2)
قُمْ فَأَنذِرْ ﴿2﴾
و پروردگار خود را بزرگ دار (3)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و لباس خویشتن را پاک کن (4)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و از پلیدى دور شو (5)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و منت مگذار و فزونى مطلب (6)
وَلَا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و براى پروردگارت شکیبایى کن (7)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
پس چون در صور دمیده شود (8)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
آن روز [چه] روز ناگوارى است (9)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
بر کافران آسان نیست (10)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
مرا با آنکه [او را] تنها آفریدم واگذار (11)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
و دارایى بسیار به او بخشیدم (12)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا ﴿12﴾
و پسرانى آماده [به خدمت دادم] (13)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و برایش [عیش خوش] آماده کردم (14)
وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
باز [هم] طمع دارد که بیفزایم (15)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
ولى نه زیرا او دشمن آیات ما بود (16)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مىکنم (17)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
آرى [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید (18)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
کشته بادا چگونه [او] سنجید (19)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
[آرى] کشته بادا چگونه [او] سنجید (20)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
آنگاه نظر انداخت (21)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید (22)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید (23)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
و گفت این [قرآن] جز سحرى که [به برخى] آموختهاند نیست (24)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
این غیر از سخن بشر نیست (25)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
زودا که او را به س ق ر در آورم (26)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
و تو چه دانى که آن س ق ر چیست (27)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
نه باقى مىگذارد و نه رها مىکند (28)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
پوستها را سیاه مىگرداند (29)
لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ ﴿29﴾
[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است (30)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشى براى کسانى که کافر شدهاند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانى که ایمان آوردهاند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است و کافران بگویند خدا از این وصفکردن چه چیزى را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه مىگذارد و هر که را بخواهد هدایت مى کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمىداند و این [آیات] جز تذکارى براى بشر نیست (31)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
نه چنین است [که مىپندارند] سوگند به ماه (32)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
و سوگند به شامگاه چون پشت کند (33)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و سوگند به بامداد چون آشکار شود (34)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
که آیات [قرآن] از پدیدههاى بزرگ است (35)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
بشر را هشداردهنده است (36)
نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ ﴿36﴾
هر که از شما را که بخواهد پیشى جوید یا بازایستد (37)
لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
هر کسى در گرو دستاورد خویش است (38)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
بجز یاران دست راست (39)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
در میان باغها از یکدیگر مىپرسند (40)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءلُونَ ﴿40﴾
درباره مجرمان (41)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (42)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
گویند از نمازگزاران نبودیم (43)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
و بینوایان را غذا نمىدادیم (44)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
با هرزهدرایان هرزهدرایى مىکردیم (45)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
و روز جزا را دروغ مىشمردیم (46)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
تا مرگ ما در رسید (47)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
از این رو شفاعتشفاعتکنندگان به حال آنها سودى نمىبخشد (48)
فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
چرا آنها از تذکر روى گردانند (49)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
گویى گورخرانى رمیدهاند (50)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿50﴾
که از مقابل شیرى فرار کردهاند (51)
فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانهاى از سوى خدا براى او فرستاده شود (52)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿52﴾
چنین نیست که آنان مىگویند بلکه آنها از آخرت نمىترسند (53)
کَلَّا بَل لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنها مىگویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است (54)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
هر کس بخواهد از آن پند مىگیرد (55)
فَمَن شَاء ذَکَرَهُ ﴿55﴾
و هیچ کس پند نمىگیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است (56)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
سوره 75: القیامة
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به روز قیامت (1)
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
از اینرو مىپرسد قیامت کى خواهد بود (6)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
و ماه بىنور گردد (8)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
آن روز انسان مىگوید راه فرار کجاست (10)
یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مىکنند (13)
یُنَبَّأُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
چنین نیست که شما مىپندارید و دلایل معاد را کافى نمىدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
و آخرت را رها مىکنید (21)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿22﴾
و به پروردگارش مىنگرد (23)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
زیرا مىداند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مىشکند (25)
تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
چنین نیست که انسان مىپندارد او ایمان نمىآورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
و گفته شود آیا کسى هست کهاین بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در آن روز گفته مىشود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
بلکه تکذیب کرد و روىگردان شد (32)
وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمىداشت (33)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (34)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (35)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
آیا انسان گمان مىکند بىهدف رها مىشود (36)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا او نطفهاى از منى که در رحم ریخته مىشود نبود (37)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿39﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾