- 310
- 1000
- 1000
- 1000
قسمت 26 - سوره های فجر ، غاشیه
در این برنامه آقای معتز آقایی به آموزش حفظ سوره مبارکه فجر و شرح قسمت اول از سوره ی مبارکه غاشیه آیات 1 تا 16 می پردازد .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به سپیدهدم (1) وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
و به شبهاى دهگانه (2) وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و به جفت و تاق (3) وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
و به شب وقتى سپرى شود (4) وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است (5) هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
مگر ندانستهاى که پروردگارت با عاد چه کرد (6) أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
با عمارات ستوندار ارم (7) إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (8) الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
و با ثمود همانان که در دره تختهسنگها را مىبریدند (9) وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و با فرعون صاحب خرگاهها [و بناهاى بلند] (10) وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند (11) الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
و در آنها بسیار تبهکارى کردند (12) فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
[تا آنکه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرونواخت (13) فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (14) إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
اما انسان هنگامى که پروردگارش وى را مىآزماید و عزیزش مىدارد و نعمت فراوان به او مىدهد مىگوید پروردگارم مرا گرامى داشته است (15) فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
و اما چون وى را مىآزماید و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند مىگوید پروردگارم مرا خوار کرده است (16) وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
ولى نه بلکه یتیم را نمىنوازید (17) کَلَّا بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
و بر خوراک[دادن] بینوا همدیگر را بر نمىانگیزید (18) وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه مىخورید (19) وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ﴿19﴾
و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار (20) وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
نه چنان است آنگاه که زمین سخت در هم کوبیده شود (21) کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آیند (22) وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است که انسان پند گیرد و[لى] کجا او را جاى پندگرفتن باشد (23) وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
گوید کاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم (24) یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
پس در آن روز هیچ کس چون عذابکردن او عذاب نکند (25) فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
و هیچ کس چون دربندکشیدن او دربند نکشد (26) وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
اى نفس مطمئنه (27) یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (28) ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ﴿28﴾
و در میان بندگان من درآى (29) فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در بهشت من داخل شو (30) وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آیا خبر غاشیه به تو رسیده است (1) هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ ﴿1﴾
در آن روز چهرههایى زبونند (2) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿2﴾
که تلاش کرده رنج [بیهوده] بردهاند (3) عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ ﴿3﴾
[ناچار] در آتشى سوزان درآیند (4) تَصْلَى نَارًا حَامِیَةً ﴿4﴾
از چشمهاى داغ نوشانیده شوند (5) تُسْقَى مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ ﴿5﴾
خوراکى جز خار خشک ندارند (6) لَّیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ ﴿6﴾
[که] نه فربه کند و نه گرسنگى را باز دارد (7) لَا یُسْمِنُ وَلَا یُغْنِی مِن جُوعٍ ﴿7﴾
در آن روز چهرههایى شادابند (8) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ ﴿8﴾
از کوشش خود خشنودند (9) لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ ﴿9﴾
در بهشت بریناند (10) فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ ﴿10﴾
سخن بیهودهاى در آنجا نشنوند (11) لَّا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً ﴿11﴾
در آن چشمهاى روان باشد (12) فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ ﴿12﴾
تختهایى بلند در آنجاست (13) فِیهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ ﴿13﴾
و قدحهایى نهاده شده (14) وَأَکْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ ﴿14﴾
و بالشهایى پهلوى هم [چیده] (15) وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿15﴾
و فرشهایى [زربفت] گسترده (16) وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿16﴾
_______________________________________________
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به سپیدهدم (1) وَالْفَجْرِ ﴿1﴾
و به شبهاى دهگانه (2) وَلَیَالٍ عَشْرٍ ﴿2﴾
و به جفت و تاق (3) وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿3﴾
و به شب وقتى سپرى شود (4) وَاللَّیْلِ إِذَا یَسْرِ ﴿4﴾
آیا در این براى خردمند [نیاز به] سوگندى [دیگر] است (5) هَلْ فِی ذَلِکَ قَسَمٌ لِّذِی حِجْرٍ ﴿5﴾
مگر ندانستهاى که پروردگارت با عاد چه کرد (6) أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ ﴿6﴾
با عمارات ستوندار ارم (7) إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿7﴾
که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (8) الَّتِی لَمْ یُخْلَقْ مِثْلُهَا فِی الْبِلَادِ ﴿8﴾
و با ثمود همانان که در دره تختهسنگها را مىبریدند (9) وَثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿9﴾
و با فرعون صاحب خرگاهها [و بناهاى بلند] (10) وَفِرْعَوْنَ ذِی الْأَوْتَادِ ﴿10﴾
همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند (11) الَّذِینَ طَغَوْا فِی الْبِلَادِ ﴿11﴾
و در آنها بسیار تبهکارى کردند (12) فَأَکْثَرُوا فِیهَا الْفَسَادَ ﴿12﴾
[تا آنکه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرونواخت (13) فَصَبَّ عَلَیْهِمْ رَبُّکَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿13﴾
زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (14) إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿14﴾
اما انسان هنگامى که پروردگارش وى را مىآزماید و عزیزش مىدارد و نعمت فراوان به او مىدهد مىگوید پروردگارم مرا گرامى داشته است (15) فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ﴿15﴾
و اما چون وى را مىآزماید و روزىاش را بر او تنگ مىگرداند مىگوید پروردگارم مرا خوار کرده است (16) وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ ﴿16﴾
ولى نه بلکه یتیم را نمىنوازید (17) کَلَّا بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ﴿17﴾
و بر خوراک[دادن] بینوا همدیگر را بر نمىانگیزید (18) وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ ﴿18﴾
و میراث [ضعیفان] را چپاولگرانه مىخورید (19) وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلًا لَّمًّا ﴿19﴾
و مال را دوست دارید دوست داشتنى بسیار (20) وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾
نه چنان است آنگاه که زمین سخت در هم کوبیده شود (21) کَلَّا إِذَا دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا ﴿21﴾
و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آیند (22) وَجَاء رَبُّکَ وَالْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾
و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است که انسان پند گیرد و[لى] کجا او را جاى پندگرفتن باشد (23) وَجِیءَ یَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّکْرَى ﴿23﴾
گوید کاش براى زندگانى خود [چیزى] پیش فرستاده بودم (24) یَقُولُ یَا لَیْتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیَاتِی ﴿24﴾
پس در آن روز هیچ کس چون عذابکردن او عذاب نکند (25) فَیَوْمَئِذٍ لَّا یُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾
و هیچ کس چون دربندکشیدن او دربند نکشد (26) وَلَا یُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾
اى نفس مطمئنه (27) یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾
خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد (28) ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ﴿28﴾
و در میان بندگان من درآى (29) فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ﴿29﴾
و در بهشت من داخل شو (30) وَادْخُلِی جَنَّتِی ﴿30﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
آیا خبر غاشیه به تو رسیده است (1) هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَةِ ﴿1﴾
در آن روز چهرههایى زبونند (2) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿2﴾
که تلاش کرده رنج [بیهوده] بردهاند (3) عَامِلَةٌ نَّاصِبَةٌ ﴿3﴾
[ناچار] در آتشى سوزان درآیند (4) تَصْلَى نَارًا حَامِیَةً ﴿4﴾
از چشمهاى داغ نوشانیده شوند (5) تُسْقَى مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ ﴿5﴾
خوراکى جز خار خشک ندارند (6) لَّیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِن ضَرِیعٍ ﴿6﴾
[که] نه فربه کند و نه گرسنگى را باز دارد (7) لَا یُسْمِنُ وَلَا یُغْنِی مِن جُوعٍ ﴿7﴾
در آن روز چهرههایى شادابند (8) وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاعِمَةٌ ﴿8﴾
از کوشش خود خشنودند (9) لِسَعْیِهَا رَاضِیَةٌ ﴿9﴾
در بهشت بریناند (10) فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٍ ﴿10﴾
سخن بیهودهاى در آنجا نشنوند (11) لَّا تَسْمَعُ فِیهَا لَاغِیَةً ﴿11﴾
در آن چشمهاى روان باشد (12) فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَةٌ ﴿12﴾
تختهایى بلند در آنجاست (13) فِیهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ ﴿13﴾
و قدحهایى نهاده شده (14) وَأَکْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ ﴿14﴾
و بالشهایى پهلوى هم [چیده] (15) وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿15﴾
و فرشهایى [زربفت] گسترده (16) وَزَرَابِیُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿16﴾
_______________________________________________