فهرست
قسمت 38 - جزء نوزدهم قرآن کریم

قسمت 38 - جزء نوزدهم قرآن کریم

  • 9 دقیقه مدت
  • 36 دریافت شده
این برنامه به نیمه دوم از جزء نوزدهم قرآن کریم پرداخته که شامل آیات 111 تا آخر سوره شعراء و آیات اول تا 55 سوره نمل است . نامهای دیگرسوره شعرا عبارتند از جامعه و طسم ، سبب نامگذاری سوره آنست که در آیه 224 از شاعران نام برده شده .

گفتند آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آنکه فرومایگان از تو پیروى کرده‏اند (111) قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾
[نوح] گفت به [جزئیات] آنچه مى‏کرده‏اند چه آگاهى دارم (112) قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿112﴾
حسابشان اگر درمى‏یابید جز با پروردگارم نیست (113) إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾
و من طردکننده مؤمنان نیستم (114) وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿114﴾
من جز هشداردهنده‏اى آشکار [بیش] نیستم (115) إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ﴿115﴾
گفتند اى نوح اگر دست برندارى قطعا از [جمله] سنگسارشدگان خواهى بود (116) قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ﴿116﴾
گفت پروردگارا قوم من مرا تکذیب کردند (117) قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿117﴾
میان من و آنان فیصله ده و من و هر کس از مؤمنان را که با من است نجات بخش (118) فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَن مَّعِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿118﴾
پس او و هر که را در آن کشتى آکنده با او بود رهانیدیم (119) فَأَنجَیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾
آنگاه باقى‏ماندگان را غرق کردیم (120) ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ ﴿120﴾
قطعا در این [ماجرا درس] عبرتى بود و[لى] بیشترشان ایمان‏آورنده نبودند (121) إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ ﴿121﴾
و در حقیقت پروردگار تو همان شکست‏ناپذیر مهربان است (122) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿122﴾
عادیان پیامبران [خدا] را تکذیب کردند (123) کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾
آنگاه که برادرشان هود به آنان گفت آیا پروا ندارید (124) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾
من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم (125) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿125﴾
از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید (126) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿126﴾
و بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست (127) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿127﴾
آیا بر هر تپه‏اى بنایى مى‏سازید که [در آن] دست به بیهوده‏کارى زنید (128) أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ ﴿128﴾
و کاخهاى استوار مى‏گیرید به امید آنکه جاودانه بمانید (129) وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ﴿129﴾
و چون حمله‏ور مى‏شوید [چون] زورگویان حمله‏ور مى‏شوید (130) وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ ﴿130﴾
پس از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید (131) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿131﴾
و از آن کس که شما را به آنچه مى‏دانید مدد کرد پروا دارید (132) وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُم بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾
شما را به [دادن] دامها و پسران مدد کرد (133) أَمَدَّکُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ ﴿133﴾
و به [دادن] باغها و چشمه‏ساران (134) وَجَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿134﴾
من از عذاب روزى هولناک بر شما مى‏ترسم (135) إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿135﴾
گفتند خواه اندرز دهى و خواه از اندرزدهندگان نباشى براى ما یکسان است (136) قَالُوا سَوَاء عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُن مِّنَ الْوَاعِظِینَ ﴿136﴾
این جز شیوه پیشینیان نیست (137) إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿137﴾
و ما عذاب نخواهیم شد (138) وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿138﴾
پس تکذیبش کردند و هلاکشان کردیم قطعا در این [ماجرا درس] عبرتى بود و[لى] بیشترشان ایمان‏آورنده نبودند (139) فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ ﴿139﴾
و در حقیقت پروردگار تو همان شکست‏ناپذیر مهربان است (140) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿140﴾
ثمودیان پیامبران [خدا] را تکذیب کردند (141) کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ ﴿141﴾
آنگاه که برادرشان صالح به آنان گفت آیا پروا ندارید (142) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿142﴾
من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم (143) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿143﴾
از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید (144) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿144﴾
و بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست (145) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿145﴾
آیا شما را در آنچه اینجا دارید آسوده رها مى‏کنند (146) أَتُتْرَکُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ ﴿146﴾
در باغها و در کنار چشمه‏ساران (147) فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿147﴾
و کشتزارها و خرمابنانى که شکوفه‏هایشان لطیف است (148) وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ ﴿148﴾
و هنرمندانه براى خود از کوهها خانه‏هایى مى‏تراشید (149) وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِهِینَ ﴿149﴾
از خدا پروا کنید و فرمانم ببرید (150) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿150﴾
و فرمان افراطگران را پیروى مکنید (151) وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ ﴿151﴾
آنان که در زمین فساد مى‏کنند و اصلاح نمى‏کنند (152) الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿152﴾
گفتند قطعا تو از افسون‏شدگانى (153) قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿153﴾
تو جز بشرى مانند ما [بیش] نیستى اگر راست مى‏گویى معجزه‏اى بیاور (154) مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآیَةٍ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿154﴾
گفت این ماده‏شترى است که نوبتى از آب او راست و روزى معین نوبت آب شماست (155) قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿155﴾
و به آن گزندى مرسانید که عذاب روزى هولناک شما را فرو مى‏گیرد (156) وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿156﴾
پس آن را پى کردند و پشیمان گشتند (157) فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿157﴾
آنگاه آنان را عذاب فرو گرفت قطعا در این [ماجرا] عبرتى است و[لى] بیشترشان ایمان‏آورنده نبودند (158) فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ ﴿158﴾
و در حقیقت پروردگار تو همان شکست‏ناپذیر مهربان است (159) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿159﴾
قوم لوط فرستادگان را تکذیب کردند (160) کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿160﴾
آنگاه برادرشان لوط به آنان گفت آیا پروا ندارید (161) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿161﴾
من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم (162) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿162﴾
از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید (163) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿163﴾
و بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست (164) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿164﴾
آیا از میان مردم جهان با مردها در مى‏آمیزید (165) أَتَأْتُونَ الذُّکْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿165﴾
و آنچه را پروردگارتان از همسرانتان براى شما آفریده وامى‏گذارید [نه] بلکه شما مردمى تجاوزکارید (166) وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿166﴾
گفتند اى لوط اگر دست برندارى قطعا از اخراج‏شدگان خواهى بود (167) قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ یَا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ ﴿167﴾
گفت به راستى من دشمن کردار شمایم (168) قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُم مِّنَ الْقَالِینَ ﴿168﴾
پروردگارا مرا و کسان مرا از آنچه انجام مى‏دهند رهایى بخش (169) رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿169﴾
پس او و کسانش را همگى رهانیدیم (170) فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿170﴾
جز پیرزنى که از باقى‏ماندگان [در خاکستر آتش] بود (171) إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿171﴾
سپس دیگران را سخت هلاک کردیم (172) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿172﴾
و بر [سر] آنان بارانى [از آتش گوگرد] فرو ریختیم و چه بد بود باران بیم‏داده‏شدگان (173) وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِینَ ﴿173﴾
قطعا در این [عقوبت] عبرتى است و[لى] بیشترشان ایمان‏آورنده نبودند (174) إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ ﴿174﴾
و در حقیقت پروردگار تو همان شکست‏ناپذیر مهربان است (175) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿175﴾
اصحاب ایکه فرستادگان را تکذیب کردند (176) کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ﴿176﴾
آنگاه که شعیب به آنان گفت آیا پروا ندارید (177) إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿177﴾
من براى شما فرستاده‏اى در خور اعتمادم (178) إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿178﴾
از خدا پروا دارید و فرمانم ببرید (179) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿179﴾
و بر این [رسالت] اجرى از شما طلب نمى‏کنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست (180) وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿180﴾
پیمانه را تمام دهید و از کم‏فروشان مباشید (181) أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ﴿181﴾
و با ترازوى درست بسنجید (182) وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿182﴾
و از ارزش اموال مردم مکاهید و در زمین سر به فساد بر مدارید (183) وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿183﴾
و از آن کس که شما و خلق [انبوه] گذشته را آفریده است پروا کنید (184) وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ ﴿184﴾
گفتند تو واقعا از افسون‏شدگانى (185) قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿185﴾
و تو جز بشرى مانند ما [بیش] نیستى و قطعا تو را از دروغگویان مى‏دانیم (186) وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿186﴾
پس اگر از راستگویانى پاره‏اى از آسمان بر [سر] ما بیفکن (187) فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفًا مِّنَ السَّمَاءِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿187﴾
[شعیب] گفت پروردگارم به آنچه مى‏کنید داناتر است (188) قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿188﴾
پس او را تکذیب کردند و عذاب روز ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت به راستى آن عذاب روزى هولناک بود (189) فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿189﴾
قطعا در این [عقوبت درس] عبرتى است و[لى] بیشترشان ایمان آورنده نبودند (190) إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُم مُّؤْمِنِینَ ﴿190﴾
و در حقیقت پروردگار تو همان شکست‏ناپذیر مهربان است (191) وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾
و راستى که این [قرآن] وحى پروردگار جهانیان است (192) وَإِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾
روح الامین آن را بر دلت نازل کرد (193) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾
تا از [جمله] هشداردهندگان باشى (194) عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ ﴿194﴾
به زبان عربى روشن (195) بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُّبِینٍ ﴿195﴾
و [وصف] آن در کتابهاى پیشینیان آمده است (196) وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿196﴾
آیا براى آنان این خود دلیلى روشن نیست که علماى بنى‏اسرائیل از آن اطلاع دارند (197) أَوَلَمْ یَکُن لَّهُمْ آیَةً أَن یَعْلَمَهُ عُلَمَاء بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿197﴾
و اگر آن را بر برخى از غیر عرب زبانان نازل مى‏کردیم (198) وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿198﴾
و پیامبر آن را برایشان مى‏خواند به آن ایمان نمى‏آوردند (199) فَقَرَأَهُ عَلَیْهِم مَّا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿199﴾
این گونه در دلهاى گناهکاران [انکار را] راه مى‏دهیم (200) کَذَلِکَ سَلَکْنَاهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿200﴾
که به آن نگروند تا عذاب پردرد را ببینند (201) لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿201﴾
که به طور ناگهانى در حالى که بى‏خبرند بدیشان برسد (202) فَیَأْتِیَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿202﴾
و بگویند آیا مهلت‏خواهیم یافت (203) فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنظَرُونَ ﴿203﴾
پس آیا عذاب ما را به شتاب مى‏خواهند (204) أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿204﴾
مگر نمى‏دانى که اگر سالها آنان را برخوردار کنیم (205) أَفَرَأَیْتَ إِن مَّتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ ﴿205﴾
و آنگاه آنچه که [بدان] بیم داده مى‏شوند بدیشان برسد (206) ثُمَّ جَاءهُم مَّا کَانُوا یُوعَدُونَ ﴿206﴾
آنچه از آن برخوردار مى‏شدند به کارشان نمى‏آید [و عذاب را از آنان دفع نمى‏کند] (207) مَا أَغْنَى عَنْهُم مَّا کَانُوا یُمَتَّعُونَ ﴿207﴾
و هیچ شهرى را هلاک نکردیم مگر آنکه براى آن هشداردهندگانى بود (208) وَمَا أَهْلَکْنَا مِن قَرْیَةٍ إِلَّا لَهَا مُنذِرُونَ ﴿208﴾
[تا آنان را] تذکر [دهند] و ما ستمکار نبوده‏ایم (209) ذِکْرَى وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿209﴾
و شیطانها آن را فرود نیاورده‏اند (210) وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیَاطِینُ ﴿210﴾
و آنان را نسزد و نمى‏توانند [وحى کنند] (211) وَمَا یَنبَغِی لَهُمْ وَمَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿211﴾
در حقیقت آنها از شنیدن معزول [و محروم]اند (212) إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿212﴾
پس با خدا خداى دیگر مخوان که از عذاب‏شدگان خواهى شد (213) فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ﴿213﴾
و خویشان نزدیکت را هشدار ده (214) وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿214﴾
و براى آن مؤمنانى که تو را پیروى کرده‏اند بال خود را فرو گستر (215) وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿215﴾
و اگر تو را نافرمانى کردند بگو من از آنچه مى‏کنید بیزارم (216) فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿216﴾
و بر [خداى] عزیز مهربان توکل کن (217) وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿217﴾
آن کس که چون [به نماز] برمى‏خیزى تو را مى‏بیند (218) الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ ﴿218﴾
و حرکت تو را در میان سجده‏کنندگان [مى‏نگرد] (219) وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ ﴿219﴾
او همان شنواى داناست (220) إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿220﴾
آیا شما را خبر دهم که شیاطین بر چه کسى فرود مى‏آیند (221) هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ﴿221﴾
بر هر دروغزن گناهکارى فرود مى‏آیند (222) تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿222﴾
که [دزدانه] گوش فرا مى‏دارند و بیشترشان دروغگویند (223) یُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ ﴿223﴾
و شاعران را گمراهان پیروى مى‏کنند (224) وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾
آیا ندیده‏اى که آنان در هر وادیى سرگردانند (225) أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾
و آنانند که چیزهایى مى‏گویند که انجام نمى‏دهند (226) وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾
مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و خدا را بسیار به یاد آورده و پس از آنکه مورد ستم قرار گرفته‏اند یارى خواسته‏اند و کسانى که ستم کرده‏اند به زودى خواهند دانست به کدام بازگشتگاه برخواهند گشت (227) إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿227﴾


سوره 27: النمل


به نام خداوند رحمتگر مهربان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
طا سین این است آیات قرآن و [آیات] کتابى روشنگر (1) طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُّبِینٍ ﴿1﴾
که [مایه] هدایت و بشارت براى مؤمنان است (2) هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿2﴾
همانان که نماز برپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و خود به آخرت یقین دارند (3) الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿3﴾
کسانى که به آخرت ایمان ندارند کردارهایشان را در نظرشان بیاراستیم [تا همچنان] سرگشته بمانند (4) إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿4﴾
آنان کسانى‏اند که عذاب سخت براى ایشان خواهد بود و در آخرت خود زیانکارترین [مردم] اند (5) أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾
و حقا تو قرآن را از سوى حکیمى دانا دریافت مى‏دارى (6) وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿6﴾
[یادکن] هنگامى را که موسى به خانواده خود گفت من آتشى به نظرم رسید به زودى براى شما خبرى از آن خواهم آورد یا شعله آتشى براى شما مى‏آورم باشد که خود را گرم کنید (7) إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿7﴾
چون نزد آن آمد آوا رسید که خجسته [و مبارک گردید] آنکه در کنار این آتش و آنکه پیرامون آن است و منزه است‏خدا پروردگار جهانیان (8) فَلَمَّا جَاءهَا نُودِیَ أَن بُورِکَ مَن فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿8﴾
اى موسى این منم خداى عزیز حکیم (9) یَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿9﴾
و عصایت را بیفکن پس چون آن را همچون مارى دید که مى‏جنبد پشت گردانید و به عقب بازنگشت اى موسى مترس که فرستادگان پیش من نمى‏ترسند (10) وَأَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿10﴾
لیکن کسى که ستم کرده سپس بعد از بدى نیکى را جایگزین [آن] گردانیده [بداند] که من آمرزنده مهربانم (11) إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿11﴾
و دستت را در گریبانت کن تا سپید بى‏عیب بیرون آید [اینها] از [جمله] نشانه‏هاى نه‏گانه‏اى است [که باید] به سوى فرعون و قومش [بب رى] زیرا که آنان مردمى نافرمانند (12) وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاء مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿12﴾
و هنگامى که آیات روشنگر ما به سویشان آمد گفتند این سحرى آشکار است (13) فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ ﴿13﴾
و با آنکه دلهایشان بدان یقین داشت از روى ظلم و تکبر آن را انکار کردند پس ببین فرجام فسادگران چگونه بود (14) وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿14﴾
و به راستى به داوود و سلیمان دانشى عطا کردیم و آن دو گفتند ستایش خدایى را که ما را بر بسیارى از بندگان باایمانش برترى داده است (15) وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿15﴾
و سلیمان از داوود میراث یافت و گفت اى مردم ما زبان پرندگان را تعلیم یافته‏ایم و از هر چیزى به ما داده شده است راستى که این همان امتیاز آشکار است (16) وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿16﴾
و براى سلیمان سپاهیانش از جن و انس و پرندگان جمع‏آورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گردیدند (17) وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿17﴾
تا آنگاه که به وادى مورچگان رسیدند مورچه‏اى [به زبان خویش] گفت اى مورچگان به خانه‏هایتان داخل شوید مبادا سلیمان و سپاهیانش ندیده و ندانسته شما را پایمال کنند (18) حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿18﴾
[سلیمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افکن تا نعمتى را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس بگزارم و به کار شایسته‏اى که آن را مى‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏خویش در میان بندگان شایسته‏ات داخل کن (19) فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿19﴾
و جویاى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است که هدهد را نمى‏بینم یا شاید از غایبان است (20) وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿20﴾
قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى‏کنم یا سرش را مى‏برم مگر آنکه دلیلى روشن براى من بیاورد (21) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿21﴾
پس دیرى نپایید که [هدهد آمد و] گفت از چیزى آگاهى یافتم که از آن آگاهى نیافته‏اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده‏ام (22) فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ ﴿22﴾
من [آنجا] زنى را یافتم که بر آنها سلطنت مى‏کرد و از هر چیزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (23) إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ ﴿23﴾
او و قومش را چنین یافتم که به جاى خدا به خورشید سجده مى‏کنند و شیطان اعمالشان را برایشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتیجه [به حق] راه نیافته بودند (24) وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ ﴿24﴾
[آرى شیطان چنین کرده بود] تا براى خدایى که نهان را در آسمانها و زمین بیرون مى‏آورد و آنچه را پنهان مى‏دارید و آنچه را آشکار مى‏نمایید مى‏داند سجده نکنند (25) أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿25﴾
خداى یکتا که هیچ خدایى جز او نیست پروردگار عرش بزرگ است (26) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿26﴾
گفت‏خواهیم دید آیا راست گفته‏اى یا از دروغگویان بوده‏اى (27) قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿27﴾
این نامه مرا ببر و به سوى آنها بیفکن آنگاه از ایشان روى برتاب پس ببین چه پاسخ مى‏دهند (28) اذْهَب بِّکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ ﴿28﴾
[ملکه سبا] گفت اى سران [کشور] نامه‏اى ارجمند براى من آمده است (29) قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ ﴿29﴾
که از طرف سلیمان است و [مضمون آن] این است به نام خداوند رحمتگر مهربان (30) إِنَّهُ مِن سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿30﴾
بر من بزرگى مکنید و مرا از در اطاعت درآیید (31) أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿31﴾
گفت اى سران [کشور] در کارم به من نظر دهید که بى‏حضور شما [تا به حال] کارى را فیصله نداده‏ام (32) قَالَتْ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿32﴾
گفتند ما سخت نیرومند و دلاوریم و[لى] اختیار کار با توست بنگر چه دستور مى‏دهى (33) قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ ﴿33﴾
[ملکه] گفت پادشاهان چون به شهرى درآیند آن را تباه و عزیزانش را خوار مى‏گردانند و این گونه مى‏کنند (34) قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿34﴾
و [اینک] من ارمغانى به سویشان مى‏فرستم و مى‏نگرم که فرستادگان [من] با چه چیز بازمى‏گردند (35) وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِم بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿35﴾
و چون [فرستاده] نزد سلیمان آمد [سلیمان] گفت آیا مرا به مالى کمک مى‏دهید آنچه خدا به من عطا کرده بهتر است از آنچه به شما داده‏است [نه] بلکه شما به ارمغان خود شادمانى مى‏نمایید (36) فَلَمَّا جَاء سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِّمَّا آتَاکُم بَلْ أَنتُم بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿36﴾
به سوى آنان بازگرد که قطعا سپاهیانى بر [سر] ایشان مى‏آوریم که در برابر آنها تاب ایستادگى نداشته باشند و از آن [دیار] به خوارى و زبونى بیرونشان مى‏کنیم (37) ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿37﴾
[سپس] گفت اى سران [کشور] کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه مطیعانه نزد من آیند براى من مى‏آورد (38) قَالَ یَا أَیُّهَا المَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿38﴾
عفریتى از جن گفت من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى براى تو مى‏آورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم (39) قَالَ عِفْریتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿39﴾
کسى که نزد او دانشى از کتاب [الهى] بود گفت من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنى برایت مى‏آورم پس چون [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى‏کنم و هر کس سپاس گزارد تنها به سود خویش سپاس مى‏گزارد و هر کس ناسپاسى کند بى‏گمان پروردگارم بى‏نیاز و کریم است (40) قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ﴿40﴾
گفت تخت [ملکه] را برایش ناشناس گردانید تا ببینیم آیا پى مى‏برد یا از کسانى است که پى نمى‏برند (41) قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ ﴿41﴾
پس وقتى [ملکه] آمد [بدو] گفته شد آیا تخت تو همین گونه است گفت گویا این همان است و پیش از این ما آگاه شده و از در اطاعت درآمده بودیم (42) فَلَمَّا جَاءتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿42﴾
و [در حقیقت قبلا] آنچه غیر از خدا مى‏پرستید مانع [ایمان] او شده بود و او از جمله گروه کافران بود (43) وَصَدَّهَا مَا کَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِن قَوْمٍ کَافِرِینَ ﴿43﴾
به او گفته شد وارد ساحت کاخ [پادشاهى] شو و چون آن را دید برکه‏اى پنداشت و ساقهایش را نمایان کرد [سلیمان] گفت این کاخى مفروش از آبگینه است [ملکه] گفت پروردگارا من به خود ستم کردم و [اینک] با سلیمان در برابر خدا پروردگار جهانیان تسلیم شدم (44) قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿44﴾
و به راستى به سوى ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند (45) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ﴿45﴾
[صالح] گفت اى قوم من چرا پیش از [جستن] نیکى شتابزده خواهان بدى هستید چرا از خدا آمرزش نمى‏خواهید باشد که مورد رحمت قرار گیرید (46) قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿46﴾
گفتند ما به تو و به هر کس که همراه توست‏شگون بد زدیم گفت‏سرنوشت‏خوب و بدتان پیش خداست بلکه شما مردمى هستید که مورد آزمایش قرار گرفته‏اید (47) قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَن مَّعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿47﴾
و در آن شهر نه دسته بودند که در آن سرزمین فساد مى‏کردند و از در اصلاح درنمى‏آمدند (48) وَکَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿48﴾
[با هم] گفتند با یکدیگر سوگند بخورید که حتما به [صالح] و کسانش شبیخون مى‏زنیم سپس به ولى او خواهیم گفت ما در محل قتل کسانش حاضر نبودیم و ما قطعا راست مى‏گوییم (49) قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿49﴾
و دست به نیرنگ زدند و [ما نیز] دست به نیرنگ زدیم و خبر نداشتند (50) وَمَکَرُوا مَکْرًا وَمَکَرْنَا مَکْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿50﴾
پس بنگر که فرجام نیرنگشان چگونه بود ما آنان و قومشان را همگى هلاک کردیم (51) فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿51﴾
و این [هم] خانه‏هاى خالى آنهاست به [سزاى] بیدادى که کرده‏اند قطعا در این [کیفر] براى مردمى که مى‏دانند عبرتى خواهد بود (52) فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿52﴾
و کسانى را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند رهانیدیم (53) وَأَنجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿53﴾
و [یاد کن] لوط را که چون به قوم خود گفت آیا دیده و دانسته مرتکب عمل ناشایست [لواط] مى‏شوید (54) وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿54﴾
آیا شما به جاى زنان از روى شهوت با مردها در مى‏آمیزید [نه] بلکه شما مردمى جهالت‏پیشه‏اید (55) أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿55﴾


قطعات صوتی

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

قسمت‌های دیگر

پایگاه قرآن