این تلاوت شامل آیات 34 تا 88 سوره مبارکه ص است .
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿34﴾
ما سلیمان را آزمودیم، و بر کرسی او جسدی افکندیم، سپس او به درگاه خداوند انابه کرد. (34)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿35﴾
گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بسیار بخشنده ای. (35)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ ﴿36﴾
ما باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هر جا او میخواهد برود. (36)
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿37﴾
و شیاطین را مسخر او ساختیم، هر بناء و غواصی از آنها. (37)
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿38﴾
و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم. (38)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿39﴾
(و به او گفتیم) این عطای ماست به هر کس میخواهی (و صلاح میبینی) ببخش و از هر کس میخواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست. (39)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿40﴾
و برای او (سلیمان) نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیک است. (40)
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴿41﴾
به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خوانده که شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده. (41)
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿42﴾
(به او گفتیم) پای خود را بر زمین بکوب این، چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است. (42)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿43﴾
و خانواده اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را با آنها قرار دادیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای صاحبان فکر. (43)
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿44﴾
(و به او گفتیم) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را برگیر و به او (همسرت) بزن و سوگند خود را مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده به سوی خدا بود؟ (44)
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ﴿45﴾
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستهای (نیرومند) و چشمهای (بینا). (45)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود. (46)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند. (47)
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ ﴿48﴾
و به خاطر بیاور اسماعیل و الیسع و ذالکفل را که همه از نیکان بودند. (48)
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿49﴾
این یک یادآوری است، و برای پرهیزگاران بازگشت نیکوئی است. (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿50﴾
باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است. (50)
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿51﴾
در حالی که در آن بر تختها تکیه کرده اند و انواع میوه ها و نوشیدنیهای گوناگون در اختیار آنان است. (51)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿52﴾
و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگی هم سن و سالند. (52)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ ﴿53﴾
این چیزی است که برای روز حساب به شما وعده داده میشود (وعدهای تخلف ناپذیر). (53)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿54﴾
این روزی ما است که هرگز پایان نمیگیرد. (54)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿55﴾
این (پاداش پرهیزگاران است) و برای طغیانگران بدترین محل بازگشت است. (55)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿56﴾
دوزخ است که در آن وارد میشوند و چه بستر بدی است؟! (56)
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿57﴾
این نوشابه حمیم و غساق است دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند. (57)
وَآخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿58﴾
و جز اینها کیفرهای دیگری همشکل آن را دارند. (58)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿59﴾
(به آنها گفته میشود) این فوجی است که همراه شما وارد دوزخ همان رؤ سای ضلالند) خوشامد بر آنها مباد، همگی در آتش خواهند سوخت. (59)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿60﴾
آنها (به رؤ سای خود) میگویند: بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید، چه بد قرارگاهی است اینجا؟! (60)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿61﴾
(سپس) میگویند: پروردگارا هر کس این عذاب را برای ما فراهم ساخته عذابی مضاعف در آتش بر او بیفزا. (61)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿62﴾
آنها میگویند چرا مردانی را که ما از اشرار میشمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمیبینیم. (62)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿63﴾
آیا ما آنها را به سخریه گرفتیم یا (به اندازهای حقیر بودند که) چشمها آنها را نمیدید؟! (63)
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿64﴾
این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! (64)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾
بگو من فقط یک انذارکننده ام و هیچ معبودی جز خداوند یگانه قهار نیست. (65)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفار. (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿67﴾
بگو: این یک خبر بزرگ است! (67)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾
که شما از آن روی گردان هستید. (68)
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾
من از ملاء اعلی (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامی که (درباره آفرینش آدم مخاصمه میکردند خبر ندارم. (69)
إِنْ یُوحَى إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿70﴾
تنها چیزی که به من وحی میشود این است که من انذارکننده آشکاری هستم. (70)
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به ملائکه گفت: من بشری را از گل میآفرینم. (71)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خودم در آن دمیدم برای او سجده کنید. (72)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند. (73)
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿74﴾
جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود! (74)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿75﴾
گفت: ای ابلیس چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی، یا از برترین بودی ؟ (بالاتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!). (75)
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ﴿76﴾
گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریده ای و او را از گل. (76)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿77﴾
فرمود: از آسمانها (و از صفوف ملائکه) خارج شو که تو رانده درگاه منی! (77)
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿78﴾
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. (78)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿79﴾
عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته میشوند مهلت ده. (79)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿80﴾
فرمود تو از مهلت داده شدگانی. (80)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾
ولی تا روز و زمان معینی. (81)
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿82﴾
گفت: به عزتت سوگند همه آنها را گمراه خواهم کرد (82)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿83﴾
مگر بندگان خالص تو از میان آنها. (83)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾
فرمود: به حق سوگند، و حق میگویم. (84)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿85﴾
که جهنم را از تو و پیروانت همگی پر خواهم کرد. (85)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ﴿86﴾
بگو: (ای پیامبر!) من از شما هیچ پاداشی نمیطلبم و من از متکلفین نیستم (سخنانم روشن و همراه با دلیل است). (86)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿87﴾
این ( قرآن) وسیله تذکر برای همه جهانیان است. (87)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿88﴾
و خبر آن را بعد از مدتی میشنوید! (88)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿34﴾
ما سلیمان را آزمودیم، و بر کرسی او جسدی افکندیم، سپس او به درگاه خداوند انابه کرد. (34)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿35﴾
گفت: پروردگارا مرا ببخش، و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچکس نباشد، که تو بسیار بخشنده ای. (35)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ ﴿36﴾
ما باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هر جا او میخواهد برود. (36)
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿37﴾
و شیاطین را مسخر او ساختیم، هر بناء و غواصی از آنها. (37)
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿38﴾
و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم. (38)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿39﴾
(و به او گفتیم) این عطای ماست به هر کس میخواهی (و صلاح میبینی) ببخش و از هر کس میخواهی امساک کن و حسابی بر تو نیست. (39)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿40﴾
و برای او (سلیمان) نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیک است. (40)
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴿41﴾
به خاطر بیاور بنده ما ایوب را، هنگامی که پروردگارش را خوانده که شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده. (41)
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿42﴾
(به او گفتیم) پای خود را بر زمین بکوب این، چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است. (42)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿43﴾
و خانواده اش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را با آنها قرار دادیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای صاحبان فکر. (43)
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿44﴾
(و به او گفتیم) بسته ای از ساقه های گندم (یا مانند آن) را برگیر و به او (همسرت) بزن و سوگند خود را مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده به سوی خدا بود؟ (44)
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ﴿45﴾
و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را صاحبان دستهای (نیرومند) و چشمهای (بینا). (45)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنها را با خلوص ویژه ای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود. (46)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند. (47)
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ ﴿48﴾
و به خاطر بیاور اسماعیل و الیسع و ذالکفل را که همه از نیکان بودند. (48)
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿49﴾
این یک یادآوری است، و برای پرهیزگاران بازگشت نیکوئی است. (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿50﴾
باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است. (50)
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿51﴾
در حالی که در آن بر تختها تکیه کرده اند و انواع میوه ها و نوشیدنیهای گوناگون در اختیار آنان است. (51)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿52﴾
و نزد آنان همسرانی است که تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگی هم سن و سالند. (52)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ ﴿53﴾
این چیزی است که برای روز حساب به شما وعده داده میشود (وعدهای تخلف ناپذیر). (53)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿54﴾
این روزی ما است که هرگز پایان نمیگیرد. (54)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿55﴾
این (پاداش پرهیزگاران است) و برای طغیانگران بدترین محل بازگشت است. (55)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿56﴾
دوزخ است که در آن وارد میشوند و چه بستر بدی است؟! (56)
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿57﴾
این نوشابه حمیم و غساق است دو مایع سوزان و تیره رنگ) که باید از آن بچشند. (57)
وَآخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿58﴾
و جز اینها کیفرهای دیگری همشکل آن را دارند. (58)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿59﴾
(به آنها گفته میشود) این فوجی است که همراه شما وارد دوزخ همان رؤ سای ضلالند) خوشامد بر آنها مباد، همگی در آتش خواهند سوخت. (59)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿60﴾
آنها (به رؤ سای خود) میگویند: بلکه خوشامد بر شما مباد که این عذاب را شما برای ما فراهم ساختید، چه بد قرارگاهی است اینجا؟! (60)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿61﴾
(سپس) میگویند: پروردگارا هر کس این عذاب را برای ما فراهم ساخته عذابی مضاعف در آتش بر او بیفزا. (61)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿62﴾
آنها میگویند چرا مردانی را که ما از اشرار میشمردیم (در اینجا، در آتش دوزخ) نمیبینیم. (62)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿63﴾
آیا ما آنها را به سخریه گرفتیم یا (به اندازهای حقیر بودند که) چشمها آنها را نمیدید؟! (63)
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿64﴾
این یک واقعیت است گفتگوهای خصمانه دوزخیان! (64)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾
بگو من فقط یک انذارکننده ام و هیچ معبودی جز خداوند یگانه قهار نیست. (65)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، پروردگار عزیز و غفار. (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿67﴾
بگو: این یک خبر بزرگ است! (67)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾
که شما از آن روی گردان هستید. (68)
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾
من از ملاء اعلی (و فرشتگان عالم بالا) به هنگامی که (درباره آفرینش آدم مخاصمه میکردند خبر ندارم. (69)
إِنْ یُوحَى إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿70﴾
تنها چیزی که به من وحی میشود این است که من انذارکننده آشکاری هستم. (70)
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که پروردگارت به ملائکه گفت: من بشری را از گل میآفرینم. (71)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خودم در آن دمیدم برای او سجده کنید. (72)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾
در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند. (73)
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿74﴾
جز ابلیس که تکبر ورزید و از کافران بود! (74)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿75﴾
گفت: ای ابلیس چه چیز مانع تو از سجده کردن بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم گردید؟ آیا تکبر کردی، یا از برترین بودی ؟ (بالاتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!). (75)
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ﴿76﴾
گفت: من از او بهترم! مرا از آتش آفریده ای و او را از گل. (76)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿77﴾
فرمود: از آسمانها (و از صفوف ملائکه) خارج شو که تو رانده درگاه منی! (77)
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿78﴾
و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود. (78)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿79﴾
عرض کرد: پروردگار من! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته میشوند مهلت ده. (79)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿80﴾
فرمود تو از مهلت داده شدگانی. (80)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾
ولی تا روز و زمان معینی. (81)
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿82﴾
گفت: به عزتت سوگند همه آنها را گمراه خواهم کرد (82)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿83﴾
مگر بندگان خالص تو از میان آنها. (83)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾
فرمود: به حق سوگند، و حق میگویم. (84)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿85﴾
که جهنم را از تو و پیروانت همگی پر خواهم کرد. (85)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ﴿86﴾
بگو: (ای پیامبر!) من از شما هیچ پاداشی نمیطلبم و من از متکلفین نیستم (سخنانم روشن و همراه با دلیل است). (86)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿87﴾
این ( قرآن) وسیله تذکر برای همه جهانیان است. (87)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿88﴾
و خبر آن را بعد از مدتی میشنوید! (88)