در این برنامه تلاوت ترتیل محمد جبریل و ترجمه شنیداری صفحه 236 قرآن کریم شامل آیات 5 تا 14 سوره یوسف را به قلم استاد بهاء الدین خرمشاهی می شنوید .
سوره 12: یوسف
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده
قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿5﴾
[یعقوب] گفت فرزندم خوابت را براى برادرانت بازگو مکن که در حقت بدسگالى مى کنند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است (5)
وَکَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَى آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿6﴾
و بدینسان پروردگارت تو را برمى گزیند و به تو تعبیر خواب مى آموزد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب به کمال مى رساند، همچنانکه در گذشته بر پدرانت ابراهیم و اسحاق به کمال رسانده بود، بىگمان پروردگارت داناى فرزانه است (6)
لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلِینَ ﴿7﴾
به راستى در داستان یوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست (7)
إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿8﴾
چنین بود که گفتند یوسف و برادرش [برادر ابوینى او] از ما نزد پدرمان محبوبترند و ما براى خود جوانان برومندى هستیم، بى گمان پدرمان در گمراهى آشکار است (8)
اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ ﴿9﴾
[یکى گفت] یا یوسف را بکشید، یا در سرزمینى [گم و گور] بیندازید، تا توجه پدرتان فقط به شما پرداخته شود، و پس از آن مردمى درستکار شوید (9)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿10﴾
گویندهاى از میان آنان گفت یوسف را نکشید، بلکه اگر مىخواهید کارى بکنید او را در نهانگاه چاهى بیندازید که برخى از کاروانیان او را برگیرد (10)
قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ﴿11﴾
گفتند پدرجان، چرا در کار یوسف ما را امین نمى دارى؟ حال آنکه ما خیرخواه او هستیم (11)
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿12﴾
او را فردا همراه ما بفرست تا بگردد و بازى کند و ما مراقب او هستیم (12)
قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿13﴾
[یعقوب] گفت اینکه شما ببریدش مرا اندوهگین مى کند و مى ترسم که شما از او غافل شوید و گرگ او را بخورد (13)
قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿14﴾
گفتند در حالى که ما جوانانى برومند هستیم، اگر گرگ او را بخورد، [ضایع و] زیانکاریم (14)
سوره 12: یوسف
أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ
پناه می برم به خدا از شر شیطان رانده شده
قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿5﴾
[یعقوب] گفت فرزندم خوابت را براى برادرانت بازگو مکن که در حقت بدسگالى مى کنند، چرا که شیطان دشمن آشکار انسان است (5)
وَکَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَى آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿6﴾
و بدینسان پروردگارت تو را برمى گزیند و به تو تعبیر خواب مى آموزد و نعمتش را بر تو و بر آل یعقوب به کمال مى رساند، همچنانکه در گذشته بر پدرانت ابراهیم و اسحاق به کمال رسانده بود، بىگمان پروردگارت داناى فرزانه است (6)
لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلِینَ ﴿7﴾
به راستى در داستان یوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست (7)
إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿8﴾
چنین بود که گفتند یوسف و برادرش [برادر ابوینى او] از ما نزد پدرمان محبوبترند و ما براى خود جوانان برومندى هستیم، بى گمان پدرمان در گمراهى آشکار است (8)
اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ ﴿9﴾
[یکى گفت] یا یوسف را بکشید، یا در سرزمینى [گم و گور] بیندازید، تا توجه پدرتان فقط به شما پرداخته شود، و پس از آن مردمى درستکار شوید (9)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿10﴾
گویندهاى از میان آنان گفت یوسف را نکشید، بلکه اگر مىخواهید کارى بکنید او را در نهانگاه چاهى بیندازید که برخى از کاروانیان او را برگیرد (10)
قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ﴿11﴾
گفتند پدرجان، چرا در کار یوسف ما را امین نمى دارى؟ حال آنکه ما خیرخواه او هستیم (11)
أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿12﴾
او را فردا همراه ما بفرست تا بگردد و بازى کند و ما مراقب او هستیم (12)
قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿13﴾
[یعقوب] گفت اینکه شما ببریدش مرا اندوهگین مى کند و مى ترسم که شما از او غافل شوید و گرگ او را بخورد (13)
قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿14﴾
گفتند در حالى که ما جوانانى برومند هستیم، اگر گرگ او را بخورد، [ضایع و] زیانکاریم (14)