تلاوت آیات 43 تا 52 سوره قلم و 1 تا 8 حاقه باصدای محمد جبریل و ترجمه استاد بهاءالدین خرمشاهی
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان [از ترس] فرو افتاده باشد، غبار خفت و خوارى بر رخسارشان نشسته، و چنین بود که به سجده دعوت مى شدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این سخن را تکذیب مى کند، وابگذار، زودا که آهسته آهسته به نحوى که در نیابند، فرو خواهیمشان گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مى دهم، زیرا تدبیر من سخت استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
یا مگر از آنان مزدى درخواست مى کنى، و آنان خود را زیر بار تاوان، گرانبار مى یابند؟ (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا مگر علم و اسرار غیب با ایشان است و از روى آن مى نویسند؟ (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در انتظار حکم پروردگارت شکیبایى کن و همانند صاحب ماهى [ یونس] مباش که [در تاریکى] ندا در داد و خشم فرو خورده بود (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر نعمتى از جانب پروردگارش او را دستگیرى نمى کرد، به کرانه[ى بى آب و علف] افکنده شده بود و قابل ملامت بود (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش قرار داد (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و بسیار نزدیک بود که کافران چون قرآن را شنیدند، تو را با دیدگانشان آسیب برسانند و گفتند او دیوانه است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه آن جز پندى براى جهانیان نیست (52)
حاقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْحَاقَّةُ ﴿1﴾
حاقه (1)
مَا الْحَاقَّةُ ﴿2﴾
حاقه چیست؟ (2)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿3﴾
و چه دانى حاقه چیست؟ (3)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ ﴿4﴾
قوم ثمود و عاد درهم کوب [/قیامت] را دروغ انگاشتند (4)
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ ﴿5﴾
و اما ثمود، بر اثر طغیان خود به نابودى کشیده شدند (5)
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ ﴿6﴾
و اما عاد، با تندبادى سخت سرد و بنیانکن به نابودى کشیده شدند (6)
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ ﴿7﴾
که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیوسته بر آنان گماشت و آن قوم را در آن حال از پا در افتاده بینى، گویى ایشان خرمابنانى هستند ریشه کن شده (7)
فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِیَةٍ ﴿8﴾
پس آیا اثرى از ایشان بازمانده مى بینى؟ (8)
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان [از ترس] فرو افتاده باشد، غبار خفت و خوارى بر رخسارشان نشسته، و چنین بود که به سجده دعوت مى شدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این سخن را تکذیب مى کند، وابگذار، زودا که آهسته آهسته به نحوى که در نیابند، فرو خواهیمشان گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مى دهم، زیرا تدبیر من سخت استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
یا مگر از آنان مزدى درخواست مى کنى، و آنان خود را زیر بار تاوان، گرانبار مى یابند؟ (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا مگر علم و اسرار غیب با ایشان است و از روى آن مى نویسند؟ (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در انتظار حکم پروردگارت شکیبایى کن و همانند صاحب ماهى [ یونس] مباش که [در تاریکى] ندا در داد و خشم فرو خورده بود (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر نعمتى از جانب پروردگارش او را دستگیرى نمى کرد، به کرانه[ى بى آب و علف] افکنده شده بود و قابل ملامت بود (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش قرار داد (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و بسیار نزدیک بود که کافران چون قرآن را شنیدند، تو را با دیدگانشان آسیب برسانند و گفتند او دیوانه است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه آن جز پندى براى جهانیان نیست (52)
حاقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْحَاقَّةُ ﴿1﴾
حاقه (1)
مَا الْحَاقَّةُ ﴿2﴾
حاقه چیست؟ (2)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿3﴾
و چه دانى حاقه چیست؟ (3)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ ﴿4﴾
قوم ثمود و عاد درهم کوب [/قیامت] را دروغ انگاشتند (4)
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ ﴿5﴾
و اما ثمود، بر اثر طغیان خود به نابودى کشیده شدند (5)
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ ﴿6﴾
و اما عاد، با تندبادى سخت سرد و بنیانکن به نابودى کشیده شدند (6)
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ ﴿7﴾
که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیوسته بر آنان گماشت و آن قوم را در آن حال از پا در افتاده بینى، گویى ایشان خرمابنانى هستند ریشه کن شده (7)
فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِیَةٍ ﴿8﴾
پس آیا اثرى از ایشان بازمانده مى بینى؟ (8)