فهرست

ترجمه شنیداری انصاریان _ توکل

  • 1 قطعه
  • 74':40" مدت زمان
  • 942 دریافت شده
جزء ا - سوره حمد و آیات ا تا 141 بقره
الفاتحة

به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی«1»

همۀ ستایش‌ها ویژۀ خدا، پروردگار جهانیان است«2»

رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی«3»

تنها او فرمانروای روز پاداش و کیفر است«4»

[پروردگارا!] فقط تو را می‌پرستیم، و [در همۀ امورمان،] تنها از تو یاری می‌خواهیم«5»

ما را به راهِ راست راهنمایی کن«6»

راهِ کسانی که نعمت‌ها[ی مادی و معنوی] را عطایشان کردی، که نه بر آنان خشم گرفتی و نه گمراهند.«7 »


البقرة


به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی


الف، لام، میم«1»


در [وحی بودنِ] این کتابِ [باعظمت] هیچ تردیدی نیست، [همۀ آیاتش] راهنمای پرهیزکاران [به سوی سعادت دنیا و آخرت] است«2»


آنان که غیب را باور دارند، و نماز را [با شرایط ویژه اش] می خوانند، و از هر نعمت [مادی و معنوی] که روزی آنان کرده ایم [در راه خدا] هزینه می کنند«3»


و به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند، و اینانند که به آخرت یقین دارند.«4»


آنانند که از سوی پروردگارشان بر [بلندای] هدایتند، و آنانند که [بر موانع راهِ سعادت] پیروز ند.«5 »


مسلّماً برای منکران حقایق [که بر انکارشان پافشاری می کنند،] مساوی است که [ از عذاب دوزخ ] هشدارشان دهی یا ندهی؛ قطعا ایمان نمی آورند «6»


خداوند [به کیفر انکارشان] بر دل ها و گوششان مُهرِ [عدم فهمِ حقایق] زده، و بر چشم ها[ی قلبشان] پردۀ ضخیمی است [که مشعل هدایت را نمی بینند]، و برای آنان عذاب بزرگی است«7»

برخی از مردم [که منافقند] می گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آوردیم، درحالی که مؤمن نیستند «8»


[به گمان باطلشان] خداوند و مؤمنان را مورد نیرنگ قرار می دهند درحالی که جز به خودشان نیرنگ نمی زنند، و [زیانِ این نیرنگ را نسبت به خود] درک نمی کنند «9»


در دل هایشان بیماری [سختی از نفاق، و دشمنی با خدا و پیامبر است،] پس خدا [به کیفر انحرافشان] بر بیماری دل هایشان افزود، و برای آنان به سبب آن که همواره دروغ می گفتند عذاب دردناکی است «10»


چون به آنان گویند: در زمین تبهکاری و فتنه انگیزی نکنید، می گویند: فقط ما در مقام اصلاح گری هستیم «11»


آگاه باشید! خودِ اینان اهل تبهکاری و فتنه انگیزی اند؛ ولی این مسئله را نمی فهمند «12»


چون به آنان گویند: شما هم آن گونه که دیگر مردم ایمان آوردند ایمان آورید، می گویند: آیا ما نیز مانند ابلهان ایمان آوریم؟ آگاه باشید! یقیناً خودِ اینان ابلهند؛ ولی [از شدت کوردلی به ابلهی خود] آگاه نیستند «13»


هنگامی که با مؤمنان دیدار کنند می گویند: ما [به خدا و پیامبر] مؤمن شدیم. و زمانی که با شیطان هایشان [که سران شرک و کفرند] در خلوت بنشینند می گویند: به یقین ما با شماییم،

جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان،] آنان را مورد ریشخند قرار می دهیم«14»


خداوند آنان را [به کیفر این عمل منافقانه] دچار عذاب [دنیا و آخرت] می کند، و در تجاوز کردنشان مهلت می دهد تا [همواره در وادی نفاقشان] سرگردان بمانند «15»


آنان مردمی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، [در نهایت] تجارتشان هیچ سودی نکرد، و از راه یافتگان [به سوی سعادت] نبودند«16»


سرگذشتشان چون سرگذشت کسانی است که [در شب بسیار تاریک بیابان،] آتشی افروختند [تا در پرتوِ آن خود را از خطر برهانند]، چون آتش، پیرامونشان را روشن ساخت، خداوند [با

توفانی سهمگین،] نورشان را نابود کرد، و آنان را در تاریکی هایی که جایی را نمی دیدند [حیران و سرگردان] رها ساخت«17»


آنان [از شنیدن حقایق] کر، و [از گفتنِ واقعیات و پرسشِ از حقایق] لال، و [از دیدنِ آثار حق و آیات الهی] کورند؛ به این سبب [از مسیر شیطان به راه مستقیم] باز نمی گردند «18»


یا [سرگذشت آنان] مانند [دچارشدگان به] رگباری شدید از آسمان است که در آن رگبار، تاریکی های متراکم و رعد و برقِ [خطرزا] است، انگشتانشان را از [صدای هولناک] صاعقه ها به

علت بیم از مرگ در گوش هایشان می گذارند [درحالی که راهِ گریزی از خطر مرگ برای آنان نیست،] و خداوند به منکران [حقایق] احاطه [همه جانبه] دارد «19»


نزدیک است که آن برق [بسیار درخشان، روشنی] چشم هایشان را برُباید، هنگامی که بر آنان بتابد در پرتوِ آن راه می روند، و چون فضا را بر آنان تاریک کند می ایستند، و اگر خدا می

خواست [شنوایی] گوش و [بینایی] چشمِ آنان را به کلی نابود می کرد [تا برای همیشه از شنیدن حقایقِ هدایتگر و دیدن آثار الهی محروم گردند؛ زیرا] خداوند بر هرکاری تواناست«20»


ای مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیانتان را آفریده بندگی کنید تا به [روحیۀ] اطاعت از خدا و پرهیز از محرّماتش آراسته شوید «21»


پروردگاری که زمین را به سود شما بستری گسترده، و آسمان را سقفی برافراشته قرار داد، و از آسمان آبی [سودمند] فرستاد و به وسیلۀ آن از میوه ها[ی فراوان]، روزی [ثمربخشی]

برای شما پدید آورد، پس برای خدا همتایانی قرار ندهید درحالی که می دانید [برای خداوند در آفریدن و روزی دادن همتایی نیست]«22»


اگر در [وحی بودنِ] قرآنی که ما بر بندۀ خود [محمّد صلی الله علیه وآله] نازل کردیم شک دارید پس سوره ای مانند آن بیاورید، و [برای این کار] یاران همفکرِتان [از متخصصان بزرگ زبان و

ادبیات عرب] را در برابر خداوند دعوت کنید چنانچه در ادعای خویش راستگویید «23»


و اگر یک سوره مانند قرآن را نیاوردید، که هرگز موفق به آوردن آن نخواهید شد، نهایتاً [با ایمان آوردن به وحی بودنِ قرآن،] خود را از [دچارشدن به] آتشی که هیزمش انسان ها و سنگ

هایند حفظ کنید؛ [آتشی] که برای منکرانِ وحی آماده شده است«24»


و به آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته [چون بندگی حق و خدمت به خلق] کرده اند نوید ده؛ مسلّماً بهشت هایی ویژۀ آنان است که از زیر درختانش نهرها جاری است، هرزمان که از

آن بهشت ها میوۀ آماده ای به آنان دهند، گویند: این همان است که پیش از این روزی ما کردند. و از میوه های گوناگون که [در طعم و گوارایی و زیبایی] شبیه یکدیگر است نزد آنان آورند. و

در آن جا همسرانی که [از هر آلودگی] پاکیزه اند در اختیار ایشان است، و در آن [جایگاهِ پُرنعمتِ بی نظیر] جاودانه اند«25»


بی تردید خداوند [برای تفهیم مطلبی به مردم] از این که به پشه و فراتر از آن [در کوچکی] مَثَل بزند پروا ندارد، اما مؤمنان می دانند که آن مَثَل از سوی پروردگارشان حق است، و اما کافران

با حالتی تمسخرآمیز می گویند: خداوند از این مَثَل چه اراده ای کرده است؟ خداوند بسیاری را با آن مَثَل [به سبب مسخره کردن حق] به بیراهه می اندازد، و بسیاری را با آن مَثَل [به علّت

پذیرفتنِ حق] هدایت می کند، و جز گنهکارانِ نافرمان را با آن مَثَل به بیراهه نمی اندازد «26»


آنان مردمی هستند که پیمان خدا را [که توحید و نبوت و تکالیف است] پس از استواری اش [با دلایل عقلی و علمی، به سبب عمل نکردن به آن] می شکنند، و آنچه را خداوند پیوند

برقرارکردن با آن را فرمان داده است [چون پیوند با پیامبران، قرآن، اهل بیت علیهم السلام و خویشان] قطع می کنند، [و به جدایی از آنان می گرایند،] و در زمین به تبهکاری و فتنه انگیزی

برمی خیزند؛ آنان تباه کنندگان [همۀ سرمایۀ وجودی خویش]اند«27»


چگونه به خداوند[ی که ذاتش جامعِ همۀ کمالات است] کفر می ورزید؟ درحالی که [پیش از دمیده شدنِ روح به کالبدتان، ترکیبی از عناصر] مرده بودید، پس خداوند به شما حیات بخشید،

سپس شما را به کام مرگ می اندازد، آن گاه پس از مرگ بر شما لباس حیات می پوشاند، آنگاه همۀ شما را به سوی او بازمی گردانند«28»


آن خداوندی که همۀ آنچه را در زمین است به سود شما آفرید، آن گاه آفریدنِ آسمان را اراده کرد، و آن را به صورت هفت آسمان [محکم و استوار، و منظم و هماهنگ] قرار داد، و او به

[قوانین و محاسباتِ] همه چیز داناست«29»


و [به یاد آر] زمانی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من قراردهندۀ جانشینی [با استعدادهای ویژه] در زمین هستم، گفتند: آیا موجودی را در زمین قرار می دهی که در آن به تبهکاری و

فتنه انگیزی برخیزد، و دست به خون ریزی زند!؟ درحالی که تو را پیوسته همراه با سپاست به پاک بودن از هر عیب ونقصی می ستاییم و تقدیس می کنیم. خداوند فرمود: من [از وجود این

جانشین و مایه های کرامتش] اَسراری می دانم که شما به آن آگاه نیستید«30»


خداوند اسامی همۀ حقایق را به آدم آموخت، آن گاه هوّیت حقایق را به فرشتگان ارائه کرد و فرمود: مرا از اسامی اینان خبر دهید اگر [در ادعای خود نسبت به پُرکردنِ خلأِ جانشین با حمد

و تسبیح و تقدیس] راستگویید«31»


فرشتگان گفتند: تو از هر عیب و نقصی پاک و منزّهی، ما را دانشی جز آنچه خودْ به ما آموخته ای نیست، مسلّماً تو بی نهایت دانا و حکیمی «32»


خداوند گفت: ای آدم! فرشتگان را از اسامی حقایق خبر ده! چون اسامی آن ها را به فرشتگان خبر داد، خدا فرمود: آیا به شما نگفتم که من قطعاً غیب آسمان ها و زمین را می دانم، و به

آنچه شما آشکارا انجام می دهید و به اعمالی که همواره پنهان می داشتید دانایم؟«33»


و [به یاد آر] زمانی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید، همۀ فرشتگان سجده کردند مگر ابلیس که [از فرمان حق] سرپیچی کرد، و تکبّر ورزید، و نهایتا از کافران شد «34»


و گفتیم: ای آدم! تو و همسرت در این بهشتِ معین [که باغی از باغ های بسیار آباد و پُر نعمت دنیا بود] سکونت کنید، و از هرجای آن که خواستید بی دغدغه و با آسایش بخورید، و به این

درخت نزدیک نشوید؛ که اگر نزدیک شوید از ستمکاران [بر خود] خواهید شد «35»


پس شیطان هر دو را [از طریق حرص زدن بر خوردنِ میوۀ آن درخت] از بهشت دور ساخت، و آنان را از آنچه در آن بودند [چه آن باغ پُر نعمت و چه مرتبۀ معنوی] بیرون کرد، گفتیم: [ای آدم و

حوا و ابلیس!] درحالی که دشمن یکدیگرید [و تا اَبد میان شما صلحی نخواهد بود، از این جایگاه] فرود آیید که برای شما در زمین قرارگاهی [جهت زندگی]، و تا مدتی معین مایه بهره وری اندکی خواهد بود «36»


پس آدم [بعد از دورشدن از بهشت و قرارگرفتن در زمین،] کلماتی را [چون کلمۀ استغفار و کیفیت توسل به اهل بیت علیهم السلام که راهی به سوی توبه بود] از پروردگارش دریافت کرد،

نهایتاً پروردگار توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است«37»


گفتیم: همه از آن مقام فرود آیید! چون از سوی من هدایتی کامل برای شما آمد [بدانید] آنان که از هدایتم پیروی کنند نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهگین شوند «38»


آنان که منکر حقایق شدند و آیات ما را تکذیب کردند اهل آتشند، و در آن جاودانه اند«39»


ای بنی اسرائیل! نعمت هایم را که به شما عطا کردم به خاطر آورده، [قلباً مورد توجه قرار دهید،] و به پیمانم [که سفارش به بندگی و ایمان به همۀ پیامبران به ویژه محمّد صلی الله علیه

وآله و قرآن است] وفا کنید تا من هم به پیمانِ شما [ که عمل به تورات و پاداش آن است] وفا کنم، و فقط از من بترسید «40»


و به آنچه [بر پیامبر اسلام] نازل کرده ام که گواهی دهنده [حقانیت تورات] است که با شماست ایمان واقعی آورید، و نخستین کافر به آن نباشید [که نسل های پس از شما به پیروی از

شما به آن کافر شوند،] و آیاتم را در تورات [که در برخی از آن ها اوصاف محمّد صلی الله علیه وآله و قرآن است با تغییردادنشان] در برابر بهایی اندک نفروشید، و تنها از من پروا کنید «41»


و حق را با باطل [به وسیلۀ زبان بازی و حیله گری] مخلوط و مبهم نسازید [تا تشخیص آن بر جویندگانِ حق دشوار گردد،] و حق را [که قرآن و پیامبر] است از مردم پنهان نکنید درحالی که به آن دانا هستید«42»


و نماز را [با شرایط ویژه اش] بخوانید، و زکات بپردازید، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید؛ [که نمازخواندن با جماعت دارای ارزش بیشتری است] «43»


آیا مردم را به نیکی کردن فرمان می دهید و [وظیفۀ] خود را [در این زمینه] به فراموشی می سپارید؟ درحالی که تورات را [که به نیکی کردن دعوتتان کرده] قرائت می کنید، آیا [به امروز و

فردای خسارت بار خود] اندیشه نمی کنید ؟«44»

از روحیۀ شکیبایی [در برابر حوادث]، و از نماز [برای حل مشکلات خود و پاک شدن از آلودگی ها و رسیدن به رحمت حق] یاری بخواهید، انجام این کار جز بر کسانی که [در برابر حضرت

حق] دلی فروتن دارند آسان نیست «45»


[دارندگانِ دلِ فروتن] کسانی هستند که یقین دارند ملاقات کنندۀ پروردگارشان خواهند بود، و مسلّماً به سوی او بازمی گردند«46»


ای بنی اسرائیل! نعمت هایم را که به شما عطا کردم به خاطر آورده، [قلباً مورد توجه قرار دهید،] و اینکه شما را بر جهانیانِ [زمان خودتان به معجزاتِ موسی و نزول تورات] برتری دادم [به
یاد آرید] «47»


و خود را از [خطرها و خسارت های] روزی حفظ کنید که نه کسی از کسی عذابی را برطرف می کند، و نه از کسی در مورد گنه پیشگان شفاعتی می پذیرند، و نه از کسی برای بخشیده

شدنِ گناهانش عوض می گیرند، و نه [برای نجات از عذابِ دوزخ] حمایتشان می کنند«48»


و [ای بنی اسرائیل! به یاد آرید] زمانی که شما را از حکومت ظالمانۀ فرعونیان نجات دادیم؛ آنان که همواره شما را به شدیدترین وضع شکنجه می کردند، پسرانتان را سر می بریدند و

زنانتان را [برای بیگاری و خدمت کاری] زنده می گذاشتند، برای شما در آن بلاها، آزمایشی بزرگ از سوی پروردگارتان بود «49»


و [به یاد آرید] هنگامی که [به قدرت خود] دریا را برای شما شکافتیم، و شما را نجات داده، [به خشکی رساندیم،] و فرعونیان را درحالی که تماشا می کردید غرق کردیم «50»


و [به یاد آرید] زمانی که با موسی [برای نزول تورات،] چهل شب وعده گذاشتیم، آن گاه شما بعد از رفتنش [به ضیافت الهی،] گوساله را معبودِ خود قرار دادید درحالی که [با این کارِ بسیار زشت،] ستمکار بودید «51»


آن گاه پس از آن [عملِ ستمکارانه] از شما درگذشتیم برای آن که [نعمت قبولِ توبه و بازگشت به توحید را] سپاس گزاری کنید «52»


و [به یاد آرید] هنگامی که به موسی کتاب و میزان [جداکنندۀ حق از باطل] عطا کردیم تا هدایت یابید [و به سعادت اَبدی برسید] «53»


و [به یاد آرید] زمانی که موسی به قومش گفت: ای قوم من! مسلّماً شما با معبود قراردادن گوساله، به خود ستم کردید، پس به سوی آفرینندۀ خود بازگردید، و [افرادی از] خودتان را [که

به پرستش گوساله پرداختند] بکُشید که این [کار] برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهتر است. خداوند [پس از آن] توبۀ شما را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است «54»


و [به یاد آرید] زمانی که به موسی گفتید: ای موسی! هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر این که خدا را با چشم خود به صورتی آشکار ببینیم. پس [به سبب این درخواستِ بیجا] درحالی که

نظاره می کردید صاعقۀ مرگبار شما را گرفت «55»

آن گاه شما را بعد از مردنتان برانگیختیم تا سپاس گزاری کنید «56»


و [در صحرای سوزان سینا] ابر را بر بالای سرتان سایبان قرار دادیم، و برای شما اَنگبین و پرنده سَلوی فرستادیم [و گفتیم:] از خوراکی های دلپذیر که روزی شما کردیم بخورید. آنان [با

طغیان و ناسپاسی در برابر الطافِ ما] بر ما ستم نکردند؛ بلکه همواره بر خود ستم می ورزیدند «57»


و [به یاد آرید] هنگامی که به شما گفتیم: به این شهر [بیت المقدس] وارد شوید و [از نعمت هایش] از هرجای آن که خواستید بی دغدغه و با آسایش بخورید، و فروتنانه از دروازۀ شهر

درآیید و بگویید: [پروردگارا! خواستۀ ما] آمرزش همۀ گناهان و خلاف کاری های ما [است] تا گناهانتان را بیامرزیم، و ما قطعاً بر پاداش نیکوکاران می افزاییم «58»


ولی ستمکاران سخنی را که باید به فرمان ما می گفتند [پس از ورود به شهر] به سخنی دیگر [که درخواست امور مادّی و مسائل پَست بود] تغییر دادند، ما هم بر ستمکاران به سبب آن

که همواره نافرمانی می کردند عذابی از آسمان فرود آوردیم «59»


و [به یاد آرید] آن گاه که موسی برای قومش درخواست آب کرد، گفتیم: عصایت را بر این سنگ بزن! در نتیجه دوازده چشمه از آن جاری شد که هر تیره ای [از دوازده تیرۀ بنی اسرائیل]

چشمۀ مربوط به خود را شناخت، [گفتیم:] از روزی ویژۀ خداوند بخورید و بیاشامید و در زمین فتنه نکنید و به فساد ادامه ندهید [که بسیار زشت و ناپسند است] «60»


و [به یاد آرید] زمانی که گفتید: ای موسی! ما هرگز بر یک نوع غذا [که سال هاست خدا در بیابان برای ما می فرستد] شکیبایی نمی کنیم، از پروردگارت درخواست کن تا از آنچه زمین می

رویاند از سبزی، خیار، سیر، عدس و پیازش را برای ما آماده کند؟! موسی گفت: آیا شما می خواهید غذای بهتر را به غذای پَست تر تغییر دهید؟ [با این خواستۀ بیجا و رویگردانی از نعمتِ

ویژۀ حق] به شهری درآیید که در آن آنچه را خواستید برای شما آماده است. نهایتاً خواری و مسکنتِ فراگیری بر آنان مقرر شد، و به خشم خداوند [که مستحق آن بودند] دچار شدند، این

[سه کیفر] برای این بود که آنان همواره منکر آیات خدا می شدند، و ستمکارانه پیامبران را می کشتند، سبب [این همه جنایاتشان] این بود که [از فرمان های من] سرپیچی داشتند، و

پیوسته [از حدود حق] تجاوز می کردند«61»


مسلّماً کسانی که [زبانی و به ظاهر] ایمان آوردند، و نیز یهودی ها و نصرانی ها و صابئی ها، هرکدامشان [قلباً] به خدا و روز قیامت مؤمن شوند و کار شایسته انجام دهند بر آنان نزد

پروردگارشان پاداشی شایسته است، نه بیمی بر آنان است، و نه اندوهگین شوند«62»


و [شما ای بنی اسرائیل! به یاد آرید] هنگامی که از شما [بر پیروی از حق] پیمان گرفتیم، و کوه طور را بالای سرتان برافراشتیم، [و گفتیم:] آنچه را [برای هدایتتان چون تورات] به شما داده

ایم با قوّت فراگیرید [و با قدرت عمل کنید،] و آیاتی که در آن است [برای به کار بستن، قلباً] مورد توجه قرار دهید تا به روحیۀ اطاعت از خدا و پرهیز از محرّماتش آراسته شوید «63»


آن گاه بعد از پیمان گرفتن، از وفای به آن سرپیچی کردید، و اگر احسان و رحمت خدا بر شما نبود قطعاً از تباه کنندگانِ [همۀ سرمایۀ وجودی خود] بودید «64»


بی تردید شما به سرگذشت گروهی از هم مسلکان خود که در روز شنبه [از فرمان خدا در مورد حرمت صید ماهی] سرپیچی کردند آگاه بودید، که ما [به کیفر سرپیچی کردنشان] به آنان

نهیب زدیم؛ به صورت بوزینگانی پَست و رانده شده درآیید !«65»


در نهایت، آن کیفر را درس عبرتی برای آنان که شاهد حادثه بودند و کسانی که پس از آنان می آیند، و پندی برای آنان که از خدا اطاعت می کنند و از محرّماتش می پرهیزند قرار دادیم «66»


و [به یاد آرید] هنگامی که موسی به قومش گفت: خداوند به شما فرمان می دهد گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفته ای؟! گفت: به خداوند پناه می برم از این که از بی

خبران [از حدود ادب] باشم «67»


گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما توضیح دهد که آن، چه گاوی باشد؟ موسی گفت: خداوند می فرماید: آن گاوی است نه پیرِ از کار مانده، و نه تازه جوان، بلکه گاوی است میان این دو نوع،

پس آنچه را به شما فرمان داده اند انجام دهید «68»


گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما توضیح دهد رنگش چه باشد؟ موسی گفت: خداوند می فرماید: گاوی است به رنگ زردِ روشن که رنگش بینندگان را شاد می کند «69»


گفتند: از پروردگارت بخواه برای ما توضیح دهد نهایتاً آن چگونه گاوی است؟ زیرا [ویژگی های] آن گاو بر ما مشتبه و مبهم شده، و اگر خدا بخواهد به [شناخت] آن هدایت خواهیم شد «70»


موسی گفت: خداوند می فرماید: گاوی است که نه رام است تا زمین را شیار کند، و نه آبیاری زراعت بر عهده اش باشد، گاوی است سالم، رنگش [زردِ روشن] یکدست. [بنی اسرائیل]

گفتند: اکنون حق را برای ما آشکار ساختی. در نتیجه [به جست وجوی گاو برخاسته،] آن را [یافته و] ذبح کردند درحالی که نزدیک بود [بر اثر لجاجتِ شدید و خرده گیری فراوان] فرمان خدا را به کار نبندند«71»


و [به یاد آرید] هنگامی که شخصی را کشتید و دربارۀ [قاتل] او به اختلاف و نزاع دچار شدید، و خداوند آشکارکنندۀ واقعیتی بود که [در این حادثه] پنهان می کردید «72»


پس گفتیم: پاره ای از آن [گاوِ ذبح شده] را به مقتول بزنید [تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند،] خداوند این گونه، مردگان را زنده می کند، و دلایلِ [قدرت وربوبیت] خود را به شما نشان

می دهد تا [برای درک حقایق] بیندیشید «73»


سپس دل های شما بعد از آن [ همه معجزۀ شگفت انگیز] چون سنگ یا سخت تر از سنگ دچار قساوت شد، [آری سخت تر از سنگ؛] زیرا از برخی سنگ ها نهرها جاری می شود، و

بعضی از آن ها می شکافد و از آن آب بیرون می آید، و پاره ای از آن ها از ترس خدا از بلندی سقوط می کند، [اما دل های شما از هیچ معجزه و موعظه ای اثر نمی گیرد، ولی بدانید که]

خداوند از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست«74»


آیا [شما مردمِ مؤمن] امید دارید که [یهودیانِ سخت دلِ روزگارتان که دنباله روِ گذشتگانشان هستند] به [اسلامِ] شما ایمان بیاورند؟ درحالی که گروهی از آنان [تورات] کلام خدا را همواره

می شنیدند، سپس بعد از آن که مفهومش را درک می کردند [به سبب دنیاطلبی و هواپرستی به دلخواه خود] تغییرش می دادند، درصورتی که می دانستند [به کلام خدا و مردمِ جویای حق خیانت می کنند ]«75»


هنگامی که [این سخت دلان] با اهل ایمان دیدار کنند می گویند: ما ایمان آوردیم. و چون با هم در خلوت می نشینند [از روی اعتراض به یکدیگر] می گویند: آیا حقایقی که خداوند [در تورات

دربارۀ محمّد صلی الله علیه وآله] برای شما توضیح داده به اهل ایمان خبر می دهید تا [روز قیامت] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا نمی اندیشید [که نباید زمینۀ

استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید]؟!«76 »


آیا [این سخت دلان] نمی دانند که خداوند آنچه را [از حقایق] پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند می داند؟ «77»


گروهی از یهود، اشخاصِ بی سوادی هستند که [ به علت عدم تحقیق در امر دین،] تحریف ها و دروغ های واردشده در تورات [به وسیلۀ عالِمان دنیاپرستشان] را به عنوان کتاب آسمانی

می شناسند، و اینان جز خیال پردازانی [سبک سر] نیستند«78»


پس وای بر کسانی که نوشته ای را از نزد خود [به عنوان آیات تورات] می نویسند، سپس می گویند: این آیات از سوی خداست، تا با این [کارِ زشتِ خائنانه] بهایی اندک به دست آورند!

پس عذاب شدید بر آنان از آنچه دست هایشان [با تکیه بر هوای نفسشان] نوشت! و حسرت هلاکت بر آنان از آنچه [از رشوه و مال حرام] به دست می آورند!«79»


و [یهودیان] گفتند: آتش دوزخ جز چند روزی به ما نمی رسد. بگو: آیا [بر این عقیدۀ خود] از نزد خدا پیمانی تخلّف ناپذیر گرفته اید؟ یا از روی نادانی چیزی را به خداوند نسبت می دهید؟«80»


[نه چنین است که می گویید،] بلکه آنان که مرتکب گناه شدند و گناه سراسر وجودشان را فرا گرفت اهل آتشند، و در آن جاودانه اند «81»


و آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند اهل بهشتند، و در آن همیشگی اند«82»


و [به یاد آرید] زمانی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و از کار افتادگان نیکی کنید، و با مردم با خوش زبانی سخن گویید، و نماز را


[با شرایط ویژه اش] بخوانید، و زکات بپردازید. سپس همۀ شما جز اندکی، [از پیمان خدا] رویگردان شدید، و شما [عادتاً] رویگردان هستید«83»


و [به یاد آرید] زمانی که از شما پیمان استوار گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید، و همدیگر را از خانه های خود آواره نکنید. آن گاه [به پیمانتان] اقرار کردید، و خود بر آن گواهی می دهید «84»


سپس این شما هستید که یکدیگر را می کشید و گروهی از خودتان را از خانه هایشان آواره می کنید، درحالی که به سبب گناه و تجاوز یکدیگر را بر ضد آوارگان یاری می دهید، و اگر آنان

در حال اسارت نزد شما آیند با پرداختِ عوض، آزادشان می کنید درصورتی که آواره کردنشان بر شما حرام بود. آیا به بخشی از [آیات و احکام] تورات مؤمن هستید و منکر بخشی دیگر می

باشید؟ [به طوری که حرام بودنِ جنگ با یکدیگر و آواره نمودنِ مردم را که قانون خداست مردود دانسته، و وجوب آزادکردن اسیران را قبول دارید!] پس کیفر کسانی از شما که تبعیض در آیات

خدا را روامی دارند جز خواری در زندگی دنیا نیست، و روز قیامت به سوی سخت ترین عذاب بازشان می گردانند، و خداوند از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست«85»


اینان کسانی هستند که زندگی [زودگذر] دنیا را به [بهای ازدست دادنِ] آخرتِ [اَبدی] خریدند، از این جهت نه عذابشان سبُک می گردد، و نه برای نجات از عذاب حمایتشان می کنند«86»

به یقین ما به موسی کتاب دادیم، و پس از او پیامبرانی به دنبال هم فرستادیم، و به عیسی بن مریم دلایل آشکار عطا کردیم، و او را به وسیلۀ روحُ القُدُس توانایی بخشیدیم، پس چرا

هرگاه پیامبری آیین خدا را که دلخواه و هماهنگ با خواسته های نامعقولتان نبود برای شما آورد سرکشی کردید؟ و نهایتاً [نبوتِ] گروهی را منکر شدید، وگروهی را کشتید ؟!«87»

و [یهودیان به پیامبر] گفتند: دل های ما در پوششی سخت است [به این سبب قرآن و کلام تو را درک نمی کنیم. ولی چنین نیست،] بلکه خداوند به سبب کفرشان آنان را از عرصۀ توفیق و

رحمتش رانده، [در نتیجه از پذیرفتن اسلام سرپیچی می کنند،] پس اندکی از شما ایمان می آورند «88»


چون برای آنان از سوی خداوند کتابی [هدایتگر که] تصدیق کنندۀ [حقانیت] توراتِ همراه آنان است آمد، و همواره پیش از نزولش به خودشان [در سایۀ ایمان به آن] مژدۀ پیروزی بر کافران

می دادند، [با این وصف] چون قرآن که [قبل از نزولش] آن را [با پیش گویی تورات] می شناختند به سویشان آمد آن را انکار کردند، پس لعنت خدا بر منکران باد!«89»


بد چیزی است آنچه خود را به آن فروختند! و آن کفرورزی از روی حسادت به کتابی است که خدا [بر محمّد صلی الله علیه وآله] نازل کرده، [معترضانه می گویند: چرا] خداوند از باب

احسانش به هرکه از بندگانش بخواهد کتاب آسمانی نازل می کند؟! پس آنان به خشمِ پی در پی خداوند که مستحق آن بودند دچار شدند، و برای منکرانِ [قرآن و پیامبر] عذابی خوارکننده است «90»


چون به آنان گویند: به قرآنی که خداوند [بر پیامبر اسلام] نازل کرده ایمان آورید! می گویند: فقط به توراتی که بر خودِ ما [یهودیان] نازل شده ایمان داریم. و به غیر آن، که کتابی حق و

گواهی دهنده حقانیت توراتی است که با آن ها است کفر می ورزند، بگو: اگر شما [از روی حقیقت و راستی] مؤمن [به تورات] بودید پس چرا پیش از این پیامبران خدا را می کشتید ؟!«91»


همانا موسی برای شما معجزات و دلایل روشن آورد، سپس شما بعد از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود قرار دادید درحالی که ستمکار بودید!«92»


و [به یاد آرید] زمانی که از شما [برای پیروی از حق] پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فرازتان بالا بردیم [و گفتیم:] آنچه را [از کتاب و نبوت] به شما عطا نمودیم با قدرت فراگیرید و [با گوشِ

پذیرش] بشنوید! گفتند: شنیدیم و [اما شنیدنشان جدی و واقعی نبود و عملاً] اِعلام عصیان و نافرمانی کردند، [آری] به سبب کفرشان [دوستی] گوساله در [همۀ زوایای] دلشان رسوخ

کرد، بگو: اگر شما اهل ایمان هستید [این چه ایمانی است که این همه ظلم و فساد ایجاد می کند؟] پس بد چیزی است آنچه ایمانتان به آن فرمان می دهد !«93»


بگو: اگر [آن گونه که می پندارید] سرای [پُر نعمتِ] آخرت در پیشگاه خداوند ویژۀ شماست نه مردمِ دیگر، چنانچه در این ادعا راستگویید آرزوی مرگ کنید !«94»


آنان به سبب گناهانی که مرتکب شده اند هرگز آرزوی مرگ نمی کنند، و خدا به [همۀ اعمال و حالات] ستمکاران داناست«95»


هرآینه آنان را حریص ترین مردم، حتی حریص تر از مشرکان به زندگی [بسیار طولانی] خواهی یافت، هریک از آنان آرزومند است که ای کاش هزار سال عمرش دهند! ولی عمرِ هزار ساله

[به فرضی که به دست آورَد] دورکنندۀ او از عذاب نیست، و خداوند به آنچه انجام می دهند داناست«96»


[آنان با جبرئیل به خاطر این که وحی را بر تو نازل می کند دشمنند،] بگو: هرکه دشمن جبرئیل است [دشمن خداست؛ زیرا] او قرآن را به خواست خدا بر قلب تو نازل کرده است درحالی که

گواهی دهنده حقانیت [کتاب های آسمانی] پیش از خود، و هدایتگر و مژده دهنده [به فرجام نیک] برای مؤمنان است«97»


هرکس با خداوند و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [یقیناً کافر است،] و قطعاً خدا دشمن کافران است«98»


همانا به سوی تو آیاتی روشن نازل کردیم، و به آن آیات جز منحرفان نافرمان، کافر نمی شوند«99»
آ

یا چنین نیست که هر گاه [یهودیان] پیمانی [با خدا و پیامبرانش] بستند گروهی از آنان پیمان را شکستند؟ [آنان نه فقط پیمان شکنند،] بلکه بیشترشان ایمان نمی آورند «100»


و هنگامی که پیامبری [چون محمّد صلی الله علیه وآله] از جانب خداوند به سویشان آمد که تصدیق کنندۀ [حقانیت] کتاب آسمانی همراه آنان است، گروهی از عالِمان یهود، آیات تورات را

[که بیانگر اوصاف پیامبر اسلام بود] ترک کرده، [و به آن چنان بی اعتنا شدند] که گویی خبر ندارند [که ویژگی های پیامبر در تورات است] «101»


و [یهودیانِ بی تقوا] از علم سِحری که شیاطین بر ضد حکومت سلیمان برای مردم می خواندند، [و نیز خودِ آن حضرت را متهم به ساحری می کردند] پیروی کردند، [سلیمان هرگز سراغ

سِحر نرفت تا کافر شده باشد،] مسلّماً سلیمان کافر نشد؛ این شیاطین بودند که به سبب آموزشِ سِحر به مردم کافر شدند. و [نیز یهودیان از] آنچه بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر

بابِل نازل شد [پیروی کردند،] درحالی که آن دو فرشته به هیچ کس علم سِحر نمی آموختند مگر آن که [به او] می گفتند: ما فقط مایۀ آزمایشیم، [و علم سِحر را برای ابطال سِحر ساحران

به تو تعلیم می دهیم،] پس [با به کارگیری آن در موارد حرام،] کافر مشو! ولی آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سِحر] می آموختند که به وسیلۀ آن میان مرد و همسرش جدایی می

انداختند، درحالی که آنان به وسیلۀ آن سحر جز به خواست خدا قدرت زیان رساندن به کسی را نداشتند. یهودیان همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می زد و سودی نمی

بخشید، و یقیناً می دانستند که هرکه خریدار سِحر باشد هیچ بهره ای در آخرت ندارد؛ اگر دانا[ی به حقایق] بودند می دانستند بد چیزی است علم سِحری که خود را به آن فروختند«102»


چنانچه یهودیان [از روی راستی و درستی] مؤمن می شدند و [از روی آوردن به سِحر و ساحری] اجتناب می کردند مسلّماً پاداشی که از سوی خدا مقرر است برای آنان بهتر بود، اگر دانا

بودند [قطعاً پاداش الهی را انتخاب می کردند]«103»


ای اهل ایمان! [به پیامبر] کلمۀ «راعِنا» را [که نزد یهود دشنام است و نزد شما به معنای مهلت دادن است] نگویید! و [به جای آن] بگویید: «اُنظُرنا» [که به همان معنای مهلت دادن است]،

و [دستورهای خدا و پیامبرش را به نیت اطاعت کردن] بشنوید! یقیناً برای کافران عذابی دردناک مقرر شده است«104»


نه کافرانِ از اهل کتاب و نه مشرکان دوست ندارند که مطلقاً خیری از سوی پروردگارتان بر شما نازل شود، اما خداوند [بر خلاف خواستۀ آنان] رحمتش را به هرکه بخواهد اختصاص می

دهد، و خدا دارای احسان بزرگی است«105»


هر حکمی از احکام را که [بنا بر مصلحتی] از دایرۀ تکلیف و مسئولیت انسان حذف و مُلغی کنیم، یا آن را [به علتی] به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را می آوریم، آیا ندانسته ای که

خداوند بر هر کاری تواناست؟«106»


آیا ندانسته ای که فرمانروایی بر آسمان ها و زمین فقط در سیطرۀ اوست؟ [و به این علت، تغییر و تأخیرِ احکام در حیطۀ مصلحت خواهی و حکومت او می باشد،] و شما را در برابر خدا [که

همۀ امور به دست اوست] هیچ سرپرست و یاوری نیست «107»


آیا [با علم به حاکمیتِ مطلقِ حق و مصلحت خواهی او] می خواهید از پیامبرتان [اموری نامعقول] درخواست کنید؛ همان گونه که پیش از این از موسی درخواست شد؟ و هرکس کفر را

جایگزین ایمان کند قطعاً راه راست را گم کرده است«108»


بسیاری از اهل کتاب پس از آن که حق برای آنان روشن شد به سبب حسدی که در وجودشان شعله ور است دوست دارند شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند، اکنون [از نزاع و جدال

با آنان] گذشت کنید، و [از آنان] روی بگردانید تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اِعلام نماید، یقیناً خدا بر هر کاری تواناست«109»


نماز را [با شرایط ویژه اش] بخوانید و زکات بپردازید! و آنچه از کار نیک [چون عبادت و خدمت به خلق] برای خود پیش فرستید آن را نزد خداوند خواهید یافت؛ مسلّماً خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست«110»


و [اهل کتاب] گفتند: هرگز کسی وارد بهشت نمی شود مگر آن که یهودی یا نصرانی باشد. این آرزوهای [بی پایه و باطل] آنان است، بگو: اگر [در ادعای خود] راستگویید دلیل خود را بیاورید«111»


[سخن مستدل و استوار این است؛] آری، کسانی که وجودشان را تسلیم خدا کنند درحالی که نیکوکارند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی [شایسته] است، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند «112»


یهودیان گفتند: نصرانی ها بر آیین درست و استواری نیستند. و نصرانی ها گفتند: یهودیان را آیین درست و استواری نیست. درحالی که همۀ آنان تورات و انجیل را می خوانند [و می دانند بر اساس آن دو کتاب، اتهامشان بر یکدیگر باطل است چون هر دو آیین، پیش از تحریف و پیش از آمدن اسلام، درست و استوار بوده]. و نیز کسانی [چون مشرکان] که حقایق را نمی شناسند [دربارۀ همۀ ادیان توحیدی] سخنی مانند یهود و نصاری گفتند، نهایتاً خداوند در قیامت بین آنان دربارۀ آنچه همواره با هم اختلاف داشتند داوری می کند«113»


چه کسانی ستمکارتر از مردمی هستند که با منع ورود مسلمانان به مساجد خدا از بُرده شدنِ نام خدا [در آن مکان های معنوی] جلوگیری کردند، و در ویرانی آن ها کوشیدند ؟ آنان را شایسته نیست که در آن مساجد جز در حال ترس [از انتقام خدا و خشم و کیفر مؤمنان] درآیند، برای آنان در دنیا خواری و در آخرت عذابی بزرگ است«114»


مالکیت شرق و غرب فقط ویژۀ خداست پس به هرکجا روکنید آن جا به سوی خداست، مسلّماً خدا بسیار عطاکننده و داناست«115»


و [یهود ونصاری] گفتند: خدا فرزندی برای خود انتخاب کرده، درحالی که او از داشتن فرزند منزّه است، بلکه آنچه در آسمان هاو زمین است مخلوق و مملوک او ست، و همۀ موجودات در برابر او فرمانبردارند«116»


[بدون سابقۀ مادّه و نقشه و ابزار،] پدید آورندۀ آسمان ها و زمین است، و زمانی که [به وجود آمدنِ] چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش! پس بی درنگ موجود می شود«117»


کسانی که دانای به حقایق نیستند گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی گوید یا آیه ای برای ما نمی آید؟ گذشتگانشان نیز مانند سخن اینان را گفتند، دل هایشان [در قساوت و لجاجت و خواسته های نامعقول] شبیه یکدیگر است، به یقین ما [به اندازۀ لازم و در حد هدایت شدن] آیات را برای اهل باور بیان کرد ه ایم«118»


قطعاً ما تو را بر پایۀ درستی و راستی بشارت دهنده و بیم رسان فرستادیم، و تو [پس از ابلاغِ پیام خداوند] مسئول [ایمان نیاوردن و وضع و حال] دوزخیان نیستی«119»


یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند مگر آن که از آیین آنان پیروی کنی، بگو: یقیناً هدایتِ خدا فقط هدایت واقعی است. اگر پس از دانشِ کاملی که [چون قرآن] برایت آمده از خواسته های نامشروع آنان پیروی کنی در برابر [کیفر] خداوند هیچ یار و یاوری برایت نخواهد بود«120»


کسانی که کتاب آسمانی عطایشان کرده ایم و آن را به گونه ای که شایستۀ آن است تلاوت می کنند؛ [تلاوتی با تدبّر و به قصد عمل،] آنان مؤمن [واقعی] به آن هستند، و کسانی که منکر آن می شوند، تباه کنندگانِ [همۀ سرمایۀ وجودی خویش] اند«121»


ای بنی اسرائیل! نعمت هایم را که به شما عطا کردم به خاطر آورده، [قلباً مورد توجه قرار دهید،] و این که شما را بر جهانیانِ [زمان خودتان به معجزات موسی و نزول تورات] برتری دادم [به یاد آرید] «122»


و خود را از [خطرها و خسارت های] روزی حفظ کنید که نه کسی از کسی عذابی را دفع می کند، و نه از کسی برای بخشیده شدن گناهانش عوض می پذیرند، و نه کسی را شفاعتی سود دهد، و نه [برای نجات از عذاب دوزخ] حمایتشان می کنند«123»


و [به یاد آرید] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به تکالیفی بسیار مهم [از انواع اوامر و نواهی و حوادث] آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل انجام داد، [پروردگارش به سبب سرافراز بیرون آمدنش از امتحان، به او] فرمود: من تو را برای همۀ مردم پیشوا قرار دادم. ابراهیم گفت: از دودمانم [نیز پیشوایانی برگزین]. خداوند فرمود: عهدِ من [که مقام والای امامت است] به ستمکاران نمی رسد«124»


و [به یاد آرید] زمانی که ما خانۀ کعبه را برای همۀ مردم محل دیدار و اجتماع و جایگاه امن قرار دادیم و [گفتیم:] از مقام ابراهیم جایگاه نماز انتخاب کنید! و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان و معتکفان و اهل رکوع و سجده گزاران [از هر آلودگی ظاهری و باطنی] پاکیزه بدارید!«125»


و [به یاد آرید] آن گاه که ابراهیم گفت: ای پروردگارم! این [مکان] را شهری امن قرار ده، و از اهلِ آن کسانی را که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند از هر نوع میوه، روزی عنایت کن. خداوند فرمود: [دعایت را دربارۀ مؤمنان اجابت کردم،] ولی هرکه به کفر گراید بهرۀ اندکی به او می دهم، آن گاه او را به عذاب آتش می کشانم، و آتشْ عاقبتِ بدی است«126»


و [به یاد آرید] هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانۀ کعبه را بالا می بردند، [در آن حال به پیشگاه خداوند می گفتند:] پروردگارا! [این عمل را] از ما بپذیر که تو شنوا [ی دعا] و دانا [ی به حقیقت عمل] هستی. «127»


پروردگارا! ما را [با همۀ وجود] تسلیم خود قرار ده، و نیز از دودمان ما امتی که تسلیم تو باشند [پدید آور]، و راه و رسم عبادتمان را به ما نشان ده! و توبۀ ما را بپذیر که تو بسیار توبه پذیر و مهربانی «128»


پروردگارا! در بین آنان [که در این منطقه قرار می گیرند] پیامبری از خودشان برانگیز که آیاتت را بر آنان تلاوت کند، و کتاب و معارف استوار و سودمند تعلیمشان دهد، و [از هر نوع آلودگی] پاکشان سازد؛ زیرا تو توانای شکست ناپذیر و حکیمی«129»


از آیین ابراهیم چه کسی رویگردان می شود جز آن که خود را به ابلهی واداشته؟! به یقین ما ابراهیم را در دنیا به عنوان بنده ای خالص انتخاب کردیم، و او مسلّماً در آخرت از شایستگان است «130»


[به یاد آرید] زمانی که پروردگارش به او گفت: تسلیم باش! گفت: تسلیم پروردگار جهانیان شدم«131»


و ابراهیم و یعقوب پسرانشان را به تسلیم بودن در برابر خداوند سفارش کردند که: ای پسرانِ من! یقیناً خداوند این دین را برای شما برگزیده، پس شما باید جز درحالی که تسلیم او باشید نمیرید«132»


آیا [شما یهودیان که ادعا می کنید یعقوب پسرانش را به آیین یهودیت سفارش کرد] هنگامی که مرگ یعقوب فرارسید کنار او حاضر بودید؟ آن گاه که به پسرانش گفت: پس از من چه چیزی را می پرستید؟ گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است می پرستیم، و ما تسلیم او هستیم«133»



آنان گروهی بودند که درگذشتند، آنچه از عمل به دست آوردند ویژۀ خود آنان است، و آنچه شما به دست آوردید اختصاص به خودتان دارد، و شما در برابر آنچه آنان انجام می دادند مورد بازخواست نخواهید بود«134»


و [اهل کتاب به مسلمانانِ ثابت قدم] گفتند: یهودی یا نصرانی شوید تا هدایت یابید. [ای پیامبر! تو به هر دو طایفه] بگو: [خواستۀ باطلِ شما را هرگز نمی پذیریم،] بلکه از آیین ابراهیمِ یکتاپرست که از مشرکان نبود پیروی می کنیم، [و پایبند به آن دین خالصِ توحیدی هستیم]«135»


[شما ای اهل ایمان! با صدای رسا] بگویید: ما به خداوند و آنچه به سویمان نازل شده، و به آنچه به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگانِ [آراسته به مقام نبوتِ] آنان نازل گشته، و به آنچه به موسی و عیسی، و آنچه به پیامبران از ناحیۀ پروردگارشان عطا شده ایمان آوردیم، بین هیچ یک از آنان [در ایمان به این که پیامبر خدایند] تفاوتی قائل نیستیم، و ما در برابر خداوند تسلیم هستیم«136»


پس اگر [اهل کتاب] به مانند آنچه شما ایمان آورده اید [مثل ایمان به خدا، پیامبران و کتاب های الهی] ایمان بیاورند قطعاً هدایت یافته اند، و اگر [از حقایق الهی] روی برتابند جز این نیست که در ستیز و دشمنی [با حق] هستند، پس به زودی خداوند شرّ آنان را [با کشته شدن یا آوارگی از خانه و شهر] از تو دفع خواهد کرد، و خداوند شنوا[ی دعا] و دانا[ی به همۀ امور] است«137»


[به اهل کتاب بگو: به] رنگ خدا [که همان دین واقعی است پایبند باشید،] و چه کسی رنگش نیکوتر از رنگ خداست؟ ما فقط پرستش کنندگانِ او هستیم«138»


[به اهل کتاب] بگو: آیا با ما دربارۀ خداوند گفت وگو [ی نادرست و بی دلیل] می کنید؟ درحالی که او پروردگار ما و شماست، اعمال ما [در پیشگاه او] ویژۀ ماست، و اعمال شما مخصوص به خود شماست، و ما [در ایمان و عمل] برای او اخلاص می ورزیم«139»


یا می گویید: ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگانِ [آراسته به مقام نبوتِ] آنان، یهودی یا نصرانی بودند. بگو: آیا شما داناترید یا خداوند؟ و ستمکارتر از کسی که گواهی بر حقیقتی را که از جانب خدا نزد اوست پنهان کند کیست؟ و خداوند از آنچه انجام می دهید بی خبر نیست«140»


آنان گروهی بودند که درگذشتند، آنچه [از عمل] به دست آوردند ویژۀ خود آنان است، و آنچه شما به دست آوردید اختصاص به خودتان دارد، و شما در برابر آنچه آنان انجام می دادند مورد بازخواست نخواهید بود«141»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 74:40

تصاویر

پایگاه قرآن