ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند
سوره مبارکه بقره
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم. 1
این کتاب که بدون شک از طرف خداست، آنانی را بهمقصد میرساند که مراقب رفتارشاناند؛ 2
همان کسانی که به خدای پنهانازدیدهها ایمان میآورند،
نماز را با آدابش میخوانند، از آنچه روزیشان کردهایم در راه خدا هزینه میکنند، 3
همۀ راهنماییهای خدا توسط تو و پیامبران قبلیات را باور میکنند
و به آخرت کاملاً یقین دارند. 4
بله، آنان بر مَرکب هدایت خدا سوارند و آنان همان مردم خوشبختاند. 5
سران بیدین و لجباز را، چه هشدار بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان نمیکند: آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 6 خدا بر دلها و گوشهایشان مُهر بدبختی زده؛ چون پردۀ غفلتی جلوی چشمهایشان را گرفته است. برای همین هم، عذابی بیاندازه در انتظارشان است! 7
بعضی مردم بهزبان میگویند: «خدا و روز قیامت را باور داریم»؛ درحالیکه اصلاً باور ندارند! 8 بهخیال خودشان، میخواهند خدا و مؤمنان را گول بزنند؛ ولی بیآنکه بفهمند، دارند خودشان را گول میزنند! 9 دلهایشان سخت مریض شده. خدا هم مریضیشان را بیشتر کرده و میکند! و در نتیجۀ اینهمه دروغگویی، گرفتار عذابی زجرآور میشوند. 10
وقتی به آنها میگویند: «در جامعه خرابکاری نکنید»، جواب میدهند: «ما مشغول اصلاح جامعه هستیم و بس!» 11 بدانید خرابکارهای واقعی همانهایند؛ ولی نمیفهمند! 12
وقتی به آنها پیشنهاد میکنند: «آنطورکه سایر مسلمانان خدا و روز قیامت را باور کردهاند، شما هم باور کنید»، جواب میدهند: «یعنی همانطورکه کمعقلها این چیزها را باور کردهاند، ما هم باور کنیم؟!» بدانید کمعقلهای واقعی همانهایند؛ ولی خودشان خبر ندارند! 13
وقتی با مسلمانان روبهرو میشوند، بهمسخره میگویند: «خدا و روز قیامت را باور داریم»؛ ولی همینکه با دوستان شیطانصفتِ خود تنها میشوند، میگویند: «ما با شماییم. آنها را دست انداختهایم!» 14 اما در حقیقت، خدا آنها را دست میاندازد و در سرکشیشان رها میکند که کوردل باقی بمانند. 15
آنها کسانیاند که گمراهی را بهقیمتِ ازدستدادنِ هدایت بهدست آوردهاند؛ بنابراین، چنین تجارتی سودی برایشان ندارد و دیگر توفیقی نصیبشان نمیشود. 16
حالِ این منافقان مِثل حال کسانی است که آتشی روشن کردهاند تا در بیابان تاریک، راه را پیدا کنند؛ ولی وقتی اطرافشان را آتش روشن کند، خدا خودش روشناییشان را خاموش میکند و در تاریکیهایی رهایشان میسازد که دیگر چشم چشم را نمیبیند! 17 آنها کر و لال و کورند؛ برای همین، راهی برای برگشت ندارند. 18
یا مثل کسانیاند که گرفتار بارانی تند و هوایی تاریک و رعدوبرقی شدید شدهاند و هر بار، از ترس صاعقههای مرگبار، انگشتهایشان را در گوشهایشان فرو میکنند! بله، خدا بر منافقهای بیدین مسلط است. 19 کم مانده که برقِ آسمان چشمهایشان را کور کند! هر بار که جلویشان را روشن میکند، چند قدمی راه میروند؛ ولی وقتی آنها را تاریکی فرا میگیرد، در جای خود میخکوب میشوند! البته اگر خدا میخواست، از همان اول، شنوایی و بیناییشان را میگرفت. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 20
مردم! برای اینکه مراقب رفتارتان باشید، خدایی را بندگی کنید که شما و قبلیهای شما را آفریده است؛ 21 همانکه زمین را فرش زیر پایتان کرد و آسمان را سقف بالای سرتان و از آسمان برف و بارانی میفرستد تا بهبرکتش، محصولات کشاورزی را برای خوردوخوراکتان پرورش دهد. پس برای خدا همتایانی قرار ندهید. خودتان هم خوب میدانید که خدا همتایی ندارد! 22
اگر به قرآنی که بر بندۀ خود فرستادهایم، شک دارید و آن را ساختهوپرداختۀ او میدانید، سورهای مِثلش بیاورید؛ البته اگر راست میگویید، برای کمکگرفتن، یارانِ خود را هم در برابر خدا صدا بزنید. 23 پس اگر نتوانستید این کار را بکنید که هرگز هم نخواهید توانست، بترسید از آتشی که سوختش مردم و بتهای سنگیاند و برای بیدینها آماده شده است! 24
به مسلمانانی که کارهای خوب کردهاند، مژده بده باغهایی پردرخت در انتظارشان است که در آنها جویها روان است. هر وقت میوهای از آن باغها روزیشان شود، میگویند: «این همان کار خوبی است که در دنیا روزیمان شده بود و الان بهاینصورت درآمده است!» انواع روزیهای ممتاز برایشان میآورند و در آن باغها همسرانی زیبا و پاک دارند و آنجا ماندنیاند. 25
خدا برای فهماندن واقعیتی به مردم، کسر شأن خودش نمیداند که از حشرهای مانند پشه یا حتی کوچکتر از آن مثال بزند. کسانی که خدا را باور دارند، میدانند که بیان اینطور مثالها کاملاً بجا و از طرف خداست؛ ولی نادانهایی که خدا و آیههایش را قبول ندارند، میگویند: «منظور خدا از این مثال چه بوده؟!» بله، خدا با بیان اینجور مثالها، خیلیها را بهحال خودشان رها میکند و دستِ خیلیها را هم میگیرد. البته، فقط منحرفها را با بیان این مثالها بهحال خودشان رها میکند. 26
آنها تعهد دینداری را میشکنند؛ تعهدی که بهحکم عقل و وحی دادهاند. همچنین، رابطههایی را قطع میکنند که خدا دستور داده برقرار باشد و در سرتاسر زمین هم خرابکاری میکنند. اینهایند که سرمایۀ عمرشان را باختهاند! 27 چطور خدا را قبول ندارید؟! درحالیکه بیجان بودید و خدا به شما زندگی بخشید. بعد از آن، شما را میمیرانَد. آنوقت شما را به عالم برزخ میبرد و دستآخر، روز قیامت فقط بهسوی او برگردانده میشوید. 28
اوست که هرچه در زمین است، برای شما آفریده. سپس، آسمان را برپا کرده و بهصورت هفت آسمان، نظم و ترتیبش داده است. او هر چیزی را میداند. 29
وقتی خدا به فرشتگان گفت: «من در زمین نمایندهای تامالاختیار میگذارم»، آنان با تعجب و نگرانی گفتند: «یعنی کسی را نمایندۀ خود در زمین میکنی که در آن، فساد و خونریزی راه میاندازد؟! درحالیکه ما تو را از سرِ سپاس، به پاکی یاد میکنیم و از هر عیبی به دور میدانیم.» خدا جواب داد: «من حتماً چیزهایی میدانم که شما نمیدانید!» 30
پس از آفرینش آدم، خدا تمام اسرار عالمِ خلقت را به او یاد داد. بعد، توان فرشتگان را دراینباره سنجید و گفت: «اگر راست میگویید، از این حقایق به من خبر دهید!» 31 فرشتگان گفتند: «خدایا، تو پاکی. جز آنچه تو استعداد یادگیریاش را به ما دادهای، توان بیشتری نداریم! در واقع، فقط تو دانای کاردرستی.» 32
خدا فرمود: «ای آدم، به فرشتگان نشان بده که اسرار عالمِ خلقت را میدانی.» همینکه آدم آن را نشانشان داد، خدا فرمود: «مگر به شما نگفتم که من اسرار آسمانها و زمین را میدانم و میدانم چهها مطرح میکنید و چهها کتمان میکردید؟!» 33
وقتی هم به فرشتگان فرمان دادیم: «در برابر آدم سجده کنید»، همه سجده کردند، جز ابلیس که خودداری کرد و کِبر ورزید. اصلاً او چشمش را بر روی حقایق بسته بود! 34
به آدم گفتیم: «تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از هر جا و هر چیزش که خواستید، استفاده کنید: نوش جانتان! ولی نزدیک این درخت نشوید و از آن نخورید؛ وگرنه به خودتان بد کردهاید!» 35 اما شیطان با همان درخت از راه بهدرشان کرد و باعث شد از نعمتهایی که در آن غرق بودند، محروم شوند!
به آن دو و شیطان فرمان دادیم: «از این مرتبه پایین بروید، درحالیکه دشمنِ هم خواهید بود. تا مدتی هم روی زمین زندگی میکنید و از نعمتهای دنیا بهرهمند میشوید.» 36 البته آدم از خدا حرفهایی یاد گرفت و توبه کرد. خدا هم توبهاش را پذیرفت؛ زیرا فقط اوست توبهپذیر مهربان. 37
بله، دستور دادیم: «همگی از این موقعیت پایین بروید. اگر راه نجاتی جلوی پایتان گذاشتم، که میگذارم، آنهایی که قدم در آن راه بگذارند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند؛ 38 ولی کسانی که نشانههای ما را قبول نکنند و انکارشان کنند، جهنمیاند و آنجا ماندنی.» 39
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما دادهام بهیاد آورید و به تعهدی که از شما گرفتهام پایبند باشید تا من هم به تعهدی که به شما دادهام پایبند باشم و فقط و فقط هم از من حساب ببرید. 40 همچنین، به قرآنی ایمان بیاورید که فرستادهام و تأییدکنندۀ همان تورات و انجیلی است که در دست شماست. سردمدار در انکار آن نباشید و آیههای مرا بهقیمت ناچیزِ مادی نفروشید و در حضور من مراقب رفتارتان باشید. 41 حق را وارونه جلوه ندهید و حقیقت را آگاهانه کتمان نکنید. 42 نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و با جماعتِ نمازگزاران رکوع کنید. 43
آیا مردم را به انجامدادن کارهای خوب دستور میدهید و خودتان را فراموش میکنید، با اینکه کتاب خدا را میخوانید؟! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟! 44
با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید. البته این کارِ سختی است، مگر برای افراد متواضع؛ 45 همان کسانی که فکر میکنند با صاحباختیار خودشان ملاقات میکنند و بهسویش برمیگردند. 46
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما بخشیدم بهخاطر آورید و اینکه شما را از مردم زمانِ خودتان برتر ساختم. 47 بترسید از روزی که اصلاً کسی بهدرد کسی نخورَد و شفاعتی دربارهشان سودمند نباشد و برای نجاتشان از عذاب، جریمهای پذیرفته نشود و کمکی به آنها نشود! 48
یادتان بیاید که از چنگ فرعونیان نجاتتان دادیم. آنها بهشدت شکنجهتان میدادند: پسرانتان را به فجیعترین وضع سر میبریدند و بانوانتان را برای بهرهکشی نگه میداشتند. تمام این سختیها و راحتیها برایتان آزمایشی بزرگ از طرف خدا بود. 49
بهخاطر آورید که دریا را بهمحض ورودتان شکافته و نجاتتان دادیم و فرعون و دارودستهاش را جلوی چشمتان غرق کردیم. 50
یادتان باشد که برای نزول تورات، با موسی مدت چهل شب را قرار گذاشتیم؛ اما در نبودِ او مشغول گوسالهپرستی شدید. واقعاً که بد کردید! 51 سپس، بعد از آن کار زشت، از سرِ تقصیراتتان گذشتیم تا شکر کنید. 52
فراموش نکنید که به موسی تورات و قدرت تشخیصِ حق از باطل دادیم تا هدایت شوید. 53
همچنین، یادتان بیاید که موسی به قوم خود گفت: «مردم! شما با گوسالهپرستی به خودتان بد کردید. پس بیایید بهسوی آفریدگار خود برگردید؛ بهاینصورت که گوسالهپرستهایتان را بکشید. از نظر خدا، این کار برایتان بهتر است.» خدا هم، بعد از اجرای این دستور، توبهتان را قبول کرد. زیرا فقط اوست توبهپذیر مهربان.54
باز، یادتان باشد که به موسی گفتید: «تا خدا را با چشم خود نبینیم، حرفت را باور نمیکنیم!» پس درحالیکه فقط تماشاچی صحنه بودید، صاعقهای مرگبار شما را فرا گرفت؛ 55 آنوقت، بعد از مرگتان زندهتان کردیم تا شکر کنید. 56 تازه، ابرها را سایۀ سرتان کردیم و برایتان گزانگبین و بلدرچین فرستادیم و گفتیم: «از خوراکیهای پاکوپاکیزهای بخورید که روزیتان کردهایم.» اما ناشکری کردند و در یک کلام: بنیاسرائیل به ما بد نمیکردند؛ بلکه به خودشان بد میکردند! 57
یادتان بیاید که به شما گفتیم: «وارد شهر اَریحا شوید و از هر جا و هر چیزی که دلتان خواست، استفاده کنید: نوش جانتان! و با نهایت تواضع، از درِ بزرگ شهر وارد شوید و بگویید: ’خدایا، گناهانمان را بریز‘ تا خطاهایتان را ببخشیم. در ضمن، درستکاران را به رشد و تعالی خواهیم رساند.» 58
اما بدکارها آن حرف را تغییر دادند به حرف دیگری، غیر از آنچه به آنها گفته شده بود! ما هم بهسزای اینهمه نافرمانیشان، بلایی فراگیر از آسمان بر سرشان نازل کردیم. 59
در صحرای سینا، موسی برای قومش آب آشامیدنی خواست. به او وحی کردیم: «با چوبدستیات به آن تختهسنگ بزن.» یکدفعه دوازده چشمه از آن جاری شد؛ طوری هم بود که هریک از گروههای دوازدهگانۀ بنیاسرائیل، میدانست از کدامیک آب بخورد. از روزیِ خدا بخورید و بنوشید و با خیرهسری، در زمین خرابکاری نکنید. 60
یادتان بیاید که اعتراض کردید: «موسی، اصلاً نمیتوانیم با یک نوع غذا سَر کنیم، یعنی با گزانگبین و بلدرچین. پس، از خدای خودت بخواه از همینهایی که از زمین میروید، به ما بدهد: از سبزی و خیار گرفته تا سیر و عدس و پیاز.»
موسی جواب داد: «یعنی بهجای غذای مقویتر و لذیذتری که دارید، غذای کمارزشتری میخواهید؟! حال که اینطور است، بروید به شهری که خواستههایتان در آن تأمین است.» رفتند. اما داغِ خواری و بیچارگی بر پیشانیشان زده شد و گرفتار خشم خدا شدند؛ برای اینکه آیهها و نشانههای خدا را قبول نمیکردند و پیامبران را ناجوانمردانه به شهادت میرساندند. این کارها در این ریشه داشت که نافرمانی میکردند و سرکشی! 61
البته از کسانی که اسلام آوردهاند و یهودیها و مسیحیها و صابئیها آنهاییشان که خدا و روز قیامت را واقعاً باور دارند و کار خوب میکنند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 62
بهیاد آورید، وقتی کوه طور را بالای سرتان نگه داشته بودیم، از شما تعهد گرفتیم: «کتابی را که به شما دادهایم، جدّی بگیرید و مطالبش را آویزۀ گوش کنید تا بتوانید مراقب رفتارتان باشید.» 63 اما شما بعد از دیدن آنهمه معجزه، تعهدتان را زیر پا گذاشتید؛ پس اگر لطف و بزرگواری خدا در حقّتان نبود، سرمایۀ عمرتان را میباختید. 64
حتماً شنیدهاید داستان کسانی از قوم خودتان را که در روزهای شنبه از دستور الهی سرپیچی کردند. به آنها گفتیم: «در نهایت ذلت، بهصورت بوزینه دربیایید!» 65 این عذاب را مایۀ عبرت نسل حاضر در آن زمان و نسلهای آینده قرار دادیم و همچنین، نصیحتی برای خودمراقبان. 66
موسی به قومش گفت: «خدا به شما دستور میدهد که مادهگاوی را سر ببرید.» با تعجب گفتند: «مسخره میکنی ما را؟!» جواب داد: «خدا نکند که من بخواهم بیادب باشم.» 67 گفتند: «باشد. از خدایت بخواه برایمان توضیح دهد که سن آن گاو چقدر باشد.» گفت: «خدا میفرماید نه پیرِ پیر باشد و نه جوانِ جوان؛ بلکه بین این باشد و آن. حالا هرچه زودتر مأموریتتان را انجام دهید!» 68 دوباره گفتند: «از خدایت بخواه برای ما مشخص کند که آن گاو چهرنگی باشد.» گفت: «خدا میفرماید گاوی باشد زردِ یکدست که بینندگان را بهوجد آورَد.» 69
بار دیگر گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که آن گاو دقیقاً چطور گاوی باشد. ویژگیهای آن گاو هنوز برای ما مبهم است؛ ولی با توضیح بیشتر، اِنشاءالله متوجه خواهیم شد.» 70 گفت که خدا میفرماید: «آن گاو برای شخمزدن زمین و آبیاری مزرعه تربیت نشده باشد؛ اما بسیار سالم باشد و هیچ لکه و خالی هم نداشته باشد.» بنیاسرائیل گفتند: «الان حقّ مطلب را ادا کردی!» بههرحال، چنین گاوی را سر بریدند. چیزی نمانده بود که فرمان خدا را انجام ندهند! 71
اینهمه، زمانی بود که کسی را کشتید و مرگش را به گردن همدیگر انداختید و خدا میخواست مخفیکاریتان را آشکار کند؛ 72 پس گفتیم: «قسمتی از آن گاوِ سربریده را به جسد مقتول بزنید تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند.» خدا مردهها را اینطور زنده میکند و نشانههای قدرتش را نشانتان میدهد تا عقلتان را بهکار بیندازید. 73
ولی بهجای اینکه عبرت بگیرید، دلهایتان مثل سنگ شد و بلکه سختتر از آن! آخر، سنگهایی هست که از دلشان جویهای پرآب جاری میشود یا بعضیهایشان میشکافد و قطرههای آب از آن بیرون میآید. سنگهایی هم هست که از ترس خدا از بالای کوهها فرو میریزد! البته خدا بیخبر نیست که شما سنگدلها چه میکنید! 74
با وجود این، آیا شما مسلمانان انتظار دارید چنین مردمی به حقانیت شما اعتراف کنند؟! با آنکه عدهای از آنها یعنی عالمانشان سخنان خدا را میشنیدند و بعد از فهمیدنش بهنفع خودشان توجیه و تفسیرش میکردند! درحالیکه زشتی کارشان را هم میدانستند. 75
وقتی یهودیها با مسلمانان روبهرو میشوند، میگویند: «اسلام آوردهایم»؛ اما وقتی با هم خلوت میکنند، بزرگانشان میگویند: «چرا با مسلمانان چیزهایی را در میان میگذارید که خدا در تورات دربارۀ پیامبر اسلام برایتان مشخص کرده؟! نمیگویید در قیامت، پیش خدا، از آنها بهضررتان استفاده کنند؟! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟!» 76
مگر نمیدانند که خدا میداند چهها پنهان میکنند و چهها آشکار؟! 77
بعضی از یهودیها بیسوادهاییاند که تصور میکنند معارف کتاب خدا در حدّ آرزوهای پوچ آنهاست و با خواندنش خیال میکنند به آرزوهایشان میرسند! 78
ولی وای بر عالمانشان که دستنوشتههایی آماده میکنند و آنوقت میگویند: «این نوشتهها از طرف خداست!» تا با فروختنش مبلغ ناچیزی به جیب بزنند. پس وای بر آنها با این دستنوشتههایشان و وای بر آنها با چیزی که از این راه بهدست میآورند! 79
مثلاً آنها ادعا میکردند: «پَر آتشِ جهنم فقط چندروزی ما را میگیرد.» از آنها بپرس: «مگر قولی از خدا گرفتهاید تا خدا خلافش عمل نکند؟! یا اینکه از روی نادانی، چیزی را به خدا نسبت میدهید؟!» 80 نه که چند روز، بلکه همیشه در آتشاند؛ زیرا آنهایی که گناهی بکنند و گناهشان سرتاسر وجودشان را فرا بگیرد، جهنمیاند و آنجا ماندنی؛ 81 ولی کسانی که مسلمان شوند و کارهای خوب بکنند، بهشتیاند و آنجا ماندنی. 82
بهیادشان بیاور که از بنیاسرائیل تعهد محکم گرفتیم: «جز خدا را نپرستید و تا میتوانید در خدمت پدر و مادر باشید و در خوبیکردن به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان سنگتمام بگذارید. با مردم، خوشبرخورد باشید. نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید.» ولی بعد از مدتی، جز عدۀ کمی، همه با بیاعتنایی، از این دستورها سرپیچی کردید. 83
یادتان بیاید که از شما بنیاسرائیل تعهد محکم گرفتیم: «خونِ هم را نریزید و همدیگر را از سرزمین خودتان بیرون نکنید.» و شما هم بر این تعهدگرفتن اعتراف کردید. حالا شما یهودیهای صدر اسلام هم به این اعتراف اجدادتان گواهی میدهید. 84
ولی باز همین شمایید که به کشتن همدیگر ادامه میدهید! عدهای از خودتان را از خانههایشان آواره میکنید و از روی سهلانگاری و تجاوز، برضدّ آوارگان با دشمنان یهود همدست میشوید! اگر هم اسیر شما شوند، آنها را با اسیران خودتان مبادله میکنید یا با گرفتن پول، آزادشان میسازید! درصورتیکه از اولش هم، آوارهکردنشان بر شما حرام بود. چطور بعضی از احکام تورات را میپذیرید و بعضی را رد میکنید؟!
مجازات کسانی از شما که این روال را در پیش بگیرند، جز خفتوخواری در زندگی دنیا نیست و روز قیامت هم به سختترین عذاب گرفتار میشوند. البته خدا بیخبر نیست که چه میکنید. 85 اینها همان کسانیاند که بهقیمت ازدستدادن آخرت، زندگی پست دنیا را خریدند؛ بنابراین، نه از عذابشان کم میشود و نه کمکی به آنها میشود! 86
به موسی کتاب تورات را دادیم و بهدنبال او، پیامبرانِ دیگری را یکی پس از دیگری فرستادیم. به عیسیبنمریم هم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم. هر بار که پیامبران چیزی برایتان میآوردند که باب میلتان نبود، پس چرا تکبر میکردید و عدهای را دروغگو میدانستید و عدهای را شهید هم میکردید؟! 87
یهودیها به بنبستِ جوابدادن که میرسیدند، میگفتند: «خب، پس حتماً فهم ما کور است!» نخیر! خدا برای بیدینیشان لعنتشان کرده است؛ بله، عدۀ خیلی کمی از آنها ایمان میآورند. 88
همینکه از طرف خدا برایشان قرآنی آمد که تأییدکنندۀ توراتشان بود، عمداً باورش نکردند؛ با اینکه قبل از آمدنش، همیشه امید داشتند که با آن بر بتپرستها پیروز شوند و با اینکه قرآن و پیامبرِ اسلام را از قبل میشناختند. لعنت خدا بر چنین کسانی که حقایق را میپوشانند! 89
آنها خودشان را خیلی ارزان فروختند که از روی حسادت، آیههای خدا را نپذیرفتند و اینطور اعتراض کردند: «چرا خدا فضیلت نبوت را به آن بندهای که خودش دوست داشته، داده است؟!» پس بیش از پیش به خشم خدا گرفتار شدند و عذابی خفتبار نصیب چنین کسانی میشود که حقایق را میپوشانند. 90
وقتی به آنها پیشنهاد میکنند: «قرآنی را که خدا فرستاده، باور کنید»، جواب میدهند: «ما فقط توراتی را که بر خودمان نازل شده، باور میکنیم!» بله، قرآن را باور نمیکنند؛ با آنکه حق است و توراتِ آنها را قبول دارد. بگو: «اگر واقعاً تورات را باور داشتید، پس چرا قبل از این، پیامبرانِ خدا را میکشتید؟!» 91 در حقیقت، موسی برایتان معجزههای روشنی آورد؛ ولی شما در نبودِ او مشغول گوسالهپرستی شدید. واقعاً که بد کردید! 92
وقتی کوه طور را بالای سرتان نگه داشته بودیم، از شما تعهد محکم گرفتیم و هشدار دادیم: «کتابی را که به شما دادهایم، جدّی بگیرید و مطالبش را آویزۀ گوش کنید.» بهزبان گفتند: «شنیدیم» و در دل گفتند: «بیخیال!» آخر، از روی بیدینیشان، عشق به گوساله تمام وجودشان را فراگرفته بود! بگو: «با اینهمه کارهای زشتتان، اگر باز خودتان را باایمان میدانید، پس ایمانتان شما را به بد کارهایی وامیدارد!» 93
پیامبر! به یهودیها بگو: «اگر واقعاً عقیده دارید که از نظر خدا بهشت فقط و فقط مالِ شماست و نه مردم دیگر، پس چرا معطّلید؟! اگر راست میگویید، آرزوی مرگ کنید تا یکراست بروید توی بهشت!» 94 ولی با کارهای زشتی که کردهاند، ابداً آرزوی مرگ نمیکنند. خدا حال چنین بدکارهایی را خوب میداند. 95 یقین کن که این جماعت را حریصترین مردم به زندگی دنیا خواهی دید و حتی حریصتر از بتپرستها؛ بهطوریکه هریک از آنها آرزو دارد حداقل هزار سال عمر به او داده شود! غافل از اینکه عمر طولانی هم، از عذاب دورشان نمیکند و خدا میبیند که چهها میکنند. 96
هشدارشان بده که دشمن جبرئیل دشمن خداست؛ زیرا جبرئیل قرآن را بهفرمان او بر قلب تو فرستاده است؛ علاوه بر آنکه قرآن تأییدکنندۀ کتابهای آسمانیِ موجود هم هست و نیز راهنما و مژدهای برای مؤمنان. 97 هرکه با خدا، فرشتگانش، پیامبرانش و جبرئیل و میکائیل دربیفتد، بیدین است و خدا هم دشمن بیدینهاست. 98 البته آیههایی روشن بهسویت فرستادیم و فقط افراد منحرف، آنها را رد میکنند. 99
چرا هر بار که یهودیها با خدا و رسولش تعهدی بستند، عدهای از آنها آن را زیر پا گذاشتند؟! از این بدتر: بیشترشان اصلاً ایمان ندارند! 100
وقتی پیامبری از طرف خدا سراغشان آمد که نشانههایش با نشانههای موجود در تورات هماهنگ بود، عدهای از عالمان یهود حتی به تورات پشت پا زدند؛ گویی اصلاً نمیدانند تورات کتاب خداست! 101
جنّیانِ شرور شایعه کردند که سلیمان حکومتش را با جادوگری اداره میکرد! عالمان یهود این را جدّی گرفتند و آلودۀ جادو شدند! البته سلیمان آلودۀ جادوگری و بیدینی نشد؛ بلکه این جنّیانِ شرور بودند که بیدین شدند؛ چون به مردم جادو یاد میدادند.
همچنین، عالمان یهود دنبال چیزهایی رفتند که بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابِل نازل شده بود؛ آن دو فرشته، قبل از یاددادن شیوۀ کار جادوگرها به کسی، هشدار میدادند: «ما فقط وسیلۀ آزمایشیم. نکند از این تعلیمات استفادۀ نابجا کنی!»؛ ولی از آن دو فرشته چیزهایی یاد میگرفتند که با آن بین مرد و همسرش جدایی میانداختند! هرچند که بیخواست خدا نمیتوانستند با جادو به کسی ضرر بزنند.
خلاصه، یهودیها چیزهایی یاد میگرفتند که به آنها ضرر میزد و فایدهای هم نداشت. خوب هم میدانستند که هرکه بهجای عمل به کتاب خدا، طرفدار جادو باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. بله، خودشان را خیلی ارزان فروختند. کاش این را میدانستند! 102
اگر یهودیها آموزههای دینی را باور داشتند و از جادو دست میکشیدند، پاداشی از طرف خدا میگرفتند که برایشان خیلی بهتر بود. کاش این را هم میدانستند! 103
مسلمانان! از عبارتهای دوپهلو استفاده نکنید، بلکه بهجایش طوری حرف بزنید که مایۀ سوء استفادۀ بدخواهان نشود. این توصیه را جدّی بگیرید؛ وگرنه آنهایی که از این دستور سرپیچی کنند، عذابی زجرآور دارند. 104
اسلامنیاوردهها، یعنی اهلکتاب و بتپرستها، از سرِ انحصارطلبی و زیادهخواهی علاقهای ندارند که حتی ذرهای خیر از طرف خدا به شما برسد؛ چه رسد به فضیلت نبوت! غافل از اینکه خدا هرکس را شایسته ببیند، با رحمتِ ویژهاش مینوازد؛ زیرا خدا لطف بسیار دارد. 105
هر آیهای که از میان برداریم یا از یادها ببریم، بهترش یا مِثلش را میآوریم. مگر نمیدانی که خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید؟! 106 مگر نمیدانی که فرمانروایی آسمانها و زمین فقط مال خداست و جز خدا یار و یاوری ندارید؟ 107
نکند قصد دارید همان چیزهایی را از پیامبرتان بخواهید که قبلترها از موسی خواسته شد؟! هرکه ایمانش را با بیدینی عوض کند، قطعاً راه درست را گم کرده است! 108
خیلی از اهلکتاب، با اینکه حقانیتِ اسلام برایشان روشن شده بود، آرزو میکردند شما را بعد از اسلامآوردنتان به بیدینی بکشانند! این از روی حسدی بود که از وجودشان شعله میکشید!
شما فعلاً بگذرید و به رویشان نیاورید تا وقتی خدا فرمانش را بفرستد. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 109 نماز را هم با آدابش بخوانید و صدقه بدهید. هر کار خوبی که برای خودتان جلوجلو بفرستید، آن را پیشِ خدا خواهید دید! بله، خدا کارهایتان را میبیند. 110
یهودیها و مسیحیها، هر کدامشان جداجدا، ادعا میکردند: «غیر از گروه ما، کسی به بهشت نمیرود!» چنین ادعاهایی، همه، خیالات خام آنهاست. بگو: «اگر راست میگویید، دلیلتان را بیاورید.» 111 نخیر! بهشت در انحصار کسی نیست. آنانی که خودشان را با تمامِ وجود تسلیم خدا کنند و نیکوکار باشند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 112
یهودیها میگفتند: «مسیحیها عددی نیستند!» مسیحیها هم میگفتند: «یهودیها عددی نیستند!» جالب اینکه هر دویشان کتاب آسمانی میخواندند! بتپرستهای نادان هم شبیه حرفهای آنها را بیان میکردند: «مسلمانها عددی نیستند!» خدا روز قیامت در هر چیزی که سرش اختلاف داشته و دارند، بینشان داوری میکند. 113
چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که از ذکر نام خدا در مکانهای عبادی منع میکنند و در تضعیف و تخریب آنها میکوشند؟! آنها حق ورود به این مکانها را ندارند. اگر هم احیاناً وارد شوند، نباید بتوانند فعالیتهای مخرّب خود را بهراحتی پیش ببرند. این افراد در دنیا با خفتوخواری زندگی میکنند و در آخرت هم عذابی بیاندازه در انتظارشان است. 114
شرق و غربِ عالَم مال خداست؛ پس به هر سو که رو کنید، همان سو جلوۀ خداست؛ زیرا خدا همه جا هست و همه چیز را میداند. 115
ادعا میکردند: «خدا برای خودش فرزندخوانده انتخاب کرده است!» او منزّه از این حرفهاست؛ بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست و همه گوشبهفرمان اویند. 116 او مجموع نظام آفرینش را با نوآوری و بدون الگوی قبلی آفریده است. وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: «باش»، بهسرعت بهوجود میآید. 117
بتپرستهای نادان اعتراض میکنند: «خدا چرا خودش با ما حرف نمیزند یا برای ما لااقل معجزهای نمیآید؟!» کسانی هم که قبل از آنها زندگی میکردند، مثل همین حرفها را میگفتند. دلهایشان مثل هم است و سروتَه یک کرباساند! البته ما معجزات روشنِ بسیاری فرستادهایم برای گروهی که دنبال یقیناند. 118 پیامبر! ما تو را بر اساس حکمت فرستادیم تا مژدهرسان و هشداردهنده باشی. در قبال جهنمیها، تو مسئول نیستی! 119
یهودیها هیچ وقت از تو راضی نمیشوند؛ مگر اینکه دنبالهروِ دینشان شوی! مسیحیها هم همینطور. به آنها بگو: «فقط راهنمایی خدا راهنمایی واقعی است.» اگر بعد از اینکه این حقایق به دستت رسیده، تابع میل آنها شوی، دیگر از طرف خدا هیچ یاری و حمایتی نخواهی شد. 120 البته کسانی که کتاب آسمانیِ دادهشده از طرف ما به خودشان را بهدقت بخوانند و حقش را ادا کنند، بالاخره به تو و کتابت ایمان میآورند و اگر هم احیاناً به آن ایمان نیاورند، سرمایۀ عمرشان را باختهاند! 121
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما بخشیدم بهخاطر بیاورید و اینکه شما را از مردم زمانِ خودتان برتر ساختم. 122 بترسید از روزی که اصلاً کسی بهدرد کسی نخورَد و برای نجاتشان از عذاب، جریمهای پذیرفته نشود و شفاعتی دربارهشان سودمند نباشد و کمکی به آنها نشود! 123
وقتی خدا ابراهیم را با حوادثی مهم امتحان کرد و وی را در امتحانها موفق ساخت، فرمود: «من تو را راهبر مردم میکنم.» گفت: «و از بچهها و نسلم چطور؟» فرمود: «البته این جایگاه حساس به بدکارها نمیرسد و به معصومان، آری.» 124
یادتان بیاید که خانۀ کعبه را محل رفتوآمد مردم و جایی امن کردیم و دستور دادیم: «برای نماز طواف، جایی پشت مقام ابراهیم بایستید.» به ابراهیم و اسماعیل هم سفارش کردیم: «برای طوافگزاران، اعتکافکنندگان، رکوعکنندگان و سجدهگزاران، خانهام را از هرچه رنگوبوی بتپرستی دارد، پاک کنید.» 125
وقتی ابراهیم گفت: «خدایا، این سرزمین را شهر امنی کن و به هر یک از اهالیاش که خدا و قیامت را باور دارد، از انواع میوهها و محصولات کشاورزی روزی کن»، خدا فرمود: «البته کسی را هم که بیدینی کند، از دنیای ناچیز بهرهمندش میکنم؛ ولی دستآخر او را به عذاب جهنم میکشانم و آن، بد سرانجامی است!» 126
ابراهیم و اسماعیل، وقتی دیوارهای خانۀ خدا را بالا میبردند، زمزمه میکردند: «خدایا، از ما بپذیر که تنها تویی شنوا و دانا. 127 خدایا، ما را با تمام وجود تسلیمِ محض خودت کن و از نسلمان هم جامعهای بساز تسلیم محض خودت. نشانمان بده که اعمال و آداب دینیمان را چطور انجام دهیم و دست نوازشت را بر سرِمان بکش که فقط تویی نوازشگر مهربان. 128 خدایا، در بین آنان، پیامبری از خودشان بفرست که آیههایت را بهدقت برایشان بخواند و کتاب آسمانی و حکمت یادشان بدهد و جانشان را از آلودگیها پاک کند؛ چون فقط تویی که بهشایستگی از عهدۀ این کار بر میآیی.» 129
جز آدمهای کمعقل، چه کسی از دین توحیدیِ ابراهیم رو برمیگرداند؟! ابراهیم را در دنیا انتخاب کردیم و در آخرت هم جزو شایستگانِ برتر خواهد بود؛ 130 زیرا تا خدا به او فرمود: «تسلیم شو»، گفت: «با همۀ وجود، تسلیم صاحب جهانیان شدم.» 131
ابراهیم و بعداً یعقوب بچههای خود را به همان دین سفارش کردند: «بچههای من! خدا این دین را برایتان انتخاب کرده است؛ پس نکند از این دنیا بروید و تسلیم محض خدا نباشید!» 132
وقتی مرگ سراغ یعقوب آمد، مگر شما یهودیها و مسیحیها حاضر بودید؟! همان وقتی که یعقوب از بچههایش پرسید: «بعد از مردن من، چه کسی را میپرستید؟» جواب دادند: «معبود تو و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، را میپرستیم که معبودی یکتاست و ما تسلیم محضِ اوییم.» 133
بههرحال، دوران آن جوامع بهسر رسید. کارهای آنها به خودشان مربوط بود و کارهای شما هم به خودتان مربوط است! شما پاسخگوی کارهای آنها نخواهید بود. 134
یهودیها به مسلمانان پیشنهاد کردند: «یهودی باشید تا هدایت شوید!» و مسیحیها هم پیشنهاد کردند: «مسیحی باشید تا هدایت شوید.» بگو: «نه، بلکه دنبالهروِ دین ابراهیمِ میانهرو هستیم و او هرگز بتپرست نبود.» 135
مسلمانان، بگویید: «ایمان آوردهایم به خدا و به آنچه بهسوی ما فرستاده شده، به آنچه بهسوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از نسل یعقوب فرستاده شده، به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به بقیۀ پیامبران از طرف خدا داده شده است. در اصلِ نبوت، بین هیچ کدامشان فرق نمیگذاریم و در برابر خدا تسلیمیم... .» 136
پس اگر آنها هم ایمان آوردند به آنچه شما به آن ایمان آوردهاید، قطعاً هدایت شدهاند؛ اما اگر سرپیچی کردند، فقط در فکر ایجاد جدایی و اختلافاند و بههمین زودیها خدا شرّشان را از سرِ تو کم میکند. آخر، او شنوای داناست. 137«... در ضمن، بهجای غسل تعمید و اینجور مسائل سطحی و مندرآوردی، به ایمانمان رنگ خدایی میدهیم و چه کسی بهتر از خدا به دلها رنگ میدهد؟ ما فقط خدا را بندگی میکنیم.» 138
بگو: «آیا دربارۀ کارهای خدا با ما چونوچرا میکنید با آنکه او هم خدای ماست و هم خدای شما؟! با وجود اینکه آداب و اعمال دینی ما با آداب و اعمال دینی شما فرق میکند، ولی این ما هستیم که فقط خدا را از ته دل میپرستیم! 139 حالا باز هم، شما یهودیها ادعا میکنید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اَسباط یهودیاند؟! و شما مسیحیها هم میگویید مسیحیاند؟!» بگو: «شما بهتر میدانید یا خدا؟!» خدا بر تسلیمِ محض بودنِ این پیامبران در کتابهای آسمانی گواهی داده است و چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که این را مخفی میکنند؟! خدا بیخبر نیست که چه میکنید! 140
همانطور که گفته شد، آنها هم جوامعی بودند که دورانشان بهسر رسید. کارهای آنها به خودشان مربوط بود و کارهای شما هم به خودتان مربوط است! شما پاسخگوی کارهای آنها نخواهید بود. 141
بعضی مردم کمعقل اعتراض خواهند کرد: «چه شد که مسلمانان از قبلهای برگشتند که بهطرفش میایستادند؟!» جواب بده: «شرق و غربِ عالَم مال خداست و او هرکه را شایسته ببیند، به راه درستِ زندگی میبرد.» 142
همانطورکه شما مسلمانان را با تغییر قبله به راه درست میبریم، از بینتان، گروهی را برمیگزینیم تا شاهد کارهای مردم باشند و پیامبر هم شاهد کارهای آنان باشد. قبلهای را که قبلاً بهطرف آن رو میکردی، فقط برای این قرار داده بودیم که پیروان واقعیِ پیامبر را از آنهایی که عقبگرد میکنند، جدا کنیم. البته موضوع قبله امتحان سختی بود؛ مگر برای کسانی که خدا دستشان را گرفت. در ضمن، خدا بنا ندارد نمازهای گذشتۀ شما را بیاثر کند. آخر، خدا در حق مردم، دلسوزی مهربان است. 143
نگاههای انتظارآمیزت بهسوی آسمان را بهوضوح میبینیم! اکنون، تو را بهسوی قبلهای برمیگردانیم که دوستش داری. پس، برای خواندن نماز، بهطرف مسجدالحرام برگرد و شما مسلمانان هم هر جا که بودید، بهطرف مسجدالحرام برگردید. اهلکتاب میدانند که این تغییر قبله کارِ درستی از طرف خداست. خدا هم از کارهایشان بیخبر نیست. 144
اگر برای اهلکتاب هرگونه دلیل و مدرکی هم بیاوری، باز به قبلۀ تو تن نمیدهند! تو هم دیگر تن به قبلۀ آنها نده. تازه، آنها خودشان هم تن به قبلۀ همدیگر نمیدهند! اگر بعد از اینکه این حقایق به دستت رسیده، تابع میل آنها شوی، آنوقت تو هم قطعاً جزو بدکارها خواهی شد! 145
اهل کتاب محمد را همانقدر خوب میشناسند که بچههایشان را میشناسند! ولی عدۀ زیادی از آنها عمداً این حقیقت را مخفی میکنند. 146 هر مطلب و موضوع حقی، مثل پیامبریِ محمد یا تغییر قبله، همه از طرف خداست؛ پس برای لحظهای حتی، شک به دلت راه نده. 147
هر گروهی بههرحال قبلهای دارد که بهطرف آن رو میکند؛ پس بیشتر از این، دربارۀ تغییر قبله بحث نکنید و بهجایش در کارهای خوب از همدیگر سبقت بگیرید! که هر کجا هستید و هر کسی باشید، خدا برای روز قیامت احضارتان میکند. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 148
پیامبر، هر جا رفتی، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایست... . راستی، این دستور از طرف خداست و دیگر تغییر نمیکند و خدا بیخبر نیست که چه میکنید. 149 ... بله، هر جا رفتی، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایست و شما مسلمانان نیز هر جا که بودید، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایستید تا مردم هیچ دلیل و اعتراضی برضدّ شما نداشته باشند. البته افراد بهانهجو هیچ وقت از بهانهجویی دست برنمیدارند؛ پس از آنها نترسید و فقط از من حساب ببرید.
بله، قبله را تغییر دادم تا هم نعمتم را بر شما کامل کنم و هم با خیالی راحت نماز بخوانید؛ 150 همانطورکه میانتان پیامبری فرستادیم از خودتان تا آیههایمان را بهدقت برایتان بخواند و جانهایتان را از آلودگیها پاک کند و قرآن و حکمت یادتان بدهد و نیز چیزهایی را یادتان بدهد که از شما برنمیآمد یاد بگیرید. 151 بنابراین، بهیاد من باشید؛ من هم بهیاد شما هستم و مرا شکر کنید و ناسپاسیام نکنید. 152
مسلمانان! با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید که خدا در کنار اهل صبر است. 153
از روی بیاطلاعی یا بیادبی، به آنان که در راه خدا شهید میشوند، مرده نگویید؛ بلکه بهطور ویژه زندهاند؛ ولی شما درک نمیکنید. 154
حتماً با مشکلات امنیتی و اقتصادیِ مختصری امتحانتان میکنیم و نیز با ضررهای مالی و جانی و زراعی. البته به اهل صبر مژده بده؛ 155 همان کسانی که هرگاه مصیبتی برایشان پیش بیاید، میگویند: إنّا لِله و إنّا إلَیهِ راجِعون 156 درودهای خدا و لطفش همیشه شامل حالشان میشود و همینها هدایتیافتۀ واقعیاند. 157
صفا و مَروِه از نشانههای بندگیِ خداست؛ بنابراین هرکه حج یا عمره انجام میدهد، باید سعیِ صفا و مروه بهجا آورَد. البته هرکه کار خوبی را با اشتیاق انجام دهد، خدا قدرشناسی داناست. 158
کسانی که دلیلهای روشن و راهنماییهای ما را مخفی میکنند، با آنکه آنها را در کتابهای آسمانی برای مردم توضیح دادهایم، خدا لعنتشان میکند و همۀ لعنتکنندگان هم لعنتشان میکنند! 159 مگر آنهایی که توبه کنند و خطاهایشان را جبران سازند و پنهانکاریهایشان را آشکار کنند. دراینصورت است که به آنها لطف میکنم و توبهشان را میپذیرم و منم آن نوازشگر مهربان. 160
کسانی هم که بیدین بمانند و در حال بیدینی بمیرند، لعنت خدا و همۀ فرشتگان و مردم بر آنها! 161 همیشه از رحمت خدا دورند. نه عذابشان کم میشود و نه مهلت فرار به آنها میدهند! 162
معبود شما معبود یگانهای است که غیر او کسی شایستۀ بندگی نیست و خوبِ مهربان است. 163
نشانههایی از یکتایی خدا: آفرینش آسمانها و زمین، رفتوآمدِ شب و روز، کشتیهایی که در دریاها برای منافع انسانها عبورومرور میکنند، برف و بارانی که خدا از میان ابرها میفرستد تا بهبرکتش زمین را بعد از مردنش زنده کند، گونههای جانوری که در سرتاسر زمین پراکنده است و گردش بادها و ابرهای معلّق بین آسمان و زمین. این نشانهها برای مردمی است که عقلشان را بهکار میاندازند. 164
با این حال، بعضی مردم همتایانی برای خدا انتخاب میکنند و آنها را بهجای او میپرستند و همانقدر دوستشان دارند که باید خدا را دوست داشت! ولی مسلمانان خدا را بیشتر و بهتر از هر چیزی دوست دارند. کاش بتپرستهای بدکار در همین دنیا عذاب جهنم را بهچشم خودشان میدیدند و متوجه میشدند که قدرتها یکسره دست خداست و اینکه عذاب الهی چقدر شدید است! 165
روز قیامت، درحالیکه پیشوایان باطل عذاب جهنم را میبینند و دستشان از همهجا کوتاه شده است، هرگونه ارتباطی را با پیروانشان انکار میکنند! 166 پیروان هم تأسف میخورند: «کاش یکبارِ دیگر به دنیا برمیگشتیم تا همانطورکه آنها داشتنِ هرگونه ارتباطی را با ما انکار میکنند، ما هم از آنها دوری میکردیم!» بله، خدا کارهایشان را اینطور مایۀ حسرتشان قرار میدهد و دیگر راه خروجی از آتش جهنم ندارند! 167
مردم! از چیزهایی در زمین استفاده کنید که حلال و پاکیزه است و پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست. 168 او شما را فقط به بدیها و زشتیها فرمان میدهد و به اینکه ندانسته، حرفهایی به خدا نسبت دهید! 169
وقتی به بتپرستها میگویند: «از دستورهایی پیروی کنید که خدا فرستاده است»، میگویند: «نه، بلکه فقط از چیزهایی تقلید میکنیم که دیدیم پدرانمان دنبال آناند.» حتی اگر پدرانشان اصلاً عقلشان را بهکار نینداخته و در راه درست نبودهاند، آیا باز هم باید دنبالهروِ آنها باشند؟! 170 حالِ تو در دعوت سران بیدین، مثل حال کسی است که یاسین به گوش خر میخواند! اینها کر و لال و کورند و برای همین، عقلشان را بهکار نمیاندازند. 171
مسلمانان! از نعمتهای پاکوپاکیزهای بخورید که روزیتان کردهایم و اگر فقط خدا را بندگی میکنید، فقط او را شکر کنید. 172 خدا فقط خوردن چیزهای نجس و نامطبوع را بر شما حرام کرده است مثل: حیوان مرده، خون، گوشت خوک و حیوان حلالگوشتی که وقت سربریدنش نام غیرخدا را بر آن بردهاند. البته هرکه برای حفظ جانش، آنهم با بیمیلی و بهاندازۀ ضرورت، مجبور به خوردنشان شود، سهلانگاری نکرده؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. 173
کسانی که آیههای کتاب خدا را مخفی میکنند و آن را بهقیمت ناچیزِ مادی میفروشند، جز آتش چیزی در شکمهایشان فرو نمیکنند و خدا روز قیامت با آنها محبتآمیز حرف نمیزند. همچنین در این دنیا توفیق پاکسازی از گناهان به آنها نمیدهد و در آخرت دچار عذابی زجرآور میشوند. 174
اینها کسانیاند که گمراهی و عذاب را بهقیمت ازدستدادن هدایت و آمرزش خریدند. عجب صبری در برابر آتش دارند! 175 آنهمه عذاب برای این است که خدا کتابش را حسابشده و هدفدار فرستاده و کسانی که با آن مخالفت کنند، خیلی از واقع دورند! 176
خوبی فقط این نیست که برای عبادت، بهطرف شرق یا غرب عالم بایستید؛ بلکه خوبیِ اصلکاری این است که انسانها خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتابهای آسمانی و پیامبران را باور کنند و اموالشان را با همۀ علاقهای که به آن دارند، برای خویشان، یتیمان، درماندگان، درراهماندهها، فقیران و در راه آزادی بردگان مصرف کنند و نماز را با آدابش بخوانند و زکات بدهند و وقتی قول میدهند، سرِ قولشان بمانند و بهویژه در سختیها و خسارتها و در میدان جنگ، صبور باشند. همینهایند که صداقت دارند و خودمراقبان واقعیاند. 177
اگر در جامعۀ اسلامی قتلی رخ بدهد، شما مسلمانان باید برای اجرای قصاص تلاش کنید؛ بدینصورت که شخص آزاد بهجای شخص آزاد قصاص شود، برده بهجای برده و زن بهجای زن.
اگر حق قصاص را خانوادۀ مقتول بهنفع قاتل بخشید، قاتل باید ممنونِ این بزرگواری باشد و خونبها را بیمعطّلی به خانوادۀ مقتول بپردازد. این حکم، نوعی تخفیف و لطف از طرف خداست. بعد از قصاص یا دادن دیه، اگر هریک از طرفین زیادهروی کند، عذابی زجرآور در انتظار اوست. 178
قانونِ قصاص حقیقتاً مایۀ دوام زندگی شماست، ای مردم عاقل، تا جامعه را از گسترش قتل و خونریزیِ حفظ کنید. 179
مستحب است که وقتی مرگِ یکی از شما نزدیک است و چیزِ بهدردبخوری از خود باقی گذاشته است، یکسومش را بهنحوی آبرومندانه برای پدر و مادر و خویشاوندان وصیت کند که این کار در شأن خودمراقبان است. 180
آنهایی که بعد از دانستن وصیت تغییرش دهند، این سهلانگاری فقط متوجه همانهایی است که تغییرش میدهند. خدا شنوای داناست. 181
البته اگر کسی نگرانِ این باشد که وصیتکننده در وصیتش دچار اشتباهی شده یا احیاناً سهلانگاری کرده است و آنوقت بهقصد سازش بین وارثان تغییرش دهد، گناهی مرتکب نشده است و در لغزشهای احتمالیاش، خدا آمرزندۀ مهربان است. 182
مسلمانان! همانطورکه بر مردمان پیش از شما اصل روزه واجب بوده، بر شما هم واجب است تا خودمراقب شوید. 183 البته شما در روزهایی مشخص، یعنی ماه رمضان، روزه بگیرید. هر کدامتان هم که مریض یا در سفرید، روزهای دیگری را بهجایش روزه بگیرید.
کسانی که روزه برایشان طاقتفرساست، بهجای هر روز به فقیری یک وعده غذا بدهند و البته اگر داوطلبانه روزه بگیرند، برایشان بهتر است. در کل، اگر بخواهید بدانید، روزهگرفتن برایتان آثار و برکات فراوانی بههمراه دارد.. 184
ماه رمضان ماهی است که در آن، قرآن برای راهنمایی مردم فرستاده شده است و قرآن نشانههایی روشن برای هدایت دارد و معیار تشخیص حق از باطل است. پس، هر کدامتان که وارد این ماه شدید، باید آن را روزه بگیرید؛ ولی آنهایی که مریض یا در سفرند، روزهای دیگری را بهجای آن روزه بگیرند تا یک ماه کامل شود. خدا راحتیتان را میخواهد. سختیتان را که نمیخواهد! بله، خدا توفیق روزهگرفتن به شما داد تا برای اینگونه هدایتهایش، به بزرگی یادش کنید و شکرش را بهجا آورید. 185
وقتی بندگانم، بهویژه روزهداران دربارۀ من از تو میپرسند، از قول من بگو: «نزدیکم من! همیشه هم، دعای دعاکننده را وقتی فقط از من بخواهد، سریع جواب میدهم. پس در مقابل، آنان هم دعوتم را بپذیرند و مرا باور داشته باشند تا در مسیر رشد قرار بگیرند.» 186
در شبهای روزهداری، همبستری با همسرانتان برایتان حلال شده است؛ چونکه در واقع، شما مثل یک روح هستید در دو بدن. خدا میدانست که شما با زیر پا گذاشتن ممنوعیت همبستری در شبهای روزهداری، به خودتان خیانت میکردید؛ پس به شما لطف کرد و از شما درگذشت. اما از الان و با تغییر قانون، در شبهای روزهداری، تا اذان صبح میتوانید با آنها زناشویی کنید و بچههای شایستهای که خدا برایتان در نظر گرفته است، از او بخواهید.
تا وقتی باریکۀ نور سحر از افق تاریک شب سر بزند، یعنی تا اذان صبح، میتوانید بخورید و بنوشید. بعدش، روزه را تا مغرب ادامه دهید.
در ضمن، وقتی در مساجد اعتکاف میکنید، با همسرانتان زناشویی نکنید. اینها خطقرمزهای خداست. نزدیک این خطقرمزها نشوید. خدا آیات و احکام خود را اینطور برای مردم روشن میکند تا مراقب رفتارشان باشند. 187
اموال همدیگر را که بینتان در گردش است، با کلاهبرداری به جیب نزنید. همچنین به قاضیها رشوه ندهید تا، با گرفتن احکام ظالمانه، بخشی از اموال مردم را بالا بکشید. خودتان هم میدانید که این کار چقدر زشت است! 188
پیامبر! دربارۀ فایدۀ شکلهای مختلفِ ماه از تو میپرسند. بگو: «آنها تقویم طبیعی برای مردم است و تعیینکنندۀ زمان حج.» خوبی آن نیست که لقمه را دور سر بچرخانید؛ بلکه خوبی آن است که مراقب رفتارتان باشید. پس در هر کاری از راهش وارد شوید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا خوشبخت شوید. 189
در راه خدا، با بتپرستهایی بجنگید که با شما سرِ جنگ دارند؛ ولی از حدّواندازه خارج نشوید! چونکه خدا تجاوزکارها را دوست ندارد. 190
هر جا پیدایشان کردید، بکُشیدشان و از مکه بیرونشان کنید، همانطورکه از آنجا بیرونتان کردند. فتنهگریِ آنها خیلی بدتر است از کشتهشدنشان به دست شما!
البته در محدودۀ مسجدالحرام با آنها نجنگید؛ مگر آنکه بخواهند با شما در آنجا بجنگند. بله، اگر با شما در آنجا جنگیدند، بیمعطّلی آنها را بکشید که سزای بیدینها همین است. 191 ولی اگر از جنگ با شما در محدودۀ مسجدالحرام دست برداشتند، خدا آمرزندۀ مهربان است. 192
با این فتنهگرها آنقدر بجنگید تا دیگر فتنهای در عالم نباشد و دین الهی عالمگیر شود؛ ولی اگر از فتنهگری دست برداشتند، دیگر کاری به کارشان نداشته باشید؛ زیرا فقط با کسانیکه از فتنهگری دست نمیکشند، باید دشمنی را ادامه داد. 193
جنگ در ماههای محترم در برابر جنگ در ماههای محترم. بله، حرمتشکنیها را میتوانید تلافی کنید: هرکه به حقوق و حریم شما دستدرازی کرد، شما هم بههمان مقدار تلافی کنید. البته در این کار زیادهروی نکنید و بدانید خدا در کنار کسانی است که مراقب رفتارشان باشند. 194
در راه تقویت بُنیۀ دفاعیِ امت اسلامی هزینه کنید و با کوتاهیکردن در این مسئله، خودتان را به نابودی نکشانید. بله، کارِ درست و حسابشده انجام دهید که خدا درستکاران را دوست دارد.
195
حج و عمره را برای رضای خدا بهپایان برسانید. پس اگر بهخاطر بیماری یا ترس از دشمن وارد مکه نشدید، بسته به توانِ مالیتان، شتر یا گاو یا گوسفند قربانی کنید و تا آن حیوان در قربانگاه قربانی نشده، سرهایتان را نتراشید.
در ضمن، هر کدامتان سردرد دارید یا مرض پوستی و ناچارید سرتان را زودتر بتراشید، بهجایش باید روزهای بگیرید یا صدقهای بدهید یا گوسفندی بکشید.
حالا اگر از بیماری یا خطر دشمن در امان بودید و قصد حج تمتّع کردید، بسته به توانِ مالیتان، قربانی کنید. اگر هم توان مالی برای تهیۀ قربانی نداشتید، بهجایش سه روز در سفرِ حج و هفت روز بعد از برگشتن از حج، رویهم ده روز، روزه بگیرید.
حج تمتّع وظیفۀ آنانی است که ساکن مکه و اطرافش نباشند. از این بترسید که حج تمتّع را قبول نداشته باشید و بدانید مجازات خدا شدید است! 196
مراسم حج در ماههای معیّنی انجام میشود. هرکس در این ماهها با پوشیدن لباس اِحرام، حج را بر خود واجب کند، همبسترشدن، گفتن دروغ و ناسزا و قسمخوردنِ به خدا ممنوع است.
در ضمن، هر کار خوبی بکنید، خدا آن را میداند. پس برای سفر آخرت زادوتوشه بردارید که بهترین زادوتوشه مراقبت از رفتار است و یک نمونهاش هم انجام حج است. بله، در حضور من مراقب رفتارتان باشید ای مردم عاقل. 197
برایتان اشکالی ندارد که در سفر حج با کارهای تجاری دنبال روزی حلال الهی باشید. وقتی هم از عرفات برگشتید، در مَشعَرُالحرام خدا را یاد کنید. بله، یادش کنید، بهشکرانۀ اینکه هدایتتان کرد که بدونشک قبل از آن گمراه بودید. 198
بعد، از همان جایی که مردم بهطرف مِنا سرازیر میشوند، شما هم سرازیر شوید و از خدا آمرزش بخواهید که خدا آمرزندۀ مهربان است. 199
وقتی اعمال حجّتان را تمام کردید، خدا را همانطور یاد کنید که پدرانتان را بهرسم جاهلیت یاد میکردید و بلکه بهتر از آن. بعضی دعاکنندگان اینطور دعا میکنند: «خدایا، به ما فقط در همین دنیا بده!» آنها دیگر در آخرت بهرهای ندارند! 200
اما عدهای دیگر اینطور دعا میکنند: «خدایا، به ما هم در این دنیا خوبی بده و هم در آخرت و از عذاب جهنم حفظمان کن.» 201
البته همۀ دعاکنندگان تأثیر دعاهای خود را بهاندازۀ کار و تلاششان میبینند؛ زیرا خدا به همۀ خواستهها کاملاً اِشراف دارد. 202
دو یا سه روز در مِنا باشید و خدا را یاد کنید؛ البته هر حاجیِ باتقوایی، چه بعد از دو روز به مکه برگردد و چه احیاناً بعد از سه روز، درهرصورت نهتنها گناهی نکرده، بلکه گناهانش آمرزیده میشود. در ضمن، در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و بدانید شما را دستهجمعی به محضرش میبرند. 203
لابهلای مردم، منافقهایی هستند که از ظاهر و محتوای حرفهایشان دربارۀ زندگی خوب در دنیا، خوشت میآید. تازه، خدا را بر چیزی که در دل دارند، شاهد میگیرند! درحالیکه آنها دشمن سرسختِ اسلاماند. 204 وقتی به مقامومنصبی برسند، همۀ تلاششان را بهکار میبندند تا نظم جامعه را بر هم بزنند و نظام خانواده را از هم بپاشند. البته معلوم است که خدا این افسارگسیختگی را دوست ندارد. 205 وقتی به آنها بگویند: «بترسید از خدا و دست بردارید از این کارها»، حس جاهطلبی باعث ادامۀ کارهای زشتشان میشود؛ پس حقّشان همان جهنم است و آن بدجایی است! 206
بین مردم، کسانی هم هستند که برای بهدستآوردن رضایت خدا جانشان را تقدیم میکنند و خدا با آفریدن چنین افرادی، نشان داده که دلسوز بندگانش است. 207
مسلمانان! همگی تسلیم محض خدا باشید و پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست. 208 بعد از اینهمه دلیلهای روشن، اگر دچار لغزش شدید، بدانید خدا در انتقامگیری از شما شکستناپذیرِ کاردرست است! 209
خطاکارها نکند فقط منتظر ایناند که خدا و فرشتگانِ عذاب، در پوشش ابرهای تیره و تار، سراغشان بیایند و کارشان یکسره شود؟! البته که همۀ کارها به خدا ختم میشود. 210
از بنیاسرائیل بپرس که چه نعمتها و معجزههای روشنی به آنها دادیم؛ ولی نمکنشناسی کردند! هرکه نعمتهای خدادادی را نابجا استفاده کند، بداند که مجازات خدا شدید است. 211
زندگی پست دنیا در نظر بیدینها رنگولعاب داده شده است. برای همین، مسلمانانی را که فقیرند مسخره میکنند؛ درحالیکه روز قیامت، مسلمانانی که مراقب رفتارشان بودهاند، از آنها برترند. البته خدا به هرکه مصلحت بداند، فراوان روزی میدهد. 212
انسانهای نخستین گروهی ساده و یکدست بودند که کمکم دچار اختلافِ شدید شدند. خدا پیامبران اولوالعزم را فرستاد تا مژدهرسان و هشداردهنده باشند و همراهشان کتابهای دادگستر فرستاد تا دربارۀ چیزهایی که مردم سرش اختلاف داشتند، بینشان داوری کنند؛ ولی این عالمانِ زیادهخواه بودند که با وجود اینهمه دلیلهای روشن، اختلافنظر در معارف دین را باب کردند. خدا هم بهخواست خودش به مؤمنان لطف کرد و در کوران اختلافها و تفرقهها، راه را از چاه نشانشان داد. بله، خدا هرکه را شایسته ببیند، به راه درستِ زندگی میبرد. 213
نکند خیال کردهاید بیآنکه مثل گذشتگانِ قبل از خودتان سختی بکشید، به بهشت میروید؟! بله، آنان با سختیها و رنجهای فراوانی دستوپنجه نرم کردند و تا جایی به هولوهراس افتادند که نزدیک بود پیامبران و پیروانشان بگویند: «یاری خدا پس کِی میآید؟!» بدانید کمک خدا نزدیک است! 214
از تو میپرسند که چه چیزی انفاق کنند. بگو: «چیزهای بهدردخور انفاق کنید و بهتر است آن را به پدر و مادر، خویشان، یتیمان، فقیران و درراهماندهها بدهید. معلوم است که هر کار خیری میکنید، خدا آن را میداند.» 215
جنگ با دشمن بر شما واجب است، هرچند برایتان ناخوشایند است! شاید چیزی را دوست نداشته باشید؛ اما بهنفعتان باشد. شاید هم چیزی را دوست داشته باشید؛ اما بهضررتان باشد. سود و زیان واقعیتان را خدا میداند. شما که نمیدانید! 216
پیامبر، از تو دربارۀ جنگ در ماههای محترم میپرسند. پاسخ بده: «جنگ در ماههای محترم گناه بزرگی است؛ اما انجامندادن عبادت خدا، بلکه بدتر، مانعشدن از عبادت خدا مثل جلوگیری از ورود مردم به مسجدالحرام و اخراج مسلمانان از مکه، از نظر خدا گناهی بزرگتر است. در واقع، فتنهگری از آدمکشی هم بدتر است!»
آنها آنقدر با شما میجنگند تا اگر بتوانند، شما را از دینتان برگردانند. هر کدامتان که از دین خودش برگردد و در حال بیدینی بمیرد، کارهای خوبی هم که احتمالاً کرده است، در دنیا و آخرت هدر میرود. اینجور آدمها جهنمیاند و آنجا ماندنی. 217
البته مسلمانان واقعی و کسانی که در راه خدا مهاجرت کرده و جنگیدهاند، بهلطف خدا امیدوارند؛ زیرا خدا آمرزندۀ مهربان است. 218
پیامبر! از تو دربارۀ شراب و قمار میپرسند. بگو: «آنها ضرر فراوانی دارند. البته منافع کم و کاذبی هم برای مردم دارند؛ ولی ضررشان از سودشان بیشتر است.»
همچنین، از تو میپرسند که چه چیزی انفاق کنند. بگو: «مازاد بر نیاز خودتان را.» خدا آیات و احکام خودش را اینطور برایتان روشن میکند تا دربارۀ دنیا و آخرت، خوب فکر کنید.
همچنین از تو دربارۀ یتیمان میپرسند. بگو: «سروساماندادن به زندگی آنان، با مدیریت صحیح اموالشان، بهتر از این است که کلاً بهحال خود رهایشان کنید. اگر آنان را جزو زندگی خودتان هم کردید، خب انگار اعضای خانوادۀ شما هستند! البته خدا خرابکار را از درستکار تشخیص میدهد.» اگر خدا میخواست، شما را دراینباره بهزحمت میانداخت. بله، خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 219و220
با زنهای بتپرست، تا مسلمان نشدهاند، ازدواج نکنید. یقیناً کنیزِ مسلمان بهتر از زن آزادِ بتپرست است؛ هرچند از او خوشتان بیاید! به مردهای بتپرست هم، تا مسلمان نشدهاند، زن ندهید. بهیقین، بردۀ مسلمان بهتر از مرد آزادِ بتپرست است؛ هرچند از او خوشتان بیاید! آخر، بتپرستها به آتش جهنم دعوتتان میکنند؛ اما خدا با دستورها و توفیقهای خودش به بهشت و آمرزش دعوتتان میکند. همچنین، آیات و احکامش را برای مردم روشن میکند تا بهخود بیایند. 221
از تو دربارۀ عادت ماهانه میپرسند. بگو: «این حالت، ناراحتی و اذیتی را بههمراه دارد آنهم بیشتر برای زنان! پس در دورۀ عادت ماهانه بهطرف همسرانتان نروید؛ یعنی با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند. وقتی هم غسل کردند، میتوانید مطابق سفارش خدا با آنان همبستر شوید. اگر هم احیاناً در دورۀ عادت ماهانه نزدیکی کردهاید، توبه کنید که خدا توبهکنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.» 222
بانوانتان باغوبوستان شمایند؛ پس هرطور که میخواهید و از راه معمول، وارد باغوبوستانتان شوید و با تربیت بچههای شایسته، برای آخرتِ خود کاری کنید! در حضور خدا، مراقب رفتارتان با اعضای خانواده باشید و بدانید که دستآخر، خدا را ملاقات میکنید. این ملاقات را به مؤمنانِ اهل رعایت مژده بده! 223
در هر کاری فوراً به خدا قسم نخورید، تا توفیق پیدا کنید کارهای خوب انجام دهید و مراقب رفتارتان باشید و بین مردم آشتی برقرار کنید. خدا شنوای داناست. 224
البته برای قسمهایتان از روی لقلقۀ زبان، خدا به شما سخت نمیگیرد؛ ولی برای قسمهای جدّیتان بازخواستتان خواهد کرد. خدا آمرزندۀ بردبار است. 225
مردانی که بهرسم جاهلیت قسم میخورند که همبستری با زنانشان را ترک کنند، چهار ماه فرصت دارند: اگر با آنها آشتی کردند، خدا آمرزندۀ مهربان است 226 و اگر تصمیم به طلاقشان گرفتند، خدا شنوای داناست. 227
زنانِ طلاقدادهشده باید تا سه بار پاکی، از ازدواج خودداری کنند و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نباید حاملگیشان را مخفی کنند. اگر شوهرانشان قصد ازسرگیریِ زندگی را دارند، در مدت این سه پاکی میتوانند آنان را برگردانند.
زنان در برابر وظایفی که بهعهده دارند، حقوق بایسته و شایستهای هم دارند؛ البته مدیریت خانواده با مرد خانه یعنی شوهر است. خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 228
طلاق رِجعی دو بار مجاز است. پس مردی که زنش را طلاق رِجعی داده است، یا باید در مدت عده، با او بهخوشی آشتی کند یا در انتهای عده، بهخوبی از او جدا شود. در این نوع طلاق، حق ندارید چیزی از آنچه به زنان دادهاید، پس بگیرید.
اما وقتی زن طلاق بخواهد یا هر دویشان، اگر خودشان یا اطرافیان یا دادگاه بترسند که آنها از خطقرمزهای الهی بگذرند، اشکالی ندارد که زن در عوض طلاق، از مهریهاش بگذرد یا حتی بیشتر از آن به شوهر بپردازد. اینها خطقرمزهای الهی است. آنها را زیر پا نگذارید؛ چون آنهایی که خطقرمزهای الهی را زیر پا بگذارند، واقعاً بدکارند! 229
در طلاق رِجعی، اگر مرد برای بار سوم طلاقش داد، دیگر آن زن برایش حلال نیست؛ مگر اینکه زن با مرد دیگری ازدواج کند.
اگر شوهرِ بعدی طلاقش داد، اشکالی ندارد که زن و آن شوهر قبلی دوباره ازدواج کنند؛ البته درصورتیکه امیدوار باشند حقوق زناشویی را رعایت کنند. اینها خطقرمزهای الهی است که خدا برای مردم خوشفهم بیانشان میکند. 230
بله، وقتی زنان را طلاق رِجعی دادید و آنان به پایان عدّۀ خود نزدیک شدند، بهخوشی با آنها آشتی کنید یا بهخوشی از آنها جدا شوید. بهقصد اذیتوآزار هم نگهشان ندارید تا حقوقشان را زیر پا بگذارید. هرکه اینطور کند، یقیناً به خودش بد کرده است!
قوانین خدا را بهمسخره نگیرید! بهیاد آورید نعمتهای خدا را در حقتان و بهویژه قرآن و حکمتی را که برایتان فرستاده و با آنها پندتان میدهد. در حضور خدا، مراقب رفتارتان باشید و بدانید خدا همه چیز را میداند. 231
در ضمن، بعد از اینکه زنان را طلاق دادید و عدّۀ آنها بهپایان رسید، در صورت توافق با شوهر مناسب، مانع ازدواجشان نشوید. از این دستور فقط آنانی پند میگیرند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. اینگونه برخورد به رشد و پاکیتان بیشتر کمک میکند. خیر و صلاحتان را خدا میداند. شما که نمیدانید! 232
مادران حتی اگر طلاقداده شده هم باشند، حق دارند بچههایشان را دو سال تمامِ قمری شیر دهند. البته این برای مادرانی است که دوست دارند دوران شیرخوارگی کودکانشان را کامل کنند.
خوراک و پوشاک مادر در مدت شیردهی، در حدّ معمول، بهعهدۀ پدر است و در صورت مرگ پدر، بر عهدۀ پدر و مادرِ پدر. کسی بیشتر از توانش وظیفه ندارد. هیچ مادر یا پدری هم نباید بهخاطر بچهاش آسیب ببیند.
در ضمن، اشکالی ندارد که پدر و مادر کودک با رضایت و مشورتِ هم، او را زودتر از دو سال از شیر بگیرند.
همچنین، ایرادی ندارد که برای شیردادن بچههایتان دایه بگیرید؛ بهشرط آنکه مزدی را که قرار است به او بدهید، محترمانه بپردازید. در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و بدانید خدا کارهایتان را میبیند. 233
زنانی که شوهرانشان میمیرند، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند و وقتی عدّۀ خود را بهپایان رساندند و خواستند با شوهر مناسبی ازدواج کنند، شما حق ندارید دخالت کنید. خدا از کارهایتان آگاه است. 234
برایتان اشکالی ندارد که از زنانِ در عدّه، با گوشهوکنایه خواستگاری کنید یا فکر ازدواج با آنها را در دلهایتان بپرورانید! خدا میداند که شما حتماً بهیادشان میافتید. ولی با آنها قولوقرار پنهانی نگذارید؛ مگر اینکه حرفهای کلی بزنید.
بههرحال، تا عدّۀ آنان بهپایان نرسیده است، صیغۀ عقد نخوانید و بدانید خدا میداند آنچه در سرهایتان میگذرد؛ پس بترسید از مخالفت با او و بدانید خدا آمرزندۀ بردبار است. 235
طلاقدادن زنانی که با آنان تماس جنسی نداشتهاید یا برایشان مهریهای مشخص نکردهاید، اشکالی ندارد؛ ولی زنانِ بیمهریه را قبل از طلاقدادن، با هدیۀ مناسبی راضی کنید: توانگر بهاندازۀ توان خودش و تنگدست هم بهاندازۀ توان خودش. این کار وظیفهای است بر عهدۀ درستکاران. 236
اگر هم قبل از تماس جنسی، زنانتان را طلاق دهید، درصورتیکه برایشان مهریهای مشخص کردهاید، واجب است نصفش را به آنها بدهید؛ مگر آنکه خودشان از آن بگذرند یا کسی که اختیارِ عقد دست اوست، بگذرد. اینکه گذشت کنید، البته با تقوا سازگارتر است. بزرگواریکردن را در بین خودتان فراموش نکنید که خدا کارهایتان را میبیند. 237
حتی در کوران مشکلات، کاملاً مراقب نمازها، بهویژه نماز ظهر، باشید و بهخاطر خدا و با فروتنی، به نماز بایستید. 238 حال، اگر نگرانِ دشمن یا خطر دیگری بودید، هرطور که میتوانید، نماز بخوانید: مثلاً پیاده یا سواره. وقتی هم فضا برایتان امن شد، با خواندن نماز بهطور معمول، خدا را یاد کنید؛ بهشکرانۀ آنکه چیزهایی را یادتان داد که نمیتوانستید یاد بگیرید. 239
مردانی که مرگشان نزدیک است و همسر دارند، خوب است که برای همسرانشان وصیت کنند: هزینۀ زندگیشان تا یک سال پرداخت شود و از خانۀ شوهر هم بیرونشان نکنند؛ ولی اگر بهاختیار خودشان بیرون رفتند و برای زندگی خودشان تصمیم مناسبی گرفتند، دیگر مسئولیتی بهعهدهتان نیست. خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 240
به همۀ زنانِ طلاقدادهشده هدیۀ مناسبی بدهید که این کار سزاوارِ مردانی است که مراقب رفتارشان باشند 241 خدا آیات و احکامش را اینطور برایتان بیان میکند تا عقلتان را بهکار بیندازید. 242
مگر ندیدی آن جمعیتِ بیش از دههزارنفری را که از ترس مرگ از خانهوکاشانۀ خودشان خارج شدند؟! پس خدا فرمان مرگشان را صادر کرد: «بمیرید!» بعد، زندگی دوباره به آنها بخشید. بله، خدا به مردم خیلی لطف دارد؛ ولی بیشترِ مردم شکر نمیکنند! 243بله، در راه خدا با دشمنانتان بجنگید و از خودتان دفاع کنید و بدانید خدا شنوای داناست. 244
چه کسی حاضر است کارهای خوبی مثل اهدای جان و مال، پیش خدا پسانداز کند تا وقت برگرداندن، خدا برایش چندین برابرشان کند؟ فقط خدا روزیِ بندگان را کم و زیاد میکند و دستآخر هم فقط بهسوی او برگردانده میشوید. 245
مگر ندیدی خواص و بزرگان بنیاسرائیلِ بعد از موسی را که به پیامبرِ زمانشان پیشنهاد کردند: «از خدا بخواه فرماندهی برایمان منصوب کند تا در راه خدا بجنگیم.» پیامبرشان هشدار داد: «اگر فرمان جنگ صادر شود، مطمئنید که سرپیچی نمیکنید و میجنگید؟!» گفتند: «مگر چهمان است که در راه خدا نجنگیم؟! با آنکه از خانهوکاشانۀ خودمان اخراج شدهایم و از زن و بچههایمان جدایمان کردهاند!»
ولی همینکه فرمان جنگ صادر شد، جز عدۀ کمی، همگی سرپیچی کردند! خدا حال بدکارهایی چون شما را خوب میداند. 246
پیامبرشان به آنها خبر داد: «باید بدانید خدا طالوت را به فرماندهیتان انتخاب کرده است.» با اعتراض گفتند: «چطور فرماندهیمان را او بهعهده بگیرد، با آنکه ثروت چندانی ندارد؟! برای این مقام، ما از او لایقتریم!» پیامبرشان تأکید کرد: «خدا او را برایتان انتخاب کرده و از نظر نبوغ نظامی و نیروی بدنی، بر شما برتریاش داده است. بله، خدا فرمانرواییِ خودش را به هرکس لایق ببیند، میدهد؛ چونکه خدا دستش باز است و میداند به چه کسی بدهد.» 247
آنوقت پیامبرشان به آنها مژده داد: «نشانۀ خداییبودنِ فرماندهی طالوت، آن صندوقِ مقدسی است که پیش شما میآید تا دلگرمی و آرامشی از طرف خدا باشد. بعضی یادگارهای خاندان موسی و هارون در آن هست و فرشتگان حملش میکنند! این معجزه نشانۀ خوبی است برای شما در پیبردن به حقانیت طالوت، اگر واقعاً ایمان داشته باشید.» 248
طالوت همینکه با لشکریانش راه افتاد، اینطور هشدار داد: «خدا با نهر آبی امتحانتان میکند: هرکه از آن بنوشد، دنبالهروِ واقعی من نیست و هرکه اصلاً به آن لب نزد، دنبالهروِ واقعی من است؛ البته هرکه کف دستی بنوشد، اشکالی ندارد.» جز عدۀ کمی، همگی از آن نوشیدند و از سپاه جدا شدند!
همینکه طالوت با مؤمنانِ همراهش از آن نهر آب عبور کردند و به راه خود ادامه دادند، آنهایی که کف دستی از آب نوشیده بودند، گفتند: «در حال حاضر، ما قدرت مقابله با جالوت و سپاهیانش را نداریم!» اما کسانی که اصلاً لب به آب نزده بودند و آرزوی شهادت را در دل میپروراندند، گفتند: «چه گروههای کمتعدادی بودهاند که بهخواست خدا، بر گروههای پرتعداد پیروز شدهاند. بله، خدا در کنار اهل صبر است.» 249
همینها، وقتی با جالوت و سپاهیانش روبهرو شدند، اینطور دعا کردند: «خدایا، از صبر و استقامت سرشارمان کن، قدمهایمان را استوار کن و بر این جماعت بیدین پیروزمان فرما.» 250 پس بهخواست خدا شکستشان دادند و داوود جالوت را کشت.
خدا به داوود حکومت و حکمت داد. مهارتهایی هم که صلاح میدانست، یادش داد.
بهفرض، خدا جلوی زیادهخواهیها و خرابکاریهای بعضی مردم را به دست بعضی دیگر نگیرد، همهجای زمین را هرجومرج فرا میگیرد؛ ولی خدا در حق جهانیان بسیار بزرگوار است. 251
این داستانهای واقعی نشانۀ علم و قدرت و ارادۀ خداست که مختصر و مفید برای تو میخوانیم و بهیقین، تو جزو پیامبرانی. 252
البته پیامبران را با ویژگیهایی بر همدیگر برتری دادیم: خدا با برخیشان بهطور ویژه حرف زد و درجات برخی دیگر را بالا برد؛ مثلاً به عیسیبنمریم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم.
اگر خدا بهزور میخواست، مردمی که بعد از پیامبران آمدند با همدیگر نمیجنگیدند، آنهم بعد از آنهمه دلیلهای روشن! ولی آنها دچار اختلاف شدند: عدهای ایمان آوردند و عدهای بیدین شدند. بله، اگر خدا میخواست، با هم نمیجنگیدند؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میکند. 253
مسلمانان! از هر چیزی که روزیتان کردهایم، در راه خدا هزینه کنید؛ قبل از آنکه روزی برسد که نه خریدوفروشی در کار است و نه رفاقتی و نه شفاعتی. کسانی که از هزینهکردن در راه خدا طفره میروند، واقعاً بدکارند! 254
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. نه چرت میزند، نه خوابش میگیرد. آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. چه کسی در برابر او بیاجازهاش حقّ شفاعت دارد؟! آینده و گذشتۀ همۀ موجودات را میداند. جز بهمقداری که او بخواهد، به ذرهای از علمش دست پیدا نمیکنند. علم و رحمتش آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهداریشان برایش مشکل نیست. او بلندمرتبۀ بزرگ است. 255
دینداری واجب است؛ اما دیگران را نمیتوان و نباید بهزور دیندار کرد؛ چونکه راه از چاه کاملاً مشخص است. پس هرکه در زندگی از آنچه در تعارض با خداست، دوری کند و خدا را باور داشته باشد، به چنان تکیهگاه مطمئنی پناه میبَرد که هیچ تزلزلی در آن راه ندارد. خدا شنوای داناست. 256
خدا کسوکار کسانی است که ایمان میآورند. آنان را از تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی، بهطرف نور معرفت و پاکی بیرون میکشد؛ اما کسانی که بیدینی میکنند، کسوکارشان طاغوتهاییاند که آنها را از روشنایی خداجویی بهسوی تاریکیهای بیخدایی میکشانند. آنها جهنمیاند و آنجا ماندنی. 257
اکنون، سه مثال: ندیدی نمرودِ پادشاه را که، مغرور از قدرتی که در اصل خدا به او داده بود، با ابراهیم دربارۀ خدا چونوچرا میکرد؟ وقتی ابراهیم به او جواب داد: «صاحباختیار من همان است که به دنیا میآورد و از دنیا میبرد»، نمرود گفت: «خب، من هم به دنیا میآورم و از دنیا میبرم!» ابراهیم مثال روشنتری زد: «خدا خورشید را از مشرق بیرون میآورد. تو بیا و از مغرب دربیاورش!» اینجا بود که آن بیدین، در برابر این منطق، ماتومبهوت ماند! بله، خدا دست چنین جماعت بدکاری را نمیگیرد. 258
همینطور، ندیدی آن کسی را که از شهر ویرانهای عبور میکرد که ساکنانش مرده بودند. با تعجب، به خودش گفت: «مردمِ این شهر را بعد از مردنشان خدا چطور در روز قیامت زنده میکند؟!» پس خدا جانش را برای مدت صد سال گرفت. بعد، زندهاش کرد و پرسید: «چند سال در حال مرگ ماندی؟» جواب داد: «یک روز ماندهام یا کمتر از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال مرده بودی! ببین خوردنی و نوشیدنیات، بعد از اینهمه مدت، فاسد نشده؛ اما ببین الاغت چطور متلاشی و پوسیده شده است! این ماجرا را ترتیب دادیم تا زندهشدنِ تو را نشانۀ قدرتمان برای مردم قرار دهیم و... . حالا به استخوانهای الاغت نگاه کن که چطور سرِهمشان میکنیم و گوشت و پوست بر آنها میرویانیم!» همینکه چگونگی زندهشدنِ مردگان برایش روشن شد، اعتراف کرد: «بله، میدانم که خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید.» 259
حال، دقت کن در این ماجرا که ابراهیم درخواست کرد: «خدایا، نشانم بِده مردهها را چطور زنده میکنی.» خدا پرسید: «مگر این را باور نداری؟!» جواب داد: «چرا؛ ولی دوست دارم با انجامش بهدست خودم، دلم آرام بگیرد.» فرمان داد: «چهار نوع پرنده بگیر و بعد از سربریدن، ریزریز و مخلوطشان کن! بعد، هر تکهای از آن را بر سر کوهی بگذار. سپس، صدایشان بزن تا بهسرعت پیشت بیایند! بدان که خدا شکستناپذیرِ کاردرست است.» 260
موقعیت کسانی که اموالشان را در راه خدا هزینه میکنند، مِثل موقعیت دانهای است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد! تازه، خدا برای هرکه لایق ببیند، چندین برابرش میکند! آخر، خدا روزیگسترِ داناست. 261
کسانی که اموالشان را در راه خدا هزینه میکنند و بهدنبال بخشش خود، نه منّتی میگذارند و نه تحقیری میکنند، پاداششان پیشِ خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 262
بهعلاوه، ردکردن مؤدبانۀ گدایان و گذشت از بددهنیشان، بهتر از دادن صدقهای است که تحقیری بهدنبالش باشد. آخر، خدا بینیاز بردبار است. 263
مسلمانان! صدقههای خودتان را با منّتگذاشتن و تحقیرکردن خراب نکنید؛ درست مثل آنهایی که داراییشان را برای خودنمایی به مردم میبخشند و خدا و روز قیامت را باور ندارند!
وضع چنین اشخاص ریاکاری مانند وضعیت تختهسنگ صافی است که رویش، لایۀ نازکی از خاک نشسته و بذری در آن است. آنوقت، باران شدیدی بر آن میبارد: خاک را میشوید و سطح سنگ را صاف میگذارد! بله، منّتگذارها و تحقیرکنندهها از کارهایشان سودی نمیبرند؛ چونکه خدا دست اینجور ریاکارهای بیدین را نمیگیرد. 264
ازآنطرف، موقعیت کسانی که اموالشان را برای بهدستآوردن رضایت خدا و دلکندنِ از مالِ دنیا، در راه خدا هزینه میکنند، مانند موقعیت باغی است که روی تپهای قرار دارد. آنوقت باران شدیدی بر آن میبارد و آن باغ دوچندان میوه میدهد! حتی اگر باران شدیدی بر آن نبارد، نمنم باران برایش کافی است. بله، خدا کارهایتان را میبیند. 265
آیا هیچ کدامتان دوست دارد باغ خرما و انگوری داشته باشد که زیر درختانش جویها روان است و برایش در آن باغ میوههای متنوع دیگری هم هست و آنوقت، درحالیکه دوران پیریاش فرا رسیده و فرزندانی خردسال دارد، ناگهان گردبادی سوزان آن باغ را به تلی از خاکستر تبدیل کند؟! خدا آیات و احکامش را اینطور برایتان توضیح میدهد تا به فکر فرو روید! 266
مسلمانان! از دسترنجتان و از محصولات و معادنی که برایتان از دل خاک بیرون آوردهایم، مرغوبش را برای زکات و صدقه بدهید؛ نه اجناس بُنجلی را که حتی خودتان هم قبول نمیکنید مگر با بیمیلی و از روی ناچاری! البته حواستان باشد که خدا در عین بینیازی، قدردان بخششهای بهدردخورتان است. 267
شیطان، با ترساندن از فقر، شما را از کمک به نیازمندان بازمیدارد و به کارهای زشتی چون بخل تشویقتان میکند؛ ولی خدا، با وعدۀ آمرزش خودش و افزایش روزیاش، به کمک به نیازمندان تشویقتان میکند. آخر، خدا روزیگسترِ داناست. 268
خدا به انفاقکنندگان بااخلاص حکمت میدهد و به هرکس حکمت داده شود، در حقیقت به او خیر فراوانی داده شده است؛ البته فقط مردم عاقل، متوجه این نکته میشوند. 269
هر چیزی در راه خدا هزینه کنید یا هر نذری بهعهده بگیرید، خدا میداند. کسانی هم که دراینباره کوتاهی میکنند، هیچ یاوری ندارند. 270
صدقهها را اگر آشکارا و البته با اخلاص بدهید، خوب کاری کردهاید! ولی اگر آن را مخفیانه به فقیران آبرومند بدهید، برایتان بهتر است و در هر دو حالت، خدا بخشی از گناهانتان را بهتناسب انفاقتان، محو میکند؛ زیرا خدا از کارهایتان آگاه است. 271
البته بهعهدۀ تو نیست که مجبورشان کنی چطور در راه خدا هزینه کنند؛ بلکه خدا به هرکس که شایسته ببیند، راه درستِ این کار را نشان میدهد. چیزهای بهدردخوری که در راه خدا هزینه میکنید، در واقع بهسود خودتان است؛ البته درصورتیکه فقط برای رضای خدا انفاق کنید. هر چیز بهدردخوری را که در راه خدا هزینه کنید، در قیامت به شما کامل پس میدهند و حقی از شما ضایع نمیشود. 272
بهتر است کمکهایتان را به نیازمندانی بدهید که بهخاطر خدمت در راه خدا، در تنگنای مالیاند و برای کسب درآمد نمیتوانند دوندگی کنند. ازبسکه آبرومندند و صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند، شخص بیاطلاع خیال میکند وضعشان خوب است! ولی تو از حال و روزشان اینان را میشناسی. اینان با اصرار و سماجت از مردم گدایی نمیکنند. خدا کمکهایی را که به این عده میکنید، میداند. 273
کسانی که اموالشان را شب و روز و پنهان و آشکار در راه خدا هزینه میکنند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 274
از طرف دیگر، رباخوارها دیوانهوار دنبال برهمزدن بازار کسبوکارند. این برای آن است که حتی ادعا میکنند: «خریدوفروش هم دقیقاً مثل رباست!» درحالیکه خدا خریدوفروش را حلال کرده است و ربا را حرام.
هرکس دستور پندآمیزی از طرف خدا به او برسد و از آن بهبعد از کار زشتش دست بردارد، آن دستور شامل گذشتههای او نمیشود؛ البته عاقبت کارش دست خداست. ولی آنهایی که بر ادامۀ آن کار زشت پافشاری کنند، جهنمیاند و آنجا ماندنی. 275
خدا ربا را کمکم نابود و بیبرکت میکند و صدقات را چندبرابر و بابرکت. خدا هیچ رباخوارِ ناسپاس و سهلانگاری را دوست ندارد. 276
مسلمانانی که حرفهای گفتهشده در بالا را باور کنند و کارهای خوب بکنند و نماز را با آدابش بخوانند و صدقه بدهند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 277
مسلمانان! در حضور خدا حقوق مالیِ دیگران را رعایت کنید و اگر واقعاً مؤمنید، باقیماندۀ ربایی را که میگرفتید، از بدهکارهایتان نگیرید. 278
اگر چنین نکردید و به رباخواری ادامه دادید، در واقع به خدا و رسولش اعلام جنگ کردهاید؛ اما اگر توبه کنید و از رباخواری دست بکشید، اصلِ سرمایههایتان برای خودتان است: دراینحال، نه حق کسی را ضایع میکنید و نه کسی حقّتان را ضایع میکند. 279
حالا اگر بدهکاری توان پرداخت اصل سرمایه را هم ندارد، تا وقتِ توانایی مهلتش بدهید. بهشرط آنکه همۀ تلاش خود را در پرداخت بدهیاش بهکار ببندد. اگر هم اصلاً توان پرداخت نداشت، بخشیدنش برایتان بهتر است؛ البته اگر ارزش این دو کار را بدانید. 280
بترسید از روزی که بهسوی خدا برِتان میگردانند! بعد، در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند. 281
مسلمانان! در قراردادهای مدتدار، تعهدات مالیتان به همدیگر را بنویسید.
اگر سواد خواندن و نوشتن ندارید، باید نویسندهای در حضور شما آن را با دقت بنویسد. نویسنده هم بهشکرانۀ اینکه خدا به او توفیق سوادآموزی داده است، نباید از نوشتن خودداری کند.
بدهکار باید در حضور خدا، یعنی صاحباختیارش، میزان بدهیاش را بدون کموکاست دیکته کند و نویسنده هم بنویسد.
در ضمن، اگر بدهکار به هر علتی، مثل کمعقلی یا ضعف یا ناتوانی در تکلم، توانایی دیکتهکردن ندارد، سرپرستِ او بهدرستی دیکته کند.
علاوه بر نوشتنِ بدهی، دو مرد مسلمانِ معتمد و در صورت نبودنِ دو مرد، یک مرد و دو زن مسلمانِ معتمد را بر این بدهی شاهد بگیرید تا اگر یکی از آن دو زن بعضی جزئیات قرارداد را فراموش کرد، آنیکی بهیادش بیاورد.
وقتی شاهدان را برای شهادتدادن دعوت میکنند، نباید از این کار خودداری کنند.
در نوشتن مبلغ و مدت بدهی، چه کم باشد چه زیاد، تنبلی نکنید؛ چونکه از نظر خدا، نوشتن تعهدات عادلانهتر است. همچنین محکمهپسندتر است و برای اینکه کارتان به اختلاف و دعوا نکشد، بهتر.
از طرف دیگر، اگر معامله نقدی بود و جنس و پول را درجا دستبهدست کردید، اشکالی ندارد که آن را ننویسید؛ ولی بههرحال در معاملات مهم، شاهدگرفتن خوب است.
همچنین، برای نویسنده و شاهد نباید ایجاد مزاحمتی شود که اگر چنین کنید، منحرف شدهاید و در واقع به خودتان بد کردهاید. در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید. خداست که احکام دین را یادتان میدهد. آخر، او هر چیزی را میداند. 282
اگر در سفر بودید و نویسندهای پیدا نکردید، چیزی بهعنوان گِرو از بدهکار بگیرید و اگر به هم اطمینان دارید، گروگرفتن لازم نیست. پس بدهکاری که به او اعتماد شده باید بدهیاش را در موعد مقرر بپردازد و در حضور خدا، یعنی صاحباختیارش، مراقب رفتارش باشد.
بدهیتان را انکار نکنید! هرکه بدهیاش را انکار کند، واقعاً که سهلانگار است. بله، خدا میداند که چه میکنید. 283
آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال خداست؛ بنابراین، عقاید و اخلاق و نیتهای زشتی که دارید، چه آشکارش کنید و چه پیش خودتان نگه دارید، خدا شما را بابت آنها حسابرسی میکند: بعد، هرکه را لایق ببیند، میآمرزد و هرکه را مستحق عذاب ببیند، مجازات میکند؛ چونکه خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 284
پیامبر آنچه را از طرف خدا برایش فرستاده شده، باور کرد و مؤمنانِ همراهش هم آن را باور کردند. همگی خدا، فرشتگانش، کتابهایش و پیامبرانش را باور کردند و گفتند: «در اصل نبوت، بین هیچیک از پیامبران خدا فرق نمیگذاریم.» همچنین گفتند: «گوش شنوا داشتیم و اطاعت کردیم. خدایا، از تو آمرزش میخواهیم و بهسوی توست سرانجامِ همه...» 285
خدا هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میداند. هر کار خوبی بکند، بهسود خودش است و هر کار بدی هم بکند، به زیان خودش.
«... خدایا، اگر فراموش کردیم یا مرتکب خطا شدیم، به ما سخت نگیر! خدایا، هیچ تکلیف سنگینی بر دوشمان نگذار، آنطورکه بر دوش کسانی که قبل از ما بودند گذاشتی، بهخاطر کارهای زشتشان! خدایا، بابت عواقب گناهانمان، کارهای طاقتفرسا بر دوش ما نگذار. از گناهان ما چشم بپوش و آنها را بپوشان و با محوکردنشان به ما رحم کن! تو همهکارۀ مایی؛ پس بر جماعت بیدین پیروزمان کن.» 286
سوره مبارکه بقره
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم. 1
این کتاب که بدون شک از طرف خداست، آنانی را بهمقصد میرساند که مراقب رفتارشاناند؛ 2
همان کسانی که به خدای پنهانازدیدهها ایمان میآورند،
نماز را با آدابش میخوانند، از آنچه روزیشان کردهایم در راه خدا هزینه میکنند، 3
همۀ راهنماییهای خدا توسط تو و پیامبران قبلیات را باور میکنند
و به آخرت کاملاً یقین دارند. 4
بله، آنان بر مَرکب هدایت خدا سوارند و آنان همان مردم خوشبختاند. 5
سران بیدین و لجباز را، چه هشدار بدهی چه ندهی، فرقی به حالشان نمیکند: آنها دیگر ایمان نمیآورند؛ 6 خدا بر دلها و گوشهایشان مُهر بدبختی زده؛ چون پردۀ غفلتی جلوی چشمهایشان را گرفته است. برای همین هم، عذابی بیاندازه در انتظارشان است! 7
بعضی مردم بهزبان میگویند: «خدا و روز قیامت را باور داریم»؛ درحالیکه اصلاً باور ندارند! 8 بهخیال خودشان، میخواهند خدا و مؤمنان را گول بزنند؛ ولی بیآنکه بفهمند، دارند خودشان را گول میزنند! 9 دلهایشان سخت مریض شده. خدا هم مریضیشان را بیشتر کرده و میکند! و در نتیجۀ اینهمه دروغگویی، گرفتار عذابی زجرآور میشوند. 10
وقتی به آنها میگویند: «در جامعه خرابکاری نکنید»، جواب میدهند: «ما مشغول اصلاح جامعه هستیم و بس!» 11 بدانید خرابکارهای واقعی همانهایند؛ ولی نمیفهمند! 12
وقتی به آنها پیشنهاد میکنند: «آنطورکه سایر مسلمانان خدا و روز قیامت را باور کردهاند، شما هم باور کنید»، جواب میدهند: «یعنی همانطورکه کمعقلها این چیزها را باور کردهاند، ما هم باور کنیم؟!» بدانید کمعقلهای واقعی همانهایند؛ ولی خودشان خبر ندارند! 13
وقتی با مسلمانان روبهرو میشوند، بهمسخره میگویند: «خدا و روز قیامت را باور داریم»؛ ولی همینکه با دوستان شیطانصفتِ خود تنها میشوند، میگویند: «ما با شماییم. آنها را دست انداختهایم!» 14 اما در حقیقت، خدا آنها را دست میاندازد و در سرکشیشان رها میکند که کوردل باقی بمانند. 15
آنها کسانیاند که گمراهی را بهقیمتِ ازدستدادنِ هدایت بهدست آوردهاند؛ بنابراین، چنین تجارتی سودی برایشان ندارد و دیگر توفیقی نصیبشان نمیشود. 16
حالِ این منافقان مِثل حال کسانی است که آتشی روشن کردهاند تا در بیابان تاریک، راه را پیدا کنند؛ ولی وقتی اطرافشان را آتش روشن کند، خدا خودش روشناییشان را خاموش میکند و در تاریکیهایی رهایشان میسازد که دیگر چشم چشم را نمیبیند! 17 آنها کر و لال و کورند؛ برای همین، راهی برای برگشت ندارند. 18
یا مثل کسانیاند که گرفتار بارانی تند و هوایی تاریک و رعدوبرقی شدید شدهاند و هر بار، از ترس صاعقههای مرگبار، انگشتهایشان را در گوشهایشان فرو میکنند! بله، خدا بر منافقهای بیدین مسلط است. 19 کم مانده که برقِ آسمان چشمهایشان را کور کند! هر بار که جلویشان را روشن میکند، چند قدمی راه میروند؛ ولی وقتی آنها را تاریکی فرا میگیرد، در جای خود میخکوب میشوند! البته اگر خدا میخواست، از همان اول، شنوایی و بیناییشان را میگرفت. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 20
مردم! برای اینکه مراقب رفتارتان باشید، خدایی را بندگی کنید که شما و قبلیهای شما را آفریده است؛ 21 همانکه زمین را فرش زیر پایتان کرد و آسمان را سقف بالای سرتان و از آسمان برف و بارانی میفرستد تا بهبرکتش، محصولات کشاورزی را برای خوردوخوراکتان پرورش دهد. پس برای خدا همتایانی قرار ندهید. خودتان هم خوب میدانید که خدا همتایی ندارد! 22
اگر به قرآنی که بر بندۀ خود فرستادهایم، شک دارید و آن را ساختهوپرداختۀ او میدانید، سورهای مِثلش بیاورید؛ البته اگر راست میگویید، برای کمکگرفتن، یارانِ خود را هم در برابر خدا صدا بزنید. 23 پس اگر نتوانستید این کار را بکنید که هرگز هم نخواهید توانست، بترسید از آتشی که سوختش مردم و بتهای سنگیاند و برای بیدینها آماده شده است! 24
به مسلمانانی که کارهای خوب کردهاند، مژده بده باغهایی پردرخت در انتظارشان است که در آنها جویها روان است. هر وقت میوهای از آن باغها روزیشان شود، میگویند: «این همان کار خوبی است که در دنیا روزیمان شده بود و الان بهاینصورت درآمده است!» انواع روزیهای ممتاز برایشان میآورند و در آن باغها همسرانی زیبا و پاک دارند و آنجا ماندنیاند. 25
خدا برای فهماندن واقعیتی به مردم، کسر شأن خودش نمیداند که از حشرهای مانند پشه یا حتی کوچکتر از آن مثال بزند. کسانی که خدا را باور دارند، میدانند که بیان اینطور مثالها کاملاً بجا و از طرف خداست؛ ولی نادانهایی که خدا و آیههایش را قبول ندارند، میگویند: «منظور خدا از این مثال چه بوده؟!» بله، خدا با بیان اینجور مثالها، خیلیها را بهحال خودشان رها میکند و دستِ خیلیها را هم میگیرد. البته، فقط منحرفها را با بیان این مثالها بهحال خودشان رها میکند. 26
آنها تعهد دینداری را میشکنند؛ تعهدی که بهحکم عقل و وحی دادهاند. همچنین، رابطههایی را قطع میکنند که خدا دستور داده برقرار باشد و در سرتاسر زمین هم خرابکاری میکنند. اینهایند که سرمایۀ عمرشان را باختهاند! 27 چطور خدا را قبول ندارید؟! درحالیکه بیجان بودید و خدا به شما زندگی بخشید. بعد از آن، شما را میمیرانَد. آنوقت شما را به عالم برزخ میبرد و دستآخر، روز قیامت فقط بهسوی او برگردانده میشوید. 28
اوست که هرچه در زمین است، برای شما آفریده. سپس، آسمان را برپا کرده و بهصورت هفت آسمان، نظم و ترتیبش داده است. او هر چیزی را میداند. 29
وقتی خدا به فرشتگان گفت: «من در زمین نمایندهای تامالاختیار میگذارم»، آنان با تعجب و نگرانی گفتند: «یعنی کسی را نمایندۀ خود در زمین میکنی که در آن، فساد و خونریزی راه میاندازد؟! درحالیکه ما تو را از سرِ سپاس، به پاکی یاد میکنیم و از هر عیبی به دور میدانیم.» خدا جواب داد: «من حتماً چیزهایی میدانم که شما نمیدانید!» 30
پس از آفرینش آدم، خدا تمام اسرار عالمِ خلقت را به او یاد داد. بعد، توان فرشتگان را دراینباره سنجید و گفت: «اگر راست میگویید، از این حقایق به من خبر دهید!» 31 فرشتگان گفتند: «خدایا، تو پاکی. جز آنچه تو استعداد یادگیریاش را به ما دادهای، توان بیشتری نداریم! در واقع، فقط تو دانای کاردرستی.» 32
خدا فرمود: «ای آدم، به فرشتگان نشان بده که اسرار عالمِ خلقت را میدانی.» همینکه آدم آن را نشانشان داد، خدا فرمود: «مگر به شما نگفتم که من اسرار آسمانها و زمین را میدانم و میدانم چهها مطرح میکنید و چهها کتمان میکردید؟!» 33
وقتی هم به فرشتگان فرمان دادیم: «در برابر آدم سجده کنید»، همه سجده کردند، جز ابلیس که خودداری کرد و کِبر ورزید. اصلاً او چشمش را بر روی حقایق بسته بود! 34
به آدم گفتیم: «تو و همسرت در این باغ ساکن شوید و از هر جا و هر چیزش که خواستید، استفاده کنید: نوش جانتان! ولی نزدیک این درخت نشوید و از آن نخورید؛ وگرنه به خودتان بد کردهاید!» 35 اما شیطان با همان درخت از راه بهدرشان کرد و باعث شد از نعمتهایی که در آن غرق بودند، محروم شوند!
به آن دو و شیطان فرمان دادیم: «از این مرتبه پایین بروید، درحالیکه دشمنِ هم خواهید بود. تا مدتی هم روی زمین زندگی میکنید و از نعمتهای دنیا بهرهمند میشوید.» 36 البته آدم از خدا حرفهایی یاد گرفت و توبه کرد. خدا هم توبهاش را پذیرفت؛ زیرا فقط اوست توبهپذیر مهربان. 37
بله، دستور دادیم: «همگی از این موقعیت پایین بروید. اگر راه نجاتی جلوی پایتان گذاشتم، که میگذارم، آنهایی که قدم در آن راه بگذارند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند؛ 38 ولی کسانی که نشانههای ما را قبول نکنند و انکارشان کنند، جهنمیاند و آنجا ماندنی.» 39
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما دادهام بهیاد آورید و به تعهدی که از شما گرفتهام پایبند باشید تا من هم به تعهدی که به شما دادهام پایبند باشم و فقط و فقط هم از من حساب ببرید. 40 همچنین، به قرآنی ایمان بیاورید که فرستادهام و تأییدکنندۀ همان تورات و انجیلی است که در دست شماست. سردمدار در انکار آن نباشید و آیههای مرا بهقیمت ناچیزِ مادی نفروشید و در حضور من مراقب رفتارتان باشید. 41 حق را وارونه جلوه ندهید و حقیقت را آگاهانه کتمان نکنید. 42 نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید و با جماعتِ نمازگزاران رکوع کنید. 43
آیا مردم را به انجامدادن کارهای خوب دستور میدهید و خودتان را فراموش میکنید، با اینکه کتاب خدا را میخوانید؟! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟! 44
با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید. البته این کارِ سختی است، مگر برای افراد متواضع؛ 45 همان کسانی که فکر میکنند با صاحباختیار خودشان ملاقات میکنند و بهسویش برمیگردند. 46
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما بخشیدم بهخاطر آورید و اینکه شما را از مردم زمانِ خودتان برتر ساختم. 47 بترسید از روزی که اصلاً کسی بهدرد کسی نخورَد و شفاعتی دربارهشان سودمند نباشد و برای نجاتشان از عذاب، جریمهای پذیرفته نشود و کمکی به آنها نشود! 48
یادتان بیاید که از چنگ فرعونیان نجاتتان دادیم. آنها بهشدت شکنجهتان میدادند: پسرانتان را به فجیعترین وضع سر میبریدند و بانوانتان را برای بهرهکشی نگه میداشتند. تمام این سختیها و راحتیها برایتان آزمایشی بزرگ از طرف خدا بود. 49
بهخاطر آورید که دریا را بهمحض ورودتان شکافته و نجاتتان دادیم و فرعون و دارودستهاش را جلوی چشمتان غرق کردیم. 50
یادتان باشد که برای نزول تورات، با موسی مدت چهل شب را قرار گذاشتیم؛ اما در نبودِ او مشغول گوسالهپرستی شدید. واقعاً که بد کردید! 51 سپس، بعد از آن کار زشت، از سرِ تقصیراتتان گذشتیم تا شکر کنید. 52
فراموش نکنید که به موسی تورات و قدرت تشخیصِ حق از باطل دادیم تا هدایت شوید. 53
همچنین، یادتان بیاید که موسی به قوم خود گفت: «مردم! شما با گوسالهپرستی به خودتان بد کردید. پس بیایید بهسوی آفریدگار خود برگردید؛ بهاینصورت که گوسالهپرستهایتان را بکشید. از نظر خدا، این کار برایتان بهتر است.» خدا هم، بعد از اجرای این دستور، توبهتان را قبول کرد. زیرا فقط اوست توبهپذیر مهربان.54
باز، یادتان باشد که به موسی گفتید: «تا خدا را با چشم خود نبینیم، حرفت را باور نمیکنیم!» پس درحالیکه فقط تماشاچی صحنه بودید، صاعقهای مرگبار شما را فرا گرفت؛ 55 آنوقت، بعد از مرگتان زندهتان کردیم تا شکر کنید. 56 تازه، ابرها را سایۀ سرتان کردیم و برایتان گزانگبین و بلدرچین فرستادیم و گفتیم: «از خوراکیهای پاکوپاکیزهای بخورید که روزیتان کردهایم.» اما ناشکری کردند و در یک کلام: بنیاسرائیل به ما بد نمیکردند؛ بلکه به خودشان بد میکردند! 57
یادتان بیاید که به شما گفتیم: «وارد شهر اَریحا شوید و از هر جا و هر چیزی که دلتان خواست، استفاده کنید: نوش جانتان! و با نهایت تواضع، از درِ بزرگ شهر وارد شوید و بگویید: ’خدایا، گناهانمان را بریز‘ تا خطاهایتان را ببخشیم. در ضمن، درستکاران را به رشد و تعالی خواهیم رساند.» 58
اما بدکارها آن حرف را تغییر دادند به حرف دیگری، غیر از آنچه به آنها گفته شده بود! ما هم بهسزای اینهمه نافرمانیشان، بلایی فراگیر از آسمان بر سرشان نازل کردیم. 59
در صحرای سینا، موسی برای قومش آب آشامیدنی خواست. به او وحی کردیم: «با چوبدستیات به آن تختهسنگ بزن.» یکدفعه دوازده چشمه از آن جاری شد؛ طوری هم بود که هریک از گروههای دوازدهگانۀ بنیاسرائیل، میدانست از کدامیک آب بخورد. از روزیِ خدا بخورید و بنوشید و با خیرهسری، در زمین خرابکاری نکنید. 60
یادتان بیاید که اعتراض کردید: «موسی، اصلاً نمیتوانیم با یک نوع غذا سَر کنیم، یعنی با گزانگبین و بلدرچین. پس، از خدای خودت بخواه از همینهایی که از زمین میروید، به ما بدهد: از سبزی و خیار گرفته تا سیر و عدس و پیاز.»
موسی جواب داد: «یعنی بهجای غذای مقویتر و لذیذتری که دارید، غذای کمارزشتری میخواهید؟! حال که اینطور است، بروید به شهری که خواستههایتان در آن تأمین است.» رفتند. اما داغِ خواری و بیچارگی بر پیشانیشان زده شد و گرفتار خشم خدا شدند؛ برای اینکه آیهها و نشانههای خدا را قبول نمیکردند و پیامبران را ناجوانمردانه به شهادت میرساندند. این کارها در این ریشه داشت که نافرمانی میکردند و سرکشی! 61
البته از کسانی که اسلام آوردهاند و یهودیها و مسیحیها و صابئیها آنهاییشان که خدا و روز قیامت را واقعاً باور دارند و کار خوب میکنند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 62
بهیاد آورید، وقتی کوه طور را بالای سرتان نگه داشته بودیم، از شما تعهد گرفتیم: «کتابی را که به شما دادهایم، جدّی بگیرید و مطالبش را آویزۀ گوش کنید تا بتوانید مراقب رفتارتان باشید.» 63 اما شما بعد از دیدن آنهمه معجزه، تعهدتان را زیر پا گذاشتید؛ پس اگر لطف و بزرگواری خدا در حقّتان نبود، سرمایۀ عمرتان را میباختید. 64
حتماً شنیدهاید داستان کسانی از قوم خودتان را که در روزهای شنبه از دستور الهی سرپیچی کردند. به آنها گفتیم: «در نهایت ذلت، بهصورت بوزینه دربیایید!» 65 این عذاب را مایۀ عبرت نسل حاضر در آن زمان و نسلهای آینده قرار دادیم و همچنین، نصیحتی برای خودمراقبان. 66
موسی به قومش گفت: «خدا به شما دستور میدهد که مادهگاوی را سر ببرید.» با تعجب گفتند: «مسخره میکنی ما را؟!» جواب داد: «خدا نکند که من بخواهم بیادب باشم.» 67 گفتند: «باشد. از خدایت بخواه برایمان توضیح دهد که سن آن گاو چقدر باشد.» گفت: «خدا میفرماید نه پیرِ پیر باشد و نه جوانِ جوان؛ بلکه بین این باشد و آن. حالا هرچه زودتر مأموریتتان را انجام دهید!» 68 دوباره گفتند: «از خدایت بخواه برای ما مشخص کند که آن گاو چهرنگی باشد.» گفت: «خدا میفرماید گاوی باشد زردِ یکدست که بینندگان را بهوجد آورَد.» 69
بار دیگر گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که آن گاو دقیقاً چطور گاوی باشد. ویژگیهای آن گاو هنوز برای ما مبهم است؛ ولی با توضیح بیشتر، اِنشاءالله متوجه خواهیم شد.» 70 گفت که خدا میفرماید: «آن گاو برای شخمزدن زمین و آبیاری مزرعه تربیت نشده باشد؛ اما بسیار سالم باشد و هیچ لکه و خالی هم نداشته باشد.» بنیاسرائیل گفتند: «الان حقّ مطلب را ادا کردی!» بههرحال، چنین گاوی را سر بریدند. چیزی نمانده بود که فرمان خدا را انجام ندهند! 71
اینهمه، زمانی بود که کسی را کشتید و مرگش را به گردن همدیگر انداختید و خدا میخواست مخفیکاریتان را آشکار کند؛ 72 پس گفتیم: «قسمتی از آن گاوِ سربریده را به جسد مقتول بزنید تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند.» خدا مردهها را اینطور زنده میکند و نشانههای قدرتش را نشانتان میدهد تا عقلتان را بهکار بیندازید. 73
ولی بهجای اینکه عبرت بگیرید، دلهایتان مثل سنگ شد و بلکه سختتر از آن! آخر، سنگهایی هست که از دلشان جویهای پرآب جاری میشود یا بعضیهایشان میشکافد و قطرههای آب از آن بیرون میآید. سنگهایی هم هست که از ترس خدا از بالای کوهها فرو میریزد! البته خدا بیخبر نیست که شما سنگدلها چه میکنید! 74
با وجود این، آیا شما مسلمانان انتظار دارید چنین مردمی به حقانیت شما اعتراف کنند؟! با آنکه عدهای از آنها یعنی عالمانشان سخنان خدا را میشنیدند و بعد از فهمیدنش بهنفع خودشان توجیه و تفسیرش میکردند! درحالیکه زشتی کارشان را هم میدانستند. 75
وقتی یهودیها با مسلمانان روبهرو میشوند، میگویند: «اسلام آوردهایم»؛ اما وقتی با هم خلوت میکنند، بزرگانشان میگویند: «چرا با مسلمانان چیزهایی را در میان میگذارید که خدا در تورات دربارۀ پیامبر اسلام برایتان مشخص کرده؟! نمیگویید در قیامت، پیش خدا، از آنها بهضررتان استفاده کنند؟! پس چرا عقلتان را بهکار نمیاندازید؟!» 76
مگر نمیدانند که خدا میداند چهها پنهان میکنند و چهها آشکار؟! 77
بعضی از یهودیها بیسوادهاییاند که تصور میکنند معارف کتاب خدا در حدّ آرزوهای پوچ آنهاست و با خواندنش خیال میکنند به آرزوهایشان میرسند! 78
ولی وای بر عالمانشان که دستنوشتههایی آماده میکنند و آنوقت میگویند: «این نوشتهها از طرف خداست!» تا با فروختنش مبلغ ناچیزی به جیب بزنند. پس وای بر آنها با این دستنوشتههایشان و وای بر آنها با چیزی که از این راه بهدست میآورند! 79
مثلاً آنها ادعا میکردند: «پَر آتشِ جهنم فقط چندروزی ما را میگیرد.» از آنها بپرس: «مگر قولی از خدا گرفتهاید تا خدا خلافش عمل نکند؟! یا اینکه از روی نادانی، چیزی را به خدا نسبت میدهید؟!» 80 نه که چند روز، بلکه همیشه در آتشاند؛ زیرا آنهایی که گناهی بکنند و گناهشان سرتاسر وجودشان را فرا بگیرد، جهنمیاند و آنجا ماندنی؛ 81 ولی کسانی که مسلمان شوند و کارهای خوب بکنند، بهشتیاند و آنجا ماندنی. 82
بهیادشان بیاور که از بنیاسرائیل تعهد محکم گرفتیم: «جز خدا را نپرستید و تا میتوانید در خدمت پدر و مادر باشید و در خوبیکردن به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان سنگتمام بگذارید. با مردم، خوشبرخورد باشید. نماز را با آدابش بخوانید و صدقه بدهید.» ولی بعد از مدتی، جز عدۀ کمی، همه با بیاعتنایی، از این دستورها سرپیچی کردید. 83
یادتان بیاید که از شما بنیاسرائیل تعهد محکم گرفتیم: «خونِ هم را نریزید و همدیگر را از سرزمین خودتان بیرون نکنید.» و شما هم بر این تعهدگرفتن اعتراف کردید. حالا شما یهودیهای صدر اسلام هم به این اعتراف اجدادتان گواهی میدهید. 84
ولی باز همین شمایید که به کشتن همدیگر ادامه میدهید! عدهای از خودتان را از خانههایشان آواره میکنید و از روی سهلانگاری و تجاوز، برضدّ آوارگان با دشمنان یهود همدست میشوید! اگر هم اسیر شما شوند، آنها را با اسیران خودتان مبادله میکنید یا با گرفتن پول، آزادشان میسازید! درصورتیکه از اولش هم، آوارهکردنشان بر شما حرام بود. چطور بعضی از احکام تورات را میپذیرید و بعضی را رد میکنید؟!
مجازات کسانی از شما که این روال را در پیش بگیرند، جز خفتوخواری در زندگی دنیا نیست و روز قیامت هم به سختترین عذاب گرفتار میشوند. البته خدا بیخبر نیست که چه میکنید. 85 اینها همان کسانیاند که بهقیمت ازدستدادن آخرت، زندگی پست دنیا را خریدند؛ بنابراین، نه از عذابشان کم میشود و نه کمکی به آنها میشود! 86
به موسی کتاب تورات را دادیم و بهدنبال او، پیامبرانِ دیگری را یکی پس از دیگری فرستادیم. به عیسیبنمریم هم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم. هر بار که پیامبران چیزی برایتان میآوردند که باب میلتان نبود، پس چرا تکبر میکردید و عدهای را دروغگو میدانستید و عدهای را شهید هم میکردید؟! 87
یهودیها به بنبستِ جوابدادن که میرسیدند، میگفتند: «خب، پس حتماً فهم ما کور است!» نخیر! خدا برای بیدینیشان لعنتشان کرده است؛ بله، عدۀ خیلی کمی از آنها ایمان میآورند. 88
همینکه از طرف خدا برایشان قرآنی آمد که تأییدکنندۀ توراتشان بود، عمداً باورش نکردند؛ با اینکه قبل از آمدنش، همیشه امید داشتند که با آن بر بتپرستها پیروز شوند و با اینکه قرآن و پیامبرِ اسلام را از قبل میشناختند. لعنت خدا بر چنین کسانی که حقایق را میپوشانند! 89
آنها خودشان را خیلی ارزان فروختند که از روی حسادت، آیههای خدا را نپذیرفتند و اینطور اعتراض کردند: «چرا خدا فضیلت نبوت را به آن بندهای که خودش دوست داشته، داده است؟!» پس بیش از پیش به خشم خدا گرفتار شدند و عذابی خفتبار نصیب چنین کسانی میشود که حقایق را میپوشانند. 90
وقتی به آنها پیشنهاد میکنند: «قرآنی را که خدا فرستاده، باور کنید»، جواب میدهند: «ما فقط توراتی را که بر خودمان نازل شده، باور میکنیم!» بله، قرآن را باور نمیکنند؛ با آنکه حق است و توراتِ آنها را قبول دارد. بگو: «اگر واقعاً تورات را باور داشتید، پس چرا قبل از این، پیامبرانِ خدا را میکشتید؟!» 91 در حقیقت، موسی برایتان معجزههای روشنی آورد؛ ولی شما در نبودِ او مشغول گوسالهپرستی شدید. واقعاً که بد کردید! 92
وقتی کوه طور را بالای سرتان نگه داشته بودیم، از شما تعهد محکم گرفتیم و هشدار دادیم: «کتابی را که به شما دادهایم، جدّی بگیرید و مطالبش را آویزۀ گوش کنید.» بهزبان گفتند: «شنیدیم» و در دل گفتند: «بیخیال!» آخر، از روی بیدینیشان، عشق به گوساله تمام وجودشان را فراگرفته بود! بگو: «با اینهمه کارهای زشتتان، اگر باز خودتان را باایمان میدانید، پس ایمانتان شما را به بد کارهایی وامیدارد!» 93
پیامبر! به یهودیها بگو: «اگر واقعاً عقیده دارید که از نظر خدا بهشت فقط و فقط مالِ شماست و نه مردم دیگر، پس چرا معطّلید؟! اگر راست میگویید، آرزوی مرگ کنید تا یکراست بروید توی بهشت!» 94 ولی با کارهای زشتی که کردهاند، ابداً آرزوی مرگ نمیکنند. خدا حال چنین بدکارهایی را خوب میداند. 95 یقین کن که این جماعت را حریصترین مردم به زندگی دنیا خواهی دید و حتی حریصتر از بتپرستها؛ بهطوریکه هریک از آنها آرزو دارد حداقل هزار سال عمر به او داده شود! غافل از اینکه عمر طولانی هم، از عذاب دورشان نمیکند و خدا میبیند که چهها میکنند. 96
هشدارشان بده که دشمن جبرئیل دشمن خداست؛ زیرا جبرئیل قرآن را بهفرمان او بر قلب تو فرستاده است؛ علاوه بر آنکه قرآن تأییدکنندۀ کتابهای آسمانیِ موجود هم هست و نیز راهنما و مژدهای برای مؤمنان. 97 هرکه با خدا، فرشتگانش، پیامبرانش و جبرئیل و میکائیل دربیفتد، بیدین است و خدا هم دشمن بیدینهاست. 98 البته آیههایی روشن بهسویت فرستادیم و فقط افراد منحرف، آنها را رد میکنند. 99
چرا هر بار که یهودیها با خدا و رسولش تعهدی بستند، عدهای از آنها آن را زیر پا گذاشتند؟! از این بدتر: بیشترشان اصلاً ایمان ندارند! 100
وقتی پیامبری از طرف خدا سراغشان آمد که نشانههایش با نشانههای موجود در تورات هماهنگ بود، عدهای از عالمان یهود حتی به تورات پشت پا زدند؛ گویی اصلاً نمیدانند تورات کتاب خداست! 101
جنّیانِ شرور شایعه کردند که سلیمان حکومتش را با جادوگری اداره میکرد! عالمان یهود این را جدّی گرفتند و آلودۀ جادو شدند! البته سلیمان آلودۀ جادوگری و بیدینی نشد؛ بلکه این جنّیانِ شرور بودند که بیدین شدند؛ چون به مردم جادو یاد میدادند.
همچنین، عالمان یهود دنبال چیزهایی رفتند که بر دو فرشتۀ هاروت و ماروت در شهر بابِل نازل شده بود؛ آن دو فرشته، قبل از یاددادن شیوۀ کار جادوگرها به کسی، هشدار میدادند: «ما فقط وسیلۀ آزمایشیم. نکند از این تعلیمات استفادۀ نابجا کنی!»؛ ولی از آن دو فرشته چیزهایی یاد میگرفتند که با آن بین مرد و همسرش جدایی میانداختند! هرچند که بیخواست خدا نمیتوانستند با جادو به کسی ضرر بزنند.
خلاصه، یهودیها چیزهایی یاد میگرفتند که به آنها ضرر میزد و فایدهای هم نداشت. خوب هم میدانستند که هرکه بهجای عمل به کتاب خدا، طرفدار جادو باشد، در آخرت بهرهای نخواهد داشت. بله، خودشان را خیلی ارزان فروختند. کاش این را میدانستند! 102
اگر یهودیها آموزههای دینی را باور داشتند و از جادو دست میکشیدند، پاداشی از طرف خدا میگرفتند که برایشان خیلی بهتر بود. کاش این را هم میدانستند! 103
مسلمانان! از عبارتهای دوپهلو استفاده نکنید، بلکه بهجایش طوری حرف بزنید که مایۀ سوء استفادۀ بدخواهان نشود. این توصیه را جدّی بگیرید؛ وگرنه آنهایی که از این دستور سرپیچی کنند، عذابی زجرآور دارند. 104
اسلامنیاوردهها، یعنی اهلکتاب و بتپرستها، از سرِ انحصارطلبی و زیادهخواهی علاقهای ندارند که حتی ذرهای خیر از طرف خدا به شما برسد؛ چه رسد به فضیلت نبوت! غافل از اینکه خدا هرکس را شایسته ببیند، با رحمتِ ویژهاش مینوازد؛ زیرا خدا لطف بسیار دارد. 105
هر آیهای که از میان برداریم یا از یادها ببریم، بهترش یا مِثلش را میآوریم. مگر نمیدانی که خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید؟! 106 مگر نمیدانی که فرمانروایی آسمانها و زمین فقط مال خداست و جز خدا یار و یاوری ندارید؟ 107
نکند قصد دارید همان چیزهایی را از پیامبرتان بخواهید که قبلترها از موسی خواسته شد؟! هرکه ایمانش را با بیدینی عوض کند، قطعاً راه درست را گم کرده است! 108
خیلی از اهلکتاب، با اینکه حقانیتِ اسلام برایشان روشن شده بود، آرزو میکردند شما را بعد از اسلامآوردنتان به بیدینی بکشانند! این از روی حسدی بود که از وجودشان شعله میکشید!
شما فعلاً بگذرید و به رویشان نیاورید تا وقتی خدا فرمانش را بفرستد. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 109 نماز را هم با آدابش بخوانید و صدقه بدهید. هر کار خوبی که برای خودتان جلوجلو بفرستید، آن را پیشِ خدا خواهید دید! بله، خدا کارهایتان را میبیند. 110
یهودیها و مسیحیها، هر کدامشان جداجدا، ادعا میکردند: «غیر از گروه ما، کسی به بهشت نمیرود!» چنین ادعاهایی، همه، خیالات خام آنهاست. بگو: «اگر راست میگویید، دلیلتان را بیاورید.» 111 نخیر! بهشت در انحصار کسی نیست. آنانی که خودشان را با تمامِ وجود تسلیم خدا کنند و نیکوکار باشند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 112
یهودیها میگفتند: «مسیحیها عددی نیستند!» مسیحیها هم میگفتند: «یهودیها عددی نیستند!» جالب اینکه هر دویشان کتاب آسمانی میخواندند! بتپرستهای نادان هم شبیه حرفهای آنها را بیان میکردند: «مسلمانها عددی نیستند!» خدا روز قیامت در هر چیزی که سرش اختلاف داشته و دارند، بینشان داوری میکند. 113
چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که از ذکر نام خدا در مکانهای عبادی منع میکنند و در تضعیف و تخریب آنها میکوشند؟! آنها حق ورود به این مکانها را ندارند. اگر هم احیاناً وارد شوند، نباید بتوانند فعالیتهای مخرّب خود را بهراحتی پیش ببرند. این افراد در دنیا با خفتوخواری زندگی میکنند و در آخرت هم عذابی بیاندازه در انتظارشان است. 114
شرق و غربِ عالَم مال خداست؛ پس به هر سو که رو کنید، همان سو جلوۀ خداست؛ زیرا خدا همه جا هست و همه چیز را میداند. 115
ادعا میکردند: «خدا برای خودش فرزندخوانده انتخاب کرده است!» او منزّه از این حرفهاست؛ بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست و همه گوشبهفرمان اویند. 116 او مجموع نظام آفرینش را با نوآوری و بدون الگوی قبلی آفریده است. وقتی چیزی را بخواهد، فقط تا فرمان بدهد: «باش»، بهسرعت بهوجود میآید. 117
بتپرستهای نادان اعتراض میکنند: «خدا چرا خودش با ما حرف نمیزند یا برای ما لااقل معجزهای نمیآید؟!» کسانی هم که قبل از آنها زندگی میکردند، مثل همین حرفها را میگفتند. دلهایشان مثل هم است و سروتَه یک کرباساند! البته ما معجزات روشنِ بسیاری فرستادهایم برای گروهی که دنبال یقیناند. 118 پیامبر! ما تو را بر اساس حکمت فرستادیم تا مژدهرسان و هشداردهنده باشی. در قبال جهنمیها، تو مسئول نیستی! 119
یهودیها هیچ وقت از تو راضی نمیشوند؛ مگر اینکه دنبالهروِ دینشان شوی! مسیحیها هم همینطور. به آنها بگو: «فقط راهنمایی خدا راهنمایی واقعی است.» اگر بعد از اینکه این حقایق به دستت رسیده، تابع میل آنها شوی، دیگر از طرف خدا هیچ یاری و حمایتی نخواهی شد. 120 البته کسانی که کتاب آسمانیِ دادهشده از طرف ما به خودشان را بهدقت بخوانند و حقش را ادا کنند، بالاخره به تو و کتابت ایمان میآورند و اگر هم احیاناً به آن ایمان نیاورند، سرمایۀ عمرشان را باختهاند! 121
آی بنیاسرائیل، نعمتهایم را که به شما بخشیدم بهخاطر بیاورید و اینکه شما را از مردم زمانِ خودتان برتر ساختم. 122 بترسید از روزی که اصلاً کسی بهدرد کسی نخورَد و برای نجاتشان از عذاب، جریمهای پذیرفته نشود و شفاعتی دربارهشان سودمند نباشد و کمکی به آنها نشود! 123
وقتی خدا ابراهیم را با حوادثی مهم امتحان کرد و وی را در امتحانها موفق ساخت، فرمود: «من تو را راهبر مردم میکنم.» گفت: «و از بچهها و نسلم چطور؟» فرمود: «البته این جایگاه حساس به بدکارها نمیرسد و به معصومان، آری.» 124
یادتان بیاید که خانۀ کعبه را محل رفتوآمد مردم و جایی امن کردیم و دستور دادیم: «برای نماز طواف، جایی پشت مقام ابراهیم بایستید.» به ابراهیم و اسماعیل هم سفارش کردیم: «برای طوافگزاران، اعتکافکنندگان، رکوعکنندگان و سجدهگزاران، خانهام را از هرچه رنگوبوی بتپرستی دارد، پاک کنید.» 125
وقتی ابراهیم گفت: «خدایا، این سرزمین را شهر امنی کن و به هر یک از اهالیاش که خدا و قیامت را باور دارد، از انواع میوهها و محصولات کشاورزی روزی کن»، خدا فرمود: «البته کسی را هم که بیدینی کند، از دنیای ناچیز بهرهمندش میکنم؛ ولی دستآخر او را به عذاب جهنم میکشانم و آن، بد سرانجامی است!» 126
ابراهیم و اسماعیل، وقتی دیوارهای خانۀ خدا را بالا میبردند، زمزمه میکردند: «خدایا، از ما بپذیر که تنها تویی شنوا و دانا. 127 خدایا، ما را با تمام وجود تسلیمِ محض خودت کن و از نسلمان هم جامعهای بساز تسلیم محض خودت. نشانمان بده که اعمال و آداب دینیمان را چطور انجام دهیم و دست نوازشت را بر سرِمان بکش که فقط تویی نوازشگر مهربان. 128 خدایا، در بین آنان، پیامبری از خودشان بفرست که آیههایت را بهدقت برایشان بخواند و کتاب آسمانی و حکمت یادشان بدهد و جانشان را از آلودگیها پاک کند؛ چون فقط تویی که بهشایستگی از عهدۀ این کار بر میآیی.» 129
جز آدمهای کمعقل، چه کسی از دین توحیدیِ ابراهیم رو برمیگرداند؟! ابراهیم را در دنیا انتخاب کردیم و در آخرت هم جزو شایستگانِ برتر خواهد بود؛ 130 زیرا تا خدا به او فرمود: «تسلیم شو»، گفت: «با همۀ وجود، تسلیم صاحب جهانیان شدم.» 131
ابراهیم و بعداً یعقوب بچههای خود را به همان دین سفارش کردند: «بچههای من! خدا این دین را برایتان انتخاب کرده است؛ پس نکند از این دنیا بروید و تسلیم محض خدا نباشید!» 132
وقتی مرگ سراغ یعقوب آمد، مگر شما یهودیها و مسیحیها حاضر بودید؟! همان وقتی که یعقوب از بچههایش پرسید: «بعد از مردن من، چه کسی را میپرستید؟» جواب دادند: «معبود تو و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، را میپرستیم که معبودی یکتاست و ما تسلیم محضِ اوییم.» 133
بههرحال، دوران آن جوامع بهسر رسید. کارهای آنها به خودشان مربوط بود و کارهای شما هم به خودتان مربوط است! شما پاسخگوی کارهای آنها نخواهید بود. 134
یهودیها به مسلمانان پیشنهاد کردند: «یهودی باشید تا هدایت شوید!» و مسیحیها هم پیشنهاد کردند: «مسیحی باشید تا هدایت شوید.» بگو: «نه، بلکه دنبالهروِ دین ابراهیمِ میانهرو هستیم و او هرگز بتپرست نبود.» 135
مسلمانان، بگویید: «ایمان آوردهایم به خدا و به آنچه بهسوی ما فرستاده شده، به آنچه بهسوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و پیامبران از نسل یعقوب فرستاده شده، به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به بقیۀ پیامبران از طرف خدا داده شده است. در اصلِ نبوت، بین هیچ کدامشان فرق نمیگذاریم و در برابر خدا تسلیمیم... .» 136
پس اگر آنها هم ایمان آوردند به آنچه شما به آن ایمان آوردهاید، قطعاً هدایت شدهاند؛ اما اگر سرپیچی کردند، فقط در فکر ایجاد جدایی و اختلافاند و بههمین زودیها خدا شرّشان را از سرِ تو کم میکند. آخر، او شنوای داناست. 137«... در ضمن، بهجای غسل تعمید و اینجور مسائل سطحی و مندرآوردی، به ایمانمان رنگ خدایی میدهیم و چه کسی بهتر از خدا به دلها رنگ میدهد؟ ما فقط خدا را بندگی میکنیم.» 138
بگو: «آیا دربارۀ کارهای خدا با ما چونوچرا میکنید با آنکه او هم خدای ماست و هم خدای شما؟! با وجود اینکه آداب و اعمال دینی ما با آداب و اعمال دینی شما فرق میکند، ولی این ما هستیم که فقط خدا را از ته دل میپرستیم! 139 حالا باز هم، شما یهودیها ادعا میکنید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اَسباط یهودیاند؟! و شما مسیحیها هم میگویید مسیحیاند؟!» بگو: «شما بهتر میدانید یا خدا؟!» خدا بر تسلیمِ محض بودنِ این پیامبران در کتابهای آسمانی گواهی داده است و چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که این را مخفی میکنند؟! خدا بیخبر نیست که چه میکنید! 140
همانطور که گفته شد، آنها هم جوامعی بودند که دورانشان بهسر رسید. کارهای آنها به خودشان مربوط بود و کارهای شما هم به خودتان مربوط است! شما پاسخگوی کارهای آنها نخواهید بود. 141
بعضی مردم کمعقل اعتراض خواهند کرد: «چه شد که مسلمانان از قبلهای برگشتند که بهطرفش میایستادند؟!» جواب بده: «شرق و غربِ عالَم مال خداست و او هرکه را شایسته ببیند، به راه درستِ زندگی میبرد.» 142
همانطورکه شما مسلمانان را با تغییر قبله به راه درست میبریم، از بینتان، گروهی را برمیگزینیم تا شاهد کارهای مردم باشند و پیامبر هم شاهد کارهای آنان باشد. قبلهای را که قبلاً بهطرف آن رو میکردی، فقط برای این قرار داده بودیم که پیروان واقعیِ پیامبر را از آنهایی که عقبگرد میکنند، جدا کنیم. البته موضوع قبله امتحان سختی بود؛ مگر برای کسانی که خدا دستشان را گرفت. در ضمن، خدا بنا ندارد نمازهای گذشتۀ شما را بیاثر کند. آخر، خدا در حق مردم، دلسوزی مهربان است. 143
نگاههای انتظارآمیزت بهسوی آسمان را بهوضوح میبینیم! اکنون، تو را بهسوی قبلهای برمیگردانیم که دوستش داری. پس، برای خواندن نماز، بهطرف مسجدالحرام برگرد و شما مسلمانان هم هر جا که بودید، بهطرف مسجدالحرام برگردید. اهلکتاب میدانند که این تغییر قبله کارِ درستی از طرف خداست. خدا هم از کارهایشان بیخبر نیست. 144
اگر برای اهلکتاب هرگونه دلیل و مدرکی هم بیاوری، باز به قبلۀ تو تن نمیدهند! تو هم دیگر تن به قبلۀ آنها نده. تازه، آنها خودشان هم تن به قبلۀ همدیگر نمیدهند! اگر بعد از اینکه این حقایق به دستت رسیده، تابع میل آنها شوی، آنوقت تو هم قطعاً جزو بدکارها خواهی شد! 145
اهل کتاب محمد را همانقدر خوب میشناسند که بچههایشان را میشناسند! ولی عدۀ زیادی از آنها عمداً این حقیقت را مخفی میکنند. 146 هر مطلب و موضوع حقی، مثل پیامبریِ محمد یا تغییر قبله، همه از طرف خداست؛ پس برای لحظهای حتی، شک به دلت راه نده. 147
هر گروهی بههرحال قبلهای دارد که بهطرف آن رو میکند؛ پس بیشتر از این، دربارۀ تغییر قبله بحث نکنید و بهجایش در کارهای خوب از همدیگر سبقت بگیرید! که هر کجا هستید و هر کسی باشید، خدا برای روز قیامت احضارتان میکند. آخر، خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 148
پیامبر، هر جا رفتی، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایست... . راستی، این دستور از طرف خداست و دیگر تغییر نمیکند و خدا بیخبر نیست که چه میکنید. 149 ... بله، هر جا رفتی، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایست و شما مسلمانان نیز هر جا که بودید، برای خواندن نماز بهطرف مسجدالحرام بایستید تا مردم هیچ دلیل و اعتراضی برضدّ شما نداشته باشند. البته افراد بهانهجو هیچ وقت از بهانهجویی دست برنمیدارند؛ پس از آنها نترسید و فقط از من حساب ببرید.
بله، قبله را تغییر دادم تا هم نعمتم را بر شما کامل کنم و هم با خیالی راحت نماز بخوانید؛ 150 همانطورکه میانتان پیامبری فرستادیم از خودتان تا آیههایمان را بهدقت برایتان بخواند و جانهایتان را از آلودگیها پاک کند و قرآن و حکمت یادتان بدهد و نیز چیزهایی را یادتان بدهد که از شما برنمیآمد یاد بگیرید. 151 بنابراین، بهیاد من باشید؛ من هم بهیاد شما هستم و مرا شکر کنید و ناسپاسیام نکنید. 152
مسلمانان! با صبر و نماز از خدا کمک بخواهید که خدا در کنار اهل صبر است. 153
از روی بیاطلاعی یا بیادبی، به آنان که در راه خدا شهید میشوند، مرده نگویید؛ بلکه بهطور ویژه زندهاند؛ ولی شما درک نمیکنید. 154
حتماً با مشکلات امنیتی و اقتصادیِ مختصری امتحانتان میکنیم و نیز با ضررهای مالی و جانی و زراعی. البته به اهل صبر مژده بده؛ 155 همان کسانی که هرگاه مصیبتی برایشان پیش بیاید، میگویند: إنّا لِله و إنّا إلَیهِ راجِعون 156 درودهای خدا و لطفش همیشه شامل حالشان میشود و همینها هدایتیافتۀ واقعیاند. 157
صفا و مَروِه از نشانههای بندگیِ خداست؛ بنابراین هرکه حج یا عمره انجام میدهد، باید سعیِ صفا و مروه بهجا آورَد. البته هرکه کار خوبی را با اشتیاق انجام دهد، خدا قدرشناسی داناست. 158
کسانی که دلیلهای روشن و راهنماییهای ما را مخفی میکنند، با آنکه آنها را در کتابهای آسمانی برای مردم توضیح دادهایم، خدا لعنتشان میکند و همۀ لعنتکنندگان هم لعنتشان میکنند! 159 مگر آنهایی که توبه کنند و خطاهایشان را جبران سازند و پنهانکاریهایشان را آشکار کنند. دراینصورت است که به آنها لطف میکنم و توبهشان را میپذیرم و منم آن نوازشگر مهربان. 160
کسانی هم که بیدین بمانند و در حال بیدینی بمیرند، لعنت خدا و همۀ فرشتگان و مردم بر آنها! 161 همیشه از رحمت خدا دورند. نه عذابشان کم میشود و نه مهلت فرار به آنها میدهند! 162
معبود شما معبود یگانهای است که غیر او کسی شایستۀ بندگی نیست و خوبِ مهربان است. 163
نشانههایی از یکتایی خدا: آفرینش آسمانها و زمین، رفتوآمدِ شب و روز، کشتیهایی که در دریاها برای منافع انسانها عبورومرور میکنند، برف و بارانی که خدا از میان ابرها میفرستد تا بهبرکتش زمین را بعد از مردنش زنده کند، گونههای جانوری که در سرتاسر زمین پراکنده است و گردش بادها و ابرهای معلّق بین آسمان و زمین. این نشانهها برای مردمی است که عقلشان را بهکار میاندازند. 164
با این حال، بعضی مردم همتایانی برای خدا انتخاب میکنند و آنها را بهجای او میپرستند و همانقدر دوستشان دارند که باید خدا را دوست داشت! ولی مسلمانان خدا را بیشتر و بهتر از هر چیزی دوست دارند. کاش بتپرستهای بدکار در همین دنیا عذاب جهنم را بهچشم خودشان میدیدند و متوجه میشدند که قدرتها یکسره دست خداست و اینکه عذاب الهی چقدر شدید است! 165
روز قیامت، درحالیکه پیشوایان باطل عذاب جهنم را میبینند و دستشان از همهجا کوتاه شده است، هرگونه ارتباطی را با پیروانشان انکار میکنند! 166 پیروان هم تأسف میخورند: «کاش یکبارِ دیگر به دنیا برمیگشتیم تا همانطورکه آنها داشتنِ هرگونه ارتباطی را با ما انکار میکنند، ما هم از آنها دوری میکردیم!» بله، خدا کارهایشان را اینطور مایۀ حسرتشان قرار میدهد و دیگر راه خروجی از آتش جهنم ندارند! 167
مردم! از چیزهایی در زمین استفاده کنید که حلال و پاکیزه است و پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست. 168 او شما را فقط به بدیها و زشتیها فرمان میدهد و به اینکه ندانسته، حرفهایی به خدا نسبت دهید! 169
وقتی به بتپرستها میگویند: «از دستورهایی پیروی کنید که خدا فرستاده است»، میگویند: «نه، بلکه فقط از چیزهایی تقلید میکنیم که دیدیم پدرانمان دنبال آناند.» حتی اگر پدرانشان اصلاً عقلشان را بهکار نینداخته و در راه درست نبودهاند، آیا باز هم باید دنبالهروِ آنها باشند؟! 170 حالِ تو در دعوت سران بیدین، مثل حال کسی است که یاسین به گوش خر میخواند! اینها کر و لال و کورند و برای همین، عقلشان را بهکار نمیاندازند. 171
مسلمانان! از نعمتهای پاکوپاکیزهای بخورید که روزیتان کردهایم و اگر فقط خدا را بندگی میکنید، فقط او را شکر کنید. 172 خدا فقط خوردن چیزهای نجس و نامطبوع را بر شما حرام کرده است مثل: حیوان مرده، خون، گوشت خوک و حیوان حلالگوشتی که وقت سربریدنش نام غیرخدا را بر آن بردهاند. البته هرکه برای حفظ جانش، آنهم با بیمیلی و بهاندازۀ ضرورت، مجبور به خوردنشان شود، سهلانگاری نکرده؛ چون خدا آمرزندۀ مهربان است. 173
کسانی که آیههای کتاب خدا را مخفی میکنند و آن را بهقیمت ناچیزِ مادی میفروشند، جز آتش چیزی در شکمهایشان فرو نمیکنند و خدا روز قیامت با آنها محبتآمیز حرف نمیزند. همچنین در این دنیا توفیق پاکسازی از گناهان به آنها نمیدهد و در آخرت دچار عذابی زجرآور میشوند. 174
اینها کسانیاند که گمراهی و عذاب را بهقیمت ازدستدادن هدایت و آمرزش خریدند. عجب صبری در برابر آتش دارند! 175 آنهمه عذاب برای این است که خدا کتابش را حسابشده و هدفدار فرستاده و کسانی که با آن مخالفت کنند، خیلی از واقع دورند! 176
خوبی فقط این نیست که برای عبادت، بهطرف شرق یا غرب عالم بایستید؛ بلکه خوبیِ اصلکاری این است که انسانها خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتابهای آسمانی و پیامبران را باور کنند و اموالشان را با همۀ علاقهای که به آن دارند، برای خویشان، یتیمان، درماندگان، درراهماندهها، فقیران و در راه آزادی بردگان مصرف کنند و نماز را با آدابش بخوانند و زکات بدهند و وقتی قول میدهند، سرِ قولشان بمانند و بهویژه در سختیها و خسارتها و در میدان جنگ، صبور باشند. همینهایند که صداقت دارند و خودمراقبان واقعیاند. 177
اگر در جامعۀ اسلامی قتلی رخ بدهد، شما مسلمانان باید برای اجرای قصاص تلاش کنید؛ بدینصورت که شخص آزاد بهجای شخص آزاد قصاص شود، برده بهجای برده و زن بهجای زن.
اگر حق قصاص را خانوادۀ مقتول بهنفع قاتل بخشید، قاتل باید ممنونِ این بزرگواری باشد و خونبها را بیمعطّلی به خانوادۀ مقتول بپردازد. این حکم، نوعی تخفیف و لطف از طرف خداست. بعد از قصاص یا دادن دیه، اگر هریک از طرفین زیادهروی کند، عذابی زجرآور در انتظار اوست. 178
قانونِ قصاص حقیقتاً مایۀ دوام زندگی شماست، ای مردم عاقل، تا جامعه را از گسترش قتل و خونریزیِ حفظ کنید. 179
مستحب است که وقتی مرگِ یکی از شما نزدیک است و چیزِ بهدردبخوری از خود باقی گذاشته است، یکسومش را بهنحوی آبرومندانه برای پدر و مادر و خویشاوندان وصیت کند که این کار در شأن خودمراقبان است. 180
آنهایی که بعد از دانستن وصیت تغییرش دهند، این سهلانگاری فقط متوجه همانهایی است که تغییرش میدهند. خدا شنوای داناست. 181
البته اگر کسی نگرانِ این باشد که وصیتکننده در وصیتش دچار اشتباهی شده یا احیاناً سهلانگاری کرده است و آنوقت بهقصد سازش بین وارثان تغییرش دهد، گناهی مرتکب نشده است و در لغزشهای احتمالیاش، خدا آمرزندۀ مهربان است. 182
مسلمانان! همانطورکه بر مردمان پیش از شما اصل روزه واجب بوده، بر شما هم واجب است تا خودمراقب شوید. 183 البته شما در روزهایی مشخص، یعنی ماه رمضان، روزه بگیرید. هر کدامتان هم که مریض یا در سفرید، روزهای دیگری را بهجایش روزه بگیرید.
کسانی که روزه برایشان طاقتفرساست، بهجای هر روز به فقیری یک وعده غذا بدهند و البته اگر داوطلبانه روزه بگیرند، برایشان بهتر است. در کل، اگر بخواهید بدانید، روزهگرفتن برایتان آثار و برکات فراوانی بههمراه دارد.. 184
ماه رمضان ماهی است که در آن، قرآن برای راهنمایی مردم فرستاده شده است و قرآن نشانههایی روشن برای هدایت دارد و معیار تشخیص حق از باطل است. پس، هر کدامتان که وارد این ماه شدید، باید آن را روزه بگیرید؛ ولی آنهایی که مریض یا در سفرند، روزهای دیگری را بهجای آن روزه بگیرند تا یک ماه کامل شود. خدا راحتیتان را میخواهد. سختیتان را که نمیخواهد! بله، خدا توفیق روزهگرفتن به شما داد تا برای اینگونه هدایتهایش، به بزرگی یادش کنید و شکرش را بهجا آورید. 185
وقتی بندگانم، بهویژه روزهداران دربارۀ من از تو میپرسند، از قول من بگو: «نزدیکم من! همیشه هم، دعای دعاکننده را وقتی فقط از من بخواهد، سریع جواب میدهم. پس در مقابل، آنان هم دعوتم را بپذیرند و مرا باور داشته باشند تا در مسیر رشد قرار بگیرند.» 186
در شبهای روزهداری، همبستری با همسرانتان برایتان حلال شده است؛ چونکه در واقع، شما مثل یک روح هستید در دو بدن. خدا میدانست که شما با زیر پا گذاشتن ممنوعیت همبستری در شبهای روزهداری، به خودتان خیانت میکردید؛ پس به شما لطف کرد و از شما درگذشت. اما از الان و با تغییر قانون، در شبهای روزهداری، تا اذان صبح میتوانید با آنها زناشویی کنید و بچههای شایستهای که خدا برایتان در نظر گرفته است، از او بخواهید.
تا وقتی باریکۀ نور سحر از افق تاریک شب سر بزند، یعنی تا اذان صبح، میتوانید بخورید و بنوشید. بعدش، روزه را تا مغرب ادامه دهید.
در ضمن، وقتی در مساجد اعتکاف میکنید، با همسرانتان زناشویی نکنید. اینها خطقرمزهای خداست. نزدیک این خطقرمزها نشوید. خدا آیات و احکام خود را اینطور برای مردم روشن میکند تا مراقب رفتارشان باشند. 187
اموال همدیگر را که بینتان در گردش است، با کلاهبرداری به جیب نزنید. همچنین به قاضیها رشوه ندهید تا، با گرفتن احکام ظالمانه، بخشی از اموال مردم را بالا بکشید. خودتان هم میدانید که این کار چقدر زشت است! 188
پیامبر! دربارۀ فایدۀ شکلهای مختلفِ ماه از تو میپرسند. بگو: «آنها تقویم طبیعی برای مردم است و تعیینکنندۀ زمان حج.» خوبی آن نیست که لقمه را دور سر بچرخانید؛ بلکه خوبی آن است که مراقب رفتارتان باشید. پس در هر کاری از راهش وارد شوید و در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید تا خوشبخت شوید. 189
در راه خدا، با بتپرستهایی بجنگید که با شما سرِ جنگ دارند؛ ولی از حدّواندازه خارج نشوید! چونکه خدا تجاوزکارها را دوست ندارد. 190
هر جا پیدایشان کردید، بکُشیدشان و از مکه بیرونشان کنید، همانطورکه از آنجا بیرونتان کردند. فتنهگریِ آنها خیلی بدتر است از کشتهشدنشان به دست شما!
البته در محدودۀ مسجدالحرام با آنها نجنگید؛ مگر آنکه بخواهند با شما در آنجا بجنگند. بله، اگر با شما در آنجا جنگیدند، بیمعطّلی آنها را بکشید که سزای بیدینها همین است. 191 ولی اگر از جنگ با شما در محدودۀ مسجدالحرام دست برداشتند، خدا آمرزندۀ مهربان است. 192
با این فتنهگرها آنقدر بجنگید تا دیگر فتنهای در عالم نباشد و دین الهی عالمگیر شود؛ ولی اگر از فتنهگری دست برداشتند، دیگر کاری به کارشان نداشته باشید؛ زیرا فقط با کسانیکه از فتنهگری دست نمیکشند، باید دشمنی را ادامه داد. 193
جنگ در ماههای محترم در برابر جنگ در ماههای محترم. بله، حرمتشکنیها را میتوانید تلافی کنید: هرکه به حقوق و حریم شما دستدرازی کرد، شما هم بههمان مقدار تلافی کنید. البته در این کار زیادهروی نکنید و بدانید خدا در کنار کسانی است که مراقب رفتارشان باشند. 194
در راه تقویت بُنیۀ دفاعیِ امت اسلامی هزینه کنید و با کوتاهیکردن در این مسئله، خودتان را به نابودی نکشانید. بله، کارِ درست و حسابشده انجام دهید که خدا درستکاران را دوست دارد.
195
حج و عمره را برای رضای خدا بهپایان برسانید. پس اگر بهخاطر بیماری یا ترس از دشمن وارد مکه نشدید، بسته به توانِ مالیتان، شتر یا گاو یا گوسفند قربانی کنید و تا آن حیوان در قربانگاه قربانی نشده، سرهایتان را نتراشید.
در ضمن، هر کدامتان سردرد دارید یا مرض پوستی و ناچارید سرتان را زودتر بتراشید، بهجایش باید روزهای بگیرید یا صدقهای بدهید یا گوسفندی بکشید.
حالا اگر از بیماری یا خطر دشمن در امان بودید و قصد حج تمتّع کردید، بسته به توانِ مالیتان، قربانی کنید. اگر هم توان مالی برای تهیۀ قربانی نداشتید، بهجایش سه روز در سفرِ حج و هفت روز بعد از برگشتن از حج، رویهم ده روز، روزه بگیرید.
حج تمتّع وظیفۀ آنانی است که ساکن مکه و اطرافش نباشند. از این بترسید که حج تمتّع را قبول نداشته باشید و بدانید مجازات خدا شدید است! 196
مراسم حج در ماههای معیّنی انجام میشود. هرکس در این ماهها با پوشیدن لباس اِحرام، حج را بر خود واجب کند، همبسترشدن، گفتن دروغ و ناسزا و قسمخوردنِ به خدا ممنوع است.
در ضمن، هر کار خوبی بکنید، خدا آن را میداند. پس برای سفر آخرت زادوتوشه بردارید که بهترین زادوتوشه مراقبت از رفتار است و یک نمونهاش هم انجام حج است. بله، در حضور من مراقب رفتارتان باشید ای مردم عاقل. 197
برایتان اشکالی ندارد که در سفر حج با کارهای تجاری دنبال روزی حلال الهی باشید. وقتی هم از عرفات برگشتید، در مَشعَرُالحرام خدا را یاد کنید. بله، یادش کنید، بهشکرانۀ اینکه هدایتتان کرد که بدونشک قبل از آن گمراه بودید. 198
بعد، از همان جایی که مردم بهطرف مِنا سرازیر میشوند، شما هم سرازیر شوید و از خدا آمرزش بخواهید که خدا آمرزندۀ مهربان است. 199
وقتی اعمال حجّتان را تمام کردید، خدا را همانطور یاد کنید که پدرانتان را بهرسم جاهلیت یاد میکردید و بلکه بهتر از آن. بعضی دعاکنندگان اینطور دعا میکنند: «خدایا، به ما فقط در همین دنیا بده!» آنها دیگر در آخرت بهرهای ندارند! 200
اما عدهای دیگر اینطور دعا میکنند: «خدایا، به ما هم در این دنیا خوبی بده و هم در آخرت و از عذاب جهنم حفظمان کن.» 201
البته همۀ دعاکنندگان تأثیر دعاهای خود را بهاندازۀ کار و تلاششان میبینند؛ زیرا خدا به همۀ خواستهها کاملاً اِشراف دارد. 202
دو یا سه روز در مِنا باشید و خدا را یاد کنید؛ البته هر حاجیِ باتقوایی، چه بعد از دو روز به مکه برگردد و چه احیاناً بعد از سه روز، درهرصورت نهتنها گناهی نکرده، بلکه گناهانش آمرزیده میشود. در ضمن، در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و بدانید شما را دستهجمعی به محضرش میبرند. 203
لابهلای مردم، منافقهایی هستند که از ظاهر و محتوای حرفهایشان دربارۀ زندگی خوب در دنیا، خوشت میآید. تازه، خدا را بر چیزی که در دل دارند، شاهد میگیرند! درحالیکه آنها دشمن سرسختِ اسلاماند. 204 وقتی به مقامومنصبی برسند، همۀ تلاششان را بهکار میبندند تا نظم جامعه را بر هم بزنند و نظام خانواده را از هم بپاشند. البته معلوم است که خدا این افسارگسیختگی را دوست ندارد. 205 وقتی به آنها بگویند: «بترسید از خدا و دست بردارید از این کارها»، حس جاهطلبی باعث ادامۀ کارهای زشتشان میشود؛ پس حقّشان همان جهنم است و آن بدجایی است! 206
بین مردم، کسانی هم هستند که برای بهدستآوردن رضایت خدا جانشان را تقدیم میکنند و خدا با آفریدن چنین افرادی، نشان داده که دلسوز بندگانش است. 207
مسلمانان! همگی تسلیم محض خدا باشید و پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست. 208 بعد از اینهمه دلیلهای روشن، اگر دچار لغزش شدید، بدانید خدا در انتقامگیری از شما شکستناپذیرِ کاردرست است! 209
خطاکارها نکند فقط منتظر ایناند که خدا و فرشتگانِ عذاب، در پوشش ابرهای تیره و تار، سراغشان بیایند و کارشان یکسره شود؟! البته که همۀ کارها به خدا ختم میشود. 210
از بنیاسرائیل بپرس که چه نعمتها و معجزههای روشنی به آنها دادیم؛ ولی نمکنشناسی کردند! هرکه نعمتهای خدادادی را نابجا استفاده کند، بداند که مجازات خدا شدید است. 211
زندگی پست دنیا در نظر بیدینها رنگولعاب داده شده است. برای همین، مسلمانانی را که فقیرند مسخره میکنند؛ درحالیکه روز قیامت، مسلمانانی که مراقب رفتارشان بودهاند، از آنها برترند. البته خدا به هرکه مصلحت بداند، فراوان روزی میدهد. 212
انسانهای نخستین گروهی ساده و یکدست بودند که کمکم دچار اختلافِ شدید شدند. خدا پیامبران اولوالعزم را فرستاد تا مژدهرسان و هشداردهنده باشند و همراهشان کتابهای دادگستر فرستاد تا دربارۀ چیزهایی که مردم سرش اختلاف داشتند، بینشان داوری کنند؛ ولی این عالمانِ زیادهخواه بودند که با وجود اینهمه دلیلهای روشن، اختلافنظر در معارف دین را باب کردند. خدا هم بهخواست خودش به مؤمنان لطف کرد و در کوران اختلافها و تفرقهها، راه را از چاه نشانشان داد. بله، خدا هرکه را شایسته ببیند، به راه درستِ زندگی میبرد. 213
نکند خیال کردهاید بیآنکه مثل گذشتگانِ قبل از خودتان سختی بکشید، به بهشت میروید؟! بله، آنان با سختیها و رنجهای فراوانی دستوپنجه نرم کردند و تا جایی به هولوهراس افتادند که نزدیک بود پیامبران و پیروانشان بگویند: «یاری خدا پس کِی میآید؟!» بدانید کمک خدا نزدیک است! 214
از تو میپرسند که چه چیزی انفاق کنند. بگو: «چیزهای بهدردخور انفاق کنید و بهتر است آن را به پدر و مادر، خویشان، یتیمان، فقیران و درراهماندهها بدهید. معلوم است که هر کار خیری میکنید، خدا آن را میداند.» 215
جنگ با دشمن بر شما واجب است، هرچند برایتان ناخوشایند است! شاید چیزی را دوست نداشته باشید؛ اما بهنفعتان باشد. شاید هم چیزی را دوست داشته باشید؛ اما بهضررتان باشد. سود و زیان واقعیتان را خدا میداند. شما که نمیدانید! 216
پیامبر، از تو دربارۀ جنگ در ماههای محترم میپرسند. پاسخ بده: «جنگ در ماههای محترم گناه بزرگی است؛ اما انجامندادن عبادت خدا، بلکه بدتر، مانعشدن از عبادت خدا مثل جلوگیری از ورود مردم به مسجدالحرام و اخراج مسلمانان از مکه، از نظر خدا گناهی بزرگتر است. در واقع، فتنهگری از آدمکشی هم بدتر است!»
آنها آنقدر با شما میجنگند تا اگر بتوانند، شما را از دینتان برگردانند. هر کدامتان که از دین خودش برگردد و در حال بیدینی بمیرد، کارهای خوبی هم که احتمالاً کرده است، در دنیا و آخرت هدر میرود. اینجور آدمها جهنمیاند و آنجا ماندنی. 217
البته مسلمانان واقعی و کسانی که در راه خدا مهاجرت کرده و جنگیدهاند، بهلطف خدا امیدوارند؛ زیرا خدا آمرزندۀ مهربان است. 218
پیامبر! از تو دربارۀ شراب و قمار میپرسند. بگو: «آنها ضرر فراوانی دارند. البته منافع کم و کاذبی هم برای مردم دارند؛ ولی ضررشان از سودشان بیشتر است.»
همچنین، از تو میپرسند که چه چیزی انفاق کنند. بگو: «مازاد بر نیاز خودتان را.» خدا آیات و احکام خودش را اینطور برایتان روشن میکند تا دربارۀ دنیا و آخرت، خوب فکر کنید.
همچنین از تو دربارۀ یتیمان میپرسند. بگو: «سروساماندادن به زندگی آنان، با مدیریت صحیح اموالشان، بهتر از این است که کلاً بهحال خود رهایشان کنید. اگر آنان را جزو زندگی خودتان هم کردید، خب انگار اعضای خانوادۀ شما هستند! البته خدا خرابکار را از درستکار تشخیص میدهد.» اگر خدا میخواست، شما را دراینباره بهزحمت میانداخت. بله، خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 219و220
با زنهای بتپرست، تا مسلمان نشدهاند، ازدواج نکنید. یقیناً کنیزِ مسلمان بهتر از زن آزادِ بتپرست است؛ هرچند از او خوشتان بیاید! به مردهای بتپرست هم، تا مسلمان نشدهاند، زن ندهید. بهیقین، بردۀ مسلمان بهتر از مرد آزادِ بتپرست است؛ هرچند از او خوشتان بیاید! آخر، بتپرستها به آتش جهنم دعوتتان میکنند؛ اما خدا با دستورها و توفیقهای خودش به بهشت و آمرزش دعوتتان میکند. همچنین، آیات و احکامش را برای مردم روشن میکند تا بهخود بیایند. 221
از تو دربارۀ عادت ماهانه میپرسند. بگو: «این حالت، ناراحتی و اذیتی را بههمراه دارد آنهم بیشتر برای زنان! پس در دورۀ عادت ماهانه بهطرف همسرانتان نروید؛ یعنی با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند. وقتی هم غسل کردند، میتوانید مطابق سفارش خدا با آنان همبستر شوید. اگر هم احیاناً در دورۀ عادت ماهانه نزدیکی کردهاید، توبه کنید که خدا توبهکنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.» 222
بانوانتان باغوبوستان شمایند؛ پس هرطور که میخواهید و از راه معمول، وارد باغوبوستانتان شوید و با تربیت بچههای شایسته، برای آخرتِ خود کاری کنید! در حضور خدا، مراقب رفتارتان با اعضای خانواده باشید و بدانید که دستآخر، خدا را ملاقات میکنید. این ملاقات را به مؤمنانِ اهل رعایت مژده بده! 223
در هر کاری فوراً به خدا قسم نخورید، تا توفیق پیدا کنید کارهای خوب انجام دهید و مراقب رفتارتان باشید و بین مردم آشتی برقرار کنید. خدا شنوای داناست. 224
البته برای قسمهایتان از روی لقلقۀ زبان، خدا به شما سخت نمیگیرد؛ ولی برای قسمهای جدّیتان بازخواستتان خواهد کرد. خدا آمرزندۀ بردبار است. 225
مردانی که بهرسم جاهلیت قسم میخورند که همبستری با زنانشان را ترک کنند، چهار ماه فرصت دارند: اگر با آنها آشتی کردند، خدا آمرزندۀ مهربان است 226 و اگر تصمیم به طلاقشان گرفتند، خدا شنوای داناست. 227
زنانِ طلاقدادهشده باید تا سه بار پاکی، از ازدواج خودداری کنند و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، نباید حاملگیشان را مخفی کنند. اگر شوهرانشان قصد ازسرگیریِ زندگی را دارند، در مدت این سه پاکی میتوانند آنان را برگردانند.
زنان در برابر وظایفی که بهعهده دارند، حقوق بایسته و شایستهای هم دارند؛ البته مدیریت خانواده با مرد خانه یعنی شوهر است. خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 228
طلاق رِجعی دو بار مجاز است. پس مردی که زنش را طلاق رِجعی داده است، یا باید در مدت عده، با او بهخوشی آشتی کند یا در انتهای عده، بهخوبی از او جدا شود. در این نوع طلاق، حق ندارید چیزی از آنچه به زنان دادهاید، پس بگیرید.
اما وقتی زن طلاق بخواهد یا هر دویشان، اگر خودشان یا اطرافیان یا دادگاه بترسند که آنها از خطقرمزهای الهی بگذرند، اشکالی ندارد که زن در عوض طلاق، از مهریهاش بگذرد یا حتی بیشتر از آن به شوهر بپردازد. اینها خطقرمزهای الهی است. آنها را زیر پا نگذارید؛ چون آنهایی که خطقرمزهای الهی را زیر پا بگذارند، واقعاً بدکارند! 229
در طلاق رِجعی، اگر مرد برای بار سوم طلاقش داد، دیگر آن زن برایش حلال نیست؛ مگر اینکه زن با مرد دیگری ازدواج کند.
اگر شوهرِ بعدی طلاقش داد، اشکالی ندارد که زن و آن شوهر قبلی دوباره ازدواج کنند؛ البته درصورتیکه امیدوار باشند حقوق زناشویی را رعایت کنند. اینها خطقرمزهای الهی است که خدا برای مردم خوشفهم بیانشان میکند. 230
بله، وقتی زنان را طلاق رِجعی دادید و آنان به پایان عدّۀ خود نزدیک شدند، بهخوشی با آنها آشتی کنید یا بهخوشی از آنها جدا شوید. بهقصد اذیتوآزار هم نگهشان ندارید تا حقوقشان را زیر پا بگذارید. هرکه اینطور کند، یقیناً به خودش بد کرده است!
قوانین خدا را بهمسخره نگیرید! بهیاد آورید نعمتهای خدا را در حقتان و بهویژه قرآن و حکمتی را که برایتان فرستاده و با آنها پندتان میدهد. در حضور خدا، مراقب رفتارتان باشید و بدانید خدا همه چیز را میداند. 231
در ضمن، بعد از اینکه زنان را طلاق دادید و عدّۀ آنها بهپایان رسید، در صورت توافق با شوهر مناسب، مانع ازدواجشان نشوید. از این دستور فقط آنانی پند میگیرند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. اینگونه برخورد به رشد و پاکیتان بیشتر کمک میکند. خیر و صلاحتان را خدا میداند. شما که نمیدانید! 232
مادران حتی اگر طلاقداده شده هم باشند، حق دارند بچههایشان را دو سال تمامِ قمری شیر دهند. البته این برای مادرانی است که دوست دارند دوران شیرخوارگی کودکانشان را کامل کنند.
خوراک و پوشاک مادر در مدت شیردهی، در حدّ معمول، بهعهدۀ پدر است و در صورت مرگ پدر، بر عهدۀ پدر و مادرِ پدر. کسی بیشتر از توانش وظیفه ندارد. هیچ مادر یا پدری هم نباید بهخاطر بچهاش آسیب ببیند.
در ضمن، اشکالی ندارد که پدر و مادر کودک با رضایت و مشورتِ هم، او را زودتر از دو سال از شیر بگیرند.
همچنین، ایرادی ندارد که برای شیردادن بچههایتان دایه بگیرید؛ بهشرط آنکه مزدی را که قرار است به او بدهید، محترمانه بپردازید. در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید و بدانید خدا کارهایتان را میبیند. 233
زنانی که شوهرانشان میمیرند، باید چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند و وقتی عدّۀ خود را بهپایان رساندند و خواستند با شوهر مناسبی ازدواج کنند، شما حق ندارید دخالت کنید. خدا از کارهایتان آگاه است. 234
برایتان اشکالی ندارد که از زنانِ در عدّه، با گوشهوکنایه خواستگاری کنید یا فکر ازدواج با آنها را در دلهایتان بپرورانید! خدا میداند که شما حتماً بهیادشان میافتید. ولی با آنها قولوقرار پنهانی نگذارید؛ مگر اینکه حرفهای کلی بزنید.
بههرحال، تا عدّۀ آنان بهپایان نرسیده است، صیغۀ عقد نخوانید و بدانید خدا میداند آنچه در سرهایتان میگذرد؛ پس بترسید از مخالفت با او و بدانید خدا آمرزندۀ بردبار است. 235
طلاقدادن زنانی که با آنان تماس جنسی نداشتهاید یا برایشان مهریهای مشخص نکردهاید، اشکالی ندارد؛ ولی زنانِ بیمهریه را قبل از طلاقدادن، با هدیۀ مناسبی راضی کنید: توانگر بهاندازۀ توان خودش و تنگدست هم بهاندازۀ توان خودش. این کار وظیفهای است بر عهدۀ درستکاران. 236
اگر هم قبل از تماس جنسی، زنانتان را طلاق دهید، درصورتیکه برایشان مهریهای مشخص کردهاید، واجب است نصفش را به آنها بدهید؛ مگر آنکه خودشان از آن بگذرند یا کسی که اختیارِ عقد دست اوست، بگذرد. اینکه گذشت کنید، البته با تقوا سازگارتر است. بزرگواریکردن را در بین خودتان فراموش نکنید که خدا کارهایتان را میبیند. 237
حتی در کوران مشکلات، کاملاً مراقب نمازها، بهویژه نماز ظهر، باشید و بهخاطر خدا و با فروتنی، به نماز بایستید. 238 حال، اگر نگرانِ دشمن یا خطر دیگری بودید، هرطور که میتوانید، نماز بخوانید: مثلاً پیاده یا سواره. وقتی هم فضا برایتان امن شد، با خواندن نماز بهطور معمول، خدا را یاد کنید؛ بهشکرانۀ آنکه چیزهایی را یادتان داد که نمیتوانستید یاد بگیرید. 239
مردانی که مرگشان نزدیک است و همسر دارند، خوب است که برای همسرانشان وصیت کنند: هزینۀ زندگیشان تا یک سال پرداخت شود و از خانۀ شوهر هم بیرونشان نکنند؛ ولی اگر بهاختیار خودشان بیرون رفتند و برای زندگی خودشان تصمیم مناسبی گرفتند، دیگر مسئولیتی بهعهدهتان نیست. خدا شکستناپذیرِ کاردرست است. 240
به همۀ زنانِ طلاقدادهشده هدیۀ مناسبی بدهید که این کار سزاوارِ مردانی است که مراقب رفتارشان باشند 241 خدا آیات و احکامش را اینطور برایتان بیان میکند تا عقلتان را بهکار بیندازید. 242
مگر ندیدی آن جمعیتِ بیش از دههزارنفری را که از ترس مرگ از خانهوکاشانۀ خودشان خارج شدند؟! پس خدا فرمان مرگشان را صادر کرد: «بمیرید!» بعد، زندگی دوباره به آنها بخشید. بله، خدا به مردم خیلی لطف دارد؛ ولی بیشترِ مردم شکر نمیکنند! 243بله، در راه خدا با دشمنانتان بجنگید و از خودتان دفاع کنید و بدانید خدا شنوای داناست. 244
چه کسی حاضر است کارهای خوبی مثل اهدای جان و مال، پیش خدا پسانداز کند تا وقت برگرداندن، خدا برایش چندین برابرشان کند؟ فقط خدا روزیِ بندگان را کم و زیاد میکند و دستآخر هم فقط بهسوی او برگردانده میشوید. 245
مگر ندیدی خواص و بزرگان بنیاسرائیلِ بعد از موسی را که به پیامبرِ زمانشان پیشنهاد کردند: «از خدا بخواه فرماندهی برایمان منصوب کند تا در راه خدا بجنگیم.» پیامبرشان هشدار داد: «اگر فرمان جنگ صادر شود، مطمئنید که سرپیچی نمیکنید و میجنگید؟!» گفتند: «مگر چهمان است که در راه خدا نجنگیم؟! با آنکه از خانهوکاشانۀ خودمان اخراج شدهایم و از زن و بچههایمان جدایمان کردهاند!»
ولی همینکه فرمان جنگ صادر شد، جز عدۀ کمی، همگی سرپیچی کردند! خدا حال بدکارهایی چون شما را خوب میداند. 246
پیامبرشان به آنها خبر داد: «باید بدانید خدا طالوت را به فرماندهیتان انتخاب کرده است.» با اعتراض گفتند: «چطور فرماندهیمان را او بهعهده بگیرد، با آنکه ثروت چندانی ندارد؟! برای این مقام، ما از او لایقتریم!» پیامبرشان تأکید کرد: «خدا او را برایتان انتخاب کرده و از نظر نبوغ نظامی و نیروی بدنی، بر شما برتریاش داده است. بله، خدا فرمانرواییِ خودش را به هرکس لایق ببیند، میدهد؛ چونکه خدا دستش باز است و میداند به چه کسی بدهد.» 247
آنوقت پیامبرشان به آنها مژده داد: «نشانۀ خداییبودنِ فرماندهی طالوت، آن صندوقِ مقدسی است که پیش شما میآید تا دلگرمی و آرامشی از طرف خدا باشد. بعضی یادگارهای خاندان موسی و هارون در آن هست و فرشتگان حملش میکنند! این معجزه نشانۀ خوبی است برای شما در پیبردن به حقانیت طالوت، اگر واقعاً ایمان داشته باشید.» 248
طالوت همینکه با لشکریانش راه افتاد، اینطور هشدار داد: «خدا با نهر آبی امتحانتان میکند: هرکه از آن بنوشد، دنبالهروِ واقعی من نیست و هرکه اصلاً به آن لب نزد، دنبالهروِ واقعی من است؛ البته هرکه کف دستی بنوشد، اشکالی ندارد.» جز عدۀ کمی، همگی از آن نوشیدند و از سپاه جدا شدند!
همینکه طالوت با مؤمنانِ همراهش از آن نهر آب عبور کردند و به راه خود ادامه دادند، آنهایی که کف دستی از آب نوشیده بودند، گفتند: «در حال حاضر، ما قدرت مقابله با جالوت و سپاهیانش را نداریم!» اما کسانی که اصلاً لب به آب نزده بودند و آرزوی شهادت را در دل میپروراندند، گفتند: «چه گروههای کمتعدادی بودهاند که بهخواست خدا، بر گروههای پرتعداد پیروز شدهاند. بله، خدا در کنار اهل صبر است.» 249
همینها، وقتی با جالوت و سپاهیانش روبهرو شدند، اینطور دعا کردند: «خدایا، از صبر و استقامت سرشارمان کن، قدمهایمان را استوار کن و بر این جماعت بیدین پیروزمان فرما.» 250 پس بهخواست خدا شکستشان دادند و داوود جالوت را کشت.
خدا به داوود حکومت و حکمت داد. مهارتهایی هم که صلاح میدانست، یادش داد.
بهفرض، خدا جلوی زیادهخواهیها و خرابکاریهای بعضی مردم را به دست بعضی دیگر نگیرد، همهجای زمین را هرجومرج فرا میگیرد؛ ولی خدا در حق جهانیان بسیار بزرگوار است. 251
این داستانهای واقعی نشانۀ علم و قدرت و ارادۀ خداست که مختصر و مفید برای تو میخوانیم و بهیقین، تو جزو پیامبرانی. 252
البته پیامبران را با ویژگیهایی بر همدیگر برتری دادیم: خدا با برخیشان بهطور ویژه حرف زد و درجات برخی دیگر را بالا برد؛ مثلاً به عیسیبنمریم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم.
اگر خدا بهزور میخواست، مردمی که بعد از پیامبران آمدند با همدیگر نمیجنگیدند، آنهم بعد از آنهمه دلیلهای روشن! ولی آنها دچار اختلاف شدند: عدهای ایمان آوردند و عدهای بیدین شدند. بله، اگر خدا میخواست، با هم نمیجنگیدند؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میکند. 253
مسلمانان! از هر چیزی که روزیتان کردهایم، در راه خدا هزینه کنید؛ قبل از آنکه روزی برسد که نه خریدوفروشی در کار است و نه رفاقتی و نه شفاعتی. کسانی که از هزینهکردن در راه خدا طفره میروند، واقعاً بدکارند! 254
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. نه چرت میزند، نه خوابش میگیرد. آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. چه کسی در برابر او بیاجازهاش حقّ شفاعت دارد؟! آینده و گذشتۀ همۀ موجودات را میداند. جز بهمقداری که او بخواهد، به ذرهای از علمش دست پیدا نمیکنند. علم و رحمتش آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهداریشان برایش مشکل نیست. او بلندمرتبۀ بزرگ است. 255
دینداری واجب است؛ اما دیگران را نمیتوان و نباید بهزور دیندار کرد؛ چونکه راه از چاه کاملاً مشخص است. پس هرکه در زندگی از آنچه در تعارض با خداست، دوری کند و خدا را باور داشته باشد، به چنان تکیهگاه مطمئنی پناه میبَرد که هیچ تزلزلی در آن راه ندارد. خدا شنوای داناست. 256
خدا کسوکار کسانی است که ایمان میآورند. آنان را از تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی، بهطرف نور معرفت و پاکی بیرون میکشد؛ اما کسانی که بیدینی میکنند، کسوکارشان طاغوتهاییاند که آنها را از روشنایی خداجویی بهسوی تاریکیهای بیخدایی میکشانند. آنها جهنمیاند و آنجا ماندنی. 257
اکنون، سه مثال: ندیدی نمرودِ پادشاه را که، مغرور از قدرتی که در اصل خدا به او داده بود، با ابراهیم دربارۀ خدا چونوچرا میکرد؟ وقتی ابراهیم به او جواب داد: «صاحباختیار من همان است که به دنیا میآورد و از دنیا میبرد»، نمرود گفت: «خب، من هم به دنیا میآورم و از دنیا میبرم!» ابراهیم مثال روشنتری زد: «خدا خورشید را از مشرق بیرون میآورد. تو بیا و از مغرب دربیاورش!» اینجا بود که آن بیدین، در برابر این منطق، ماتومبهوت ماند! بله، خدا دست چنین جماعت بدکاری را نمیگیرد. 258
همینطور، ندیدی آن کسی را که از شهر ویرانهای عبور میکرد که ساکنانش مرده بودند. با تعجب، به خودش گفت: «مردمِ این شهر را بعد از مردنشان خدا چطور در روز قیامت زنده میکند؟!» پس خدا جانش را برای مدت صد سال گرفت. بعد، زندهاش کرد و پرسید: «چند سال در حال مرگ ماندی؟» جواب داد: «یک روز ماندهام یا کمتر از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال مرده بودی! ببین خوردنی و نوشیدنیات، بعد از اینهمه مدت، فاسد نشده؛ اما ببین الاغت چطور متلاشی و پوسیده شده است! این ماجرا را ترتیب دادیم تا زندهشدنِ تو را نشانۀ قدرتمان برای مردم قرار دهیم و... . حالا به استخوانهای الاغت نگاه کن که چطور سرِهمشان میکنیم و گوشت و پوست بر آنها میرویانیم!» همینکه چگونگی زندهشدنِ مردگان برایش روشن شد، اعتراف کرد: «بله، میدانم که خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید.» 259
حال، دقت کن در این ماجرا که ابراهیم درخواست کرد: «خدایا، نشانم بِده مردهها را چطور زنده میکنی.» خدا پرسید: «مگر این را باور نداری؟!» جواب داد: «چرا؛ ولی دوست دارم با انجامش بهدست خودم، دلم آرام بگیرد.» فرمان داد: «چهار نوع پرنده بگیر و بعد از سربریدن، ریزریز و مخلوطشان کن! بعد، هر تکهای از آن را بر سر کوهی بگذار. سپس، صدایشان بزن تا بهسرعت پیشت بیایند! بدان که خدا شکستناپذیرِ کاردرست است.» 260
موقعیت کسانی که اموالشان را در راه خدا هزینه میکنند، مِثل موقعیت دانهای است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد! تازه، خدا برای هرکه لایق ببیند، چندین برابرش میکند! آخر، خدا روزیگسترِ داناست. 261
کسانی که اموالشان را در راه خدا هزینه میکنند و بهدنبال بخشش خود، نه منّتی میگذارند و نه تحقیری میکنند، پاداششان پیشِ خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 262
بهعلاوه، ردکردن مؤدبانۀ گدایان و گذشت از بددهنیشان، بهتر از دادن صدقهای است که تحقیری بهدنبالش باشد. آخر، خدا بینیاز بردبار است. 263
مسلمانان! صدقههای خودتان را با منّتگذاشتن و تحقیرکردن خراب نکنید؛ درست مثل آنهایی که داراییشان را برای خودنمایی به مردم میبخشند و خدا و روز قیامت را باور ندارند!
وضع چنین اشخاص ریاکاری مانند وضعیت تختهسنگ صافی است که رویش، لایۀ نازکی از خاک نشسته و بذری در آن است. آنوقت، باران شدیدی بر آن میبارد: خاک را میشوید و سطح سنگ را صاف میگذارد! بله، منّتگذارها و تحقیرکنندهها از کارهایشان سودی نمیبرند؛ چونکه خدا دست اینجور ریاکارهای بیدین را نمیگیرد. 264
ازآنطرف، موقعیت کسانی که اموالشان را برای بهدستآوردن رضایت خدا و دلکندنِ از مالِ دنیا، در راه خدا هزینه میکنند، مانند موقعیت باغی است که روی تپهای قرار دارد. آنوقت باران شدیدی بر آن میبارد و آن باغ دوچندان میوه میدهد! حتی اگر باران شدیدی بر آن نبارد، نمنم باران برایش کافی است. بله، خدا کارهایتان را میبیند. 265
آیا هیچ کدامتان دوست دارد باغ خرما و انگوری داشته باشد که زیر درختانش جویها روان است و برایش در آن باغ میوههای متنوع دیگری هم هست و آنوقت، درحالیکه دوران پیریاش فرا رسیده و فرزندانی خردسال دارد، ناگهان گردبادی سوزان آن باغ را به تلی از خاکستر تبدیل کند؟! خدا آیات و احکامش را اینطور برایتان توضیح میدهد تا به فکر فرو روید! 266
مسلمانان! از دسترنجتان و از محصولات و معادنی که برایتان از دل خاک بیرون آوردهایم، مرغوبش را برای زکات و صدقه بدهید؛ نه اجناس بُنجلی را که حتی خودتان هم قبول نمیکنید مگر با بیمیلی و از روی ناچاری! البته حواستان باشد که خدا در عین بینیازی، قدردان بخششهای بهدردخورتان است. 267
شیطان، با ترساندن از فقر، شما را از کمک به نیازمندان بازمیدارد و به کارهای زشتی چون بخل تشویقتان میکند؛ ولی خدا، با وعدۀ آمرزش خودش و افزایش روزیاش، به کمک به نیازمندان تشویقتان میکند. آخر، خدا روزیگسترِ داناست. 268
خدا به انفاقکنندگان بااخلاص حکمت میدهد و به هرکس حکمت داده شود، در حقیقت به او خیر فراوانی داده شده است؛ البته فقط مردم عاقل، متوجه این نکته میشوند. 269
هر چیزی در راه خدا هزینه کنید یا هر نذری بهعهده بگیرید، خدا میداند. کسانی هم که دراینباره کوتاهی میکنند، هیچ یاوری ندارند. 270
صدقهها را اگر آشکارا و البته با اخلاص بدهید، خوب کاری کردهاید! ولی اگر آن را مخفیانه به فقیران آبرومند بدهید، برایتان بهتر است و در هر دو حالت، خدا بخشی از گناهانتان را بهتناسب انفاقتان، محو میکند؛ زیرا خدا از کارهایتان آگاه است. 271
البته بهعهدۀ تو نیست که مجبورشان کنی چطور در راه خدا هزینه کنند؛ بلکه خدا به هرکس که شایسته ببیند، راه درستِ این کار را نشان میدهد. چیزهای بهدردخوری که در راه خدا هزینه میکنید، در واقع بهسود خودتان است؛ البته درصورتیکه فقط برای رضای خدا انفاق کنید. هر چیز بهدردخوری را که در راه خدا هزینه کنید، در قیامت به شما کامل پس میدهند و حقی از شما ضایع نمیشود. 272
بهتر است کمکهایتان را به نیازمندانی بدهید که بهخاطر خدمت در راه خدا، در تنگنای مالیاند و برای کسب درآمد نمیتوانند دوندگی کنند. ازبسکه آبرومندند و صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند، شخص بیاطلاع خیال میکند وضعشان خوب است! ولی تو از حال و روزشان اینان را میشناسی. اینان با اصرار و سماجت از مردم گدایی نمیکنند. خدا کمکهایی را که به این عده میکنید، میداند. 273
کسانی که اموالشان را شب و روز و پنهان و آشکار در راه خدا هزینه میکنند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 274
از طرف دیگر، رباخوارها دیوانهوار دنبال برهمزدن بازار کسبوکارند. این برای آن است که حتی ادعا میکنند: «خریدوفروش هم دقیقاً مثل رباست!» درحالیکه خدا خریدوفروش را حلال کرده است و ربا را حرام.
هرکس دستور پندآمیزی از طرف خدا به او برسد و از آن بهبعد از کار زشتش دست بردارد، آن دستور شامل گذشتههای او نمیشود؛ البته عاقبت کارش دست خداست. ولی آنهایی که بر ادامۀ آن کار زشت پافشاری کنند، جهنمیاند و آنجا ماندنی. 275
خدا ربا را کمکم نابود و بیبرکت میکند و صدقات را چندبرابر و بابرکت. خدا هیچ رباخوارِ ناسپاس و سهلانگاری را دوست ندارد. 276
مسلمانانی که حرفهای گفتهشده در بالا را باور کنند و کارهای خوب بکنند و نماز را با آدابش بخوانند و صدقه بدهند، پاداششان پیش خدا محفوظ است و نه ترسی بر آنان غلبه میکند و نه غصه میخورند. 277
مسلمانان! در حضور خدا حقوق مالیِ دیگران را رعایت کنید و اگر واقعاً مؤمنید، باقیماندۀ ربایی را که میگرفتید، از بدهکارهایتان نگیرید. 278
اگر چنین نکردید و به رباخواری ادامه دادید، در واقع به خدا و رسولش اعلام جنگ کردهاید؛ اما اگر توبه کنید و از رباخواری دست بکشید، اصلِ سرمایههایتان برای خودتان است: دراینحال، نه حق کسی را ضایع میکنید و نه کسی حقّتان را ضایع میکند. 279
حالا اگر بدهکاری توان پرداخت اصل سرمایه را هم ندارد، تا وقتِ توانایی مهلتش بدهید. بهشرط آنکه همۀ تلاش خود را در پرداخت بدهیاش بهکار ببندد. اگر هم اصلاً توان پرداخت نداشت، بخشیدنش برایتان بهتر است؛ البته اگر ارزش این دو کار را بدانید. 280
بترسید از روزی که بهسوی خدا برِتان میگردانند! بعد، در عدالت محض، کارهای هرکس را کامل به او پس میدهند. 281
مسلمانان! در قراردادهای مدتدار، تعهدات مالیتان به همدیگر را بنویسید.
اگر سواد خواندن و نوشتن ندارید، باید نویسندهای در حضور شما آن را با دقت بنویسد. نویسنده هم بهشکرانۀ اینکه خدا به او توفیق سوادآموزی داده است، نباید از نوشتن خودداری کند.
بدهکار باید در حضور خدا، یعنی صاحباختیارش، میزان بدهیاش را بدون کموکاست دیکته کند و نویسنده هم بنویسد.
در ضمن، اگر بدهکار به هر علتی، مثل کمعقلی یا ضعف یا ناتوانی در تکلم، توانایی دیکتهکردن ندارد، سرپرستِ او بهدرستی دیکته کند.
علاوه بر نوشتنِ بدهی، دو مرد مسلمانِ معتمد و در صورت نبودنِ دو مرد، یک مرد و دو زن مسلمانِ معتمد را بر این بدهی شاهد بگیرید تا اگر یکی از آن دو زن بعضی جزئیات قرارداد را فراموش کرد، آنیکی بهیادش بیاورد.
وقتی شاهدان را برای شهادتدادن دعوت میکنند، نباید از این کار خودداری کنند.
در نوشتن مبلغ و مدت بدهی، چه کم باشد چه زیاد، تنبلی نکنید؛ چونکه از نظر خدا، نوشتن تعهدات عادلانهتر است. همچنین محکمهپسندتر است و برای اینکه کارتان به اختلاف و دعوا نکشد، بهتر.
از طرف دیگر، اگر معامله نقدی بود و جنس و پول را درجا دستبهدست کردید، اشکالی ندارد که آن را ننویسید؛ ولی بههرحال در معاملات مهم، شاهدگرفتن خوب است.
همچنین، برای نویسنده و شاهد نباید ایجاد مزاحمتی شود که اگر چنین کنید، منحرف شدهاید و در واقع به خودتان بد کردهاید. در حضور خدا مراقب رفتارتان باشید. خداست که احکام دین را یادتان میدهد. آخر، او هر چیزی را میداند. 282
اگر در سفر بودید و نویسندهای پیدا نکردید، چیزی بهعنوان گِرو از بدهکار بگیرید و اگر به هم اطمینان دارید، گروگرفتن لازم نیست. پس بدهکاری که به او اعتماد شده باید بدهیاش را در موعد مقرر بپردازد و در حضور خدا، یعنی صاحباختیارش، مراقب رفتارش باشد.
بدهیتان را انکار نکنید! هرکه بدهیاش را انکار کند، واقعاً که سهلانگار است. بله، خدا میداند که چه میکنید. 283
آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال خداست؛ بنابراین، عقاید و اخلاق و نیتهای زشتی که دارید، چه آشکارش کنید و چه پیش خودتان نگه دارید، خدا شما را بابت آنها حسابرسی میکند: بعد، هرکه را لایق ببیند، میآمرزد و هرکه را مستحق عذاب ببیند، مجازات میکند؛ چونکه خدا از عهدۀ هر کاری برمیآید. 284
پیامبر آنچه را از طرف خدا برایش فرستاده شده، باور کرد و مؤمنانِ همراهش هم آن را باور کردند. همگی خدا، فرشتگانش، کتابهایش و پیامبرانش را باور کردند و گفتند: «در اصل نبوت، بین هیچیک از پیامبران خدا فرق نمیگذاریم.» همچنین گفتند: «گوش شنوا داشتیم و اطاعت کردیم. خدایا، از تو آمرزش میخواهیم و بهسوی توست سرانجامِ همه...» 285
خدا هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میداند. هر کار خوبی بکند، بهسود خودش است و هر کار بدی هم بکند، به زیان خودش.
«... خدایا، اگر فراموش کردیم یا مرتکب خطا شدیم، به ما سخت نگیر! خدایا، هیچ تکلیف سنگینی بر دوشمان نگذار، آنطورکه بر دوش کسانی که قبل از ما بودند گذاشتی، بهخاطر کارهای زشتشان! خدایا، بابت عواقب گناهانمان، کارهای طاقتفرسا بر دوش ما نگذار. از گناهان ما چشم بپوش و آنها را بپوشان و با محوکردنشان به ما رحم کن! تو همهکارۀ مایی؛ پس بر جماعت بیدین پیروزمان کن.» 286