ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند
68. قلم
به نام خدای بزرگوار مهربان
نون. به قلم قسم و به آنچه مینویسند 1 که تو بهلطف خدا و برخلاف تهمتها، دیوانه نیستی 2 و بهپاس پایداریات پاداشی بیپایان داری 3 و تو بر قلّۀ اخلاق نشستهای! 4
بههمین زودیها میبینی و میبینند 5 که کدامتان دیوانهاید! 6 البته خدا بهتر میداند وضعوحال آنهایی را که از راهش بهدر شدهاند یا در راه درست قرار دارند. 7
دنبالهروِ آنهایی نباش که تو را به دروغگویی متهم میکنند. 8 دوست دارند کوتاه بیایی تا کوتاه بیایند! 9 دنبالهروِ هیچ قسمخورندۀ رذلی نباش؛ 10 همان بدگویی که برای سخنچینی اینجا و آنجا میرود. 11 بهشدت بخیل است و زیادهخواه و سهلانگار. 12 گستاخ است و گذشته از آن، بیاصلوتبار. 13 بهصِرف اینکه اموال و اولاد فراوان دارد، 14 وقتی آیههایمان را برایش میخوانند، میگوید: «اینها که همان افسانههای گذشتگان است!» 15 بهزودی بینىاش را به خاک مىمالیم! 16
ما امتحانشان میکنیم؛ همانطورکه صاحبان باغ سوخته را امتحان کردیم: وقتی قسم خوردند که صبح زود میوههای باغ را بچینند 17 و ذرهای به نیازمندان ندهند! 18 شب که خواب بودند، بلایی از طرف خدا به جان باغ افتاد 19 و باغ به تلّی از خاکستر تبدیل شد! 20
صبح، بیخبر از همهجا، همدیگر را صدا زدند: 21 «اگر میخواهید بروید میوهچینی، تا آفتاب نزده، سراغ محصولتان بروید.» 22 بعد، راه افتادند و آهسته به هم میگفتند: 23 «نکند امروز در باغ، نیازمندی سراغتان بیاید!» 24 بله، با این نیت راهی شدند که به نیازمندان چیزی ندهند. 25
بهمحض اینکه آن باغ سوخته را دیدند، گفتند: «وای که ما بد راهی رفتیم! 26 تازه، از همه چیز هم محروم شدیم!» 27
عاقلترینشان گفت: «نگفتم به شما که چرا با کمک به فقرا بهیاد خدا نیستید؟!» 28 گفتند: «بله، تقصیر خدا نیست! خودِ ما بد کردیم.» 29 آنوقت ملامتکنان، به همدیگر رو کردند 30 و گفتند: «خاک بر سر ما! واقعاً که گردنکشی کردیم. 31 امیدواریم که خدا بهجای این باغ، بهترش را به ما بدهد. ما دیگر به خدا رو کردیم.» 32
اینطور است عذاب دنیا! کاش میدانستند که عذاب آخرت از این هم بزرگتر است! 33 از طرف دیگر، خودمراقبان، پیش خدا باغهای پُرنازونعمت دارند. 34
آیا فرمانبران را با گناهکارها یکی میکنیم؟! 35 چهتان شده؟! چطور قضاوت مىکنید؟! 36 مگر کتابی آسمانی دارید که از رویش میخوانید 37 که: «در آخرت هرچه انتخاب کنید، همان برای شماست»؟! 38 یا مگر قول محکمی از ما گرفتهاید که تا روز قیامت، هرجور حکم کنید، حقِ شماست؟! 39 از آنها بپرس که کدامشان آن یکیبودن را تضمین میکند؟! 40 نکند بتهایشان واسطه میشوند برای این یکیشدن؟! اگر راست میگویند، معرفیشان کنند! 41
روزی میرسد که کارشان زار شود. دعوت میشوند به سجدهکردن؛ ولی از درون نمیتوانند! 42
خواری در چشمهایشان موج میزند و خفت سرتاپایشان را میگیرد! البته در دنیا هم به سجده دعوت میشدند، درحالیکه صحیح و سالم بودند! 43
آنهایی را که قرآن را دروغ میدانند، به من واگذار: از جایى که فکرش را نمىکنند، کمکم گریبانشان را خواهیم گرفت. 44 البته بهاندازۀ کافی مهلتشان میدهم؛ چون نقشهام حسابشده است! 45
مگر برای راهنماییشان مزدی از آنها خواستهای که از پرداختش کمر خم کرده باشند؟! 46 مگر علم غیب پیش آنهاست که حرفهایشان را دربارۀ تو از رویش مینویسند؟! 47 صبر کن تا خدا فرمان عذاب تدریجیاش را پیش ببرد.
مثل یونس هم نباش! او برای نجاتش، بغضآلود صدایمان زد. 48 اگر بهفرض، لطف خدا در قبول توبه شامل حالش نمیشد، در حالی به آن ساحل بدون گیاه انداخته میشد که مستحق ملامت بود! 49 پس خدا برگزیدش و جزو شایستگانش کرد. 50
وقتی بتپرستها قرآن میشنوند، کم مانده که با چشمزخم، به تو آسیب بزنند. تازه، میگویند: «او دیوانه است!» 51 درحالیکه این قرآن فقط مایۀ یادآوری جهانیان است. 52
68. قلم
به نام خدای بزرگوار مهربان
نون. به قلم قسم و به آنچه مینویسند 1 که تو بهلطف خدا و برخلاف تهمتها، دیوانه نیستی 2 و بهپاس پایداریات پاداشی بیپایان داری 3 و تو بر قلّۀ اخلاق نشستهای! 4
بههمین زودیها میبینی و میبینند 5 که کدامتان دیوانهاید! 6 البته خدا بهتر میداند وضعوحال آنهایی را که از راهش بهدر شدهاند یا در راه درست قرار دارند. 7
دنبالهروِ آنهایی نباش که تو را به دروغگویی متهم میکنند. 8 دوست دارند کوتاه بیایی تا کوتاه بیایند! 9 دنبالهروِ هیچ قسمخورندۀ رذلی نباش؛ 10 همان بدگویی که برای سخنچینی اینجا و آنجا میرود. 11 بهشدت بخیل است و زیادهخواه و سهلانگار. 12 گستاخ است و گذشته از آن، بیاصلوتبار. 13 بهصِرف اینکه اموال و اولاد فراوان دارد، 14 وقتی آیههایمان را برایش میخوانند، میگوید: «اینها که همان افسانههای گذشتگان است!» 15 بهزودی بینىاش را به خاک مىمالیم! 16
ما امتحانشان میکنیم؛ همانطورکه صاحبان باغ سوخته را امتحان کردیم: وقتی قسم خوردند که صبح زود میوههای باغ را بچینند 17 و ذرهای به نیازمندان ندهند! 18 شب که خواب بودند، بلایی از طرف خدا به جان باغ افتاد 19 و باغ به تلّی از خاکستر تبدیل شد! 20
صبح، بیخبر از همهجا، همدیگر را صدا زدند: 21 «اگر میخواهید بروید میوهچینی، تا آفتاب نزده، سراغ محصولتان بروید.» 22 بعد، راه افتادند و آهسته به هم میگفتند: 23 «نکند امروز در باغ، نیازمندی سراغتان بیاید!» 24 بله، با این نیت راهی شدند که به نیازمندان چیزی ندهند. 25
بهمحض اینکه آن باغ سوخته را دیدند، گفتند: «وای که ما بد راهی رفتیم! 26 تازه، از همه چیز هم محروم شدیم!» 27
عاقلترینشان گفت: «نگفتم به شما که چرا با کمک به فقرا بهیاد خدا نیستید؟!» 28 گفتند: «بله، تقصیر خدا نیست! خودِ ما بد کردیم.» 29 آنوقت ملامتکنان، به همدیگر رو کردند 30 و گفتند: «خاک بر سر ما! واقعاً که گردنکشی کردیم. 31 امیدواریم که خدا بهجای این باغ، بهترش را به ما بدهد. ما دیگر به خدا رو کردیم.» 32
اینطور است عذاب دنیا! کاش میدانستند که عذاب آخرت از این هم بزرگتر است! 33 از طرف دیگر، خودمراقبان، پیش خدا باغهای پُرنازونعمت دارند. 34
آیا فرمانبران را با گناهکارها یکی میکنیم؟! 35 چهتان شده؟! چطور قضاوت مىکنید؟! 36 مگر کتابی آسمانی دارید که از رویش میخوانید 37 که: «در آخرت هرچه انتخاب کنید، همان برای شماست»؟! 38 یا مگر قول محکمی از ما گرفتهاید که تا روز قیامت، هرجور حکم کنید، حقِ شماست؟! 39 از آنها بپرس که کدامشان آن یکیبودن را تضمین میکند؟! 40 نکند بتهایشان واسطه میشوند برای این یکیشدن؟! اگر راست میگویند، معرفیشان کنند! 41
روزی میرسد که کارشان زار شود. دعوت میشوند به سجدهکردن؛ ولی از درون نمیتوانند! 42
خواری در چشمهایشان موج میزند و خفت سرتاپایشان را میگیرد! البته در دنیا هم به سجده دعوت میشدند، درحالیکه صحیح و سالم بودند! 43
آنهایی را که قرآن را دروغ میدانند، به من واگذار: از جایى که فکرش را نمىکنند، کمکم گریبانشان را خواهیم گرفت. 44 البته بهاندازۀ کافی مهلتشان میدهم؛ چون نقشهام حسابشده است! 45
مگر برای راهنماییشان مزدی از آنها خواستهای که از پرداختش کمر خم کرده باشند؟! 46 مگر علم غیب پیش آنهاست که حرفهایشان را دربارۀ تو از رویش مینویسند؟! 47 صبر کن تا خدا فرمان عذاب تدریجیاش را پیش ببرد.
مثل یونس هم نباش! او برای نجاتش، بغضآلود صدایمان زد. 48 اگر بهفرض، لطف خدا در قبول توبه شامل حالش نمیشد، در حالی به آن ساحل بدون گیاه انداخته میشد که مستحق ملامت بود! 49 پس خدا برگزیدش و جزو شایستگانش کرد. 50
وقتی بتپرستها قرآن میشنوند، کم مانده که با چشمزخم، به تو آسیب بزنند. تازه، میگویند: «او دیوانه است!» 51 درحالیکه این قرآن فقط مایۀ یادآوری جهانیان است. 52