- 943
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق سید سعید قیامة ، قریش
این تلاوت شامل آیات 1 تا آخر سوره قیامه - آیات 1 تا آخر سوره قریش است که در حسینیه ارشاد اجرا شده است .
سوره 75: القیامة
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به روز قیامت (1)
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
از اینرو مىپرسد قیامت کى خواهد بود (6)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
و ماه بىنور گردد (8)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
آن روز انسان مىگوید راه فرار کجاست (10)
یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مىکنند (13)
یُنَبَّأُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
چنین نیست که شما مىپندارید و دلایل معاد را کافى نمىدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
و آخرت را رها مىکنید (21)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿22﴾
و به پروردگارش مىنگرد (23)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
زیرا مىداند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مىشکند (25)
تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
چنین نیست که انسان مىپندارد او ایمان نمىآورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
و گفته شود آیا کسى هست کهاین بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در آن روز گفته مىشود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
بلکه تکذیب کرد و روىگردان شد (32)
وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمىداشت (33)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (34)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (35)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
آیا انسان گمان مىکند بىهدف رها مىشود (36)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا او نطفهاى از منى که در رحم ریخته مىشود نبود (37)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿39﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
سوره 106: قریش
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
براى الفتدادن قریش (1)
لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ ﴿1﴾
الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان [خدا پیلداران را نابود کرد] (2)
إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ ﴿2﴾
پس باید خداوند این خانه را بپرستند (3)
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿3﴾
همان [خدایى] که در گرسنگى غذایشان داد و از بیم [دشمن] آسودهخاطرشان کرد (4)
الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴿4﴾
سوره 75: القیامة
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سوگند به روز قیامت (1)
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
آیا انسان مىپندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مىخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
از اینرو مىپرسد قیامت کى خواهد بود (6)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
و ماه بىنور گردد (8)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
آن روز انسان مىگوید راه فرار کجاست (10)
یَقُولُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مىکنند (13)
یُنَبَّأُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
چرا که جمعکردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
چنین نیست که شما مىپندارید و دلایل معاد را کافى نمىدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
و آخرت را رها مىکنید (21)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿22﴾
و به پروردگارش مىنگرد (23)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
زیرا مىداند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مىشکند (25)
تَظُنُّ أَن یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
چنین نیست که انسان مىپندارد او ایمان نمىآورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
و گفته شود آیا کسى هست کهاین بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در آن روز گفته مىشود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
بلکه تکذیب کرد و روىگردان شد (32)
وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمىداشت (33)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (34)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایستهتر استشایستهتر (35)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
آیا انسان گمان مىکند بىهدف رها مىشود (36)
أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا او نطفهاى از منى که در رحم ریخته مىشود نبود (37)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿39﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
سوره 106: قریش
به نام خداوند رحمتگر مهربان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
براى الفتدادن قریش (1)
لِإِیلَافِ قُرَیْشٍ ﴿1﴾
الفتشان هنگام کوچ زمستان و تابستان [خدا پیلداران را نابود کرد] (2)
إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاء وَالصَّیْفِ ﴿2﴾
پس باید خداوند این خانه را بپرستند (3)
فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیْتِ ﴿3﴾
همان [خدایى] که در گرسنگى غذایشان داد و از بیم [دشمن] آسودهخاطرشان کرد (4)
الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ ﴿4﴾