فهرست
سوره یوسف آیات 1 تا 24، تکویر

تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره یوسف آیات 1 تا 24، تکویر

  • 54 دقیقه مدت
  • 811 دریافت شده
تلاوت: غیر ایرانی متقدم
تلاوت: کامل
تلاوت: مجلسی
ملیت قاری: مصری
تلاوت تحقیق استاد عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1961 میلادی در کشور مصر، شهر اسکندریه اجرا گردیده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿1﴾
الف لام راء این است آیات کتاب روشنگر (1)

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿2﴾
ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم باشد که بیندیشید (2)

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿3﴾
ما نیکوترین سرگذشت را به موجب این قرآن که به تو وحى کردیم بر تو حکایت مى ‏کنیم و تو قطعا پیش از آن از بى‏ خبران بودى (3)

إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ﴿4﴾
[یاد کن] زمانى را که یوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم دیدم [آنها] براى من سجده مى کنند (4)

قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَى إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿5﴾
[یعقوب] گفت اى پسرک من خوابت را براى برادرانت‏ حکایت مکن که براى تو نیرنگى مى‏ اندیشند زیرا شیطان براى آدمى دشمنى آشکار است (5)

وَکَذَلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَى آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿6﴾
و این چنین پروردگارت تو را برمى‏ گزیند و از تعبیر خوابها به تو مى ‏آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام مى ‏کند همان گونه که قبلا بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرد در حقیقت پروردگار تو داناى حکیم است (6)

لَقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِلسَّائِلِینَ ﴿7﴾
به راستى در [سرگذشت] یوسف و برادرانش براى پرسندگان عبرتهاست (7)

إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿8﴾
هنگامى که [برادران او] گفتند یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما که جمعى نیرومند هستیم دوست‏ داشتنى‏ ترند قطعا پدر ما در گمراهى آشکارى است (8)

اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ ﴿9﴾
[یکى گفت] یوسف را بکشید یا او را به سرزمینى بیندازید تا توجه پدرتان معطوف شما گردد و پس از او مردمى شایسته باشید (9)

قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿10﴾
گوینده‏ اى از میان آنان گفت‏ یوسف را مکشید اگر کارى مى ‏کنید او را در نهانخانه چاه بیفکنید تا برخى از مسافران او را برگیرند (10)

قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَى یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ﴿11﴾
گفتند اى پدر تو را چه شده است که ما را بر یوسف امین نمى‏ دانى در حالى که ما خیرخواه او هستیم (11)

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿12﴾
فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازى کند و ما به خوبى نگهبان او خواهیم بود (12)

قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿13﴾
گفت اینکه او را ببرید سخت مرا اندوهگین مى ‏کند و مى‏ ترسم از او غافل شوید و گرگ او را بخورد (13)

قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿14﴾
گفتند اگر گرگ او را بخورد با اینکه ما گروهى نیرومند هستیم در آن صورت ما قطعا [مردمى] بى‏ مقدار خواهیم بود (14)

فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَأَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هَذَا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿15﴾
پس وقتى او را بردند و همداستان شدند تا او را در نهانخانه چاه بگذارند [چنین کردند] و به او وحى کردیم که قطعا آنان را از این کارشان در حالى که نمى‏ دانند با خبر خواهى کرد (15)

وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ ﴿16﴾
و شامگاهان گریان نزد پدر خود [باز] آمدند (16)

قَالُوا یَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَکْنَا یُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ کُنَّا صَادِقِینَ ﴿17﴾
گفتند اى پدر ما رفتیم مسابقه دهیم و یوسف را پیش کالاى خود نهادیم آنگاه گرگ او را خورد ولى تو ما را هر چند راستگو باشیم باور نمى دارى (17)

وَجَاءُوا عَلَى قَمِیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿18﴾
و پیراهنش را [آغشته] به خونى دروغین آوردند [یعقوب] گفت [نه] بلکه نفس شما کارى [بد] را براى شما آراسته است اینک صبرى نیکو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصیف مى ‏کنید خدا یارى ‏ده است (18)

وَجَاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَى هَذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ﴿19﴾
و کاروانى آمد پس آب ‏آور خود را فرستادند و دلوش را انداخت گفت مژده این یک پسر است و او را چون کالایى پنهان داشتند و خدا به آنچه میکردند دانا بود (19)

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ﴿20﴾
و او را به بهاى ناچیزى چند درهم فروختند و در آن بى‏ رغبت بودند (20)

وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿21﴾
و آن کس که او را از مصر خریده بود به همسرش گفت نیکش بدار شاید به حال ما سود بخشد یا او را به فرزندى اختیار کنیم و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین مکانت بخشیدیم تا به او تاویل خوابها را بیاموزیم و خدا بر کار خویش چیره است ولى بیشتر مردم نمى‏ دانند (21)

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿22﴾
و چون به حد رشد رسید او را حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش مى‏ دهیم (22)

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿23﴾
و آن [بانو] که وى در خانه‏ اش بود خواست از او کام گیرد و درها را [پیاپى] چفت کرد و گفت بیا که از آن توام [یوسف] گفت پناه بر خدا او آقاى من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى ‏شوند (23)

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ﴿24﴾
و در حقیقت [آن زن] آهنگ وى کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او میکرد چنین [کردیم] تا بدى و زشتکارى را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود (24)

سوره 81: التکویر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿1﴾
آنگاه که خورشید به هم درپیچد (1)

وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿2﴾
و آنگه که ستارگان همى‏ تیره شوند (2)

وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿3﴾
و آنگاه که کوهها به رفتار آیند (3)

وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿4﴾
وقتى شتران ماده وانهاده شوند (4)

وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿5﴾
و آنگه که وحوش را همى‏ گرد آرند (5)

وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿6﴾
دریاها آنگه که جوشان گردند (6)

وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿7﴾
و آنگاه که جانها به هم درپیوندند (7)

وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿8﴾
پرسند چو زان دخترک زنده به‏ گور (8)

بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿9﴾
به کدامین گناه کشته شده است (9)

وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿10﴾
و آنگاه که نامه ‏ها زهم بگشایند (10)

وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿11﴾
و آنگاه که آسمان زجا کنده شود (11)

وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿12﴾
و آنگه که جحیم را برافروزانند (12)

وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿13﴾
و آنگه که بهشت را فرا پیش آرند (13)

عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿14﴾
هر نفس بداند چه فراهم دیده (14)

فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿15﴾
نه نه سوگند به اختران گردان (15)

الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ﴿16﴾
[کز دیده] نهان شوند و از نو آیند (16)

وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿17﴾
سوگند به شب چون پشت گرداند (17)

وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿18﴾
سوگند به صبح چون دمیدن گیرد (18)

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿19﴾
که [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است (19)

ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ﴿20﴾
نیرومند [که] پیش خداوند عرش بلندپایگاه است (20)

مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿21﴾
در آنجا [هم] مطاع [و هم] امین است (21)

وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿22﴾
و رفیق شما مجنون نیست (22)

وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿23﴾
و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان دیده (23)

وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿24﴾
و او در امر غیب بخیل نیست (24)

وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿25﴾
و [قرآن] نیست‏ سخن دیو رجیم (25)

فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿26﴾
پس به کجا مى ‏روید (26)

إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿27﴾
این [سخن] بجز پندى براى عالمیان نیست (27)

لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ﴿28﴾
براى هر یک از شما که خواهد به راه راست رود (28)

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿29﴾
و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نیز] نخواهید خواست (29)

قطعات صوتی

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

تلاوت‌هایی از این قاری

پایگاه قرآن