- 1332
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق راغب مصطفی غلوش سوره قلم آیات 1 تا آخر
تلاوت تحقیق راغب مصطفی غلوش، این تلاوت در کشور مصر، شهر قاهره ، مسجد امام حسین (ع) اجرا گردیده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿1﴾
نون سوگند به قلم و آنچه مى نویسند (1)
مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾
[که] تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستى (2)
وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾
و بى گمان تو را پاداشى بى منت خواهد بود (3)
وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿4﴾
و راستى که تو را خویى والاست (4)
فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ ﴿5﴾
به زودى خواهى دید و خواهند دید (5)
بِأَیْیِکُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾
[که] کدام یک از شما دستخوش جنونید (6)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿7﴾
پروردگارت خود بهتر مى داند چه کسى از راه او منحرف شده و [هم] او به راه یافتگان داناتر است (7)
فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ ﴿8﴾
پس از دروغزنان فرمان مبر (8)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿9﴾
دوست دارند که نرمى کنى تا نرمى نمایند (9)
وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ ﴿10﴾
و از هر قسم خورنده فرو مایه اى فرمان مبر (10)
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ ﴿11﴾
[که] عیبجوست و براى خبرچینى گام برمى دارد (11)
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿12﴾
مانع خیر متجاوز گناه پیشه (12)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ ﴿13﴾
گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است (13)
أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿14﴾
به صرف اینکه مالدار و پسردار است (14)
إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿15﴾
چون آیات ما بر او خوانده شود گوید افسانه هاى پیشینیان است (15)
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾
زودا که بر بینى اش داغ نهیم [و رسوایش کنیم] (16)
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ ﴿17﴾
ما آنان را همان گونه که باغداران را آزمودیم مورد آزمایش قرار دادیم آنگاه که سوگند خوردند که صبح برخیزند و [میوه] آن [باغ] را حتما بچینند (17)
وَلَا یَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾
و[لى] ان شاء الله نگفتند (18)
فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾
پس در حالى که آنان غنوده بودند بلایى از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش در آمد (19)
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ ﴿20﴾
و [باغ] آفت زده [و زمین بایر] گردید (20)
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ ﴿21﴾
پس [باغداران] بامدادان یکدیگر را صدا زدند (21)
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ ﴿22﴾
که اگر میوه مىچینید بامدادان به سوى کشت خویش روید (22)
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾
پس به راه افتادند و آهسته به هم مى گفتند (23)
أَنْ لَا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ ﴿24﴾
که امروز نباید در باغ بینوایى بر شما در آید (24)
وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿25﴾
و صبحگاهان در حالى که خود را بر منع [بینوایان] توانا مى دیدند رفتند (25)
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾
و چون [باغ] را دیدند گفتند قطعا ما راه گم کرده ایم (26)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾
[نه] بلکه ما محرومیم (27)
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾
خردمندترینشان گفت آیا به شما نگفتم چرا خدا را به پاکى نمى ستایید (28)
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿29﴾
گفتند پروردگارا تو را به پاکى مى ستاییم ما واقعا ستمگر بودیم (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾
پس بعضیشان رو به بعضى دیگر آوردند و همدیگر را به نکوهش گرفتند (30)
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ ﴿31﴾
گفتند اى واى بر ما که سرکش بوده ایم (31)
عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾
امید است که پروردگار ما بهتر از آن را به ما عوض دهد زیرا ما به پروردگارمان مشتاقیم (32)
کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿33﴾
عذاب [دنیا] چنین است و عذاب آخرت اگر مى دانستند قطعا بزرگتر خواهد بود (33)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿34﴾
براى پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغستانهاى پر ناز و نعمت است (34)
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ﴿35﴾
پس آیا فرمانبرداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد (35)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿36﴾
شما را چه شده چگونه داورى مى کنید (36)
أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ﴿37﴾
یا شما را کتابى هست که در آن فرا مى گیرید (37)
إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ ﴿38﴾
که هر چه را برمى گزینید براى شما در آن خواهد بود (38)
أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ ﴿39﴾
یا اینکه شما تا روز قیامت [از ما] سوگندهایى رسا گرفته اید که هر چه دلتان خواست حکم کنید (39)
سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ ﴿40﴾
از آنان بپرس کدامشان ضامن این [ادعا] یند (40)
أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿41﴾
یا شریکانى دارند پس اگر راست مى گویند شریکانشان را بیاورند (41)
یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿42﴾
روزى که کار زار [و رهایى دشوار] شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانایى نیابند (42)
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان به زیر افتاده خوارى آنان را فرو مى گیرد در حالى که [پیش از این] به سجده دعوت مى شدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این گفتار را تکذیب مى کند واگذار به تدریج آنان را به گونه اى که در نیابند [گریبان] خواهیم گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مى دهم زیرا تدبیر من [سخت] استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
آیا از آنان مزدى درخواست مى کنى و آنان خود را زیر بار تاوان گرانبار مى یابند (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا [علم] غیب پیش آنهاست و آنها مى نویسند (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایى ورز و مانند همدم ماهى [=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا درداد (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارک [حال] او نمیکرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته مى شد (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
پس پروردگارش وى را برگزید و از شایستگانش گردانید (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى گفتند او واقعا دیوانه اى است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست (52)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿1﴾
نون سوگند به قلم و آنچه مى نویسند (1)
مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾
[که] تو به لطف پروردگارت دیوانه نیستى (2)
وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾
و بى گمان تو را پاداشى بى منت خواهد بود (3)
وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿4﴾
و راستى که تو را خویى والاست (4)
فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ ﴿5﴾
به زودى خواهى دید و خواهند دید (5)
بِأَیْیِکُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾
[که] کدام یک از شما دستخوش جنونید (6)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿7﴾
پروردگارت خود بهتر مى داند چه کسى از راه او منحرف شده و [هم] او به راه یافتگان داناتر است (7)
فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ ﴿8﴾
پس از دروغزنان فرمان مبر (8)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿9﴾
دوست دارند که نرمى کنى تا نرمى نمایند (9)
وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ ﴿10﴾
و از هر قسم خورنده فرو مایه اى فرمان مبر (10)
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ ﴿11﴾
[که] عیبجوست و براى خبرچینى گام برمى دارد (11)
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿12﴾
مانع خیر متجاوز گناه پیشه (12)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ ﴿13﴾
گستاخ [و] گذشته از آن زنازاده است (13)
أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿14﴾
به صرف اینکه مالدار و پسردار است (14)
إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿15﴾
چون آیات ما بر او خوانده شود گوید افسانه هاى پیشینیان است (15)
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾
زودا که بر بینى اش داغ نهیم [و رسوایش کنیم] (16)
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ ﴿17﴾
ما آنان را همان گونه که باغداران را آزمودیم مورد آزمایش قرار دادیم آنگاه که سوگند خوردند که صبح برخیزند و [میوه] آن [باغ] را حتما بچینند (17)
وَلَا یَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾
و[لى] ان شاء الله نگفتند (18)
فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾
پس در حالى که آنان غنوده بودند بلایى از جانب پروردگارت بر آن [باغ] به گردش در آمد (19)
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ ﴿20﴾
و [باغ] آفت زده [و زمین بایر] گردید (20)
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ ﴿21﴾
پس [باغداران] بامدادان یکدیگر را صدا زدند (21)
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ ﴿22﴾
که اگر میوه مىچینید بامدادان به سوى کشت خویش روید (22)
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾
پس به راه افتادند و آهسته به هم مى گفتند (23)
أَنْ لَا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ ﴿24﴾
که امروز نباید در باغ بینوایى بر شما در آید (24)
وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿25﴾
و صبحگاهان در حالى که خود را بر منع [بینوایان] توانا مى دیدند رفتند (25)
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾
و چون [باغ] را دیدند گفتند قطعا ما راه گم کرده ایم (26)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾
[نه] بلکه ما محرومیم (27)
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾
خردمندترینشان گفت آیا به شما نگفتم چرا خدا را به پاکى نمى ستایید (28)
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿29﴾
گفتند پروردگارا تو را به پاکى مى ستاییم ما واقعا ستمگر بودیم (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾
پس بعضیشان رو به بعضى دیگر آوردند و همدیگر را به نکوهش گرفتند (30)
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ ﴿31﴾
گفتند اى واى بر ما که سرکش بوده ایم (31)
عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾
امید است که پروردگار ما بهتر از آن را به ما عوض دهد زیرا ما به پروردگارمان مشتاقیم (32)
کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿33﴾
عذاب [دنیا] چنین است و عذاب آخرت اگر مى دانستند قطعا بزرگتر خواهد بود (33)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿34﴾
براى پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغستانهاى پر ناز و نعمت است (34)
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ﴿35﴾
پس آیا فرمانبرداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد (35)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿36﴾
شما را چه شده چگونه داورى مى کنید (36)
أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ﴿37﴾
یا شما را کتابى هست که در آن فرا مى گیرید (37)
إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ ﴿38﴾
که هر چه را برمى گزینید براى شما در آن خواهد بود (38)
أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ ﴿39﴾
یا اینکه شما تا روز قیامت [از ما] سوگندهایى رسا گرفته اید که هر چه دلتان خواست حکم کنید (39)
سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ ﴿40﴾
از آنان بپرس کدامشان ضامن این [ادعا] یند (40)
أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿41﴾
یا شریکانى دارند پس اگر راست مى گویند شریکانشان را بیاورند (41)
یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿42﴾
روزى که کار زار [و رهایى دشوار] شود و به سجده فرا خوانده شوند و در خود توانایى نیابند (42)
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان به زیر افتاده خوارى آنان را فرو مى گیرد در حالى که [پیش از این] به سجده دعوت مى شدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این گفتار را تکذیب مى کند واگذار به تدریج آنان را به گونه اى که در نیابند [گریبان] خواهیم گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مى دهم زیرا تدبیر من [سخت] استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
آیا از آنان مزدى درخواست مى کنى و آنان خود را زیر بار تاوان گرانبار مى یابند (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا [علم] غیب پیش آنهاست و آنها مى نویسند (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایى ورز و مانند همدم ماهى [=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا درداد (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارک [حال] او نمیکرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته مى شد (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
پس پروردگارش وى را برگزید و از شایستگانش گردانید (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مى گفتند او واقعا دیوانه اى است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه [قرآن] جز تذکارى براى جهانیان نیست (52)