ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان به همراه شرح تکمیلی، اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند و فاطمه نیرومند
69.حاقّه
به نام خدای بزرگوار مهربان
حادثۀ حتمی! 1
آن حادثۀ حتمی چیست؟! {«حاقّه» و «قارعه» دو نام از نامهای قیامتاند و نیز «واقعه» در آیۀ 15.} 2
و چه میدانی آن حادثۀ حتمی چیست؟! 3
قوم ثمود و عاد آن حادثۀ درهمکوبنده را انکار کردند! 4
پس قوم ثمود با صاعقهای مرگبار نابود شدند! 5
قوم عاد هم با تندبادی استخوانسوز و وحشی نابود شدند! 6
خدا آن تندباد را هفت شب و هشت روزِ متوالی بر آنها مسلط کرد! پس اگر آنجا بودی، میدیدی که آن قومِ تنومند چنان به خاک افتادهاند که انگار تنههای توخالیِ درختان خرمایند! 7
حتی یک نفرشان جان سالم بهدر برد؟! 8
فرعون و اقوام قبل از او و مردم شهرهای زیروروشدۀ قوم لوط هم راه زندگی را بهخطا رفتند 9
و از فرستادگان خدا نافرمانی کردند. خدا هم به عذابی شدید گرفتارشان کرد! 10
البته وقتی سیلاب ویرانگر نوح شروع شد، ما اجدادتان را سوار آن کشتی عظیم کردیم 11
تا این حادثه را مایۀ یادآوریتان کنیم و امثال شما آن را به گوش جان بسپارند. 12
وقتی در شیپور قیامت یکباره بدمند 13
و زمین و کوهها را از جا بکنند و یکباره در هم بکوبند، 14
آن روز است که آن واقعۀ بزرگ واقع میشود! 15
آن روز، آسمان بهسبب سستشدنش بههم میریزد! 16
و فرشتگان در اطراف آسمان آمادۀ مأموریت میایستند و هشت فرشتۀ بلندمرتبه، ادارۀ جهان را آن روز بهعهده میگیرند! 17
آن روز احضارتان میکنند و چیزی از اسرارتان مخفی نمیماند! 18
هرکه کارنامهاش را با احترام، تقدیمش کنند، میگوید: «بیایید کارنامهام را بخوانید! 19
من فکر میکردم با حسابوکتابِ کارهایم روبهرو شوم!» 20
پس او در باغهایی بینظیر، زندگی دلچسبی خواهد داشت که میوههایش کاملاً در دسترس است.21و22و23
بهپاس کارهایی که در روزگاران گذشته کردید، بخورید و بنوشید: نوش جانتان! 24
اما آنکه کارنامهاش را با تحقیر، زیر بغلش بزنند، میگوید: «ایکاش کارنامهام را به من نمیدادند! 25
و حسابوکتابِ کارهایم را نمیدانستم! 26
ایکاش همان مرگ پایان کارم بود! 27
مالومنالم بهدردم نخورد 28
و مقاموموقعیتم از دستم رفت!» 29
خدا به فرشتگان میگوید: «او را بگیرید و غلوزنجیر کنید! 30
بعد، در دوزخ سرخوسوختهاش کنید! 31
آنوقت در زنجیری چند ده متری به بندش بکشید! 32
چونکه او خدای بزرگ را باور نداشت. 33
کسی را هم در دادن سهم غذای فقیران تشویق نکرد. 34
در نتیجه، امروز در اینجا دوستی صمیمی ندارد 35
و فقط غذایی از چرکاب نصیبش میشود 36
که تنها خلافکارها مجبورند از آن بخورند.» 37
نمیخواهم قسم بخورم به موجوداتی که میبینید و موجوداتی که نمیبینید 38و39
که البته این قرآن، سخن پیامبری بزرگوار است که از طرف خدا آورده، 40
نه سخن شاعری خیالپرداز. حیف که کمتر باور میکنید! 41
و نه سخن کاهنی پیشگو. حیف که کمتر بهخود میآیید! 42
بله، سخن فرستادهشدهای است از طرف صاحب جهانیان. 43
اگر بهفرض محال، پیامبر حرفهایی بهدروغ بر ما میبست، 44
او را محکم میگرفتیم 45
و شاهرگ حیاتش را میزدیم! 46
و هیچ کدامتان قدرت دفاع از او را نداشتید. 47
این قرآن برای خودمراقبان قطعاً مایۀ بهخودآمدن است. 48
البته ما خوب میدانیم که بعضیهایتان دروغش میدانید! 49
در ضمن، مایۀ حسرت بیدینها هم خواهد شد. 50
بله، قرآن و گزارشش از قیامت عین حقیقت است. 51
پس اسم خدای بزرگمرتبهات را به پاکی یاد کن. 52
69.حاقّه
به نام خدای بزرگوار مهربان
حادثۀ حتمی! 1
آن حادثۀ حتمی چیست؟! {«حاقّه» و «قارعه» دو نام از نامهای قیامتاند و نیز «واقعه» در آیۀ 15.} 2
و چه میدانی آن حادثۀ حتمی چیست؟! 3
قوم ثمود و عاد آن حادثۀ درهمکوبنده را انکار کردند! 4
پس قوم ثمود با صاعقهای مرگبار نابود شدند! 5
قوم عاد هم با تندبادی استخوانسوز و وحشی نابود شدند! 6
خدا آن تندباد را هفت شب و هشت روزِ متوالی بر آنها مسلط کرد! پس اگر آنجا بودی، میدیدی که آن قومِ تنومند چنان به خاک افتادهاند که انگار تنههای توخالیِ درختان خرمایند! 7
حتی یک نفرشان جان سالم بهدر برد؟! 8
فرعون و اقوام قبل از او و مردم شهرهای زیروروشدۀ قوم لوط هم راه زندگی را بهخطا رفتند 9
و از فرستادگان خدا نافرمانی کردند. خدا هم به عذابی شدید گرفتارشان کرد! 10
البته وقتی سیلاب ویرانگر نوح شروع شد، ما اجدادتان را سوار آن کشتی عظیم کردیم 11
تا این حادثه را مایۀ یادآوریتان کنیم و امثال شما آن را به گوش جان بسپارند. 12
وقتی در شیپور قیامت یکباره بدمند 13
و زمین و کوهها را از جا بکنند و یکباره در هم بکوبند، 14
آن روز است که آن واقعۀ بزرگ واقع میشود! 15
آن روز، آسمان بهسبب سستشدنش بههم میریزد! 16
و فرشتگان در اطراف آسمان آمادۀ مأموریت میایستند و هشت فرشتۀ بلندمرتبه، ادارۀ جهان را آن روز بهعهده میگیرند! 17
آن روز احضارتان میکنند و چیزی از اسرارتان مخفی نمیماند! 18
هرکه کارنامهاش را با احترام، تقدیمش کنند، میگوید: «بیایید کارنامهام را بخوانید! 19
من فکر میکردم با حسابوکتابِ کارهایم روبهرو شوم!» 20
پس او در باغهایی بینظیر، زندگی دلچسبی خواهد داشت که میوههایش کاملاً در دسترس است.21و22و23
بهپاس کارهایی که در روزگاران گذشته کردید، بخورید و بنوشید: نوش جانتان! 24
اما آنکه کارنامهاش را با تحقیر، زیر بغلش بزنند، میگوید: «ایکاش کارنامهام را به من نمیدادند! 25
و حسابوکتابِ کارهایم را نمیدانستم! 26
ایکاش همان مرگ پایان کارم بود! 27
مالومنالم بهدردم نخورد 28
و مقاموموقعیتم از دستم رفت!» 29
خدا به فرشتگان میگوید: «او را بگیرید و غلوزنجیر کنید! 30
بعد، در دوزخ سرخوسوختهاش کنید! 31
آنوقت در زنجیری چند ده متری به بندش بکشید! 32
چونکه او خدای بزرگ را باور نداشت. 33
کسی را هم در دادن سهم غذای فقیران تشویق نکرد. 34
در نتیجه، امروز در اینجا دوستی صمیمی ندارد 35
و فقط غذایی از چرکاب نصیبش میشود 36
که تنها خلافکارها مجبورند از آن بخورند.» 37
نمیخواهم قسم بخورم به موجوداتی که میبینید و موجوداتی که نمیبینید 38و39
که البته این قرآن، سخن پیامبری بزرگوار است که از طرف خدا آورده، 40
نه سخن شاعری خیالپرداز. حیف که کمتر باور میکنید! 41
و نه سخن کاهنی پیشگو. حیف که کمتر بهخود میآیید! 42
بله، سخن فرستادهشدهای است از طرف صاحب جهانیان. 43
اگر بهفرض محال، پیامبر حرفهایی بهدروغ بر ما میبست، 44
او را محکم میگرفتیم 45
و شاهرگ حیاتش را میزدیم! 46
و هیچ کدامتان قدرت دفاع از او را نداشتید. 47
این قرآن برای خودمراقبان قطعاً مایۀ بهخودآمدن است. 48
البته ما خوب میدانیم که بعضیهایتان دروغش میدانید! 49
در ضمن، مایۀ حسرت بیدینها هم خواهد شد. 50
بله، قرآن و گزارشش از قیامت عین حقیقت است. 51
پس اسم خدای بزرگمرتبهات را به پاکی یاد کن. 52