- 155
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل عمر القزابری سوره مبارکه قلم
تلاوت ترتیل سوره ای عمر القزابری به روایت ورش عن نافع _ترجمه استاد شیخ حسین انصاریان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿1﴾
ن [نون]، سوگند به قلم و آنچه نویسند (1)
مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾
تو -به لطف پروردگارتدیوانه نیستى (2)
وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾
و تو را پاداشى ناکاسته [/بىمنت] است (3)
وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿4﴾
و تو داراى اخلاق بسیار بزرگواران هاى هستى (4)
فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ ﴿5﴾
زودا که بنگرى و بنگرند (5)
بِأَیْیِکُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾
که کدامیک از شما دیوانهاید (6)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿7﴾
بىگمان پروردگارت به کسى که از راه او گم گشته و به رهیافتگان آگاهتر است (7)
فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ ﴿8﴾
پس از منکران اطاعت مکن (8)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿9﴾
خوش دارند که با آنان سازگارى کنى تا با تو سازگارى کنند (9)
وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ ﴿10﴾
و از هیچ بیهوده سوگند خوار پستى اطاعت مکن (10)
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ ﴿11﴾
عیب جوى روانه در پى سخن چینى (11)
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿12﴾
باز دارنده، از نیکى، تجاوزگر گناهکار (12)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ ﴿13﴾
درشتخوى، و بعد از این همه، ناپاک زاد (13)
أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿14﴾
به خاطر آنکه مالدار است و صاحب پسران (14)
إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿15﴾
چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید افسانه هاى پیشینیان است (15)
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾
زودا که بر بینى او نشانهاى بگذاریم (16)
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ﴿17﴾
ما آنان را آزمودهایم، همچنانکه باغداران را هم آزموده ایم، آنگاه که سوگند خوردند که صبحگاهان میوه هاى آن را بازچینند (17)
وَلَا یَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾
و ان شاء الله نگفتند (18)
فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾
سپس بلایى شبانه از جانب پروردگارت، در حالى که ایشان خفته بودند، بر آن زد (19)
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ ﴿20﴾
و مانند خاکستر سیاه شد (20)
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ ﴿21﴾
[آنان بىخبر] صبحگاهان همدیگر را فراخواندند (21)
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ ﴿22﴾
که اگر میوهچین هستید، پگاه به سراغ کشتزارتان بروید (22)
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾
سپس رهسپار شدند، در حالى که آهسته با همدیگر سخن مىگفتند (23)
أَنْ لَا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ ﴿24﴾
که مبادا بىنوایى به آنجا بر شما وارد شود (24)
وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿25﴾
و بر منع و مضایقه توانا شدند (25)
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾
و چون آن [باغ سیاه سوخته] را دیدند [جا خوردند و] گفتند ما گم گشته ایم (26)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾
نه، مثل اینکه، بىبهرهایم (27)
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾
بهترینشان گفت مگر به شما نگفته بودم که چرا تسبیح [و ان شاء الله] نمىگویید؟ (28)
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿29﴾
گفتند پاک است پروردگارمان، ما خود ستمکار بودیم (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾
سپس به سرزنش به همدیگر روى آوردند (30)
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ ﴿31﴾
گفتند واى بر ما، ما سرکش بودهایم (31)
عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾
چه بسا پروردگارمان بهتر از آن را برایمان جانشین گرداند، ما به سوى پروردگارمان مىگراییم (32)
کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿33﴾
این چنین است عذاب، و اگر مىدانستند عذاب اخروى سهمگین تر است (33)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿34﴾
براى پرهیزگاران در نزد پروردگارشان بهشتهاى پرناز و نعمت است (34)
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ﴿35﴾
آیا مسلمانان را همانند گناهکاران مىشماریم؟ (35)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿36﴾
شما را چه مىشود چگونه داورى مىکنید؟ (36)
أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ﴿37﴾
یا مگر کتابى دارید که در آنها مطالعه مىکنید (37)
إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ ﴿38﴾
که در آن براى شما هرچه آرزو کنید هست؟ (38)
أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ﴿39﴾
یا شما را پیمانهایى است با ما که حکم آن تا قیامت باقى باشد که هر چه حکم کنید براى شما باشد؟ (39)
سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ ﴿40﴾
از ایشان بپرس که کدامیک از آنان ضامن این امر است؟ (40)
أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿41﴾
یا شرکایى دارند، پس اگر راست مىگویند شریکانشان را به میان آورند (41)
یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿42﴾
روزى که هنگامه بالا گیرد، و آنان را به سجده دعوت کنند ولى نتوانند (42)
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان [از ترس] فرو افتاده باشد، غبار خفت و خوارى بر رخسارشان نشسته، و چنین بود که به سجده دعوت مىشدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این سخن را تکذیب مىکند، وابگذار، زودا که آهسته آهسته به نحوى که در نیابند، فرو خواهیم شان گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مىدهم، زیرا تدبیر من سخت استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
یا مگر از آنان مزدى درخواست مىکنى، و آنان خود را زیر بار تاوان، گرانبار مى یابند؟ (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا مگر علم و اسرار غیب با ایشان است و از روى آن مىنویسند؟ (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در انتظار حکم پروردگارت شکیبایى کن و همانند صاحب ماهى [ یونس] مباش که [در تاریکى] ندا در داد و خشم فرو خورده بود (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر نعمتى از جانب پروردگارش او را دستگیرى نمىکرد، به کرانه[ى بىآب و علف] افکنده شده بود و قابل ملامت بود (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش قرار داد (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و بسیار نزدیک بود که کافران چون قرآن را شنیدند، تو را با دیدگانشان آسیب برسانند و گفتند او دیوانه است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه آن جز پندى براى جهانیان نیست (52)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ﴿1﴾
ن [نون]، سوگند به قلم و آنچه نویسند (1)
مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾
تو -به لطف پروردگارتدیوانه نیستى (2)
وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾
و تو را پاداشى ناکاسته [/بىمنت] است (3)
وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿4﴾
و تو داراى اخلاق بسیار بزرگواران هاى هستى (4)
فَسَتُبْصِرُ وَیُبْصِرُونَ ﴿5﴾
زودا که بنگرى و بنگرند (5)
بِأَیْیِکُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾
که کدامیک از شما دیوانهاید (6)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ﴿7﴾
بىگمان پروردگارت به کسى که از راه او گم گشته و به رهیافتگان آگاهتر است (7)
فَلَا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ ﴿8﴾
پس از منکران اطاعت مکن (8)
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ ﴿9﴾
خوش دارند که با آنان سازگارى کنى تا با تو سازگارى کنند (9)
وَلَا تُطِعْ کُلَّ حَلَّافٍ مَهِینٍ ﴿10﴾
و از هیچ بیهوده سوگند خوار پستى اطاعت مکن (10)
هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ ﴿11﴾
عیب جوى روانه در پى سخن چینى (11)
مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ ﴿12﴾
باز دارنده، از نیکى، تجاوزگر گناهکار (12)
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِکَ زَنِیمٍ ﴿13﴾
درشتخوى، و بعد از این همه، ناپاک زاد (13)
أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿14﴾
به خاطر آنکه مالدار است و صاحب پسران (14)
إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿15﴾
چون آیات ما بر او خوانده شود، گوید افسانه هاى پیشینیان است (15)
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾
زودا که بر بینى او نشانهاى بگذاریم (16)
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ﴿17﴾
ما آنان را آزمودهایم، همچنانکه باغداران را هم آزموده ایم، آنگاه که سوگند خوردند که صبحگاهان میوه هاى آن را بازچینند (17)
وَلَا یَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾
و ان شاء الله نگفتند (18)
فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾
سپس بلایى شبانه از جانب پروردگارت، در حالى که ایشان خفته بودند، بر آن زد (19)
فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ ﴿20﴾
و مانند خاکستر سیاه شد (20)
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ ﴿21﴾
[آنان بىخبر] صبحگاهان همدیگر را فراخواندند (21)
أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ ﴿22﴾
که اگر میوهچین هستید، پگاه به سراغ کشتزارتان بروید (22)
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾
سپس رهسپار شدند، در حالى که آهسته با همدیگر سخن مىگفتند (23)
أَنْ لَا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ ﴿24﴾
که مبادا بىنوایى به آنجا بر شما وارد شود (24)
وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿25﴾
و بر منع و مضایقه توانا شدند (25)
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾
و چون آن [باغ سیاه سوخته] را دیدند [جا خوردند و] گفتند ما گم گشته ایم (26)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾
نه، مثل اینکه، بىبهرهایم (27)
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾
بهترینشان گفت مگر به شما نگفته بودم که چرا تسبیح [و ان شاء الله] نمىگویید؟ (28)
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿29﴾
گفتند پاک است پروردگارمان، ما خود ستمکار بودیم (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾
سپس به سرزنش به همدیگر روى آوردند (30)
قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ ﴿31﴾
گفتند واى بر ما، ما سرکش بودهایم (31)
عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾
چه بسا پروردگارمان بهتر از آن را برایمان جانشین گرداند، ما به سوى پروردگارمان مىگراییم (32)
کَذَلِکَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿33﴾
این چنین است عذاب، و اگر مىدانستند عذاب اخروى سهمگین تر است (33)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿34﴾
براى پرهیزگاران در نزد پروردگارشان بهشتهاى پرناز و نعمت است (34)
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ ﴿35﴾
آیا مسلمانان را همانند گناهکاران مىشماریم؟ (35)
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ﴿36﴾
شما را چه مىشود چگونه داورى مىکنید؟ (36)
أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ ﴿37﴾
یا مگر کتابى دارید که در آنها مطالعه مىکنید (37)
إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ ﴿38﴾
که در آن براى شما هرچه آرزو کنید هست؟ (38)
أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ﴿39﴾
یا شما را پیمانهایى است با ما که حکم آن تا قیامت باقى باشد که هر چه حکم کنید براى شما باشد؟ (39)
سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذَلِکَ زَعِیمٌ ﴿40﴾
از ایشان بپرس که کدامیک از آنان ضامن این امر است؟ (40)
أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ ﴿41﴾
یا شرکایى دارند، پس اگر راست مىگویند شریکانشان را به میان آورند (41)
یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَیُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿42﴾
روزى که هنگامه بالا گیرد، و آنان را به سجده دعوت کنند ولى نتوانند (42)
خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ﴿43﴾
دیدگانشان [از ترس] فرو افتاده باشد، غبار خفت و خوارى بر رخسارشان نشسته، و چنین بود که به سجده دعوت مىشدند و تندرست بودند (43)
فَذَرْنِی وَمَنْ یُکَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ﴿44﴾
پس مرا با کسى که این سخن را تکذیب مىکند، وابگذار، زودا که آهسته آهسته به نحوى که در نیابند، فرو خواهیم شان گرفت (44)
وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ﴿45﴾
و مهلتشان مىدهم، زیرا تدبیر من سخت استوار است (45)
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿46﴾
یا مگر از آنان مزدى درخواست مىکنى، و آنان خود را زیر بار تاوان، گرانبار مى یابند؟ (46)
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ﴿47﴾
یا مگر علم و اسرار غیب با ایشان است و از روى آن مىنویسند؟ (47)
فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَکْظُومٌ ﴿48﴾
پس در انتظار حکم پروردگارت شکیبایى کن و همانند صاحب ماهى [ یونس] مباش که [در تاریکى] ندا در داد و خشم فرو خورده بود (48)
لَوْلَا أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿49﴾
اگر نعمتى از جانب پروردگارش او را دستگیرى نمىکرد، به کرانه[ى بىآب و علف] افکنده شده بود و قابل ملامت بود (49)
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿50﴾
سپس پروردگارش او را برگزید و از شایستگانش قرار داد (50)
وَإِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
و بسیار نزدیک بود که کافران چون قرآن را شنیدند، تو را با دیدگانشان آسیب برسانند و گفتند او دیوانه است (51)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿52﴾
و حال آنکه آن جز پندى براى جهانیان نیست (52)