قرآن ترجمه حجت الاسلام ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
این جزء شامل آیات انعام 111 تا آخر و اعراف 1 تا 87 می باشد.
حتی بهفرض محال، ما فرشتهها را هم بهسویشان بفرستیم و مردهها با آنها بهحرف دربیایند و هر چیز دیگری را با آنها روبهرو کنیم تا آن چیزها به حقانیت تو شهادت دهند، باز هم محال است ایمان بیاورند؛ مگر آنکه خدا به آنها توفیق دهد؛ ولی بیشترشان این را نمیدانند. 111
اینطور، در برابر هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انسی و جنّی عَلم کردیم که حرفهایی جذاب و فریبنده، بین خودشان ردوبدل کنند. اگر خدا میخواست، بهزور جلویشان را میگرفت تا این کارها را نکنند. پس فعلاً آنها را با خیالبافیهایشان، بهحال خودشان رها کن 112
تا در نتیجۀ آن ارتباطات شیطانی، دلهای کسانی که آخرت را باور نمیکنند، به همان حرفها متمایل شود و از آن خوششان بیاید و هر بلایی که خواستند، سرِ خودشان بیاورند و...! 113
بااینکه خدا قرآن را گویا و شفاف برایتان فرستاده است، آیا جز او را به داوری انتخاب کنم؟! اهلکتاب بهخوبی میدانند که قرآن حسابشده و هدفدار از طرف خدا فرستاده شده است؛ پس برای لحظهای حتی، شک به دلت راه نده! 114
پیام خدا، با آمدنِ اسلام و قرآن و بر اساس راستی و عدالت، به مرحلۀ شکوفایی رسیده است وچیزی توانایی تغییردادن پیامهایش را ندارد؛ چون اوست شنوای دانا. 115
در احکام و معارف دینی، اگر دنبالهرو بیشترِ مردمِ روی زمین باشی، تو را از راه خدا بهدر خواهند کرد! زیرا آنها فقط دنبالهروِ بافتههای ذهنیِ خودشان هستند و فقط به حدس و گمان تکیه میزنند. 116
البته خدا بهتر میشناسد آنهایی را که از راهش بهدر شدهاند و بهتر میداند وضعوحال کسانی را که در راه درستاند. 117
اگر آیههای خدا را واقعاً باور دارید، از حیوانات حلالگوشتی بخورید که وقت سربریدن، نام خدا بر آنها برده شده است. 118
چهتان شده که از حیوانات حلالگوشتی نمیخورید که وقت سربریدن، نام خدا بر آنها برده شده است؛ درصورتیکه خدا شفاف گفته که چه چیزهایی را برایتان حرام کرده است؛ مگر اینکه برای حفظ جانتان، به خوردن چیزهای حرام مجبور شوید. خیلیها خودسرانه و بدون آگاهی، با حلال و حرامکردن چیزها، مردم سادهلوح را گمراه میکنند. خدا خوب میداند وضعوحال آنهایی را که از خطقرمزهای الهی بگذرند. 119
دست ازگناهان بکشید؛ خواه ضرر و زشتیشان را بدانید،خواه ندانید. کسانى که مرتکب گناه مىشوند، بهسزای غوطهورشدنشان در منجلاب بدیها مجازات خواهند شد. 120
از حیوانات حلالگوشتی که وقت سربریدن، نام خدا را بر آنها نبردهاند، نخورید؛ چون این کار انحراف از فرمان خداست. شیطانها، دوستان بیدینشان را وسوسه میکنند تا دربارۀ خوردن این گوشتها، با شما بگومگو کنند. اگر با آنها همعقیده و همعمل شوید، البته که به همان اندازه بیدین هستید!{ بیدینی سه نوع است: 1. بیدینیِ اعتقادی؛ 2. بیدینی زبانی؛ 3. بیدینیِ عملی. عملنکردن به دستورهای دین و سهلانگاری در آنها سر از بیدینیِ عملی در خواهد آورد. خدا در جایجای قرآن، بیدینیِ بعضی مسلمانها را گوشزد کرده است. در ضمن، مسلمانهای مقیم یا مسافر در کشورهای غیراسلامی مراقباند که غذای حلال تهیه کنند؛ زیرا میدانند که خوراک پاک چه تأثیر عمیقی در سلامت زندگی و سعادت آخرتشان میگذارد.} 121
کسی را درنظر بگیرید که دلمرده است و با راهنماییهایمان زندهاش میکنیم و نوری به دستش میدهیم تا بین مردم بتواند راه درست را با آن پیدا کند و برود. آیا او مانند کسی است که گرفتار تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی است و بیرونبیا هم نیست؟! کارهای زشتی که بیدینها میکردند، اینطور در نظرشان رنگولعاب داده شد. 122
همچنین،به گناهکارهای سرشناسِ هر شهر و دیاری امکانات و فرصت کافی میدهیم؛ ولی دستآخر این میشود که به گولزدن مردم در آن شهرها مشغول میشوند؛ اما بیآنکه بفهمند، دارند خودشان را گول میزنند! 123
وقتی آیهای خطاب به آنها بیاید، با ریشخند و تکبر میگویند: «هرگز ایمان نمیآوریم؛ تا آنکه همان مقام و امتیازی را به ما بدهند که به پیامبران الهی دادهاند!» بگو: «خدا بهتر میداند که پیامبریاش را به چه کسی بدهد.» آن گناهکارهای سرشناسی که مردم را گول میزنند، بهسزای نقشههای شومشان، به همین زودیها در پیشگاه خدا دچار خواری و عذابی سخت میشوند. 124
هرکه را خدا لایقِ راهنمایی بداند، ظرفیت درونیاش را برای پذیرش اسلام بیشتر میکند و هرکه را بخواهد از سرِ بیلیاقتیاش بهحال خود رها کند، ظرفیت درونیاش را برای پذیرش حق آنقدر کم میکند که انگار میخواهد جانش دربیاید! خدا کسانی را که او و آیههایش را باور نمیکنند، اینطور به پلیدی میکشاند.{همانطورکه پرواز به آسمان، بدون وسایل، ناممکن است، پذیرش حقیقت برای لجبازهای بیلیاقت هم نشدنی است.} 125
این است راهوروشِ تغییرناپذیر خدا. بهیقین، آیهها و نشانههایمان را برای مردمی توضیح میدهیم که میخواهند بهخود بیایند. 126
بهپاس کارهای خوبی که میکردند، برایشان پیش خدا سرای آرامش مهیاست و کسوکارشان خداست. 127
روز قیامت که خدا همگان را جمع کند، شیطانها را اینطور سرزنش میکند: «خیلی از انسانها را گمراه کردید.» انسانهایی که دوست شیطانها بودند، اعتراف میکنند: «خدایا، ما به همدیگر فایدۀ دوطرفه رساندیم و گذشت و گذشت، تا به سرانجامی رسیدیم که تو برایمان تعیین کرده بودی.» خدا هم حکم میکند: «آتش جایگاهتان است که آنجا ماندنی هستید؛ مگر آنکه خدا چیز دیگری بخواهد؛ چون خدا کاردرستِ داناست.»1-{یعنی ما با دنبالهروی از شیطانها دنبال هوسرانی بودیم و شیطانها از گمراهکردنِ ما لذت میبردند.}2- {امروزه هم گروههای شیطانپرست بهصورتهای گوناگون و در بیشترِ کشورهای جهان به فعالیتهای غیرانسانی و پلید مشغولاند و جوانان صافوساده را به خودشان جذب میکنند و به پوچی و تباهی میکشانند.} 128
بله، سرپرستی بدکارها را بهدلیل کارهای ناپسندشان، اینطور به همدیگر وامیگذاریم. 129
در قیامت، خدا از آنها میپرسد: «ای جماعت جن و اِنس، مگر پیامبرانی از جنس خودتان پیشتان نیامدند که آیههایم را برایتان بخوانند و دیدار امروزتان را به شما گوشزد کنند؟!» جواب میدهند: «بهضرر خودمان شهادت میدهیم که آمدند و هشدار هم دادند.» بله! زندگی دنیا و زرقوبرقش فریبشان داد و حالا بهضرر خودشان گواهى میدهند که بیدین بودهاند. 130
پیامبران آمدهاند تا مردم را باخبر کنند. آخر، خدا بنا ندارد شهرهایی را که مردمش از حقایق بیخبرند، ظالمانه نابود کند. 131
هر آدم و جنّی، متناسب با کارهایش، درجاتی دارد و خدا از کارهایی که میکنند، بیخبر نیست. 132
همچنین، خدا بینیازِ مهربان است و به شما بد نمیکند؛ ولی اگر ببیند نالایقید، شما را از بین میبَرد و مردم دیگری بهجایتان میآورَد؛ همانطورکه شما را از نسل مردمان گذشته بهوجود آورد. 133
آنچه به شما وعده داده میشود، البته آمدنی است و شما نمیتوانید حریف خدا شوید. 134
بگو: «قوم من! هر کاری از دستتان برمیآید، بکنید! من هم به وظیفهام عمل میکنم. بالاخره خواهید فهمید چه کسی عاقبتبهخیر میشود! معلوم است که بدکارها خوشبخت نمیشوند.» 135
بتپرستها از محصولات کشاورزی و دامهایی که خودِ خدا میآفریند، مقداری برای خدا کنار میگذاشتند و مقداری برای بتهایشان! بهخیال خودشان میگفتند: «این سهم خداست.این هم سهم بتهایمان!» سهم بتهایشان به خدا نمیرسید؛ اما سهم خدابه هر بهانهای به بتهایشان میرسید!چقدر بد تقسیمبندی میکنند!136
همچنین، کاهنانِ بتخانهها کشتن فرزندان را در نظر خیلی از بتپرستها، رنگولعاب میدادند تا دستآخر آنها را به نابودی بکشانند و همان اندک اعتقادشان به دین ابراهیمی را هم هرچه بیشتر با خرافات در هم کنند. اگر خدا میخواست، بهزور جلویشان را میگرفت تا این کارها را نکنند؛ ولی فعلاً آنها را با خیالبافیهایشان بهحال خودشان رها کن. 137
بتپرستها بهخیال خودشان میگفتند: «دستزدن به این دامها و محصولات کشاورزی ممنوع است و جز کسی که ما بخواهیم، یعنی کاهنانِ بتخانهها، حق استفاده از آنها را ندارد!» چهارپایانی هم داشتند که سوارشدن برآنها کلاً حرام بود و نیز چهارپایانی که در سفر حج سوارشان نمیشدند! این دروغها را به خدا میبستند. خدا هم سزای این دروغبافیهایشان را خواهد داد.{بَحیره: شتری که دهمین بچهاش نر بود. سائبه: شترى که نذر بتها میکردند. وصیله: گوسفندی که دوقلو زاییده بود. حام: شتری که در خدمت صاحبش بود تا پیر و ناتوان میشد. اعراب جاهلى استفاده از بعضی حیوانات را بر خودشان ممنوع کرده بودند: خوردن گوشت، سوارشدن، چیدن پشم و... . گاهى هم بیاستفاده و یله رهایشان میکردند. هنوز هم در برخی کشورها از این جنس خرافهها رایج است.} 138
همچنین میگفتند: «خوردنِ بچههای این دامها درصورتیکه زنده به دنیا بیایند، مخصوص مردان ماست و بر زنانمان حرام است؛ اما اگر مرده به دنیا بیایند، همگی میتوانند از آن استفاده کنند!» خدا سزای دروغبافیهایشان را خواهد داد؛ زیرا او کاردرستِ داناست. 139
البته کسانی که از روی حماقت و ندانمکاری، بچههایشان را میکشند و با دروغبستن به خدا استفاده از برخی چیزهایی را که خدا روزیشان کرده، ممنوع میکنند، سرمایۀ عمرشان را بر باد میدهند. این افراد گمراه شدهاند و دیگر هم کسی دستشان را نمیگیرد. 140
اوست کسی که باغهایی پدید آورد که بعضی نیاز به داربست دارند و بعضی نه. نخلستانها و کشتزارهایی هم با محصولات گوناگون و درختان زیتون و انار پدید آورد که بعضی در شکل و رنگ و طعم و بو شبیه هماند و بعضی مختلف. وقتی باغها و مزارع بهبار مینشیند، از میوه و محصولش استفاده کنید و وقت چیدن، حق نیازمندان را از آن بدهید و زیادهروی و ریختوپاش نکنید که خدا اسرافکارها را دوست ندارد!{تکیهگاهی برای شاخوبرگ برخی درختها، مثل مُو انگور، برای اینکه بتوانند روی پا بایستند و قد بکشند.} 141
اوست که از ردۀ چهارپایان، حیواناتی باربر و گوشتی آفرید. از این نعمتهایی که روزیتان کردهایم، استفاده کنید و با حرامدانستن آنها، پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست! 142
منظور از آن چهارپایان چهار جفت حیوان نرو ماده است: یک جفت گوسفند و یک جفت بز.. . از بتپرستها بپرس: «خدا نرهای آنها را حرام کرده یا مادهها را یا بچههایی را که در شکم مادههاست؟! اگر راست میگویید، جواب سؤالم را با دلیل و مدرک بدهید!» 143
... یک جفت شتر و یک جفت گاو هم هست. باز بپرس: «خدا نرهای آنها را حرام کرده یا مادهها را یا بچههایی را که در شکم مادههاست؟! اصلاً وقتی خدا آنها را حرام میکرد، حاضر و شاهد بودید؟!» پس چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که بخواهند با دروغبستن به خدا مردم سادهلوح را گمراه کنند؟! خدا اینطور بدکارها را در اهدافشان موفق نمیکند. 144
بگو: «در بین آیات و احکامی که به من وحی شده، چیزی نمیبینم که خوردنش برای مصرفکنندهها حرام باشد؛ مگر آنکه حیوانِ مرده باشد یا خونی باشد که وقتِ سربریدن حیوان بیرون میریزد یا گوشت خوک باشد که اینها همه پلیدند، یاحیوانی باشد که وقت سربریدن، از سرِ نافرمانی، نام غیرخدا بر آن بردهاند. البته کسی که برای حفظ جانش، آنهم با بیمیلی و بهاندازۀ ضرورت، مجبور به خوردنشان شود، گناهی به گردنش نیست؛ زیرا خدا آمرزندۀ مهربان است.» 145
بر یهودیها استفاده از هر حیوانِ غیرسُمچاکی را حرام کردیم و پیِه و چربیِ گاو و گوسفند را هم بر آنها حرام کردیم؛ بهجز چربیهایی که بر پشت و پهلوهایشان چسبیده یا مخلوط با استخوان است. این ممنوعیتها را بهسزای سرکشیهایشان وضع کردیم. ما در تمام این حرفها راستگوییم.{غیرسُمچاک یعنی چهارپا و پرندهای که بین انگشتانش شکاف ندارد؛ بلکه مثل اسب و شتر، یکتکه است یا مثل مرغابی و اردک، پردهای نازک بین انگشتانش قرار دارد.} 146
پس اگر تو را دروغگو دانستند، بگو: «خدا لطفی سرشار دارد؛ ولی عذاب سختش دربارۀ گناهکارها ردخور ندارد.» 147
البته بتپرستها برای توجیه این قانونتراشیهایشان خواهند گفت: «اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان بت نمیپرستیدیم و چیزی را حرام نمیکردیم!» آن قبلیها هم پیامبران را اینطور دروغگو دانستند تا دستآخر طعم تلخ عذابمان را چشیدند. اگر خدا تأییدشان میکرد که عذابشان نمیکرد! بگو: «دلیل معتبری برای ادعاهایتان دارید که برای ما رو کنید؟! آخر، شما فقط دنبالهروِ بافتههای ذهنیِ خودتان هستید و فقط به حدس و گمان تکیه میزنید.» 148
در ادامه بگو: «در عوض، خدا دلیل قانعکنندهای دارد و آن اینکه اگر میخواست، همهتان را بهزور هم که شده، به راه درست میآورد.»{پس همینطورکه باید با اختیار خودتان ایمان بیاورید، معلوم است که با اختیار خودتان بیدینی میکنید! خدا دوست دارد که همه به راه درست «بروند»؛ ولی کسی را بهاجبار «نمیبَرد» و فقط راهنمایی میکند.} 149
همچنین بگو: «گواهانتان را بیاورید که شهادت بدهند خدا اینها را حرام کرده است!» پس اگر بهدروغ شهادت دادند، تو با آنها همصدا نشو. همچنین، تابع میل این دو گروه نباش: یهودیهایی که آیههای ما را دروغ میدانند و بتپرستهایی که آخرت را باور نمیکنند و بتها را همرتبۀ خدا میدانند! 150
به همه بگو: «بیایید چیزهایی را که خدا فرمان داده است، برایتان بخوانم: چیزی را بهجای او نپرستید و تا میتوانید در خدمت پدر و مادر باشید. بچههایتان را از سرِ فقر و نداری نکشید؛ چون روزیِ شما و آنها را ما میدهیم. دوروبَرِ کارهای زشت نگردید، چه آشکار باشد و چه مخفی. آدمِ بیگناهی را که خدا جانش را محترم میداند، نکشید؛ مگر اینکه شرعاً حقّش باشد. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا عقلتان را بهکار بیندازید.{دو تلنگرِ شبیه به هم در این آیه هست. دومی را در پاورقی آیۀ 23 سورۀ إسراء (ص284) بخوانید. و اوّلی رادر اینجا: در زبان عربی «إحسان» را هم با «إلیٰ» میآورند و هم با «بِـ». اگر با «إلیٰ» بیاید، یعنی نیکیِ بیواسطه یا با واسطه؛ اما اگر با «بِـ» بیاید یعنی فقط نیکیِ بیواسطه و مستقیم! همچنین، «بِـ» معنای اِلصاق و اتصال میدهد. بله، خدای مهربان دوست ندارد که پدر و مادر را به خانۀ سالمندان بفرستیم یا با گرفتن پرستار، محترمانه تَرکشان کنیم! } 151
همچنین، به اموال یتیم دست نزنید، مگر برای حفظ و افزایش آن، تا اینکه او به رشد کافی برسد. پیمانه و ترازویتان را درست و دقیق کنید. عمل به این سفارشها سخت نیست؛ چون هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میدانیم. وقتی نظر خودرا میگویید،انصاف رارعایت کنید؛ هرچند دربارۀ نزدیکانتان باشد. دستآخر اینکه به دینداری تان پایبند باشید. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا بهخودتان بیایید. 152
این است راه درست من. پس، از این راه بروید، نه از راههای انحرافی که از راه خدا دورتان میکند. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا مراقب رفتارتان شوید.» 153
این ده فرمان را به پیامبران گذشته هم رساندیم. بعد، به موسی تورات را دادیم تا نعمتهایمان را برای عملکنندگان به این توصیهها کامل کنیم و توضیح بیشتری دربارۀ تمام مسائل لازم بدهیم و تامایۀ راهنمایی و رحمت برایشان باشد. باشد که دیدارِ خدا را باور کنند. 154
این قرآن کتابی است پُرخیر و برکت که آن را فرستادیم؛ پس به آن عمل کنید و راه مخالفت با آن را در پیش نگیرید تا لطف خدا شامل حالتان شود. 155
بله، قرآن را فرستادیم تا بهانه نیاورید: «کتاب آسمانی فقط برای یهودیها و مسیحیها فرستاده شده بود و ما واقعاً از محتوای کتابهایشان بیخبر بودیم!» 156
یا نگویید: «اگر برایمان کتاب آسمانی فرستاده بودند، هدایتیافتهتر از آنها بودیم!» خب، اینهم قرآن! پراز دلیلهای روشن و راهنمایی و رحمت است و از طرف خدا برایتان آمده. با وجود این، چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که آیههای خدا را دروغ بدانند و از کنارش بهراحتی رد شوند؟! کسانی را که به همین راحتی از کنار آیههایمان رد میشوند، برای همین بیاعتناییشان، گرفتارِ عذابی سخت خواهیم کرد. 157
آنها نکند فقط منتظر همیناند که فرشتگان عذاب سراغشان بیایند؟! یا خودِ خدا در قیامت؟! یا بعضی از نشانههای عذابش؟! روزی که بعضی از نشانههای عذابش بیاید، دیگر سودی ندارد ایمانآوردنِ کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا ایمانداشتنِ کسی که در مدت ایمانش کار خیری نکرده است. بههرحال، بگو: «منتظر بمانید که ما هم منتظر میمانیم!» 158
عدهای که با دینشان برخوردِ گزینشی میکنند و به گروههای مختلف تقسیم میشوند، دیگر کاری به کارشان نداشته باش! حسابشان با خداست. آنوقت از کارهایی که میکردند، باخبرشان میکند. 159
آنانی که کار خوب به قیامت بیاورند، ده برابرش نصیبشان میشود و آنهایی که کار بد به قیامت بیاورند، فقط به همان اندازه مجازات میبینند. بههرحال، به هیچیک از این دو دسته ستم نمیشود. 160
بگو: «خدا مرا به راه درست زندگی برده است: دینی مستحکم، همان دین ابراهیمِ میانهرو. بله، او هرگز بتپرست نبود.» 161
بگو: «نماز و عبادتهایم و زندگی و مرگم، همه، برای خداست که صاحباختیار جهانیان است؛ 162
درحالیکه هیچگونه شریکی ندارد. به من دستور داده شده که اینطور باشم. بله، من سرآمدِ مسلمانانم.» 163
بالاخره بگو: «با آنکه خدا صاحباختیار همه چیز است، دنبال خدایی غیر از او باشم؟! هرکه کاری بکند، فقط بهعهدۀ خودش است و کسی بار گناه کسی را بهدوش نمیکشد. دستآخر، بهسوی خداست برگشتنتان. بعد باخبرتان میکند از هر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید.» 164
اوست که شما را جانشین نسلهای گذشته در زمین کرده است و با استعدادهای مختلف، بر همدیگر برتریتان داده تا با چیزهایی امتحانتان کند که در اختیارتان گذاشته است. خدا افراد سرکش را بهسرعت مجازات میکند و در برخورد با خطاکارها آمرزندۀ مهربان است. 165
سوره اعراف آیات 1 تا 87
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم، صاد. 1
قرآن کتاب بزرگی است که بهسوی تو فرستاده شده است تا با آن، به عموم مردم هشدار بدهی و مؤمنان را بهخود بیاوری؛ پس دلواپس تبلیغش نباش. 2
دنبالهروِ قرآنی باشید که از طرف خدا بهسویتان فرستاده شده است و اختیار زندگیتان رابهدست دیگران ندهید؛ اما مثل اینکه اصلاً حواستان نیست! 3
چه شهرهای زیادی را نابود کردیم؛ اینطور که در حالِ خواب شبانه یا وقت استراحت روزانه، عذابمان سراغشان آمد. 4
وقتی عذابمان سراغشان آمد، حرفی برای گفتن نداشتند، جز آنکه اعتراف کنند: «واقعاً که ما بد کردیم.» 5
در آخرت، مردمی را که پیامبران بهسویشان فرستاده شدند، حتماً بازخواست میکنیم و از خودِ پیامبران هم دربارۀ مردم حتماً میپرسیم. 6
بعد، با آگاهی کامل، گزارش یکعمر زندگیشان را حتماً به خودشان میدهیم؛ چون در هیچ صحنهای غایب نبودهایم! 7
تنها وسیلۀ سنجش کارها، در آن روز، حق است: آنانی که کارهایشان باارزش و نزدیک به حق است، خوشبختاند 8
و آنهایی که کارهایشان بیارزش و دور از حق است، سرمایۀ عمرشان را با نپذیرفتن آیهها و نشانههای ما از کف دادهاند. 9
در زمین به شما سکونت و اختیارعمل دادیم و در آن وسایل زندگی در اختیارتان گذاشتیم. حیف که کمتر شکر میکنید! 10
خمیرمایهتان را از گِل آفریدیم. بعد، به شما شکل و شمایل دادیم. آنوقت به فرشتگان فرمان دادیم: «در برابر آدم سجده کنید.» همه سجده کردند، جز ابلیس که تن به سجده نداد! 11
فرمود: «وقتی دستورِ سجده دادم، چه چیز باعث شد که سجده نکنی؟!» جواب داد: «من از او بهترم: مرا از آتش آفریدهای و او را از گِل!» 12
فرمود: «از این مرتبه پایین برو. درحدّ تو نیست که در این مقام تکبر کنی! برو بیرون! تو دیگر خوار و بیعزتی.» 13
گفت: «تا روزی که مردم دوباره زنده میشوند، مهلتم بده.» 14
فرمود: «به تو مهلت میدهم.» 15
گفت: «حالا که از راه بهدرم کردی، در راه درست تو در کمینشان مینشینم. 16
آنوقت، از جلو و عقب و چپ و راست به سروقتشان میآیم! خواهی دید که بیشترشان شکرگزار نیستند.» 17
خدا اعلام کرد: «از این موقعیت، اخراجی! آنهم با خفتوخواری! شک نکن که جهنم را پر میکنم از تو و همۀ آنهایی که دنبالت راه میافتند. 18
و تو ای آدم، با همسرت در این باغ ساکن شوید و از هر جا و هر چیزش که دوست دارید، استفاده کنید؛ ولی نزدیک این درخت نشوید و از آن نخورید؛ وگرنه بد خواهید دید!» 19
شیطان برای اینکه جنبههای حیوانی آدم و حوّا را که برایشان پوشیده بود، نشانشان بدهد، با تظاهر به دلسوزی وسوسهشان کرد و گفت: «خدا شما را فقط به این انگیزه از این درخت نهی کرد که مبادا باخوردن میوههایش فرشته شوید یادر این باغ برای همیشه بمانید!»{این هدف ابتدایی، مقدمهای بود برای هدف اصلی او: بیآبروکردن آدم و حوّا و نالایقکردنشان برای رسیدن به کمال و نمایندۀ خدا شدن.} 20
و جلویشان سفتوسخت قسم خورد که: «من خیرخواه شمایم!» 21
بالاخره آنها را با فریب، از مقامشان پایین کشید: همینکه از میوۀ آن درخت چشیدند، لباسهای بهشتی از تنشان افتاد و اندام جنسیشان آشکار شد. آنها فوراً مشغول چسباندن برگ درختان باغ به خودشان شدند! خدا هم خطابشان کرد: «مگر از نزدیکشدن به آن درخت نهیِتان نکردم و نگفتم که شیطان دشمن علنیِ شماست؟!» 22
آدم و حوّا دستبهدعا گفتند: «خدایا، ما به خودمان بد کردیم. اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی،حتماً سرمایۀ عمرمان را میبازیم.» 23
خدا به آدم و حوّا و شیطان دستور داد: «همگی از این مرتبه پایین بروید؛ درحالیکه دشمن همدیگر میشوید و تا مدتی هم روی زمین زندگی میکنید و از نعمتهای دنیا بهرهمند میشوید.» 24
و دربارۀ نسلی که از آدم خواهد آمد، فرمود: «روی زمین به دنیا میآیید و همان جا میمیرید و روز قیامت از آن خارج میشوید.» 25
فرزندان آدم! به شما لباس دادیم تا اندام جنسیتان را بپوشاند و مایۀ زینتتان باشد؛ البته مراقبت از رفتار، بله این مراقبت، لباس بهتری است. همین لباس از نشانههای لطف خداست تا مردم بهخودشان بیایند. 26
آی آدمها، مبادا شیطان گولتان بزند؛ همانطورکه پدر و مادرتان را گول زد و از آن باغ بیرونشان کرد، آنهم با وضعیتی که لباسشان را از تنشان درآورد تا اندام جنسیشان را نشانشان بدهد! نکته اینجاست که شیطان و دارودستهاش از جایی شما را میبینند که شما آنها را نمیبینید! البته شیطانها را سرپرستِ فقط کسانی میکنیم که ایمان نمیآورند. 27
وقتی این افراد کار زشتی میکنند، میگویند: «دیدیم پدرانمان دنبال آناند. اصلاً خدا به این کارها فرمانمان داده!» هشدارشان بده: «خدا هرگز به کار زشت فرمان نمیدهد. چرا از روی نادانی، چیزی به خدا نسبت میدهید؟!» 28
بگو: «خدا به رعایت عدالت و اعتدال دستور داده است و به اینکه در هر نمازی، با تمام وجودتان، به خدا توجه کنید و از ته دل صدایش بزنید.» همانطورکه اولبار آفریدتان، دوباره و در حالی زنده میشوید که خدا طبق لیاقت افراد، دست عدهای را گرفته است و عدهای هم بهحال خودشان رها شدهاند؛ زیرا زیر چتر دوستیِ شیطانها رفته بودند، نه خدا. تازه خیال هم میکردند در راه درستاند! 29و 30
فرزندان آدم! آراستگی ظاهری و باطنیتان را در هر نماز رعایت کنید. در زندگی بخورید و بنوشید؛ ولی ریختوپاش نکنید که خدا اسرافکارها را دوست ندارد! 31
بپرس: «استفاده از زیورها و خوراکیهای پاکوپاکیزهای را که خدا برای بندگانش آفریده، چه کسی ممنوع کرده است؟!» و بگو: «این نعمتها، در زندگی این دنیا، برای مؤمنان است و دیگران هم استفاده میکنند؛ اما روز قیامت تمامِ نعمتها دربست برای مؤمنان است!» برای مردم خوشفهم، آیههای خود را اینطور توضیح میدهیم. 32
بگو: «خدا اینها را یقیناً ممنوع کرده است: هر کار زشتی چه آشکار باشد چه مخفی، هرگونه سهلانگاری و سرکشیِ بهناحق، اینکه چیزی را شریک خدا بدانید که خدا دلیلی بر درستیاش نفرستاده و اینکه حرفهایی به خدا نسبت دهید از روی نادانی. 33
هر ملتی برای مدتی در دنیا زندگی میکند: وقتی دورانشان رو به آخر باشد، هرگز نمیتوانند حتی برای لحظهای هم آن را عقب و جلو بیندازند. 34
فرزندان آدم! وقتی پیامبرانی از بینِ خودتان بهسویتان آمدند تا آیههایم را برایتان بخوانند، از آنان پیروی کنید. آنانی که مراقب رفتارشان باشند و خرابکاریهای خودشان را اصلاح کنند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند ونه غصه میخورند؛ 35
ولی کسانی که آیههایمان را دروغ بدانند و در برابرش شاخوشانه بکشند، جهنمیاند و آنجا ماندنی!» 36
بنابراین، چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که به خدا نسبت دروغ میدهند یا آیههایش را دروغ میدانند؟! این جماعت از نعمتهای دنیا بهمقداری نصیبشان میشود که برایشان معیّن است. پس وقتی مأمورانِ ما سروقتشان میآیند، در لحظات گرفتن جانشان میپرسند: «حالا کجایند آن بتهایی که بهجای خدا میپرستیدید؟!» جواب میدهند: «از جلوی چشممان گموگور شدند!» بله، آنها بهضرر خودشان اعتراف میکنند که بیدین بودهاند! 37
در آن لحظه، خدا دستور میدهد: «به گروههایی از جنّیان و آدمیانِ قبل از خودتان ملحق شوید.» هر بار گروهی داخل آتش میشود، گروه دیگر را لعنت میکند! وقتی همگی در آنجا جمع شوند، پیروان دربارۀ پیشوایانشان میگویند: «خدایا، اینها بودند که گمراهمان کردند. پس آتش عذابشان را دوچندان کن.» میفرماید: «هر کدامتان دوچندان عذاب میشوید؛ ولی دلیلش را نمیدانید!» {عذاب پیشوایان دوچندان است؛ چون خودشان گمراه شدند و پیروانشان را هم گمراه کردند. عذاب پیروان نیز دوچندان است؛ چون گمراه شدند و به پیشوایانشان هم کمک کردند و سیاهیلشکرِ آنها بودند تا پیشوایان بتوانند اهداف شوم و شیطانیشان را اجرا کنند! البته این دوچندان «بهتناسبِ» جرم هر گروه در نظر گرفته میشود.} 38
حال، پیشوایان به پیروانشان میگویند: «خون شما که رنگینتر از ما نیست تا عذابتان کمتر از ما باشد!» بله، بچشید عذاب را در نتیجۀ کارهای زشتی که میکردید! 39
در حقیقت، کسانی که آیههای ما را دروغ بدانند و در برابرش شاخوشانه بکشند، درهای آسمان به رویشان باز نمیشود و اگر پشت گوششان را دیدند، بهشت را هم خواهند دید! گناهکارها را اینطور بهسزای اعمالشان میرسانیم. 2-{منظور از درهای آسمان، راههای آسمانِ غیب است، نه این آسمانی که بالای سر ماست.}3-{در متن آیه «حتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الخِیاطِ» آمده به معنای «ردشدن طناب یا شتر از تهِ سوزن» و چون این عبارت کنایه از محال است، ما معادل فارسی امروزیاش را در ترجمه آوردهایم.} 40
زیرانداز و رواندازشان آتش جهنم است! بدکارها را اینطور بهسزای اعمالشان میرسانیم. 41
اما کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، بهشتیاند و آنجا ماندنی. البته هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میدانیم. 42
در آنجا، هرگونه کینه و کدورتی را از دلهایشان میزداییم. از زیر پایشان جویها روان است. میگویند: «خدا را شکر که ما را به این نعمتها رساند. اگر خدا دستمان را نمیگرفت، محال بود به این نعمتها برسیم. وعدههای فرستادههای خدا واقعاً درست از آب درآمد.» بالاخره، ندایی گوششان را نوازش میدهد: «این است آن بهشتی که عوض کارهایتان، برایتان بهیادگار مانده است!» 43
بهشتیان جهنمیان را صدا میزنند و میپرسند: «ما رسیدیم به آنچه خدا به ما وعده داده بود. شما هم رسیدید به آنچه خدا به شما وعده داده بود؟!» صدای «بله»شان بلند میشود. اینجاست که فریادزنندهای با صدای بلند در بین دو گروه اعلام میکند: «لعنت خدا بر بدکارها!»{در روایات آمده است که این فریادزننده امیرالمؤمنین علی(ع) است.} 44
همانهایی که مانع بندگی خدا میشوند و راه مستقیم خدا را کج نشان میدهند و آخرت را باور ندارند. 45
بین بهشتیان و جهنمیان دیواری است که بر بلندیهایش مردان و زنان بزرگی هستند که همه را از حال و روزشان میشناسند. آنان به بهشتیانی که هنوز واردش نشدهاند، ولی دل توی دلشان نیست که زودتر وارد شوند، مژده میدهند: «نگران نباشید. بهسلامت داخل بهشت میشوید.»{حضرت محمد و آل طاهرینش برترین افرادِ این گروهاند.}46
وقتی چشم بهشتیانِ منتظر به جهنمیها میافتد، میگویند: «خدایا، ما را همنشین این بدکارها نکن!» 47
بعد، آن انسانهای بزرگ که جهنمیان را از حال و روزشان بهخوبی میشناسند، صدایشان میزنند و سرزنش میکنند: «دیدید ثروتاندوزی و شاخوشانهکشیدنهای همیشگیتان، دردی از شما دوا نکرد؟! 48
این بهشتیهای منتظر آیا همانهایی نیستند که قسم میخوردید لطف خدا هرگز شامل حالشان نمیشود؟!» و بعد، رو به بهشتیها: «پا به بهشت بگذارید که دیگر نه ترسی بر شما غلبه میکند و نه غصه میخورید.» 49
جهنمیها بهشتیان را با التماس صدا میزنند: «از آب یا نعمتهایی که خدا روزیتان کرده است، کمی هم به ما بدهید!» جواب میشنوند: «خدا این نعمتها را بر بیدینها ممنوع کرده!» 50
همانهایی که بازی و سرگرمی را دین و هدف خود قرار داده بودند و زندگی دنیا و زرقوبرقش گولشان زده بود. امروز فراموششان میکنیم؛ همانطورکه آنها دیدار امروزشان را به بادِ فراموشی سپرده بودند و آیههای ما را انکار میکردند. 51
بله، برایشان کتابی آوردیم و با آگاهی کامل توضیحش دادیم تا مایۀ راهنمایی همه باشد و لطفی برای مؤمنان. 52
انکارکنندهها نکند فقط منتظر وعده و وعیدِ قرآناند؟! روزی که وعده و وعیدش فرا برسد، کسانی که قبلاً آن را به بادِ فراموشی سپرده بودند، با افسوس میگویند: «وعدههای فرستادههای خدا واقعاً درست از آب درآمد. حالا، شفاعتکنندههایی پیدا میشوند تا برایمان پادرمیانی کنند؟ یا ممکن است که به دنیا برِمان گردانند و کارهای گذشتهمان را جبران کنیم؟» نه! چونکه سرمایۀ عمرشان را از کف دادهاند و بتهای ساختگیشان هم از جلوی چشم آنها غیبشان زده است! 53
در واقع، صاحباختیارتان خدایی است که آسمانها و زمین را و آنچه میانشان است، در طول شش مرحله آفرید. آنوقت، بر مقام فرمانرواییِ جهان تکیه زد. او شب و روز را در طول سال کمکم بلند و کوتاه میکند. خدا به دستورش، خورشید و ماه و ستارگان را در خدمتتان آفریده است. بدانید آفرینش و ادارۀ عالم، همه، دست اوست. چه پربرکت است خدایی که صاحب جهانیان است!{هرقدر از خطّ استوا دورتر و به قطب شمال و جنوب نزدیکتر شویم، بلندوکوتاهشدن شبها و روزهای سال بیشتر بهچشم میآید. در ایران هم این پدیدۀ شگفتانگیز هر سال تکرار میشود.} 54
خدا را نالان و نهان صدا بزنید، ولی زیادهروی نکنید؛ زیرا او اهل زیادهروی را دوست ندارد.{منظور از زیادهروی اینهاست: خواستههای بیجا و غیرمعقول، دادوفریادزدن، رعایتنکردنِ آداب دعا، طولدادنِ دعا بیشتر از حالوحوصله، ریاکاری در دعا و اصلاً دعانکردن از روی غرور یا ناامیدی.} 55
بعد از برقراری امنیت و آرامش، درجامعه هرجومرج راه نیندازید و خدا را با بیم و امید صدا بزنید تا درستکار شوید؛ چون سایۀ لطف خدا بر سرِ درستکاران همیشه گسترده است. 56
او خدایی است که بادها را میفرستد تا مژدهرسان بارانِ رحمتش باشند. پس وقتی ابرهای بارور را حمل کنند، بهطرف سرزمینهای مرده سوقشان میدهیم و آنوقت از آنها برف و باران میفرستیم تا بهبرکتش انواع محصولات کشاورزی را پرورش دهیم: مردگان را هم همینطور از قبرها بیرون میآوریم! این مثالها را میآوریم تا بهخودتان بیایید! 57
زمینِ حاصلخیز، با اجازۀ خدا، گلوگیاهش میرویَد؛ ولی از زمینِ شورهزار و نامرغوب، جز مشتی گیاه بیفایده، چیز دیگری نمیرویَد. از دل پاک و ناپاک هم همینطور! بله، آیههایمان را اینطور بهصورتهای گوناگون برای شکرگزاران بیان میکنیم. 58
نوح را برای راهنمایی قومش فرستادیم. به آنها گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. من میترسم گرفتار عذابِ روزی هولناک شوید!»{خدای دانا پس از گفتن مسائل اساسى و کلی دربارۀ خداشناسى، معاد، هدایت بشر، احساس مسئولیت و...، به داستان برخی پیامبران بزرگ مانند نوح، هود، صالح، لوط، شُعیب و موسى اشاره مىکند تا نمونههاى زندۀ این بحثها را در لابهلاى تاریخ پُرماجرا و عبرتانگیز زندگیشان نشان دهد.} 59
در جواب دعوتش، خواصِ جامعه گفتند: «از نظر ما، واقعاً که غرق گمراهی هستی.» 60
نوح گفت: «مردم! در وجود من هیچ انحرافی نیست؛ بلکه فرستادهای هستم از طرف صاحباختیار جهانیان 61
که پیامهایش را با جدّیت به شما میرسانم و خیرخواهتان هستم و چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. 62
نکند تعجب کردهاید که تذکرهای خدا به زبان آدمی مثل خودتان برایتان بازگو میشود؟ آنهم برای اینکه دربارۀ کارهایتان به شما هشدار دهد و هم مراقب رفتارتان باشید و هم لطف خدا شامل حالتان شود.» 63
دستآخر به دروغگویی متهمش کردند. ما هم او و کسانی را نجات دادیم که در آن کشتی عظیم همراهش بودند و کسانی را غرق کردیم که آیههایمان را دروغ دانستند؛ چون مردمی بیبصیرت بودند. 64
برای هدایتِ قوم عاد هم همشهریشان هود را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. پس چرا مراقب رفتارتان نیستید؟!» 65
خواصِ بیدینِ جامعه در جواب دعوتش گفتند: «از نظر ما، واقعاً که غرق حماقت و نادانی هستی و یقین داریم که تو دروغگویی.» 66
هود با ادب و آرامش گفت: «مردم! من دچار هیچگونه حماقتی نیستم؛ بلکه فرستادهای هستم از طرف صاحباختیار جهانیان 67
که پیامهایش را با جدّیت به شما میرسانم و برایتان خیرخواهی قابلاعتمادم. 68
نکند تعجب کردهاید که تذکرهای خدا به زبان آدمی مثل خودتان برایتان بازگو میشود؟ آنهم برای اینکه دربارۀ کارهایتان به شما هشدار دهد. یادتان باشد که بعد از هلاکتِ قوم نوح، خدا شما را جانشین آنها کرد و به شما بدنهایی تنومند و نیرومند داد! پس بهیاد نعمتهای خدا باشید تا خوشبخت شوید.» 69
قوم هود با گستاخی گفتند: «آیا سراغمان آمدهای که فقط خدا را بندگی کنیم و بتهایی را که پدرانمان میپرستیدند، رها کنیم؟! اگر راست میگویی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 70
اینجا بود که هود آخرین حرفش را زد: «دیگر قهروغضبِ خدا بر شما حتمی شد! آیا با من بر سرِ بتهای بیجانی جاروجنجال میکنید که شما و پدرانتان بهدروغ نام خدایان رویشان گذاشتهاید و خدا هم دلیلی بر درستیِ حرفتان نفرستاده است؟! از این بهبعد، منتظر عذاب باشید. من هم در کنارتان منتظر میمانم!» 71
دستآخر، هود و همراهانش را از سرِ لطفمان نجات دادیم و ریشۀ کسانی را کندیم که آیههایمان را دروغ میدانستند و آنها را باور نکردند! 72
برای هدایت قوم ثمود همشهریشان صالح را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. الان، برایتان از طرف خدا معجزهای آمده است: این مادهشتر که معجزۀ خداست، نشانۀ راستگویی من است. رهایش کنید تا در زمین خدا بچرد. آزاری به او نرسانید تا مبادا عذابی زجرآور دامنگیرتان شود!{این شتر بهقدرت الهی از دل کوه بیرون آمد. ویژگیهایش در روایات آمده است.} 73
یادتان بماند که خدا بعد از هلاکت قوم عاد، شما را جانشین آنها کرد و در سرزمینی مناسب جایتان داد که حالا در دشتهایش ساختمانهای بلند و باشکوه میسازید و در کوههایش خانه میتراشید. پس بهیاد نعمتهای خدا باشید و با خیرهسری، در جامعه خرابکاری نکنید.» 74
ولی خواصِ متکبر جامعه به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «شما مطمئنید که صالح واقعاً از طرف خدا فرستاده شده؟!» آن مستضعفان گفتند: «البته که ما به چیزهایی که صالح مأمورِ رساندن آن است، ایمان داریم.» 75
اما آن خواصِ مغرور در ادامه گفتند: «ولی ما عقایدی را که شما باور کردهاید، اصلاً قبول نداریم.» 76
بالاخره، شتر صالح را کشتند ومتکبرانه از فرمان خدا سرپیچی کردند وگفتند: «صالح،اگر تو واقعاً جزوِ پیامبرانی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 77
سرانجام، زلزلۀ ویرانگری در برِشان گرفت و آنوقت زیر آوارِ خانههایشان بهزانو درآمدند. 78
در نهایت، صالح ترکشان کرد. وقت عزیمت، رو به اجسادشان گفت: «پیام خدا را کامل به شما رساندم و بهاندازۀ کافی خیرخواهتان بودم؛ ولی روی خوش به خیرخواهی مثل من نشان ندادید!» 79
لوط هم همینطور: او را برای راهنمایی قومش فرستادیم. به آنها هشدار داد: «آیا مرتکب عمل زشتی مثل همجنسبازی میشوید که تابهحال کسی از مردم دنیا انجامش نداده است؟! 80
شما، برای ارضای شهوت، بهجای زنها سراغ مردها میروید! اصلاً شما جماعتی شهوتران هستید!» 81
قومش جوابی برای گفتن نداشتند؛ برای همین یکصدا شدند: «لوط و خانوادهاش را از شهرتان بیرون کنید؛ چونکه آنها جماعتی خشکهمقدساند!» 82
پس لوط و خانوادهاش را نجات دادیم و از شهر بیرون بردیم؛ جز زنش را که با جاماندهها گرفتار عذاب شد! 83
بقیۀ مردم شهر را هم با گِلهایی سفت، سنگباران کردیم. پس ببین آخرعاقبتِ گناهکارها چه شد! 84
برای راهنمایی مردم شهرِ مَدیَن هم همشهریشان شُعیب را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. در ضمن، برایتان از طرف خدا، معجزهای بر پیامبری من آمده است؛ پس پیمانه و ترازویتان را درست و دقیق کنید واز حق مردم چیزی کم نگذارید و بعد از برقراری امنیت و آرامش، در جامعه هرج و مرج راه نیندازید. عمل به این دستورها بهنفعتان است، اگر باور داشته باشید!1-{مَدیَن شهری در مناطق مرزی اردن و عربستان سعودی بود و مردمى تجارتپیشه و مرفّه داشت. در میانشان بتپرستى رایج بود و همینطور گرانفروشی و کمفروشى و تقلّب در معامله.}2- {معجزۀ حضرت شُعیب(ع) در قرآن نیامده است و در روایات هم مطلب روشنی دراینباره نیست.} 85
سرِ راه مؤمنان ننشینید که با زور و تهدید، مانعشان از بندگی خدا شوید و با فتنهگری و شبههپراکنی، راه مستقیمِ خدا را کج نشان دهید. بهیاد آورید که ضعیف و کمجمعیت بودید؛ آنوقت، خدا قوی و پُرجمعیتتان کرد. خوب بررسی کنید و ببینید آخرعاقبتِ خرابکاران چه شد! 86
اگر گروهی از شما چیزهایی را که من به آوردنش مأمور شدهام، باور کردهاند و گروهی باور نکردهاند، پس صبر کنید و با همدیگر مسالمتآمیز زندگی کنید تا خدا بینمان داوری کند که او بهترینِ داورهاست.»{مسلمانان در عین عمل به وظایف فردی و اجتماعی خود، باید خویشتندار باشند و آستانۀ تحملشان را بالا ببرند. قرار که نیست همۀ مردم دنیا یکشبه عوض شوند! تجربه هم نشان داده است که بردباری در برابر باورها و رفتارهای مخالفان، پیامدهای مثبت دارد و برخوردهای چکّشی و احساسی، برعکس.} 87
این جزء شامل آیات انعام 111 تا آخر و اعراف 1 تا 87 می باشد.
حتی بهفرض محال، ما فرشتهها را هم بهسویشان بفرستیم و مردهها با آنها بهحرف دربیایند و هر چیز دیگری را با آنها روبهرو کنیم تا آن چیزها به حقانیت تو شهادت دهند، باز هم محال است ایمان بیاورند؛ مگر آنکه خدا به آنها توفیق دهد؛ ولی بیشترشان این را نمیدانند. 111
اینطور، در برابر هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انسی و جنّی عَلم کردیم که حرفهایی جذاب و فریبنده، بین خودشان ردوبدل کنند. اگر خدا میخواست، بهزور جلویشان را میگرفت تا این کارها را نکنند. پس فعلاً آنها را با خیالبافیهایشان، بهحال خودشان رها کن 112
تا در نتیجۀ آن ارتباطات شیطانی، دلهای کسانی که آخرت را باور نمیکنند، به همان حرفها متمایل شود و از آن خوششان بیاید و هر بلایی که خواستند، سرِ خودشان بیاورند و...! 113
بااینکه خدا قرآن را گویا و شفاف برایتان فرستاده است، آیا جز او را به داوری انتخاب کنم؟! اهلکتاب بهخوبی میدانند که قرآن حسابشده و هدفدار از طرف خدا فرستاده شده است؛ پس برای لحظهای حتی، شک به دلت راه نده! 114
پیام خدا، با آمدنِ اسلام و قرآن و بر اساس راستی و عدالت، به مرحلۀ شکوفایی رسیده است وچیزی توانایی تغییردادن پیامهایش را ندارد؛ چون اوست شنوای دانا. 115
در احکام و معارف دینی، اگر دنبالهرو بیشترِ مردمِ روی زمین باشی، تو را از راه خدا بهدر خواهند کرد! زیرا آنها فقط دنبالهروِ بافتههای ذهنیِ خودشان هستند و فقط به حدس و گمان تکیه میزنند. 116
البته خدا بهتر میشناسد آنهایی را که از راهش بهدر شدهاند و بهتر میداند وضعوحال کسانی را که در راه درستاند. 117
اگر آیههای خدا را واقعاً باور دارید، از حیوانات حلالگوشتی بخورید که وقت سربریدن، نام خدا بر آنها برده شده است. 118
چهتان شده که از حیوانات حلالگوشتی نمیخورید که وقت سربریدن، نام خدا بر آنها برده شده است؛ درصورتیکه خدا شفاف گفته که چه چیزهایی را برایتان حرام کرده است؛ مگر اینکه برای حفظ جانتان، به خوردن چیزهای حرام مجبور شوید. خیلیها خودسرانه و بدون آگاهی، با حلال و حرامکردن چیزها، مردم سادهلوح را گمراه میکنند. خدا خوب میداند وضعوحال آنهایی را که از خطقرمزهای الهی بگذرند. 119
دست ازگناهان بکشید؛ خواه ضرر و زشتیشان را بدانید،خواه ندانید. کسانى که مرتکب گناه مىشوند، بهسزای غوطهورشدنشان در منجلاب بدیها مجازات خواهند شد. 120
از حیوانات حلالگوشتی که وقت سربریدن، نام خدا را بر آنها نبردهاند، نخورید؛ چون این کار انحراف از فرمان خداست. شیطانها، دوستان بیدینشان را وسوسه میکنند تا دربارۀ خوردن این گوشتها، با شما بگومگو کنند. اگر با آنها همعقیده و همعمل شوید، البته که به همان اندازه بیدین هستید!{ بیدینی سه نوع است: 1. بیدینیِ اعتقادی؛ 2. بیدینی زبانی؛ 3. بیدینیِ عملی. عملنکردن به دستورهای دین و سهلانگاری در آنها سر از بیدینیِ عملی در خواهد آورد. خدا در جایجای قرآن، بیدینیِ بعضی مسلمانها را گوشزد کرده است. در ضمن، مسلمانهای مقیم یا مسافر در کشورهای غیراسلامی مراقباند که غذای حلال تهیه کنند؛ زیرا میدانند که خوراک پاک چه تأثیر عمیقی در سلامت زندگی و سعادت آخرتشان میگذارد.} 121
کسی را درنظر بگیرید که دلمرده است و با راهنماییهایمان زندهاش میکنیم و نوری به دستش میدهیم تا بین مردم بتواند راه درست را با آن پیدا کند و برود. آیا او مانند کسی است که گرفتار تاریکیهای اعتقادی و اخلاقی است و بیرونبیا هم نیست؟! کارهای زشتی که بیدینها میکردند، اینطور در نظرشان رنگولعاب داده شد. 122
همچنین،به گناهکارهای سرشناسِ هر شهر و دیاری امکانات و فرصت کافی میدهیم؛ ولی دستآخر این میشود که به گولزدن مردم در آن شهرها مشغول میشوند؛ اما بیآنکه بفهمند، دارند خودشان را گول میزنند! 123
وقتی آیهای خطاب به آنها بیاید، با ریشخند و تکبر میگویند: «هرگز ایمان نمیآوریم؛ تا آنکه همان مقام و امتیازی را به ما بدهند که به پیامبران الهی دادهاند!» بگو: «خدا بهتر میداند که پیامبریاش را به چه کسی بدهد.» آن گناهکارهای سرشناسی که مردم را گول میزنند، بهسزای نقشههای شومشان، به همین زودیها در پیشگاه خدا دچار خواری و عذابی سخت میشوند. 124
هرکه را خدا لایقِ راهنمایی بداند، ظرفیت درونیاش را برای پذیرش اسلام بیشتر میکند و هرکه را بخواهد از سرِ بیلیاقتیاش بهحال خود رها کند، ظرفیت درونیاش را برای پذیرش حق آنقدر کم میکند که انگار میخواهد جانش دربیاید! خدا کسانی را که او و آیههایش را باور نمیکنند، اینطور به پلیدی میکشاند.{همانطورکه پرواز به آسمان، بدون وسایل، ناممکن است، پذیرش حقیقت برای لجبازهای بیلیاقت هم نشدنی است.} 125
این است راهوروشِ تغییرناپذیر خدا. بهیقین، آیهها و نشانههایمان را برای مردمی توضیح میدهیم که میخواهند بهخود بیایند. 126
بهپاس کارهای خوبی که میکردند، برایشان پیش خدا سرای آرامش مهیاست و کسوکارشان خداست. 127
روز قیامت که خدا همگان را جمع کند، شیطانها را اینطور سرزنش میکند: «خیلی از انسانها را گمراه کردید.» انسانهایی که دوست شیطانها بودند، اعتراف میکنند: «خدایا، ما به همدیگر فایدۀ دوطرفه رساندیم و گذشت و گذشت، تا به سرانجامی رسیدیم که تو برایمان تعیین کرده بودی.» خدا هم حکم میکند: «آتش جایگاهتان است که آنجا ماندنی هستید؛ مگر آنکه خدا چیز دیگری بخواهد؛ چون خدا کاردرستِ داناست.»1-{یعنی ما با دنبالهروی از شیطانها دنبال هوسرانی بودیم و شیطانها از گمراهکردنِ ما لذت میبردند.}2- {امروزه هم گروههای شیطانپرست بهصورتهای گوناگون و در بیشترِ کشورهای جهان به فعالیتهای غیرانسانی و پلید مشغولاند و جوانان صافوساده را به خودشان جذب میکنند و به پوچی و تباهی میکشانند.} 128
بله، سرپرستی بدکارها را بهدلیل کارهای ناپسندشان، اینطور به همدیگر وامیگذاریم. 129
در قیامت، خدا از آنها میپرسد: «ای جماعت جن و اِنس، مگر پیامبرانی از جنس خودتان پیشتان نیامدند که آیههایم را برایتان بخوانند و دیدار امروزتان را به شما گوشزد کنند؟!» جواب میدهند: «بهضرر خودمان شهادت میدهیم که آمدند و هشدار هم دادند.» بله! زندگی دنیا و زرقوبرقش فریبشان داد و حالا بهضرر خودشان گواهى میدهند که بیدین بودهاند. 130
پیامبران آمدهاند تا مردم را باخبر کنند. آخر، خدا بنا ندارد شهرهایی را که مردمش از حقایق بیخبرند، ظالمانه نابود کند. 131
هر آدم و جنّی، متناسب با کارهایش، درجاتی دارد و خدا از کارهایی که میکنند، بیخبر نیست. 132
همچنین، خدا بینیازِ مهربان است و به شما بد نمیکند؛ ولی اگر ببیند نالایقید، شما را از بین میبَرد و مردم دیگری بهجایتان میآورَد؛ همانطورکه شما را از نسل مردمان گذشته بهوجود آورد. 133
آنچه به شما وعده داده میشود، البته آمدنی است و شما نمیتوانید حریف خدا شوید. 134
بگو: «قوم من! هر کاری از دستتان برمیآید، بکنید! من هم به وظیفهام عمل میکنم. بالاخره خواهید فهمید چه کسی عاقبتبهخیر میشود! معلوم است که بدکارها خوشبخت نمیشوند.» 135
بتپرستها از محصولات کشاورزی و دامهایی که خودِ خدا میآفریند، مقداری برای خدا کنار میگذاشتند و مقداری برای بتهایشان! بهخیال خودشان میگفتند: «این سهم خداست.این هم سهم بتهایمان!» سهم بتهایشان به خدا نمیرسید؛ اما سهم خدابه هر بهانهای به بتهایشان میرسید!چقدر بد تقسیمبندی میکنند!136
همچنین، کاهنانِ بتخانهها کشتن فرزندان را در نظر خیلی از بتپرستها، رنگولعاب میدادند تا دستآخر آنها را به نابودی بکشانند و همان اندک اعتقادشان به دین ابراهیمی را هم هرچه بیشتر با خرافات در هم کنند. اگر خدا میخواست، بهزور جلویشان را میگرفت تا این کارها را نکنند؛ ولی فعلاً آنها را با خیالبافیهایشان بهحال خودشان رها کن. 137
بتپرستها بهخیال خودشان میگفتند: «دستزدن به این دامها و محصولات کشاورزی ممنوع است و جز کسی که ما بخواهیم، یعنی کاهنانِ بتخانهها، حق استفاده از آنها را ندارد!» چهارپایانی هم داشتند که سوارشدن برآنها کلاً حرام بود و نیز چهارپایانی که در سفر حج سوارشان نمیشدند! این دروغها را به خدا میبستند. خدا هم سزای این دروغبافیهایشان را خواهد داد.{بَحیره: شتری که دهمین بچهاش نر بود. سائبه: شترى که نذر بتها میکردند. وصیله: گوسفندی که دوقلو زاییده بود. حام: شتری که در خدمت صاحبش بود تا پیر و ناتوان میشد. اعراب جاهلى استفاده از بعضی حیوانات را بر خودشان ممنوع کرده بودند: خوردن گوشت، سوارشدن، چیدن پشم و... . گاهى هم بیاستفاده و یله رهایشان میکردند. هنوز هم در برخی کشورها از این جنس خرافهها رایج است.} 138
همچنین میگفتند: «خوردنِ بچههای این دامها درصورتیکه زنده به دنیا بیایند، مخصوص مردان ماست و بر زنانمان حرام است؛ اما اگر مرده به دنیا بیایند، همگی میتوانند از آن استفاده کنند!» خدا سزای دروغبافیهایشان را خواهد داد؛ زیرا او کاردرستِ داناست. 139
البته کسانی که از روی حماقت و ندانمکاری، بچههایشان را میکشند و با دروغبستن به خدا استفاده از برخی چیزهایی را که خدا روزیشان کرده، ممنوع میکنند، سرمایۀ عمرشان را بر باد میدهند. این افراد گمراه شدهاند و دیگر هم کسی دستشان را نمیگیرد. 140
اوست کسی که باغهایی پدید آورد که بعضی نیاز به داربست دارند و بعضی نه. نخلستانها و کشتزارهایی هم با محصولات گوناگون و درختان زیتون و انار پدید آورد که بعضی در شکل و رنگ و طعم و بو شبیه هماند و بعضی مختلف. وقتی باغها و مزارع بهبار مینشیند، از میوه و محصولش استفاده کنید و وقت چیدن، حق نیازمندان را از آن بدهید و زیادهروی و ریختوپاش نکنید که خدا اسرافکارها را دوست ندارد!{تکیهگاهی برای شاخوبرگ برخی درختها، مثل مُو انگور، برای اینکه بتوانند روی پا بایستند و قد بکشند.} 141
اوست که از ردۀ چهارپایان، حیواناتی باربر و گوشتی آفرید. از این نعمتهایی که روزیتان کردهایم، استفاده کنید و با حرامدانستن آنها، پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست! 142
منظور از آن چهارپایان چهار جفت حیوان نرو ماده است: یک جفت گوسفند و یک جفت بز.. . از بتپرستها بپرس: «خدا نرهای آنها را حرام کرده یا مادهها را یا بچههایی را که در شکم مادههاست؟! اگر راست میگویید، جواب سؤالم را با دلیل و مدرک بدهید!» 143
... یک جفت شتر و یک جفت گاو هم هست. باز بپرس: «خدا نرهای آنها را حرام کرده یا مادهها را یا بچههایی را که در شکم مادههاست؟! اصلاً وقتی خدا آنها را حرام میکرد، حاضر و شاهد بودید؟!» پس چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که بخواهند با دروغبستن به خدا مردم سادهلوح را گمراه کنند؟! خدا اینطور بدکارها را در اهدافشان موفق نمیکند. 144
بگو: «در بین آیات و احکامی که به من وحی شده، چیزی نمیبینم که خوردنش برای مصرفکنندهها حرام باشد؛ مگر آنکه حیوانِ مرده باشد یا خونی باشد که وقتِ سربریدن حیوان بیرون میریزد یا گوشت خوک باشد که اینها همه پلیدند، یاحیوانی باشد که وقت سربریدن، از سرِ نافرمانی، نام غیرخدا بر آن بردهاند. البته کسی که برای حفظ جانش، آنهم با بیمیلی و بهاندازۀ ضرورت، مجبور به خوردنشان شود، گناهی به گردنش نیست؛ زیرا خدا آمرزندۀ مهربان است.» 145
بر یهودیها استفاده از هر حیوانِ غیرسُمچاکی را حرام کردیم و پیِه و چربیِ گاو و گوسفند را هم بر آنها حرام کردیم؛ بهجز چربیهایی که بر پشت و پهلوهایشان چسبیده یا مخلوط با استخوان است. این ممنوعیتها را بهسزای سرکشیهایشان وضع کردیم. ما در تمام این حرفها راستگوییم.{غیرسُمچاک یعنی چهارپا و پرندهای که بین انگشتانش شکاف ندارد؛ بلکه مثل اسب و شتر، یکتکه است یا مثل مرغابی و اردک، پردهای نازک بین انگشتانش قرار دارد.} 146
پس اگر تو را دروغگو دانستند، بگو: «خدا لطفی سرشار دارد؛ ولی عذاب سختش دربارۀ گناهکارها ردخور ندارد.» 147
البته بتپرستها برای توجیه این قانونتراشیهایشان خواهند گفت: «اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان بت نمیپرستیدیم و چیزی را حرام نمیکردیم!» آن قبلیها هم پیامبران را اینطور دروغگو دانستند تا دستآخر طعم تلخ عذابمان را چشیدند. اگر خدا تأییدشان میکرد که عذابشان نمیکرد! بگو: «دلیل معتبری برای ادعاهایتان دارید که برای ما رو کنید؟! آخر، شما فقط دنبالهروِ بافتههای ذهنیِ خودتان هستید و فقط به حدس و گمان تکیه میزنید.» 148
در ادامه بگو: «در عوض، خدا دلیل قانعکنندهای دارد و آن اینکه اگر میخواست، همهتان را بهزور هم که شده، به راه درست میآورد.»{پس همینطورکه باید با اختیار خودتان ایمان بیاورید، معلوم است که با اختیار خودتان بیدینی میکنید! خدا دوست دارد که همه به راه درست «بروند»؛ ولی کسی را بهاجبار «نمیبَرد» و فقط راهنمایی میکند.} 149
همچنین بگو: «گواهانتان را بیاورید که شهادت بدهند خدا اینها را حرام کرده است!» پس اگر بهدروغ شهادت دادند، تو با آنها همصدا نشو. همچنین، تابع میل این دو گروه نباش: یهودیهایی که آیههای ما را دروغ میدانند و بتپرستهایی که آخرت را باور نمیکنند و بتها را همرتبۀ خدا میدانند! 150
به همه بگو: «بیایید چیزهایی را که خدا فرمان داده است، برایتان بخوانم: چیزی را بهجای او نپرستید و تا میتوانید در خدمت پدر و مادر باشید. بچههایتان را از سرِ فقر و نداری نکشید؛ چون روزیِ شما و آنها را ما میدهیم. دوروبَرِ کارهای زشت نگردید، چه آشکار باشد و چه مخفی. آدمِ بیگناهی را که خدا جانش را محترم میداند، نکشید؛ مگر اینکه شرعاً حقّش باشد. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا عقلتان را بهکار بیندازید.{دو تلنگرِ شبیه به هم در این آیه هست. دومی را در پاورقی آیۀ 23 سورۀ إسراء (ص284) بخوانید. و اوّلی رادر اینجا: در زبان عربی «إحسان» را هم با «إلیٰ» میآورند و هم با «بِـ». اگر با «إلیٰ» بیاید، یعنی نیکیِ بیواسطه یا با واسطه؛ اما اگر با «بِـ» بیاید یعنی فقط نیکیِ بیواسطه و مستقیم! همچنین، «بِـ» معنای اِلصاق و اتصال میدهد. بله، خدای مهربان دوست ندارد که پدر و مادر را به خانۀ سالمندان بفرستیم یا با گرفتن پرستار، محترمانه تَرکشان کنیم! } 151
همچنین، به اموال یتیم دست نزنید، مگر برای حفظ و افزایش آن، تا اینکه او به رشد کافی برسد. پیمانه و ترازویتان را درست و دقیق کنید. عمل به این سفارشها سخت نیست؛ چون هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میدانیم. وقتی نظر خودرا میگویید،انصاف رارعایت کنید؛ هرچند دربارۀ نزدیکانتان باشد. دستآخر اینکه به دینداری تان پایبند باشید. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا بهخودتان بیایید. 152
این است راه درست من. پس، از این راه بروید، نه از راههای انحرافی که از راه خدا دورتان میکند. خدا به شما اینطور سفارش کرده است تا مراقب رفتارتان شوید.» 153
این ده فرمان را به پیامبران گذشته هم رساندیم. بعد، به موسی تورات را دادیم تا نعمتهایمان را برای عملکنندگان به این توصیهها کامل کنیم و توضیح بیشتری دربارۀ تمام مسائل لازم بدهیم و تامایۀ راهنمایی و رحمت برایشان باشد. باشد که دیدارِ خدا را باور کنند. 154
این قرآن کتابی است پُرخیر و برکت که آن را فرستادیم؛ پس به آن عمل کنید و راه مخالفت با آن را در پیش نگیرید تا لطف خدا شامل حالتان شود. 155
بله، قرآن را فرستادیم تا بهانه نیاورید: «کتاب آسمانی فقط برای یهودیها و مسیحیها فرستاده شده بود و ما واقعاً از محتوای کتابهایشان بیخبر بودیم!» 156
یا نگویید: «اگر برایمان کتاب آسمانی فرستاده بودند، هدایتیافتهتر از آنها بودیم!» خب، اینهم قرآن! پراز دلیلهای روشن و راهنمایی و رحمت است و از طرف خدا برایتان آمده. با وجود این، چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که آیههای خدا را دروغ بدانند و از کنارش بهراحتی رد شوند؟! کسانی را که به همین راحتی از کنار آیههایمان رد میشوند، برای همین بیاعتناییشان، گرفتارِ عذابی سخت خواهیم کرد. 157
آنها نکند فقط منتظر همیناند که فرشتگان عذاب سراغشان بیایند؟! یا خودِ خدا در قیامت؟! یا بعضی از نشانههای عذابش؟! روزی که بعضی از نشانههای عذابش بیاید، دیگر سودی ندارد ایمانآوردنِ کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا ایمانداشتنِ کسی که در مدت ایمانش کار خیری نکرده است. بههرحال، بگو: «منتظر بمانید که ما هم منتظر میمانیم!» 158
عدهای که با دینشان برخوردِ گزینشی میکنند و به گروههای مختلف تقسیم میشوند، دیگر کاری به کارشان نداشته باش! حسابشان با خداست. آنوقت از کارهایی که میکردند، باخبرشان میکند. 159
آنانی که کار خوب به قیامت بیاورند، ده برابرش نصیبشان میشود و آنهایی که کار بد به قیامت بیاورند، فقط به همان اندازه مجازات میبینند. بههرحال، به هیچیک از این دو دسته ستم نمیشود. 160
بگو: «خدا مرا به راه درست زندگی برده است: دینی مستحکم، همان دین ابراهیمِ میانهرو. بله، او هرگز بتپرست نبود.» 161
بگو: «نماز و عبادتهایم و زندگی و مرگم، همه، برای خداست که صاحباختیار جهانیان است؛ 162
درحالیکه هیچگونه شریکی ندارد. به من دستور داده شده که اینطور باشم. بله، من سرآمدِ مسلمانانم.» 163
بالاخره بگو: «با آنکه خدا صاحباختیار همه چیز است، دنبال خدایی غیر از او باشم؟! هرکه کاری بکند، فقط بهعهدۀ خودش است و کسی بار گناه کسی را بهدوش نمیکشد. دستآخر، بهسوی خداست برگشتنتان. بعد باخبرتان میکند از هر چیزی که سرش اختلاف داشتهاید.» 164
اوست که شما را جانشین نسلهای گذشته در زمین کرده است و با استعدادهای مختلف، بر همدیگر برتریتان داده تا با چیزهایی امتحانتان کند که در اختیارتان گذاشته است. خدا افراد سرکش را بهسرعت مجازات میکند و در برخورد با خطاکارها آمرزندۀ مهربان است. 165
سوره اعراف آیات 1 تا 87
به نام خدای خوبِ مهربان
الف، لام، میم، صاد. 1
قرآن کتاب بزرگی است که بهسوی تو فرستاده شده است تا با آن، به عموم مردم هشدار بدهی و مؤمنان را بهخود بیاوری؛ پس دلواپس تبلیغش نباش. 2
دنبالهروِ قرآنی باشید که از طرف خدا بهسویتان فرستاده شده است و اختیار زندگیتان رابهدست دیگران ندهید؛ اما مثل اینکه اصلاً حواستان نیست! 3
چه شهرهای زیادی را نابود کردیم؛ اینطور که در حالِ خواب شبانه یا وقت استراحت روزانه، عذابمان سراغشان آمد. 4
وقتی عذابمان سراغشان آمد، حرفی برای گفتن نداشتند، جز آنکه اعتراف کنند: «واقعاً که ما بد کردیم.» 5
در آخرت، مردمی را که پیامبران بهسویشان فرستاده شدند، حتماً بازخواست میکنیم و از خودِ پیامبران هم دربارۀ مردم حتماً میپرسیم. 6
بعد، با آگاهی کامل، گزارش یکعمر زندگیشان را حتماً به خودشان میدهیم؛ چون در هیچ صحنهای غایب نبودهایم! 7
تنها وسیلۀ سنجش کارها، در آن روز، حق است: آنانی که کارهایشان باارزش و نزدیک به حق است، خوشبختاند 8
و آنهایی که کارهایشان بیارزش و دور از حق است، سرمایۀ عمرشان را با نپذیرفتن آیهها و نشانههای ما از کف دادهاند. 9
در زمین به شما سکونت و اختیارعمل دادیم و در آن وسایل زندگی در اختیارتان گذاشتیم. حیف که کمتر شکر میکنید! 10
خمیرمایهتان را از گِل آفریدیم. بعد، به شما شکل و شمایل دادیم. آنوقت به فرشتگان فرمان دادیم: «در برابر آدم سجده کنید.» همه سجده کردند، جز ابلیس که تن به سجده نداد! 11
فرمود: «وقتی دستورِ سجده دادم، چه چیز باعث شد که سجده نکنی؟!» جواب داد: «من از او بهترم: مرا از آتش آفریدهای و او را از گِل!» 12
فرمود: «از این مرتبه پایین برو. درحدّ تو نیست که در این مقام تکبر کنی! برو بیرون! تو دیگر خوار و بیعزتی.» 13
گفت: «تا روزی که مردم دوباره زنده میشوند، مهلتم بده.» 14
فرمود: «به تو مهلت میدهم.» 15
گفت: «حالا که از راه بهدرم کردی، در راه درست تو در کمینشان مینشینم. 16
آنوقت، از جلو و عقب و چپ و راست به سروقتشان میآیم! خواهی دید که بیشترشان شکرگزار نیستند.» 17
خدا اعلام کرد: «از این موقعیت، اخراجی! آنهم با خفتوخواری! شک نکن که جهنم را پر میکنم از تو و همۀ آنهایی که دنبالت راه میافتند. 18
و تو ای آدم، با همسرت در این باغ ساکن شوید و از هر جا و هر چیزش که دوست دارید، استفاده کنید؛ ولی نزدیک این درخت نشوید و از آن نخورید؛ وگرنه بد خواهید دید!» 19
شیطان برای اینکه جنبههای حیوانی آدم و حوّا را که برایشان پوشیده بود، نشانشان بدهد، با تظاهر به دلسوزی وسوسهشان کرد و گفت: «خدا شما را فقط به این انگیزه از این درخت نهی کرد که مبادا باخوردن میوههایش فرشته شوید یادر این باغ برای همیشه بمانید!»{این هدف ابتدایی، مقدمهای بود برای هدف اصلی او: بیآبروکردن آدم و حوّا و نالایقکردنشان برای رسیدن به کمال و نمایندۀ خدا شدن.} 20
و جلویشان سفتوسخت قسم خورد که: «من خیرخواه شمایم!» 21
بالاخره آنها را با فریب، از مقامشان پایین کشید: همینکه از میوۀ آن درخت چشیدند، لباسهای بهشتی از تنشان افتاد و اندام جنسیشان آشکار شد. آنها فوراً مشغول چسباندن برگ درختان باغ به خودشان شدند! خدا هم خطابشان کرد: «مگر از نزدیکشدن به آن درخت نهیِتان نکردم و نگفتم که شیطان دشمن علنیِ شماست؟!» 22
آدم و حوّا دستبهدعا گفتند: «خدایا، ما به خودمان بد کردیم. اگر ما را نیامرزی و به ما رحم نکنی،حتماً سرمایۀ عمرمان را میبازیم.» 23
خدا به آدم و حوّا و شیطان دستور داد: «همگی از این مرتبه پایین بروید؛ درحالیکه دشمن همدیگر میشوید و تا مدتی هم روی زمین زندگی میکنید و از نعمتهای دنیا بهرهمند میشوید.» 24
و دربارۀ نسلی که از آدم خواهد آمد، فرمود: «روی زمین به دنیا میآیید و همان جا میمیرید و روز قیامت از آن خارج میشوید.» 25
فرزندان آدم! به شما لباس دادیم تا اندام جنسیتان را بپوشاند و مایۀ زینتتان باشد؛ البته مراقبت از رفتار، بله این مراقبت، لباس بهتری است. همین لباس از نشانههای لطف خداست تا مردم بهخودشان بیایند. 26
آی آدمها، مبادا شیطان گولتان بزند؛ همانطورکه پدر و مادرتان را گول زد و از آن باغ بیرونشان کرد، آنهم با وضعیتی که لباسشان را از تنشان درآورد تا اندام جنسیشان را نشانشان بدهد! نکته اینجاست که شیطان و دارودستهاش از جایی شما را میبینند که شما آنها را نمیبینید! البته شیطانها را سرپرستِ فقط کسانی میکنیم که ایمان نمیآورند. 27
وقتی این افراد کار زشتی میکنند، میگویند: «دیدیم پدرانمان دنبال آناند. اصلاً خدا به این کارها فرمانمان داده!» هشدارشان بده: «خدا هرگز به کار زشت فرمان نمیدهد. چرا از روی نادانی، چیزی به خدا نسبت میدهید؟!» 28
بگو: «خدا به رعایت عدالت و اعتدال دستور داده است و به اینکه در هر نمازی، با تمام وجودتان، به خدا توجه کنید و از ته دل صدایش بزنید.» همانطورکه اولبار آفریدتان، دوباره و در حالی زنده میشوید که خدا طبق لیاقت افراد، دست عدهای را گرفته است و عدهای هم بهحال خودشان رها شدهاند؛ زیرا زیر چتر دوستیِ شیطانها رفته بودند، نه خدا. تازه خیال هم میکردند در راه درستاند! 29و 30
فرزندان آدم! آراستگی ظاهری و باطنیتان را در هر نماز رعایت کنید. در زندگی بخورید و بنوشید؛ ولی ریختوپاش نکنید که خدا اسرافکارها را دوست ندارد! 31
بپرس: «استفاده از زیورها و خوراکیهای پاکوپاکیزهای را که خدا برای بندگانش آفریده، چه کسی ممنوع کرده است؟!» و بگو: «این نعمتها، در زندگی این دنیا، برای مؤمنان است و دیگران هم استفاده میکنند؛ اما روز قیامت تمامِ نعمتها دربست برای مؤمنان است!» برای مردم خوشفهم، آیههای خود را اینطور توضیح میدهیم. 32
بگو: «خدا اینها را یقیناً ممنوع کرده است: هر کار زشتی چه آشکار باشد چه مخفی، هرگونه سهلانگاری و سرکشیِ بهناحق، اینکه چیزی را شریک خدا بدانید که خدا دلیلی بر درستیاش نفرستاده و اینکه حرفهایی به خدا نسبت دهید از روی نادانی. 33
هر ملتی برای مدتی در دنیا زندگی میکند: وقتی دورانشان رو به آخر باشد، هرگز نمیتوانند حتی برای لحظهای هم آن را عقب و جلو بیندازند. 34
فرزندان آدم! وقتی پیامبرانی از بینِ خودتان بهسویتان آمدند تا آیههایم را برایتان بخوانند، از آنان پیروی کنید. آنانی که مراقب رفتارشان باشند و خرابکاریهای خودشان را اصلاح کنند، نه ترسی بر آنان غلبه میکند ونه غصه میخورند؛ 35
ولی کسانی که آیههایمان را دروغ بدانند و در برابرش شاخوشانه بکشند، جهنمیاند و آنجا ماندنی!» 36
بنابراین، چه کسانی بدکارتر از آنهاییاند که به خدا نسبت دروغ میدهند یا آیههایش را دروغ میدانند؟! این جماعت از نعمتهای دنیا بهمقداری نصیبشان میشود که برایشان معیّن است. پس وقتی مأمورانِ ما سروقتشان میآیند، در لحظات گرفتن جانشان میپرسند: «حالا کجایند آن بتهایی که بهجای خدا میپرستیدید؟!» جواب میدهند: «از جلوی چشممان گموگور شدند!» بله، آنها بهضرر خودشان اعتراف میکنند که بیدین بودهاند! 37
در آن لحظه، خدا دستور میدهد: «به گروههایی از جنّیان و آدمیانِ قبل از خودتان ملحق شوید.» هر بار گروهی داخل آتش میشود، گروه دیگر را لعنت میکند! وقتی همگی در آنجا جمع شوند، پیروان دربارۀ پیشوایانشان میگویند: «خدایا، اینها بودند که گمراهمان کردند. پس آتش عذابشان را دوچندان کن.» میفرماید: «هر کدامتان دوچندان عذاب میشوید؛ ولی دلیلش را نمیدانید!» {عذاب پیشوایان دوچندان است؛ چون خودشان گمراه شدند و پیروانشان را هم گمراه کردند. عذاب پیروان نیز دوچندان است؛ چون گمراه شدند و به پیشوایانشان هم کمک کردند و سیاهیلشکرِ آنها بودند تا پیشوایان بتوانند اهداف شوم و شیطانیشان را اجرا کنند! البته این دوچندان «بهتناسبِ» جرم هر گروه در نظر گرفته میشود.} 38
حال، پیشوایان به پیروانشان میگویند: «خون شما که رنگینتر از ما نیست تا عذابتان کمتر از ما باشد!» بله، بچشید عذاب را در نتیجۀ کارهای زشتی که میکردید! 39
در حقیقت، کسانی که آیههای ما را دروغ بدانند و در برابرش شاخوشانه بکشند، درهای آسمان به رویشان باز نمیشود و اگر پشت گوششان را دیدند، بهشت را هم خواهند دید! گناهکارها را اینطور بهسزای اعمالشان میرسانیم. 2-{منظور از درهای آسمان، راههای آسمانِ غیب است، نه این آسمانی که بالای سر ماست.}3-{در متن آیه «حتّی یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الخِیاطِ» آمده به معنای «ردشدن طناب یا شتر از تهِ سوزن» و چون این عبارت کنایه از محال است، ما معادل فارسی امروزیاش را در ترجمه آوردهایم.} 40
زیرانداز و رواندازشان آتش جهنم است! بدکارها را اینطور بهسزای اعمالشان میرسانیم. 41
اما کسانی که ایمان آورده و کارهای خوب کردهاند، بهشتیاند و آنجا ماندنی. البته هرکس را فقط بهاندازۀ توانش مسئول میدانیم. 42
در آنجا، هرگونه کینه و کدورتی را از دلهایشان میزداییم. از زیر پایشان جویها روان است. میگویند: «خدا را شکر که ما را به این نعمتها رساند. اگر خدا دستمان را نمیگرفت، محال بود به این نعمتها برسیم. وعدههای فرستادههای خدا واقعاً درست از آب درآمد.» بالاخره، ندایی گوششان را نوازش میدهد: «این است آن بهشتی که عوض کارهایتان، برایتان بهیادگار مانده است!» 43
بهشتیان جهنمیان را صدا میزنند و میپرسند: «ما رسیدیم به آنچه خدا به ما وعده داده بود. شما هم رسیدید به آنچه خدا به شما وعده داده بود؟!» صدای «بله»شان بلند میشود. اینجاست که فریادزنندهای با صدای بلند در بین دو گروه اعلام میکند: «لعنت خدا بر بدکارها!»{در روایات آمده است که این فریادزننده امیرالمؤمنین علی(ع) است.} 44
همانهایی که مانع بندگی خدا میشوند و راه مستقیم خدا را کج نشان میدهند و آخرت را باور ندارند. 45
بین بهشتیان و جهنمیان دیواری است که بر بلندیهایش مردان و زنان بزرگی هستند که همه را از حال و روزشان میشناسند. آنان به بهشتیانی که هنوز واردش نشدهاند، ولی دل توی دلشان نیست که زودتر وارد شوند، مژده میدهند: «نگران نباشید. بهسلامت داخل بهشت میشوید.»{حضرت محمد و آل طاهرینش برترین افرادِ این گروهاند.}46
وقتی چشم بهشتیانِ منتظر به جهنمیها میافتد، میگویند: «خدایا، ما را همنشین این بدکارها نکن!» 47
بعد، آن انسانهای بزرگ که جهنمیان را از حال و روزشان بهخوبی میشناسند، صدایشان میزنند و سرزنش میکنند: «دیدید ثروتاندوزی و شاخوشانهکشیدنهای همیشگیتان، دردی از شما دوا نکرد؟! 48
این بهشتیهای منتظر آیا همانهایی نیستند که قسم میخوردید لطف خدا هرگز شامل حالشان نمیشود؟!» و بعد، رو به بهشتیها: «پا به بهشت بگذارید که دیگر نه ترسی بر شما غلبه میکند و نه غصه میخورید.» 49
جهنمیها بهشتیان را با التماس صدا میزنند: «از آب یا نعمتهایی که خدا روزیتان کرده است، کمی هم به ما بدهید!» جواب میشنوند: «خدا این نعمتها را بر بیدینها ممنوع کرده!» 50
همانهایی که بازی و سرگرمی را دین و هدف خود قرار داده بودند و زندگی دنیا و زرقوبرقش گولشان زده بود. امروز فراموششان میکنیم؛ همانطورکه آنها دیدار امروزشان را به بادِ فراموشی سپرده بودند و آیههای ما را انکار میکردند. 51
بله، برایشان کتابی آوردیم و با آگاهی کامل توضیحش دادیم تا مایۀ راهنمایی همه باشد و لطفی برای مؤمنان. 52
انکارکنندهها نکند فقط منتظر وعده و وعیدِ قرآناند؟! روزی که وعده و وعیدش فرا برسد، کسانی که قبلاً آن را به بادِ فراموشی سپرده بودند، با افسوس میگویند: «وعدههای فرستادههای خدا واقعاً درست از آب درآمد. حالا، شفاعتکنندههایی پیدا میشوند تا برایمان پادرمیانی کنند؟ یا ممکن است که به دنیا برِمان گردانند و کارهای گذشتهمان را جبران کنیم؟» نه! چونکه سرمایۀ عمرشان را از کف دادهاند و بتهای ساختگیشان هم از جلوی چشم آنها غیبشان زده است! 53
در واقع، صاحباختیارتان خدایی است که آسمانها و زمین را و آنچه میانشان است، در طول شش مرحله آفرید. آنوقت، بر مقام فرمانرواییِ جهان تکیه زد. او شب و روز را در طول سال کمکم بلند و کوتاه میکند. خدا به دستورش، خورشید و ماه و ستارگان را در خدمتتان آفریده است. بدانید آفرینش و ادارۀ عالم، همه، دست اوست. چه پربرکت است خدایی که صاحب جهانیان است!{هرقدر از خطّ استوا دورتر و به قطب شمال و جنوب نزدیکتر شویم، بلندوکوتاهشدن شبها و روزهای سال بیشتر بهچشم میآید. در ایران هم این پدیدۀ شگفتانگیز هر سال تکرار میشود.} 54
خدا را نالان و نهان صدا بزنید، ولی زیادهروی نکنید؛ زیرا او اهل زیادهروی را دوست ندارد.{منظور از زیادهروی اینهاست: خواستههای بیجا و غیرمعقول، دادوفریادزدن، رعایتنکردنِ آداب دعا، طولدادنِ دعا بیشتر از حالوحوصله، ریاکاری در دعا و اصلاً دعانکردن از روی غرور یا ناامیدی.} 55
بعد از برقراری امنیت و آرامش، درجامعه هرجومرج راه نیندازید و خدا را با بیم و امید صدا بزنید تا درستکار شوید؛ چون سایۀ لطف خدا بر سرِ درستکاران همیشه گسترده است. 56
او خدایی است که بادها را میفرستد تا مژدهرسان بارانِ رحمتش باشند. پس وقتی ابرهای بارور را حمل کنند، بهطرف سرزمینهای مرده سوقشان میدهیم و آنوقت از آنها برف و باران میفرستیم تا بهبرکتش انواع محصولات کشاورزی را پرورش دهیم: مردگان را هم همینطور از قبرها بیرون میآوریم! این مثالها را میآوریم تا بهخودتان بیایید! 57
زمینِ حاصلخیز، با اجازۀ خدا، گلوگیاهش میرویَد؛ ولی از زمینِ شورهزار و نامرغوب، جز مشتی گیاه بیفایده، چیز دیگری نمیرویَد. از دل پاک و ناپاک هم همینطور! بله، آیههایمان را اینطور بهصورتهای گوناگون برای شکرگزاران بیان میکنیم. 58
نوح را برای راهنمایی قومش فرستادیم. به آنها گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. من میترسم گرفتار عذابِ روزی هولناک شوید!»{خدای دانا پس از گفتن مسائل اساسى و کلی دربارۀ خداشناسى، معاد، هدایت بشر، احساس مسئولیت و...، به داستان برخی پیامبران بزرگ مانند نوح، هود، صالح، لوط، شُعیب و موسى اشاره مىکند تا نمونههاى زندۀ این بحثها را در لابهلاى تاریخ پُرماجرا و عبرتانگیز زندگیشان نشان دهد.} 59
در جواب دعوتش، خواصِ جامعه گفتند: «از نظر ما، واقعاً که غرق گمراهی هستی.» 60
نوح گفت: «مردم! در وجود من هیچ انحرافی نیست؛ بلکه فرستادهای هستم از طرف صاحباختیار جهانیان 61
که پیامهایش را با جدّیت به شما میرسانم و خیرخواهتان هستم و چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. 62
نکند تعجب کردهاید که تذکرهای خدا به زبان آدمی مثل خودتان برایتان بازگو میشود؟ آنهم برای اینکه دربارۀ کارهایتان به شما هشدار دهد و هم مراقب رفتارتان باشید و هم لطف خدا شامل حالتان شود.» 63
دستآخر به دروغگویی متهمش کردند. ما هم او و کسانی را نجات دادیم که در آن کشتی عظیم همراهش بودند و کسانی را غرق کردیم که آیههایمان را دروغ دانستند؛ چون مردمی بیبصیرت بودند. 64
برای هدایتِ قوم عاد هم همشهریشان هود را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. پس چرا مراقب رفتارتان نیستید؟!» 65
خواصِ بیدینِ جامعه در جواب دعوتش گفتند: «از نظر ما، واقعاً که غرق حماقت و نادانی هستی و یقین داریم که تو دروغگویی.» 66
هود با ادب و آرامش گفت: «مردم! من دچار هیچگونه حماقتی نیستم؛ بلکه فرستادهای هستم از طرف صاحباختیار جهانیان 67
که پیامهایش را با جدّیت به شما میرسانم و برایتان خیرخواهی قابلاعتمادم. 68
نکند تعجب کردهاید که تذکرهای خدا به زبان آدمی مثل خودتان برایتان بازگو میشود؟ آنهم برای اینکه دربارۀ کارهایتان به شما هشدار دهد. یادتان باشد که بعد از هلاکتِ قوم نوح، خدا شما را جانشین آنها کرد و به شما بدنهایی تنومند و نیرومند داد! پس بهیاد نعمتهای خدا باشید تا خوشبخت شوید.» 69
قوم هود با گستاخی گفتند: «آیا سراغمان آمدهای که فقط خدا را بندگی کنیم و بتهایی را که پدرانمان میپرستیدند، رها کنیم؟! اگر راست میگویی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 70
اینجا بود که هود آخرین حرفش را زد: «دیگر قهروغضبِ خدا بر شما حتمی شد! آیا با من بر سرِ بتهای بیجانی جاروجنجال میکنید که شما و پدرانتان بهدروغ نام خدایان رویشان گذاشتهاید و خدا هم دلیلی بر درستیِ حرفتان نفرستاده است؟! از این بهبعد، منتظر عذاب باشید. من هم در کنارتان منتظر میمانم!» 71
دستآخر، هود و همراهانش را از سرِ لطفمان نجات دادیم و ریشۀ کسانی را کندیم که آیههایمان را دروغ میدانستند و آنها را باور نکردند! 72
برای هدایت قوم ثمود همشهریشان صالح را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. الان، برایتان از طرف خدا معجزهای آمده است: این مادهشتر که معجزۀ خداست، نشانۀ راستگویی من است. رهایش کنید تا در زمین خدا بچرد. آزاری به او نرسانید تا مبادا عذابی زجرآور دامنگیرتان شود!{این شتر بهقدرت الهی از دل کوه بیرون آمد. ویژگیهایش در روایات آمده است.} 73
یادتان بماند که خدا بعد از هلاکت قوم عاد، شما را جانشین آنها کرد و در سرزمینی مناسب جایتان داد که حالا در دشتهایش ساختمانهای بلند و باشکوه میسازید و در کوههایش خانه میتراشید. پس بهیاد نعمتهای خدا باشید و با خیرهسری، در جامعه خرابکاری نکنید.» 74
ولی خواصِ متکبر جامعه به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «شما مطمئنید که صالح واقعاً از طرف خدا فرستاده شده؟!» آن مستضعفان گفتند: «البته که ما به چیزهایی که صالح مأمورِ رساندن آن است، ایمان داریم.» 75
اما آن خواصِ مغرور در ادامه گفتند: «ولی ما عقایدی را که شما باور کردهاید، اصلاً قبول نداریم.» 76
بالاخره، شتر صالح را کشتند ومتکبرانه از فرمان خدا سرپیچی کردند وگفتند: «صالح،اگر تو واقعاً جزوِ پیامبرانی، آن عذابی که ما را از آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 77
سرانجام، زلزلۀ ویرانگری در برِشان گرفت و آنوقت زیر آوارِ خانههایشان بهزانو درآمدند. 78
در نهایت، صالح ترکشان کرد. وقت عزیمت، رو به اجسادشان گفت: «پیام خدا را کامل به شما رساندم و بهاندازۀ کافی خیرخواهتان بودم؛ ولی روی خوش به خیرخواهی مثل من نشان ندادید!» 79
لوط هم همینطور: او را برای راهنمایی قومش فرستادیم. به آنها هشدار داد: «آیا مرتکب عمل زشتی مثل همجنسبازی میشوید که تابهحال کسی از مردم دنیا انجامش نداده است؟! 80
شما، برای ارضای شهوت، بهجای زنها سراغ مردها میروید! اصلاً شما جماعتی شهوتران هستید!» 81
قومش جوابی برای گفتن نداشتند؛ برای همین یکصدا شدند: «لوط و خانوادهاش را از شهرتان بیرون کنید؛ چونکه آنها جماعتی خشکهمقدساند!» 82
پس لوط و خانوادهاش را نجات دادیم و از شهر بیرون بردیم؛ جز زنش را که با جاماندهها گرفتار عذاب شد! 83
بقیۀ مردم شهر را هم با گِلهایی سفت، سنگباران کردیم. پس ببین آخرعاقبتِ گناهکارها چه شد! 84
برای راهنمایی مردم شهرِ مَدیَن هم همشهریشان شُعیب را فرستادیم. او هم گفت: «مردم! فقط خدا را بپرستید که معبودی جز او ندارید. در ضمن، برایتان از طرف خدا، معجزهای بر پیامبری من آمده است؛ پس پیمانه و ترازویتان را درست و دقیق کنید واز حق مردم چیزی کم نگذارید و بعد از برقراری امنیت و آرامش، در جامعه هرج و مرج راه نیندازید. عمل به این دستورها بهنفعتان است، اگر باور داشته باشید!1-{مَدیَن شهری در مناطق مرزی اردن و عربستان سعودی بود و مردمى تجارتپیشه و مرفّه داشت. در میانشان بتپرستى رایج بود و همینطور گرانفروشی و کمفروشى و تقلّب در معامله.}2- {معجزۀ حضرت شُعیب(ع) در قرآن نیامده است و در روایات هم مطلب روشنی دراینباره نیست.} 85
سرِ راه مؤمنان ننشینید که با زور و تهدید، مانعشان از بندگی خدا شوید و با فتنهگری و شبههپراکنی، راه مستقیمِ خدا را کج نشان دهید. بهیاد آورید که ضعیف و کمجمعیت بودید؛ آنوقت، خدا قوی و پُرجمعیتتان کرد. خوب بررسی کنید و ببینید آخرعاقبتِ خرابکاران چه شد! 86
اگر گروهی از شما چیزهایی را که من به آوردنش مأمور شدهام، باور کردهاند و گروهی باور نکردهاند، پس صبر کنید و با همدیگر مسالمتآمیز زندگی کنید تا خدا بینمان داوری کند که او بهترینِ داورهاست.»{مسلمانان در عین عمل به وظایف فردی و اجتماعی خود، باید خویشتندار باشند و آستانۀ تحملشان را بالا ببرند. قرار که نیست همۀ مردم دنیا یکشبه عوض شوند! تجربه هم نشان داده است که بردباری در برابر باورها و رفتارهای مخالفان، پیامدهای مثبت دارد و برخوردهای چکّشی و احساسی، برعکس.} 87