قرآن ترجمه سوره ای حجت الاسلام علی ملکی با صدای محمد حسین سعیدیان و گویندگی علی همت مومیوند
سوره مدثر
به نام خدای بزرگوار مهربان
ای که روانداز بر خود کشیدهای! {پیامبر خدا(ص) دعوت علنی خود را شروع کرده است. سران بتپرست تبلیغات سنگینی برضدّ او بهراه انداختهاند. روزی نیست که شایعهای نسازند و تهمتی نزنند: «محمد دیوانه است»، «شاید هم دروغگوست»، «این حرفها بافتههای ذهنیِ خودش است»، «اصلاً یادش دادهاند»، «چه خوب بلد است جادوگری کند»، «نکند کاهن باشد» و هزارویک جور تهمت و ناسزا. خباثتهای سردمداران بیدین بهتنگش آورده است. شبی در کُنج خانهاش آرمیده، رواندازی به خود پیچیده و در خلوتِ خودش به فکر فرو رفته است که چطور بر مشکلات سرِ راهش غلبه کند؟! پیک وحی میرسد و پیام خدا را به او میرساند. خدا دلداریاش میدهد و سفارشهایی میکند: «با شبزندهداری و تلاوت قرآن نیرو بگیر. در برابر ناملایمات باز هم صبور باش. فعلاً با بدخواهان مدارا کن و... .»} 1
برخیز! مردم را هشدار بده، 2
خدا را به بزرگی یاد کن، 3
دامن خود را از کارهای بد پاک نگه دار، 4
از اخلاق زشت دور باش، 5
کارهایت را بزرگ نبین و منّت نگذار 6
و بهخاطر خدا صبوری کن. 7
وقتی در شیپور قیامت بدمند، 8
آن روز روز طاقتفرسایی است. 9
بله، برای بیدینها اصلاً آسان نیست! 10
تنها به من واگذارش آنکه را آفریدهام{منظور، یکی از سران بزرگ بتپرستهاست، بهنام ولیدبنمُغیره.} 11
و اموالی فراوان 12 و اولادی آمادهبهخدمت به او دادهام. 13
وسایل زندگی را هم، از هر نظر، برایش آماده کردهام. 14
تازه، طمع دارد که باز هم بدهم! 15
بههیچوجه! چونکه او با آیههای ما دشمنی دارد. 16
بهزودی او را به گردنۀ صعبالعبوری میکشانم! 17
برای دشمنی با حق، فکر کرد و سبکسنگین کرد. 18
مرگ بر او؛ چه موذیانه عمل کرد! 19
باز هم مرگ بر او؛ چه موذیانه عمل کرد! 20
نگاهی مرموز انداخت. 21
بعد، اخم کرد و چهره در هم کشید 22
و از درون، به حق پشت پا زد و تکبر کرد! 23
پس ادعایش را اینطور بیان کرد: «این قرآن فقط حرفهایی سحرآمیز است برگرفته از جادوگران گذشته! 24
این گفتار بشر است و بس!» 25
بهزودی او را در دریایی مذاب محو میکنم! 26
چه میدانی آن دریای مذاب چیست؟! 27
دائم زجرکش میکند و دستبردار هم نیست! 28
و حسابی برای بشر خودنمایی میکند! 29
نوزده نفر هم مأمور آناند. 30
مأمورانِ این آتش را فقط از فرشتهها انتخاب کردهایم. از تعدادشان هم خبر دادهایم، فقط برای امتحان بیدینها تا اهلکتاب با دیدن همین مطلب در تورات و انجیل، به حقانیت قرآن پی ببرند و مسلمانها ایمانشان را بیشتر کنند. بله، تا اهلکتاب و مسلمانها شک به دل خود راه ندهند و دستآخر، بیماردلها و بیدینها بهمسخره بگویند: «منظور خدا از گفتن تعداد مأموران چه بود؟!» خدا هرکه را نالایق بداند، اینطور بهحال خودش رها میکند و هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. البته تعداد سپاهیان خدا را خودش میداند و بس. بله، ذکر آن تعداد فقط برای بهخودآوردن بشر است.{درباره فرشتگان عذاب می گفتند: «فقط نوزده تا؟! چیزی نیست. خودمان راحت از پسِشان برمیآییم!»} 31
بههیچوجه قرآن سِحر نیست. به ماه قسم! 32
و به شب قسم وقتی بساطش را جمع کند 33
و به صبح قسم وقتی سفرهاش را پهن کند 34
که بین پدیدههای بزرگ، قرآن بینظیر است 35
و هشداری برای بشر، 36
برای هر کدامتان که دوست دارد جلو برود یا عقب بماند! 37
هرکسی گیرِ کارهای خودش است! 38
مگر اهل سعادت 39
که در باغهایی پردرختاند. آنان از حال و روز گناهکارها میپرسند: 40و41
«چه چیزی جهنمیتان کرد؟!» 42
جواب میدهند: «جزو نمازگزاران نبودیم، 43
به فقیران غذا نمیدادیم، 44
با یاوهگوها دمخور بودیم 45
و روز جزا را هم دروغ میدانستیم 46
تا آنکه دستآخر مرگ سراغمان آمد!» 47
برای همین، پادرمیانیِ شفاعتکنندگان هم بهدردشان نمیخورَد! 48
چهشان شده که از یادآوریهای قرآن روگرداناند؟! 49
انگار گورخرانی رمکردهاند 50
که از مقابل شیری در رفتهاند! 51
نکند هر کدامشان توقع دارد کتابی اختصاصی از طرف خدا به او بدهند! 52
بههیچوجه! بلکه در واقع از آخرت نمیترسند. 53
بله، بههیچوجه! چون همین قرآن برای بهخودآمدن کافی است. 54
پس هرکس بخواهد، با آن بهخودش میآید. 55
البته تا خدا توفیق ندهد، کسی بهخود نمیآید. هماو سزاوار است که در حضورش مراقب رفتارشان باشند و به آمرزشش دل ببندند. 56
سوره مدثر
به نام خدای بزرگوار مهربان
ای که روانداز بر خود کشیدهای! {پیامبر خدا(ص) دعوت علنی خود را شروع کرده است. سران بتپرست تبلیغات سنگینی برضدّ او بهراه انداختهاند. روزی نیست که شایعهای نسازند و تهمتی نزنند: «محمد دیوانه است»، «شاید هم دروغگوست»، «این حرفها بافتههای ذهنیِ خودش است»، «اصلاً یادش دادهاند»، «چه خوب بلد است جادوگری کند»، «نکند کاهن باشد» و هزارویک جور تهمت و ناسزا. خباثتهای سردمداران بیدین بهتنگش آورده است. شبی در کُنج خانهاش آرمیده، رواندازی به خود پیچیده و در خلوتِ خودش به فکر فرو رفته است که چطور بر مشکلات سرِ راهش غلبه کند؟! پیک وحی میرسد و پیام خدا را به او میرساند. خدا دلداریاش میدهد و سفارشهایی میکند: «با شبزندهداری و تلاوت قرآن نیرو بگیر. در برابر ناملایمات باز هم صبور باش. فعلاً با بدخواهان مدارا کن و... .»} 1
برخیز! مردم را هشدار بده، 2
خدا را به بزرگی یاد کن، 3
دامن خود را از کارهای بد پاک نگه دار، 4
از اخلاق زشت دور باش، 5
کارهایت را بزرگ نبین و منّت نگذار 6
و بهخاطر خدا صبوری کن. 7
وقتی در شیپور قیامت بدمند، 8
آن روز روز طاقتفرسایی است. 9
بله، برای بیدینها اصلاً آسان نیست! 10
تنها به من واگذارش آنکه را آفریدهام{منظور، یکی از سران بزرگ بتپرستهاست، بهنام ولیدبنمُغیره.} 11
و اموالی فراوان 12 و اولادی آمادهبهخدمت به او دادهام. 13
وسایل زندگی را هم، از هر نظر، برایش آماده کردهام. 14
تازه، طمع دارد که باز هم بدهم! 15
بههیچوجه! چونکه او با آیههای ما دشمنی دارد. 16
بهزودی او را به گردنۀ صعبالعبوری میکشانم! 17
برای دشمنی با حق، فکر کرد و سبکسنگین کرد. 18
مرگ بر او؛ چه موذیانه عمل کرد! 19
باز هم مرگ بر او؛ چه موذیانه عمل کرد! 20
نگاهی مرموز انداخت. 21
بعد، اخم کرد و چهره در هم کشید 22
و از درون، به حق پشت پا زد و تکبر کرد! 23
پس ادعایش را اینطور بیان کرد: «این قرآن فقط حرفهایی سحرآمیز است برگرفته از جادوگران گذشته! 24
این گفتار بشر است و بس!» 25
بهزودی او را در دریایی مذاب محو میکنم! 26
چه میدانی آن دریای مذاب چیست؟! 27
دائم زجرکش میکند و دستبردار هم نیست! 28
و حسابی برای بشر خودنمایی میکند! 29
نوزده نفر هم مأمور آناند. 30
مأمورانِ این آتش را فقط از فرشتهها انتخاب کردهایم. از تعدادشان هم خبر دادهایم، فقط برای امتحان بیدینها تا اهلکتاب با دیدن همین مطلب در تورات و انجیل، به حقانیت قرآن پی ببرند و مسلمانها ایمانشان را بیشتر کنند. بله، تا اهلکتاب و مسلمانها شک به دل خود راه ندهند و دستآخر، بیماردلها و بیدینها بهمسخره بگویند: «منظور خدا از گفتن تعداد مأموران چه بود؟!» خدا هرکه را نالایق بداند، اینطور بهحال خودش رها میکند و هرکه را لایق بداند، دستش را میگیرد. البته تعداد سپاهیان خدا را خودش میداند و بس. بله، ذکر آن تعداد فقط برای بهخودآوردن بشر است.{درباره فرشتگان عذاب می گفتند: «فقط نوزده تا؟! چیزی نیست. خودمان راحت از پسِشان برمیآییم!»} 31
بههیچوجه قرآن سِحر نیست. به ماه قسم! 32
و به شب قسم وقتی بساطش را جمع کند 33
و به صبح قسم وقتی سفرهاش را پهن کند 34
که بین پدیدههای بزرگ، قرآن بینظیر است 35
و هشداری برای بشر، 36
برای هر کدامتان که دوست دارد جلو برود یا عقب بماند! 37
هرکسی گیرِ کارهای خودش است! 38
مگر اهل سعادت 39
که در باغهایی پردرختاند. آنان از حال و روز گناهکارها میپرسند: 40و41
«چه چیزی جهنمیتان کرد؟!» 42
جواب میدهند: «جزو نمازگزاران نبودیم، 43
به فقیران غذا نمیدادیم، 44
با یاوهگوها دمخور بودیم 45
و روز جزا را هم دروغ میدانستیم 46
تا آنکه دستآخر مرگ سراغمان آمد!» 47
برای همین، پادرمیانیِ شفاعتکنندگان هم بهدردشان نمیخورَد! 48
چهشان شده که از یادآوریهای قرآن روگرداناند؟! 49
انگار گورخرانی رمکردهاند 50
که از مقابل شیری در رفتهاند! 51
نکند هر کدامشان توقع دارد کتابی اختصاصی از طرف خدا به او بدهند! 52
بههیچوجه! بلکه در واقع از آخرت نمیترسند. 53
بله، بههیچوجه! چون همین قرآن برای بهخودآمدن کافی است. 54
پس هرکس بخواهد، با آن بهخودش میآید. 55
البته تا خدا توفیق ندهد، کسی بهخود نمیآید. هماو سزاوار است که در حضورش مراقب رفتارشان باشند و به آمرزشش دل ببندند. 56