قرآن ترجمه، سوره هود آیات 29 تا 37
وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۚ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا ۚ إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَٰکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿٢٩﴾
مردم! من که برای تبلیغ دین پولی از شما نمیخواهم. مزدم تنها بهعهدۀ خداست. برای بهدستآوردن دل شما هم، مؤمنان را از خودم دور نمیکنم؛ چون آنها روزی به ملاقات خدا میروند و حسابشان با اوست، نه من. ولی بهنظر من شما جماعتی هستید که خودتان را به نادانی زدهاید. 29
وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿٣٠﴾
مردم! بهفرض از خودم دورشان کنم، آنوقت چه کسی از خشم خدا نجاتم میدهد؟! پس چرا بهخود نمیآیید؟! 30
وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ ۖ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٣١﴾
ادعا نمىکنم که گنجینههاى رحمت خدا پیش من است و بهخودیِخود علم غیب ندارم. ادعا هم نمىکنم که من فرشتهام! دربارۀ مردمی که در چشمتان خواروخفیفاند، ادعا نمیکنم که خدا به آنها خیری نخواهد داد؛ چون خدا از دلشان بهتر خبر دارد. اگر چنین ادعایی بکنم، بدکار خواهم بود.» 31
قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٣٢﴾
دستآخر،خواص بیدین گفتند: «داری باما جرّوبحث میکنی! زیادی هم جرّوبحث میکنی!اگر راست میگویی،آن عذابی که ما رااز آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 32
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ ﴿٣٣﴾
گفت: «اِنشاءالله که خدا شما را دچار آن عذاب خواهد کرد! شما هم نمیتوانید حریف خدا شوید. 33
وَلَا یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ ۚ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٣٤﴾
اگر خدا بخواهد برای بیلیاقتیتان بهحال خودتان رهایتان کند، حتی اگر بخواهم نصیحتتان کنم، دیگر نصیحتم در شما تأثیری ندارد؛ چونکه او صاحباختیارتان است و فقط بهسوی او برتان میگردانند.» 34
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَا بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ ﴿٣٥﴾
پیامبر! بتپرستها میگویند: «این حرفها را محمد، بهدروغ، به نوح نسبت میدهد!» بگو: «بهفرض که این حرفها را از خودم به نوح نسبت داده باشم، گناهش به گردن خودم است؛ ولی شما بههرحال گناهکارید و من از وضع شما ناراحتم.» {چون یا دارید تهمت ناروا به من میزنید یا حدّاقل به این حرفها و نصیحتها گوش نمیکنید.}35
وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾
به نوح وحی شد: «از قومت، جز آنانی که تابهحال ایمان آوردهاند، کس دیگری ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین از کارهایی که میکنند، دیگر غموغصه به دلت راه نده 36
وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾
و با نظارت و راهنماییهای ما، آن کشتی بزرگ را محکم بساز و دربارۀ نجات بدکارها حرفی با من نزن که همهشان غرق خواهند شد!» 37
وَیَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالًا ۖ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ ۚ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا ۚ إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَٰکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿٢٩﴾
مردم! من که برای تبلیغ دین پولی از شما نمیخواهم. مزدم تنها بهعهدۀ خداست. برای بهدستآوردن دل شما هم، مؤمنان را از خودم دور نمیکنم؛ چون آنها روزی به ملاقات خدا میروند و حسابشان با اوست، نه من. ولی بهنظر من شما جماعتی هستید که خودتان را به نادانی زدهاید. 29
وَیَا قَوْمِ مَن یَنصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ ۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ﴿٣٠﴾
مردم! بهفرض از خودم دورشان کنم، آنوقت چه کسی از خشم خدا نجاتم میدهد؟! پس چرا بهخود نمیآیید؟! 30
وَلَا أَقُولُ لَکُمْ عِندِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَن یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِی أَنفُسِهِمْ ۖ إِنِّی إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ﴿٣١﴾
ادعا نمىکنم که گنجینههاى رحمت خدا پیش من است و بهخودیِخود علم غیب ندارم. ادعا هم نمىکنم که من فرشتهام! دربارۀ مردمی که در چشمتان خواروخفیفاند، ادعا نمیکنم که خدا به آنها خیری نخواهد داد؛ چون خدا از دلشان بهتر خبر دارد. اگر چنین ادعایی بکنم، بدکار خواهم بود.» 31
قَالُوا یَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَکْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿٣٢﴾
دستآخر،خواص بیدین گفتند: «داری باما جرّوبحث میکنی! زیادی هم جرّوبحث میکنی!اگر راست میگویی،آن عذابی که ما رااز آن میترسانی، به سرمان بیاور!» 32
قَالَ إِنَّمَا یَأْتِیکُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاءَ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ ﴿٣٣﴾
گفت: «اِنشاءالله که خدا شما را دچار آن عذاب خواهد کرد! شما هم نمیتوانید حریف خدا شوید. 33
وَلَا یَنفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَکُمْ إِن کَانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَن یُغْوِیَکُمْ ۚ هُوَ رَبُّکُمْ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٣٤﴾
اگر خدا بخواهد برای بیلیاقتیتان بهحال خودتان رهایتان کند، حتی اگر بخواهم نصیحتتان کنم، دیگر نصیحتم در شما تأثیری ندارد؛ چونکه او صاحباختیارتان است و فقط بهسوی او برتان میگردانند.» 34
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَا بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ ﴿٣٥﴾
پیامبر! بتپرستها میگویند: «این حرفها را محمد، بهدروغ، به نوح نسبت میدهد!» بگو: «بهفرض که این حرفها را از خودم به نوح نسبت داده باشم، گناهش به گردن خودم است؛ ولی شما بههرحال گناهکارید و من از وضع شما ناراحتم.» {چون یا دارید تهمت ناروا به من میزنید یا حدّاقل به این حرفها و نصیحتها گوش نمیکنید.}35
وَأُوحِیَ إِلَىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلَّا مَن قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ ﴿٣٦﴾
به نوح وحی شد: «از قومت، جز آنانی که تابهحال ایمان آوردهاند، کس دیگری ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین از کارهایی که میکنند، دیگر غموغصه به دلت راه نده 36
وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا ۚ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿٣٧﴾
و با نظارت و راهنماییهای ما، آن کشتی بزرگ را محکم بساز و دربارۀ نجات بدکارها حرفی با من نزن که همهشان غرق خواهند شد!» 37