فهرست

صفحه ﴿236﴾

  • 1 قطعه
  • 5':39" مدت زمان
  • 45 دریافت شده
قرآن ترجمه، سوره یوسف آیات 5 تا 14
قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿٥﴾‏
پدر گفت: «گل‌پسرم، خوابت را برای برادرانت تعریف نکن. مبادا از سرِ حسادت نقشۀ شومی برای تو بکشند! آخر، شیطان دشمن علنیِ انسان است. 5


وَکَذَٰلِکَ یَجْتَبِیکَ رَبُّکَ وَیُعَلِّمُکَ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَیُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَعَلَىٰ آلِ یَعْقُوبَ کَمَا أَتَمَّهَا عَلَىٰ أَبَوَیْکَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‎﴿٦﴾‏
همان‌طورکه در خوابت دیدی، خدا تو را برمی‌گزیند و از تعبیرخواب گرفته تا پیش‌بینیِ حوادث آینده را یادت می‌دهد و برای رسیدن به زندگی سعادتمند، نعمتش را به‌طور کامل به تو و خاندان یعقوب می‌دهد؛ همان‌گونه که قبلاً هم نعمتش را به اجدادت، ابراهیم و ‌اسحاق، به‌طور کامل ارزانی کرد. بدان که خدا دانای کاردرست است.» 6

۞ لَّقَدْ کَانَ فِی یُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آیَاتٌ لِّلسَّائِلِینَ ‎﴿٧﴾
برای تشنگان حقیقت، در داستان یوسف و برادرانش درس‌های فراوانی هست. 7

‏ إِذْ قَالُوا لَیُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰ أَبِینَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿٨﴾‏
روزی برادرهای پدریِ یوسف، از روی حسادت، به هم گفتند: «با آنکه ما جوان‌هایی کاری و نیرومندیم، یوسف و برادرش بنیامین در چشم پدرمان عزیزتر از ما هستند. واقعاً که پدرمان سخت در اشتباه است!»{طبق آیۀ 4 همین سوره، حضرت یوسف(ع) یازده برادر داشت. ده نفر از برادرانش برادرِ پدری او بودند و فقط یکی‌شان برادرِ پدری‌‌ و مادری او بوده است.} 8

اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَتَکُونُوا مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ ‎﴿٩﴾‏
یکی از آن‌ها گفت: «یوسف را بکُشید یا در جایی دوردست رهایش کنید تا توجه پدرتان دربست به شما باشد و در نبودِ یوسف نفس راحتی بکشید و دیگر راحت زندگی کنید!» 9

قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِی غَیَابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ ‎﴿١٠﴾‏
دیگری پیشنهاد کرد: «اگر واقعاً می‌خواهید کاری بکنید، یوسف را نکشید؛ بلکه او را تهِ چاهی بگذارید تا کاروانی به‌وقتِ بالاکشیدن آب، پیدایش کند و با خودش ببرد.» 10

قَالُوا یَا أَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَىٰ یُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ ‎﴿١١﴾‏
بالاخره، پیش پدر آمدند و گفتند: «پدرجان، آخر چه فکری می‌کنی که دربارۀ یوسف به ما اطمینان نمی‌کنی؟! ما که خیرخواه یوسفیم. 11

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‎﴿١٢﴾‏
فردا او را با ما راهیِ دشت‌ و‌ دمن کن تا بگردد و بازی کند. قول می‌دهیم کاملاً مراقبش باشیم!» 12

قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ‎﴿١٣﴾‏
یعقوب گفت: «دل‌واپس و نگرانم که او را ببرید. از این می‌ترسم که وقتی حواستان به او نیست، گرگ او را بخورد!» 13

قَالُوا لَئِنْ أَکَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ ‎﴿١٤﴾‏
گفتند: «باید خیلی بی‌عُرضه باشیم که در حضور برادران نیرومندی چون ما، گرگ او را بخورد!» 14

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 5:39

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

پایگاه قرآن