فهرست
65 - آیات 36 تا 64 یوسف

تلاوت تحقیق دوره ای محمد حسین سبزعلی 65 - آیات 36 تا 64 یوسف

  • 24 دقیقه مدت
  • 117 دریافت شده
تلاوت: ایرانی
تلاوت: کامل
تلاوت: استودیویی
ملیت قاری: ایرانی
این تلاوت شامل آیات 36 تا 64 سوره مبارکه یوسف است .
وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّی أَرَانِی أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّی أَرَانِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزًا تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿36﴾
گفت غذایى را که روزى شماست براى شما نمى‏آورند مگر آنکه من از تعبیر آن به شما خبر مى‏دهم پیش از آنکه [تعبیر آن] به شما برسد این از چیزهایى است که پروردگارم به من آموخته است من آیین قومى را که به خدا اعتقاد ندارند و منکر آخرتند رها کرده‏ام (37)
قَالَ لاَ یَأْتِیکُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُکُمَا بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَن یَأْتِیکُمَا ذَلِکُمَا مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ ﴿37﴾
و آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروى نموده‏ام براى ما سزاوار نیست که چیزى را شریک خدا کنیم این از عنایت‏خدا بر ما و بر مردم است ولى بیشتر مردم سپاسگزارى نمى‏کنند (38)
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ مَا کَانَ لَنَا أَن نُّشْرِکَ بِاللّهِ مِن شَیْءٍ ذَلِکَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَیْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ ﴿38﴾
اى دو رفیق زندانیم آیا خدایان پراکنده بهترند یا خداى یگانه مقتدر (39)
یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿39﴾
شما به جاى او جز نامهایى [چند] را نمى‏پرستید که شما و پدرانتان آنها را نامگذارى کرده‏اید و خدا دلیلى بر [حقانیت] آنها نازل نکرده است فرمان جز براى خدا نیست دستور داده که جز او را نپرستید این است دین درست ولى بیشتر مردم نمى‏دانند (40)
مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿40﴾
اى دو رفیق زندانیم اما یکى از شما به آقاى خود باده مى‏نوشاند و اما دیگرى به دار آویخته مى‏شود و پرندگان از [مغز] سرش مى‏خورند امرى که شما دو تن از من جویا شدید تحقق یافت (41)
یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِیَ الأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ﴿41﴾
و [یوسف] به آن کس از آن دو که گمان مى‏کرد خلاص مى‏شود گفت مرا نزد آقاى خود به یاد آور و[لى] شیطان یادآورى به آقایش را از یاد او برد در نتیجه چند سالى در زندان ماند (42)
وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ ﴿42﴾
و پادشاه [مصر] گفت من [در خواب] دیدم هفت گاو فربه است که هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏خورند و هفت‏خوشه سبز و [هفت‏خوشه] خشگیده دیگر اى سران قوم اگر خواب تعبیر مى‏کنید در باره خواب من به من نظر دهید (43)
وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ ﴿43﴾
گفتند خوابهایى است پریشان و ما به تعبیر خوابهاى آشفته دانا نیستیم (44)
قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِینَ ﴿44﴾
و آن کس از آن دو [زندانى] که نجات یافته و پس از چندى [یوسف را] به خاطر آورده بود گفت مرا به [زندان] بفرستید تا شما را از تعبیر آن خبر دهم (45)
وَقَالَ الَّذِی نَجَا مِنْهُمَا وَادَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ ﴿45﴾
اى یوسف اى مرد راستگوى در باره [این خواب که] هفت گاو فربه هفت [گاو] لاغر آنها را مى‏خورند و هفت‏خوشه سبز و [هفت‏خوشه] خشگیده دیگر به ما نظر ده تا به سوى مردم برگردم شاید آنان [تعبیرش را] بدانند (46)
یُوسُفُ أَیُّهَا الصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿46﴾
گفت هفت‏سال پى در پى مى‏کارید و آنچه را درویدید جز اندکى را که مى‏خورید در خوشه‏اش واگذارید (47)
قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ ﴿47﴾
آنگاه پس از آن هفت‏سال سخت مى‏آید که آنچه را براى آن [سالها] از پیش نهاده‏اید جز اندکى را که ذخیره مى‏کنید همه را خواهند خورد (48)
ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ ﴿48﴾
آنگاه پس از آن سالى فرا مى‏رسد که به مردم در آن [سال] باران مى‏رسد و در آن آب میوه مى‏گیرند (49)
ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ﴿49﴾
و پادشاه گفت او را نزد من آورید پس هنگامى که آن فرستاده نزد وى آمد [یوسف] گفت نزد آقاى خویش برگرد و از او بپرس که حال آن زنانى که دستهاى خود را بریدند چگونه است زیرا پروردگار من به نیرنگ آنان آگاه است (50)
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ ﴿50﴾
[پادشاه] گفت وقتى از یوسف کام [مى]خواستید چه منظور داشتید زنان گفتند منزه ست‏خدا ما گناهى بر او نمى‏دانیم همسر عزیز گفت اکنون حقیقت آشکار شد من [بودم که] از او کام خواستم و بى‏شک او از راستگویان است (51)
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِیزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ ﴿51﴾
[یوسف گفت] این [درخواست اعاده حیثیت] براى آن بود که [عزیز] بداند من در نهان به او خیانت نکردم و خدا نیرنگ خائنان را به جایى نمى‏رساند (52)
ذَلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ ﴿52﴾
و من نفس خود را تبرئه نمى‏کنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مى‏کند مگر کسى را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است (53)
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿53﴾
و پادشاه گفت او را نزد من آورید تا وى را خاص خود کنم پس چون با او سخن راند گفت تو امروز نزد ما با منزلت و امین هستى (54)
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مِکِینٌ أَمِینٌ ﴿54﴾
[یوسف] گفت مرا بر خزانه‏هاى این سرزمین بگمار که من نگهبانى دانا هستم (55)
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿55﴾
و بدین گونه یوسف را در سرزمین [مصر] قدرت دادیم که در آن هر جا که مى خواست‏سکونت مى‏کرد هر که را بخواهیم به رحمت‏خود مى‏رسانیم و اجر نیکوکاران را تباه نمى‏سازیم (56)
وَکَذَلِکَ مَکَّنِّا لِیُوسُفَ فِی الأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿56﴾
و البته اجر آخرت براى کسانى که ایمان آورده و پرهیزگارى مى‏نمودند بهتر است (57)
وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ﴿57﴾
و برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند [او] آنان را شناخت ولى آنان او را نشناختند (58)
وَجَاء إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ ﴿58﴾
و چون آنان را به خوار و بارشان مجهز کرد گفت برادر پدرى خود را نزد من آورید مگر نمى‏بینید که من پیمانه را تمام مى‏دهم و من بهترین میزبانانم (59)
وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَّکُم مِّنْ أَبِیکُمْ أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَاْ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ ﴿59﴾
پس اگر او را نزد من نیاوردید براى شما نزد من پیمانه‏اى نیست و به من نزدیک نشوید (60)
فَإِن لَّمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلاَ کَیْلَ لَکُمْ عِندِی وَلاَ تَقْرَبُونِ ﴿60﴾
گفتند او را با نیرنگ از پدرش خواهیم خواست و محققا این کار را خواهیم کرد (61)
قَالُواْ سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿61﴾
و [یوسف] به غلامان خود گفت‏سرمایه‏هاى آنان را در بارهایشان بگذارید شاید وقتى به سوى خانواده خود برمى‏گردند آن را بازیابند امید که آنان بازگردند (62)
وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُواْ بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿62﴾
پس چون به سوى پدر خود بازگشتند گفتند اى پدر پیمانه از ما منع شد برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه بگیریم و ما نگهبان او خواهیم بود (63)
فَلَمَّا رَجِعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُواْ یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿63﴾
[یعقوب] گفت آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان (64)
قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿64﴾

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 24:21

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

تلاوت‌هایی از این قاری

پایگاه قرآن