فهرست
ترتیل حنانه خلفی- جزء 13

تلاوت ترتیل حنانه خلفی ترتیل حنانه خلفی- جزء 13

  • 53 دقیقه مدت
  • 1581 دریافت شده
تلاوت: ایرانی
تلاوت: کامل
تلاوت: استودیویی
ملیت قاری: ایرانی
این تلاوت شامل آیات 53 تا 111 سوره مبارکه یوسف، آیات 1 تا 43(آخر) سوره مبارکه رعد و سوره ابراهیم است.


وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿53﴾

و من خود را مبرا نمى‏شمارم، چرا که نفس [آدمى‏] بدفرماست، مگر آنکه پروردگارم رحمت آورد، که پروردگار من آمرزگار مهربان است‏ (53)

وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿54﴾

و پادشاه گفت او [یوسف‏] را به نزد من آورید که ندیم ویژه خود گردانمش، و چون با او گفت و گو کرد [به او] گفت تو امروز نزد ما صاحب جاه و امین هستى‏ (54)

قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿55﴾

[یوسف‏] گفت مرا بر خزاین این سرزمین بگمار، که من نگهبانى کاردانم‏ (55)

وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿56﴾

و بدین‏سان یوسف را در آن سرزمین تمکن بخشیدیم که در آن هر جا که خواهد قرار گیرد، هر که را خواهیم رحمت خویش بر او ارزانى داریم، و پاداش نیکوکاران را فرونگذاریم‏ (56)

وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿57﴾

و پاداش اخروى براى کسانى که ایمان آورده و تقوا ورزیده باشند، بهتر است‏ (57)

وَجَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ﴿58﴾

و برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند آنگاه او ایشان را شناخت ولى ایشان او را نشناختند (58)

وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿59﴾

و چون زاد و برگ ایشان را آماده ساختند [یوسف‏] گفت [آن‏] برادر پدرى‏تان را هم نزد من بیاورید، مگر نمى‏بینید که من پیمانه را تمام مى‏دهم و بهترین میزبانان هستم‏ (59)

فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿60﴾

و اگر او را به نزد من نیاورید، نزد من پیمانه‏اى ندارید و نزدیک من نیایید (60)

قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿61﴾

گفتند او را [به هر تدبیر و ترفند] از پدرش خواهیم گرفت و ما چنین کارى خواهیم کرد (61)

وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿62﴾

[یوسف‏] به غلامانش گفت سرمایه‏شان را در خرجینهایشان بگذارید تا چون به نزد خانواده‏شان بازگشتند آن را باز شناسند، باشد که بازگردند (62)

فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿63﴾

و چون به نزد پدرشان بازگشتند گفتند پدرجان از ما پیمانه را دریغ داشته‏اند، پس برادرمان [بنیامین‏] را همراه ما بفرست تا بار و پیمانه گیریم و ما مراقب او هستیم‏ (63)

قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿64﴾

[یعقوب‏] گفت شما را در حق او امین ندارم، مگر همانطور که پیشترها در حق برادرش امین داشته بودم، اما خداوند بهترین نگهبان است، و همو مهربان‏ترین مهربانان است‏ (64)

وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿65﴾

و چون بار و بنه‏شان را باز کردند چنین یافتند که سرمایه‏شان به ایشان بازگردانده شده است، گفتند پدرجان دیگر چه مى‏خواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است [بگذارید بار دیگر برویم‏] و براى خانواده خود آذوقه بیاوریم و مراقب برادرمان هم هستیم و یک بار شتر هم اضافه خواهیم گرفت، چه [تاکنون‏] به ما بار و پیمانه اندکى داده‏اند (65)

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿66﴾

گفت هرگز او را همراه شما نمى‏فرستم مگر آنکه عهدى به نام خدا به من بدهید که او را به نزد من باز آورید، مگر آنکه از هر سو گرفتار آیید، و چون عهدشان را دادند، [یعقوب‏] گفت خداوند بر آنچه مى‏گوییم [و قول و قرار ما] [ناظر و] کارساز است‏ (66)

وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿67﴾

و گفت فرزندان من، از یک دروازه وارد نشوید و از دروازه‏هاى گوناگون وارد شوید، و البته شما را از قضاى [ناگوار] الهى باز نتوانم داشت، حکم جز از آن خداوند نیست، بر او توکل کردم و اهل توکل باید بر او توکل کنند (67)

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا کَانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿68﴾

و چون به همان گونه که پدرشان به ایشان دستور داده بود، وارد شدند، [این شیوه ورود] ایشان را از قضاى الهى باز نداشت، ولى [هر چه بود] نیاز روحى یعقوب بود که بدین‏سان برآورده کرد، و او با آنچه به او آموخته بودیم، دانشور بود، ولى بیشترینه مردم نمى‏دانند (68)

وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿69﴾

و چون بر یوسف وارد شدند، برادر [ابوینى‏]اش را در کنار گرفت [و در خلوت به او] گفت من [همان‏] برادرت هستم، از آنچه کرده‏اند غمگین مباش‏ (69)

فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿70﴾

و چون ساز و برگ آنان را آماده ساختند [به فرمان یوسف‏] جام [پادشاه‏] را در خرجین برادرش [بنیامین‏] گذاشت سپس منادى ندا در داد که اى کاروانیان شما دزدید (70)

قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿71﴾

گفتند -و رو به ایشان آوردندکه مگر چه گم کرده‏اید؟ (71)

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿72﴾

گفتند جام پادشاه را گم کرده‏ایم، و هرکس آن را بیاورد، بار شترى [آذوقه جایزه‏] دارد و من این [وعده‏] را ضامنم‏ (72)

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ﴿73﴾

گفتند به خدا خودتان مى‏دانید که ما نیامده‏ایم که در این سرزمین فتنه و فساد کنیم و ما دزد نیستیم‏ (73)

قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ ﴿74﴾

گفتند جزاى آن [سرقت‏] اگر شما دروغگو باشید، چه باشد؟ (74)

قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ﴿75﴾
اینان در پاسخ‏] گفتند هرکس که [جام‏] در خرجین او پیدا شود، خودش [برده شود و اسارتش‏] جزاى آن باشد، که ما به این شیوه ستمکاران [سارق‏] را کیفر مى‏دهیم‏ (75)

فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿76﴾

[پذیرفتند] و آغاز به جستجوى باردانهاى ایشان پیش از باردان برادر [ابوینى‏]اش کرد، [سرانجام‏] آن را از باردان برادرش بیرون آورد، بدین‏سان به یوسف تدبیر و ترفند آموختیم [زیرا] نمى‏توانست برادرش را طبق رسم و آیین پادشاه، بازداشت کند، مگر آنکه خداوند بخواهد، که درجات هر کس را که بخواهیم بلند مى‏گردانیم و برتر از هر داننده‏اى داناترى هست‏ (76)

قَالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿77﴾

گفتند اگر [بنیامین‏] دزدى کرده است [عجب نیست، چرا که‏] پیشترها برادر [ابوینى‏]اش هم دزدى کرده بود، اما یوسف این [شماتت را فرو خورد و] در دل نگه داشت و به روى آنان نیاورد، [اما در دل‏] گفت خودتان بدمنصب‏ترید، و خداوند به آنچه مى‏گویید داناتر است‏ (77)

قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿78﴾

گفتند اى عزیز او پدرى پیر فرتوت دارد، یکى از ما را به جاى او نگهدار، که ما تو را از نیکوکاران مى‏بینیم‏ (78)

قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ﴿79﴾

[یوسف‏] گفت پناه بر خدا که جز کسى را که کالایمان [جام‏] را در نزد او یافته‏ایم، بازداشت کنیم، که در این صورت ستمکار خواهیم بود (79)

فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿80﴾

آنگاه چون از او نومید شدند، نجوا کنان بین خود خلوت [و مشورت‏] کردند، بزرگترشان گفت مگر نمى‏دانید که پدرتان از شما با نام خدا عهدى گرفته است، و پیشترها هم چه تقصیرها در حق یوسف کرده‏اید، من از این سرزمین قدم بیرون نمى‏گذارم، مگر آنکه پدرم اجازه دهد، یا خداوند در حق من حکمى فرماید و او بهترین داوران است‏ (80)

ارْجِعُوا إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ﴿81﴾

به سوى پدرتان باز گردید و بگویید پدرجان، پسرت [بنیامین‏] دزدى کرد و ما جز به چیزى که مى‏دانستیم شهادت ندادیم، و ما در برابر [رویدادهاى‏] نهانى نگهبان نبودیم‏ (81)

وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴿82﴾

از مردم شهرى که ما در آن بودیم [مصر] و از اهل کاروانى که ما با آن روى به اینجا آوردیم، بپرس، و ما راستگوییم‏ (82)

قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿83﴾

[یعقوب‏] گفت باز نفس اماره‏تان به دست شما کار داد، پس [چاره من‏] صبرى نیکوست، چه بسا خداوند همه آنان را براى من باز آورد، که او داناى فرزانه است‏ (83)

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ﴿84﴾

و از آنان روى برگرداند و [با اشک و اندوه‏] گفت بر [فراق‏] یوسف اسف مى‏خورم، و چشمانش از [اشک و] اندوه سپید [و نابینا] شد و اندوه خود را فرو خورد (84)

قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ﴿85﴾
فتند به خدا پیوسته یوسف را یاد مى‏کنى تا زار و نزار یا نابود شوى‏ (85)

قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴿86﴾

گفت درد و اندوهم را فقط با خداوند در میان مى‏گذارم، و از [عنایت‏] خداوند چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید (86)

یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴿87﴾

اى فرزندان بروید و در پى یوسف و برادرش بگردید، و از رحمت الهى نومید مباشید، چرا که جز خدانشناسان کسى از رحمت الهى نومید نمى‏گردد (87)

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿88﴾

و چون بر او [یوسف‏] وارد شدند، گفتند اى عزیز، به ما و خانواده ما رنج [بسیار] رسیده است و سرمایه‏اى اندک آورده‏ایم، پس به ما پیمانه تمام و کمال بده و بر ما [افزونتر هم‏] ببخش که خداوند بخشندگان را دوست دارد (88)

قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿89﴾

[یوسف‏] گفت آیا دانستید که در حق یوسف و برادرش، وقتى که جاهل [و جوان‏] بودید، چه کردید؟ (89)

قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿90﴾

گفتند آیا تو خود یوسفى؟ گفت آرى من یوسفم و این برادر [ابوینى‏] من است، خداوند بر من منت نهاد [و نعمت داد]، چرا که هرکس پروا و شکیبایى پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمى‏گذارد (90)

قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿91﴾

گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاکار بودیم‏ (91)

قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴿92﴾

[یوسف‏] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نیست، خداوند شما را مى‏آمرزد و او مهربان‏ترین مهربانان است‏ (92)

اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿93﴾

[حال‏] این پیراهن مرا ببرید و آن را بر روى پدرم بیفکنید تا [به خواست خدا] بینا شود، و همه خانواده‏هایتان را به نزد من بیاورید (93)

وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴿94﴾

و چون کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت اگر مرا به خرفتى متهم ندارید، من بوى یوسف را مى‏شنوم‏ (94)

قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ ﴿95﴾

گفتند به خدا تو در همان خبط و خطاى دیرینت هستى‏ (95)

فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿96﴾

و چون [پیک‏] مژده‏آور آمد، آن [پیراهن‏] را بر روى او [یعقوب‏] انداخت و بینا گشت گفت آیا به شما نگفته بودم که من از [عنایت‏] خداوند چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید (96)

قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿97﴾

گفتند پدرجان براى گناهان ما آمرزش بخواه که ما گناهکار بوده‏ایم‏ (97)

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿98﴾

گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، که او آمرزگار مهربان است‏ (98)

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ ﴿99﴾

و چون [همگان‏] بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در کنار گرفت و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شوید [و همین جا بمانید] (99)

وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿100﴾

و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پیشگاه او به سجده درافتادند، و گفت پدر جان این تعبیر خواب پیشین من است که پروردگارم آن را راست و درست گرداند، و با بیرون در آوردن من از زندان در حق من نیکى کرد و شما را پس از آنکه شیطان میانه من و برادرانم را بر هم زد، از بیابان [کنعان به اینجا] باز آورد، حقا که پروردگار من در آنچه بخواهد باریک بین است و همو داناى فرزانه است‏ (100)

رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿101﴾

پروردگارا به من بهره‏اى از فرمانروایى بخشیدى و به من بهره‏اى از تعبیر خواب آموختى، اى پدید آورنده آسمانها و زمین، تو در دنیا و آخرت سرور منى، مرا مسلمان بمیران و به نیکان باز رسان‏ (101)

ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ﴿102﴾

این از اخبار غیبى است که بر تو وحى مى‏کنیم، و تو [اى پیامبر] آنگاه که کارشان را هماهنگ و عزمشان را جزم کردند و نیرنگ پیشه کردند، نزد آنان نبودى‏ (102)

وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿103﴾

و بیشترینه مردم، ولو تو سخت بکوشى و بخواهى، مؤمن نمى‏شوند (103)

وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿104﴾

و تو از ایشان براى آن [رسالت‏] مزدى نمى‏طلبى، آن نیست مگر پندآموزى براى جهانیان‏ (104)

وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿105﴾

و چه بسیار نشانه [و مایه عبرت‏] در آسمانها و زمین هست که بر آن مى‏گذرند و هم آنان از آنها رویگردانند (105)

وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ﴿106﴾

و بیشترینه ایشان [ظاهرا] به خداوند ایمان نمى‏آورند مگر آنکه [باطنا، به نوعى‏] مشرکند (106)

أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿107﴾

آیا ایمن‏اند از اینکه عذاب فراگیرى از سوى خداوند بر آنان فرود آید، یا قیامت ناگهان برایشان فرارسد و آنان ناآگاه باشند (107)

قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿108﴾

بگو این راه و رسم من است که به سوى خداوند دعوت مى‏کنم، که من و هرکس که پیرو من باشد، برخوردار از بصیرتیم، و منزه است خداوند، و من از مشرکان [نبوده و]نیستم‏ (108)

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿109﴾

و ما پیش از تو جز مردانى از اهل [همین‏] شهرها [به رسالت‏] نفرستاده‏ایم که به آنان وحى مى‏کردیم، آیا در زمین سیر و سفر نمى‏کنند که بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چه بوده است، و سراى آخرت براى پرواپیشگان بهتر است، آیا نمى‏اندیشید؟ (109)

حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿110﴾

تا آنجا که چون پیامبران نومید شدند و [پیروان‏] پنداشتند که به دروغ وعده داده شده‏اند، آنگاه بود که نصرت ما به آنان در رسید و هرکس که خواسته بودیم نجات یافت، و عذاب ما از قوم گناهکار برنمى‏گردد (110)

لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿111﴾

به راستى که در بیان داستان ایشان مایه عبرتى براى خردمندان هست [و این قرآن‏] سخنى برساخته نیست، بلکه همخوان با کتابى است که پیشاپیش آن است و روشنگر همه چیز است و رهنمود و رحمتى براى اهل ایمان است‏ (111)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿1﴾

المر الف لام میم راء این آیات کتاب آسمانى است، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، راست و درست است، ولى بیشترینه مردم نمى‏گروند (1)

اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿2﴾

خداوند کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت، سپس بر عرش استیلاء یافت، و خورشید و ماه را رام کرد که هر یک تا زمانى معین، سیر مى‏کند [همو] کار [و بار جهان‏] را تدبیر مى‏کند و آیات [خویش‏] را روشن بیان مى‏دارد، باشد که شما به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید (2)

وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿3﴾

و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودهایى پدید آورد، و در آن از هربار و برى زوجى دوگانه آفرید، شب را به روز [و روز را به شب‏] مى‏پوشاند، بى‏گمان در این براى اندیشه‏وران مایه‏هاى عبرت است‏ (3)

وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿4﴾

و در زمین کرتهایى است نزدیک به هم و باغهایى از [درختان‏] انگور و کشتها [ى گوناگون‏] و خرما، همانند و ناهمانند، که همه به یک آب آبیارى مى‏شوند و میوه‏هاى بعضى را از بعضى دیگر برتر ساخته‏ایم، بى‏گمان در این براى خردورزان مایه‏هاى عبرت است‏ (4)

وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿5﴾

و اگر عجب کنى، سخن ایشان عجیب‏[تر] است [که مى‏گویند] آیا آنگاه که خاک شدیم، آیا به آفرینش تازه‏اى در مى‏آییم؟ اینان کسانى‏اند که به پروردگارشان کفرورزیده‏اند و هم اینانند که [در قیامت و در دوزخ‏] در گردنهایشان غل و بندهاست، و اینان دوزخى‏اند و جاودانه در آنند (5)

وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ﴿6﴾

و از تو به [شدت و] شتاب بدى [عذاب‏] را پیش از نیکى [آمرزش‏] مى‏طلبند، و حال آنکه پیش از آنها [رسم‏] عقوبتها [ى الهى‏] برقرار بوده است، و بى‏گمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بى‏گمان پروردگارت سخت کیفر است‏ (6)

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿7﴾

و کافران گویند چرا بر او معجزه‏اى از سوى پروردگارش نازل نمى‏گردد؟ تو فقط هشداردهنده‏اى و هر قومى رهنمایى دارد (7)

اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿8﴾

خداوند مى‏داند که هر مادینه‏اى چه بارى دارد و اینکه رحمها [از مدت حمل یا از جنین‏] چه مى‏کاهند و چه مى‏افزایند، هر چیزى نزد او اندازه‏اى معین دارد (8)

عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ﴿9﴾

[اوست که‏] داناى پنهان و پیدا، و بزرگ بلندمرتبه است‏ (9)

سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿10﴾

یکسان است که از شما کسى سخنش را پنهان بدارد یا آشکارش کند، و کسى که در [پرده‏] شب پنهانکار یا در [روشناى‏] روز پیدارو باشد (10)

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿11﴾

او [آدمى‏] را فرشتگانى پیایند، در پیش و پشت او هستند که او را به امر الهى نگهبانى مى‏کنند، بى‏گمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهایشان
دارند، دگرگون کنند و چون خداوند براى قومى [کیفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند (11)

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿12﴾

او کسى است که برق را که مایه بیم [مسافران‏] و امید [کشاورزان‏] است به شما مى‏نمایاند، و ابرهاى گرانبار پدید مى‏آورد (12)

وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ﴿13﴾

و رعد به سپاس او، و فرشتگان از خوف و خشیت او تسبیح مى‏گویند، و [اوست که‏] صاعقه‏ها را مى‏فرستد، که به هرکس که او بخواهد برمى‏خورد، و آنان درباره خداوند مجادله مى‏کنند، و او سختگیر است‏ (13)

لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿14﴾

فراخواندن راستین او راست، و کسانى که [مشرکان‏] به جاى او مى‏خوانند [و مى‏پرستند] به آنان هیچ‏گونه پاسخى نمى‏دهند، مگر همانند کسى که گشاینده دستان خویش به سوى آب است، تا آن را به دهانش برساند و رساننده آن نیست، و دعاى کافران جز بیراه نیست‏ (14)

وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿15﴾

و هر که در آسمانها و زمین است و سایه‏هایشان خواه و ناخواه، در بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مى‏کنند (15)

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴿16﴾

بگو [و بپرس‏] پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو خداوند است بگو پس آیا در برابر او سرورانى براى خود مى‏گیرید و مى‏پرستید که براى خویشتن هم اختیار سود و زیانى ندارند؟ بگو آیا نابینا و بینا برابر است، یا آیا تاریکیها و روشنایى برابر است، یا شریکانى براى خداوند قائلند که همانند آفرینش او آفریده‏اند، و آفرینش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریدگار هر چیز است و او یگانه قهار است‏ (16)

أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿17﴾

[همو] از آسمان آبى فرو بارید، آنگاه رودها هر یک به اندازه خویش جارى شد، و سیلاب کف فراوانى با خود آورد، و از آنچه بر آتش مى‏افروزند [و مى‏گدازند] که زیور یا اثاثیه به دست آورند نیز کفى همانند آن [آب‏] هست، بدین‏سان خداوند حق و باطل را [این چنین‏] مثل مى‏زند، و اما کف بر باد مى‏رود، و اما آنچه به مردمان سود مى‏رساند، بر روى زمین باقى مى‏ماند، خداوند بدین گونه مثل مى‏زند (17)

لِلَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿18﴾

براى کسانى که [نداى‏] پروردگارشان را استجابت نکرده‏اند، نیکى [بهشت‏] است، و کسانى که [نداى‏] او را استجابت نکرده‏اند، اگر همه آنچه در زمین است و همانند آن، از آن ایشان باشد، آن را بدهند و بلا گردان کنند، اینانند که حسابشان سخت و سنگین است و سرا و سرانجامشان جهنم است و بد آرامگاهى است‏ (18)

أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿19﴾

آیا کسى که مى‏داند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند کسى است که کوردل است؟ فقط خردمندان پند مى‏گیرند (19)

الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿20﴾

[همان‏] کسانى که به عهد الهى وفا مى‏کنند و پیمان [او] را نمى‏شکنند (20)

وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿21﴾

و کسانى که هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مى‏پیوندند و از پروردگارشان مى‏ترسند، و از حساب سخت و سنگین مى‏هراسند (21)

وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ﴿22﴾

و کسانى که براى نیل به خشنودى پروردگارشان شکیبایى پیشه کرده‏اند و نماز را برپا داشته‏اند و از هر آنچه روزیشان کرده‏ایم، پنهان و آشکارا مى‏بخشند و بدى را با نیکى دفع مى‏کنند، اینانند که نیک سرانجامى دارند (22)

جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ ﴿23﴾

[از] بهشتهاى عدن [برخوردارند] که هم خودشان و هم کسانى از پدران [و مادران‏] و همسران و زاد و رودشان که نیکوکارند، وارد آن مى‏شوند، و فرشتگان از هر درى
بر آنان وارد مى‏شوند (23)

سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿24﴾

[و مى‏گویند] سلام بر شما به خاطر صبرى که ورزیدید، چه نیکوست این نیک سرانجامى‏ (24)

وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿25﴾

و کسانى که عهد الهى را پس از بستنش مى‏شکنند، و هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مى‏گسلند، و در زمین فتنه و فساد مى‏کنند، اینانند که لعنت و بدفرجامى دارند (25)

اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿26﴾

خداوند روزى [خویش‏] را بر هرکس که بخواهد گشایش مى‏دهد یا تنگ و فروبسته مى‏دارد، و [بعضى‏] به زندگانى دنیا سرمست شده‏اند، و زندگانى دنیا در جنب آخرت، جز بهره‏اى ناچیز نیست‏ (26)

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾

و کافران گویند چرا از سوى پروردگارش معجزه‏اى بر او نازل نمى‏شود؟ بگو خداوند هر کس را که بخواهد بیراه وامى‏گذارد، و هر کس را که رو به او آورده باشد، به سوى خویش به راه مى‏برد (27)

الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴿28﴾

[همان‏] کسانى که ایمان آورده‏اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏گیرد، بدانید که با یاد خداست که دلها آرام مى‏گیرد (28)

الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾

کسانى که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته کرده‏اند، خوشا بر ایشان و نیک سرانجامى دارند (29)

کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿30﴾

بدین‏سان تو را به میان امتى فرستادیم که پیش از آنها امتهایى آمده [و رفته‏] بودند، تا آنچه بر تو وحى کرده‏ایم، بر آنان بخوانى، و حال آنکه آنان به خداى رحمان کفر و انکار مى‏ورزند، بگو او پروردگار من است [و] خدایى جز او نیست، بر او توکل کرده‏ام و بازگشت من به سوى اوست‏ (30)

وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴿31﴾

و اگر قرآنى بود که کوهها از [هیبت‏] آن به حرکت در مى‏آمد و زمین مى‏شکافت، یا مردگان با آن به سخن درمى‏آمدند [همین قرآن بود، و باز ایمان نمى‏آوردند]، آرى سررشته کارها همه به دست خداست، آیا کسانى که ایمان آورده‏اند نمى‏دانند که اگر خداوند مى‏خواست همه مردم را هدایت مى‏کرد، و به کافران همواره به خاطر کار و کردارشان عقوبتى هایل مى‏رسد، یا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه‏] وارد شوى، تا آنکه وعده الهى فرارسد، که خداوند خلف وعده نمى‏کند (31)

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿32﴾

و به راستى پیامبرانى که پیش از تو بودند ریشخند شدند، آنگاه به کافران مهلت دادم، سپس آنان را فرو گرفتم، [بنگر که‏] عقوبت من چگونه بوده است‏ (32)

أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿33﴾

آیا کسى که حاکم بر هر کسى و کار و کردار اوست [همانند کسى است که چنین نیست؟] و براى خداوند شریکانى قائل شدند، بگو نام ایشان را ببرید، آیا او را به چیزى که در روى زمین [چنین چیزى‏] نمى‏شناسد خبر مى‏دهید؟ یا صرفا سخنى سطحى مى‏گویید؟ بلکه در نظر کافران مکرشان آراسته جلوه کرده است و از راه [خدا] باز داشته شده‏اند، و هرکس که خدا بیراه گذاردش، براى او رهنمایى نیست‏ (33)

لَهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿34﴾

در زندگانى دنیا عذابى دارند و عذاب اخروى سخت و سنگین‏تر است و در برابر خداوند نگهدارنده‏اى ندارند (34)

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ﴿35﴾

وصف بهشتى که به پارسایان وعده داده شده است [چنین است که‏] جویباران از فرو دست آن جارى است و میوه‏ها و سایه آن همیشگى است، این سرانجام پرواپیشگان است، و سرانجام کافران آتش دوزخ است‏ (35)

وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ﴿36﴾

و اهل کتاب به آنچه بر تو نازل شده است، شادمانى مى‏کنند، و از گروه مشرکان کسانى هستند که بخشى از آن را انکار مى‏کنند، بگو همین به من فرمان رسیده است که خداوند را بپرستم و به او شرک نیاورم، به سوى او دعوت مى‏کنم و بازگشت من به سوى اوست‏ (36)

وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿37﴾

و بدین‏سان آن را به صورت کتابى حکمت‏آموز عربى نازل کرده‏ایم، و اگر پس از علمى که بر تو نازل شده است، از هوا و هوس آنان پیروى کنى، در برابر خداوند یاور و نگهدارنده‏اى ندارى‏ (37)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ﴿38﴾

و پیش از تو پیامبرانى فرستاده‏ایم و همسران و فرزندانى به آنان بخشیده‏ایم، و هیچ پیامبرى را نرسد که معجزه‏اى جز به اذن الهى بیاورد، هر اجلى [را سرآمدى‏] معین است‏ (38)

یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ﴿39﴾

خداوند آنچه را بخواهد مى‏زداید یا مى‏نگارد، و ام‏الکتاب نزد اوست‏ (39)

وَإِنْ مَا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ﴿40﴾

اگر بخشى از آنچه به آنان وعده داده‏ایم، به تو بنمایانیم، یا روح تو را [پیش از آن‏] بگیریم، جز این نیست که پیامرسانى بر تو و حسابرسى بر ماست‏ (40)

أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿41﴾

آیا ندیده‏اند که ما دامنه‏هاى سرزمین [کفر] را مى‏کاهیم [و بر اسلام مى‏افزاییم‏] و خداوند حکم مى‏کند و حکم او رد کننده‏اى ندارد، و او زود شمار است‏ (41)

وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿42﴾

و به راستى که پیشینیان آنان هم مکرورزیدند، ولى مکر و تدبیر هر چه هست در اختیار خداوند است، مى‏داند که هر جاندارى چه به دست مى‏آورد، و کافران به زودى خواهند دانست که نیک سرانجامى از آن کیست‏ (42)

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ﴿43﴾

و کافران گویند تو پیامبر نیستى، بگو خداوند و کسى که صاحب علم کتاب است، بین من و شما گواه بس‏ (43)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان

الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿1﴾

مهربان الر الف لام راء [این‏] کتابى است که بر تو نازل کرده‏ایم که مردم را به توفیق پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى، به سوى راه خداوند پیروزمند ستوده، باز برى‏ (1)

اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿2﴾

خداوندى که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، و واى بر کافران از عذاب سخت و سنگین‏[ى که در پیش دارند] (2)

الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿3﴾

[همان‏] کسانى که زندگانى دنیا را از [زندگانى‏] آخرت خوشتر دارند، و از راه خدا باز مى‏دارند و آن را کج مى‏شمارند، اینان در گمراهى دور و درازى هستند (3)

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿4﴾

و هیچ پیامبرى نفرستاده‏ایم مگر [با پیامى‏] به زبان قومش، تا [احکام و حقایق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هرکس را بخواهد بیراه مى‏گذارد و هرکس را که بخواهد هدایت مى‏کند و او پیروزمند فرزانه است‏ (4)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿5﴾

و به راستى که موسى را با معجزات خویش فرستادیم که قومت را از تاریکیها به سوى روشنایى باز بر، و آنان را به یاد ایام الله بینداز، که در این براى هر شکیباى شاکرى عبرتهاست‏ (5)

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿6﴾

و چنین بود که موسى به قومش گفت نعمت الهى را بر خودتان یاد آورید که شما را از آل فرعون رهانید که عذابى سخت را به شما مى‏چشانیدند و پسرانتان را مى‏کشتند و دخترانتان را [براى کنیزى‏] زنده نگاه مى‏داشتند، و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود (6)

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿7﴾

و چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمت شما مى‏افزایم، و اگر کفران‏بورزید [بدانید که‏] عذاب من سخت و سنگین است‏ (7)

وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿8﴾

و موسى گفت اگر شما و هرکس که در روى زمین است، همگى کفرورزید، خداوند بى‏نیاز ستوده است‏ (8)

أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿9﴾

آیا خبر کسانى چون قوم نوح و عاد و ثمود که پیش از شما بودند، و کسانى که پس از آنان بودند، به شما نرسیده است، که هیچ کس جز خداوند آنان را نمى‏شناسد، که پیامبرانشان براى آنان معجزاتى [به میان‏] آوردند، آنگاه آنان دستهایشان را بر دهانهایشان بردند [که خاموش!]، و گفتند ما رسالت شما را نمى‏پذیریم و ما از آنچه ما را بدان مى‏خوانید، سخت در شکیم‏ (9)

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ﴿10﴾

پیامبرانشان گفتند آیا در خداوندى که پدید آورنده آسمانها و زمین است، شکى هست؟ که شما را مى‏خواند که گناهانتان را بیامرزد، و شما را تا مهلتى معین واپس‏دارد، گفتند شما جز انسانهایى همانند ما نیستید که مى‏خواهید ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستیده‏اند، باز دارید، [اگر چنین نیست‏] پس براى ما برهانى آشکار بیاورید (10)

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿11﴾

پیامبرانشان به ایشان گفتند [آرى‏] ما جز انسانهایى مانند شما نیستیم، ولى خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت مى‏نهد [و نعمت مى‏دهد] و ما را نرسد که جز به اذن الهى براى شما برهانى بیاوریم و مؤمنان باید که بر خداوند توکل کنند (11)

وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿12﴾

و ما را نرسد که بر خداوند توکل نکنیم، و حال آنکه ما را به راه درستمان هدایت کرده است، و بر آزارى که به ما مى‏دهید، شکیبایى خواهیم کرد، و اهل توکل باید که بر خداوند توکل کنند (12)

وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ﴿13﴾

و کافران به پیامبرانشان گفتند یقینا شما را از سرزمینمان آواره مى‏کنیم، مگر آنکه به آیین ما باز گردید، و پروردگارشان به آنان وحى کرد که ستمکاران را نابود خواهیم کرد (13)

وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ﴿14﴾

و پس از آنان شما را در این سرزمین سکنا مى‏دهیم، این براى کسى است که از ایستادن [در محشر به هنگام حساب‏] در پیشگاه من بترسد، و از هشدار من بهراسد (14)

وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿15﴾

و [یارى و] داورى خواستند و هر زورگوى ستیزه‏جویى ناکام شد (15)

مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِیدٍ ﴿16﴾

که در پیشاپیش او جهنم است و از آبى زردابه‏آمیز به او مى‏نوشانند (16)

یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿17﴾

که آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آید و او مردنى نیست، و عذابى سخت و سنگین در پیشاپیش خود دارد (17)

مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ﴿18﴾

داستان اعمال کسانى که به پروردگارشان کفرورزیده‏اند، همچون خاکسترى است که در روز طوفانى، باد بر آن بوزد، که از آنچه به دست آورده‏اند، چیزى در دست ندارند، این همان گمراهى دور و دراز است‏ (18)

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ﴿19﴾

آیا ندانسته‏اى که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، اگر بخواهد شما را [از میان‏] مى‏برد و آفریدگان جدیدى به میان مى‏آورد (19)

وَمَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ﴿20﴾

و این بر خداوند دشوار نیست‏ (20)

وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِیصٍ ﴿21﴾

و همه در پیشگاه خداوند حاضر آیند، آنگاه درماندگان به گردنکشان گویند ما پیرو شما بودیم، آیا شما باز دارنده چیزى از عذاب الهى از ما هستید؟ گویند اگر خداوند ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت مى‏کردیم، براى ما یکسان است چه زارى و بى‏تابى کنیم و چه شکیبایى ورزیم، گریزگاهى نداریم، (21)

وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿22﴾

و چون کار یکسویه شود، شیطان گوید خداوند به شما وعده راست و درستى داده بود، ولى من به شما وعده‏اى دادم و [در معامله‏] با شما خلاف کردم، و مرا بر شما دستى نبود، جز اینکه شما را [به بیراهه‏] دعوت کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید، پس مرا ملامت مکنید و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، پیشتر هم که مرا [در کار خداوند] شریک مى‏انگاشتید، منکر بودم، عذاب دردناک نصیب ستمگران است‏ (22)

وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ﴿23﴾

و کسانى که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته کرده‏اند، به باغهاى [بهشتى‏اى‏] درآیند که جویباران از فرودست آن جارى است، و به اذن پروردگارشان جاودانه در آنند، درودشان در آنجا سلام است‏ (23)

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿24﴾

آیا ندانسته‏اى که خداوند چگونه مثلى مى‏زند که کلمه پاک [ایمان‏] همانند درختى پاک [و پرورده‏] است که ریشه‏اش [در زمین‏] استوار است و شاخه‏اش سر به آسمان دارد (24)

تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿25﴾

میوه‏اش را به توفیق پروردگارش، زمان به زمان مى‏دهد، و خداوند براى مردم این مثلها را مى‏زند باشد که پندگیرند (25)

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿26﴾

و مثل کلمه پلید [شرک‏] همانند درختى است پلید که [بیخ آن‏] از روى زمین برکنده باشد و استوار نباشد (26)

یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ﴿27﴾

خداوند مؤمنان را در زندگانى دنیا و نیز در آخرت به سخن استوار، پایدار مى‏دارد، و خداوند ستمکاران را بیراه مى‏گذارد، و خداوند هر چه خواهد همان تواند کرد (27)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴿28﴾

آیا [داستان‏] کسانى را که [سپاس‏] نعمت الهى را به ناسپاسى بدل کردند و قومشان را به هلاک آباد [دوزخ‏] در آوردند، ندانسته‏اى‏ (28)

جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿29﴾

که به جهنم درآیند و بد جایگاهى است‏ (29)

وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ ﴿30﴾

و براى خداوند همانندانى قائل شدند تا [مردمان را] از راه او گمراه کنند، بگو [اندک زمانى‏] بهره‏مند شوید و بدانید که سیر و سرانجام شما به سوى آتش [دوزخ‏] است‏ (30)

قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿31﴾

بگو به آن بندگانم که ایمان آورده‏اند تا نماز را برپا دارند و پیش از آمدن روزى که در آن نه خرید و فروشى هست و نه دوستى، از آنچه روزیشان کرده‏ایم، پنهان و آشکارا ببخشند (31)

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿32﴾

خداوند کسى است که آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان آبى فرو باریده و بدان فرآورده‏ها برآورده که روزى شماست، و براى شما کشتیها را رام ساخته که به فرمان او در دریا روان شوند و رودباران را نیز براى شما رام کرده است‏ (32)

وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ﴿33﴾

و خورشید و ماه را رام شما کرد که پیوسته روانند و شب و روز را [نیز] براى شما رام کرد (33)

وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿34﴾

و از هر آنچه از او خواسته‏اید به شما بخشیده است و اگر نعمت الهى را بشمارید، نمى‏توانید آن را [چنانکه هست‏] شمارش کنید، که انسان ستمکار [در حق خویش‏] و ناسپاس است‏ (34)

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿35﴾

و چنین بود که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را [حرم‏] امن بگردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار (35)

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿36﴾

پروردگارا آنها بسیارى از مردم را به گمراهى کشانده‏اند، پس هرکس از من پیروى کند از من است، و هر کس از من سرپیچى کند [امر او با توست که‏] تو آمرزگار مهربانى‏ (36)

رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿37﴾

پروردگارا من برخى فرزندانم را در سرزمینى بى‏آب و علف، در جوار بیت‏الحرام تو، سکنا داده‏ام، تا -پروردگارانماز را برپا دارند، پس دلهاى مردمى را به آنان مهربان کن، و از فرآورده‏ها روزیشان ببخش باشد که سپاس بگزارند (37)

رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿38﴾

پروردگارا تو آنچه پنهان و آنچه آشکار مى‏داریم مى‏دانى، و هیچ چیز در زمین و در آسمان بر خداوند پنهان نیست‏ (38)

الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿39﴾

سپاس خداوندى را که با وجود پیرى به من اسماعیل و اسحاق را ارزانى داشت، چرا که پروردگارم شنواى دعاست‏ (39)

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿40﴾

پروردگارا من و نیز زاد و رودم را نمازگزار بگردان، و پروردگارا دعاى مرا بپذیر (40)

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿41﴾

پروردگارا در روزى که حساب برپا شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز (41)

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ﴿42﴾

و خداوند را از آنچه ستمکاران [مشرک‏] مى‏کنند، غافل مپندار، جز این نیست که [حساب‏] آنان را تا روزى که دیدگان در آن خیره شود، واپس مى‏اندازد (42)

مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿43﴾

[آنان‏] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زیر انداخته‏]اند، بى‏آنکه چشم برهم زنند، و دل‏کنده‏ (43)
أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَکُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿44﴾

و مردمان را از روزى بترسان که عذاب آنان را فرو گیرد و ستم‏پیشگان گویند پروردگارا ما را تا زمانى نزدیک واپس بدار تا دعوت تو را اجابت و از پیامبران پیروى کنیم، آیا شما نبودید که پیشترها سوگند مى‏خوردید که زوالى ندارید؟ (44)

وَسَکَنْتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ ﴿45﴾

و در خانه و کاشانه کسانى که در حق خویش ستم کرده بودند، سکنا یافتید و بر شما آشکار شد که با آنان چه کرده‏ایم، و براى شما مثلها زدیم‏ (45)

وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿46﴾

و به راستى که نیرنگشان را ورزیدند و [کیفر] نیرنگشان با خداست، و گرچه کوهها در اثر نیرنگشان از جاى بروند (46)

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿47﴾

و هرگز خداوند را خلاف‏کننده وعده‏اى که به پیامبرانش داده است مینگار، چرا که خداوند پیروزمند دادستان است‏ (47)

یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿48﴾

روزى که زمین جز این زمین و آسمانها [جز این آسمانها] شوند و همگان در حضور خداوند یگانه قهار آشکار شوند (48)

وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿49﴾

و گناهکاران را بینى که به هم بسته گرفتار بندها هستند (49)

سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿50﴾

تن‏پوشهایشان از قطران است و آتش چهره‏هایشان را مى‏پوشاند (50)

لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿51﴾

تا بدین‏سان خداوند هر کسى را، بر وفق آنچه کرده است، پاداش دهد، چرا که خداوند زودشمار است‏ (51)

هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿52﴾

این پند و پیامى براى مردم است، تا به آن هشدار یابند و بدانند که او خداى یگانه است و تا خردمندان پند گیرند (52)

قطعات صوتی

  • عنوان
    زمان
  • 53:59

مشخصات

سایر مشخصات

تصاویر

تلاوت‌هایی از این قاری

پایگاه قرآن