قرآن ترجمه، سوره بقره آیات 253 تا 256
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿253﴾
البته پیامبران را با ویژگیهایی بر همدیگر برتری دادیم: خدا با برخیشان بهطور ویژه حرف زد و درجات برخی دیگر را بالا برد؛ مثلاً به عیسیبنمریم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم. اگر خدا بهزور میخواست، مردمی که بعد از پیامبران آمدند با همدیگر نمیجنگیدند، آنهم بعد از آنهمه دلیلهای روشن! ولی آنها دچار اختلاف شدند: عدهای ایمان آوردند و عدهای بیدین شدند. بله، اگر خدا میخواست، با هم نمیجنگیدند؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میکند,1- {خدای کاردرست پیامبران را دو جور بر همدیگر برتری داده است: اول: بعضی را از همهنظر برتری داده بر دیگران، مثل برتری پیامبران اولوالعظم بر سایر پیامبران. دوم: بهرغم داشتن همۀ ویژگیهای ارزشی، بعضی از آنان را در یک یا چند ویژگی برجستهتر کرده است. این آیه بیشتر در صدد بیان برتری نوع دوم است.} 2- {یعنی خدا خودش خواسته که انسانها در زندگیشان «اختیار» داشته باشند؛ حال یا دینداری را برگزینند یا بیدین باقی بمانند. البته این اختیارداشتن بهمعنای پاسخگو نبودن در برابر انتخاب بیدینی یا دینداری نیست و همگان باید منتظر عواقب مثبت و منفی انتخابشان باشند.} (253)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿254﴾
مسلمانان! از هر چیزی که روزیتان کردهایم، در راه خدا هزینه کنید؛ قبل از آنکه روزی برسد که نه خریدوفروشی در کار است و نه رفاقتی و نه شفاعتی. کسانی که از هزینهکردن در راه خدا طفره میروند، واقعاً بدکارند! (254)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. نه چرت میزند، نه خوابش میگیرد. آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. چه کسی در برابر او بیاجازهاش حقّ شفاعت دارد؟! آینده و گذشتۀ همۀ موجودات را میداند. جز بهمقداری که اوبخواهد، به ذرهای از علمش دست پیدا نمیکنند. علم و رحمتش آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهداریشان برایش مشکل نیست. او بلندمرتبۀ بزرگ است. (255)
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
دینداری واجب است؛ اما دیگران را نمیتوان و نباید بهزور دیندار کرد؛ چونکه راه از چاه کاملاً مشخص است. پس هرکه در زندگی از آنچه در تعارض با خداست، دوری کند و خدا را باور داشته باشد، به چنان تکیهگاه مطمئنی پناه میبَرد که هیچ تزلزلی در آن راه ندارد. خدا شنوای داناست.(256)
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿253﴾
البته پیامبران را با ویژگیهایی بر همدیگر برتری دادیم: خدا با برخیشان بهطور ویژه حرف زد و درجات برخی دیگر را بالا برد؛ مثلاً به عیسیبنمریم معجزههای روشن بخشیدیم و او را بهواسطۀ روحالقدُس، یعنی برترین فرشتۀ خود، توانایی دادیم. اگر خدا بهزور میخواست، مردمی که بعد از پیامبران آمدند با همدیگر نمیجنگیدند، آنهم بعد از آنهمه دلیلهای روشن! ولی آنها دچار اختلاف شدند: عدهای ایمان آوردند و عدهای بیدین شدند. بله، اگر خدا میخواست، با هم نمیجنگیدند؛ ولی خدا هرچه بخواهد، میکند,1- {خدای کاردرست پیامبران را دو جور بر همدیگر برتری داده است: اول: بعضی را از همهنظر برتری داده بر دیگران، مثل برتری پیامبران اولوالعظم بر سایر پیامبران. دوم: بهرغم داشتن همۀ ویژگیهای ارزشی، بعضی از آنان را در یک یا چند ویژگی برجستهتر کرده است. این آیه بیشتر در صدد بیان برتری نوع دوم است.} 2- {یعنی خدا خودش خواسته که انسانها در زندگیشان «اختیار» داشته باشند؛ حال یا دینداری را برگزینند یا بیدین باقی بمانند. البته این اختیارداشتن بهمعنای پاسخگو نبودن در برابر انتخاب بیدینی یا دینداری نیست و همگان باید منتظر عواقب مثبت و منفی انتخابشان باشند.} (253)
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿254﴾
مسلمانان! از هر چیزی که روزیتان کردهایم، در راه خدا هزینه کنید؛ قبل از آنکه روزی برسد که نه خریدوفروشی در کار است و نه رفاقتی و نه شفاعتی. کسانی که از هزینهکردن در راه خدا طفره میروند، واقعاً بدکارند! (254)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾
جز خدا هیچ معبودی نیست. همیشهزنده است و پاینده. نه چرت میزند، نه خوابش میگیرد. آنچه در آسمانها و زمین است، فقط مال اوست. چه کسی در برابر او بیاجازهاش حقّ شفاعت دارد؟! آینده و گذشتۀ همۀ موجودات را میداند. جز بهمقداری که اوبخواهد، به ذرهای از علمش دست پیدا نمیکنند. علم و رحمتش آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهداریشان برایش مشکل نیست. او بلندمرتبۀ بزرگ است. (255)
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
دینداری واجب است؛ اما دیگران را نمیتوان و نباید بهزور دیندار کرد؛ چونکه راه از چاه کاملاً مشخص است. پس هرکه در زندگی از آنچه در تعارض با خداست، دوری کند و خدا را باور داشته باشد، به چنان تکیهگاه مطمئنی پناه میبَرد که هیچ تزلزلی در آن راه ندارد. خدا شنوای داناست.(256)