قرآن ترجمه، سوره مریم آیات 12 تا 25
یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿١٢﴾
به یحیی، بعد از بهدنیاآمدنش، گفتیم: «معارف و احکام تورات را جدّی بگیر.» در همان کودکی به او حکمت بخشیدیم.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... . } 12
وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً ۖ وَکَانَ تَقِیًّا ﴿١٣﴾
خودمان اشتیاقی در نهادش نهادیم و روح و روانش را پرورش دادیم. او دائم مراقب رفتارش بود 13
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿١٤﴾
و با پدر و مادرش مهربان. به مردم زور نمیگفت و ستمگر هم نبود. 14
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿١٥﴾
درود بیکران بر او: روزی که به دنیا آمد و روزی که از دنیا میرود و روزی که دوباره زنده میشود. 15
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿١٦﴾
در این سوره، داستان مریم را برای مردم بازگو کن: او از خانوادۀ خودش کناره گرفت. در بخش شرقی مسجدالاقصا، برای عبادت خلوت کرد 16
فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿١٧﴾
و بین خودش و دیگران پردهای کشید. جبرئیل را بهسویش فرستادیم. او در نگاه مریم، بهصورت جوانی خوشقدوقامت ظاهر شد. 17
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿١٨﴾
مریم با نگرانی گفت: «امیدوارم مراقب رفتارت باشی! من، بههرحال، از تو به خدا پناه میبرم.» 18
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿١٩﴾
جبرئیل گفت: «من فرستادۀ خدای توام تا پسری صالح به تو ببخشم.» 19
قَالَتْ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿٢٠﴾
مریم با تعجب پرسید: «آخر، چطور ممکن است پسردار شوم؟! با اینکه نه مردی با من ازدواج کرده و نه بدکاره بودهام!» 20
قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا ۚ وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿٢١﴾
جبرئیل گفت: «همینطور است که میگویی؛ ولی خب خدا میگوید: ’این کار برای من آسان است. انجامش میدهیم تا او را معجزهای شگفتانگیز برای مردم و مایۀ برکت خود قرار دهیم و... . این کاری است حتمی.‘» 21
۞ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢٢﴾
بالاخره، بچهاش را باردار شد. در دوران بارداری، در مکان دوری خلوت کرد 22
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿٢٣﴾
تا اینکه درد زایمان، او را به زیر تنۀ بهظاهر خشکیدۀ خرمایی کشاند. از درد جسمی و فشار روحی، اینطور نالید: «ایکاش مرده بودم و این روزها را نمیدیدم و کلاً از یادها رفته بودم!» 23
فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢٤﴾
بهمحض اینکه عیسی به دنیا آمد، مادرش را دلداری داد: «نگران نباش! ببین خدا زیر پایت جوی آبی راه انداخت. 24
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿٢٥﴾
آن تنۀ درخت خرما را بهطرف خودت تکانی بده تا جانِ دوباره بگیرد و برایت خرمایی تروتازه بریزد. 25
یَا یَحْیَىٰ خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ ۖ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿١٢﴾
به یحیی، بعد از بهدنیاآمدنش، گفتیم: «معارف و احکام تورات را جدّی بگیر.» در همان کودکی به او حکمت بخشیدیم.{قرآن از باورهای عقلی و پندهای اخلاقی و دستورهای فقهی و نیز بصیرتهای راهگشا، بهخاطر «محکم»بودنشان با نام «حکمت» یاد میکند: یکتاپرستی، خوبی به پدر و مادر، رعایت حقوق مردم و بهویژه خویشان، کمک به نیازمندان، پرهیز از اسراف، دوری از بخل، زندگی بهسبک دین، نکشتن انسانهای بیگناه، پرداختن به یتیمان و... . } 12
وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاةً ۖ وَکَانَ تَقِیًّا ﴿١٣﴾
خودمان اشتیاقی در نهادش نهادیم و روح و روانش را پرورش دادیم. او دائم مراقب رفتارش بود 13
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿١٤﴾
و با پدر و مادرش مهربان. به مردم زور نمیگفت و ستمگر هم نبود. 14
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿١٥﴾
درود بیکران بر او: روزی که به دنیا آمد و روزی که از دنیا میرود و روزی که دوباره زنده میشود. 15
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿١٦﴾
در این سوره، داستان مریم را برای مردم بازگو کن: او از خانوادۀ خودش کناره گرفت. در بخش شرقی مسجدالاقصا، برای عبادت خلوت کرد 16
فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿١٧﴾
و بین خودش و دیگران پردهای کشید. جبرئیل را بهسویش فرستادیم. او در نگاه مریم، بهصورت جوانی خوشقدوقامت ظاهر شد. 17
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا ﴿١٨﴾
مریم با نگرانی گفت: «امیدوارم مراقب رفتارت باشی! من، بههرحال، از تو به خدا پناه میبرم.» 18
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿١٩﴾
جبرئیل گفت: «من فرستادۀ خدای توام تا پسری صالح به تو ببخشم.» 19
قَالَتْ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿٢٠﴾
مریم با تعجب پرسید: «آخر، چطور ممکن است پسردار شوم؟! با اینکه نه مردی با من ازدواج کرده و نه بدکاره بودهام!» 20
قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ ۖ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِّلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا ۚ وَکَانَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا ﴿٢١﴾
جبرئیل گفت: «همینطور است که میگویی؛ ولی خب خدا میگوید: ’این کار برای من آسان است. انجامش میدهیم تا او را معجزهای شگفتانگیز برای مردم و مایۀ برکت خود قرار دهیم و... . این کاری است حتمی.‘» 21
۞ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿٢٢﴾
بالاخره، بچهاش را باردار شد. در دوران بارداری، در مکان دوری خلوت کرد 22
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَىٰ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَٰذَا وَکُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا ﴿٢٣﴾
تا اینکه درد زایمان، او را به زیر تنۀ بهظاهر خشکیدۀ خرمایی کشاند. از درد جسمی و فشار روحی، اینطور نالید: «ایکاش مرده بودم و این روزها را نمیدیدم و کلاً از یادها رفته بودم!» 23
فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿٢٤﴾
بهمحض اینکه عیسی به دنیا آمد، مادرش را دلداری داد: «نگران نباش! ببین خدا زیر پایت جوی آبی راه انداخت. 24
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿٢٥﴾
آن تنۀ درخت خرما را بهطرف خودت تکانی بده تا جانِ دوباره بگیرد و برایت خرمایی تروتازه بریزد. 25