قرآن ترجمه، سوره مریم آیات 13 تا 37
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَىٰ ﴿١٣﴾
من تو را به پیامبری انتخابت کردم؛ پس به آنچه به تو وحی میشود، گوش جان بسپار. 13
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿١٤﴾
من همان خدایی هستم که معبودی جز من نیست؛ بنابراین مرا بپرست و بهیاد من نماز را با آدابش بخوان. 14
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ ﴿١٥﴾
قیامت حتماً آمدنی است تا هرکسی در برابر تلاشِ خود جزا داده شود؛ اما زمان رسیدنش را مخفی کردهام. 15
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَن لَّا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَىٰ ﴿١٦﴾
آنکه دلبخواهی اعتقادی به قیامت ندارد، نکند از آن غافلت کند،که هلاک میشوی! 16
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَىٰ ﴿١٧﴾
خب، موسی، آن چیست در دست راستت؟» 17
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ ﴿١٨﴾
گفت: «این چوبدستیام است: به آن تکیه میکنم و با آن، برگ درختها را برای گوسفندهایم میتکانم و فایدههای دیگری هم برایم دارد.» 18
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَىٰ ﴿١٩﴾
خدا فرمود: «بیندازش موسی.» 19
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَىٰ ﴿٢٠﴾
موسی انداختش. یکدفعه ماری شد خزنده! 20
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ ۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَىٰ ﴿٢١﴾
فرمود: «آن را بگیر و نترس! الان بهحالت اول بَرش میگردانیم. 21
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَىٰ جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَىٰ ﴿٢٢﴾
حالا دستت را در یقهات فرو کن و زیر بغلت ببر تا درخشان بیرون بیاید، بیآنکه آسیبی ببیند. اینهم معجزهای دیگر برای اثبات پیامبریات. 22
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿٢٣﴾
با اینها، خواستیم چند معجزۀ بزرگمان را نشانت بدهیم. 23
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٢٤﴾
اکنون به سروقت فرعون برو که سرکشی کرده است.» 24
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿٢٥﴾
گفت: «خدایا، ظرفیتم را برای تحمل مشکلات، بیشتر کن. 25
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿٢٦﴾
مأموریتم را برایم آسان ساز. 26
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ﴿٢٧﴾
زبانم را روان کن 27
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿٢٨﴾
تا حرفم را خوب بفهمند. 28
وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی ﴿٢٩﴾
یکی از خویشانم را دستیارم کن: 29
هَارُونَ أَخِی ﴿٣٠﴾
همین هارون، برادرم را. 30
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿٣١﴾
پشتم را به او گرم کن 31
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿٣٢﴾
و در مأموریتم سهیمش کن 32
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿٣٣﴾
تا تو را بهصورت علنی به پاکی یاد کنیم 33
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿٣٤﴾
و ذکر و یادت را گسترش دهیم. 34
إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿٣٥﴾
تو خودت خوب میدانی که تا بودهایم، یادت میکردهایم.» 35
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾
فرمود: «هرچه خواستی، به تو داده شد، موسی. 36
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَىٰ ﴿٣٧﴾
البته یک بار دیگر هم بر تو منّت گذاشتیم. 37
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَىٰ ﴿١٣﴾
من تو را به پیامبری انتخابت کردم؛ پس به آنچه به تو وحی میشود، گوش جان بسپار. 13
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿١٤﴾
من همان خدایی هستم که معبودی جز من نیست؛ بنابراین مرا بپرست و بهیاد من نماز را با آدابش بخوان. 14
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَىٰ کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَىٰ ﴿١٥﴾
قیامت حتماً آمدنی است تا هرکسی در برابر تلاشِ خود جزا داده شود؛ اما زمان رسیدنش را مخفی کردهام. 15
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَن لَّا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَىٰ ﴿١٦﴾
آنکه دلبخواهی اعتقادی به قیامت ندارد، نکند از آن غافلت کند،که هلاک میشوی! 16
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَىٰ ﴿١٧﴾
خب، موسی، آن چیست در دست راستت؟» 17
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ ﴿١٨﴾
گفت: «این چوبدستیام است: به آن تکیه میکنم و با آن، برگ درختها را برای گوسفندهایم میتکانم و فایدههای دیگری هم برایم دارد.» 18
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَىٰ ﴿١٩﴾
خدا فرمود: «بیندازش موسی.» 19
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَىٰ ﴿٢٠﴾
موسی انداختش. یکدفعه ماری شد خزنده! 20
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ ۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَىٰ ﴿٢١﴾
فرمود: «آن را بگیر و نترس! الان بهحالت اول بَرش میگردانیم. 21
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَىٰ جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَىٰ ﴿٢٢﴾
حالا دستت را در یقهات فرو کن و زیر بغلت ببر تا درخشان بیرون بیاید، بیآنکه آسیبی ببیند. اینهم معجزهای دیگر برای اثبات پیامبریات. 22
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿٢٣﴾
با اینها، خواستیم چند معجزۀ بزرگمان را نشانت بدهیم. 23
اذْهَبْ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ ﴿٢٤﴾
اکنون به سروقت فرعون برو که سرکشی کرده است.» 24
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿٢٥﴾
گفت: «خدایا، ظرفیتم را برای تحمل مشکلات، بیشتر کن. 25
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿٢٦﴾
مأموریتم را برایم آسان ساز. 26
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ﴿٢٧﴾
زبانم را روان کن 27
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿٢٨﴾
تا حرفم را خوب بفهمند. 28
وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی ﴿٢٩﴾
یکی از خویشانم را دستیارم کن: 29
هَارُونَ أَخِی ﴿٣٠﴾
همین هارون، برادرم را. 30
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿٣١﴾
پشتم را به او گرم کن 31
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿٣٢﴾
و در مأموریتم سهیمش کن 32
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿٣٣﴾
تا تو را بهصورت علنی به پاکی یاد کنیم 33
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿٣٤﴾
و ذکر و یادت را گسترش دهیم. 34
إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿٣٥﴾
تو خودت خوب میدانی که تا بودهایم، یادت میکردهایم.» 35
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَىٰ ﴿٣٦﴾
فرمود: «هرچه خواستی، به تو داده شد، موسی. 36
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَىٰ ﴿٣٧﴾
البته یک بار دیگر هم بر تو منّت گذاشتیم. 37