این کتاب ماجرای زندگی آقای خاص (ژوزه مورینیو)، از مترجمیِ بابی رایسون تا نیمکت اولدترافورد، است. کسی که در سال 2015، در جشن صدسالگی فدراسیون فوتبال پرتغال، به پاسِ افتخارآفرینیهایش، جایزهی مربی قرن را دریافت کرد.
ژوزه مورینیوی جوان که در مدرسهای معلّم بود، بنابه دعوت مدیر باشگاه اسپورتینگ لیسبون، به عنوان مترجم بابی رابسون، مشغول به کار شد.
رابسون که متوجه قابلیّتهای مرینیو شده بود، هنگام ترک پرتغال از مرینیو خواست که با او به تیم بارسلون برود تا بعد از گذراندن دوره مربیگری، به عنوان کمک او فعالیت کند.
مورینیو در سال 1996 به همراه رابسون به بارسلونا رفت و ابتدا به عنوان مترجم و سپس به عنوان کمک او شروع به فعالیت کرد و پس از رفتن رابسون، همچنان در بارسلونا ماند و با جانشین هلندی رابسون، یعنی لوییس ون گال، کار کرد.
رویای مرینیو برای سرمربی شدن سرانجام در سال 2000 تحقق یافت و او مربی باشگاه پرتغال شد. باشگاهی که بسیار ضعیف کار میکرد، در آن سال و با مربیگری مرینیو، تیم سوم کشور شد و مرینیو قول داد سال آینده آن تیم را تیم اوّل پرتغال کند و موفق شد با این تیم فاتح لیگ قهرمان اروپا شود.
عملکرد خوب مرینیو توجه «آبراماویچ»، مالک ثروتمند باشگاه چلسی، را جلب کرد و او به عنوان مربی جدید چلسی مشغول به کار شد.
مرینیو در مدّت سه سال حضورش در چلسی، شش جام را برای این باشگاه کسب کرد؛ امّا موفق به فتح جام باشگاههای اروپا که بزرگترین آرزوی مالک باشگاه بود، نشد. این مسئله، بهعلاوه اینکه مرینیو اجازه دخالت در تصمیماتش را به آبراماویچ نمیداد، باعث شد که آبراماویچ از او بخواهد از تیم جدا شود.
مرینیو پس از جدایی از چلسی، سرمربی تیم اینترمیلان شد و با این تیم توانست لیگ ایتالیا و لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند.
موفقیّت او در اینتر باعث شد به آرزوی دیرینهاش، یعنی مربیگری رئال مادرید، برسد؛ امّا با شروع کار در رئال دریافت که کار در این تیم سختتر از چیزی است که تصورش را داشته است.
ژوزه مورینیوی جوان که در مدرسهای معلّم بود، بنابه دعوت مدیر باشگاه اسپورتینگ لیسبون، به عنوان مترجم بابی رابسون، مشغول به کار شد.
رابسون که متوجه قابلیّتهای مرینیو شده بود، هنگام ترک پرتغال از مرینیو خواست که با او به تیم بارسلون برود تا بعد از گذراندن دوره مربیگری، به عنوان کمک او فعالیت کند.
مورینیو در سال 1996 به همراه رابسون به بارسلونا رفت و ابتدا به عنوان مترجم و سپس به عنوان کمک او شروع به فعالیت کرد و پس از رفتن رابسون، همچنان در بارسلونا ماند و با جانشین هلندی رابسون، یعنی لوییس ون گال، کار کرد.
رویای مرینیو برای سرمربی شدن سرانجام در سال 2000 تحقق یافت و او مربی باشگاه پرتغال شد. باشگاهی که بسیار ضعیف کار میکرد، در آن سال و با مربیگری مرینیو، تیم سوم کشور شد و مرینیو قول داد سال آینده آن تیم را تیم اوّل پرتغال کند و موفق شد با این تیم فاتح لیگ قهرمان اروپا شود.
عملکرد خوب مرینیو توجه «آبراماویچ»، مالک ثروتمند باشگاه چلسی، را جلب کرد و او به عنوان مربی جدید چلسی مشغول به کار شد.
مرینیو در مدّت سه سال حضورش در چلسی، شش جام را برای این باشگاه کسب کرد؛ امّا موفق به فتح جام باشگاههای اروپا که بزرگترین آرزوی مالک باشگاه بود، نشد. این مسئله، بهعلاوه اینکه مرینیو اجازه دخالت در تصمیماتش را به آبراماویچ نمیداد، باعث شد که آبراماویچ از او بخواهد از تیم جدا شود.
مرینیو پس از جدایی از چلسی، سرمربی تیم اینترمیلان شد و با این تیم توانست لیگ ایتالیا و لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند.
موفقیّت او در اینتر باعث شد به آرزوی دیرینهاش، یعنی مربیگری رئال مادرید، برسد؛ امّا با شروع کار در رئال دریافت که کار در این تیم سختتر از چیزی است که تصورش را داشته است.
از ایرانصدا بشنوید
بزرگترین موفقیّت مورینیو را در چه میدانید؟ در این باره چه نظری دارید؟
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان