مهریه (هدیه ) ی عروس خانم پنج هزار وعده خورشت بامیه بود.
عروس و داماد پس از عروسی با هم اختلاف پیدا کردند. اختلاف آنها این بود که داماد تنبل بود و تا ظهر می خوابید.
عروس خانم هم اول صبح از خواب بیدار می شد و سر کار می رفت.
عروس هرچه او را نصیحت می کرد فایده ای نداشت. بالاخره عروس خانم تصمیم گرفت تا مهریه اش را از آقای داماد بگیرد ...
عروس و داماد پس از عروسی با هم اختلاف پیدا کردند. اختلاف آنها این بود که داماد تنبل بود و تا ظهر می خوابید.
عروس خانم هم اول صبح از خواب بیدار می شد و سر کار می رفت.
عروس هرچه او را نصیحت می کرد فایده ای نداشت. بالاخره عروس خانم تصمیم گرفت تا مهریه اش را از آقای داماد بگیرد ...
از ایرانصدا بشنوید
این داستان برای خردسالان مناسب است.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان