- 15399
- 1000
- 1000
- 1000
مرواریدهای پشیمانی
راوی بعد از شانزده سال که مادرش را ترک کرده است، برای دیدن جنازهی او روانهی زادگاهش میشود.
با ورود به شهر محل تولدش، پسرک ولگردی را میبیند که همچون شبحی کنار هتل محل اقامت او پرسه میزند. راوی به یاد کودکی خودش میافتد که کنار همین هتل از درختی بالا میرفت و دخترک گارسونی را میدید که هر شب خسته به طرف اتاقش بازمیگشت.
در هتل صدای خندهی زنی دیوانه شنیده میشود که پیاپی نام پسرش را که مرده است، صدا میزند. صاحب هتل تعریف میکند که او گارسون قدیمی اینجاست. راوی درمییابد که او همان زنی گارسونی است که در سالهای کودکیاش در این هتل بوده است. راوی به یاد کودکی و تنها گذاشتن مادرش میافتد و با کولهباری از پشیمانی از ترک مادر، برای مراسم تدفین او رهسپار میشود.
* «فیلیپ کلودل» کتاب «مرواریدهای پشیمانی» را در سال 2009 نوشت. نام اصلی کتاب «چندتایی از صدها پشیمانی» است. آثار کلودل برندۀ جوایز متعددی ازجمله «برگ طلایی شهر نانسی»، «مارسل پانیول»، «بورس گنکور داستان کوتاه»، جایزۀ اروپایی «اورِژیو» و «سزار» بهترین فیلم در سال 2009 شدهاند. از یازده ژانویه 2012 فیلیپ کلودل به عضویت «آکادمی گنکور» که یکی از برجستهترین آکادمیهای ادبی فرانسه است، درآمده است.
فیلیپ کلودل از سرشناسترین نویسندگان معاصر فرانسه است. او در خانوادهای کارگری زاده شده و ساکن شهر «لورن» در فرانسه است. وی بعد از به پایان رسیدن تحصیلاتش به مدت 11 سال، به عنوان معلم، در زندانها فعالیت کرد و ارتباط وی در این فضا با شاگردانش، که قشر خاصی از جامعه بودند، بر داستانهای کوتاه، رمانها و بعدها بر فیلمنامههایش تاثیر فراوان گذاشت. همچنین او به جوانان معلول نیز آموزش میداد و همین تجربیات نگاه او را به مسائل اجتماعی معطوف کرد. تجربه زیستی و کاری «فیلیپ کلودل» در حوزه آسیبهای اجتماعی باعث شده تا در اغلب آثارش توجه خاصی به کمبودهای روانی شخصیتهایش داشته باشد و تأثیر آنها را بررسی کند.
کلودل بارها در مصاحبههایش بر تأثیر این تجربه تاکید کرده و گفته است که چنین مراوداتی سبب شده دیدگاههای قبلی او درباره انسانها، جرم و قضاوت کردن افراد تغییر کند و اگر وی تدریس در زندان را آغاز نمیکرد، هرگز نمیتوانست برخی از رمانها و فیلمهایش را خلق کند. از او تاکنون ده رمان و شش مجموعه داستان کوتاه منتشر شده است.
*کتاب:
Quelques-uns des cent regrets(2000)
با ورود به شهر محل تولدش، پسرک ولگردی را میبیند که همچون شبحی کنار هتل محل اقامت او پرسه میزند. راوی به یاد کودکی خودش میافتد که کنار همین هتل از درختی بالا میرفت و دخترک گارسونی را میدید که هر شب خسته به طرف اتاقش بازمیگشت.
در هتل صدای خندهی زنی دیوانه شنیده میشود که پیاپی نام پسرش را که مرده است، صدا میزند. صاحب هتل تعریف میکند که او گارسون قدیمی اینجاست. راوی درمییابد که او همان زنی گارسونی است که در سالهای کودکیاش در این هتل بوده است. راوی به یاد کودکی و تنها گذاشتن مادرش میافتد و با کولهباری از پشیمانی از ترک مادر، برای مراسم تدفین او رهسپار میشود.
* «فیلیپ کلودل» کتاب «مرواریدهای پشیمانی» را در سال 2009 نوشت. نام اصلی کتاب «چندتایی از صدها پشیمانی» است. آثار کلودل برندۀ جوایز متعددی ازجمله «برگ طلایی شهر نانسی»، «مارسل پانیول»، «بورس گنکور داستان کوتاه»، جایزۀ اروپایی «اورِژیو» و «سزار» بهترین فیلم در سال 2009 شدهاند. از یازده ژانویه 2012 فیلیپ کلودل به عضویت «آکادمی گنکور» که یکی از برجستهترین آکادمیهای ادبی فرانسه است، درآمده است.
فیلیپ کلودل از سرشناسترین نویسندگان معاصر فرانسه است. او در خانوادهای کارگری زاده شده و ساکن شهر «لورن» در فرانسه است. وی بعد از به پایان رسیدن تحصیلاتش به مدت 11 سال، به عنوان معلم، در زندانها فعالیت کرد و ارتباط وی در این فضا با شاگردانش، که قشر خاصی از جامعه بودند، بر داستانهای کوتاه، رمانها و بعدها بر فیلمنامههایش تاثیر فراوان گذاشت. همچنین او به جوانان معلول نیز آموزش میداد و همین تجربیات نگاه او را به مسائل اجتماعی معطوف کرد. تجربه زیستی و کاری «فیلیپ کلودل» در حوزه آسیبهای اجتماعی باعث شده تا در اغلب آثارش توجه خاصی به کمبودهای روانی شخصیتهایش داشته باشد و تأثیر آنها را بررسی کند.
کلودل بارها در مصاحبههایش بر تأثیر این تجربه تاکید کرده و گفته است که چنین مراوداتی سبب شده دیدگاههای قبلی او درباره انسانها، جرم و قضاوت کردن افراد تغییر کند و اگر وی تدریس در زندان را آغاز نمیکرد، هرگز نمیتوانست برخی از رمانها و فیلمهایش را خلق کند. از او تاکنون ده رمان و شش مجموعه داستان کوتاه منتشر شده است.
*کتاب:
Quelques-uns des cent regrets(2000)
از ایرانصدا بشنوید
این رمان بهنوعی روایت کهنالگوی «بازگشت به خویشتن» است که در قالب مضمون «بازگشت به وطن» روایت میشود. اما در عمق ذهن ناخودآگاه شخصیت اصلی، این بازگشت بهسان جستوجوی نوزادی سرگردان و بیپناه است که میخواهد به جایگاه امن آغوش مادرش بازگردد. امیدواریم روایت این داستان برای شما دلنشین باشد.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان