- 13351
- 1000
- 1000
- 1000
داستان های کوتاه کاترین منسفیلد
این کتاب گویا مشتمل بر چهار داستان کوتاه از نویسندهی نیوزیلندی «کاترین مَنسفیلد» است.
«کتلین مَنسفیلد مری» (14اکتبر1888 – 9ژانویهی1923) نویسندهی داستان کوتاه نوگرای اهل «نیوزیلند» بود. تخلص او «کاترین منسفیلد» بود. همانند بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ داستان کوتاه (چخوف، موپاسان، پو و ...) کاترین منسفیلد در جوانی مُرد. او پس از یک دوره زندگی بسیار نامتعارف در سال 1923 از بیماری سل درگذشت. آوازهی نویسندگی او در گروِ 42 داستان کوتاه و یک مجموعهی نقد و یک دسته نامهی افشاگر و یک سفرنامهی زیباست.
کاترین در «ویلینگتون» نیوزلند زاده شد. منسفیلد با نام اصلی «کتلین بیچم» دختر یک بانکدار توانگر نیوزیلندی بود. پس از گذراندن دوران کودکی، در 14سالگی به انگلستان فرستاده شد و در «کوینز کالج» لندن به تحصیل ادامه داد و در ضمن موسیقی را نیز فراگرفت.
در سال 1906 به نیوزیلند بازگشت. دو سال آنجا ماند و پس از دریافت مستمری از پدر، بار دیگر به لندن رفت.
در سال 1909 ازدواج کرد و بسیار زود از شوهرش جدا شد.
او پس از خروج از نیوزیلند، هرگز به میهنش بازنگشت. با این همه، شماری از بهترین داستانهای او در نیوزیلندِ دوران کودکیاش رخ میدهند. در بزرگسالی، همیشه یک بیگانه و یک خارجی بود.
منسفیلد از سال 1903 تا 1906 به دور اروپا سفر کرد؛ اما اغلب در بلژیک و آلمان ساکن بود و همین امر بر آثار او نیز تأثیر گذاشت. از آنجا که مادرش رابطهی دخترش با نویسندهای به نام «آیدا بیکر» را دلیل طلاق زودهنگامش میدانست، او را برای درمان (بهزعم خود) به چشمهی آب معدنی واقع در «باواریای آلمان» فرستاد. منسفیلد در آن مدت که حدوداً شش هفته به طول انجامید، در مهمانخانهای ساکن بود که همهی مهمانهایش آلمانی بودند.
وی در سال 1911 کتاب «در مهمانخانهی آلمانها» یا «در یک پانسیون آلمانی» را با تأثیر از این تجربیاتش نوشت.
او در انگلستان و آلمان و ایتالیا زیست و در فرانسه مُرد. در حاشیهی گروههایی مانند «بلومزبری» یا درویشانی که واپسین روزهای عمرش را در «فونتنبلو» با آنان گذراند، زندگی کرد. دوستانش کولیها و هنرمندان بودند. شخصیت «گودران» در «زنان عاشق لارنس» و «بیاتریس گیلری» در «ضد و نقیض آلدوس هاکسلی» ظاهراً ملهم از او هستند.
او و ویرجینیا وولف دوستان خوبی نبودند. (وولف پس از خواندن یکی از داستانهای منسفیلد گفت: کار او تمام است!) بهترین رابطهی او در بزرگسالی با «جان میدلتون بری» بود که در سال 1918 با او پیمان زناشویی بست، پس از مرگ او مری نامهها و یادداشتهایش را تدوین کرد و در ترویج اسطورهی کاترین منسفیلد بهعنوان هنرمند محکوم به فنایی که همیشه کامل زندگی کرد، بسیار کوشید.
از مجموعههای داستانی او میتوان به اینها اشاره کرد: در یک پانسیون آلمانی، بلیس، گاردن پارتی، خانه عروسک، بر روی خلیج، آشیانهی کبوتر و ... .
داستانهایی که در این مجموعه میشنوید عبارتاند از:
1- غذاخوردن آلمانی
2- آقای کبوتر و بانو
3- ننه پارکر
4- روانشناسی
* شنوندگان گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین صدای فصل چهارم پوزش میطلبیم.
«کتلین مَنسفیلد مری» (14اکتبر1888 – 9ژانویهی1923) نویسندهی داستان کوتاه نوگرای اهل «نیوزیلند» بود. تخلص او «کاترین منسفیلد» بود. همانند بسیاری دیگر از نویسندگان بزرگ داستان کوتاه (چخوف، موپاسان، پو و ...) کاترین منسفیلد در جوانی مُرد. او پس از یک دوره زندگی بسیار نامتعارف در سال 1923 از بیماری سل درگذشت. آوازهی نویسندگی او در گروِ 42 داستان کوتاه و یک مجموعهی نقد و یک دسته نامهی افشاگر و یک سفرنامهی زیباست.
کاترین در «ویلینگتون» نیوزلند زاده شد. منسفیلد با نام اصلی «کتلین بیچم» دختر یک بانکدار توانگر نیوزیلندی بود. پس از گذراندن دوران کودکی، در 14سالگی به انگلستان فرستاده شد و در «کوینز کالج» لندن به تحصیل ادامه داد و در ضمن موسیقی را نیز فراگرفت.
در سال 1906 به نیوزیلند بازگشت. دو سال آنجا ماند و پس از دریافت مستمری از پدر، بار دیگر به لندن رفت.
در سال 1909 ازدواج کرد و بسیار زود از شوهرش جدا شد.
او پس از خروج از نیوزیلند، هرگز به میهنش بازنگشت. با این همه، شماری از بهترین داستانهای او در نیوزیلندِ دوران کودکیاش رخ میدهند. در بزرگسالی، همیشه یک بیگانه و یک خارجی بود.
منسفیلد از سال 1903 تا 1906 به دور اروپا سفر کرد؛ اما اغلب در بلژیک و آلمان ساکن بود و همین امر بر آثار او نیز تأثیر گذاشت. از آنجا که مادرش رابطهی دخترش با نویسندهای به نام «آیدا بیکر» را دلیل طلاق زودهنگامش میدانست، او را برای درمان (بهزعم خود) به چشمهی آب معدنی واقع در «باواریای آلمان» فرستاد. منسفیلد در آن مدت که حدوداً شش هفته به طول انجامید، در مهمانخانهای ساکن بود که همهی مهمانهایش آلمانی بودند.
وی در سال 1911 کتاب «در مهمانخانهی آلمانها» یا «در یک پانسیون آلمانی» را با تأثیر از این تجربیاتش نوشت.
او در انگلستان و آلمان و ایتالیا زیست و در فرانسه مُرد. در حاشیهی گروههایی مانند «بلومزبری» یا درویشانی که واپسین روزهای عمرش را در «فونتنبلو» با آنان گذراند، زندگی کرد. دوستانش کولیها و هنرمندان بودند. شخصیت «گودران» در «زنان عاشق لارنس» و «بیاتریس گیلری» در «ضد و نقیض آلدوس هاکسلی» ظاهراً ملهم از او هستند.
او و ویرجینیا وولف دوستان خوبی نبودند. (وولف پس از خواندن یکی از داستانهای منسفیلد گفت: کار او تمام است!) بهترین رابطهی او در بزرگسالی با «جان میدلتون بری» بود که در سال 1918 با او پیمان زناشویی بست، پس از مرگ او مری نامهها و یادداشتهایش را تدوین کرد و در ترویج اسطورهی کاترین منسفیلد بهعنوان هنرمند محکوم به فنایی که همیشه کامل زندگی کرد، بسیار کوشید.
از مجموعههای داستانی او میتوان به اینها اشاره کرد: در یک پانسیون آلمانی، بلیس، گاردن پارتی، خانه عروسک، بر روی خلیج، آشیانهی کبوتر و ... .
داستانهایی که در این مجموعه میشنوید عبارتاند از:
1- غذاخوردن آلمانی
2- آقای کبوتر و بانو
3- ننه پارکر
4- روانشناسی
* شنوندگان گرامی، پیشاپیش از کیفیت پایین صدای فصل چهارم پوزش میطلبیم.
از ایرانصدا بشنوید
در توصیف این نویسندهی توانا میگویند: «کاترین منسفیلد، بزرگترین نمایندهی داستان کوتاه است که تاکنون به جهان معرفی شده است. اگر او 10 سال بیشتر زنده بود، نامش در تاریخ ادبیات در کنار بزرگانی مانند آنتوان چخوف، جورج الیوت و شارلوت برونته قرار میگرفت.» ازاینرو شنیدن تعدادی از شاهکارهای ادبی او لذتبخش خواهد بود.
امتیاز
کیفیت هنری و اجرای صداپیشگان
محتوا و داستان
فصل ها
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
-
-
-
-
-
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان